امام خمینى (ره) و جنبش هاى اسلامى معاصر

اگر قبل از پیروزى انقلاب اسلامى ایران، اغلب جنبشهاى اسلامى در مواجهه با مظاهر زندگى عصر جدید و تمدن خیره کننده غرب، موضع انفعالى داشته و در مورد کارآمدى تعالیم دینى در مدیریت معقول و شایسته جوامع اسلامى در شک و تردید به سر مى‏بردند، تحول همه جانبه انقلاب اسلامى به رهبرى حضرت امام(ره) این باور وثیق را در اذهان نیروهاى مسلمان جاى داد که اسلام به عنوان یک مکتب آسمانى مى‏تواند مهمترین تحولات جهانى را رقم زده و براى پرسشهاى عصر جدید و مدیریت جوامع،
دوشنبه، 29 مهر 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
امام خمینى (ره) و جنبش هاى اسلامى معاصر
امام خمینى(رحمت الله علیه) و جنبش هاى اسلامى معاصر
 

نویسنده: سید عبدالقیوم سجادى
اگر قبل از پیروزى انقلاب اسلامى ایران، اغلب جنبشهاى اسلامى در مواجهه با مظاهر زندگى عصر جدید و تمدن خیره کننده غرب، موضع انفعالى داشته و در مورد کارآمدى تعالیم دینى در مدیریت معقول و شایسته جوامع اسلامى در شک و تردید به سر مى‏بردند، تحول همه جانبه انقلاب اسلامى به رهبرى حضرت امام(ره) این باور وثیق را در اذهان نیروهاى مسلمان جاى داد که اسلام به عنوان یک مکتب آسمانى مى‏تواند مهمترین تحولات جهانى را رقم زده و براى پرسشهاى عصر جدید و مدیریت جوامع، نسخه شفابخشى را ارایه نماید. همین یک نکته، مهمترین تاثیر افکار سیاسى - دینى حضرت امام(ره) بود که از یک سو جنبشهاى موجود را در بعد نظرى بر مبناى وثیق دینى استوار مى‏ساخت و از سوى دیگر، باورهاى دینى را به عنوان عامل بالنده و تحرک آفرین در سرنوشت جوامع انسانى مطرح مى‏نمود. حضرت آیة‏ا... خامنه‏اى در این زمینه مى‏گویند:
آثار و برکات انقلاب اسلامى بر حرکتهاى رهایى بخش و نهضتهاى جهانى اسلام را مى‏توان از موج اسلام خواهى و گسترش مبارزات انقلابى علیه نظام ظالمانه حاکم بر جهان از خاورمیانه تا شمال آفریقا و از آسیاى مرکزى تا قلب اروپا، مشاهده نمود... . احیاى هویت اسلامى در میان مسلمانان، بیدارى ملتها و ایجاد نشاط و امید در نیروهاى مبارز و انقلابى جهان، از ثمرات مسلم و انکارناپذیر انقلاب اسلامى ایران است. (1)
در حوزه عملى و عینى نیز قیادت پیروزمندانه حضرت امام و استراتژى موفق و بالنده وى، تجربیات ارزشمند و غنى را فرا روى مسیر مبارزاتى جنبشهاى اسلامى قرار داده و بارقه‏هاى امید و پیروزى را براى آنان به ارمغان گذاشت. تجربیات عینى و استراتژى مبارزاتى حضرت امام، بزرگترین دستاوردهاى عینى و موفق رهبرى جنبش دینى را در تاریخ نهضتهاى دینى و جنبشهاى اسلامى از خود به یادگار گذاشت ; زیرا نهضتهاى تجدید حیات سیاسى که به تازه‏گى در میان مسلمانان رایج گردیده بود، هیچ کدام نتوانستند به اهداف مطلوب خویش برسند و انقلاب اسلامى ایران نخستین تجربه موفق و پیروزمندانه نهضت دینى بود که توانست‏براى نخستین بار، اهداف و آرمانهاى خیزشهاى اسلامى و جنبشهاى دینى را در ایران اسلامى جامه عمل پوشاند. (2) این امر از یک سو مجموعه گرانسنگ تجربیات سیاسى و دینى را فرا روى پیشگامان نهضتهاى اسلامى قرار داده و از سوى دیگر، امید به پیروزى و توفیق نیل به آرمان والاى این نهضتها را که سالیان متمادى صرفا به عنوان آرمان و اهداف مقدس در مرحله نظر باقى مانده بود، به وجود آورد.
بنابر این، مى‏توان گفت که «در تاریخ معاصر اسلام، این نخستین بار است که جنبش اسلامى قدرت آن را پیدا کرده است که انقلابى را شکل دهد و آن را توسط شیوه‏اى مردمى پیاده کند. در نتیجه، مى‏توان گفت که با حرکت اسلامى مردم ایران، اسلام توانسته است هم از جنبه نظرى و هم از بعد عملى عینیت‏یابد و مصداق خارجى پیدا کند. ابعاد اجتماعى اسلام، در تمامى مراحل انقلاب اسلامى ایران جلوه مى‏کند و در همان زمان، ایرانیان به شدت در مقابل متجاوزین و استکبار جهانى که محاصره اقتصادى را به عنوان ابزارى در جهت تضعیف انقلاب به دست گرفته‏اند، مقاومت مى‏کنند و رنج کمبودها را به جان مى‏خرند. در نتیجه، مى‏توان گفت در میان جنبشهاى اسلامى، انقلاب سیاسى - اجتماعى ایران، از لحاظ مقاومت در مقابل تجاوز خارجى و همچنین در برخى از ابعاد اجتماعى ; چون بعد مذهبى، موقعیت چشمگیر و درخشان دارد.» (3)

جهانى بودن نهضت امام خمینى(ره)

