در زير زلف، روي تو بيند گر آفتاب

در زير زلف، روي تو بيند گر آفتاب بي پرده جلوه گر نشود ديگر آفتاب روزي که در درون دل من درآمدي بيرون نکرده بود سر از خاور آفتاب
يکشنبه، 27 تير 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
در زير زلف، روي تو بيند گر آفتاب

در زير زلف، روي تو بيند گر آفتاب

شاعر : آقامحمد عاشق اصفهاني

 

در زير زلف، روي تو بيند گر آفتاب

بي پرده جلوه گر نشود ديگر آفتاب

روزي که در درون دل من درآمدي

بيرون نکرده بود سر از خاور آفتاب

بي پرده وقت صبح  بيا بر کنار بام

تا باز پس کشد سر از اين منظر آفتاب

در محفلي که شمع رُخَت جلوه مي‌کند

پروانه‌وار مي‌زند آنجا پر آفتاب

هر روز مي‌نهد به زمين روي تابناک

گويا به بوي عاطفت داور آفتاب

جوياي کوي کيست که در طي اين بروج

هر روز مي‌رود به ره ديگر آفتاب

تا ره برد به خاک در شحنه‌ي نجف

گردد در آسمان ز پي رهبر آفتاب

زين گونه بر سپهر برآمد از اين‌که داشت

بر جبهه داغ بندگي حيدر آفتاب

آن سروري که بهرِ نمازش ز باختر

آورد باز معجزِ پيغمبر آفتاب

اي موکب جلال تو بر چرخ گرم سير

در آن ميانه از همه واپس تر آفتاب

جز مدحت جلال تو حرف دگر نيافت

گرديد پاي تا سر اين دفتر آفتاب



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما