اختلافات و پیامدهای آن از دیدگاه امام خمینی (2)

یکی از اموری که در اخلاق توجه به آن مهم است اینکه مسائل تکرار شود و این تکرار و تذکر، هم در خود انسان و هم در دیگران تأثیر می‎کند. از این جهت، من بعضی از مسائل را تذکر می‎دهیم. شما می‎دانید آن چیزی که این نهضت و
يکشنبه، 6 تير 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
اختلافات و پیامدهای آن از دیدگاه امام خمینی (2)
 اختلافات و پیامدهای آن از دیدگاه امام خمینی (2)

 

نویسنده: رسول سعادتمند




 

ضعف ایمان، منشأ اختلافات

یکی از اموری که در اخلاق توجه به آن مهم است اینکه مسائل تکرار شود و این تکرار و تذکر، هم در خود انسان و هم در دیگران تأثیر می‎کند. از این جهت، من بعضی از مسائل را تذکر می‎دهیم. شما می‎دانید آن چیزی که این نهضت و این انقلاب را به ثمر رساند ایمان بود و مؤمنین، همانطور که قرآن شریف فرموده است، برادر یکدیگر بوده و فرقی بین آن‌ها نیست. (1) هوای نفس انسان می‎خواهد هر چه بشود، بگوید من کرده‌ام، و این آثار خودخواهی است و اختلافاتی هم که مشاهده می‌شود، از ضعف ایمان است. آن‌ها که می‎خواهند برای خدا کار کنند، چه خودشان و چه برادرانشان و چه افرادی دیگر انجام بدهند، برای آن‌ها فرقی نمی‌کند. و من امیدوارم همه ما بتوانیم در جمهوری اسلامی این قدم را، که بالاترین قدم‌هاست، برداریم. آن روزی که شما احساس کردید محبت و برادری بین شما و سایر قشرهای خدمتگزار زیادتر می‎شود، بدانید که ایمانتان زیادتر گردیده است. (2)

دنیا طلبی، سرمنشأ اختلافات

کسانی که توجه به دنیا دارند، نمی‎شود اختلاف نداشته باشند، هر کسی برای خودش میخواهد. آن‌هایی که اختلاف ندارند، آن‌هایی هستند که به دنیا اعتنا ندارند، آن‌هایی هستند که ارزش‌ها را بهش توجه دارند، آن‌ها بینشان اختلاف واقع نمی‌شود. اگر همه انبیا جمع بشوند و همه اولیا جمع بشوند، با هم اختلاف نمی‌کنند، یک کلمه اختلاف ندارند، لکن اگر دو تا کدخدا در یک ده باشد اختلاف پیدا می‌کند. اگر دو عالم باشد- روحانی واقعاً صد عالم روحانی باشد، ممکن نیست با هم اختلاف داشته باشند. اما اگر دو عالم باشد یا دو صورت عالم باشد که بخواهد دکان درست کند برای خودش، شکی نیست که با عالم دیگری که باز آن هم همین جور است اختلاف پیدا می شود. و همین‌طور چنانچه سران یک کشوری برای خدا کار بکنند، این‌ها اختلاف نخواهند پیدا کرد و باید توجه کنند که گمان نکنند که مأمون‌اند از این که به راه ابلیس بروند. هیچ امری یکدفعه نمی‌شود، بتدریج، یک قدم یک قدم انسان را می کشانند به جهنم. از ابتدا نمی آید نفس اماره انسان بگوید بیا برو جهنم، یا ابلیس بگوید بیا برو جهنم، یا نفس اماره بگوید یاالله پا شویم دعوا راه بیندازیم، نخیره ابتدائاً، از اول شروع می‌شود یک قدم جلو می رود، آدم ازش غفلت می‌کند، تبعیت می‌کند، یک قدم دیگر جلو می‌رود، یک وقت می‌بیند که سر از این بیرون آورد که با هم دارند اختلاف می‌کنند. آیا تکلیف ما این نیست که جلوی این اختلافات را بگیریم؟ تکلیف شرعی ما، تکلیف عقلی ما، تکلیف وجدانی ما این نیست که نگذاریم یک وقت خدای نخواسته بین اقشار اختلاف پیدا بشود؟ او به این است که هواهای نفسانی کم بشود، غیر از این راهی ندارد. اگر هواهای نفسانی در کار باشد، این منجر به اختلاف می‌شود، ولو اینکه هر مقدار هم یک نفری آدمی باشد که به ظواهر خیلی اعتقاد داشته باشد و خیلی هم دنبال ظواهر باشد، لکن وقتی که در قلبش هوای نفسانی باشد قهراً آن هوای نفسانی او را دنبال می‌کند. این هوای نفسانی در همه هست، تعرضش نمی‎شود کرد، لکن بعضی‌ها مهار می‎کنند و بعضی‌ها مهار نمی‎کنند. اینکه می‎گویم در همه، یعنی همه مردم متعارف نه اولیای خدا.
ما باید فکر این معنا باشیم که در این کشور یک وقت خدای نخواسته بتدریج اختلاف واقع نشود. همه پشتیبان هم باشیم. بنابراین، دندان روی جگر بگذاریم و هوای نفسانی را زیر پا بگذاریم و با هم خوب بشویم. اگر در قلب هم یک چیزی هست که الآن نمی‎تواند یک آدمی جلویش را بگیرد، ولی در عمل قدرت دارد به اینکه جلویش را بگیرد، جلویش را بگیرد. (3)

هوای نفس، منشأ تمام دعواها

دعواهای ما دعوایی نیست که برای خدا باشد. این را همه از گوشتان بیرون کنید! همه‌تان همه ما، از گوشمان بیرون کنیم که دعوای ما برای خدا است، اما برای مصالح اسلام دعوا می‎کنیم. خیرا مسئله این حرف‌ها نیست. من را نمی‎شود بازی داد! دعوای خود من و شما و همه کسانی که دعوا می‎کنند همه برای خودشان است. همه می‎گویند پیش بده برای ما! همه می‎خواهند تمام این قدرت چی چی. آخر من نمی‎فهمم چه قدرتی الآن در کار هست! خوب، محمدرضا اگر دنبال این مسائل می‌رفت مطلبی بود، برای اینکه یک قدرتی بود قدرت شیطانی بود کسی حق نداشت یک کلمه بگوید؛ اما امروز که بقال سرمحله می‎آید و می‌گوید که برادر نخست وزیر اینجا این کار درست نیست، برادر رئیس جمهور این کار درست نیست، این دیگر قدرتی نیست. یک برادری است، یک دسته برادرند، یک دسته‌شان شانس‌شان آورده است آنجا نشسته‌اند؛ یک دسته بیچاره هم برای این‌ها سینه می‎زنند! قدرت نیست که ما حالا برای یک قدرتی بیاییم. این‌ها تلبیسات ابلیس است که بر ما غلبه کرده است. و این تلبیسات ابلیسی را چنانچه مسامحه کنید، شما را به جهنم می‎فرستد! در همین دنیا هم به تباهی می‎کشد. در همین دنیا ایستاده است این تلبیس نفسانی و این شیطان نفس ایستاده است تا آنجایی که همه چیز دنیا را به باد فنا بدهد. هیتلر حاضر بود تمام بشر از بین برود، و خودش در آن قدرت همان آلمان باقی باشد. آن نژاد بالاتر و این چیزی که در مغز هیتلر بود در مغز همه شما هست! خودتان غفلت کرده‌اید. در مغز همه این مطلب هست که همه بروند و من [باشم]! تا نروید سراغ اینکه یک انصافی در کار باشد، یک توجهی به خدا در کار باشد. یک حسابی در کار باشد، که خودتان از خودتان حساب بکشید که من امروز می‎خواهم چه بکنم، می‎خواهم همه مملکت ایران را به هم بزنم برای اینکه من باشم و هیچ کس نباشد نه، همه باشید، و همه هم حفظ کنید مملکت را. همه باشید، و همه روی قانون عمل بکنید قانون اساسی را باز کنید، و هر کس مرز و حد خودش را تعیین کند. به ملت هم بگویند که قانون اساسی ما برای دولت این را وظیفه کرده است؛ برای رئیس جمهور این را؛ برای مجلس این را؛ برای فرض کنید فلان کار برای ارتش این را برای همه وظیفه معین کرده است. به مردم بگویند در قانون اساسی که شما رأی دادید برایش، وظیفه ما این است. در لفظ فقط نباشد، و در واقع خلاف. واقعاً سر فرود بیاورید به قانون؛ و واقعاً سر فرود بیاورید به اسلام. (4)

مهذب نبودن نفوس، منشأ اختلافات

همه اختلافاتی که در بشر هست برای این است که تزکیه نشده است. غایت بعثت این است که تزکیه کند مردم را تا به واسطه تزکیه، هم تعلم حکمت کند و هم تعلم قرآن و کتاب و اگر تزکیه بشوند، طغیان پیش نمی‎آید. کسی که تزکیه کرد خود را، هیچگاه خودش را مستغنی نمی‌داند و «إن الإنسان لیطغی، أن رآه استغنی)؛ وقتی که خودش را می‎بیند و برای خودش مقام قائل است و برای خودش عظمت قائل است، این خودبینی اسباب طغیان است. اختلافاتی که بین همه بشر هست، اختلافاتی که سر دنیا بین همه بشر‌ هست، این اختلافات ریشه‌اش این طغیانی است که در نفس هست و این گرفتاریی است که انسان دارد؛ گرفتاری به خود دارد و به هواهای نفسانیه. اگر انسان تزکیه بشود و نفس انسان تربیت بشود، این اختلافات برداشته می‎شود. اگر تمام انبیای عظام جمع بشوند در یک شهری و در یک کشوری، هیچگاه با هم اختلاف نمی‎کنند؛ برای اینکه تزکیه شده‌اند، علم و حکمت را بعد از تزکیه در نفس دارند. گرفتاری همه ما برای این است که ما تزکیه نشده‌ایم، تربیت نشدیم. (5)

خوف ایجاد اختلاف بین گروه‌های متعهد

گروه‌هایی که متعهد به اسلام هستند، خدمتگزار به اسلام هستند. در بعضی از بلاد، همین گروه‌ها با بعضی گروه‌های دیگری که آن‌ها هم متعهد به اسلام و خدمتگزار هستند، ایجاد اختلاف دارند می‎کنند. من به این گروه‌ها، هر جا هرکس هست، تمام گروه‌ها، این تنبه را می‎دهم که توجه داشته باشید که دست جنایتکار خارجی‌ها از هر راهی می‎خواهند اختلاف ایجاد کنند. اگر شما برای اسلام می‎خواهید خدمت بکنید، همه با هم یک صدا باشید تا بتوانید خدمت بکنید. اگر هر کدام بخواهید یک صدای علی حده داشته باشید و یک بساط علی حده‌ای داشته باشید، آن هم با هم به خلاف برخیزید، اختلاف با هم بکنید، مطمئن باشید که این اختلاف بین گروه‌های متعهد با اینکه حسن نیت دارند، به جایی می‎رسد که یک وقت خدای نخواسته بین دو گروه متعهد در سرتاسر کشور مخالفت بیفتد و یک وقت منتهی بشود به جنگ مسلحانه و دشمن‌های شما از خدا می‎خواهند که بین شما یک همچو چیزهایی واقع بشود. و من البته اطمینان دارم که شما هوشیارتر از این هستید که یک همچو مسائلی پیدا بشود، لکن من تذکر را لازم می‎دانم که بدهم. تمام اموری که از او بوی نفاق و بوی اختلاف می‎آید باید کنار گذاشت.
شما الآن از تمام اطراف دنیا هدف هستید؛ یعنی، این انقلاب اسلامی ایران همچو در دنیا چهره پیدا کرده است که همه قدرت‌های بزرگ را به وحشت انداخته است که مبادا این انقلاب به آن چهره واقعی که دارد، همه جا توجه به آن بکنند و یک وقت ابرقدرت‌ها ببینند که ممالک اسلامی و ممالک دیگر هم از دست آن‌ها رفت. از این جهت، کوشش می‎کنند، به همه قوا کوشش می‎کنند که اینجا، که هسته مرکزی این انقلاب و نهضت اسلامی است، اینجا را بکوبند. کوبیدن، بهترین کوبیدن‌ها آن است که از داخل، این مسئله واقع بشود: اختلاف داخلی، خودمان توی سر خودمان بزنیم. (6)

ایادی قدرت‌های بزرگ، عوامل تفرقه و بدبینی

آن‌ها، قدرت‌های بزرگ نشسته‌اند آنجا که با ایادی خودشان در این کشور راه‌هایی درست کنند که خود اهالی این کشور برای آن‌ها جاده را صاف کند. آن‌ها مستقیماً نمی‎آیند سراغ شما، آن‌ها با این راه‌ها، با قلم‌های فاسد، با فکرهای فاسد که در خدمت می‎گیرند در سراغ شما می‎آیند و با شایعه افکنی‌ها و دروغ‌پردازی‌ها در بین شماها هرکس را به دیگری بدبین می‎خواهند بکنند. و آن روزی که قشرهای ملت خدای نخواسته، برخلاف الآن که هستند، به هم بدبین بشوند، آن روز است که رخنه کرده‌اند آن‌ها و استفاده خواهند کرد. و همه مسئول هستیم، از من طلبه تا مراجع اسلام تا علمای بلاد اسلامی تا دست‌اندرکاران، مجلس، رئیس جمهور، ارتشی‌ها، پاسدارها و همه قشرهای ملت در مقابل خدا مسئول‌اند و همه یک روز در پیشگاه خدا خواهیم رفت و از ما سؤال خواهد شد، نعمت را از ما سؤال می‎کنند و آن نعمت، اسلام است. ما مسئول هستیم، ما باید پا روی غرض‌های شخصی خودمان بگذاریم برای خدا و برای مقصد. ما همه باید برای خدا باشیم، چون از او هستیم و هرچه داریم از اوست، قدرت هرچه هست از اوست، نعمت هرچه هست از اوست و او نور سماوات و ارض است. و ما موظف هستیم از طرف او و از طرف عقل خودمان و وجدان خودمان که به آن کسی که ولی همه چیز ما هست خدمت بکنیم، و آمال و آرزوی ما این باشد که دین او را تقویت بکنیم و اسلام را در بین بشر پیاده کنیم؛ و این نمی‌شود الّا به وحدت کلمه شما و دست برداشتن از اختلافات، اگر خدای نخواسته باشد و ان‌شاءالله نباشد. و من امیدوارم که با وحدت کلمه و با اخوت ایمانی محکم بایستیم و بایستید و این کشور را از حوادث دهر حفظ کنید. (7)

هدف دشمن، ایجاد اختلاف بین همه اقشار ملت

من یک کلمه هم تکرار می‌کنم و مکرر گفته‌ام. و آن کلمه برای اشخاصی است که متصدی امور مملکت هستند، از رئیس جمهور تا هر جا که باشد و هر کس که باشد و هر ارگانی که اشتغال به یک کاری در این کشور داشته باشد؛ از ارتشی‌ها و ژاندارمری و سپاه پاسداران و پاسبان‌ها و همه عشایر و قشرهایی که از ملت هستند و مشغول خدمت هستند. به همه آن‌ها این کلمه را می‌گویم که توجه کنید که شما را دارند می‎کشند به سوی اختلاف. توجه ندارید به این مطلب! می‎آیند پیش این دسته از آن دسته شکایت می‎کنند؛ و پیش آن دسته از آن دسته شکایت می‎کنند... .
توجه کنند که این‌هایی که به عنوان خیرخواهی پیش آقای رئیس جمهور می‎روند و حرف‌هایی از دیگران می‎زنند؛ شیاطینی هستند به صورت انسان و در سیرت شیطان. و آن‌هایی که پیش اجزای دولت می‎روند، پیش نخست وزیر می‎روند، پیش دیگران می‎روند، و از آقای رئیس جمهور انتقاد می‎کنند؛ این‌ها هم شیطان‌هایی هستند به صورت انسان و در سیرت شیطان. آن‌هایی که می‎خواهند بین شماها اختلاف بیندازند، دشمنی ایجاد کنند، می‎خواهند که این مملکت را به دست غیر بسپارند، همه شما را از بین ببرند، و یک دولتی به دست امریکا یا به دست شوروی در این مملکت ایجاد کنند. عقل سیاسی اقتضا می‎کند که ما امروز با آن اشخاصی که در رویه هم حتی با ما مخالفت دارند، لکن در اصل مقصد با ما موافق‌اند، با ملت موافق‌اند، مسیرشان مسیر ملت است؛ عقل سیاسی اقتضا می‎کند که ما امروز دست از تمام این اختلافات برداریم، تا این مملکت را آرام کنیم و این مقصد اصلی که ما داریم، و آن اینکه اسلام در این مملکت پیاده بشود و جمهوری اسلامی با محتوای حقیقی خودش در اینجا پیاده بشود، موفق بشویم ان‌شاء الله. من به همه، به همه آن‌ها عرض می‎کنم که شما دست از اختلافات بردارید. این طور نباشد که هر کدام در یک اجتماعی که پیدا کردید بر ضد دیگران صحبت کنید. این طور نباشد که هر کدام قلم به دست گرفتید بر ضد دیگران قلمفرسایی کنید. همه شما امیدوارم که به اسلام معتقد و به جمهوری اسلام متعهد باشید؛ و در این صورت همه شما مسیرتان یک مسیر است ولو عقایدتان در بعضی از امور [و] رویه‌هاتان اختلاف دارد. لکن امروز وقت اعمال رویه‎های مختلف نیست. من این را از همه کسانی که متصدی امر هستند چه آقایانی که در مجلس هستند و چه آقایانی که در جاهای دیگر متصدی امر هستند من به آن‌ها با کمال اخلاص سفارش می‎کنم که این یک تکلیفی است شرعی الهی؛ و تخلف او خلاف مسیر اسلام است. (8)

غفلت از بازسازی اقتصادی و مصالح کشور، خواست آمریکا

خوب، شما انصاف می‎دهید که یک مملکتی که خونش را داده و شما را به مسند نشانده، سر مسند جنگ بکنید؟ دعوا بکنید؟ هر روز صحبت بکنید؟ هر روز انتقاد بکنید؟ روزنامه‎ها هر روز انتقاد بکنند؟ هم را بکوبند؟ به هم تهمت بزنند؟ به هم افترا بزنند؟ آخر این انصاف است؟ پیش خدا چه می‎خواهد شد این؟ پیش ملت چه انعکاسی دارد؟ خارجی‌ها چه استفاده از آن می‎کنند؟ آن‌ها همه دلشان می‎خواهد که شما [توی] سروکله هم بزنید و از مصالح مملکت غافل باشید و آن‌ها یک وقتی کار خودشان را، ضربه خودشان را بزنند. آن‌ها در طول تاریخ و خصوصاً در این پنجاه سال، کوشش کردند که جوان‌های ما و ملت ما را غافل کنند و احیاناً به جان هم بریزند و خدا خواست که آن خدعه آن‌ها تا این حد باشد و از بین بروند و رفتند. اگر حالا همان مسائل را ما تکرار کنیم، یعنی مسائلی که امریکا برای ما پیش می‎آورد که ما را از مسائل اصلی غافل کند، به مسائل دیگر متوجه کند... .
اگر بنا باشد که شما به جای اینکه اقتصاد مردم را درست کنید، به جای اینکه این کشور را بررسی کنید، ببینید کجاهاست که مخروبه است و مردم از همه چیز ساقط هستند، به جای این اگر بنشینید سر مسند و با حرف و با فحاشی به هم، مسائل را غفلت از آن بکنید، این همان است که قدرت‌های بزرگ می‎خواهند تا این مملکت خرابه بماند و صدای مردم در آید. این همان است. شما هم عمال امریکایید، منتها ملتفت نیستید! یک عاملی داریم که مستقیماً از سفارت امریکا دستور می‎گیرد، یک عاملی داریم که برای او کار می‎کند و خودش نمی‎فهمد. خود آدم نمی‎فهمد که برای کی دارد کار می‎کند. اگر شما به مردم کار نداشته باشید، به مصالح مردم، به مصالح کشور کار نداشته باشید، فقط مشغول این باشید که من چطور، شما چطور، من چطورم، شما چطورید، مردم با من هستند، مردم با شما هستند، اگر فکر این باشید، این همان است که امریکا می‎خواهد و شما از اعمال امریکا هستید و در عذاب با آن‌هایی که از عمال امریکا بودند با توجه، مشترک هستید، با کم و زیادش. (9)

هدف دشمن از ایجاد اختلاف

ما باید حتی الامکان کاری بکنیم که یک وقت خدای نخواسته این طور نباشد که در خارج بگویند این یک کشوری است که نمی‎تواند خودش درست کند. بزرگانش این‌ها هستند؛ ریختند به جان هم، و پایین‌تر آن‌ها هم آن‌ها هستند که ریختند به جان هم! در حالی که مملکتشان در معرض خطر است، جنگ داخلی راه انداخته‌اند. پس این‌ها رشد ندارند. اگر رشد داشتند وقتی که دشمن به آن‌ها حمله می‌کند، همه باید قلم‌ها و زبان‌ها را غلاف کنند، و برای دشمن به کار بیندازند. قلم‌ها به ضد دشمن؛ قدم‌ها به ضد دشمن؛ همه چیز به ضد دشمن. وقتی دیدند که ما این طور نیستیم،... این همان است که آن‌ها از خدا می‎خواهند. در دنیا منعکس بشود یک ملتی هستند که قیم لازم دارند. خودشان نمی‎توانند خودشان را اداره کنند. باید یک قیمی‎بیاید آن‌ها را اداره کند! این را مشروع کند در خارج، و بعد به واسطه مشروعیت این، وارد بشوند در ایران. یک وقت این است که مشروع نیست. فرض کنید که فلان کشور به ما حمله می‌کند، دیگران محکومش می‎کنند، اگر انسان باشند آن‌ها. یک وقت صورت مشروعیت به او می‎دهند. وقتی صورت مشروعیت به او دادند، هر کدام از این‌ها که می‎خواهند قیم بشوند وارد می‎شوند می‎گویند ما دیدیم که این مملکت دارد از بین می‌رود، برای انسان دوستی و برای خیرخواهی آمدیم اینجا که این‌ها را اداره بکنیم! (10)

پی‌نوشت‌ها:

1- اشاره است به آیه 10 سوره حجرات.
2- صحیفه امام، ج 17، ص 14.
3- همان، ج 20، ص 224 و 225.
4- همان، ج 14، ص 379-380.
5- همان، ص 390-391.
6- همان، ج 15، ص 368-369.
7- همان، ج 17، ص 436.
8- همان، ج 14، ص 191-192.
9- همان، ج 13، ص 201-202.
10- همان، ج 14، ص 174-175.

منبع مقاله :
سعادتمند، رسول؛ (1390)، درس‌هایی از امام: آداب انتقاد، قم: انتشارات تسنیم، چاپ دوم

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط