تاريخ عالمان و فقيهان فارس

در قرن دهم هجري دوره ي پادشاهان صفوي، عالمان و فقيهان بزرگي مانند مجلسي، محقق ثاني، شيخ حر عاملي و شيخ بهايي به ظهور رسيده اند. در اين دوره سلاطين صفويه بيش تر قواي خود را صرف ترويج شيعه و تشويق عالماني کردند که از اصول و قوانين اين مذهب اطلاعات کامل داشتند. در اين دوره، عالماني را مي شناسيم که در استان فارس جامع معقول و منقول بوده
جمعه، 17 آبان 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تاريخ عالمان و فقيهان فارس
تاريخ عالمان و فقيهان فارس
تاريخ عالمان و فقيهان فارس

نويسنده: خديجه بوترابي

دوره هاي صفويه، افشاريه و قاجاريه

مقدمه
در قرن دهم هجري دوره ي پادشاهان صفوي، عالمان و فقيهان بزرگي مانند مجلسي، محقق ثاني، شيخ حر عاملي و شيخ بهايي به ظهور رسيده اند. در اين دوره سلاطين صفويه بيش تر قواي خود را صرف ترويج شيعه و تشويق عالماني کردند که از اصول و قوانين اين مذهب اطلاعات کامل داشتند. در اين دوره، عالماني را مي شناسيم که در استان فارس جامع معقول و منقول بوده و در بيشتر دانش ها آثاري از خود باز نهاده اند؛ مانند غياث الدين منصور دشتکي، صدرالدين شيرازي، ملا حبيب الله شيرازي معروف به ميرزا جان و... عالمان بسياري در استان فارس، از نام آوران اين قرن هستند. دوره ي افشاريّه، دوره ي رکود علم وضعف دانش در فارس است و انديشه وران نامي اين برهه از زمان، ميرزا نصير جهرمي شيرازي، ميرزا کمال الدين حسين فسايي شيرازي و مولانا محمد مسيح فدشکويي است. در دوره ي قاجاريه، استان فارس از وجود فقيهان و دانشمنداني چون سلطان العلماء بستکي، سيد جعفر بن ابي اسحاق موسوي دارابي، ميرزاي شيرازي، مرجع تقليد نامي آن عصر بهره مند بود. در اين دوره شاهان قاجار بيش تر درباره ي انجام بعضي تصميم ها از عالمان و مجتهدان بزرگ مصلحت مي جستند. انديشه وران و فقيهان شيعه، نقش مهمي در زندگي اجتماعي - سياسي کشور ايفا مي کردند.
شرح حال عالمان استان فارس در اين سه دوره (صفويِّه، افشاريّه و قاجاريّه) در اين مقاله به تفصيل آمده است.

دوران صفويه

شيرازي، علي بن محمد
(د 922 ق / 1516 م): وي از علماي شافعي مذهب است که در حلب متولد شد. او اصلاً شيرازي بود. تأليفاتش عبارتند از:
حواشي بر الکافيه، شرح تهذيب المنطق و الکلام تفتازاني، شرح بر فصوص الحکم ابن عربي. (کحاله، ج 7، ص 204).
قوام الدين يوسف شيرازي
قوام الدين يوسف بن حسن الحسيني الشيرازي (د 922ق / 1516 م): او مشهور به قاضي بغداد، از قاضيان حنفي مذهب بغداد بود. وي در مدرسه ي سلطانيه ي شهر بروسه تدريس مي کرد. (بغدادي، ج 2، ص 563). آثار بسياري از وي در دست است که عبارتند از: احکام السلاطين، تسديد النقائد في شرح تجريد العقائد، تعليقه بر شرح المواقف ايجي، تفسيرآيه ي " يا ارض ابلعي... "، حاشيه بر رد کتاب انوار التنزيل بيضاوي، حاشيه بر تلويح تفتازاني رد بر اسئله قره سيدي، رساله في اغلاط الحسه، شرح نهج البلاغه، کفايه الراوي و السامع و هدايه الرائي و السامع، نصايح الملوک.
ايجي
قطب الدين عيسي بن محمد بن عبدالله بن محمد الصفوي ايجي (900- 950 ق / 1494 م): وي، عالم، اديب، مفسر و شافعي مذهب بود و کتاب هاي ذيل را به او نسبت داده اند:
حاشيه بر شرح تفسير الفاتحه ي قاصي، حاشيه بر شرح جمع الجوامع، حاشيه بر شرح کافيه جامي، شرح الغره سيد شريف جرجاني، شرح الفوائد الغنائيه، شرح کافيه ابن حاجب. (بغدادي، ج 1، ص 810)
شيرازي افکاري
مهدي بن عبدالله شيرازي افکاري، عالم، دانشمند و مدرس علوم در قسطنطنيه (د 956 ق / 549 م): او اهل سنت و حنفي مذهب بود. اين تأليفات از او است: تعليقه بر تجريد خواجه طوسي، حاشيه بر کشاف، حاشيه بر انوار التنزيل قاضي بيضاوي. (بغدادي، ج 2، ص 484)
مير مرتضي شيرازي
فرزند محمد شيرازي (د 940 ق / 1533 م): او در علم نحو و منطق مهارت بسيار داشته، و شروحي بر کتاب هاي گوناگون در زمينه ي نحو و منطق نگاشته است که از آن جمله، حاشيه بر لوامع الاسرار، شرح مطالع الانوار في المنطق و الحکمه و شرح بر الکافيه ابن حاجب در نحو است. (بغدادي، ج2، ص 424)
علي شيرازي
علي بن محمد شيرازي مشهور به علاءالدين يا علائي (د 945 ق / 1538 م): وي از عالمان و مفسران قرن دهم است. حاجي خليفه در هديه العارفين وي را حنفي مسلک دانسته و تأليفات ذيل را به وي نسبت داده است.
اسئله القرآن و اجوبتها، دستور الوزراء، و مصباح التعد يل في کشف انوار التنزيل که حاشيه اي بر تفسير بيضاوي است. (حاجي خليفه، ج 1، ص 744)
مير سيد رفيع الدين شيرازي
(د 954 ق / 1547 م): او فقيه، محدث و عالم بود و در شيراز زاده شد. نزد ملا جلال علامه دواني علوم معقول را فرا گرفت و علم حديث را در محضر شمس الدين محمد بن عبدالرحمان سخاوي مصري آموخت. وي به دهلي رفت و مورد توجه سلطان سکندر لودي قرار گرفت؛ سپس به آگره عزيمت کرد و همان جا در گذشت. (رحمان علي صاحب، ص 65)
ميرزا مخدوم شريفي شيرازي
معين الدين ميرزامخدوم بن سيد شريف حسيني جرجاني شيرازي (د 955 ق / 1548 م): او، مفسر، محدث، واعظ، شاعر و از نوادگان سيد شريف جرجاني، دانشمند معروف قرن هشتم هجري بود. مادرش، دختر ميرزا شرف قاضي جهان سيفي، وزير قزويني، و پدر و جدش، وزير شاه اسماعيل اول و شاه طهماسب اول و از مفاخر شيعه بودند؛ در حالي که خودش به تسنن گرايش داشت. پدر، عمو و جدش و همچنين سيد مرتضي علوم عقلي را به وي آموختند. رياضيات را نزد محيي الدين ابوالخير فارسي و علم حديث و منقول را نزد شيخ عبدالرحمان بن زياد زبيدي و ابن حجر مکي فرا گرفت. (قزويني، ج 3، ص 288) مهمترين اثرش نواقض علي الروافض است. (حاجي خليفه، ج 2، ص 617)
علي دانيال
شهاب الدين علي دانيال فسوي شيرازي جهامي (10 ق / 16 م): او محدث و صوفي قرن دهم هجري، و صاحب اثر جواهر الارواح و زواهر الابراح في بعض الاحاديث الصحيخه النبويه المرويه عن الائمه است. (کحاله، ج 7، ص 89)
شريفي شيرازي
مير مرتضي شريفي شيرازي (د 974 ق): وي عالم شيعه و داراي طبع شعر بود و در اشعارش به شريفي تخلص مي کرد. در علوم رياضي، حکمت، منطق و کلام نيز از نوابغ روزگار خويش بود. وي علم حديث را در مکه نزد
ابن حجر مکي آموخت و از آن جا به دکن، سپس به اکبرآباد رفت ودر دربار جلال الدين محمد اکبر شاه صاحب شهرت شد وبر بيش تر عالمان زمان خويش برتري يافت. ميرمرتضي درهندوستان به تدريس علوم حکميه مشغول شد. پس ازوفاتش، ابتدا او را کنارقبراميرخسرو دهلوي به خاک سپردند؛ اما بعد پيکرش را به مشهد مقدس انتقال دادند ودرآن جا به خاک سپردند. (صاحب، ص 223) کتاب منظومه الکافيه ازآثاراواست. (طهراني، ج24، ص 222)
عبدالغفور لاري
مولانا رضي الدين عبدالغفور (د 912 ق): اوازصوفيان نقشبنديه وعالم به علوم زمان خويش، وازنوادگان سعد بن عباد انصاري واهل لار بود. عبدالغفور سال ها درهرات ازمحضر جامي کسب فيض کرد ومورد توجه بسيار استاد قرار گرفت. (نايب الصدر، ج3، ص 113) از آثار او حاشيه بر شرحي است که جامي برکافيه ابن صاحب نوشته و نيز شرحي است که برنفحات الانس جامي نگاشته است. (کحاله، ج5، ص 269)
محمد لاري
محمد بن فخربن علي لاري: وي از عالمان اوايل قرن دهم قمري وملقب به مولاکمال، و يگانه اثر او، شرح برکتاب زوراء مولا جلال دواني است که درآن به شرح اقوال اهل تصوف پرداخته. نسخه اي از اين کتاب درآن کتابخانه ملي تهران موجود است. (فهرست کتابخانه ملي؛ انوار، ج 8، ص 316).
مولانا مصلح الدين لاري
مصلح الدين محمد بن صلاح الدين بن جلال الدين بن کمال الدين بن محمد لاري انصاري سعدي عبادي شافعي (د 979ق): وي متبحر در فقه، اصول، حکمت، رياضيات و هيأت بود واو درلار به دنيا آمد. تحصيلات خود را درشيراز آغاز کرد واز شاگردان به نام اميرغياث الدين منصوربود ودرمحضر استاد ميرکمال الدين حسين لاري به کسب دانش پرداخت. (آدميت، ج 4، ص 53-45) مصلح الدين درهندوستان به مقام صدارت همايون دست يافت وپس از مرگ همايون به استامبول رفت وبا ابوالسعود افندي مناظره کرد؛ سپس در بکر به تعليم فرزندان اسکندرپاشا پرداخت ومورد احترام وي قرار گرفت. مصلح الدين درشرح " آمد " چشم از جهان فروبست. آثار بسياري از وي دردست است که عبارتند از: مراه الادوار في مرقاه الاخبار، حاشيه بر شرح علامه دواني بر کتاب تهذيب المنطق تفتازاني، حاشيه برشرح مير برهدايه اثيرالدين ابهري، شرح بر تذکره ي خواجه نصيرالدين طوسي، حاشيه برشرح طوالع الانوار بيضاوي، حاشيه برشرح جامي برکتاب کافيه ي ابن حاجب، حاشيه برشرح عضدي برکتاب مواقف جرجاني، حاشيه برشرح الهدايه ميبدي، شرحي بر هيأت ملاعلي قوشچي، شرح بر انوارالفقه امام شافعي، حاشيه بر طوالع الانوار قاضي بيضاوي، تفسيرسوره انا انزلنا، تاريخ آل عثمان، حاشيه بر مطول، حاشيه بر مواقف عضدالدين ايجي. (اقتداري، ص 193-200)
اميرفتح الله شيرازي
(د997 ق): اواستاد درحکمت نظري وعملي وعلوم متدوال عصرخويش بود. زمان تولدش مشخص نيست، اما در شيراز به دنيا آمد وبه کسب علوم پرداخت. اميرفتح الله از محضر استاداني چون کمال الدين شرواني، علامه جمال الدين محمود و مولانا کرد، بهره برد؛ سپس به سبب شهرتش درطب، به دعوت عادلشاه بيجاپوري عازم دکن شد و پس از فوت عادلشاه نزد اکبرشاه به فتح پور فراخوانده شد. پس از مدتي لقب " امين الملکي " به وي عطا شد وبه صدارت راجه
تو درمل درآمد. ازجمله شاگردان حکيم فتح اله شيرازي مي توان ميرتقي الدين محمد وملا رضا همداني شيرازي وهمچنين حکيم علي گيلاني را نام برد. وي نخستين کسي است که مردم هند را با افکاروعقايد عالمان متأخرايران آشنا کرد. تأليفات او عبارتند از: رساله ي عجايبات کشمير، خلاصه المنهجم، منهاج الصادقين، تاريخ الفي که حالات سال دوم آن به قلم اميراست، تاريخ جديد (بخشي از تاريخ الاهي اکبرشاهي)، ترجمه ي کليات قانون بوعلي سينا. (آدميت، ص 59 و60)
شمس الدين محمد خضري
(منطقه اي درجنوب شرق شيراز) شمس الدين محمد بن احمد خضري (د 942 يا 957 ق): او حکيم ودانشمند در رياضيات، هيأت، نجوم وآشنا به زبان تازي بود (مدرس، ج3، ص 426) وي درشيراز، ازمحضر مولانا جلال الدين دواني و صدرالحکما ميرصدرالدين محمد دشتکي شيرازي کسب فيض کرد (نايب الصدر، ج 3، ص 133) شاگردان بسياري در زمينه ي حکمت، رياضي وهيأت از جمله شاه طاهر دکني (د 952 ق) تربيت کرد. مکان فوت اورا کاشان دانسته اند. (مدرس، ج 3، ص 426) کتابهاي تکمله ي شرح التذکره که تعليقه اي برشرح تذکره ي نصيريه ي خواجه طوسي است، منتهي الادراک في مدرک الافلاک، شرح بر اوائل شرح تجريد، حيره الفضلا وعبره الفضلا (يا حل مالا ينحل)، سواد العين في حکمه العين، لسان في النهيات، رساله في اثبات واجب، رساله در اصول احکام جفر، رساله تفسير آيه الکرسي يا (رساله في بيان لطائف آيه الکرسي)، رساله في تحقيق حقيقه الروايه و رفع الشبهه الوارد، مقاله في وحدت الوجود، حاشيه شرح المخلص، اسفار اربعه، تفسير فاتحه الکتاب، چهل حديث صحيح، اثبات الهيولي، تعليقه برتحرير اقليدس خواجه طوسي، حاشيه برامورعامه تجريد خواجه طوسي، رساله درعلم رمل (اشراق، ص 290- 292) از تأليفات او است.
ميرنظام الدين احمد دشتکي
ميرنظام الدين احمد بن ابراهيم بن سلام الله بن عمادالدين مسعود ابن صدرالدين محمد بن غياث الدين منصورشيرازي (د 1015 ق): ملقب به سلطان الحکما وسيدالعلماء وجزء سادات دشتک وازعالمان و حکيمان مشهور قرن يازدهم قمري بود. پدرش اميربن ابراهيم بن اميرسلام الله از دانشمندان بنام عصرخويش و مادرش ازنوادگان شاه اسماعيل صفوي بود.
ازاو فرزندي بنام صدرالدين عالي برجاي مانده که پس ازفوت پدربه دربارسلاطين مغول راه يافت. (دهخدا، لغت نامه) وسه اثري که از وي باقي مانده، عبارتند از: رساله ي اثبات واجب الوجود، رساله ي ذومعيه دراثبات احاطه حق برممکنات، و رساله درتوحيد که احديت واجب الوجود مورد بحث قرارگرفته است. (انوار، ج 7، ص 146)

دوران افشاريه

علينقي کمره اي شيرازي
عزل الدين علي نقي بن شيخ ابوالعلا محمد هاشم طغاني کمره اي فراهاني شيرازي (د 1060 ق): او فقيه، قاضي، متکلم، شاعر، زاهد و محدث قرن 10و 11 قمري است واز شاگردان سيد بحراني کبير وشيخ عبدعلي منشي وازقاضيان فارس درزمان حکومت اما م قلي خان وشاه صفي بود؛ سپس به اصفهان دعوت و شيخ الاسلام آن جا شد. (دهخدا، ج8، ص592) از جمله تأليفات او، رساله في حدوث عالم، رساله في ادعيه، رساله في حرمه التنن وشرب دخانه، رساله في حرمه صلاه الجمعه، رساله مناسک حج وعمره جواب نوح افندي شيخ مفتي بلاد روم في مسأله اماميه، المقاصد العاليه في الحکمه اليمانيه است. (کحاله، ج7، ص255)
شيخ عبد علي حويزي شيرازي
عبد علي بن جمعه عروي حويزي شيرازي: او مفسر قرن يازدهم قمري، و يگانه اثرش نورالثقلين در 4 مجلد است که درآن از اخبار و مأثورات خاندان عصمت وطهارت استفاده کرده است. نسخه اي از اين کتاب در کتابخانه ي آستان قدس رضوي وجود دارد. (فهرست کتابخانه ي آستان قدس رضوي، ج 4)
اميرشرف الدين شولستاني
(د 1050 ق): او عالم، فقيه، متکلم، عابد وزاهد بود ودرقصبه ي فهليان ازتوابع ممسني به دنيا آمد و از شاگردان ميرزامحمداسترآبادي به شمارمي رفت و در نجف درگذشت. درفارسنامه ناصري، ذکري از تأليفاتش به ميان نيامده است. (فسائي ص 303)
ميرزا عليرضا تجلي
ميرزا عليرضا بن کمال الدين حسين اردکاني شيرازي (د 1058 يا 1088ق): وي شاعر، مدرس ومتخلص به تجلي، ميرزا عليرضا از کدخدا زادگان اردکان فارس بود ودراصفهان به کسب دانش پرداخت، سپس به هندوستان رفت وپس از بازگشت، درمدرسه ي والده به تدريس پرداخت، درسال 1072 قمري، شاه عباس دوم محلي را دراردکان به ميرزا
عليرضا بخشيد، اودرسال 1085 در شيراز چشم از جهان فروبست. (صفا، ج5، ص 217) تأليفات ذيل ازاواست:
تفسيرقرآن، سفينه النجاه، مثنوي معراج الجنان، حاشيه برحاشيه ملاعبدالله يزدي، رساله درمنع نماز جمعه درغيبت امام، ديوان اشعار شامل قصائد وغزليات. (صفا، همان)
چند بيت از اشعار او:
باد زلفش سوخت خون درپيکرم
بوي سنبل مي دهد خاکسترم
گردش چشمش چو دور روزگار
صد هزاران فتنه اش درهرکنار
زلف وکاکل سنبل گلزار طور
ساق وساعد ماهي درياي نور
محمد طاهر شيرازي نجفي قمي
محمد طاهربن محمد حسين شيرازي نجفي قمي (د 1098 يا 1100 ق): وي فقيه، متکلم، محقق و محدث بود وبه علت سکونتش درقم، به قمي نيز شهرت داشت و در شعر به طاهري تخلص مي کرد. محمدباقر مجلسي و شيخ حر عاملي از او روايت نقل مي کردند. محمد طاهر فقيهي متعصب بود که با اهل تصوف و فيلسوفان به شدت مخالفت مي کرد. آثار ذيل ازاو است: نورالايمان في فضائل القرآن، تحفه الخبار في شرح قصيده مونس الاخبار، حق اليقين في اصول الدين، حکمه العارفين في رد شبه المخالفين در رد آراء فلاسفه وعرفا، بهجة الدارين في مسائل الحکمتين، شرح تهذيب الحديث، کتاب الاربعين في فضائل اميرالمؤمنين وامامه الائمه الطاهرين، رساله جمعه، رساله فوائد دينيه في الرد علي الحکماء و الصوفيه، کتا ب حجه السلام في اصول فقه وکلام، الفوائد الدينيه في الرد علي الحکماء الصوفيه. (فهرست کتابخانه آستان قدس رضوي، ج 4، ص 550؛ بغدادي، ج 2، ص 301، الذريعه، ج3، ص417)
سيد مرتضي شيرازي
او فقيه، قاضي، اديب وشاعر قرن يازدهم قمري است. سيد مرتضي در زمان ميرزا معين الدوله محمد، قاضي القضات بود وي مجالس گفت وگويي با اهل دل برمزار شاه شجاع داشت. سيد مرتضي در اشعارش ره رضي متخلص بود. اين بيت از او است:
آن غلط فهم اين گمان دارد که از من برده دل
من فراغت دارم و او ناز ضايع مي کند
(دهخدا، لغت نامه)
ملاصدرا شيرازي
صدرالدين محمد، پسر ابراهيم قوامي شيرازي معروف به ملا صدرا يا صدرالمتألهين (979 يا 980ق- 1050ق): وي بزرگ ترين فيلسوف عصرصفوي در قرن يازدهم بود. ملاصدرا در حکمت، عرفان و فلسفه، و علوم الاهي و معارف حقيقي بي همتا بود. او افزون بر تسلط فوق العاده اي که در عربي و فارسي براي تبيين و تفهيم مطالب حکمي و فلسفي به نثرداشت، گاهي مقاصد خويش را به نظم نيز بيان مي کرد.
ملاصدرا با درهم آميختن فلسفه مشا واشراق وچاشني ذوق وعرفان، فلسفه ي خاصي را پي ريخت. او درشيراز زاده شد ودرهمان شهر، مقدمات علوم را فرا گرفت و براي ادامه تحصيلات به اصفهان رفت واز محضر استاداني چون شيخ بهاءالدين عاملي، سيد محمد باقر معروف به ميرداماد، و ميرابوالقاسم فندرسکي استرآبادي بهره برد. ملاصدرا درخدمت ميرداماد به حقايق مجهول هستي دست يافت و به ياري استعداد ذاتي و نبوغ فکري اش به قله رفيع شهرت و افتخار رسيد. اوبه فلسفه ي مشائي و رواقي حمله کرد وفلسفه ي اشراق را به آسمان رفعت، و نهايت اوج معرفت رسانيد.
صدرالمتألهين به سبب عقايد وحدت وجود و اتحاد عاقل و معقول، به شدت مورد حمله عالمان وفقيهان قرار گرفت، به طوري که از آسيب اعتراض ها و تکفيرهاي ظاهربينان برکنار نماند. سال ها در قم (دهکده ي کهک) پنهان بود. وي درآن جابه رياضت ومکاشفه گذرانيد وپس از ده سال تبعيد، درمدرسه ي الله ورديخان شيراز به تعليم حکمت پرداخت وتاپايان عمر خويش هفت بار پياده به سفر حج رفت ودرراه بازگشت از واپسين سفر، دربصره زندگي را بدرود گفت. (ذبيح الله صفا، ج4، ص150) شاگردان ملاصدرا، ملامحسن فيض کاشاني، و ملاعبدالرزاق لاهيجي هستند. آثار مکتوب وي در حکمت و بعضي از رشته هاي علوم شرعي متعدد، و شمار آن ها بيش از پنجاه کتاب و رساله است که به جز رساله ي سه اصل، همه آن ها به عربي هستند. فهرست آثار ملا صدرا چنين است: اتحاد العاقل و المعقول، اتصاف الماهية بالوجود، اسرار الآيات وانوار البينات که درتهران چاپ شده است، اسفارالاربعة والحکمة المتعاليه، اکسير العارفين في معرفه طريق الحق و اليقين، الامامة، بدء وجود الانسان، التصور و التصديق، تفسير آية الکرسي، تفسير آية النور، تفسير آية و تري الجبال جامدة، تعليقات بر شرح حکمة الاشراق سهرودي، تعليقات بر الاهيات شفاي ابن سينا، رساله در حدوث عالم، رساله درحشر، الحکمة العرشيه، رساله خلق الاعمال، ديباجه عرش التقديس ميرباقر داماد، ديوان شعر، سريان نور وجود حق، رساله ي سه اصل، شرح اصول کافي، شرح هداية الاثيريه، کتاب الشواهد الربوبيه في المناهج السلوکيه، القضا و القدر، کسر الاصنام الجاهليه، المبدأ والمعاد، المشاعر، متشابه القرآن، المسائل القدسيه - مفاتيح الغيب - که با شرح اصول کافي دريک جا چاپ شده است. برآثار ملاصدرا به سبب اهميت وافر و رواج شديد آن ها در حوزه هاي فلسفي وميان حکمت شناسان سه قرن اخير، شرح ها وحاشيه هايي نوشته شده است. (رفيع، ص766).
شرح هايي که برکتاب اسفار ملاصدرا نوشته شده متعدد است؛ براي مثال از حکمت شناسان متأخر حاجي ملاهادي سبزواري، ميرزاي جلوه، ملامحمد اسمعيل بن محمد سميع اصفهاني، ميرزا محمود قمي وسيد محمد مشکات بيرجندي حاشيه هايي برآن نوشته اند. (ذبيح الله صفا، ج4، ص150)
ابوالسعود کازروني
ابوالسعودبن يحيي بن احمد کازروني (980ق-1058ق): او از علماي شافعي مذهب بود که درمدينه به دنيا آمد. ابوالسعود، حافظه اي بسيار قوي داشت؛ چنان که قرآن را با قرائت هاي مختلف از حفظ مي خواند. وي همچنين حافظ الفيه ي ابن مالک، شاطبيه، رجبيه وبعضي از کتاب هاي فقهي ديگر بود. ابوالسعود از محضر استاداني چون محمدتقي کازروني، حسين سمرقندي، احمد بن منصور و عبدالرحمان خياري کسب فيض کرد. يگانه اثر او التذاکره است که علي بن عزالدين حنبلي، تقريظي منظوم برآن گفته است. (دهخدا، لغت نامه)
ميرزا ابراهيم قوامي شيرازي
او عالم، متکلم، جليل، وجامع بيش تر علوم به ويژه در عقليات ورياضيات، وفرزند صدرالمتألهين بود. ميرزا ابراهيم، شاگرداني چون سيد نعمت الله جزايري داشت. او در سال 1070قمري و در زمان سلطنت شاه عباس دوم چشم از جهان فروبست و در شيراز به خاک سپرده شد. آثار او عبارتنداز: حاشيه بر حاشيه ي خفري بر شرح تجريد، تفسيرآيه الکرسي، حاشيه برقسمتي از شرح لمعه، حاشيه بر اثبات واجب علامه دواني، حاشيه برقسمت الاهيات شفاي ابن سينا تفسيرعروه الوثقي. (محمد علي، ص 28)
عبدالوهاب بن عبدالرحمان شيرازي
عبدالوهاب بن عبدالرحمان بن محمد حسين بن نظر علي بن مرتضي قلي شيرازي وي اهل شيراز بود؛ ولي در هندوستان سکونت داشت.
عبد الوهاب حنفي مذهب بود؛ اما به تشويق عبدالعلي شيرازي و طي مناظره اي که با وي در مسأله امامت داشت، به تشيع گراييد. (فهرست کتابخانه قدس رضوي، شماره 293)
محمد طاهر بن محمد حسين شيرازي
محمد طاهر بن محمد حسين شيرازي نجفي قمي (د 1098ق): او يکي از فقيهان اخباري مشرب ومتعصب در برابر صوفيه و فلاسفه بود و در قم به رحمت ايزدي پيوست ودربقعه ي شيخان اين شهر مدفون شد. تاليفات ذيل از اواست:
کتاب حق اليقين في اصول الدين که نسخه اي از آن در کتابخانه ي ارض اقدس رضوي موجود است، حکمة العارفين در رد آراي فلاسفه و متصوفين که دريک مقدمه و 19 فصل و يک خاتمه نوشته شده است. (محمد تقي مير، ج2، ص801)
خواجه محمود دهدارخفري
ابومحمد محمود بن دهدار خفري (947ق-1016ق): وي عالم، رياضي دان، شاعر و متخلص به عياني بود. تحصيلات مقدماتي را درشيراز فرا گرفت و براي تکميل تحصيلاتش عازم هندوستان شد و نزد شاه
فتح الله شيرازي به کسب علوم گوناگوني پرداخت. او درعلوم غريبه ودانش حروف، تبحر خاص داشت.
ابومحمد در69 سالگي ازدنيارفت و دراين باره در کتاب سجنجل خود که به مثنوي که به مثنوي سروده شده، آورده است:
سال عمرم به صد وده چو رسيد
فکرتم رازازين پرده دريد
بيش تر تأليفات اودرزمينه ي جفر وعلوم غريبه و دانش حروف است.
سجنجل الاسماء، رساله ي مختصري برشعر که حدود 107 بيت دارد و به گفته خود مؤلف، دراين ابيات اسم اعظم را يافته وبا رمز معرفي کرده است. جامع الفوائد در علم حروف، جواهر الاسرار در علم جفر، زبده الارواح، مفاتيح المغاليق در خواص اعداد و جفر و طلسمات، رساله ي في الحروف، حل الرموز في سر اکنوز، کتاب دستور، رساله اي در توحيد، جفر الجامع، غايه الامکان، مفتاح الاستخراج، مقصد الاقصي، رساله اي در جفر، کتاب در يتيم که در بيان نسبت انسان به عالم است، شرح بر گلشن راز شيخ نجم الدين محمود شبستري، ذخائرالاسماء. (اشراق، ص336و337)
محمد دهدار خضري
محمد بن خواجه محمود دهداري خضري: وي مفسر، منجم، آشنا به علوم خفيه و حروف واعداد، مطلع در دانش هاي اسلامي، شاعر و متخصص در حکمت، فلسفه و تصوف بود.
او فرزند محمود عياني بود و در اشعارش به فاني تخلص مي کرد. در منابع، سال وفاتش ذکر نشده؛ اما آن چه مسلم است، درسال 1082 قمري زنده بوده است.
عياني درشيراز از دنيا رفت و در جوار تربت خواجه حافظ به خاک سپرده شد. آثار او عبارتند از: تفسير سوره ي نور، تفسيرسوره ي الم نشرح، تفسير آيه ي فلااقسم بمواقع النجوم، رساله ي الف انسانيت در عرفان، وجدانيات و ذوقيات، اشراق النيرين، عشره کامله يا ملکات انساني، ذوقيات عقلي و معقولات ذوقي، الکواکب الثواقب در بيان مسائل حکمي، رساله ي اثناعشريه يا خطبه في مدح الائمه والقابهم، منظومه في التحقيق، معرفت الامام، اصطلاحات صوفيان، تحقيق ذکر الله، معني الوجود، نبوت، قصيده ميميه، ترجمه رساله اقرب الطرق الي الله، رساله دراخلاق، رساله ي فضيلت انسان، شرح المناقب يا شرح الصراه، رساله ي ذوقيه، توحيد برهاني، جبر و قدر و اختيار، مرآة الحق، رساله درتوحيد، خلاصة الاذکار، خلاصة الترجمان في تأويل خطبة البيان، در يتيم در بيان نسبت انسان به عالم و خويشتن شناسي. (هدايت، 228-230)
محمد هادي شيرازي
محمد هادي بن صالح شيرازي: او ازدانشمندان قرن دوازدهم قمري ومعاصر شاه سلطان حسين صفوي بود. يگانه تأليف او کتابي به نام چشمه ي زندگي است که در آن ادعيه، ادويه، اطعمه و اشربه اي را که سبب طول عمر مي شود، از قول اطبا واحاديث اهل بيت عليهم السلام آورده است. (انوار، ج5، ص618)
مولانا محمد مسيح فدشکويي
ميرزا محمد مسيح: اوفرزند اسماعيل فدشکويي فسائي متخلص به معني و معروف به آخوند فدشکويي وميرزا مسيحا، از عالمان، فقيهان و شاعران قرن دوازدهم قمري بود.
وي در حدود سال 1037 قمري در فساي فدشکويه به دنيا آمد و در عنفوان جواني راهي شيراز شد و از محضر شاه ابوتراب نسابه و ديگر استادان شيرازي به کسب دانش هاي اسلامي پرداخت؛ سپس به
اصفهان رفت ودرسلک شاگردان آقا حسين بن جمال الدين محمد مجتهد امامي معروف به محقق خوانساري (د1098ق) در آمد واز محضر او استفاده ها برد تا خود به درجه ي عالي اجتهاد رسيد.
آخوند فدشکويي مدت ها در اصفهان ماند و در دربار شاهان صفوي مورد اعتماد قرارگرفت. خطبه هاي جلوس شاه سليمان و شاه سلطان حسين صفوي به انشا و قلم او بوده است.
همچنين نامه هايي از طرف دربار به شرفاي مکه و والي يمن نوشته که نمونه هايي از فصاحت وبلاغت نوشته هاي وي در نثر عربي است. ازمنشات نفيس فارسي او، ديباچه اي است که بر کتاب مصائب المواصب و بر رساله ي قصر واتمام خود نوشته است. وي سال ها با مقام شيخ الاسلامي در شيراز مي زيست. نمونه اي از اشعار او:
خون به قدرچهره رنگين کردني دردل نماند
اينقدر هم نيست رنگ از چرخ زنگاي مرا
تأليفات او عبارتند از: حواشي بر حواشي خفري بر شرح تجريد، مصائب والمواصب، رساله ي قصر واتمام، مکاتيب ديوان اشعار فارسي وعربي. (محمد تقي مير، ج2، ص832)
ميرزا کمال الدين
محمد بن معين الدين فدشکويي فسايي: وي از دانشمندان و شاعران قرن دوازدهم قمري و از شاگردان فاضل آخوند فدشکويي بود. شيخ محمد علي حزين از شاگردان او است. (آدميت، ج4، ص251) نمونه اي از اشعار او چنين است:
بکش، بسوز که عاشق شدن جزاش اين است
کسي که دل به تو ظالم دهد سزاش اين است
از جمله آثار او، حاشيه برمعالم الاصول، رساله ي حل شبهات کاتبي قزويني، شواهد، شرح برشافيه، وشرح برقصيده ي دعبل خزاعي است. (ميرزا محمد علي، ص220)
محمد مؤمن جزايري شيرازي
مولانا محمد مؤمن بن حاج محمد قاسم بن حاج محمد ناصر بن حاج محمد جزايري شيرازي (د1118ق): وي درسال 1074 قمري در شيراز متولد شد و پس از کسب علوم گوناگون ازمحضر استادان به هندوستان سفرکرد. او صرف و نحو و معاني بيان، حديث تفسير و فقه و اصول را نزد سيد محمد قاسم بن سيد خيرالله حسني حسيني، شيخ علي بن محمد تمامي، شيخ صالح بحراني و امير زين العابدين جابري انصاري آموخت. حکمت الاهي و علوم طبيعي و رياضي و منطق را نيز از محضر مولانا شيخ الزمان بن محمد اسماعيل فسوي وهيأت و موسيقي را از مولانا شاه محمد بن محمد اصطهباناتي و رمل را از مولانا لطفا فراگرفت. ديگر استادانش نصيرالدين محمد بيضاوي و مولانا حسين مازندراني و معلم طبش حکيم محمدهادي بودند. تأليفات ذيل از اواست:
بيان الآداب، بقرة العين، تحفة الاخوان، تحفة الغريب، نخبة الطبيب، تميمة الفؤاد من الم العباد، تحفة الاخوان في تحقيق الاديان، تحفة الاحباء، ثمرالفؤاد، ثمرة الحيات وذخيرة الممات، جامع المسائل النحويه في شرح صمديه، خزانة الخيان، الدر المنثور، رسالة جنات عدن، زينه المجالس، طرب المجالس، طيف الخيال في مناظرة العلم والمال، مجالس الاخيار، مادة الحيوة، مدينة العلم، مصباح المبتدين، مشکوة العقول، منية الفؤاد، مشرق السعدين، وسيلة الغريب، دررالحکم، مقامات العارفين في شرح منازل السائرين. (آدميت، ج4، ص569 - 572)
ميرزا نصيرجهرمي شيرازي
(د1191ق): او عالم، طبيب، شاعر و متبحر در اقسام حکمت رياضي، هيأت و هندسه، وپدرش اهل جهرم ومادرش ازنوادگان ميرزا سيد علي حسيني اصفهاني بود. ميرزا نصير در جهرم بدنيا آمد و در شيراز و اصفهان به تحصيل مشغول شد وي مسجد وکيل شيراز را طراحي و جهت قبله ي آن را تعيين کرد.
ميرزا نصير درشيراز چشم از جهان فرو بست؛ اما درنجف اشرف به خاک سپرده شد. (فرصت الدوله شيرازي، ص 105)
چند بيت از اشعار او:
شبي با نوجواني گفت پيري
کهن دردي کشي صافي ضميري
چو خم صاحبدلي روشن رواني
دراين دير کهن پيرمغاني
که باد نوبهارازابر آزار
شنيدم خيمه زد برطرف گلزار...
آثاراو عبارتند از:
جام گيتي نما، مرآة الحقيقة در حکمت الاهي، حل التقويم در نجوم، اساس الصحه در طب، شرح مشکلات قانون شيخ الرئيس بوعلي، رساله اي درموسيقي و نسبت آن با پزشکي، شفا الاسقام در طب، ديوان اشعار، مثنوي بهاريه ي پير و جوان.

دوران قاجاريه

سيد جعفر دارابي
سيد جعفربن ابي اسحاق موسوي علوي دارابي (1189 - 1267 ق): او اديب، محدث، مفسر، عارف، نحوي
و مشهور به کشفي است که در نظم و نثر نيز استاد بود. سيد جعفر در داراب بدنيا آمد و مقدمات علوم را درهمان جا خواند و براي تکميل تحصيلاتش به نجف رفت. او در علم تفسير يگانه بود و در علوم ديگر نيز از اجله ي عالمان شمرده مي شد. تأليفات ذيل از او است: منظومه در منطق، منظومه درکلام، منظومه درنحو، رساله ي برق و شرق يا رساله ي مشرق ومغرب، البلاد الامين در اصول عقايد، تحفة الملوک في السير و السلوک دربيان عقل و جهل و تعديل بين آنها، ميزان الملوک، منظومه دراخلاق، رساله ي اجابة المضطرين في اصول الدين و بعض فروعه. (دهخدا)
ميرزا صالح عرب
ميرزاصالح عرب بن حسن بن يوسف موسوي خاموري معروف به داماد، عالم فاضل وفقيه محقق (1220-1266ق): وي در کربلا به دنيا آمد و نزد پدرش ميرزا سيد حسن کسب علم کرد وهمچنين از دايي خود، علامه سيد مهدي طباطبايي فقه واصول را تا درجه ي اجتهاد آموخت، سپس به تهران آمد وبه تدريس علوم اسلامي مشغول شد. وي در تهران درگذشت؛ اما پيکرش را به عتبات عاليات منتقل کردند ودرهمان جا به خاک سپردند. ازجمله ي تأليفات او عبارتند از: زهرا الرياض، کتاب مهذب در علم اصول. (دهخدا، لغت نامه)
ملاعلي محمد سروستاني
(1185-1260ق): او فاضل درحکمت طبيعي والاهي، و کلام فقه بود. ملاعلي در سروستان به دنيا آمد وهمان جا نيز درگذشت. پدرش حاج ملا طهماسب بن مولاخلف زيدوني کوه گيلويه اي در زهد وتقوا مشهور بود و مروج دين اسلام در سروستان به شمار مي رفت. فرزندان ونوادگان ملا علي همه درعلوم عصر خويش مشهور بودند. (فسائي، بلوک سروستان)
ابوالحسن بحراني
ابوالحسن بن محمد بحراني الاصل (1126ق): او مفسر، فقيه، اديب، شاعر ومتخصص درپاره اي از علوم عصر خويش و در شيراز ساکن بود ودرهمان جا نيز از دنيارفت. يگانه اثر او در تفسير به نام تفسير کبير موجود است. (کحاله، ج3، ص277)
رضي الدين شيرازي
رضي الدين بن محمد حسيني شيرازي (1112ق): اومحدث ومفسر، و دراصفهان به تدريس مشغول بود. تفسير کبير از تأليفات او به شمارمي رود. (کحاله، ج4، ص167)
محمد باقر موسوي
(1240 ق): او از عالمان قرن سيزدهم است. پدرش سيد محمد باقر، ازسادات هاشمي ميدانشاهي شيراز بود. محمدباقر در دانش و تقوا قابليت ستايش داشت وصاحب کتابخانه ي بزرگي بود. وي پس از وفات در شيراز، در حافظيه به خاک سپرده شد. آثار او عبارتند از: بحرالجواهر دراصول خمسه ي علم کلام، شرح صحيفه ي سجاديه، انوارالحقايق، مقاصدالصالحين، انوالقلوب. (قمي، ج2، ص425)
حاج ميرزا ابراهيم مجتهد
حاجي ميرزا ابراهيم، فرزند ميرزا محمد حسين حسيني، مشهور به ميرزاجاني (1173-1211 ق): او فرزند ميرزا مجدالدين محمد فرزند ميرسيد عليخان مدني دشتکي، دانشمند معروف بود وعلوم ادبي را در شيراز آموخت؛ سپس به رياضيات و حکمت الاهي پرداخت. درسال 1211 قمري براي ادامه ي تحصيلات به عراق رفت ودرمحضر آقا ميرسيد علي طباطبايي، صاحب رياض، به تحصيل فقه، اصول و ديگر علوم ديني پرداخت و به درجه ي اجتهاد رسيد. درسال
1223 قمري به مکه ي معظمه مشرف شد و آن گاه به شيراز بازگشت. حاجي، مردي وارسته، زاهد و پرهيزگار بود. او بيش تر عمرش را در شيراز گذرانيد و در همين شهر درگذشت. آثارش عبارتند از: بحر الحقايق در فقه، حاشيه بر معالم الاصول، حاشيه بر شرح لعمه. (محمد تقي مير، ج2، ص 881)
حاج محمد جعفر آباده اي
حاج محمد جعفر بن محمد صفي آباده اي: وي از مجتهدان قرن سيزدهم قمري است که در بيش تر علوم صاحب نظر بود و عالمان ديگر، مقام او را بالا مي دانستند؛ چنان که از مجتهدان بر جسته ي طريقه ي جعفريه و مروج دين اسلام شمرده مي شد. وي در علو درجه ي فقاهت و مقام زهد و عبادت و همچنين ادبيات و علم رجال بود.
حاجي محمد، دو فرزند به نام هاي آقا عبدالجواد و آقا عطاالله داشت که هر دو دانشمند و متقي بودند. او در 19 رمضان سال 1280 در اصفهان وفات يافت و در تخت پولاد به خاک سپرده شد. (محمد تقي مير، ج2، ص 883) تأليفات ذيل از او است:
تعليقه بر تلخيص الاقوال، شرح بر تجديد الکلام خواجه نصير الدين طوسي، شرح بر دروس فقه جعفري مرايا در اصول، نقود المسائل الجعفريه در فقه استدلالي، و جيزه در تلخيص کتاب تحفة الابرار، رساله حماميه، رساله ي سؤال و جواب و رساله ي عمليه.
حکيم عباس دارابي
ميرزا عباس شريف دارابي (د 1300 يا 1301 ق): او حکيم، فيلسوف، عارف و فرزند ميرزا بابا بود. تحصيلات مقدماتي را در داراب نزد محمد نصير آغاز کرد و براي تکميل تحصيلات به شيراز رفت. پس از ناموفق بودن سفرش به عاليات عاليات براي تحصيل فقه و اصول و شرعيات (در راه گرفتار راهزنان شد) به شيراز بازگشت، و براي کسب علوم معقول به سبزوار نزد فيلسوف گرانقدرحاج ملا هادي سبزواري رفت و پس از اتمام دوره ي فراگيري اش به شيراز بازگشت و به تدريس علوم معقول و حکمت اسلامي پرداخت و در عرفان، از محضر عارف آن زمان ميرزا ابوالقاسم سکوت کسب فيض کرد. معروف ترين شاگردانش عبارتند از: ملا عبدالله زرقاني، ميرزا محمد صادق سرو ستاني، شيخ محمد کاظم فيروزآبادي، سيد آقا فيروزآبادي، ملا احمد دارابي، شيخ محمود - پيشنماز مسجد گنج شيراز - فرصت (شاعر)، سيد علي کازروني، شيخ احمد شيرازي و سيد صدرا کوه پايه اي. حکيم دارابي ازدواج نکرد تا اين که حدود 75 سالگي در شيراز از دنيا رفت و در حافظيه به خاک سپرده شد.
به علت اين که کتابخانه ي شخصي اش از بين رفته، حواشي و شروح حکمي و فلسفي وي نيز در دست نيست و فقط کتابي به نام تحفة المراد از او باقي مانده که شرح حکيمانه ي حکيم از قصيده مير فندر سکي است. (محمد تقي مير، ج2، ص 887)
ميرزاي شيرازي
ابومحمد حاج ميرزا محمد حسن بن ميرزا سيد محمود بن ميرزا اسماعيل بن فتح الله بن سيدعابد لطف الله بن مؤمن شيرازي (1230 - 1312 ق): او عالم، فقيه، مجتهد و احيا کننده ي مذهب جعفري در قرن سيزدهم قمري است و در شيراز به دنيا آمد. از همان دوران کودکي، نشانه هاي هوش و ذکاوت در وي ديده مي شد؛ به طوري که در چهار سالگي قادر به خواندن بود. ميرزا در 18 سالگي در فقه و اصول تبحر کافي يافت؛ سپس براي ادامه ي تحصيل به اصفهان رفت و از محضر استاداني چون حاجي شيخ ابراهيم کلباسي، شيخ محمد تقي، سيد محمد حسين خاتون آبادي - امام جمعه ي اصفهان - و سيد حسن بيدآبادي (مدرس) کسب فيض کرد تا به درجه ي اجتهاد رسيد. پس از آن، به سال 1259 قمري در عراق از محضر عالماني چون شيخ محمد حسن، شيخ حسن آل کاشف الغطا و شيخ مرتضي انصاري بهره برد. ميرزا در حالي که اعلم و راجح مجتهدان عصر شناخته مي شد و مرجع شيعيان جهان بود، عازم سامره شد و آن جا را مرکز علم و محل تجمع شيعيان جهان کرد. تحريم تنباکو به وسيله ي ميرزا در زمان ناصرالدين شاه انجام گرفت. او در سال 1312 در سامره درگذشت و در جوار تربت حضرت علي به خاک سپرده شد. (ميرزا حسن، شاگردان بسياري داشت که اغلب آن ها از عالمان بزرگ شدند. آنان عبارتند از: شيخ علي مقدس رشتي، سيد ابراهيم دامغاني، سيد محمد کاظم يزدي، حاج محمدرضا همداني، آخوند ملاعلي دماوندي و...)
برخي از آثار او عبارتند از: حاشيه بر آداب التجارة اقا محمد باقر بهبهاني، حاشيه بر نجاة العباد شيخ محمد حسن، رساله ي عمليه، رسالة في المشتق، صراط النجاة. (آدميت، ج 4، ص 323 - 325)
شيخ مفيد شيرازي
شيخ مفيد بن محمد نبي بن محمد کاظم بن شيخ عبدالنبي مجتهد بن محمد مفيد بن حسين شيرازي، از علماي مشهور فارس (1251 - 1325 ق): او متخلص به داور بود و در شيراز به دنيا آمد و در همان شهر به تحصيل و تکميل علوم
معقول و منقول و رياضي پرداخت.
شيخ مفيد عالمان، عارفان و مشايخ بسياري را ملاقات کرد و چهل اربعين به رياضت نشست. وي جامع کمالات صوري و معنوي، و داراي مقامات علميه و عمليه، واقف اسرار و کاشف استار، داناي رموز و بيناي کنوز، کاملي فياض و زاهدي مرتاض بود. (گلچين معاني، ج 2)
شيخ مفيد به فارسي و عربي نيز شعر مي سرود. از جمله شاگردان او مي توان به فرصت الدوله اشاره کرد که هم فيلسوف و هم شاعر و مورخ بود. شيخ در شيراز درگذشت ودر قبرستان دارالسلام به خاک سپرده شد. آثار او بدين شرح است:
اساس الکمال في المتفرعات، اصلاح الالفاظ في تبيين لفظ العربيه و الفارسية، جمع المسائل در فقه، حاشيه بر تفسير صافي، حاشيه بر نهج المسترشدين علامه حلي، شرح حديث کميل بن زياد، شرح قصيده ي امرء القيس و ترجمه ي آن به فارسي، ضياء القلوب في المصائب، عشرة کاملة درشرح ده حديث، کتاب الاربعين درشرح چهل حديث، گنج مراد و خزينه ي رشاد در اصول، کنز الجواهر در اخبار ابي ذر، مرآة الفصاحه في تراجم شعراء شيراز، منظومه دراحکام العهود الشرعيه، منظومه در علم کلام، شرح منظومة الکلام، منظومه در فقه، نوراليقين في شرح الاربعين، شرحي بر حديث ام ذرع (زني از اصحاب رسول اکرم صلي الله عليه و آله)، تفسير آياتي که در شرح قطر الندي به آن استشهاد شده است، شرح زيارت عاشورا، سيد الکتب، جمع المسائل و سفائن. (فارسي، ص 461)
حاج شيخ ابوالحسن هنر جهرمي
(1170 - 1267 ق): او عالم، فاضل و حکيم بود و در جهرم متولد شد و براي تحصيل به شيراز رفت. شيخ ابوالحسن، علامه ي زمان و جامع معقول و منقول و شاعر نيز به شمار مي رفت. او در شعر طبعي روان داشت، و قصيده اي در منقبت پيامبر صلي الله عليه و آله با مطلع ذيل سرود:
چو بود از خاک پاي خضر دوشم کحل بينايي
خرد مي خواست از من تو تياي چشم دانايي...
شيخ ابو الحسن پس از تکميل معلومات در شيراز، مشغول طبابت و تدريس علوم در آن شهر و جهرم شد. او معاصر فتحعليشاه قاجار بود. (فسائي، ص 188 و 189)
حاجي ميرزا ابوالحسن اصطهباناتي
(1267 - 1338 ق): ميرزا ابوالحسن، عالم، حکيم و فاضل در ادب و رياضي و معقول و منقول و ملقب به محقق العلما بود. پدرش، حاجي اسماعيل، تاجر لاري و مادرش دختر سيد جعفر کشفي است.
ميرزا در يزد، مشهد و اصفهان از محضر استاداني چون محمدجعفر کرماني و ميرزا محمد رضا يزدي استفاده کرد تا در علوم بسياري از جمله رياضي به درجه استادي رسيد. او در سال 1338 قمري در اصطهبانات به رحمت ايزدي پيوست. تأليفاتش عبارتند از:
حاشيه بر تحرير اقليدس، کتاب الحصن الحصين در توحيد، رساله اي در قبله، رساله در هيأت، کتاب سلسبيل در عرفان، شرح تشريح الافلاک شيخ بهايي، شرح دعاي کميل، کتاب لمعات النور در تفسير آيه ي نور، کتاب مطلع الانوار در کلام. (حبيب آبادي، ص 1491 - 1502)
سلطان العلما بستکي
حاج عبدالرحمان بن مولي يوسف خالدي شافعي بستکي (1293 - 1367 ق): او عالم و مفتي فارس و وارد به فقه، اصول، تفسير و حکمت الاهي و از قاضيان بنام اهل تسنن و ملقب به سلطان العلما بود. سلطان العلما در بستک فارس به دنيا آمد و پس از تحصيل مقدمات، براي
ياد گيري فقه و اصول به حجاز نزد ابوبکر شطا رفت؛ سپس در دانشگاه الازهر مصر از محضر شيخ شربيني بهره برد. در هندوستان به خدمت شيخ ابوالخير ديوبند و مولوي احمد، حکيم و عارف مشهور آن زمان رسيد و به مقامات عالي معنوي دست يافت.
سلطان العلما به کشورهاي بسياري سفر کرد و در سال 1311 پس از مسافرت ها و سياحت هاي طولاني، به بستک بازگشت و به تدريس مشغول شد. او در نهضت مشروطه، اهالي جنوب را بر ضد استبداد تشجيع و ترغيب مي کرد. قاضي در 67 سالگي در بندر لنگه چشم از جهان فرو بست و در همان شهر به خاک سپرده شد. (آدميت، ج 3، ص 174)
آثار او عبارتند از: الفوائد الصمديه در نحو، منظومه ي بديعيه، منظومه ي رجبيه در ميراث، سلطان الرسائل در توحيد، شرح قطر در نحو، ظهور الحقايق در سيرت پيامبر صلي الله عليه و آله و کشاف الحقايق.
ميرزا آقا حکيم دارابي
او در حکمت الاهي و طبيعي استاد بود و از بزرگ ترين شاگردان فيلسوف و حکيم نامي، حاج ملاهادي سبزواري به شمار مي رفت. ميرزا آقا با آقا ميرزا عباس حکيم دارابي (د1300 ق) و سيد عبدالغفور دارابي شيرازي در محضر حاجي سبزواري همدرس بود.
سيد عبدالغفور پس از فراغت از تحصيل حکمت و نيل به درجات عالي در اين رشته، به شيراز رفت و در حال جذبه، خود را در آتش افکند و خودکشي کرد (محمد تقي مير، ج 2، ص 1045)
حاج سيد عبدالحسين لاري
آيت الله حاج سيد عبدالحسين بن سيد عبدالله بن عبدالرحيم مجتهد (1262 - 1342 ق): او از علماي مشهور دوره ي مشروطيت، و معرف به لاري بود. وي اصلا دزفولي شمرده مي شد؛ اما در نجف اشرف به دنيا آمد و همان جا به تحصيل مشغول شد تا به درجه ي اجتهاد رسيد. استادان او عباتند از: ميرزا محمد حسن مجدد شيرازي، شيخ محمد حسين کاظمي، شيخ لطف الله مازندراني، شيخ محمد ايرواني و شيخ حسينعلي.
آيت الله لاري به دستور ميرزاي شيرازي و درخواست يکي از تاجران لار به ايران آمد و در لار سکنا گزيد و به تدريس و تأليف مشغول شد. او در جنگ جهاني اول، در صف مجاهدان درآمد و با دو هزارتن از وطن خواهان به کمک مشروطه طلبان شيراز آمد؛ سپس به لار باز گشت و تمبر پست چاپ کرد. سيد در اواخر عمر از لار به جهرم رفت و در همين شهر وفات يافت. مزارش در جهرم به " قبر آقا " مشهور است. (اشراق، ص 232 _ 235)
تأليفات او عبارتند از: آيات الطالبين، اکسير السعادة في اسرار الشهاده، استجازه نامه، حاشيه بر کتاب فوائد انصاري، رساله در کيفيت و کميت علم امام، حاشيه بر شرح کبير، حاشيه بر قوانين، تعليقه بر کتاب صيام از مدارک الاحکام، حواشي متعدد بر مجلدات بحارالانوار مجلسي، حاشيه بر کتاب رسائل الشيعه عاملي و مستدرکات آن. (آدميت، ج 3، ص 582)
ميرزا احمد اصطهباناتي
ميرزا احمد بن ميرزا ابوالحسن محقق العلما بن اسماعيل (1291 - 1354 ق): او از عالمان بزرگ، عارفان زمان خود بود. در اصطهبانات به دنيا آمد. او تحصيلات اوليه ي خود را نزد پدرش ميرزا ابوالحسن محقق العلما گذراند. او به شيخ المحققين معروف بود و از محضر استاداني چون حاج سيد علي حکيم کازروني، و مصاحبت با سيد عبدالحسين مجتهد لاري بهره برد. در عرفان، از مريدان جلال الدين محمد شيرازي، معروف به مجدالاشراف از اقطاب سلسله ي ذهبيه بود. شيخ المحققين در چهارم شعبان در تهران درگذشت و در امامزاده عبدالله شهر ري به خاک سپرده شد.
تأليفات او عبارتند از: بيان الحق، در مهدويت شخصيه و شخصيت مهدويه، تنبيهات عشر، کشکول الادباء کشکول العرفاء
حاج سيد علي کازروني
(1278 - 1343 ق): او از فقيهان، حکيمان و عارفان مشهور، فرزند حاج سيد عباس مجتهد طباطبايي کازروني متخلص به رحمت بود و در سرودن اشعار فارسي و عربي تبحر داشت. حاج سيد علي در کازرون به دنيا آمد و تحصيلات مقدماتي علوم و ادبيات، حکمت و فقه و اصول را نزد استاداني چون سيد محمد علي کازروني، و حاج شيخ احمد شانه ساز گذراند؛ سپس راهي نجف شد. در آن جا دوازده سال، از محضر آخوند ملامحمد کاظم خراساني بهره برد تا مجتهد جامع الشرايط زمان خود شد. او در سال 1319 قمري به شيراز آمد و به تدريس مشغول شد و شاگردان بسياري را تربيت کرد. کازروني در شيراز در گذشت و در حافظيه به خاک سپرده شد. (الذريعه، ج 9، ص 743) از آثار او، دوره ي اصول، دو رساله در فوايد مشروطه و ديوان اشعار فارسي و عربي است که در سال 1336 در شيراز چاپ شده است.
ميرزا لطفعلي نصيري شيرازي
(1268 - 1350 ق): ميرزا لطفعلي، فرزند امين السفرا، ملقب به صدر الافاضل و متخلص به دانش بود و در شيراز به دنيا آمد. در پنج سالگي به تهران رفت و در آنجا ساکن شد. او پس از تحصيل مقدمات، به تکميل علوم ادبي و عربي، منطق و رياضيات و حکمت و الاهيات پرداخت و در علم طب تبحر داشت و قانون بوعلي را تدريس مي کرد. ميرزا لطفعلي در شعر و نوشتن انواع خطوط سبعه مهارت فراوان داشت. ميرزا محمد منشي ساوجي، در شرح حال صدرالافاضل مي گويد: بزرگان فن خط درباره او گفته اند:
اندر قلمت که بخش کوکب باشد
صد معجزه موجود و مرتب باشد
در پيش تو مير اگر برد دست به کلک
انصاف که جهل مرکب باشد
خود صدر نيز در ضمن قصيده اي درباره نظم و خط خود چنين ادعا مي کند:
به طبع جامه همي بردمي به چرخ فراز
ز خامه اختر آوردمي به نامه فرود
نه مثل اين را چشم کمال هرگز ديد
نه شبه آن را گوش هنر به عمر شنود
صدر الافاضل براي کسب فضايل دانش بيست سال رنج برد. او سرآمد اقران خويش بود. شهرتش به پايه اي رسيد که مورد توجه ناصرالدين شاه قاجار قرار گرفت. او مدتي معلم احمدشاه واپسين پادشاه قاجار بود.
از جمله آثار او عبارتند از: ديوان نظم و نثر فارسي و عربي، 122 جلد کتاب، افزون بر آن ها حواشي بر کتاب هاي فقه و اصول و حکمت و کلام و منطق.
شيخ علي ابيوردي شيرازي
(1282 - 1357 ق): او از طايفه ابيوردي بود و در قريه ي " لاله گون " در سرحد چهار دانگه به دنيا آمد و در علم فقه، اصول، منطق، کلام، تفسير، حکمت، معاني، بيان و رياضيات تبحر داشت. درجه اجتهاد خود را در عتبات از محضر آخوند ملا محمد کاظم خراساني کسب کرد، و از جانب او براي ارشاد مردم، به ديار خود شيراز آمد.
استادان او، حاج شيخ عبد الجبار جهرمي، شيخ محمد حسين محلاتي، و آخوند ملا محمد کاظم خراساني بوده اند.
از جمله آثار او به کتاب دزد بگير، در رد فرقه ي بهائيه، ذخيرة المعاد، فرائد العلويه که حاشيه اي بر فرائد الاصول شيخ مرتضي انصاري (به عربي) است، کنز النصايح يا گنج سعادت، و اشعار عربي مي توان اشاره کرد. شيخ علي ابيوردي، در شيراز درگذشت و در بقعه ي علي بن حمزه به خاک سپرده شد.
حاج سيد عبدالله بهبهاني
(1292 - 1370 ق): سيد عبدالله، فرزند ابوالقاسم بلادي بهبهاني بوشهري است که در بوشهر به دنيا آمد. براي ادامه تحصيل به نجف اشرف رفت و آن جا به درجه ي اجتهاد رسيد. او متخصص در زبان و ادبيات عرب بود. پس از بازگشت، در بوشهر به تدريس و تأليف پرداخت و در همين شهر وفات يافت.
تأليفات او عبارتند از: اربعين (به عربي)، نصر الحديد في معرفة الميه علي الطرز الجديد (به عربي)، بصر الحديد (در هيأت) ترجمه، پنجاه سؤال در مسائل شرعيه، توضيح المآرب في احکام اللحية و
الشوارب، رحله الحرمين، رد و دسته (به عربي)، سحاب اللئالي في المطالب الحوالي، ضياء المستضيئين، محفظة الانوار، ترجمه ي کلمات قصار حضرت علي عليه السلام، مختصر جواب ابلاغيه ي مخبر السلطنه، مظهر الانوار في احوال الائمه الاطهار، الوجوب في تحجب النسوان، يا البرهان في تحجب النسوان، تمام آثار او در بمبئي و تهران به چاپ رسيده است.
سيد محمد عبدالهادي مجتهد شيرازي
(1305 - 1382 ق): سيد محمد عبدالهادي، فرزند حاج ميرزا اسماعيل براي ادامه ي تحصيلات به سامره رفت و از محضر استاداني چون آقا ميرزا محمدتقي شيرازي و آقا ميرزا علي آقا شيرازي استفاده برد. سيد محمد عبدالهادي براي تکميل تحصيلات خود به نجف اشرف رفت و نزد عالماني چون آخوند ملا محمد کاظم خراساني، شيخ الشريعه اصفهاني، ميرزا محمد باقر اصطهباناتي و حاج آقا رضا نيريزي به کسب علم پرداخت.
او در سامره شاگردان بسياري را تربيت کرد، و پس از مرگ شريعت اصفهاني، مرجع تقليد جهان تشيع شد. او در کوفه در گذشت و در نجف اشرف به خاک سپرده شد.
آثاري که به او نسبت داده اند چنين است: کتاب الاستصحاب، کتاب اجتماع امر و نهي، رساله و لباس مشکوک، کتاب طهارت، کتاب زکوة، کتاب صوم، کتاب حواله، حاشيه بر عروة الوثقي که به چاپ رسيده است، دارالاسلام في فروع الاسلام، رساله هايي در اصول، الرضاع، تقرير و تحرير ميرزا محمد تقي تبريزي، حاشيه بر توضيح المسائل، مناسک، وسيلة النجاة.
حاج ميرزا ابوالحسن اصطهباناتي
(1255 - 1338 ق): ميرزا ابوالحسن، فرزند اسماعيل اصطهباناتي، ملقب به محقق العلما بود. او در علوم عقلي و نقلي و رياضيات تبحر داشت و از عالمان زمان خود بود. از درس استاداني چون آقا محمد جعفر کرماني (شاگرد شيخ انصاري) و ميرزا محمد رضا يزدي (شاگرد صاحب جواهر) کسب فيض کرد.
تأليفات او عبارتند از:حاشيه بر تحرير اقليدس، کتاب الحصن الحصين در شرح " البلد الامين " مرحوم سيد جعفر کشفي (جد مادري اش)،رساله اي در قبله، رساله اي در هيأت، کتاب سلسبيل در عرفان، شرح تشريح الافلاک شيخ بهايي، شرح دعاي کميل که از همه شروحي که تا کنون نوشته شده، بهتر است، کتاب لمعات النور (تفسير آيه نور)، مطلع الانوار در علم کلام.
جهانگير خان قشقايي
(1243 - 1328 ق): او، فرزند محمد علي خان ايلخاني از بزرگ زادگان ايل قشقايي است. وي فقيه، فيلسوف و شاعر شيعي، و پدرش از خان هاي تيره ي دره شوري ايل قشقايي بود. تا چهل سالگي چون ديگر خان ها، اوقات خود را تفريح و تفرج و شکار گذرانيد. (باستاني پاريزي، ص 410) روزي گذرش به مدرسه ي چهارباغ افتاد و در ملاقات با درويشي، شوق تحصيل در دلش شعله کشيد. او در علوم عقلي به جايي رسيد که عالمان وقت به شاگردي اش مباهات مي کردند. وي متخصص در علوم فلسفه، فقه، و اخلاق بود، و شعر نيز مي سراييد. شاگردان او، فاضل توني، سيد حسن مشکان طبسي، شيخ اسدالله ايزد گشسب، فرصت الدوله شيرازي، ضياءالدين دري، حاج آقا رحيم ارباب و جلال الدين همايي بودند. جهانگير خان در اثر بيماري در اصفهان در گذشت و در تکيه ي ترک به خاک سپرده شد. آثار که از او به جاي مانده، شرحي بر نهج البلاغه است. همچنين اين شعر را به او نسبت داده اند.
(صدوقي سها، ص 86)
تا ياد چين زلفت تو شد پاي بست ما
رفت اختيار عقل و سلامت ز دست ما
از حرف نيستي چو کسي با خبر نشد
عشقت چگونه کرد حکايت ز هست ما
غمگين مشو گر از ستمش دل شکسته اي
کارزد به صد هزار درست اين شکست ما
از دشمنان ملامت، و از دوستان جفا
بردست سرنوشت ز روز الست ما
گشتم ز هجر غرقه ي درياي اشک خويش
تا ماهي وصال کي افتد به شست ما
علي شيرازي
(1287- 1355 ق): مرحوم علي مجتهد شيرازي، فرزند ميرزا محمد حسن مجدد از مجتهدان معاصر، و پسر ميرزاي شيرازي، مجتهد اعلم و مشهور قرن چهاردهم است. در پنج سالگي همراه با پدر بزرگوارش به سامره رفت و نزد ميرزا محمد تقي شيرازي و محمد فشارکي علوم ديني خود را تکميل کرد. در بيست سالگي به درجه ي اجتهاد رسيد و اجتهادش از طرف آخوند ملا محمد کاظم مجتهد خراساني تأييد شد. او مرتجم جامع معقول و منقول بود و در حکمت الاهي و علم کلام و طب و تاريخ و فنون ادبيه تبحر داشت در سال 1317 به مشهد رفت و ايرانيان با احترام فراواني از او پذيرايي کردند و مظفرالدين شاه قاجار در شهر ري به ديدن او رفت و وزرايش
هدايايي به او تقديم کردند؛ ولي نپذيرفت، کتاب بيع المبهم از تأليفات او است. مجتهد شيرازي در نجف اشرف در گذشت. (آدميت، ج 3، ص 689)
منبع: ميراث جاويدان

معرفي سايت مرتبط با اين مقاله


تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
بررسی مرقع و قطاع در خوشنویسی
خیابانی: آقای بیرانوند! من بخواهم از نام بردن تو معروف بشوم؟ خاک بر سر من!
play_arrow
خیابانی: آقای بیرانوند! من بخواهم از نام بردن تو معروف بشوم؟ خاک بر سر من!
توضیحات وزیر رفاه در خصوص عدم پرداخت یارانه
play_arrow
توضیحات وزیر رفاه در خصوص عدم پرداخت یارانه
حمله پهپادی حزب‌ الله به ساختمانی در نهاریا
play_arrow
حمله پهپادی حزب‌ الله به ساختمانی در نهاریا
مراسم تشییع شهید امنیت وحید اکبریان در گرگان
play_arrow
مراسم تشییع شهید امنیت وحید اکبریان در گرگان
به رگبار بستن اتوبوس توسط اشرار در محور زاهدان به چابهار
play_arrow
به رگبار بستن اتوبوس توسط اشرار در محور زاهدان به چابهار
دبیرکل حزب‌الله: هزینۀ حمله به بیروت هدف قراردادن تل‌آویو است
play_arrow
دبیرکل حزب‌الله: هزینۀ حمله به بیروت هدف قراردادن تل‌آویو است
گروسی: فردو جای خطرناکی نیست
play_arrow
گروسی: فردو جای خطرناکی نیست
گروسی: گفتگوها با ایران بسیار سازنده بود و باید ادامه پیدا کند
play_arrow
گروسی: گفتگوها با ایران بسیار سازنده بود و باید ادامه پیدا کند
گروسی: در پارچین و طالقان سایت‌های هسته‌ای نیست
play_arrow
گروسی: در پارچین و طالقان سایت‌های هسته‌ای نیست
گروسی: ایران توقف افزایش ذخایر ۶۰ درصد را پذیرفته است
play_arrow
گروسی: ایران توقف افزایش ذخایر ۶۰ درصد را پذیرفته است
سورپرایز سردار آزمون برای تولد امیر قلعه‌نویی
play_arrow
سورپرایز سردار آزمون برای تولد امیر قلعه‌نویی
رهبر انقلاب: حوزه‌ علمیه باید در مورد نحوه حکمرانی و پدیده‌های جدید نظر بدهد
play_arrow
رهبر انقلاب: حوزه‌ علمیه باید در مورد نحوه حکمرانی و پدیده‌های جدید نظر بدهد
حملات خمپاره‌ای سرایاالقدس علیه مواضع دشمن در جبالیا
play_arrow
حملات خمپاره‌ای سرایاالقدس علیه مواضع دشمن در جبالیا
کنایه علی لاریجانی به حملات تهدیدآمیز صهیونیست‌ها
play_arrow
کنایه علی لاریجانی به حملات تهدیدآمیز صهیونیست‌ها