آموزش هنر و چالش‌های پیش رو

مروری بر فرایندهای آموزش هنر در قرن‌های متمادی در جامعه ایران نشان می‌دهد كه آموزش هنر با عوامل متنوع اجتماعی پیوند داشت. افرادِ دارای استعداد و خلاقیت هنری برای پاسخ‌گویی به نیازهای درونی خویش یا تأمین...
دوشنبه، 13 آبان 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آموزش هنر و چالش‌های پیش رو
آموزش هنر و چالش‌های پیش رو
آموزش هنر و چالش‌های پیش رو

نويسنده: حسن بنيانيان
مروری بر فرایندهای آموزش هنر در قرن‌های متمادی در جامعه ایران نشان می‌دهد كه آموزش هنر با عوامل متنوع اجتماعی پیوند داشت. افرادِ دارای استعداد و خلاقیت هنری برای پاسخ‌گویی به نیازهای درونی خویش یا تأمین معاش در جست‌وجوی استاد و مربی برمی‌آمدند. واقعیت زندگی، هنرمند جوان را وامی‌داشت به صورت همه‌جانبه از استاد خود اطاعت كند تا نظر وی را به خود جلب كند و بتواند از علم و مهارت او بیشترین بهره را ببرد. بدین‌گونه باورها و منش و اخلاق استاد به شاگرد منتقل می‌شد. وجود معدودی هنرمند در كنار توده‌های وسیع افراد عامی و بی‌سواد، جایگاه ممتازی را برای هنرمندان جامعه به وجود می‌آورد. توجه خاص بعضی از حاكمان در مقاطعی از تاریخ به هنر و هنرمند، این فرایند را در جایگاهی ممتاز قرار می‌داد. تعادل درونی عرضه و تقاضای آثار هنری، هنرمند را وابسته به مردم، اما پیشتاز معرفی می‌كرد. این پیشتازی، مستلزم داشتنِ توامان حكمت و هنر و فهم دینی بود تا هنرمند بتواند آن موقعیت را حفظ نماید. این روند ادامه داشت تا زمانی كه تحولات مدرن به جامعه ما منتقل شد و ضمن تأثیر در همه عرصه‌های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، فرایند طبیعی عرصه آموزش را نیز تحت تأثیر قرار داد.
نظام آموزش مدون، با كاركرد متفاوت از نظام آموزشی سنتی با هدف انتقال اطلاعاتِ از پیش تعیین‌شده برای دریافت مدرك و كسب موقعیت اجتماعی، بدون ارتباط با نیازهای جامعه، با سرعت گسترش پیدا كرد. با شكل‌گیری هنرستان‌ها و دانشكده‌های جدید، رابطه‌های سنتی استاد و شاگرد جای خود را به جمع‌آوری مجموعه محفوظاتی داد كه بخش مهمی از آن، مربوط به تجربیات و آثار تولیدی در غرب بود و ارتباطی با نیازهای ما نداشت.
هم‌زمان با شكل‌گیری نظام آموزشی مدرن، رسانه‌های جدید نیز با بهره‌گیری از آثار هنرمندانی كه نماینده هنرهای وارداتی بودند، با تحریك و تشویق انگیزه‌های طبیعی دوره جوانی، مانند مطرح شدن در بین هم‌سالان، با سرعت، تقاضای هنرمند شدن را در میان جوانان گسترش داد.
وجود درآمدهای نفتی این امكان را فراهم كرد كه تصمیم‌گیرندگان دولتی بدون توجه به بازار كار و فرایندهای منطقی عرضه و تقاضا، یا شعار توسعه علم، مراكز آموزشی و هنری را گسترش دهند. علاوه بر بخش دولتی، بخش خصوصی نیز برای كسب درآمد، اقدام به تشكیل دوره‌های كوتاه‌مدت و دانشگاه‌های غیرانتفاعی كرد.
اما این تغییرات سریع در شرایطی به وجود می‌آمد كه از یك طرف به علت محتوای آلوده هنرهای وارداتی، همواره جامعه در برابر پذیرش آثار هنری مدرن مقاومت می‌كرد و از طرف دیگر به علت مداخله وسیع دولت‌ها در اقتصاد به علت وجود درآمدهای نفتی، نقش فرهنگ در توسعه بخش‌های مختلف اقتصادی، سیاسی، قضایی، نظامی و... ناشناخته مانده و همچنان هنر را، تنها برای پركردن اوقات فراغت بخش محدودی از جامعه می‌دانند.
این در حالی است كه اگر امكان دستیابی به درآمدهای نفتی نبود و دولت‌ها نقش منطقی و محدود داشتند، در روندی تدریجی بهره‌وری در بخش‌های اقتصادی بخش خصوصی افزایش می‌یافت و كیفیت عرضه خدمات در بخش‌های دولتی بهبود پیدا می‌كرد و نظام‌های مختلف آموزشی متحول می‌شد و در كنار تولید آثار فاخر هنری در تبیین و انتقال مفاهیم اساسی فكری و اعتقادی جامعه، مجموعه وسیعی از هنرهای كاربردی، برای رفع موانع فرهنگی بخش‌های مختلف به وجود می‌آمد و در چنین شرایطی، فرایند عرضه و تقاضا به یكدیگر نزدیك می‌شد.
ولی در شرایط موجود درحالی‌كه هر لحظه مراكز جدیدی برای آموزش هنر به وجود می‌آید و نسل تازه‌ای از افراد، با اطلاعاتی ناقص، غیرمفید و گاهی بدون ارتباط با نیاز جامعه از این مراكز فارغ‌التحصیل می‌شوند؛ تعداد و ظرفیت نهادها و سازمان‌هایی كه از این فارغ‌التحصیلان استفاده كنند بسیار كم است.
برای پیش‌بینی پی‌آمدهای این روند بحرانی، باید به نكاتی درباره فضای هنری، شرایط ویژه حاكم بر فرهنگ عمومی و محیط بین‌المللی توجه كرد كه مهم‌ترین آن عبارت است از:
الف) برخلاف بسیاری از رشته‌های تحصیلی كه در صورت نبودن بازار كار، می‌توان قسمت‌های زیادی از اطلاعات و آموزش‌های آن‌ها را در بخش‌های دیگر جامعه به كار گرفت؛ رشته‌های هنری عمدتاً برای تولید و عرضه آثار هنری كارایی دارد و نبودن بازار كار برای هنرمند، ضربه بزرگی به روحیه و روند زندگی آن‌ها خواهد زد.
ب) عده افرادی كه صرفاً بر اساس علاقه، به رشته‌های هنری رو می‌آورند، زیاد است و شمار اندكی از آن‌ها خلاقیت و استعداد لازم را برای موفقیت هنری دارند و جامعه نمی‌تواند زمینه جذب عده زیادی از فارغ‌التحصیلان را، كه تنها شناخت علمی از هنر دارند، فراهم سازد.
ج) فاصله زیاد بین محتوای آموزش‌ها و نیازهای واقعی جامعه مذهبی، زمینه فاصله گرفتن هنرمندان را از متن مردم فراهم می‌كند و باعث انتقاد آنان از جامعه می‌شود كه با انعكاس این انتقادها در آثار هنری‌شان و پذیرفته نشدن این آثار در اجتماع، بحران‌های روحی آن‌ها تشدید می‌شود.
د) روحیه انتقادی هنرمندان و نیز فرهنگ عمومی جامعه ایران، كه خصوصیت فرافكنی دارد، موجب می‌شود این افراد هر نوع شكست خود را متوجه دیگران، به‌ویژه حكومت، بدانند كه این امر، زمینه فاصله گرفتن بیشتر هنرمند از نظام را فراهم می‌سازد. به ویژه آنكه از دوران‌ گذشته، انتقاد از حكومت به عنوان پز روشن‌فكری در محافل هنری خریدار داشته است و هنرمندان بدین‌وسیله، هنر و معلومات خود را به رخ می‌كشیده‌اند.
این مجموعه شرایط در داخل كشور در كنار دو پدیده بین‌المللی شامل:
1. فراهم شدن شرایط در كشورهای منطقه و دیگر كشورهای جهان برای جذب اندك هنرمندان بااستعدادی كه در جمعیت زیاد فارغ‌التحصیلان رشته‌های هنری وجود دارد و به دلیل ضعف نظام آموزشی، نتوانسته‌ایم عشق و علاقه به اسلام و جامعه خودی را در آن‌ها به وجود بیاوریم و تثبیت كنیم؛
2. وجود واقعیت تلخ فعالیت‌های سازمان‌یافته برای جذب ذهن و دل هنرمندان برای تولید آثار هنری علیه ارزش‌های ملی، اسلامی و انقلابی كه زمینه‌ساز تقویت بدبینی مردم به جامعه هنری و هنرمندان كشور می‌شوند و موارد مذكور در بندهای قبلی را تشدید می‌كند، باعث شده چالش بزرگ بیكاری هنرمندان به بحران‌های پنهان در مسائل سیاسی و اجتماعی تبدیل شود.
از مجموع مباحث مطرح‌شده، این نكته حائز اهمیت برداشت می‌شود كه نمی‌توان با بحران‌های خاص مربوط به آموزش هنر، مشابه بحران‌های بیكاری در دیگر رشته‌های تحصیلی، برخورد كرد و برای جلوگیری از به وجود آمدن ضایعات بیشتر و پیشگیری از بروز نارضایتی وسیع بین هنرمندان جوان- كه هر كدام به علت تأثیر هنرمندان بر مخاطب، می‌توانند در موج نارضایتی‌های سیاسی و اجتماعی نقش ایفا كنند- لازم است اقدامات عاجلی به عمل آید.
مهم‌ترین اقداماتی كه می‌توان فهرست‌وار بدان اشاره كرد عبارت است از:
1. كسب اطلاعات دقیق از وضعیت عرضه و تقاضای این رشته تحصیلی و اطلاع‌رسانی هدایتگر به متقاضیان جدید آموزش‌های هنری.
2. تشكیل نهادهای مشاوره برای كمك به تصمیم‌گیری منطقی افراد علاقه‌مند به تحصیل در رشته‌های هنری و ارزیابی میزان استعداد و استمرار علاقه در افراد متقاضی.
3. محدود كردن تأسیس دانشگاه‌های جدید برای رشته‌های هنری تا روشن شدن نتایج مطالعات میدانی در خصوص این موضوع و هدایت افراد برای آموزش‌های كوتاه‌مدت در كنار ادامه تحصیلات رسمی در سایر رشته‌ها.
4. تسریع در تعیین راهبردهای مربوط به نظام آموزش هنر در چارچوب مطالعات مهندسی، فرهنگی و نظام جامع علمی كشور.
5. پیش‌بینی تمهیدات مدیریتی برای بهره‌گیری از توان هنرمندان در رفع موانع فرهنگی، رشد و توسعه بخش‌های مختلف اقتصادی، سیاسی، نظامی، قضایی و غیره كه باعث افزایش تقاضای آثار هنری در جامعه می‌شود.
6. اقدام برای تسریع در صدور كالا و خدمات فرهنگی و هنری به كشورهای متقاضی منطقه و جهان.
7. تولید برنامه‌های خاص در رسانه ملی برای هدایت ذهن متقاضیان رشته‌های هنری و كمك به والدین دانش‌آموزان در كمك به تصمیم‌گیری فرزندانشان.
منبع: سایت سوره مهر

معرفي سايت مرتبط با اين مقاله


تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط