نویسنده: افضل السّادات حسینی
موانع فردی
1- ترس از شکست:
شیوهی معمول این است که موفقیتها پاداش داده می شود و شکستها مورد توبیخ و سرزنش قرار بگیرد، این امر موجب شده است، انسانها از شکست در امور بهراسند و تنها به دنبال کارهایی بروند که احتمال موفقیت در آن زیاد باشد و مستلزم هیچگونه ریسک و خطری نباشد. این امر مانع بزرگی در جهت توسعه خلاّقیت می باشد. لازمهی خلاّقیت ریسک نمودن و بررسی راههای مختلف است که ممکن است بسیاری مواقع توأم با شکست باشد تا در نهایت به موفقیت منجر شود.فرد خلاّق به شکست به عنوان ضرورت زندگی مینگرد، زیرا حصول بسیاری از تجربهها منوط به شکست است و طریق دیگری برای اکتساب این تجربهها نیست.
2- رویگردانی از ابهامات:
بیشتر افراد از موقعیتهای مبهم، پیچیده و غیرمطمئن استقبال نمیکنند. عدم استقبال از این موقعیتها بدین علّت است که احساس میکنند قادر به مواجه با آن نیستند. نیاز شدید و افراطی به نظم و ترتیب نیز نمونهای از این حساسیت است، همه چیز باید کاملاً مرتب باشد تا ابهام و اشکالی پیش نیاید و ذهن آنها مغشوش نشود و بدین ترتیب فرصتهایی که میتواند منجر به خلق و ابداع و رشد گردد، حذف میشود.3- عادت:
افراد در حل مسائل، روشی را به کار میبرند که با موفقیت همراه باشد. این روش در موارد مشابه نیز تکرار میشود، چنان که فرد به آن روشها عادت میکند و حتی در مسائل غیرمشابه نیز نمیتواند به روش دیگر بیندیشد.عادت موجب میگردد، انسان تنها در یک چار چوب خاصی قرار گیرد و کارهایش را طبق دستورالعمل معینی انجام دهد.
با توجّه به این که عادت جنبهی شرطی به خود میگیرد و اعمال خود به خود و بدون هیچگونه تفکّر از فرد سرمیزند، موجب سلب توان انسان در ارائه ایدههای تازه میگردد.
4- عدم اعتماد به نفس:
بسیاری از مواقع افراد از تواناییها و استعدادهای شگرفی برخوردارند امّا عدم اعتقاد به خود، مانع بروز قوای خلاقه اشان میگردد. آنها ممکن است افکار و ایدههای زیادی داشته باشند، امّا با دید تردید با آنها مینگرند و احساس میکنند، نظریات آنها ارزش زیادی ندارد، چنان که حتی جرئت ندارند آنها را به زبان بیاورند.باور نداشتن خویش بتدریج، منجر به سرکوب و زایل شدن توانائیهای فرد میگردد و قدرت آزاداندیشی و تعمق را از دست میدهد. بسیاری از موانع اساسی، رشد خلاّقیت مانند کمروئی، زودرنجی و اولویت قائل شدن به نظر دیگران ناشی از عدم اعتماد به نفس است.
5- عدم انعطاف پذیری:
انسانی که در قالب معین فکر و عمل میکند، انعطاف ناپذیر میگردد. چنان که قادر به اندیشیدن به جهات مختلف مسألهای نیست و تنها یک یا دو جهت را میبیند. چنین فردی نمیتواند به تحلیل و بررسی عقاید و افکار بدون توجه به منبع آن بپردازد. مثلاً طبقه بندیهای خاصی از افراد و افکار دارد، و بر اساس آن قضاوت میکند، اگر عقیدهای مطرح شود میبیند صاحب نظر از چه طبقهای است.همچنین تعصب در بعضی مسائل، مانع ارزیابی صحیح او میگردد. محدودیت و مرزهایی که برخویش تحمیل میکند، امکان هرگونه نوآوری و حرکت تازه را از او سلب مینماید.
موانع بیرونی
1- قوانین
در ضرورت وجود قوانین برای جامعه شکی نیست. امّا گاهی عدم انعطاف در قوانین مانع رشد افراد میگردد. از جمله قوانین آموزشی که بدون توجه به تفاوتهای فردی برای تمام دانش آموزان اجرا میگردد. باید توجه داشت اطاعت مطلق و بدون چون و چرای قوانین همواره مفید نیست. قوانین میتوانند مورد تعمق و ارزیابی قرار گیرند. بسیاری از مواقع میتوان با نگرش خلاقّانه به قوانین آنها را اصلاح کرده و بهبود بخشید.2- شغل
بسیاری اوقات، شغل افراد مانع بزرگی در جهت رشد خلاّقیت آنهاست. به خصوص کارهای سخت و اجباری که فرد بدون هیچگونه انگیزهای به آن تن داده است. طبیعی است که در زمانی که فرد به آن کار اشتغال دارد هیچگونه ایدهی تازهای نداشته باشد و پس از فراغت از کار، خستگی و کمبود وقت مانعی برای پیشرفت فرد میگردد. ضوابط و مسؤولیت اداری منجر به کارهای یکنواختی میگردد که هرگز زمینهی بروز خلاّقیت را فراهم نمیآورد.3 - آداب و رسوم
هر جامعهی دارای آداب و رسوم و سنتهای خاص است. بسیاری از مواقع رفتارهای اجتماعی به قدری با این سنتها و گرایشها گره خورده که افراد به خود اجازه نمیدهند به الگوی تازهای بیندیشند. همچنین جامعه نیز پذیرای حرکت تازه نیست و اگر فردی خلاف آداب و رسوم و علائق معمول قدم بر دارد و کار خلاّقی ارائه دهد او را طرد مینمایند و عملش را غیراخلاقی و حتی جرم تلقی مینمایند.4- ترس از عدم استقبال اجتماعی
ترس از رد و تحقیر شدن از طرف جامعه مانع بزرگی برای خلق و ابداع کارهای تازه است. معمولاً ممکن است کارهای خلاّق که جنبه نوآوری و تازگی دارد، در ابتدا مورد توجه واقع نگردد امّا پس از مدتی ارزش آن شناخته شود. گاهی سالیان متمادی طول میکشد تا اهمیت یک اختراع یا ابداعی کشف گردد. چنان که در تاریخ اختراعات و اکتشافات این مسأله بارها تکرار شده است. در حالی که فرد خلاّق برای عقیده خویش اهمیت قائل است و از عدم پذیرش کارش از طرف دیگران نگران نیست. و خلاّقیت و ابتکار خویش را قربانی انتظارات دیگران نمیکند.5- مطابقت
مطابقت به علت ترس از متفاوت بودن با دیگران به وجود میآید. این احساس که فرد در راهی قدم برداشته که کس دیگری در آن مسیر نبوده است و او تنها چنین اقدامی کرده است، پس شاید کار درستی نکرده است مانع بزرگی در تحقق و ظهور خلاّقیت است.افراد برای همخوانی با دیگران سعی میکنند در چارچوبی عمل کنند که دیگران عمل کردهاند و این نمیتواند منجر به ابتکار عمل گردد. همواره مقید بودن به آداب و رسوم و قوانین، نمونهای از این مطابقت است. هر چند پایبندی به این امور بعضی مواقع ضروری و لازم است، امّا این امر نباید مانع ابراز عقاید و نظریههای شخصی گردد.
منبع مقاله :
حسینی، افضل السادات؛ (1342)، ماهیّت خلاقیّت و شیوههای پرورش آن، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ پنجم