آثار و برکات انقلاب اسلامى بر حرکتهاى رهایى بخش و نهضتهاى جهانى اسلام را مىتوان از موج اسلام خواهى و گسترش مبارزات انقلابى علیه نظام ظالمانه حاکم بر جهان از خاورمیانه تا شمال آفریقا و از آسیاى مرکزى تا قلب اروپا، مشاهده نمود... . احیاى هویت اسلامى در میان مسلمانان، بیدارى ملتها و ایجاد نشاط و امید در نیروهاى مبارز و انقلابى جهان، از ثمرات مسلم و انکارناپذیر انقلاب اسلامى ایران است. (1)
در حوزه عملى و عینى نیز قیادت پیروزمندانه حضرت امام و استراتژى موفق و بالنده وى، تجربیات ارزشمند و غنى را فرا روى مسیر مبارزاتى جنبشهاى اسلامى قرار داده و بارقههاى امید و پیروزى را براى آنان به ارمغان گذاشت. تجربیات عینى و استراتژى مبارزاتى حضرت امام، بزرگترین دستاوردهاى عینى و موفق رهبرى جنبش دینى را در تاریخ نهضتهاى دینى و جنبشهاى اسلامى از خود به یادگار گذاشت ; زیرا نهضتهاى تجدید حیات سیاسى که به تازهگى در میان مسلمانان رایج گردیده بود، هیچ کدام نتوانستند به اهداف مطلوب خویش برسند و انقلاب اسلامى ایران نخستین تجربه موفق و پیروزمندانه نهضت دینى بود که توانستبراى نخستین بار، اهداف و آرمانهاى خیزشهاى اسلامى و جنبشهاى دینى را در ایران اسلامى جامه عمل پوشاند. (2) این امر از یک سو مجموعه گرانسنگ تجربیات سیاسى و دینى را فرا روى پیشگامان نهضتهاى اسلامى قرار داده و از سوى دیگر، امید به پیروزى و توفیق نیل به آرمان والاى این نهضتها را که سالیان متمادى صرفا به عنوان آرمان و اهداف مقدس در مرحله نظر باقى مانده بود، به وجود آورد.
بنابر این، مىتوان گفت که «در تاریخ معاصر اسلام، این نخستین بار است که جنبش اسلامى قدرت آن را پیدا کرده است که انقلابى را شکل دهد و آن را توسط شیوهاى مردمى پیاده کند. در نتیجه، مىتوان گفت که با حرکت اسلامى مردم ایران، اسلام توانسته است هم از جنبه نظرى و هم از بعد عملى عینیتیابد و مصداق خارجى پیدا کند. ابعاد اجتماعى اسلام، در تمامى مراحل انقلاب اسلامى ایران جلوه مىکند و در همان زمان، ایرانیان به شدت در مقابل متجاوزین و استکبار جهانى که محاصره اقتصادى را به عنوان ابزارى در جهت تضعیف انقلاب به دست گرفتهاند، مقاومت مىکنند و رنج کمبودها را به جان مىخرند. در نتیجه، مىتوان گفت در میان جنبشهاى اسلامى، انقلاب سیاسى - اجتماعى ایران، از لحاظ مقاومت در مقابل تجاوز خارجى و همچنین در برخى از ابعاد اجتماعى ; چون بعد مذهبى، موقعیت چشمگیر و درخشان دارد.» (3)
جهانى بودن نهضت امام خمینى(ره)
هر چند انقلاب اسلامى ایران به رهبرى حضرت امام(ره) یک رخداد سیاسى بود که در درون جامعه ایران صورت گرفت ; اما ویژگى عام و جهانى آن که برخاسته از عنصر مذهب و خصلت دینى آن بود، موجب مىشد که این تحول تاریخى در مرزهاى جغرافیایى ایران اسلامى محدود نمانده و تا اقصى نقاط جهان اسلام و بلکه جوامع بشرى تاثیرات عمیق و جدى از خود به جاى گذارد. بدین ترتیب، «رویدادهاى ایران، مهمترین رویدادهاى جهان اسلام طى تاریخ اخیر است. این رویدادها به هیچ وجه یک سرى وقایع مجرد و محدود به شرایط ایران نیست.» (4)بنابراین، انقلاب اسلامى ایران که تبلور اندیشه سیاسى رهبرى این نهضت دینى است، با توجه به خصلت دینى و مکتبى خود به همان سان که در بعد نظرى خود را در محدوده جغرافیایى خاص محصور ننموده و اهداف و آرمان سیاسى - اجتماعى فرا مرزى و جهان وطنى را طرح و پىریزى نموده است ; در حوزه عملى نیز استراتژى و سیاستگزارى عملى و عینى خویش را به گونهاى سامان داده است که دقیقا اهداف جهانى و انسانى انقلاب را که برخاسته از عقاید دینى مسؤولیت مکتبى یک انقلاب دینى و اسلامى است، مورد توجه قرار داده است. این نکته در اندیشه سیاسى حضرت امام در تبیین ماهیت انقلاب اسلامى از اهمیتخاص برخوردار مىباشد. در فرازى از سخنان بنیانگذار نهضت اسلامى ایران مىخوانیم:
«ما که نهضت کردیم براى اسلام نهضت کردیم. جمهورى، جمهورى اسلامى است. نهضتبراى اسلام نمىتواند محصور باشد در یک کشور و نمىتواند محصور باشد ; حتى در کشورهاى اسلامى. نهضتبراى اسلام همان دنباله نهضت انبیاست. نهضت انبیا براى یک محل نبوده است. پیغمبر اکرم(ص) اهل عربستان است ; لکن دعوتش مال عربستان نبوده، محصور نبوده به عربستان، دعوتش مال همه عالم است.» (5)
و در همین راستا، تاثیرگذارى انقلاب اسلامى و اندیشههاى دینى و جهانى حضرت امام بر نهضتهاى اسلامى و خیزشهاى رهایى بخش، به دلیل رابطه عمیق ماهوى و ذاتى آن، آشکار و هویدا خواهد شد. «نهضت مقدس ایران، نهضت اسلامى است و از این جهت، بدیهى است که همه مسلمین جهان تحت تاثیر آن قرار مىگیرند.» (6)
مهمترین شاخصهاى جهانى بودن انقلاب اسلامى
در یک برآورد کلى، مىتوان مهمترین شاخصهاى جهانى بودن انقلاب اسلامى که به نوبه خود بازتاب اندیشه جهانى رهبر انقلاب اسلامى و بنیانگذار آن نیز مىباشد، در محورهاى زیر طرح و مورد وارسى قرار داد:1- تاکید بر اصول ثابت دعوت، نفى سبیل و حفظ دارالاسلام ;
2- حمایت از مستضعفین و مظلومان عالم ;
3- استکبار ستیزى و ظلم زدایى ;
4- تاکید بر «امت اسلامى».
1- اصل دعوت و صدور انقلاب
اصل دعوت و صدور انقلاب، یکى از اصول اساسى سیاستخارجى جمهورى اسلامى است که حضرت امام(ره) آن را تا سطح اهداف غیر قابل تسامح نهضت دینى ایران ارتقا داده و به عنوان رسالت و وظیفه کارگزاران نظام اسلامى معرفى نمودهاند:
«مسؤولان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست. انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمدارى حضرت حجت (ع) است... مسایل اقتصادى و مادى اگر لحظهاى مسؤولین را از وظیفهاى که بر عهده دارند، منصرف کند، خطر بزرگ و خیانتسهمگین را به دنبال دارد. باید دولت جمهورى اسلامى تمامى سعى و توان خود را در اداره هرچه بهتر مردم بنماید ; ولى این بدان معنا نیست که آنها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانى اسلام است، منصرف کند.» (7)
حضرت امام خمینى(ره) در جاى دیگر، اصل صدور انقلاب را از ملزومات و تبعات ماهیت دینى و اسلامى آن عنوان نموده و استمرار و دوام آن را مورد تاکید قرار مىدهند:
«ما انقلابمان را به تمام جهان صادر مىکنیم، چرا که انقلاب ما اسلامى است و تا بانگ لااله الا الله و محمد رسول الله (ص) بر تمام جهان طنین نیفکند، مبارزه هست و تا مبارزه در هر کجاى جهان علیه مستکبرین هست، ما هستیم.» (8)
صدور انقلاب که در منظومه اندیشه سیاسى حضرت امام به عنوان یکى از اصول سیاستخارجى جمهورى اسلامى عنوان مىگردد، با آنچه بیگانگان و دشمنان انقلاب اسلامى از آن با عنوان کشور گشایى و دخالت در امور و سرنوشتسایر ممالک اسلامى یاد و تبلیغ نمودهاند، تفاوت جدى و آشکارى دارد; زیرا صدور انقلاب در اندیشه سیاسى حضرت امام نه به مفهوم دخالت در امور دیگران، که به معناى ترویج و اشاعه تفکر ظلم ستیزى و استکبار زدایى در میان ملل مستضعف و اسلامى است. صدور انقلاب به مفهوم انتقال تجربیات ارزشمند یک نهضت دینى است که بر بنیان باورهاى مکتبى امت اسلامى شکل گرفته و امت در بند و تحت اسارت اسلامى را نوید رهایى و آزادگى مىبخشد. دقیقا یک چنین تلقى از صدور انقلاب است که جایگاه نهضت دینى ایران و تاثیر عمیق اندیشههاى مکتبى بنیانگذار این نهضتبر جنبشهاى اسلامى و نهضتهاى دینى را بازگو مىنماید.
«اینکه مىگویم باید انقلاب ما به همه جا صادر بشود، این معناى غلط را از آن برداشت نکنند که ما مىخواهیم کشور گشایى کنیم. ما همه کشورهاى مسلمین را از خودمان مىدانیم. همه کشورها باید در محل خودشان باشند. ما مىخواهیم این چیزى که در ایران واقع شد و خودشان از ابرقدرتها فاصله گرفتند و دست آنها را از مخازن خودشان کوتاه کردند، این در همه ملتها و در همه دولتها بشود. آرزوى ما این است. معناى صدور انقلاب ما این است که همه ملتها بیدار بشوند و همه دولتها بیدار شوند و خودشان را از این گرفتارى که دارند و از این تحتسلطه بودنى که هستند و از اینکه همه مخازن آنها دارد به باد مىرود و خودشان به نحو فقر زندگى مىکنند، نجات بدهد.» (9)
بدین ترتیب، اصل دعوت و صدور انقلاب که یکى از مفروضات اساسى اندیشه سیاسى حضرت امام در روابط خارجى با دیگر کشورهاى اسلامى است، ارتباط عمیقى را میان انقلاب اسلامى ایران و نهضتهاى اسلامى به وجود مىآورد. ارتباطى که در فرایند آن، بنیانگذار نهضت دینى ایران تلاش دارد تا تجربیات عینى و مبارزاتى خویش را همراه با تفکر و باورهاى انقلابى و دینى خویش، به پیشگامان جنبشهاى اسلامى و رهایىبخش انتقال داده و زمینههاى رشد و شکوفایى آنان را فراهم سازد.
2- حمایت از مستضعفین و مظلومان عالم
حمایت از مستضعفین و ملل تحتستم، از دیگر پیش فرضهاى سیاستخارجى حکومت اسلامى در اندیشه سیاسى حضرت امام محسوب مىگردد. داعیه حمایت از مستضعفین پدیدهاى است که انقلاب اسلامى و اندیشههاى رهبرى آن را فراتر از مرزهاى جغرافیایى ایران اسلامى امتداد داده و آن را چونان حلقهاى با تمامى جنبشهاى اسلامى بلکه کلیه خیزشهاى رهایى بخش مرتبط مىسازد. «ما طرفدار مظلوم هستیم ; هرکسى در هر قطبى که مظلوم باشد، ما طرفدار آنها هستیم. و فلسطینىها مظلوم هستند و اسرائیلىها به آنها ظلم کردهاند، از این جهت ما طرفدار آنها هستیم.» (10)
تلاش براى تشکیل جبهه واحد مستضعفین یکى از محورهاى اساسى اندیشه سیاسى حضرت امام(ره) بود که اثرات خاصى روى ملل محروم و جنبشهاى رهایى بخش از خود به جاى گذاشت.
«مستضعفین جهان، چه آنها که زیر سلطه آمریکا و چه آنها که زیر سلطه سایر قدرتمندان هستند، اگر بیدار نشوند و دستشان را به هم ندهند و قیام نکنند; سلطههاى شیطانى رفع نخواهد شد. و همه باید کوشش کنیم که وحدت بین مستضعفان در هر مسلک و مذهبى که باشند، تحقق پیدا کند... ما عازم هستیم که تمام سلطهها را نابود سازیم و شما هم کوشش کنید که ملتها را با حق همراه کنید...» (11)
بدین ترتیب مىتوان گفت ; استراتژى وحدت در اندیشه سیاسى امام خمینى(ره) که به عنوان یک استراتژى کارآمد و ضرورى براى هر گونه مبارزه و رفع ظلم شناخته شده است، مرزهاى وطنى و مذهبى را در نوردیده و به عنوان یک ضرورت، میان کلیه جوامع تحتسلطه مطرح مىگردد. هر چند اندیشه وحدت اسلامى از دیرباز در راس برنامههاى اسلامى و آزادى خواهى مصلحان بزرگ اسلامى و پیشگامان نهضتهاى اسلامى قرار داشته است ; اما حضرت امام(ره) با اهتمام و تاکید بر این عنصر اساسى، نه تنها استراتژى وحدت را میان ملل اسلامى دنبال نمود که آن را در حوزه وسیعتر; یعنى ملل مستضعف و تحتستم، مورد تاکید قرار داد.
تاکید بر پدیده وحدت ملل مستضعف در قالب جبهه واحد مستضعفان، از یک سو به لحاظ نظرى جبهه مستضعفین را امیدوار مىساخت واز سوى دیگر، تجربیات عینى و دستاوردهاى این پدیده میمون در ایران اسلامى را پیش روى نهضتهاى نوپا و ضد استعمارى در جاى جاى عالم قرار مىداد.
3- استکبار ستیزى و ظلم زدایى
مبارزه با ظلم و نفى استکبار، از اصول اساسى اندیشه مبارزاتى حضرت امام(ره) بوده و همواره مورد تاکید قرار گرفته است. ظلم زدایى و مبارزه با استکبار به عنوان یک مسؤولیت دینى - سیاسى، جدىترین آثار را در قیام ملل مستضعف علیه نظام ظالمانه حاکم بر جهان از خود به جاى گذاشته است.
اندیشه ظلم ستیزى حضرت امام(ره) که برخاسته از تفکر دینى و باور ناب مذهبى ایشان بود، از یک سو با طرح پدیده ظلم ستیزى به عنوان تکلیف دینى، موجب مىشد که این تفکر با غیرت دینى امت اسلامى گره خورده و براى همیشه به عنوان یکى از الزامات و تکالیف دینى نقش آفرین گردد و از سوى دیگر، روحیه مبارزه با ظلم و قدرتهاى استکبارى را در عمق جان تودههاى تحتستم کاشته و بدین سان، زمینه خیزش و جنبشهاى رهایى بخش و ضد استعمارى را بیش از بیش فراهم مىساخت. مواجهه و رویارویى جدى و همه جانبه حضرت امام در برابر دنیاى استکبار و بویژه ابرقدرت آمریکا، در ابعاد نظرى و عملى، تاثیرات خاص و عمیقى را در جهان و بویژه جنبشهاى اسلامى از خود به جاى گذاشت. اگر تا قبل از پیروزى انقلاب شکوهمند اسلامى ایران، رویارویى با دنیاى استکبارى و ایستادگى در برابر غرب و آمریکا، تنها یک آرمان و ذهنیت دور از واقعیت تلقى مىشد; با شکلگیرى انقلاب اسلامى و پیروزى همه جانبه آن، جهان مستضعف به مبارزات ضد استعمارى و رهایى بخش شان امیدوار گردیدند و نهضتهاى اسلامى در عرصه جهانى جان تازهاى یافت.
«پیش از پیروزى انقلاب اسلامى ایران، جنبشهاى اسلامى بسیارى در جهان اسلام بود; اما این جنبشها به دلیل فشارهاى سیاسى در ترس و هراس و نگرانى بودند و به دلیل وضعیتحاکم، هراس داشتند که حرکتخود را علنى سازند و مسلمانان را بسیج کنند و به مبارزه بپردازند. انقلاب اسلامى این دیوار ترس را فرو ریخت و به حرکتهاى اسلامى این درس را آموخت که مىتوان با بهرهگیرى از نیروهاى مسلمان، بزرگترین قدرتها را به زیر کشید. لذا پس از پیروزى انقلاب اسلامى در ایران، تودههاى مسلمان در سودان، الجزایر، تونس، مصر و... به پا خاستند و ملتهاى مسلمان گامهایى به پیش برداشتند و حرکت تودههاى مسلمان در سراسر جهان اسلام رشد فزایندهاى یافت و خیزش فرهنگى و آگاهى بخش سیاسى، همه منطقه را فراگرفت.» (12)
سالها مبارزه ناموفق ضد استعمارى و ضد استبدادى در کشورهاى اسلامى، به تدریج جوانههاى امید را در دل جوانان امت مسلمان به یاس و ناامیدى مبدل ساخت. تجربیات ناکام نهضتها و جنبشهاى اسلامى در اغلب جوامع اسلامى، آرام آرام میان اندیشه سیاسى و مبارزاتى اسلام و شعایر عبادى و اخلاقى دین، فاصله ایجاد مىکرد. اندیشه جدایى دین و سیاست، که تحمل و سازش با قدرتهاى استکبارى و حکام جایر را توجیه مىکرد، به تلقى عام و فراگیرى تبدیل گشته بود. در چنین فضا و شرایطى، ظهور حضرت امام و رهبرى پیروزمندانه وى در انقلاب اسلامى ایران، روند جدیدى را در مسیر حرکت تکاملى نهضتهاى اسلامى ایجاد نمود و پس از سالها رکود و وقفه بدان تحرک و پویایى بخشید.
شاید نادیده گرفتن نفوذ بین المللى انقلاب ایران ممکن نباشد. حتى در مواردى که برخى از مسلمانان نسبتبه جنبه سیاسى اسلام بىاعتقاد شده بودند، انقلاب اسلامى ایران با احیاى این جنبه، اعتقاد راسخ آنان را به این مطلب اعاده کرد و نشان داد که مسلمانان بار دیگر قادر خواهند بود استقلال اقتصادى، سیاسى و فرهنگى خود را به دست آورند و یک بار دیگر به قدرتمندترین نیروى بین المللى تبدیل شوند. (13)
برنامه ظلم ستیزى حضرت امام(ره) به عنوان تکلیف دینى و الهى، پیوند عمیق و همه جانبهاى را میان اندیشههاى سیاسى - دینى آن حضرت و نهضتهاى اسلامى در سراسر جهان برقرار مىسازد. همین پیوند ناگسستنى، براساس تکلیف شرعى و دینى، میان تمامى نهضتها و جنبشهاى دینى برقرار بوده و زمینههاى بارورى و شکوفایى هرچه بیشتر این خیزشها را از طریق اتحاد و همسویى نظرى و عملى فراهم مىآورد. امام خمینى(ره) این نکته را چنین بازگو مىنمایند: «براى من، مکان مطرح نیست ; آنچه مطرح است، مبارزه بر ضد ظلم است. هر جا بهتر این مبارزه صورت بگیرد، آنجا خواهم بود.» (14)
بنابراین، ظلم ستیزى و مبارزه با استکبار زمانى که صبغه دینى و مکتبى به خود مىگیرد، از قوىترین انگیزهها نیز برخوردار مىگردد. نگرش سیاسى حضرت امام به تکالیف اجتماعى دین، موجب شد، تا دین و تعالیم دینى در عرصههاى اجتماع حضور یافته و نقش چشمگیر خود را در انگیزش، تحریص و بسیج تودههاى مردم علیه نظام ظالمانه حاکم بر جوامع مستضعف بیش از پیش ایفا نماید. اگر در اندیشه سیاسى حضرت امام(ره)، مبارزه با ظلم و استکبار به عنوان یک تکلیف دینى مطرح مىگردد، طبیعى است که این امر در تقویت و دلگرمى نهضتهاى اسلامى نقش بارزى ایفا خواهد کرد:
«خداى تبارک و تعالى ما را مکلف کرده که با این طور اشخاص، با این طور ظلم، با اینهایى که اساس اسلام را دارند متزلزل مىکنند و همه مصالح مسلمین را دارند به باد مىدهند، ما مکلفیم که با اینها معارضه و مبارزه بکنیم. اگر یک وقتى هم دستمان برسد، دستبه تفنگ مىکنیم و معارضه مىکنیم. خودمان تفنگ به دوشمان مىکنیم و معارضه مىکنیم.» (15)
فراز فوق، بیانگر موضع همه جانبه حضرت امام(ره) در قبال نارساییها و ناروایىهاى موجود در جوامع بشرى است. اگر اغلب نهضتهاى اسلامى و اصلاحى در کشورهاى اسلامى جهتگیرى اصلاحى و مبارزاتى شان را در ابعاد خاص متمرکز نموده و احیانا به وعظ و ارشاد و جهت دهى افکار و اذهان تودههاى مردم اکتفا نمودهاند، حضرت امام با ارایه استراتژى جدید و فراگیر، روند مبارزات ضد استعمارى و آزادى خواهانه را در کلیه ابعاد سیاسى، اجتماعى، فرهنگى و نظامى پیشنهاد مىنمایند. شکلگیرى خیزشهاى اسلامى در قالب مبارزه همه جانبه علیه استبداد و استعمار در برخى جوامع اسلامى، کاملا از این استراتژى بهره برده و همین نکته، ضرورت انتقال نهضتهاى اسلامى از رویکرد اصلاحى به نگرش انقلابى و ضرورت انقلاب اسلامى را موجب مىگردد.
تاکید بر امت اسلامى
اندیشه شکلگیرى و تحقق امت واحده اسلامى بر بنیان اعتقادى و ایدئولوژى اسلامى، از دیرباز مورد اهتمام و تاکید مصلحان دینى و پیشگامان نهضت اسلامى قرار داشته است. استراتژى وحدت حول محوریت امت واحده اسلامى، در اندیشه سیاسى، دینى حضرت امام(ره) از جایگاه بلندى برخوردار مىباشد. رابطه عمیق و همه جانبه اعتقادى و دینى میان نهضتهاى اسلامى، موجب شد که حضرت امام(ره) از طریق ترویج و اشاعه تز امت واحده اسلامى، انقلاب اسلامى ایران را با نهضتهاى اسلامى جهان پیوندى استوار و ناگسستنى بخشیده و تحقق این ایده را کارسازترین استراتژى در مبارزه با جهان خواران و نیل به پیروزى عنوان نمایند. حضرت امام(ره) در این زمینه مىگویند:«ما براى دفاع از اسلام و ممالک اسلامى و استقلال ممالک اسلامى، در هر حال مهیا هستیم. برنامه ما که برنامه اسلام است ; وحدت کلمه مسلمین است ; اتحاد ممالک اسلامى است، برادرى با جمیع فرق مسلمین است در تمام نقاط عالم، هم پیمانى با تمام دول اسلامى است در سراسر جهان... .» (16)
دقیقا همین نگرش در نهضت دینى ایران و بنیانگذار آن است که نهضت اسلامى را خصلتى فرا مرزى و فراگیر بخشیده و مبارزات رهایى بخش را در اقصى نقاط جوامع اسلامى و بلکه جوامع بشرى هدایت مىکند: «ما براى اینکه وحدت امت اسلام را تامین کنیم، براى اینکه وطن اسلام را از تصرف و نفوذ استعمارگران و دولتهاى دست نشانده آنها خارج و آزاد کنیم ; راهى نداریم جز اینکه تشکیل حکومتبدهیم... .» (17)
ثمرات ارزشمند و عمیق این تفکر در ایجاد همسویى میان جبهه نهضت جهانى اسلام است که کارسازترین استراتژى در مبارزه ضد استعمارى ملل مسلمان و مستضعف محسوب مىگردد:
«امروز مسلمانان در همه جاى آسیا تا قلب آفریقا، در تمام خاورمیانه و در اروپا و آمریکا همه احساس مىکنند که جزء یک جامعه جهانى بزرگ هستند ; یعنى جزو امت اسلامى. این را امام(ره) در دنیا به وجود آورد. احساس شعور نسبتبه امت اسلامى، بزرگترین حربه در دفاع از اسلام در برابر استکبار است.» (18)
با توجه به اصول و مبانى سیاست دینى حضرت امام در قبال امت اسلامى و جوامع بشرى، مىتوان رابطه عمیق و همه جانبه انقلاب اسلامى و نهضتهاى دینى در سراسر جهان را به خوبى کشف و مطالعه نمود. در همین راستا، تاثیرات ژرف و گسترده اندیشههاى سیاسى آن حضرت بر نهضتهاى اسلامى را مىتوان شناسایى کرد. عمق این تاثیر را زمانى مىتوان دریافت که در اعتراضات و گفتههاى بیگانگان و مخالفین انقلاب اسلامى را مورد غور و وارسى قرار دهیم. رابین رایت، یکى از متفکرین غربى در این زمینه اظهار مىدارد که: «سیزده سال پس از آنکه اولین حکومت مذهبى مدرن جهان با انقلاب ایران پایه گذارى شد، اسلام بار دیگر به عنوان یک اسلوب سیاسى قدرتمند مطرح شده است.» (19) و بدین سان، مىتوان گفت نهضتهاى اسلامى پس از سالها تجربه ناکام و ناموفق که با رکود و سکون همراه گشته و نسبتبه توانمندى مدیریت معقول جامعه به وسیله تعالیم دینى نوعى تلقى منفى و ناباورانه را در میان جوامع موجب گردیده بود; با ظهور احیاگرایانه پیشگام نهضت دینى ایران، حضرت امام خمینى(ره) از تحرک و پویایى جدیدى برخوردار گردید و یک بار دیگر سیماى موفق و کارامد اسلام و ایدئولوژى دینى در حوزه سیاست و مدیریت زندگى جمعى انسان، در بخشى از قلمرو جهان اسلام به شکل خیره کنندهاى تبلور یافت. بدین ترتیب، نهضتهاى اسلامى نسبتبه مبانى اعتقادى و فکرى خود ایمان راسخ یافته و به آینده روشن و موفق مبارزاتى خویش، امیدوار گردیدند.
اگر اثرات ژرف و همه جانبه امامخمینى(ره) بر نهضتهاى اسلامى را در یک نگاه گذرا و کلى بررسى نماییم، خواهیم دید که نهضت اسلامى در کلیه جوامع دینى، در دو بعد نظرى و عملى تاثیرپذیرى جدى از انقلاب اسلامى ایران داشته است. هر چند برشمردن و تبیین تمامى دستاوردهاى جهانى انقلاب اسلامى ایران، خود بحث جداگانهاى را مىطلبد; (20) اما در پایان این نوشتار صرفا مهمترین تاثیر امام خمینى(ره) بر نهضتهاى اسلامى در دو بعد نظرى و عملى طرح و مورد جمع بندى قرار مىگیرد.
تاثیر نظرى امام خمینى بر نهضتهاى اسلامى
همان طور که در لابلاى مطالب قبل اشاره شد، به لحاظ نظرى، اندیشههاى سیاسى - دینى حضرت امام(ره) تاثیرات عمیق و همه جانبهاى را بر نهضتهاى اسلامى از خود به جاى گذاشت. رویکرد مثبت نسبتبه مدیریت معقول تعالیم دینى در حوزههاى مختلف حیات جمعى انسان، امید به آینده روشن و موفق و مهمتر از همه، اعتماد به هویت دینى و اسلامى جوامع مسلمان، از بارزترین تاثیرات حضرت امام در بخش نظرى محسوب مىگردد. پیوند عمیق و همه جانبهاى که امام(ره) بین انقلاب اسلامى ایران و نهضتهاى دینى در سراسر عالم برقرار مىنمایند، از یک سو نهضت دینى مردم ایران را به عنوان نقطه اتکا و منبع حمایتى براى این نهضتها قرار داد و از سوى دیگر، بنیان قدرتمند ایدئولوژى انقلاب، نهضتهاى اسلامى را نیز از مبانى فکرى و ایدئولوژى پویا و بالندهاى برخوردار نمود.پیروزى انقلاب اسلامى به رهبرى امام خمینى و تفسیرى که او از اسلام ارایه کرد، دو انقلاب در سطح دنیاى اسلام ایجاد کرد; انقلاب در داخل اسلام و گرایشات فقهى اسلام، به طورى که لزوم حرکت و جنبش را در این عصر مورد تاکید قرار مىداد... و انقلاب دوم، آن بود که در سطح دنیاى خارج از دین اسلام، فقهى را به وجود آورد و تاکید بر این موضوع داشت که اسلام مىتواند تغییر ایجاد کند و مىتواند به حاکمیتبرسد و دولت تاسیس کند; بر خلاف فکرى که از دوره نهضت اروپا علیه اسلام بود، برخلاف دوره انتشار افکار مارکسیستى که اعتقاد داشت دین ملتها را ضعیف مىکند و افیون ملتها است. به همین دلیل، انقلاب امام به مثابه تغییر بزرگى است که در دهه هشتم قرن بیستم در دنیا و در سطح حرکتهاى اسلامى و شخصیتها رفته رفته بوجود آمد. (21)
موضع حمایتى امام از نهضتهاى اسلامى
بنیانگذار جمهورى اسلامى به دور از سازشهاى سیاسى و تعارفات رایج دیپلماسى معاصر، با اعتقاد راسخ به مسؤولیت دینى خویش در قبال امت اسلامى، همواره بر موضع حمایتى خود از نهضتهاى اسلامى پاى فشرده و تا آخرین مرحله، پشتیبانى همه جانبه و بىدریغ خویش را از این جنبشها اعلام داشتهاند.«ما از تمام نهضتهاى آزادى بخش در سراسر جهان که در راه خدا، حق و حقیقت و آزادى مبارزه مىکنند، پشتیبانى مىکنیم. ما بار دیگر پشتیبانى بى دریغ خود را از برادران مسلمان و مظلوم افغانى اعلام مىداریم و اشغال اشغال گران را شدیدا محکوم مىنماییم.» (22)
امام در جاى دیگر مىفرمایند:
«من بار دیگر پشتیبانى خودم را از تمام نهضتها و جبههها و گروههایى که براى رهایى از چنگال ابرقدرتهاى چپ و راست مىجنگند، اعلام مىنمایم. من پشتیبانى خود را از فلسطین رشید و لبنان عزیز اعلام مىدارم.» (23)
حمایت و پشتیبانى از جنبشهاى رهایى بخش و اسلامى که بر باورهاى سیاسى، دینى حضرت امام(ره) استوار بوده، موضع حمایتى و ظلم زدایى او را نه تنها در محدوده نهضتهاى اسلامى محدود ننموده که فراتر از آن، تمامى جنبشهاى رهایى بخش و ضد استعمارى را مورد توجه قرار داده است: «ما از تمام کشورهاى زیر سلطه براى به دست آوردن آزادى و استقلال، کاملا پشتیبانى مىنماییم و به آنان صریحا مىگوییم که حق گرفتنى است.» (24)
در یک بررسى گذرا و اجمالى، مىتوان گفت که جنبشهاى اسلامى عمدتا با دو معضل اساسى روبرو بودهاند:
1- درک ناقص و احیانا متضاد پیشگامان نهضت از تعالیم و آموزشهاى دینى;
2- واکنش تند و منفى در برابر پدیدههاى فرهنگى و تمدن مغرب زمین.
نقیصه نخست، جنبشهاى اسلامى را از داشتن یک بنیان اعتقادى جامع و قدرتمند که پاسخگوى معضلات و نیازمندىهاى جوامع معاصر باشد، محروم مىساخت و مشکل دوم، موجب مىشد که از یک سو جنبشهاى مزبور از دستاوردهاى علمى و فرهنگى جدید محروم شده و از سوى دیگر، این جنبشها در میان جوامع به عنوان بنیادگرایى غیر موجه و خشونت طلب معرفى گردد.
در مورد نخست، حضرت امام(ره) با ارایه تفسیر جامع و همه جانبه از تعالیم دینى، تلاش نمود تا بنیان فکرى و ایدئولوژیکى جنبشهاى اسلامى را غنا و قدرت بخشد. در این راستا، ایشان میراث گرانقدر و مهم اندیشه تحول در اذهان مسلمین را سامان داده و با نگرش فقاهتى و واقع گرایانه خویش بین میراث اسلامى گذشته و باورهاى دینى با تغییرات و نوآوریهاى عصر جدید، نوعى پیوند و ارتباط منطقى را برقرار نمود. حضرت امام با تاکید بر اسلام به عنوان دین مترقى، زنده و خردمندانه، هویت دینى مسلمین را احیا و احساس افتخار و اعتقاد به اینکه اسلام مىتواند جوابگوى نیازهاى انسان معاصر باشد، به وجود آورد. (25)
در مورد دومین نقطه ضعف جنبشهاى اسلامى، حضرت امام(ره) با یک نگرش دو سویه در برابر غرب و مظاهر جدید تمدن و فرهنگ غربى، تلاش نمود تا جمود فکرى و فرهنگى را از اندیشه دینى زدوده و نوعى تفکیک میان جنبههاى مثبت و منفى تمدن جدید بوجود آورد. ایشان در این راستا، نگرانیهاى داخلى جامعه را با ضرورت پاسخگویى به تهدید فرهنگ غربى و ملزومات نوگرایى درهم آمیخته و تلاش نمود تا بین نوگرایى غیر دینى و سنت گرایى مذهبى، ارتباط و همسازى ایجاد نماید. نوگرایى دینى حضرت امام(ره) یک برخورد دوگانه و جذب و دفع همزمان با غرب را ارایه مىدهد. (26) بنابراین، تاثیرى که حضرت امام(ره) در بعد نظرى بر جنبشهاى اسلامى از خود به جا گذاشت، علاوه بر اینکه پاسخ منطقى و مناسبى براى چالش نهضتهاى اسلامى با غرب ارایه نمود، قوىترین احساس هویت دینى و باور راسخ بر کارامد بودن تعالیم دینى و ایدئولوژى اسلامى را نیز از خود به یادگار گذاشت. بنابراین،«تاثیر قابل توجه انقلاب اسلامى به رهبرى امام خمینى، آن است که اسلام و مسلمانان به عنوان نیروى سیاسى و مذهبى جدى تلقى شدند و در نتیجه، مسلمین و تفکر آنها موضعى بسیار قوىتر از سابق در محاسبات و ارزیابیهاى سیاسى ابرقدرتها پیدا کرد. براى اثبات این مدعا، مىتوان به آثارى که تحت عناوین ; «قدرت جهان اسلام» «حضور اسلام در صحنه» در تجدید حیات اسلام نوشته شده است، استناد کرد.» (27)
تاثیر عملى امام خمینى بر نهضتهاى اسلامى
اثرات عمیق اندیشههاى والاى رهبر دینى نهضت اسلامى ایران بر نهضتهاى اسلامى، تنها در بعد نظرى و فکرى محصور نگردیده; بلکه در بعد عملى نیز روند حرکت نهضتهاى اسلامى را تحت تاثیر داشته است. این امر در اندیشه سیاسى حضرت امام نیز از جایگاه بلندى برخوردار بوده است. اگر حضرت امام(ره) صدور انقلاب را به مثابه یک اصل اساسى عنوان نموده و آن را در قالب انتقال تجربیات انقلاب اسلامى ایران تعریف مىکنند، (28) این امر به مفهوم تاثیرگذارى عینى و عملى اندیشههاى سیاسى و انقلابى ایشان بر نهضتهاى اسلامى است. از سوى دیگر، اغلب جنبشهاى اسلامى و کشورهاى مسلمان، در روند مبارزات ضد استعمارى شان، از تجربیات و دستاوردهاى عینى انقلاب اسلامى ایران بهره بردهاند که خود، جنبه هایى از تاثیرپذیرى عملى این جنبشها از امام خمینى را به نمایش مىگذارد.«امتیازات خاصى که امام راحل(ره) به جاى گذاشت و بر تمام مردم جهان تاثیر نهاد، علاوه بر افکار و سیاستهایش، روش حیات و زندگى امام است. روش ساده و خاضعانه با روشى که براى دنیاى معاصر نامانوس است.» (29)
دقیقا همین درس زندگى است که روحیه مبارزه و تقابل کوخ نشینان و مستضعفین در بند را در برابر استکبار و زورمندان جوامع بشرى، جان دوباره بخشید. در همین زمینه، از زبان یکى از نویسندگان مصرى چنین مىخوانیم:
استقلال جدید نامیبیا و موج صلح موجود در جنوب آفریقا به هر صورت، نتیجهاى از این حرکت ایران است. علاوه براین، جمهورى اسلامى ایران با رهبرى امام خمینى، یک حامى سیاسى، دیپلماتیک و مادى براى حرکتهاى آزادى بخش در جنوب آفریقا و استانهاى مرزى تحتحمایت آن به شمار مىرفت. انقلاب ایران به مستضعفان در حال جنگ جنوب آفریقا نیز کمک دومى در جنگ علیه سلطه نژادى داد. (30)
اتکا و اعتماد جنبشهاى اسلامى بر تودههاى مردم به عنوان مهمترین استراتژى موفق و پیروزمند و تکیه بر نیروى معنوى ایمان مردم به دور از سازشهاى سیاسى، از مهمترین آثار و دستاوردهاى نهضت دینى حضرت امام بود که مسیر مبارزاتى جنبشهاى اسلامى را روندى جدید بخشیده و به آینده موفق امیدوار ساخت. «نتیجهگیرى دیگرى از انقلاب اسلامى، این است که یک نهضت اسلامى نه تنها به خودى خود با مخالفت کلیه ابرقدرتها و عمال محلى آنها روبرو مىگردد; بلکه چنین نهضتى براى اینکه اصیل باشد و شانس موفقیت داشته باشد، باید سازشناپذیر بماند.» (31) همچنین سیره عملى و موفق حضرت امام، تامین منافع عموم مردم مسلمان و گره زدن نهضت اسلامى با تودههاى مردم را به عنوان یک استراتژى موفق در مسیر مبارزات ضد استعمارى بازگو نمود.
«این انقلاب، نتیجه دیگرى نیز در بردارد. و آن، این است که نهضت اسلامى چنانچه با منافع و خواستهاى مردمى به نحو صمیمى تلفیق یابد و یا در سطح ایدئولوژى محض محصور نگردد و چنانچه سازشناپذیر بوده و هر گونه مشارکت در نظام موجود را رد کند، قادر خواهد بود بر کلیه رقباى غیر مذهبى سبقت جوید.» (32)
و بالاخره اینکه، اسلام تولد مجدد خود را از امام خمینى دارد و او بود که با احیاى ارزشهاى فراموش شده میلیونها انسان، تعجب رهبران غرب و جهانیان را برانگیخت. و دقیقا در همین راستا است که دشمنان تاریخى انقلاب اسلامى، عاجزانه مجبور به اعتراف مىشوند که «آیةا... خمینى الهام بخش مبارزات ضد اسرائیلى در لبنان و اراضى اشغالى است و تمامى گروههاى مبارز اسلامى در مصر، فلسطین اشغالى، لبنان، اردن و سوریه را باید طرفدار امام خمینى نامید.» (33)
پیشگامان جنبشهاى اسلامى در گذشته، عمدتا از رابطه جدى و همه جانبه با تودههاى مردم محروم بوده و همین نکته، یکى از عوامل ناکامى این جنبشها را تشکیل مىدهد. تاثیر عملى امام خمینى بر نهضتهاى اسلامى در ارایه یک استراتژى عینى و موفق مبارزاتى بود که بر اساس آن، علما و روشنفکران به عنوان پیشگامان جنبش اسلامى با تودههاى مردم ترکیب مىگردند. این، در حالى است که اغلب پیشگامان نهضت اسلامى، تودههاى مردم را به عنوان جاهل و مسلمان ظاهرى مىخواندند و به همین دلیل، از حمایت تودهها نیز محروم مىگردیدند. ترکیب علما و تودههاى مردم مسلمان در ایران، قدرت ممتاز و شکستناپذیر اسلام را پدید آورد که رژیم حاکم را سرنگون ساخت.» (34)
خلاصه و جمع بندى
گفته شد اندیشه سیاسى حضرت امام(ره) که تشکیل حکومت اسلامى در ایران متبلور عینى آن است، به دلیل خصلت دینى و ماهیت مکتبى خود، از پیوند عمیق و ناگسستنى با نهضت اسلامى در جهان برخوردار بوده است. به طور کلى آثار و دستاوردهاى نهضت دینى و پیروزمندانه حضرت امام در ارتباط با جنبشهاى اسلامى و نهضت جهانى اسلام را در دو بخش نظرى و عملى مىتوان تحلیل و ارزیابى کرد. خصلت جهانى بودن انقلاب اسلامى ایران و اصولى چون; دعوت ; صدور انقلاب، جبهه مستضعفین، ظلم زدایى و استکبار ستیزى و تاکید بر امت اسلامى و وحدت جهانى اسلام، مهمترین محورهایى است که مىتوان رابطه تاثیر انقلاب اسلامى ایران بر نهضت اسلامى و جنبشهاى اسلامى را ذیل آن طرح و وارسى نمود. از سوى دیگر، مجموعه آثار و دستاوردهاى جهانى انقلاب اسلامى و نقش امام خمینى(ره) نسبتبه نهضتهاى اسلامى را در دو بعد کمى و کیفى مىتوان مورد بحث و بررسى قرار داد. از فرداى پیروزى انقلاب اسلامى به رهبرى امام خمینى(ره) و تحت تاثیر آن، جهان اسلام متحول شد. یکى از تجلیات این تحول را باید در تغییر کمى و کیفى جنبشهاى اسلامى و رهایى بخش جست و جو کرد. از نظر کمى، شمار جنبشهاى اسلامى افزایش یافت و از خاور دور تا کرانههاى اقیانوس اطلس و مغرب اسلامى را در برگرفت که در این خصوص، جنبشهاى رهایى بخش در کشمیر، افغانستان، تونس، الجزایر، آسیاى میانه و کشورهاى حوزه خلیج فارس را مىتوان نام برد. تغییرات کیفى محسوستر بود; حرکتهاى ملى، مارکسیستى و التقاطى رنگ باخته و تحرکات اسلامى نضج گرفت. افغانستان، نمونه جایگزینى قیام اسلامى به جاى حرکات مارکسیستى است و لبنان و فلسطین نمود جانشینى اسلام انقلابى به جاى حرکات قومى و التقاطى است. (35) نمونه روشن تغییر کیفى نهضتهاى اسلامى را در اظهار نظر یکى از پیشگامان نهضتهاى اسلامى چنین مىخوانیم:«در نتیجه تاثیر انقلاب اسلامى تحت رهبرى امام خمینى، مسلمانان سراسر جهان به یک زبان و افکار تازه سیاسى براى محاوره دستیافتند. این زبان و افکار سیاسى جدید، به کالبد فرهنگ سیاسى اسلام جان تازهاى بخشید و مسلمانان را در سراسر جهان وارد معادلات سیاسى کرد. (36) حضرت آیةا...خامنهاى مقام معظم رهبرى در خصوص تاثیر کمى انقلاب اسلامى و امام خمینى(ره) بر نهضتهاى اسلامى معاصر چنین مىگویند:
«امروز جوانان مسلمان در مصر، الجزایر، سودان و دیگر کشورهاى شمال آفریقا، خاورمیانه و شرق آسیا به نام جمهورى اسلامى ایران و امام عظیم الشان شعار مىدهند و این، در حالى است که پیوسته صدها کتاب علیه تشیع و نظام اسلامى، در جهان انتشار مىیابد و هدف از آن، خاموش کردن شعله عشق و ایمان جوانان مسلمان در سراسر جهان نسبتبه ایران اسلامى است... مسلمانان در اقصى نقاط جهان از حاکمیت اسلام در سرزمین ایران امید و نشاط مىگیرند و جوانان و روشنفکرانى که به اسلام روى آوردهاند، با الهام از همین کانون نورانى، در راه احساسات اسلامى خود مبارزه و فداکارى مىکنند.» (37)
آنچه امروز نهضتهاى اسلامى با آن روبرو است، نه ضعف بنیانهاى فکرى و ایدئولوژیکى است و نه فقدان تجربیات کارى و استراتژى مبارزاتى ; بلکه مشکل امروزه جنبشهاى اسلامى، فقدان انسجام و همسویى و در نتیجه فقدان یک جهتگیرى قاطع و جدى در برابر نظام سیاسى حاکم بر جهان است. بدون تردید، اندیشههاى امام خمینى(ره) و راه و رسم زندگى سیاسى او مىتواند جنبشهاى اسلامى را در این زمینه یارى رسانده و کاستیهاى موجود را رفع و یا حداقل تقلیل بخشد.
پی نوشت :
1. روزنامه جمهورى اسلامى،19/11/1371.
2. کلیم صدیقى، مسایل نهضتهاى اسلامى، ترجمه سیدهادى خسروشاهى، انتشارات اطلاعات، تهران، 1375، ص 108.
3. راشد الغنوشى، حرکت امام خمینى و تجدید حیات اسلام، ترجمه سیدهادى خسرو شاهى، موسسه اطلاعات، تهران، 1372،ص97.
4. حامد الگار، انقلاب اسلامى در ایران، ترجمه مرتضى اسعدى و حسن چیذرى، انتشارات قلم. تهران، 1360، ص 145.
5. صحیفه نور، ج10، ص 115.
6. صحیفه نور، ج 4، ص 114.
7. صحیفه نور، ج 20، ص 118.
8. صحیفه نور، ج 11، ص266.
9. صحیفه نور، ج13، ص127.
10. صحیفه نور، ج 4، ص3.
11. صحیفه نور، ج17،ص249.
12. حسن الترابى، گفتگو با روزنامه کیهان، 8/12/1371.
13. محمد امین امین، نهضتهاى بینالمللى اسلامى و تاثیر آن بر نهضت اسلامى اندونزى، مجله حضور، شماره13، 1374، ص 180.
14. آیین انقلاب اسلامى، ص 390.
15. صحیفه نور، ج3، ص 184.
16. صحیفه نور، ج 1، ص 84.
17. ولایت فقیه یا حکومت اسلامى، ص 42.
18. حضرت آیةا... خامنهاى، روزنامه جمهورى اسلامى،19/ /11 / 1371.
19. مجله سیاستخارجى، سال هفتم، بهار 1372، ص13.
20. استاد عمید زنجانى بیش از ده مورد را به عنوان نمونه هایى از تاثیر و دستاوردهاى جهانى انقلاب اسلامى ایران برمىشمارد. ر. ک به: عمید زنجانى، انقلاب اسلامى و ریشههاى آن، نشر طوبى، تهران،1376،ص 351.
21. طلال عتریسى در گفتگو با مجله حضور، شماره 11، خرداد 1374، ص 21.
22. در جست و جوى راه از کلام امام، دفتر 15، صص249-250.
23. همان، ص 251.
24. همان، ص 250.
25. مجله سیاستخارجى، سال دهم، بهار 1375،ص69.
26. همان، ص 74.
27. کلیم صدیقى، روزنامه کیهان، 10 /3/1369.
28. صحیفه نور، ج13، ص117.
29. طلال عتریسى در گفتگو با مجله حضور، شماره 11، خرداد 1374، ص23.
30. فهیمى هویدى، مجله حضور، پیشین، ص 281.
31. حامد الگار، پیشین، ص 148.
32. همان، ص149.
33. مجله حضور، شماره9، ص297.
34. کلیم صدیقى، پیشین، ص 85.
35. جعفر حق پناه، تاثیر تفکر و حرکت امام خمینى در جهان اسلام، کیهان،9 /3 / 1370.
36. کلیم صدیقى، روزنامه کیهان ،9 /3 / 1370.
37. حضرت آیةالله خامنهاى، روزنامه اطلاعات، 21 /6 / 1374.