هر چند انقلاب اسلامى ایران به رهبرى حضرت امام(ره) یک رخداد سیاسى بود که در درون جامعه ایران صورت گرفت ; اما ویژگى عام و جهانى آن که برخاسته از عنصر مذهب و خصلت دینى آن بود، موجب مى‏شد که این تحول تاریخى در مرزهاى جغرافیایى ایران اسلامى محدود نمانده و تا اقصى نقاط جهان اسلام و بلکه جوامع بشرى تاثیرات عمیق و جدى از خود به جاى گذارد. بدین ترتیب، «رویدادهاى ایران، مهمترین رویدادهاى جهان اسلام طى تاریخ اخیر است. این رویدادها به هیچ وجه یک سرى وقایع مجرد و محدود به شرایط ایران نیست.» (4)
بنابراین، انقلاب اسلامى ایران که تبلور اندیشه سیاسى رهبرى این نهضت دینى است، با توجه به خصلت دینى و مکتبى خود به همان سان که در بعد نظرى خود را در محدوده جغرافیایى خاص محصور ننموده و اهداف و آرمان سیاسى - اجتماعى فرا مرزى و جهان وطنى را طرح و پى‏ریزى نموده است ; در حوزه عملى نیز استراتژى و سیاستگزارى عملى و عینى خویش را به گونه‏اى سامان داده است که دقیقا اهداف جهانى و انسانى انقلاب را که برخاسته از عقاید دینى مسؤولیت مکتبى یک انقلاب دینى و اسلامى است، مورد توجه قرار داده است. این نکته در اندیشه سیاسى حضرت امام در تبیین ماهیت انقلاب اسلامى از اهمیت‏خاص برخوردار مى‏باشد. در فرازى از سخنان بنیانگذار نهضت اسلامى ایران مى‏خوانیم:
«ما که نهضت کردیم براى اسلام نهضت کردیم. جمهورى، جمهورى اسلامى است. نهضت‏براى اسلام نمى‏تواند محصور باشد در یک کشور و نمى‏تواند محصور باشد ; حتى در کشورهاى اسلامى. نهضت‏براى اسلام همان دنباله نهضت انبیاست. نهضت انبیا براى یک محل نبوده است. پیغمبر اکرم(ص) اهل عربستان است ; لکن دعوتش مال عربستان نبوده، محصور نبوده به عربستان، دعوتش مال همه عالم است.» (5)
و در همین راستا، تاثیرگذارى انقلاب اسلامى و اندیشه‏هاى دینى و جهانى حضرت امام بر نهضتهاى اسلامى و خیزشهاى رهایى بخش، به دلیل رابطه عمیق ماهوى و ذاتى آن، آشکار و هویدا خواهد شد. «نهضت مقدس ایران، نهضت اسلامى است و از این جهت، بدیهى است که همه مسلمین جهان تحت تاثیر آن قرار مى‏گیرند.» (6)

مهمترین شاخصهاى جهانى بودن انقلاب اسلامى

در یک برآورد کلى، مى‏توان مهمترین شاخصهاى جهانى بودن انقلاب اسلامى که به نوبه خود بازتاب اندیشه جهانى رهبر انقلاب اسلامى و بنیانگذار آن نیز مى‏باشد، در محورهاى زیر طرح و مورد وارسى قرار داد:
1- تاکید بر اصول ثابت دعوت، نفى سبیل و حفظ دارالاسلام ;
2- حمایت از مستضعفین و مظلومان عالم ;
3- استکبار ستیزى و ظلم زدایى ;
4- تاکید بر «امت اسلامى‏».
1- اصل دعوت و صدور انقلاب
اصل دعوت و صدور انقلاب، یکى از اصول اساسى سیاست‏خارجى جمهورى اسلامى است که حضرت امام(ره) آن را تا سطح اهداف غیر قابل تسامح نهضت دینى ایران ارتقا داده و به عنوان رسالت و وظیفه کارگزاران نظام اسلامى معرفى نموده‏اند:
«مسؤولان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست. انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمدارى حضرت حجت (ع) است... مسایل اقتصادى و مادى اگر لحظه‏اى مسؤولین را از وظیفه‏اى که بر عهده دارند، منصرف کند، خطر بزرگ و خیانت‏سهمگین را به دنبال دارد. باید دولت جمهورى اسلامى تمامى سعى و توان خود را در اداره هرچه بهتر مردم بنماید ; ولى این بدان معنا نیست که آنها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانى اسلام است، منصرف کند.» (7)
حضرت امام خمینى(ره) در جاى دیگر، اصل صدور انقلاب را از ملزومات و تبعات ماهیت دینى و اسلامى آن عنوان نموده و استمرار و دوام آن را مورد تاکید قرار مى‏دهند:
«ما انقلابمان را به تمام جهان صادر مى‏کنیم، چرا که انقلاب ما اسلامى است و تا بانگ لااله الا الله و محمد رسول الله (ص) بر تمام جهان طنین نیفکند، مبارزه هست و تا مبارزه در هر کجاى جهان علیه مستکبرین هست، ما هستیم.» (8)
صدور انقلاب که در منظومه اندیشه سیاسى حضرت امام به عنوان یکى از اصول سیاست‏خارجى جمهورى اسلامى عنوان مى‏گردد، با آنچه بیگانگان و دشمنان انقلاب اسلامى از آن با عنوان کشور گشایى و دخالت در امور و سرنوشت‏سایر ممالک اسلامى یاد و تبلیغ نموده‏اند، تفاوت جدى و آشکارى دارد; زیرا صدور انقلاب در اندیشه سیاسى حضرت امام نه به مفهوم دخالت در امور دیگران، که به معناى ترویج و اشاعه تفکر ظلم ستیزى و استکبار زدایى در میان ملل مستضعف و اسلامى است. صدور انقلاب به مفهوم انتقال تجربیات ارزشمند یک نهضت دینى است که بر بنیان باورهاى مکتبى امت اسلامى شکل گرفته و امت در بند و تحت اسارت اسلامى را نوید رهایى و آزادگى مى‏بخشد. دقیقا یک چنین تلقى از صدور انقلاب است که جایگاه نهضت دینى ایران و تاثیر عمیق اندیشه‏هاى مکتبى بنیانگذار این نهضت‏بر جنبشهاى اسلامى و نهضتهاى دینى را بازگو مى‏نماید.
«اینکه مى‏گویم باید انقلاب ما به همه جا صادر بشود، این معناى غلط را از آن برداشت نکنند که ما مى‏خواهیم کشور گشایى کنیم. ما همه کشورهاى مسلمین را از خودمان مى‏دانیم. همه کشورها باید در محل خودشان باشند. ما مى‏خواهیم این چیزى که در ایران واقع شد و خودشان از ابرقدرتها فاصله گرفتند و دست آنها را از مخازن خودشان کوتاه کردند، این در همه ملتها و در همه دولتها بشود. آرزوى ما این است. معناى صدور انقلاب ما این است که همه ملتها بیدار بشوند و همه دولتها بیدار شوند و خودشان را از این گرفتارى که دارند و از این تحت‏سلطه بودنى که هستند و از اینکه همه مخازن آنها دارد به باد مى‏رود و خودشان به نحو فقر زندگى مى‏کنند، نجات بدهد.» (9)
بدین ترتیب، اصل دعوت و صدور انقلاب که یکى از مفروضات اساسى اندیشه سیاسى حضرت امام در روابط خارجى با دیگر کشورهاى اسلامى است، ارتباط عمیقى را میان انقلاب اسلامى ایران و نهضتهاى اسلامى به وجود مى‏آورد. ارتباطى که در فرایند آن، بنیانگذار نهضت دینى ایران تلاش دارد تا تجربیات عینى و مبارزاتى خویش را همراه با تفکر و باورهاى انقلابى و دینى خویش، به پیشگامان جنبشهاى اسلامى و رهایى‏بخش انتقال داده و زمینه‏هاى رشد و شکوفایى آنان را فراهم سازد.
2- حمایت از مستضعفین و مظلومان عالم
حمایت از مستضعفین و ملل تحت‏ستم، از دیگر پیش فرضهاى سیاست‏خارجى حکومت اسلامى در اندیشه سیاسى حضرت امام محسوب مى‏گردد. داعیه حمایت از مستضعفین پدیده‏اى است که انقلاب اسلامى و اندیشه‏هاى رهبرى آن را فراتر از مرزهاى جغرافیایى ایران اسلامى امتداد داده و آن را چونان حلقه‏اى با تمامى جنبشهاى اسلامى بلکه کلیه خیزش‏هاى رهایى بخش مرتبط مى‏سازد. «ما طرفدار مظلوم هستیم ; هرکسى در هر قطبى که مظلوم باشد، ما طرفدار آنها هستیم. و فلسطینى‏ها مظلوم هستند و اسرائیلى‏ها به آنها ظلم کرده‏اند، از این جهت ما طرفدار آنها هستیم.» (10)
تلاش براى تشکیل جبهه واحد مستضعفین یکى از محورهاى اساسى اندیشه سیاسى حضرت امام(ره) بود که اثرات خاصى روى ملل محروم و جنبشهاى رهایى بخش از خود به جاى گذاشت.
«مستضعفین جهان، چه آنها که زیر سلطه آمریکا و چه آنها که زیر سلطه سایر قدرتمندان هستند، اگر بیدار نشوند و دستشان را به هم ندهند و قیام نکنند; سلطه‏هاى شیطانى رفع نخواهد شد. و همه باید کوشش کنیم که وحدت بین مستضعفان در هر مسلک و مذهبى که باشند، تحقق پیدا کند... ما عازم هستیم که تمام سلطه‏ها را نابود سازیم و شما هم کوشش کنید که ملتها را با حق همراه کنید...» (11)
بدین ترتیب مى‏توان گفت ; استراتژى وحدت در اندیشه سیاسى امام خمینى(ره) که به عنوان یک استراتژى کارآمد و ضرورى براى هر گونه مبارزه و رفع ظلم شناخته شده است، مرزهاى وطنى و مذهبى را در نوردیده و به عنوان یک ضرورت، میان کلیه جوامع تحت‏سلطه مطرح مى‏گردد. هر چند اندیشه وحدت اسلامى از دیرباز در راس برنامه‏هاى اسلامى و آزادى خواهى مصلحان بزرگ اسلامى و پیشگامان نهضتهاى اسلامى قرار داشته است ; اما حضرت امام(ره) با اهتمام و تاکید بر این عنصر اساسى، نه تنها استراتژى وحدت را میان ملل اسلامى دنبال نمود که آن را در حوزه وسیعتر; یعنى ملل مستضعف و تحت‏ستم، مورد تاکید قرار داد.
تاکید بر پدیده وحدت ملل مستضعف در قالب جبهه واحد مستضعفان، از یک سو به لحاظ نظرى جبهه مستضعفین را امیدوار مى‏ساخت واز سوى دیگر، تجربیات عینى و دستاوردهاى این پدیده میمون در ایران اسلامى را پیش روى نهضتهاى نوپا و ضد استعمارى در جاى جاى عالم قرار مى‏داد.
3- استکبار ستیزى و ظلم زدایى
مبارزه با ظلم و نفى استکبار، از اصول اساسى اندیشه مبارزاتى حضرت امام(ره) بوده و همواره مورد تاکید قرار گرفته است. ظلم زدایى و مبارزه با استکبار به عنوان یک مسؤولیت دینى - سیاسى، جدى‏ترین آثار را در قیام ملل مستضعف علیه نظام ظالمانه حاکم بر جهان از خود به جاى گذاشته است.
اندیشه ظلم ستیزى حضرت امام(ره) که برخاسته از تفکر دینى و باور ناب مذهبى ایشان بود، از یک سو با طرح پدیده ظلم ستیزى به عنوان تکلیف دینى، موجب مى‏شد که این تفکر با غیرت دینى امت اسلامى گره خورده و براى همیشه به عنوان یکى از الزامات و تکالیف دینى نقش آفرین گردد و از سوى دیگر، روحیه مبارزه با ظلم و قدرتهاى استکبارى را در عمق جان توده‏هاى تحت‏ستم کاشته و بدین سان، زمینه خیزش و جنبشهاى رهایى بخش و ضد استعمارى را بیش از بیش فراهم مى‏ساخت. مواجهه و رویارویى جدى و همه جانبه حضرت امام در برابر دنیاى استکبار و بویژه ابرقدرت آمریکا، در ابعاد نظرى و عملى، تاثیرات خاص و عمیقى را در جهان و بویژه جنبشهاى اسلامى از خود به جاى گذاشت. اگر تا قبل از پیروزى انقلاب شکوهمند اسلامى ایران، رویارویى با دنیاى استکبارى و ایستادگى در برابر غرب و آمریکا، تنها یک آرمان و ذهنیت دور از واقعیت تلقى مى‏شد; با شکل‏گیرى انقلاب اسلامى و پیروزى همه جانبه آن، جهان مستضعف به مبارزات ضد استعمارى و رهایى بخش شان امیدوار گردیدند و نهضتهاى اسلامى در عرصه جهانى جان تازه‏اى یافت.
«پیش از پیروزى انقلاب اسلامى ایران، جنبشهاى اسلامى بسیارى در جهان اسلام بود; اما این جنبشها به دلیل فشارهاى سیاسى در ترس و هراس و نگرانى بودند و به دلیل وضعیت‏حاکم، هراس داشتند که حرکت‏خود را علنى سازند و مسلمانان را بسیج کنند و به مبارزه بپردازند. انقلاب اسلامى این دیوار ترس را فرو ریخت و به حرکتهاى اسلامى این درس را آموخت که مى‏توان با بهره‏گیرى از نیروهاى مسلمان، بزرگترین قدرتها را به زیر کشید. لذا پس از پیروزى انقلاب اسلامى در ایران، توده‏هاى مسلمان در سودان، الجزایر، تونس، مصر و... به پا خاستند و ملتهاى مسلمان گامهایى به پیش برداشتند و حرکت توده‏هاى مسلمان در سراسر جهان اسلام رشد فزاینده‏اى یافت و خیزش فرهنگى و آگاهى بخش سیاسى، همه منطقه را فراگرفت.» (12)
سالها مبارزه ناموفق ضد استعمارى و ضد استبدادى در کشورهاى اسلامى، به تدریج جوانه‏هاى امید را در دل جوانان امت مسلمان به یاس و ناامیدى مبدل ساخت. تجربیات ناکام نهضتها و جنبشهاى اسلامى در اغلب جوامع اسلامى، آرام آرام میان اندیشه سیاسى و مبارزاتى اسلام و شعایر عبادى و اخلاقى دین، فاصله ایجاد مى‏کرد. اندیشه جدایى دین و سیاست، که تحمل و سازش با قدرتهاى استکبارى و حکام جایر را توجیه مى‏کرد، به تلقى عام و فراگیرى تبدیل گشته بود. در چنین فضا و شرایطى، ظهور حضرت امام و رهبرى پیروزمندانه وى در انقلاب اسلامى ایران، روند جدیدى را در مسیر حرکت تکاملى نهضتهاى اسلامى ایجاد نمود و پس از سالها رکود و وقفه بدان تحرک و پویایى بخشید.
شاید نادیده گرفتن نفوذ بین المللى انقلاب ایران ممکن نباشد. حتى در مواردى که برخى از مسلمانان نسبت‏به جنبه سیاسى اسلام بى‏اعتقاد شده بودند، انقلاب اسلامى ایران با احیاى این جنبه، اعتقاد راسخ آنان را به این مطلب اعاده کرد و نشان داد که مسلمانان بار دیگر قادر خواهند بود استقلال اقتصادى، سیاسى و فرهنگى خود را به دست آورند و یک بار دیگر به قدرتمندترین نیروى بین المللى تبدیل شوند. (13)
برنامه ظلم ستیزى حضرت امام(ره) به عنوان تکلیف دینى و الهى، پیوند عمیق و همه جانبه‏اى را میان اندیشه‏هاى سیاسى - دینى آن حضرت و نهضتهاى اسلامى در سراسر جهان برقرار مى‏سازد. همین پیوند ناگسستنى، براساس تکلیف شرعى و دینى، میان تمامى نهضتها و جنبشهاى دینى برقرار بوده و زمینه‏هاى بارورى و شکوفایى هرچه بیشتر این خیزشها را از طریق اتحاد و همسویى نظرى و عملى فراهم مى‏آورد. امام خمینى(ره) این نکته را چنین بازگو مى‏نمایند: «براى من، مکان مطرح نیست ; آنچه مطرح است، مبارزه بر ضد ظلم است. هر جا بهتر این مبارزه صورت بگیرد، آنجا خواهم بود.» (14)
بنابراین، ظلم ستیزى و مبارزه با استکبار زمانى که صبغه دینى و مکتبى به خود مى‏گیرد، از قوى‏ترین انگیزه‏ها نیز برخوردار مى‏گردد. نگرش سیاسى حضرت امام به تکالیف اجتماعى دین، موجب شد، تا دین و تعالیم دینى در عرصه‏هاى اجتماع حضور یافته و نقش چشمگیر خود را در انگیزش، تحریص و بسیج توده‏هاى مردم علیه نظام ظالمانه حاکم بر جوامع مستضعف بیش از پیش ایفا نماید. اگر در اندیشه سیاسى حضرت امام(ره)، مبارزه با ظلم و استکبار به عنوان یک تکلیف دینى مطرح مى‏گردد، طبیعى است که این امر در تقویت و دلگرمى نهضتهاى اسلامى نقش بارزى ایفا خواهد کرد:
«خداى تبارک و تعالى ما را مکلف کرده که با این طور اشخاص، با این طور ظلم، با اینهایى که اساس اسلام را دارند متزلزل مى‏کنند و همه مصالح مسلمین را دارند به باد مى‏دهند، ما مکلفیم که با اینها معارضه و مبارزه بکنیم. اگر یک وقتى هم دستمان برسد، دست‏به تفنگ مى‏کنیم و معارضه مى‏کنیم. خودمان تفنگ به دوشمان مى‏کنیم و معارضه مى‏کنیم.» (15)
فراز فوق، بیانگر موضع همه جانبه حضرت امام(ره) در قبال نارساییها و ناروایى‏هاى موجود در جوامع بشرى است. اگر اغلب نهضتهاى اسلامى و اصلاحى در کشورهاى اسلامى جهت‏گیرى اصلاحى و مبارزاتى شان را در ابعاد خاص متمرکز نموده و احیانا به وعظ و ارشاد و جهت دهى افکار و اذهان توده‏هاى مردم اکتفا نموده‏اند، حضرت امام با ارایه استراتژى جدید و فراگیر، روند مبارزات ضد استعمارى و آزادى خواهانه را در کلیه ابعاد سیاسى، اجتماعى، فرهنگى و نظامى پیشنهاد مى‏نمایند. شکل‏گیرى خیزشهاى اسلامى در قالب مبارزه همه جانبه علیه استبداد و استعمار در برخى جوامع اسلامى، کاملا از این استراتژى بهره برده و همین نکته، ضرورت انتقال نهضتهاى اسلامى از رویکرد اصلاحى به نگرش انقلابى و ضرورت انقلاب اسلامى را موجب مى‏گردد.

تاکید بر امت اسلامى

اندیشه شکل‏گیرى و تحقق امت واحده اسلامى بر بنیان اعتقادى و ایدئولوژى اسلامى، از دیرباز مورد اهتمام و تاکید مصلحان دینى و پیشگامان نهضت اسلامى قرار داشته است. استراتژى وحدت حول محوریت امت واحده اسلامى، در اندیشه سیاسى، دینى حضرت امام(ره) از جایگاه بلندى برخوردار مى‏باشد. رابطه عمیق و همه جانبه اعتقادى و دینى میان نهضتهاى اسلامى، موجب شد که حضرت امام(ره) از طریق ترویج و اشاعه تز امت واحده اسلامى، انقلاب اسلامى ایران را با نهضتهاى اسلامى جهان پیوندى استوار و ناگسستنى بخشیده و تحقق این ایده را کارسازترین استراتژى در مبارزه با جهان خواران و نیل به پیروزى عنوان نمایند. حضرت امام(ره) در این زمینه مى‏گویند:
«ما براى دفاع از اسلام و ممالک اسلامى و استقلال ممالک اسلامى، در هر حال مهیا هستیم. برنامه ما که برنامه اسلام است ; وحدت کلمه مسلمین است ; اتحاد ممالک اسلامى است، برادرى با جمیع فرق مسلمین است در تمام نقاط عالم، هم پیمانى با تمام دول اسلامى است در سراسر جهان... .» (16)
دقیقا همین نگرش در نهضت دینى ایران و بنیانگذار آن است که نهضت اسلامى را خصلتى فرا مرزى و فراگیر بخشیده و مبارزات رهایى بخش را در اقصى نقاط جوامع اسلامى و بلکه جوامع بشرى هدایت مى‏کند: «ما براى اینکه وحدت امت اسلام را تامین کنیم، براى اینکه وطن اسلام را از تصرف و نفوذ استعمارگران و دولتهاى دست نشانده آنها خارج و آزاد کنیم ; راهى نداریم جز اینکه تشکیل حکومت‏بدهیم... .» (17)
ثمرات ارزشمند و عمیق این تفکر در ایجاد همسویى میان جبهه نهضت جهانى اسلام است که کارسازترین استراتژى در مبارزه ضد استعمارى ملل مسلمان و مستضعف محسوب مى‏گردد:
«امروز مسلمانان در همه جاى آسیا تا قلب آفریقا، در تمام خاورمیانه و در اروپا و آمریکا همه احساس مى‏کنند که جزء یک جامعه جهانى بزرگ هستند ; یعنى جزو امت اسلامى. این را امام(ره) در دنیا به وجود آورد. احساس شعور نسبت‏به امت اسلامى، بزرگترین حربه در دفاع از اسلام در برابر استکبار است.» (18)
با توجه به اصول و مبانى سیاست دینى حضرت امام در قبال امت اسلامى و جوامع بشرى، مى‏توان رابطه عمیق و همه جانبه انقلاب اسلامى و نهضتهاى دینى در سراسر جهان را به خوبى کشف و مطالعه نمود. در همین راستا، تاثیرات ژرف و گسترده اندیشه‏هاى سیاسى آن حضرت بر نهضتهاى اسلامى را مى‏توان شناسایى کرد. عمق این تاثیر را زمانى مى‏توان دریافت که در اعتراضات و گفته‏هاى بیگانگان و مخالفین انقلاب اسلامى را مورد غور و وارسى قرار دهیم. رابین رایت، یکى از متفکرین غربى در این زمینه اظهار مى‏دارد که: «سیزده سال پس از آنکه اولین حکومت مذهبى مدرن جهان با انقلاب ایران پایه گذارى شد، اسلام بار دیگر به عنوان یک اسلوب سیاسى قدرتمند مطرح شده است.» (19) و بدین سان، مى‏توان گفت نهضتهاى اسلامى پس از سالها تجربه ناکام و ناموفق که با رکود و سکون همراه گشته و نسبت‏به توانمندى مدیریت معقول جامعه به وسیله تعالیم دینى نوعى تلقى منفى و ناباورانه را در میان جوامع موجب گردیده بود; با ظهور احیاگرایانه پیشگام نهضت دینى ایران، حضرت امام خمینى(ره) از تحرک و پویایى جدیدى برخوردار گردید و یک بار دیگر سیماى موفق و کارامد اسلام و ایدئولوژى دینى در حوزه سیاست و مدیریت زندگى جمعى انسان، در بخشى از قلمرو جهان اسلام به شکل خیره کننده‏اى تبلور یافت. بدین ترتیب، نهضتهاى اسلامى نسبت‏به مبانى اعتقادى و فکرى خود ایمان راسخ یافته و به آینده روشن و موفق مبارزاتى خویش، امیدوار گردیدند.
اگر اثرات ژرف و همه جانبه امام‏خمینى(ره) بر نهضتهاى اسلامى را در یک نگاه گذرا و کلى بررسى نماییم، خواهیم دید که نهضت اسلامى در کلیه جوامع دینى، در دو بعد نظرى و عملى تاثیرپذیرى جدى از انقلاب اسلامى ایران داشته است. هر چند برشمردن و تبیین تمامى دستاوردهاى جهانى انقلاب اسلامى ایران، خود بحث جداگانه‏اى را مى‏طلبد; (20) اما در پایان این نوشتار صرفا مهمترین تاثیر امام خمینى(ره) بر نهضتهاى اسلامى در دو بعد نظرى و عملى طرح و مورد جمع بندى قرار مى‏گیرد.

تاثیر نظرى امام خمینى بر نهضتهاى اسلامى

همان طور که در لابلاى مطالب قبل اشاره شد، به لحاظ نظرى، اندیشه‏هاى سیاسى - دینى حضرت امام(ره) تاثیرات عمیق و همه جانبه‏اى را بر نهضتهاى اسلامى از خود به جاى گذاشت. رویکرد مثبت نسبت‏به مدیریت معقول تعالیم دینى در حوزه‏هاى مختلف حیات جمعى انسان، امید به آینده روشن و موفق و مهمتر از همه، اعتماد به هویت دینى و اسلامى جوامع مسلمان، از بارزترین تاثیرات حضرت امام در بخش نظرى محسوب مى‏گردد. پیوند عمیق و همه جانبه‏اى که امام(ره) بین انقلاب اسلامى ایران و نهضتهاى دینى در سراسر عالم برقرار مى‏نمایند، از یک سو نهضت دینى مردم ایران را به عنوان نقطه اتکا و منبع حمایتى براى این نهضتها قرار داد و از سوى دیگر، بنیان قدرتمند ایدئولوژى انقلاب، نهضتهاى اسلامى را نیز از مبانى فکرى و ایدئولوژى پویا و بالنده‏اى برخوردار نمود.
پیروزى انقلاب اسلامى به رهبرى امام خمینى و تفسیرى که او از اسلام ارایه کرد، دو انقلاب در سطح دنیاى اسلام ایجاد کرد; انقلاب در داخل اسلام و گرایشات فقهى اسلام، به طورى که لزوم حرکت و جنبش را در این عصر مورد تاکید قرار مى‏داد... و انقلاب دوم، آن بود که در سطح دنیاى خارج از دین اسلام، فقهى را به وجود آورد و تاکید بر این موضوع داشت که اسلام مى‏تواند تغییر ایجاد کند و مى‏تواند به حاکمیت‏برسد و دولت تاسیس کند; بر خلاف فکرى که از دوره نهضت اروپا علیه اسلام بود، برخلاف دوره انتشار افکار مارکسیستى که اعتقاد داشت دین ملتها را ضعیف مى‏کند و افیون ملتها است. به همین دلیل، انقلاب امام به مثابه تغییر بزرگى است که در دهه هشتم قرن بیستم در دنیا و در سطح حرکتهاى اسلامى و شخصیتها رفته رفته بوجود آمد. (21)

موضع حمایتى امام از نهضتهاى اسلامى

بنیانگذار جمهورى اسلامى به دور از سازشهاى سیاسى و تعارفات رایج دیپلماسى معاصر، با اعتقاد راسخ به مسؤولیت دینى خویش در قبال امت اسلامى، همواره بر موضع حمایتى خود از نهضتهاى اسلامى پاى فشرده و تا آخرین مرحله، پشتیبانى همه جانبه و بى‏دریغ خویش را از این جنبشها اعلام داشته‏اند.
«ما از تمام نهضتهاى آزادى بخش در سراسر جهان که در راه خدا، حق و حقیقت و آزادى مبارزه مى‏کنند، پشتیبانى مى‏کنیم. ما بار دیگر پشتیبانى بى دریغ خود را از برادران مسلمان و مظلوم افغانى اعلام مى‏داریم و اشغال اشغال گران را شدیدا محکوم مى‏نماییم.» (22)
امام در جاى دیگر مى‏فرمایند:
«من بار دیگر پشتیبانى خودم را از تمام نهضتها و جبهه‏ها و گروههایى که براى رهایى از چنگال ابرقدرتهاى چپ و راست مى‏جنگند، اعلام مى‏نمایم. من پشتیبانى خود را از فلسطین رشید و لبنان عزیز اعلام مى‏دارم.» (23)
حمایت و پشتیبانى از جنبشهاى رهایى بخش و اسلامى که بر باورهاى سیاسى، دینى حضرت امام(ره) استوار بوده، موضع حمایتى و ظلم زدایى او را نه تنها در محدوده نهضتهاى اسلامى محدود ننموده که فراتر از آن، تمامى جنبشهاى رهایى بخش و ضد استعمارى را مورد توجه قرار داده است: «ما از تمام کشورهاى زیر سلطه براى به دست آوردن آزادى و استقلال، کاملا پشتیبانى مى‏نماییم و به آنان صریحا مى‏گوییم که حق گرفتنى است.» (24)
در یک بررسى گذرا و اجمالى، مى‏توان گفت که جنبشهاى اسلامى عمدتا با دو معضل اساسى روبرو بوده‏اند:
1- درک ناقص و احیانا متضاد پیشگامان نهضت از تعالیم و آموزشهاى دینى;
2- واکنش تند و منفى در برابر پدیده‏هاى فرهنگى و تمدن مغرب زمین.
نقیصه نخست، جنبشهاى اسلامى را از داشتن یک بنیان اعتقادى جامع و قدرتمند که پاسخگوى معضلات و نیازمندى‏هاى جوامع معاصر باشد، محروم مى‏ساخت و مشکل دوم، موجب مى‏شد که از یک سو جنبشهاى مزبور از دستاوردهاى علمى و فرهنگى جدید محروم شده و از سوى دیگر، این جنبشها در میان جوامع به عنوان بنیادگرایى غیر موجه و خشونت طلب معرفى گردد.
در مورد نخست، حضرت امام(ره) با ارایه تفسیر جامع و همه جانبه از تعالیم دینى، تلاش نمود تا بنیان فکرى و ایدئولوژیکى جنبشهاى اسلامى را غنا و قدرت بخشد. در این راستا، ایشان میراث گرانقدر و مهم اندیشه تحول در اذهان مسلمین را سامان داده و با نگرش فقاهتى و واقع گرایانه خویش بین میراث اسلامى گذشته و باورهاى دینى با تغییرات و نوآوریهاى عصر جدید، نوعى پیوند و ارتباط منطقى را برقرار نمود. حضرت امام با تاکید بر اسلام به عنوان دین مترقى، زنده و خردمندانه، هویت دینى مسلمین را احیا و احساس افتخار و اعتقاد به اینکه اسلام مى‏تواند جوابگوى نیازهاى انسان معاصر باشد، به وجود آورد. (25)
در مورد دومین نقطه ضعف جنبشهاى اسلامى، حضرت امام(ره) با یک نگرش دو سویه در برابر غرب و مظاهر جدید تمدن و فرهنگ غربى، تلاش نمود تا جمود فکرى و فرهنگى را از اندیشه دینى زدوده و نوعى تفکیک میان جنبه‏هاى مثبت و منفى تمدن جدید بوجود آورد. ایشان در این راستا، نگرانیهاى داخلى جامعه را با ضرورت پاسخگویى به تهدید فرهنگ غربى و ملزومات نوگرایى درهم آمیخته و تلاش نمود تا بین نوگرایى غیر دینى و سنت گرایى مذهبى، ارتباط و همسازى ایجاد نماید. نوگرایى دینى حضرت امام(ره) یک برخورد دوگانه و جذب و دفع همزمان با غرب را ارایه مى‏دهد. (26) بنابراین، تاثیرى که حضرت امام(ره) در بعد نظرى بر جنبشهاى اسلامى از خود به جا گذاشت، علاوه بر اینکه پاسخ منطقى و مناسبى براى چالش نهضتهاى اسلامى با غرب ارایه نمود، قوى‏ترین احساس هویت دینى و باور راسخ بر کارامد بودن تعالیم دینى و ایدئولوژى اسلامى را نیز از خود به یادگار گذاشت. بنابراین،«تاثیر قابل توجه انقلاب اسلامى به رهبرى امام خمینى، آن است که اسلام و مسلمانان به عنوان نیروى سیاسى و مذهبى جدى تلقى شدند و در نتیجه، مسلمین و تفکر آنها موضعى بسیار قوى‏تر از سابق در محاسبات و ارزیابیهاى سیاسى ابرقدرتها پیدا کرد. براى اثبات این مدعا، مى‏توان به آثارى که تحت عناوین ; «قدرت جهان اسلام‏» «حضور اسلام در صحنه‏» در تجدید حیات اسلام نوشته شده است، استناد کرد.» (27)

تاثیر عملى امام خمینى بر نهضتهاى اسلامى

اثرات عمیق اندیشه‏هاى والاى رهبر دینى نهضت اسلامى ایران بر نهضتهاى اسلامى، تنها در بعد نظرى و فکرى محصور نگردیده; بلکه در بعد عملى نیز روند حرکت نهضتهاى اسلامى را تحت تاثیر داشته است. این امر در اندیشه سیاسى حضرت امام نیز از جایگاه بلندى برخوردار بوده است. اگر حضرت امام(ره) صدور انقلاب را به مثابه یک اصل اساسى عنوان نموده و آن را در قالب انتقال تجربیات انقلاب اسلامى ایران تعریف مى‏کنند، (28) این امر به مفهوم تاثیرگذارى عینى و عملى اندیشه‏هاى سیاسى و انقلابى ایشان بر نهضتهاى اسلامى است. از سوى دیگر، اغلب جنبشهاى اسلامى و کشورهاى مسلمان، در روند مبارزات ضد استعمارى شان، از تجربیات و دستاوردهاى عینى انقلاب اسلامى ایران بهره برده‏اند که خود، جنبه هایى از تاثیرپذیرى عملى این جنبشها از امام خمینى را به نمایش مى‏گذارد.
«امتیازات خاصى که امام راحل(ره) به جاى گذاشت و بر تمام مردم جهان تاثیر نهاد، علاوه بر افکار و سیاستهایش، روش حیات و زندگى امام است. روش ساده و خاضعانه با روشى که براى دنیاى معاصر نامانوس است.» (29)
دقیقا همین درس زندگى است که روحیه مبارزه و تقابل کوخ نشینان و مستضعفین در بند را در برابر استکبار و زورمندان جوامع بشرى، جان دوباره بخشید. در همین زمینه، از زبان یکى از نویسندگان مصرى چنین مى‏خوانیم:
استقلال جدید نامیبیا و موج صلح موجود در جنوب آفریقا به هر صورت، نتیجه‏اى از این حرکت ایران است. علاوه براین، جمهورى اسلامى ایران با رهبرى امام خمینى، یک حامى سیاسى، دیپلماتیک و مادى براى حرکتهاى آزادى بخش در جنوب آفریقا و استانهاى مرزى تحت‏حمایت آن به شمار مى‏رفت. انقلاب ایران به مستضعفان در حال جنگ جنوب آفریقا نیز کمک دومى در جنگ علیه سلطه نژادى داد. (30)
اتکا و اعتماد جنبشهاى اسلامى بر توده‏هاى مردم به عنوان مهمترین استراتژى موفق و پیروزمند و تکیه بر نیروى معنوى ایمان مردم به دور از سازشهاى سیاسى، از مهمترین آثار و دستاوردهاى نهضت دینى حضرت امام بود که مسیر مبارزاتى جنبشهاى اسلامى را روندى جدید بخشیده و به آینده موفق امیدوار ساخت. «نتیجه‏گیرى دیگرى از انقلاب اسلامى، این است که یک نهضت اسلامى نه تنها به خودى خود با مخالفت کلیه ابرقدرتها و عمال محلى آنها روبرو مى‏گردد; بلکه چنین نهضتى براى اینکه اصیل باشد و شانس موفقیت داشته باشد، باید سازش‏ناپذیر بماند.» (31) همچنین سیره عملى و موفق حضرت امام، تامین منافع عموم مردم مسلمان و گره زدن نهضت اسلامى با توده‏هاى مردم را به عنوان یک استراتژى موفق در مسیر مبارزات ضد استعمارى بازگو نمود.
«این انقلاب، نتیجه دیگرى نیز در بردارد. و آن، این است که نهضت اسلامى چنانچه با منافع و خواستهاى مردمى به نحو صمیمى تلفیق یابد و یا در سطح ایدئولوژى محض محصور نگردد و چنانچه سازش‏ناپذیر بوده و هر گونه مشارکت در نظام موجود را رد کند، قادر خواهد بود بر کلیه رقباى غیر مذهبى سبقت جوید.» (32)
و بالاخره اینکه، اسلام تولد مجدد خود را از امام خمینى دارد و او بود که با احیاى ارزشهاى فراموش شده میلیونها انسان، تعجب رهبران غرب و جهانیان را برانگیخت. و دقیقا در همین راستا است که دشمنان تاریخى انقلاب اسلامى، عاجزانه مجبور به اعتراف مى‏شوند که «آیة‏ا... خمینى الهام بخش مبارزات ضد اسرائیلى در لبنان و اراضى اشغالى است و تمامى گروههاى مبارز اسلامى در مصر، فلسطین اشغالى، لبنان، اردن و سوریه را باید طرفدار امام خمینى نامید.» (33)
پیشگامان جنبشهاى اسلامى در گذشته، عمدتا از رابطه جدى و همه جانبه با توده‏هاى مردم محروم بوده و همین نکته، یکى از عوامل ناکامى این جنبشها را تشکیل مى‏دهد. تاثیر عملى امام خمینى بر نهضتهاى اسلامى در ارایه یک استراتژى عینى و موفق مبارزاتى بود که بر اساس آن، علما و روشنفکران به عنوان پیشگامان جنبش اسلامى با توده‏هاى مردم ترکیب مى‏گردند. این، در حالى است که اغلب پیشگامان نهضت اسلامى، توده‏هاى مردم را به عنوان جاهل و مسلمان ظاهرى مى‏خواندند و به همین دلیل، از حمایت توده‏ها نیز محروم مى‏گردیدند. ترکیب علما و توده‏هاى مردم مسلمان در ایران، قدرت ممتاز و شکست‏ناپذیر اسلام را پدید آورد که رژیم حاکم را سرنگون ساخت.» (34)

خلاصه و جمع بندى

گفته شد اندیشه سیاسى حضرت امام(ره) که تشکیل حکومت اسلامى در ایران متبلور عینى آن است، به دلیل خصلت دینى و ماهیت مکتبى خود، از پیوند عمیق و ناگسستنى با نهضت اسلامى در جهان برخوردار بوده است. به طور کلى آثار و دستاوردهاى نهضت دینى و پیروزمندانه حضرت امام در ارتباط با جنبشهاى اسلامى و نهضت جهانى اسلام را در دو بخش نظرى و عملى مى‏توان تحلیل و ارزیابى کرد. خصلت جهانى بودن انقلاب اسلامى ایران و اصولى چون; دعوت ; صدور انقلاب، جبهه مستضعفین، ظلم زدایى و استکبار ستیزى و تاکید بر امت اسلامى و وحدت جهانى اسلام، مهمترین محورهایى است که مى‏توان رابطه تاثیر انقلاب اسلامى ایران بر نهضت اسلامى و جنبشهاى اسلامى را ذیل آن طرح و وارسى نمود. از سوى دیگر، مجموعه آثار و دستاوردهاى جهانى انقلاب اسلامى و نقش امام خمینى(ره) نسبت‏به نهضتهاى اسلامى را در دو بعد کمى و کیفى مى‏توان مورد بحث و بررسى قرار داد. از فرداى پیروزى انقلاب اسلامى به رهبرى امام خمینى(ره) و تحت تاثیر آن، جهان اسلام متحول شد. یکى از تجلیات این تحول را باید در تغییر کمى و کیفى جنبشهاى اسلامى و رهایى بخش جست و جو کرد. از نظر کمى، شمار جنبشهاى اسلامى افزایش یافت و از خاور دور تا کرانه‏هاى اقیانوس اطلس و مغرب اسلامى را در برگرفت که در این خصوص، جنبشهاى رهایى بخش در کشمیر، افغانستان، تونس، الجزایر، آسیاى میانه و کشورهاى حوزه خلیج فارس را مى‏توان نام برد. تغییرات کیفى محسوس‏تر بود; حرکتهاى ملى، مارکسیستى و التقاطى رنگ باخته و تحرکات اسلامى نضج گرفت. افغانستان، نمونه جایگزینى قیام اسلامى به جاى حرکات مارکسیستى است و لبنان و فلسطین نمود جانشینى اسلام انقلابى به جاى حرکات قومى و التقاطى است. (35) نمونه روشن تغییر کیفى نهضتهاى اسلامى را در اظهار نظر یکى از پیشگامان نهضتهاى اسلامى چنین مى‏خوانیم:
«در نتیجه تاثیر انقلاب اسلامى تحت رهبرى امام خمینى، مسلمانان سراسر جهان به یک زبان و افکار تازه سیاسى براى محاوره دست‏یافتند. این زبان و افکار سیاسى جدید، به کالبد فرهنگ سیاسى اسلام جان تازه‏اى بخشید و مسلمانان را در سراسر جهان وارد معادلات سیاسى کرد. (36) حضرت آیة‏ا...خامنه‏اى مقام معظم رهبرى در خصوص تاثیر کمى انقلاب اسلامى و امام خمینى(ره) بر نهضتهاى اسلامى معاصر چنین مى‏گویند:
«امروز جوانان مسلمان در مصر، الجزایر، سودان و دیگر کشورهاى شمال آفریقا، خاورمیانه و شرق آسیا به نام جمهورى اسلامى ایران و امام عظیم الشان شعار مى‏دهند و این، در حالى است که پیوسته صدها کتاب علیه تشیع و نظام اسلامى، در جهان انتشار مى‏یابد و هدف از آن، خاموش کردن شعله عشق و ایمان جوانان مسلمان در سراسر جهان نسبت‏به ایران اسلامى است... مسلمانان در اقصى نقاط جهان از حاکمیت اسلام در سرزمین ایران امید و نشاط مى‏گیرند و جوانان و روشنفکرانى که به اسلام روى آورده‏اند، با الهام از همین کانون نورانى، در راه احساسات اسلامى خود مبارزه و فداکارى مى‏کنند.» (37)
آنچه امروز نهضتهاى اسلامى با آن روبرو است، نه ضعف بنیانهاى فکرى و ایدئولوژیکى است و نه فقدان تجربیات کارى و استراتژى مبارزاتى ; بلکه مشکل امروزه جنبشهاى اسلامى، فقدان انسجام و همسویى و در نتیجه فقدان یک جهت‏گیرى قاطع و جدى در برابر نظام سیاسى حاکم بر جهان است. بدون تردید، اندیشه‏هاى امام خمینى(ره) و راه و رسم زندگى سیاسى او مى‏تواند جنبشهاى اسلامى را در این زمینه یارى رسانده و کاستیهاى موجود را رفع و یا حداقل تقلیل بخشد.

پی نوشت :

1. روزنامه جمهورى اسلامى،19/11/1371.
2. کلیم صدیقى، مسایل نهضتهاى اسلامى، ترجمه سیدهادى خسروشاهى، انتشارات اطلاعات، تهران، 1375، ص 108.
3. راشد الغنوشى، حرکت امام خمینى و تجدید حیات اسلام، ترجمه سیدهادى خسرو شاهى، موسسه اطلاعات، تهران، 1372،ص‏97.
4. حامد الگار، انقلاب اسلامى در ایران، ترجمه مرتضى اسعدى و حسن چیذرى، انتشارات قلم. تهران، 1360، ص 145.
5. صحیفه نور، ج‏10، ص 115.
6. صحیفه نور، ج 4، ص 114.
7. صحیفه نور، ج 20، ص 118.
8. صحیفه نور، ج 11، ص‏266.
9. صحیفه نور، ج‏13، ص‏127.
10. صحیفه نور، ج 4، ص‏3.
11. صحیفه نور، ج‏17،ص‏249.
12. حسن الترابى، گفتگو با روزنامه کیهان، 8/12/1371.
13. محمد امین امین، نهضتهاى بین‏المللى اسلامى و تاثیر آن بر نهضت اسلامى اندونزى، مجله حضور، شماره‏13، 1374، ص 180.
14. آیین انقلاب اسلامى، ص 390.
15. صحیفه نور، ج‏3، ص 184.
16. صحیفه نور، ج 1، ص 84.
17. ولایت فقیه یا حکومت اسلامى، ص 42.
18. حضرت آیة‏ا... خامنه‏اى، روزنامه جمهورى اسلامى،19/ /11 / 1371.
19. مجله سیاست‏خارجى، سال هفتم، بهار 1372، ص‏13.
20. استاد عمید زنجانى بیش از ده مورد را به عنوان نمونه هایى از تاثیر و دستاوردهاى جهانى انقلاب اسلامى ایران برمى‏شمارد. ر. ک به: عمید زنجانى، انقلاب اسلامى و ریشه‏هاى آن، نشر طوبى، تهران،1376،ص 351.
21. طلال عتریسى در گفتگو با مجله حضور، شماره 11، خرداد 1374، ص 21.
22. در جست و جوى راه از کلام امام، دفتر 15، صص‏249-250.
23. همان، ص 251.
24. همان، ص 250.
25. مجله سیاست‏خارجى، سال دهم، بهار 1375،ص‏69.
26. همان، ص 74.
27. کلیم صدیقى، روزنامه کیهان، 10 /3/1369.
28. صحیفه نور، ج‏13، ص‏117.
29. طلال عتریسى در گفتگو با مجله حضور، شماره 11، خرداد 1374، ص‏23.
30. فهیمى هویدى، مجله حضور، پیشین، ص 281.
31. حامد الگار، پیشین، ص 148.
32. همان، ص‏149.
33. مجله حضور، شماره‏9، ص‏297.
34. کلیم صدیقى، پیشین، ص 85.
35. جعفر حق پناه، تاثیر تفکر و حرکت امام خمینى در جهان اسلام، کیهان،9 /3 / 1370.
36. کلیم صدیقى، روزنامه کیهان ،9 /3 / 1370.
37. حضرت آیة‏الله خامنه‏اى، روزنامه اطلاعات، 21 /6 / 1374.

منبع: پایگاه اطلاع رسانی امام خمینی (رحمت الله علیه)




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط