مؤلف: محمدرضا افضلی
شد مناسب وصفها در خوب و زشت *** شد مناسب حرفها که حق نبشت
دیده و دل هست بین الاصبعین *** چون قلم در دست کاتبای حسین
اصبع لطف است و قهر اندر میان *** کلک دل با قبض و بسطی زین بنان
ای قلم بنگر گر اجلالیستی *** که میان اصبعین کیستی
جمله قصد و جنبشت زین اصبع است *** فرق تو بر چار راه مجمع است
این حروفِ حالهات از نسخ اوست *** عزم و فسخت هم ز عزم و فسخ اوست
جز نیاز و جز تضرع راه نیست *** زین تقلّب هر قلم آگاه نیست
این قلم داند ولی بر قدر خود *** قدر خود پیدا کند در نیک و بد
دیده و دل ما در میان در انگشت خداست. این کلام برگرفته از این حدیث نبوی است: «انّ قلوب بنیآدم کلها بین اصبعین من اصابع الرحمن کقلب واحد یصرّفه کیف یشاء؛ دیده و دل ما در میان دو انگشت خدا و در دست قدرت اوست و آن را هر طور بخواهد میگرداند.» دو انگشت حق، کنایه از لطف و قهر، قبض و بسط، خوف و رجا و جلال و جمال حق است که به هر حال همه، جلوههای عظمت اوست. لطف حق موجب بسط دل مؤمن و قهر او موجب قبض دل میگردد. «بنان»، یعنی انگشتان. آیهی (وَاللّهُ یَقْبِضُ وَیَبْسُطُ) (1) خطاب به دل مؤمن است. «اجلالی»، یعنی شایسته عنایت و بزرگداشت از جانب حق. «فرق»، یعنی شکاف نوک قلم. معنای بیت این است: ما مانند قلمی در دست قدرت حق، هر حرکتی که میکنیم، آن را دست حق پدید میآورد. نوکِ این قلم وجود، بر سر چهار راهی است که یک سوی آن قهر، دیگری لطف، سومی قبض و چهارمی بسط است و به مشیت حق مشمول یکی از این جلوههای قدرت میشویم. مولانا حالات ما را به حروفی تشبیه میکند که قلمِ دل توسط حق مینویسد. اگر تصمیم بگیری و اگر از اجرای تصمیم بگذری، همه از حق است. هر دلی نمیداند که دست حق او را دچار حالات گوناگون میکند. «این قلم»، یعنی دل من. دل مولانا میداند که «میان اصبعین کیست» اما هر دلی به اندازهی تعالی خود این را میفهمد و قدر خود را در نیکی و بدی آشکار میسازد.
افضلی، محمدرضا؛ (1388)، سروش آسمانی (شرح و تفسیر موضوعی مثنوی معنوی (جلد اول))، قم: مرکز بینالمللی و نشر المصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم)، چاپ اول
دیده و دل هست بین الاصبعین *** چون قلم در دست کاتبای حسین
اصبع لطف است و قهر اندر میان *** کلک دل با قبض و بسطی زین بنان
ای قلم بنگر گر اجلالیستی *** که میان اصبعین کیستی
جمله قصد و جنبشت زین اصبع است *** فرق تو بر چار راه مجمع است
این حروفِ حالهات از نسخ اوست *** عزم و فسخت هم ز عزم و فسخ اوست
جز نیاز و جز تضرع راه نیست *** زین تقلّب هر قلم آگاه نیست
این قلم داند ولی بر قدر خود *** قدر خود پیدا کند در نیک و بد
دیده و دل ما در میان در انگشت خداست. این کلام برگرفته از این حدیث نبوی است: «انّ قلوب بنیآدم کلها بین اصبعین من اصابع الرحمن کقلب واحد یصرّفه کیف یشاء؛ دیده و دل ما در میان دو انگشت خدا و در دست قدرت اوست و آن را هر طور بخواهد میگرداند.» دو انگشت حق، کنایه از لطف و قهر، قبض و بسط، خوف و رجا و جلال و جمال حق است که به هر حال همه، جلوههای عظمت اوست. لطف حق موجب بسط دل مؤمن و قهر او موجب قبض دل میگردد. «بنان»، یعنی انگشتان. آیهی (وَاللّهُ یَقْبِضُ وَیَبْسُطُ) (1) خطاب به دل مؤمن است. «اجلالی»، یعنی شایسته عنایت و بزرگداشت از جانب حق. «فرق»، یعنی شکاف نوک قلم. معنای بیت این است: ما مانند قلمی در دست قدرت حق، هر حرکتی که میکنیم، آن را دست حق پدید میآورد. نوکِ این قلم وجود، بر سر چهار راهی است که یک سوی آن قهر، دیگری لطف، سومی قبض و چهارمی بسط است و به مشیت حق مشمول یکی از این جلوههای قدرت میشویم. مولانا حالات ما را به حروفی تشبیه میکند که قلمِ دل توسط حق مینویسد. اگر تصمیم بگیری و اگر از اجرای تصمیم بگذری، همه از حق است. هر دلی نمیداند که دست حق او را دچار حالات گوناگون میکند. «این قلم»، یعنی دل من. دل مولانا میداند که «میان اصبعین کیست» اما هر دلی به اندازهی تعالی خود این را میفهمد و قدر خود را در نیکی و بدی آشکار میسازد.
پینوشت:
1. بقره، آیهی 245.
منبع مقاله :افضلی، محمدرضا؛ (1388)، سروش آسمانی (شرح و تفسیر موضوعی مثنوی معنوی (جلد اول))، قم: مرکز بینالمللی و نشر المصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم)، چاپ اول