هر نفر را بر طویله خاص او *** بستهاند اندر جهان جستوجو
منتصب بر هر طویله رایضی *** جز به دستوری نیاید رافضی
از هوسگر از طویله بگسلد *** در طویله دیگران سر در کند
در زمان آخر چیان چست و خوش *** گوشهی افسار او گیرند و کش
حافظان را گر نبینیای عیار *** اختیارات را ببین بیاختیار
اختیاری میکنی و دست و پا *** بر گشا دستت چرا حسبی چرا
روی در انکار حافظ بردهای *** نام تهدیدات نفسش کردهای
در این جهانِ پرتکاپو، هم اسیران قید زمان به ریسمانی خاص بسته شدهاند و هم فارغان از قید زمان. هر انسانی - مؤمن و چه غیر مؤمن - به مرتبهای از مراتب معرفت و شناخت وابسته است. در این جهان پر جنب و جوش مادی، هر یک از دنیاپرستان را در آخور شناخت خود بستهاند و بر هر مرتبهای از مراتب انسانها مأموری گماشتهاند که هیچ کس بدون اجازه و یا دستور او نمیتواند مرتبهی خود را ترک گوید و به مرتبهای که دلش میخواهد برود. اشاره به آیه 18 سوره ق دارد: (مَا یَلْفِظُ مِن قَوْلٍ إِلَّا لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ)؛ گفتاری بر زبان نراند جز آن که نگاهبانی آماده به نزد اوست. نیز به آیه 4 سوره طارق: (إِن كُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَیْهَا حَافِظٌ)؛ نیست هیچ کسی جز آنکه بر او فرشتهای نگهبان گمارده شده.
هرگاه کسی از روی هوا و هوس ریسمان مخصوص خود را پاره کند و سر از طویلهی دیگران درآورد بلافاصله آخورچیان چابک حق (فرشتگان نگهبان بر عالم) گوشهی افسار او را میگیرند و او را به مرتبهی قبلیاش باز میگردانند؛ یعنی اگر کسی بیمقدمهی لازم و شایسته و از روی هوی و هوس بخواهد به مرتبهی نیکان و مقام بزرگان درآید و خود را در صف آنان جا بزند، فرشتگانِ نگهبان، او را رسوا میکنند و دوباره به مرتبه نازل قبلیاش باز میگردانند، زیرا «تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف».
«تهدیدات نفس» نگرانیهای این جهانی است که نفس، آنها را در نظر سالک بزرگ میکند و او را به خود مشغول میسازد و از حق دور مینماید.
افضلی، محمدرضا؛ (1388)، سروش آسمانی (شرح و تفسیر موضوعی مثنوی معنوی (جلد اول))، قم: مرکز بینالمللی و نشر المصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم)، چاپ اول.