ويژگيهاي جامعه منتظر ظهور منجي

بشر از روزي كه پا به عرصه گيتي نهاده در آرزوي يك زندگي اجتماعي خوش و سعادت‌بخش است، و در راه رسيدن به آن تلاش و كوشش مي‌كند و هميشه از جان و دل خواستار يك عصر درخشان و اجتماع صالحي است كه ظلم و تعدّي در آن نباشد. اين خواستة بشر، بي‌هدف و بي‌غايت نيست، ايشان به وسيلة مرشدين طريق حق به آمال خود نايل خواهند آمد.
جمعه، 10 آبان 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
ويژگيهاي جامعه منتظر ظهور منجي
ويژگيهاي جامعه منتظر ظهور منجي
ويژگيهاي جامعه منتظر ظهور منجي

نويسنده: وحيد سمائي

چكيده:

بشر از روزي كه پا به عرصه گيتي نهاده در آرزوي يك زندگي اجتماعي خوش و سعادت‌بخش است، و در راه رسيدن به آن تلاش و كوشش مي‌كند و هميشه از جان و دل خواستار يك عصر درخشان و اجتماع صالحي است كه ظلم و تعدّي در آن نباشد. اين خواستة بشر، بي‌هدف و بي‌غايت نيست، ايشان به وسيلة مرشدين طريق حق به آمال خود نايل خواهند آمد.
شيعه در اطاعت از دستورات مؤكّد پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مبنى بر پيروى از اهل بيت او، دست از محمد و آل محمد(صلى الله عليه وآله) برنداشته و همواره در خط امامت حركت نموده است و بيش از يازده قرن است كه از جان و دل با خون و قيام، مهدى آل محمد را طلب مى كند.
موفقيّت حضرت مهدي موعود(علیه السلام) را بايد موفقيت حزب خداپرست و سلسله انبياء و رجال دين محسوب داشت، و پيروزي آن حضرت پيروزي شخصي و فردي نيست. به واسطة نيروي محيّرالعقول آن حضرت، حق بر باطل غلبه كند و دينداري بر بي‌ديني چيره گردد؛ وعده‌هاي همة انبياء جامة عمل مي‌پوشد و هدف و ايده‌آل ايشان تحقق مي‌يابد.
حضرت مهدي موعود(علیه السلام) به واسطة نصرت و تأييدات خداوندي و قدرت خارق‌العادة مقام ولايت، حكومت‌هاي سركش و ستمكار را سرنگون سازد و حكومت توحيد و عدالت را در سراسر جهان تشكيل دهد و همه بدون شك، نداي عدالت خواهي حضرت مهدي موعود(علیه السلام) را اجابت كنند و در پيشبرد هدفش كوشش نمايند.
حضرت مهدي موعود(علیه السلام) مُجري همه نقشه‌هاي پيغمبر اسلام(صلی الله علیه واله) بلكه تمام پيامبران است و پيروزي او پيروزي تمام اديان آسماني است، و آخرين سنگر كفر و بي‌ديني توسط نيروي خارق‌العادة آن جناب مفتوح شده و آرمان بشريت تحقق خواهد يافت.

مقدّمه

همه پيامبران الهي دو هدف را دنبال مي كردند: هدف نخست، برقراري ارتباط صحيح ميان بنده و خالق است. در آيه چهل وپنج و چهل وششم سوره مباركه احزاب به اين مطلب اشاره شده است: «يا أيها الذين آمنوا انا ارسلناكم شاهداً و مبشراً و نذيراً و داعياً الي الله باذنه سراجاً منيرا» . عدم تبيين درست اين مسأله، باعث بروز يكي از مهم ترين انحراف هاي ديني در اديان مختلف شده و اديان تحريف شده اي را به وجود آورده و باعث به حاشيه راندن اديان الهي و آسماني شده است.
هدف دوم، برقراري روابط حسنه ميان افراد و پاسخ به اين پرسش است كه نوع روابط خوب و بد ميان انسان ها چگونه است. در آيه بيست وپنج سوره حديد به اين مطلب اشاره شده است: «لقد ارسلنا رسلنا بالبينات و انزلنا معهم الكتاب و الميزان ليقوم الناس بالقسط».شيعيان معتقدند كه امامت، ادامه راه پيامبران است. امامان شيعه و ولي عصر- ارواحنا فدا- نيز اين دو هدف را دنبال مي كردند و مي كنند. اين نكته، در واقع، اشاره اي است به رابطه بين بعثت و ظهور.يكي از مهم ترين عوامل انحطاط مسلمانان ، بدفهمي آنها از مفاهيم ديني است.
شهيد مطهري در آثارش، به ويژه در كتاب «انسان و سرنوشت» ، مفصلاً توضيح داده است كه بدفهمي برخي مفاهيم ديني، مانند صبر و انتظار، باعث ظهور نوعي انحراف در بين مسلمانان شده است.مسئله «انتظار» از مسائلي است كه هم مي تواند باعث انحطاط جامعه اسلامي و هم باعث رشد فرهنگي آن شود.
تفاوت انتظار سازنده با انتظار ويرانگر در اين است كه در انتظار سازنده، همان دو هدف بعثت انبياء و امامت امامان معصوم (علیهم السلام)، در انديشه و رفتار، خود را نشان مي دهد؛ يعني شخصيت منتظر هم در بينش و هم در منش، جلوه مي كند.منتظر واقعي بايد بداند قوام انتظار به حفظ اين دو هدف است؛ يعني بايد بداند كه در زندگي فردي و اجتماعي چگونه بايد با خدا و با ساير انسان ها رابطه برقرار كند. انتظار سازنده در زندگي نقش مثبت دارد. اما انتظار ويرانگر باعث، ركود، سكون و عدم تحرك و بي رشدي در زندگي است.

انتظار

انتظار،تحول،انقلاب ايمان و اعتقاد به امام زمان(عج)، مانع از تسليم شدن است. ملت هاى باايمان كه حضور قطب عالم امكان را در ميان خود احساس مى كنند، اميد و نشاط مى گيرند و براى مجد و عظمت اسلام مبارزه و جهاد مى كنند با تكيه بر همين اميد درخشان بود كه ملّت بزرگ ايران، پرچم اسلام را به اهتزاز درآورد و افتخار طول تاريخ و بشر و تاريخ اسلام شد».1
در كنفرانس «تل آويو» در بحث مبارزه با تفكر مهدى باورى ابتدا امام حسين(عليه السلام) و بعد امام زمان(عج) را مطرح و هر دورا عامل پايدارى شيعه مى دانند; نگاه سرخ و نگاه سبز.
در اين كنفرانس كه افرادى شيعه شناس و سرشناس، مانند برنارد لوييس و مارتين كرام و... حضور داشتند، مطرح مى شود كه شيعه به اسم امام حسين(عليه السلام) و امام زمان(عج) قيامشان را حفظ مى كنند.2
«حاصد الگار، در كتاب انقلاب اسلامى در ايران، پيشه ى انقلاب اسلامى ايران را به موضوع امامت از ديدگاه شيعه و مسئله ى غيبت امام زمان(عج) و پيامدهاى سياسى آن، مى داند».3
در كشور خود ما در آغاز روى كارآمدن رژيم فاسد و وابسته ى پهلوى - آن كودتاگر بى سواد، فاقد هرگونه معرفت و معنويت - يكى از آخوندهاى وابسته به دربار را صدا كرد و از او پرسيد، اين قضيه ى امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) چيست كه مشكلاتى براى ما درست كرده است؟ اين آخوند هم طبق ميل و دل او جوابى مى گويد. آن قُلدر مأموريت مى دهد كه برويد مسئله را حل و تمام كنيد و اين اعتقاد را از دل مردم بيرون بياوريد.
او مى گويد: «اين كار آسانى نيست و خيلى مشكلات دارد و بايد كم كم و با مقدمات شروع كنيم. البته آن مقدمات به فضل پروردگار وهوشيارى علماى ربّانى و آگاهان اين كشور، در آن دوران ناكام ماند و نتوانستند آن نقشه ى شوم را عملى كنند. در كشور ما يك كودتاچى غاصب، از طرف دانشگاه هاى قدرت استعمارى مأموريت داشت كه بيايد ايران را قبضه كند و كشور را دو دستى، تحويل دشمن نمايد و براى مسلّط شدن بر مردم يكى از مقدمات لازمش اين بود كه عقيده به مهدى موعود(عجل الله تعالی فرجه) را از ذهن مردم پاك كند».4
مقام معظم رهبرى(دام ظله العالى) مى فرمايند: «قدرت هاى استكبارى، خواهان غفلت و خواب آلوده بودن و نيز عدم تحرك ملّت ها هستند. و چنين وضعى را بهشت خود مى دانند ; اما انتظار فرج موجب مى شود كه انسان به وضع موجود قانع نباشد و بخواهد و به وضعى بهتر و برتر دست پيدا كند».5
و در جاى ديگر مى فرمايند: «دشمن ترين اشخاص با اين عقيده و با شخص آن بزرگوار، ستمگران عالم اند، از روز غيبت آن حضرت، بلكه از روز ولادت آن حضرت، تا امروز آن كسانى كه وجودشان با ستم و با زورگويى همراه بوده بر دشمنى با اين بزرگوار، با اين پديده الهى، با اين نور و با اين شمشير الهى مشغول شدند. امروز هم، مستكبرين و ستمگران عالم، با اين فكر و اين عقيده مخالف و دشمن اند و مى دانند كه اين عقيده و اين عشق - كه در دل هاى مسلمين به خصوص در دل هاى شيعه است - براى هدف هاى ستمگرانه اى آنها مزاحم است».6
استاد شهيد مطهرى(ره) مى نويسد: «آرمان قيام و انقلاب مهدى(عج) يك فلسفه ى بزرگ اجتماعى اسلامى است. اين آرمان بزرگ، گذشته از اين كه الهام بخش ايده و راه گشاى به سوى آينده است، آينه ى بسيار مناسبى است براى شناخت آرمان هاى اسلامى. اين نويد، اركان و عناصر مختلفى دارد كه برخى، فلسفى و جهانى است و جزئى از جهان بينى اسلامى است، برخى فرهنگى و تربيتى است و برخى سياسى است، و برخى اقتصادى است و برخى اجتماعى است، و برخى انسانى يا انسانى طبيعى است».7
حضرت امام خمينى(ره) مى فرمايند: انقلاب اسلامى ايران را، مقدمه انقلاب جهانى حضرت مهدى(عج) مى داند و مى فرمايند: «من اميد دارم كه ما به مطلوب حقيقى برسيم، و متصل بشود اين نهضت به نهضت بزرگ اسلامى و آن نهضت ولى عصر(عجل الله تعالی فرجه) است».8
و نيز مى فرمايند: «ما به خواست خدا دست تجاوز و ستم همه ى ستمگران را در كشورهاى اسلامى مى شكنيم و با صدور انقلاب مان كه در حقيقت صدور انقلاب راستين و بيان احكام محمدى(صلى الله عليه وآله) است به سيطره و سلطه و ظلم جهان خواران خاتمه مى دهيم و به يارى خدا، راه را براى ظهور منجى، مصلح كل و امامت مطلق حق، امام زمان(عج) هموار مى كنيم».9
حضرت امام خمينى(ره) انتظار را زمينه ساز قدرت اسلام مى دانستند و احياى هويت اسلامى و بازگشت به خويشتن را تنها راه تجديد عظمت و قدرت اسلام و مسلمانان در جهان دانسته و اين موضوع را سرلوحه دعوت خويش قرار دادند و مى فرمودند:
«من به صراحت اعلام مى كنم كه جمهورى اسلامى با تمام وجود، براى احياى هويت اسلامى مسلمانان در سراسر جهان سرمايه گذارى مى كند و دليلى هم ندارد كه مسلمانان جهان را به پيروى از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نكند و جلوى جاه طلبى و فزون طلبى صاحبان قدرت، پول و فريب را نگيرد».10
از آنجا كه انتظار موعود در حاكميت جهانى دين اسلام مى تواند بسيار مؤثر باشد، حضرت امام با ژرف انديشى احياى فرهنگ انتظار را به عنوان يكى از اركان مهم احياى هويت اسلامى و وسيله اى براى تحقّق دوباره قدرت و شوكت گذاشته ى مسلمان در جهان مد نظر قرار داده و در يكى از بيانات خود كه در اولين سال استقرار نظام اسلامى ايراد كردند ضمن بيان مفهوم «انتظار فرج» وظيفه ى منتظران را، چنين برشمردند: «همه ما انتظار فرج داريم و بايد در اين انتظار خدمت كنيم، انتظار فرج انتظار قدرت اسلام است و ما بايد كوشش كنيم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پيدا كند و مقدمات ظهور ان شاء الله تهيه بشود».11

مفهوم انتظار فرج

حضرات ائمه اطهار عليهم‌السلام به مردم انتظار فرج را سفارش مي‌نمودند و مي‌فرمودند انتظار فرج، خود يك نوع فرج است. و نيز مي‌فرمودند كسي كه در انتظار فرج باشد، مانند كسي است كه در ميدان جهاد با كفار جنگ كند و به درجة رفيع شهادت نايل آيد.اكنون بايد دانست كه معناي انتظار فرج چيست و چگونه انسان مي‌تواند منتظر باشد تا به آن همه اجرها نايل گردد؟
آيا در تحقق انتظار فرج همين قدر كافي است كه كسي گويد من منتظر ظهور حضرت امام عصر هستم، يا گاه و بيگاه گويد خدا فرج حضرت امام عصر را نزديك گرداند، و يا بعد از اداي نماز يا در مشاهد مقدّسه براي تعجيل در ظهور دعايي را با سوز و گداز بخواند؟ البته همة اينها در جاي خود نيكوست، ليكن او را مصداق حقيقي منتظر فرج قرار نمي‌دهد، و با كسي كه در ميدان جهاد به خون خويش آغشته شده برابر معرّفي نمي‌نمايد.
افرادي كه از زيربار هر نوع مسئوليت اجتماعي و وظيفة امر به معروف و نهي از منكر شانه خالي مي‌كنند، و در مقابل اين فتنه و فساد بيش از اين عكس العملي نشان نمي‌دهند كه خدا فرج حضرت امام عصر را نزديك گرداند، البته خدا اين افراد سست عنصر را در رديف كساني قرار نمي‌دهد كه در راه دين از اهل و عيال و ثروت و مال خود دست برداشته و در ميدان جهاد، شربت شهادت را نوشيده‌اند. بنابراين بايد انتظار فرج، معناي دقيق‌تر و ارزنده‌تري داشته باشد.
افرادي كه حلّ مشكلات خود را از قوانين موضوعة بشري انتظار دارند، و قوانين اجتماعي و سياسي اسلام را بطور كلّي ناديده گرفته‌اند و احكام خدايي را در مساجد و معابد محصور نموده‌اند، در اعمال و اجتماعشان اثري از اسلام ديده نمي‌شود، پراكندگي داخلي و اختلاف در بينشان حكمفرماست، با اجانب مي‌سازند ليكن با خودشان نمي‌سازند، هرگز نمي‌توان گفت ايشان منتظر فرج آل محمد(صلی الله علیه واله) و نهضت حضرت مهدي موعود(علیه السلام) مي‌باشند.

چگونگی انتظار و وظیفه ما

گفتیم انقلاب مهدی(عجل الله تعالی فرجه) تحوّلی عظیم در تاریخ بشر است. درخصوص تحوّلات تاریخی، دو نوع بینش وجود دارد كه بر اساس هر یك، انتظار، معنای خاصّی می‌یابد. یك دیدگاه این است كه تحوّلات تاریخی ضابطه‌مند نیست یا اگر ضابطه‌مند است، اراده انسانی درآن نقشی ندارد و بر روند تاریخ، جبری حاكم است. كسی كه معتقد باشد تحوّلات تاریخی ضابطه‌مند نیست، باید قائل شود به این‌كه این تحولات قابل شناختن نیستند؛ پس قیام مهدی(عج) را هم نمی‌توان تحلیل كرد؛ آن‌گاه انتظار، یعنی منتظر یك حادثه عجیب و غریب ماندن و كاری نكردن تا بلكه دستی از غیب برون آید و كاری بكند.
این‌جا است كه باب تأویلات نادرست در خصوص احادیث ظهور، باز می‌شود و حتّی برخی خواهند گفت: چون جهان باید پر از ستم شود تا مهدی بیاید، پس ما هم به رواج ظلم كمك كنیم. كسی هم كه قائل باشد تحوّلات، ضابطه‌مندند، امّا اراده انسانی در آن‌ها نقشی ندارد نیز چاره‌ای ندارد جز این‌كه بگوید: كاری نمی‌توان كرد و یگانه كار، حركت در همین سیر جبری است و باز هم در این منطق، اصلاحات مردود است. بر اساس هر دو رویكرد این دیدگاه، قیام مهدی صرفاً ماهیت انفجاری دارد و فقط و فقط از گسترش و اشاعه ستم‌ها و تبعیض‌ها ناشی می‌شود؛ آن‌گاه كه صلاح به نقطه صفر برسد، حقّ و حقیقت هیچ طرفداری نداشته باشد و باطل یكّه‌تاز میدان شود، این انفجار رخ می‌دهد و دست غیب برای نجات حقیقت (نه اهل حقیقت، زیرا حقیقت طرفداری ندارد) از آستین بیرون می‌آید (مطهری، 1371: ص 56 ـ 64).
دیدگاه دوم آن است كه تحوّلات تاریخی ضابطه‌مندند و اراده انسانی در آن‌ها نقش دارند كه در بخش اوّل در واقع مبانی این دیدگاه را تبیین كردیم. در این دیدگاه نیز دوگونه تصویر وجود دارد كه شاید بتوان تفاوت دكتر شریعتی و استاد مطهری را در مسأله انتظار در این موضع دید. یك تصویر اگزیستانسیالیستی است كه در این تصویر، اراده انسان نقش بسیار مهمّی دارد؛ امّا هدفی ورای انسان قائل نیست و معتقد است كه خود انسان باید هدف برای خود بیافریند (مطهری، 1372 الف: ص 51 ـ 46).
در واقع از دید آن‌ها، پذیرش هر هدفی ورای انسان و حركت انسان به سمت آن هدف مستلزم از خود بیگانگی است؛ پس از پیش نباید هیچ هدفی را برای انسان قائل شد؛ بلكه هر كسی هر هدفی دلش می‌خواهد برای خود برگزیند و به سمت آن حركت كند؛ امّا اشكالات این تصویر اگر بیش‌تر از دیدگاه قبل نباشد، كم‌تر نیست. مهم‌ترین اشكالش این است كه اصلا آفریدن ارزش به معنای دقیق كلمه سخنی بی‌معنا است. آیا به واقع معقول است كه انسان فرض كند در مقابلش هدفی هست؛ آن‌گاه به سمت آن هدف فرضی و برای رسیدن به آن حركت كند.
این مثل كار بت پرست‌ها است كه بت را می‌آفریدند و بعد می‌پرستیدند و انسان داستان آن مرد ساده‌لوح را به یاد می‌آورد كه برای رهایی از آزار بچه‌ها به آن‌ها گفت: در كوچه بالاتر آش نذری می‌دهند و وقتی بچه‌ها به آن سمت دویدند، با خود گفت شاید واقعاً آش می‌دهند و خودش هم به آن سمت حركت كرد. هدف فرضی معنا ندارد، هدف باید واقعی باشد؛ امّا در عین حال برگرفته از عمق وجود خود آدمی باشد به نحوی كه حركت به سمت آن، حركت كمالی برای خود تلقّی شود، نه حركتی به سمت از خود بیگانگی. در هر حال، در این تصویر انتظار به معنای اعتراض همیشگی به هر وضعی است و مستلزم اصالت انقلاب است؛ یعنی اگر هیچ هدف خاص و معینی قبول نشود، آن‌گاه به هر حالتی انسان باید معترض باشد و هیچ هدفی را كه عده‌ای پذیرفته‌اند نپذیرد؛ زیرا دیگر انتظار به پایان خواهد رسید، و به نظر می‌رسد دیدگاه دكتر شریعتی در كتاب انتظار، مكتب اعتراض چنین مبنایی داشته باشد.
در تصویر دوم از دیدگاه باید گفت: درست است كه اراده انسانی نقش مهمّی در تحولات تاریخی دارد؛ امّا با توجّه به اصالت فطرت و جهتگیری واقعی درون انسان به سمت هدف واقعی، این انتظار معنای خاصّی می‌یابد، و آن اوّلاً قبول این است كه حق از باطل قابل تشخیص است و ثانیاً وظیفه اصلی منتظر تقویت دائم جبهه حق و تلاش برای مشخّص‌تر كردن مرز حق و باطل برای به ثمر رسیدن آن نبرد عظیم جهانی خواهد بود.
بدین معنا، انتظار، هم به لحاظ فردی و هم به لحاظ اجتماعی نه تنها حالت سلبی نیست، بلكه فعل ایجابی است كه بر تمام افعال ما سایه می‌افكند و بدین سبب، افضل اعمال شمرده شده است.به لحاظ فردی كسی می‌تواند واقعاً منتظر حكومت عدل باشد و آرزوی عدالت جهانی را در سر بپروراند كه خودش با عدل خو‌گرفته باشد و مزاجش با عدل سازگار باشد.
كسی می‌تواند منتظر عدل جهانی باشد كه عدل را دوست داشته باشد و كسی كه عدل را دوست داشته باشد، در درجه اوّل خودش اهل عدل خواهد بود و این است كه گفته‌اند: منتظران مصلح، خود، باید صالح باشند. به لحاظ اجتماعی نیز هر حركت اصلاحی كه در جهت پیروزی حق باشد، وظیفه منتظران است؛ پس اصلاحات جزئی و تدریجی نه تنها محكوم نیست، بلكه به نوبه خود، آهنگ حركت تاریخ را به سود اهل حق تند می‌نماید و بر عكس، فسادها، تباهی‌ها و فسق و فجورها كمك به نیروی مقابل است و آهنگ حركت تاریخ را به زیان اهل حق كفند می‌كند؛ بنابراین در این بینش آن‌چه باید رخ دهد، از قبیل رسیدن یك میوه بر شاخه درخت است نه از قبیل انفجار یك دیگ بخار. درخت هر چه بهتر از نظر آبیاری و ... مراقبت گردد و هر چه بیش‌تر با آفاتش مبارزه شود، میوه بهتر و سالم‌تر و احیاناً زودتر تحویل می‌دهد (مطهری، 1371: ص 47).
بدین معنا، وظیفه كلّی ما در برابر مسأله جهانی شدن نیز روشن می‌شود. جهانی‌شدن در منظر اسلامی یعنی تحقّق حكومت عدل جهانی كه مقدّمه آن نبرد نهایی حق و باطل است و برای این نبرد باید جبهه حق را تقویت كرد و این همان سخن امام خمینی(ره) است كه ما انقلاب خود را به جهان صادر خواهیم كرد؛ البتّه باید توجّه داشت كه تقویت این جبهه پیش از آن‌كه تقویت نظامی باشد، تقویت فرهنگی و معنوی است؛ زیرا اساس هویت این جبهه، معنویت است و مقصود این است كه باید حق و عدل را هر چه واضح‌تر و صیقلی‌تر آشكار كرد و توان فهم مردم از حق و عدل را افزایش داد؛ به گونه‌ای كه مردم بتوانند حكومت عدل را تحمّل كنند! خوب است به این نكته توجّه كنیم كه حضرت مهدی ـ عجل الله تعالی فرجه ـ بالاتر از حضرت علی نیست؛ پس ویژگی مهمّ حكومت عدل مهدی، به فاعل آن برنمی‌گردد؛ بلكه به قابل برمی‌گردد؛ یعنی در زمان مهدی(عجل الله تعالی فرجه) مردم به حدّی از بلوغ فكری رسیده‌اند كه بتوانند حق را از باطل تشخیص دهند و تسلیم دشمنانی نشوند كه می‌كوشند لباس باطل بر چهره حق بپوشانند تا مردم را از آن رویگردان كنند و به جای آن باطلی كه با حق مخلوط شده، به خورد آن‌ها بدهند؛ امّا مردمی كه درك صحیح و معقولی از عدل ندارند، حتّی حكومت علی(علیه السلام) نیز بر آن‌ها تنگ می‌آید؛ هرچند ‌كه نمی‌دانند. به تعبیر امیرمؤمنان من ضاق علیه العدل فالجور علیه افضیق (نهج‌البلاغه، خطبه 15).
با توجّه به آن‌چه در خصوص انتظار گفته شد، خوب است نگاهی دوباره به حدیث معروفی بیندازیم كه می‌گوید ظهور در زمانی رخ می‌دهد كه زمین پر از ستم شده باشد كه این حدیث چگونه با مباحث پیشین قابل جمع است. می‌توان چنین گفت:
اوّلاً پر از ظلم شدن، از علایم ظهور است نه از علل ظهور. در واقع‌، شرح مذكور كه می‌گفت باید به شیوع ظلم كمك كرد، از این پندار ناشی بوده كه شیوع ظلم، علتف ظهور است؛ ‌در حالی كه علّت ظهور این است كه مقدّمات ظهور (همان مشخّص شدن جبهه حق و باطل و تقویت جبهه حق) آماده شده باشد. برای این‌كه تفكیك مفهوم علامتف شی و علّت شی بهتر مشخّص شود می‌توان از این تمثیل استفاده كرد.
فرض كنید در یك ایستگاه قطار، تابلویی درست كرده‌اند كه یك دقیقه قبل از ورود هر قطار به ایستگاه، آمدن آن را اعلام می‌كند، و البتّه بعد از این اعلام، قطار می‌آید. در این‌جا این اعلام، علامت آمدن قطار است نه علت آمدن قطار، و اگر ما بخواهیم به آمدن قطار كمك كنیم، باید به موتور محرّك قطار بیندیشیم، نه به دست كاری كردن در تابلوف مذكور. ما هر قدر تابلو را تغییر دهیم، به خودی خود تأثیری در آمدن قطار ندارد.
بحث شیوع ظلم نیز این گونه است و از این‌گونه علامت‌ها كه خودشان علّت نیستند، در خصوص ظهور موارد متعدّدی گفته شده است؛ نظیر مثلاً آمدن دجال. همان طور كه معنا ندارد برای تعجیل در ظهور، بگردیم یك نفر به نام دجال بیابیم و از او حمایت كنیم كه اقدامات خاصی را انجام دهد، به همین ترتیب معنا ندارد برای تعجیل در ظهور، به افزایش ظلم بپردازیم.
ثانیاً آن‌گونه كه استاد مطهری هم متذكّر شده، در این حدیث تكیه بر روی ظلم شده است و سخن از گروه ظالم است كه مستلزم گروه مظلوم است و می‌رساند كه قیام مهدی(عجل الله تعالی فرجه) برای حمایت مظلومانی است كه استحقاق حمایت دارند. بدیهی است كه اگر در حدیث گفته شده بود زمین را پر از ایمان و صلاح و توحید می‌كند، بعد از این‌كه پر از كفر و شرك و فساد شده بود، مستلزم این نبود كه لزوماً گروهی مستحق حمایت وجود داشته باشد. در آن صورت بود كه می‌شد استنباط كرد كه قیام مهدی موعود برای نجاتف حقفّ از دست رفته و به صفر رسیده است، نه برای نجات گروه اهل حق ـ ولو به صورت یك اقلیت. (مطهری، 1371: ص 66).
ثالثاً به نظر می‌رسد با توضیحاتی كه در خصوص چگونگی تقویت جبهه حق داده شد (این‌كه وظیفه مهم، بالا بردن درك مردم درباره عدل و تشخیص حق از باطل است) می‌توان گفت: شاید مقصود از پر شدن زمین از ظلم، به اقتضای درك انسان‌ها باشد، نه به اقتضای افعال خارجی ظالمانه آن‌ها، یعنی شاید مقصود این است مردم به رشدی می‌رسند كه دیگر درك می‌كنند جهان پر از ظلم است و دیگر ظلم را تحمّل نمی‌كنند و برای همین منتظر عدل می‌شوند.
برای این‌كه مسأله بهتر روشن شود می‌توان به تاریخ بشر نگاهی كرد؛ برای مثال مردم زمان فرعون در ظلمی بزرگ به سر می‌بردند؛ امّا می‌توان گفت: اعتراض جدّی‌ به این ظلم نداشتند و گویی كه به آن وضع راضی بودند یا حتّی برای این‌كه مقایسه بهتر شود اگر میزان ظلمی كه در كلّ جهان حدود 50 سال پیش می‌رفت را با ظلم امروز مقایسه كنیم، شاید مقدارش بیش‌تر نشده باشد؛ امّا حسّاسیت مردم جهان به ظلم بیش‌تر شده است.
جنایاتی كه امریكا در ویتنام انجام داد، شاید به مراتب شدیدتر از جنایاتی باشد كه امروزه در عراق مرتكب می‌شود؛ امّا اعتراض جهانی كه امروزه به این جنایات می‌شود، در آن روز به آن جنایات نمی‌شد.
رابعاً كنار این حدیث، احادیث دیگری نیز وجود دارد مبنی بر این‌كه ظهور تحقّق نمی‌پذیرد، مگر این‌كه هر یك از شقی و سعید به نهایت كار خود برسد؛ یعنی سخن در این است كه هر دو گروه به نهایت كار خود می‌رسند نه این‌كه فقط اشقیا به نهایت درجه شقاوت برسند. همان‌طور كه در روایات اسلامی سخن از گروهی زبده است كه به محض ظهور امام، به آن حضرت ملحق می‌شوند. معلوم می‌شود در عین اشاعه و رواج ظلم و فساد، زمینه‌‌هایی عالی وجود دارد كه چنین گروهی را پرورش داده است.
این خود می‌رساند كه نه تنها حق و حقیقت به صفر نرسیده است، بلكه فرضاً اگر اهل حق از نظر كمّیت قابل توجّه نباشند، از نظر كیفیت ارزنده‌ترین اهل ایمانند و در ردیف یاران سیدالشهداء. افزون بر این كه از نظر روایات اسلامی، در مقدّمه قیام و ظهور امام، یك سلسله قیام‌های دیگر از طرف اهل حق صورت می‌گیرد كه به طور قطع این‌ها نیز ابتدا به ساكن و بدون زمینه قبلی رخ نمی‌دهد و حتی در برخی روایات سخن از دولتی از اهل حق است كه تا قیام مهدی ادامه می‌یابد (مطهری، 1371: ص 67).

