مؤلف: محمدرضا افضلی
همچنان که ذوق آن بانگ اَلست *** در دل هر مؤمن تا حشر هست
تا نباشد در بلاشان اعتراض *** نی ز امر و نهی حقشان انقباض
لقمهی تلخی چو شکّر میشود *** خار ریحان سنگ گوهر میشود
گل شکر آن را که نبود مستند *** لقمه را ز انکار او قی میکند
هر که خوابی دید از روز اَلَست *** مست باشد در ره طاعات مست
میکشد چون اشتر مست این جوال *** بیفتور و بیگمان و بیملال
کفک تصدیقش به گرد پوز او *** شد گواه مستی و دلسوز او
اشتر از قوّت چو شیر نر شده *** زیر ثقل بار اندکخور شده
ز آرزوی ناقه صد فاقه بر او *** مینماید کوه پیشش تار مو
«ذوق»، نخستین ادراکات ما از عالم معناست. «أَلَسْتُ» اشاره به آیه 172 سوره اعراف است که در ازل همه آفریدگان؛ خدایی خدا را قبول داشتهاند. مولانا میگوید: امید آینده، حضرت یوسف را به تحمل دشواریها توانا میساخت، همچنان که هر مؤمنی تا قیامت، از لذت «أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ» همهی دشواریها را تحمل میکند تا به حضرت حق راه یابد. لذت این بانگِ حق از ازل تا روز قیامت در دل مؤمن پایدار است. «انقباض» همان دلتنگی است. اگر حکم الهی لقمهی تلخی باشد، باز ذوق آن بانگِ اَلَست آنرا مانند شیرینی یا شربت گل، قابل هضم میکند و تلخی آن را میبرد. اما کسی که به این گل شکر ذوق بانگ اَلَست متّکی نیست، منکر این لذت معنوی است و نمیتواند تلخیهای زندگی را هضم کند و بر میگرداند.
«این جوال»، بار اطاعت و مشقات راه حق است که مؤمن آن را به «اشتر مست» تشبیه میکند که بار سنگین را میبرد، دهانش کف میکند و باز میشتابد. «اشتر» جنبهی مادی و این جهانی مؤمن است، که وقتی در راه حق شتاب میگیرد، نیازهای مادی او هم کمتر میشود. حال این مؤمن مانند شتری است که در آرزوی ماده شتر، هر فاقه و رنجی را تحمل میکند و رنجها در نظرش ناچیز است.
در اَلَست آنکو چنین خوابی ندید *** اندرین دنیا نشد بنده و مرید
ور بشد اندر تردد صد دله *** یک زمان شکرستش و سالی گله
پای پیش و پای پس در راه دین *** مینهد با صد تردد بییقین
وامدار شرح اینم نک گرو *** ور شتاب است از الم نشرح شنو
«چنین خوابی» اشاره به همان لذت شنیدن «بانگ الست» و ادراک ربوبیت حق است. کسی که آن لذت را نچشیده باشد، در این دنیا ایمان نمیآورد و اگر هم بنده و مرید بشود، بندگی او همراه با شک و تغییر حال است. اشاره به آیه 143 سوره نساء است: (مُذَبْذَبِینَ بَیْنَ ذلِكَ لاَ إِلَى هؤُلاَءِ وَلاَ إِلَى هؤُلاَءِ). مولانا بحث را ناتمام میگذارد و میگوید این بحث را در آینده تفصیل خواهد داد. اگر شتاب دارید، سورهی الم نشرح جواب توست که در آن پروردگار به پیامبر (ص) میفرماید: آیا سینهی تو را برای تو نگشودیم؟ و همین گشودن باطن است که کسی را به مرتبهی ایمان و بندگی حقیقی میرساند.
منبع مقاله :
افضلی، محمدرضا؛ (1388)، سروش آسمانی (شرح و تفسیر موضوعی مثنوی معنوی (جلد اول))، قم: مرکز بینالمللی و نشر المصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم)، چاپ اول
تا نباشد در بلاشان اعتراض *** نی ز امر و نهی حقشان انقباض
لقمهی تلخی چو شکّر میشود *** خار ریحان سنگ گوهر میشود
گل شکر آن را که نبود مستند *** لقمه را ز انکار او قی میکند
هر که خوابی دید از روز اَلَست *** مست باشد در ره طاعات مست
میکشد چون اشتر مست این جوال *** بیفتور و بیگمان و بیملال
کفک تصدیقش به گرد پوز او *** شد گواه مستی و دلسوز او
اشتر از قوّت چو شیر نر شده *** زیر ثقل بار اندکخور شده
ز آرزوی ناقه صد فاقه بر او *** مینماید کوه پیشش تار مو
«ذوق»، نخستین ادراکات ما از عالم معناست. «أَلَسْتُ» اشاره به آیه 172 سوره اعراف است که در ازل همه آفریدگان؛ خدایی خدا را قبول داشتهاند. مولانا میگوید: امید آینده، حضرت یوسف را به تحمل دشواریها توانا میساخت، همچنان که هر مؤمنی تا قیامت، از لذت «أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ» همهی دشواریها را تحمل میکند تا به حضرت حق راه یابد. لذت این بانگِ حق از ازل تا روز قیامت در دل مؤمن پایدار است. «انقباض» همان دلتنگی است. اگر حکم الهی لقمهی تلخی باشد، باز ذوق آن بانگِ اَلَست آنرا مانند شیرینی یا شربت گل، قابل هضم میکند و تلخی آن را میبرد. اما کسی که به این گل شکر ذوق بانگ اَلَست متّکی نیست، منکر این لذت معنوی است و نمیتواند تلخیهای زندگی را هضم کند و بر میگرداند.
«این جوال»، بار اطاعت و مشقات راه حق است که مؤمن آن را به «اشتر مست» تشبیه میکند که بار سنگین را میبرد، دهانش کف میکند و باز میشتابد. «اشتر» جنبهی مادی و این جهانی مؤمن است، که وقتی در راه حق شتاب میگیرد، نیازهای مادی او هم کمتر میشود. حال این مؤمن مانند شتری است که در آرزوی ماده شتر، هر فاقه و رنجی را تحمل میکند و رنجها در نظرش ناچیز است.
در اَلَست آنکو چنین خوابی ندید *** اندرین دنیا نشد بنده و مرید
ور بشد اندر تردد صد دله *** یک زمان شکرستش و سالی گله
پای پیش و پای پس در راه دین *** مینهد با صد تردد بییقین
وامدار شرح اینم نک گرو *** ور شتاب است از الم نشرح شنو
«چنین خوابی» اشاره به همان لذت شنیدن «بانگ الست» و ادراک ربوبیت حق است. کسی که آن لذت را نچشیده باشد، در این دنیا ایمان نمیآورد و اگر هم بنده و مرید بشود، بندگی او همراه با شک و تغییر حال است. اشاره به آیه 143 سوره نساء است: (مُذَبْذَبِینَ بَیْنَ ذلِكَ لاَ إِلَى هؤُلاَءِ وَلاَ إِلَى هؤُلاَءِ). مولانا بحث را ناتمام میگذارد و میگوید این بحث را در آینده تفصیل خواهد داد. اگر شتاب دارید، سورهی الم نشرح جواب توست که در آن پروردگار به پیامبر (ص) میفرماید: آیا سینهی تو را برای تو نگشودیم؟ و همین گشودن باطن است که کسی را به مرتبهی ایمان و بندگی حقیقی میرساند.
منبع مقاله :
افضلی، محمدرضا؛ (1388)، سروش آسمانی (شرح و تفسیر موضوعی مثنوی معنوی (جلد اول))، قم: مرکز بینالمللی و نشر المصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم)، چاپ اول