وظايف منتظران

در روايات، براي انتظار فرج، ثواب‌هاي زيادي، بيان شده است.
«المنتظر لامرنا كالمتشحّط بدمه في سبيل الله»12 و «افضل اعمال شيعتنا انتظار‌الفرج»13 به گونه‌اي از اين فضيلت‌ها اشاره دارد.
با دقت در اين روايت و روايات مشابه روشن مي‌شود كه در فرهنگ اهل‌بيت ـ عليهم السّلام ـ ، انتظار نه صرفاً يك حالت رواني، بلكه از مقوله‌ي عمل شمرده شده است، پس اگر انتظار، يك عمل است، منتظر هم بايد عامل باشد.
اگر منتظران با وظايف خود آشنا نباشند و به آن عمل نكنند، تاريخ تكرار خواهد شد و همان گونه كه در زمان امام حسين ـ عليه السّلام ـ ، شيعيان فراواني وجود داشتند، ليكن از ميان آنها، تنها 72 نفر به وظيفه‌ي خود عمل كردند و لذا امام حسين ـ عليه السّلام ـ تنها ماند و آن چه نمي‌بايست اتفاق بيفتد، اتفاق افتاد، در زمان غيبت هم، چنانچه شيعيان به وظايف خود عمل نكنند، امام زمانشان تنها خواهد ماند و ظهورش به تأخير خواهد افتاد.
در اينجا پاره‌اي از وظايف شيعه در دوران غيبت را بر شمرده و به توضيح برخي از آنها مي‌پردازيم:
وظايف منتظران در دو مقوله‌ي فردي و اجتماعي قابل بررسي است:

وظايف فردي:

1ـ معرفتِ امام:

امام كاظم ـ عليه السّلام ـ : افضل العبادة بعد المعرفة انتظار الفرج.
امام هشتم در معرفي امام مهدي ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ مي‌فرمايد: يكون اولي الناس بالناس من أنفسهم و أشفق عليهم من آبائهم و امّهاتهم.
تذكر:
مشكل عمده‌ي جامعه‌ي ما، بسط سطحي مهدويت‌گرايي است.
بايد اذعان داشت كه مهدويت و انتظار، نه از حيث عقيدتي، نه از حيث انديشه و تفكر، و نه از حيث سلوك و رفتار، عمق چنداني در بين مردم و خصوصاً جوانان ما ندارد و در همين راستا، ضررهاي فراواني متوجه نظام ما شده است.
مهم‌ترين ريشه‌ي اين مشكل. برخورد سنتي مردم با مهدويت و انتظار است، متأسفانه مردم ما عادت كرده‌اند، آنچه را كه آسان‌تر است و براي تأمين زندگي مادي و عادي آنان، سودمندتر به نظر مي‌رسد، برگزينند و گرايش كمتري به مقوله‌هاي معرفتي و تعهدآور داشته باشند. مثلاً نيمه‌ي شعبان را بهانه‌اي براي طاق نصرت بستن و تزيين معابر و برگزاري جشن‌ها قرار مي‌دهند و مداحي‌ها را بر سخنراني‌ها و دريافت پيام‌هاي مهدويت و انتظار ترجيح مي‌دهند.
(البته بايد توجه داشت كه بستن طاق نصرت و چراغاني‌ها هر چه بيشتر و بهتر بايد انجام شود، اما بايد رفتار ما به گونه‌اي باشد كه علاوه بر استفاده از نور ظاهري آنها. از نور معرفت صاحب آنها بهره‌مند گرديم.)
اكثر مردم، زيارت جمكران و نماز صاحب الزمان ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ را تنها ابزاري براي درخواست حوائج از آن بزرگوار مي‌شمارند.
و به جاي آن كه امام را براي امام بخواهند، امام را براي خود مي‌خواهند. و از اين كه شناختي نسبت به مقام و مرام آن عزيز سفر كرده ندارند، كمبودي حس نمي‌كنند، گويا هيچ وظيفه‌اي در ايام غيبت امام زمان ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ بر عهده‌ي افراد گذاشته نشده است.
گر معرفت دهندت بفروش كيميا را گر كيميا دهندت، بي‌معرفت گدايي

2ـ محبت به امام:

قل لا أسألكم عليه أجراً الاّ المودّة في القربي.14
امام زمان ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ :
فليعمل كلّ امرء منكم بما يقرب به من محبّتنا.15
برخي از جلوه‌هاي محبت از اين قرارند:
ـ ياد حضرت.
ـ دعا براي سلامتي و ظهور حضرت.
اكثروا الدّعاء بتعجيل الفرج16/ إنّ الرضا ـ عليه السّلام ـ كان يأمر بالدعاء لصاحب الامر.17
ـ صدقه دادن براي سلامتي حضرت.
ـ تقديم خواست او بر خواست خود.
منصور بزرج مي‌گويد: به امام صادق ـ عليه السّلام ـ عرض كردم: اي آقاي من، چه بسيار از شما ياد سلمان فارسي را مي‌شنوم؟ فرمود: نگو سلمان فارسي، بگو سلام محمدي ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ آيا مي‌داني چرا بسيار از او ياد مي‌كنم؟ عرض كردم نه.
فرمود: براي سه صفت: 1. مقدم داشتن خواسته‌ي امير المؤمنان ـ عليه السّلام ـ بر خواسته‌ي خودش؛ 2. دوست داشتن فقرا؛ 3. دوست داشتن علم و علماء.18
ـ تلاش در كسب رضايت او:
اعمال و رفتار و گفتار منتظر بايستي بر وفق رضاي محبوب باشد. منتظر بايد ببيند، امام چه مي‌پسندد، آيا از كار او راضي است يا نه؟
به قول امام راحل ـ رحمة الله عليه ـ : توجه داشته باشيد كه در كارهايتان جوري نباشد كه وقتي بر امام زمان ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ عرضه شد، خداي نخواسته، آزرده بشوند و پيش ملائكة الله يك قدري سرافكنده بشوند كه، اينها شيعه‌هاي من هستند. اينها دوستان من هستند و بر خلاف مقاصد خدا عمل كردند... بايد ما و شما طوري رفتار كنيم كه رضايت آن بزرگوار را كه رضايت خداست، به دست بياوريم.
ـ تجديد بيعت (اللّهم اِني... عهداً و عقداً و بيعة له في عنقي).19
ـ اشتياق (عزيز علي أن اري الخلق و لا تري).20
ـ اظهار ناراحتي از فراق
اللّهم إنا نشكوا اليك فقد نبيّنا و غيبة وليّنا.21

3ـ اطاعت

و لو أنّ اشياعنا وفقّهم الله لطاعته، علي اجتماع من القلوب في الوفاء بالعهد عليهم لما تأخّر عنهم اليمن بلقائنا.22
امام صادق ـ عليه السّلام ـ : هُم اطوع له من الأَمة لسيّدها.23

4ـ تأسّي

پيامبر اكرم ـ عليه السّلام ـ : طوبي لمن أدرك قائم أهل بيتي و هو يأتمّ به في غيبتة قبل قيامه.24
برخي از صفات حضرت كه در آنها بايد به ايشان تأسّي نمود عبارتنداز:
ـ تقوا
امام رضا ـ عليه السّلام ـ يكون.... أتقي الناس.25
امام صادق ـ عليه السّلام ـ : من سرّه أن يكون من أصحاب القائم فلينتظر و ليعمل بالورع و محاسن الاخلاق و هو منتظر26 هر که دوست دارد تا اینکه از اصحاب قائم باشد پس با منتظر باشد و با ورع خویش عمل کند و حسن خلق داشته باشدپس همو منتظر است .
ـ عبادت
امام كاظم ـ عليه السّلام ـ : يعتاد مع سمرته صغرة من سهر اللّيل بأبي من ليله يرعي النجوم ساجداً و راكعاً. مهدي ـ عليه السّلام ـ بر اثر تهجد و شب زنده‌داري رنگش به زردي متمايل است، پدرم فداي كسي باد كه شبها در حال سجده و ركوعاست و طلوع و غروب ستارگان را مراعات مي‌كند.27
ـ سخت كوشي و جهاد
امام رضا ـ عليه السّلام ـ المجاهد المجتهد...28
ـ زُُهد
امام صادق ـ عليه السّلام ـ : ما لباسه الاّ الغليظ ولا طعامه الاّ الجشب.29
پيامبر اكرم ـ صلّي الله عليه و آله و سلّم ـ : لا يضع حجراً علي حجر.30
ـ عدالت
امام باقر ـ عليه السّلام ـ : يعدل في خلق الرحمان، البرّ منهم و الفاجر.31
ـ سخاوت
امام صادق ـ عليه السّلام ـ : المهديُّ سمح بالمال.32
بخشنده‌اي است كه مال را به وفور مي‌بخشد.
امام رضا ـ عليه السّلام ـ : يكون... أسخي الناس.33
ـ موضع گيري در برابر بدعت‌ها
لا يدع بدعة إلاّ أزالها.34 هیچ بدعتی را رها نمی کند مگر اینه آن را از بین می برد.
ـ نصيحت و خيرخواهي
الوليّ الناصح.35
ـ صبر و بردباري
عليه... صبرُ ايّوب.36 او دارای صبری چون ایوب است.
امام صادق ـ عليه السّلام ـ : هلك المستعجلون و نجي المسلّمون.37 عجله کنندگان نابود شدند و تسلسم شدگان و صبوران نجات یافتند .

وظايف اجتماعي:

اين وظايف در دو بخش قابل بررسي است:
الف) وظايف مردمي
ب) وظايف حاكميت

الف) وظايف مردمي عبارتنداز:

1. دفاع و حمايت از حركت‌هايي كه در جهت اهداف حضرت باشد مثل انقلاب اسلامي ايران.
2. تكريم و بزرگداشت نام و ياد حضرت از راه‌هاي:
ـ قرار دادن موقوفات.
ـ برقراري مجالس بزرگداشت (جشن‌ها، دعاي ندبه و...)
ـ ‌شركت در مجالس بزرگداشت.

ب) وظايف نهادهاي حكومتي:

1. بسط فرهنگ مهدويت، از طريق راه‌كارهاي مناسب در:
ـ جهان (مسلمين و غير مسلمين).
ـ ايران.
2. تئوريزه كردن فرهنگ مهدويت: از آن جايي كه امروزه تئوري‌هاي مختلفي در مورد پايان تاريخ مطرح است و تنور بحث «جهاني شدن» داغ مي‌باشد، بايستي حكومت جهاني امام زمان ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ را با عنوان بهترين تئوري و كارآمدترين گزينه براي پيان تاريخ، به جهانيان معرفي كرد.
3. ارائه الگوهاي مناسب از حكومت ديني به جهانيان، تا اين كه در پرتو آن، جامعه‌ي جهاني به حكومت مهدوي علاقه‌مند شده و مهيّاي آن گردد.
4. فراهم ساختن زمينه‌هاي مردمي براي ظهور حضرت؛ يوطّئون للمهدي سلطانه.
5. شناسايي اهداف حكومت جهاني (مانند:‌عدالت، بسط معنويت، امنيت، رفاه و...) و تلاش در به دست آوردن راهكارهاي مناسب براي نزديك شدن به آن اهداف.
6. نيرو سازي.
كارگري منتظر واقعي است كه به اين نيت تلاش و كار مي‌كند كه جامعه‌اي با پايه هاي قوي اقتصادي و در خور حكومت امام مهدي ـ عليه السّلام ـ بسازد.
معلم و استادي منتظر واقعي است كه به اين نيت درس بدهد كه شاگرداني تربيت كند تا بازوان پرتواني در حكومت جهاني باشند.
دانش آموزي، منتظرواقعي است كه درس بخواند تا در عصر ظهور بتواند باري از دوش حضرت بردارد.
پدر و مادري منتظر واقعي است كه فرزندان خود را به گونه‌اي تربيت كند كه در خدمت اهداف حضرت باشند.
دانشجويي منتظر واقعي است كه فراگرفتن تخصص خود را براي حكومت جهاني و تحمل مسئوليتي در آن جايگاه، قرار دهد.
روحاني‌اي منتظر واقعي است كه در مواعظ خود، مردم را تشنه و مهياي برقراري حكومت جهاني نمايد.
چنانچه مردم از اولين روزهاي سياه غيبت با حال تباه خود آشنا مي‌شدند، عصر ظلمت اين گونه طولاني نمي‌شد.
همه‌ي مردم، بالاخص كساني كه داراي وظيفه بيان اين گونه مسائل بوده‌اند و از گفتن آن غفلت يا تغافل ورزيده‌اند، بايد سخت غمگين و شرمسار باشند.

ويژگيهاي انتظار مهدي (عجل الله تعالی فرجه)

1- شناخت و معرفت : یکی از وظایف شیعه نسبت به آن حضرت است بدست آوردن شناخت از صفات و آداب و ویژگیهای آن جناب و علائم حتمی او می باشد زیرا آن حضرت امامی واجب الظاعه است و هر کسی که اطاعتش واجب است باید صفاتش را شناخت تا با شخص دیگری که مقام او را به دروغ و ستم ادعا می کند اشتباه نگردد بنابراین شناخت نسبت به آن حضرت واجب و لازم است.
2- سعی در اصلاح جامعه و امر به معروف و نهی از منکر : از جمله ویژگیهای منتظران است که در اصلاح جامعه کوشا باشند و بوسیله انجام امر به معروف و نهی از منکر زمینه فرج حضرتش را فراهم آورپند
3-تزکیه و خودسازی که امام صادق ( ع) فرمود : هر کسی که دوست می دارد از اصحاب قائم باشد می بایست منتظر باشد پس چنانچه بمیرد و پس از مردنش قائم بپاخیزد، پاداش او همچون پاداش کسی خواهد بود که آن حضرت را درک کرده است.
4-دعا برای حفظ ایمان: در عصر غیبت کبری خطرات بسیار و امواج خطرناکی خانه دل انسان را تهدید می کند لازم است که ضمن تلاش برای تخلق به اخلاق الهی دست به دعا بلند کرده و از خداوند استمداد نمود .
5-مخزون بودن از فراق حضرت
6-صدقه دادن به نیابت از حضرت
7-حج رفتن به نیابت از حضرت
8-خواندن دعائیکه از ناحیه مقدسه وارد شده است
9-خواندن دعای ندبه
10- خواندن دعای عهد
11-خواندن زیارت آل یاسین و دعای حضرت مهدی (ع)
12-توسل به ذیل عنایت آن حضرت
در خاتمه امید داریم خداوند همه ما را در زمره شیعیان و منتظران آن حضرت قرار دهد.

آفات انتظار

«آفات انتظار» ، مسأله «موعود ستيزي» است. «دوستان جاهل» و «دشمنان مغرض و آگاه» را مي توانيم در ذيل اين مفهوم جاي بدهيم. دوستان نادان كساني هستند كه به حضرت مهدي(ع) علاقه دارندو ظهور و ديدار حضرت را مي خواهند، اما آگاهي هاشان از مهدويت، ناقص است و تفسيرهاي غلط از عصر ظهور ارائه مي كنند.
اين گروه ناآگاه، گاهي مهدويت را به گونه اي مطرح مي كنند كه با نفي امر به معروف و نهي از منكر و دعوت به سكوت و ظلم پذيري همراه مي شود. اين ناآگاهان آن قدر در مسائل مهدويت غرق مي شوند كه بديهيات اسلام، مانند جهاد امر به معروف و مسائل اجتماعي را، نفي مي كنند.
اما دشمنان مغرض وآگاه، كه مي توانند به صورت هايي مانند صهيونيسم يا بهايي گري خود را نشان دهند، با استفاده از ابزارهاي گوناگون اطلاع رساني، چهره اي ترسناك و بي منطق از موعود شيعي مي سازند.
در همين سال هاي گذشته، كتاب هاي بسياري را ديده ايم كه، به صورتي جانب دارانه برخي اصول شيعي مانند مفهوم انتظار را به سخره گرفته اند. غرض ورزي در اين گونه آثار آن قدر آشكار است كه هر محقق منصفي با مراجعه به اين آثار در مي يابد كه نويسندگان آنها چشم خود را بر حقايق مسلّم تاريخي بسته اند.
* «جهاني شدن» و «جهاني سازي» امروزه از مسايل مهم انسان معاصر در تمام حوزه هاي فرهنگي، سياسي و اقتصادي است. آرزو و ادعاي شيعه اين است كه با ظهور منجي(ع)، حكومتي جهاني تأسيس خواهد شد. آيا مي توان ميان اين دو مفهوم رابطه اي برقرار كرد؟
دكترخسروپناه: «جهاني شدن» با «جهاني سازي» متفاوت است. جهاني شدن فرايندي است كه خودبه خود تحقق پيدا مي كند، ولي جهاني سازي با طرحي از پيش تعيين شده تحقق مي يابد. در واقع چيزي كه امروزه تبليغ مي شود، جهاني شدن نيست، بلكه جهاني سازي است؛ يعني عده اي طرحي مي افكنند تا انديشه و فرهنگ سياسي خود را اجرا كنند.
اين جهاني سازي با موعودگرايي بسيار متفاوت است. جهاني سازي به معناي گسترش و همگاني كردن ليبراليسم، اومانيسم و سكولاريسم است. جهاني سازي مي خواهد جدايي دين از عرصه هاي اجتماعي، انسان محوري و نظم ليبراليستي را به جاي نظام عدالت محوري به دنيا عرضه كند.
اين، تفكر سياسيِ مبلغان جهاني سازي است. اما بحث حكومت حضرت مهدي(ع)، عدالت محوري است و در واقع مي خواهد همان دو غايت بعثت انبيا را تحقق ببخشد.
بنابراين معناي دقيق جهاني شدن، گسترش تفكر سياسي اجتماعي ليبراليسم است كه مبتني بر اومانيسم و سكولاريسم است، ولي حكومت مهدوي، جهاني شدني است بر مبناي عدالت و خدا محوري.
بعضي تصور مي كنند دوران ظهورو تأسيس حكومت بر اساس قرآن و سنت، نافي عقل است. اصلاً عقول بشر در عصرامام مهدي(ع) رشد مي كند؛ چرا كه در يك فضاي آرام، كه حق و عدالت حاكم است، انديشه ها تعالي مي يابد. البته اين سخن به آن معنا نيست كه بگوييم همه مردم به يك شهود عرفاني مي رسند. بحث علم حضوري نيست؛ يعني با تعالي عقول، موانع ارتباط هاي روحي و معنوي هم از ميان برداشته مي شود.
دنياي پس از ظهور موعود(ع) همين دنياست؛ با همين تكنولوژي ها و ارتباطات، اما بدون ابزارهاي عدالت ستيز. در عوض، ابزارهاي عدالت پرور توسعه مي يابند و همين، هدف از بعثت و ظهور است.
در حكومت آرماني دوران پس از ظهور، حكومت عادلانه است و مردم نيز شهروندان عدالت جويي هستند. اين به آن معنا نيست كه هيچ مؤمني تخلف نكند. اما چون عدالت قائم است، خطا پنهان نمي ماند. مردم در آن دوران «شهروندان خوب» هستند كه تحت تأثير حاكم خدا محور و عدالت پرور، بدي در ميان آنان شايع نيست.

منابع:

قرآن كريم .
الصدر، السيد محمد؛ تاريخ مابعدالظهور، بيروت، دارالتعارف للمطبوعات، 1412 ه••.ق.
قرآن كريم
باقرى، خسرو؛ آسيب و سلامت در تربيت دينى، عرضه شده در همايش آسيب‏شناسى تربيت دينى، وزارت آموزش و پرورش، 1380.
صافى گلپايگانى، لطف‏اللّه‏؛ منتخب الاثر فى الامام الاثنى عشر، قم، مؤسسة السيدة المعصومة، 1421 ه••.ق.
نعمانى، محمد؛ غيبت، ترجمه: جواد غفارى، تهران، كتاب‏خانه‏ى صدوق، بازار سراى ارديبهشت، 1363 ه••.ش.

پي‌نوشت‌ها:

1- مقام معظم رهبرى ، فصلنامه انتظار، ش2، ص 59، نقل از روزنامه رسالت، 16 /10 / 78.
2- حسن بلخارى، تهاجم يا تفاوت فرهنگى، ص 93، 94.
3- همان، ص 131.
4- مقام معظم رهبرى، انتظار، ش 2، ص 36، نقل از روزنامه جمهورى اسلامى، 19/ 10 / 74.
5- حضرت آية الله خامنه اى دام ظله العالى، انتظار، ش 2، ص 37، نقل از جهان اسلام، 19 / 11 / 73.
6- مقام معظم رهبرى، فصلنامه انتظار، ش 2، ص 38، نقل از جمهورى اسلامى، 15 / 9 / 77.
7- مرتضى مطهرى، قيام و انقلاب مهدى(عج)، ص 5 - 7.
8- صحيفه نور، ج 12، ص 175.
9- صحيفه نور، ج 12، ص 175.
10- صحيفه نور، ج 20، ص 118.
11- همان، ج 7، ص 255.
12- كمال الدين، ص645.
13- بحار، ج51، ص156.
14- شوري / 23.
15- احتجاج، ج2، ص599.
16- كمال الدين، ج2، ص485.
17- بحار، ج92، ص330.
18- مكيال، ج2، ص450.
19- دعاي عهد.
20- دعاي ندبه.
21- دعاي افتتاح.
22- احتجاج، ج2، ص602.
23- بحار، ج52، ص308.
24- بحار، ج51، ص72.
25- الزام الناصب، ص9.
26- بحار، ج52، ص140.
27- بحار، ج86، ص81.
28- جمال الاسبوع، ص310.
29- غيبت نعماني، ص122.
30- الملاحم و الفتن، ص108.
31- منتخب الاثر، ص310.
32- ملاحم و فتن، ص137.
33- الزام الناصب، ص9.
34- الزام الناصب، ص233.
35- زيارت حضرت صاحر الامر ـ عجل الله تعالي فرجه الشريف ـ .
36- امام صادق ـ عليه السّلام ـ ، عيون اخبار الرضا، ج1، ص36.
37- غيبت نعماني، ص284.

منبع: کمیته علمی همایش بین المللی دکترین مهدویت

معرفي سايت مرتبط با اين مقاله


تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط