شهشهاني مجتهدي واقف، ناقدي ژرف نگر
مقدمه
کتابها:
1. فرهنگ روز «عربي ـ فارسي»، 1343هـ.ش.
2. دائرةالمعارف شيعه «ترجمه جلد اول اعيانالشيعة»، 1345هـ.ش.
3. نقد و تحليل حول المنجد في الأعلام، 1350هـ.ش «عربي».
مقالات:
2. «صوت أبيالريحان»، مجله دانشکده ادبيات دانشگاه اصفهان «عربي».
3. «الأدب الإيراني و تطور الأدب العربي بعد الفتح الإسلامي لإيران»، مجله الثقافة «عربي»، قاهره مصر، ژانويه 1978.
4. «موقف الشعر الفارسي و دوره الحاسم»، مجله الشعر «عربي»، قاهره مصر، آوريل 1978.
5. "A Brief survey of Religious Developments in Iran after Islam",
مجله دانشکده ادبيات دانشگاه اصفهان «انگليسي».
آ 1 ميرسيدمحمد بن عبدالصمد حسيني اصفهاني معروف به «شَهْشَهاني» از اکابر علماي اماميه اواخر 2 قرن سيزدهم هجرت است.
شَهْشَهان نام محلهاي است در شمال شهر اصفهان که در گويش مردم اين شهر به «شا ـ شان» «?aw?an» معروف است. اين محله به «شاهشاهان» يکي از معاريف سادات اصفهان انتساب دارد 3 که به تخفيف، «شهشهان» گويند.
آميرسيدمحمد شهشهاني اصلاً از قريه «خُرزوک» «خُرزوق» بلوکِ بُرخوار و ساکن اصفهان و از عظماي علما و مشاهير فقهاي آن شهر بوده و در مسجد ذوالفقار امامت مينموده و چون در محله شهشهان سکونت داشته به شهشهاني مشهور گرديده است 4
بر اثر حادثهاي، در دوران شيرخوارگي يک چشم و بخشي از چشم ديگر خود را از دست داده بود 5 با اين همه در حدود 30سالگي مشغول تحصيل علم شد و دانشخواهي او به جايي رسيد که املاک و دارايي خويش را براي استنساخ کتب فقه و اصول که تأليف کرده بود وقف نمود و آنها را براي اين منظور بهگونه يک بنياد موقوفه درآورد.
نسب نامه شهشهاني
ميرسيدمحمد «36» بن سيدعبدالصمد «35» بن سيد محمد «34» بن سيد محمدابراهيم «33» بن سيدحسيب «حبيب» «32» بن ميرماندگار «31» بن ميرشمسالدين محمد «30» بن نعيمالدين حسن «29» بن سيدجلالالدين «28» بن سيدمرتضي «27» بن سيد آميرمحمدحسين «26» بن سيدشرفالدين علي «25» بن سيدحسن «24» بن سيدشرفالدين علي «23» بن مجدالدين محمد «22» بن تاجالدين «21» بن محمدحسن «20» بن شرفالدين «19» بن محمدحسين «18» بن عمادالشرف «17» بن عبّاد «16» بن محمد «15» بن [حسن «14» بن محمد «13» بن حسين
«12» بن محمد «11» بن حسين «10» بن علي «9» بن] حسين «8» بن عمر «6» البرطلة6 بن حسن «5» الأَفْطَس 7 بن علي «4» الاصغر، عليهالسلام. مرحوم معلم حبيبآبادي پس از ذکر نسبنامه يادشده چنين گويد:
و اين نژاد، ظاهرا، با نژاد سادات خواتونآباديها که در 1202، ج1، ش74 گذشت يکي باشد که در اينجا چند نفر را زيادي و برخي را به قدري [ظ: يقدري، يک قدري] پس و پيش نوشته و چنين مينمايد که ميرشمسالدين«30» اينجا برادر ميرعمادالدين«23» آنجا باشد، و بخصوص چنين مينمايد که اينجا حسن«14» تا علي«9» ـ که ما آن را در درون قلاب نوشتيم ـ زيادي باشد. و همچنين عمرالبرطلة اينجا غلط باشد، زيرا که عمرالبرطلة در اين سلسله نژاد در عمدةالطالب و غيره ديده نميشود، بلکه درست آن عليالبرطلة است که در 1242، ج4، ش613 ما آن را «علي«9» بن حسين«8» القمي» نوشتيم و برادر محمد بشود که اينجا آن را محمد«15» و در 1202، ج1، ش74، ما آن را محمد«9» نوشتيم. و اين عمر که آن را برطلة نوشته عمر«6» الاکبر بن حسن الافطس است.
و به هر حال، ميرشمسالدين«30» را اين خانواده ميگويند: همان است که در قريه خُرزوک بلوک بُرخوار مدفون [است] و مقبرهاي معروف دارد، و دو برادر به نام ميربدرالدين و ميرعلاءالدين داشته که احفاد هر يک امروز به نام بدريها و ميرعلاييها معروف و در همان خُورزوک و اصفهان و غيره بسيار موجودند، و ظاهرا ميرعماد مدفون در خواتونآباد که ما وي را در 1202، ج1، ش74، محمد«23» نوشتيم برادر ديگر همين ميرشمسالدين بشود، و اينجا يا آنجا از پس و پيش و کم و زياد نوشتن برخي از اسماء تخليط و اشتباه شده باشد.
و آقاحسين «39» نويسنده اين صفحه [منظور نسبنامه است] فرزند سيدمرتضي «38» بن سيدابوالحسن «37» سيدالاسلام بن سيدابراهيم «36» برادر ميرسيدمحمد مرقوم است، و اين ورقه را در 23 شوال سال 1365هـ.ق براي آقاي مهدوي 8 «1334» نوشته بود.
در کتابالأوائل تأليف حاجي آقا محمد مقدس «1378» آقا ميرسيدمحمد را از احفاد ميرعلاءالدين مذکور نوشته و گويد: «وي خواهري داشته مشهور به بيگم شهشهاني و او دو فرزند داشته به نام سيدعلي مقدس و سيدحسن مقدس و سيدحسن فرزندي داشته به نام سيد عبدالحسين مقدس و فرزند او حاجي آقامحمد مقدس مذکور است که در 1378 بيايد.»
شخصيت و مقام علمي شهشهاني
... من در طي آن اوضاع و احوال از مجالس درس جماعتي از صاحبان کمال استفاده ميکردم، از جمله آنان سيد بزرگوارِ مورد وثوق و يگانهفقيه زمانه آميرسيدمحمد بن سيد عبدالصمد حسيني اصفهاني شاهشاهاني است. وي در اين زمان در اصفهان، تنها مرجع تقليد است و رئيس حوزه علميه، ما هيچکس را در علمورزي و تعليم و دوري جستن از تضييع عمر گرانمايه چون او نديدهايم. بيشتر در نزد مرحوم حاج محمد ابراهيم «متوفاي 1278هـ.ق» و نزد استاد دانشمند آقا سيدمحمد بن آميرسيدعلي طباطبائي «متوفاي 1242هـ.ق» مشهور به علائي کربلائي تلمذ نموده است. او ـ که خدايش به سلامت دارد ـ در فقه و اصول کتابهاي بسياري به رشته تحرير درآورده که از آن جمله است انوارالرياض و آن شرحي است ارزشمند بر کتاب شرح کبير موسوم به رياضالمسائل در حجم و اندازه خودِ رياضالمسائل؛ ديگر کتابي در فقه که آن را عروةالوثقي9 نام نهاده و کتابي ديگر در اصول که غايةالقصوي نام دارد. از ديگر کتب او در علم فقه منظومهاي را ميتوان نام برد که در ميان کتب استدلالي منظوم نظير ندارد؛ اين کتاب در حدود صدهزار بيت تمام است و مشرف به اتمام. منظومههاي او از نظر لفظ و معني بسيار عالي و دلانگيز است. اشعار فراواني هم در رثاء ابيعبداللّه
الحسين، عليهالسلام، و ديگر شهيدان سروده است...
مرحوم علامه سيدمحسن امين عاملي در اعيانالشيعة گويد:
... سيد محمد بن عبدالصمد بن احمد 9 شهشهاني اصفهاني در اصفهان سِمت تدريس داشته و صاحب عمري طولاني و تأليفات بوده و در سال 1287هـ.ق وفات يافته است. کتاب او به نام رضوانالآمل 10 در دو مجلد حاشيهاي است بر قوانين که بخشي از آن در حواشي قوانين به چاپ رسيده 11
در جاي ديگر از اعيانالشيعه گويد:
سيدمحمد شهشهاني حسيني به شهشهان يکي از دهات اصفهان منسوب است. وي عالمي جليلالقدر و فقيهي بزرگوار بوده که در اصفهان رياست حوزه علميه و تدريس را به عهده داشته است. هيچکس مانند او مستغرق در اشتغالات علمي نبوده، عمري طولاني يافته و غير از تدريس و تصنيف چيزي نميشناخته و از شاگردان صاحب الاشارات 12 و المفاتيح13 بوده است. کتابهايي به نام غايةالقصوي 14 و رضوانالآملين در اصول و انوارالرياض و عروةالوثقي در شرح بر دروس 15 دارد. کتاب ديگر او به نام جنةالمأوي يک دوره فقه استدلالي منظوم است و بالغ بر صدهزار بيت شعر؛ همچنين کتابي در شرح گناهان کبيره و غير آنها نگاشته است. شهشهاني برخي از املاک خود را وقف نمود تا از عوائد آنها کتابهايش را استنساخ کنند و آنها را در اختيار اهل علم گذارند.
در بخشي ديگر آمده است: سيدمحمد شهشهاني اصفهاني پير سالخورده و صاحب تأليفات فرزند عبدالصمد در سال 1287هـ.ق در اصفهان وفات يافت. وي در اصفهان سمت تدريس داشت و شاگرد صاحب رياض 16 و صاحب مناهل 17 و استاد اردکاني 18 و غير او بود.... کتابهايي به نام عروةالوثقي، در شرح دروس و حواشي بر روضه 19 و رياض و غايةالقصوي در اصول فقه در چند مجلد و کتابي مفصل درباره گناهان کبيره موسوم به انيسالمتقين دارد 20
در کتاب الکرام البررة بخش چاپنشده آمده است: وي شاگرد حاج محمدابراهيم کلباسي و سيدمجاهد و شيخ محمدتقي محشّي معالم بوده است.
شهشهاني، مدقق مستقصي
علامه شهشهاني استاد خود، صاحب رياض و ميرزاي قمي «متوفاي 1231هـ.ق» صاحب قوانين را به تحدّي فراخوانده و بر کتب آنان در فقه و اصول حاشيه زده و جاي «ان قلت» باقي گذاشته است. اصولاً حاشيه زدن يا حاشيهنويسي از آنجا مايه ميگيرد که کسي حرفي براي گفتن داشته باشد و بتواند با استدلال، حرف خود را به کرسي بنشاند.
ذهن استدلالگراي اين علامه بزرگ همهجا به برهان و دليل تمسک ميجويد، حتي در رساله عمليه خود به زبان فارسي موسوم به جامعالسعادة که براي عامه مردم و مقلدان خود نوشته اغلب فتاوي خويش را با ذکر دليل از کتاب و سنت و غيره بيان ميدارد، چنانکه خود آن عالم رباني در منظومه جنةالماوي که در فقه سروده بدينمعني اشاره دارد:
کتابُنا يَنْطِقُ باستدلالِ
محرّرا لِلْبحثِ و الأقوالِ
وَ قَلَّما يَتَّفِقُ فَتويً بِلا
دليلِها مفصّلاً أو مُجْمَلا
وَ رَدِّ ما لِسائرِ الأقوالِ
مِنْ شبهةٍ أو وَهْمٍ أو خيالِ
شهشهاني، متضلع در ادب عربي
اينک نمونههايي از اشعار تعليمي آن فقيه و مجتهد زمان و اديب دوران:
در آغازِ يکي از ابواب فقه چنين گويد:
مِنْ بَعْدِ حَمْدِ واهِبِ العَطيَّة
مُصَلّيا لاِءَجْوَدِ البَريَّة
وَ آلِهِ مَعادِنِ العَطاءِ
وَ باذِلي المُهْجَةِ بِالسَّخاءِ
در جايي ديگر به مناسبت شرح فِرَق شيعه از ناووسية، واقفة و کيسانية گويد:
وَ مَنْ بِناووسيَّةٍ قد وُصِفا
هُوَ الذي بِجعفرٍ قد وَقَفا
ناووسُ اسمُ رَجُلٍ أو ذا عَلَمْ
لِقَريةٍ کانَتْ بِها تلکَ الأُمَمْ
قومٌ علي الکاظمِ کانوا وقفوا
واقفةٌ ذا اللفظُ فيهم أَعْرَفُ
وَ مَنْ بکيسانيَّةٍ قد وُصِفا
فَهْوَ علي ابن الحنفيَّةِ اقْتفي
محمدٍ وَ إنَّهُ الإمامُ
بَعْدَ الحسينِ نَحوَهُمْ سَلامُ
در بيان تقسيم مباحث فقه به عبادات و معاملات و تقسيم معاملات به احکام، عقود و ايقاعات چنين گويد:
لِلْفِقْهِ تقسيمٌ لما يَعْرِضُ لَه
عبادةً تکونُ أو مُعامَلَه
ترتّبُ الآثارِ إنْ يَقفْ علي
نيَّة قربةٍ فکانَ الأوّلا
إنْ لَمْ يَکُنْ کَذاکَ فَهْوَ الثّاني
وَ ذاکَ أيضا ثانيا قِسْمانِ
إنْ لَمْ يقفْ ذاکَ علي لفظٍ فذا
سُمِّيَ أَحکاما فقهرا نَفَذا
وَ إنْ يقفْ فَهْوَ علي قِسْمَيْنِ
إمّا يکونُ اللفظُ مِنْ جَنْبَيْنِ
وَ هْوَ الذي سُمِّيَ بِالعُقود في
مُصْطَلَحِ القومِ بأقسامٍ تَفي...
ثُمَّ العباداتُ کذا أشتاتُ
أصنافُها أفضلُها الصَّلوةُ
لِفَضْلِها في بابِها الإطالة
فَههُنا لانُشبعُ المقالة
ثُمَّ الطَّهاراتُ لَها مُقَدّمَه
فَبَحْثَها لابُدَّ أَنْ نُقَدِّمَه
بَلْ نَفْسُها بِرأسِها عبادة
عَنِ الصَّلوةِ بَسْطها زيادة
مِنْ أجْلِهِ اسْتَحَقَّتِ التَّقديما
في فِقْهِنا حَديثا أو قَديما
بِرأسِها لَها کتابٌ جُعِلا
في الفقهِ هُمْ قد جَعَلوه أوّلا
وَ نادرٌ بِرأسِها لَمْ يَجعَلِ
لَها کتابا کانَ ذا تأصُّل
بَلْ يَبْدَءُ الکتاب بِالصَّلوةِ
يَجْعَلُها مِنَ المقَدّماتِ
وَ سيرنا بِسيرةِ العِظامِ
لِما مَضي مِنْ حُسْنِ الإنتظامِ
شاگردان برجسته علامه شهشهاني
2. مرحوم آيتاللّه حاج ميرزا محمدحسن شيرازي «متوفاي 1312هـ.ق»؛
3. مرحوم آيتاللّه آميرزاعبدالغفار تويسرکاني «متوفاي 1319هـ.ق»، صاحب کتاب روحالايمان و حواشي بر کتاب شرايع و حواشي بر مدارکالاحکام، تعليقات بر اسفار ملاصدرا، کتابي کشکولمانند به نام جِراب و رسالهاي در غنا که هيچ کدام به چاپ نرسيده است؛
4. مرحوم آيتاللّه فاضل اردکاني «متوفاي 1302 يا 1305هـ.ق» سابقالذکر؛
5. مرحوم آيتاللّه حاج ميرزا بديع درب امامي «متوفاي 1318هـ.ق».
آثار شهشهاني و نسخ خطي آنها در کتابخانههاي عمومي کشور و مجموعههاي شخصي
چنانکه سابقا يادآور شديم، علامه شهشهاني برخي از املاک خويش را وقف نموده بود تا از عوائد آنها کتابهايش را استنساخ کنند و در اختيار اهل علم قرار دهند، زيرا آن بزرگوار از چاپ کتابهايش امتناع داشته است. بنابراين، از هر يک از آثار گرانقدر او نسخي در گوشه و کنار اين کشور پهناور يافته ميشود که شناساندن آنها و ذکر ويژگيهاي هر کدام شايد براي محققان اينگونه آثار راهگشا و کارساز افتد.
علاوه بر استفاده از فهارس کتب خطي کتابخانههاي کشور، در اصفهان دو مجموعه نفيس از کتب علامه شهشهاني که متعلق به کتابخانههاي شخصي دو دانشمند بزرگوار جناب آقاي حاج سيدمحمدعلي روضاتي و جناب آقاي دکتر سيداحمد تويسرکاني، دامت افاضاتهما، بود با سماحت تام و سخاوت کامل جهت شناسايي و شناساندن در اختيار اين حقير قرار گرفت. نسخ مذکور،
در جاي خود، زير عناوين کتابها با ويژگيهاي هر يک معرفي خواهد شد.
اينک معرفي نسخ خطي کتب شهشهاني مستخرج از فهارس نسخ خطي کتابخانههاي عمومي کشور و رؤيت و تصفح کتب خطي کتابخانههاي شخصي به ترتيب الفبايي و خصوصيات و امتيازات هر يک از آنها.
انوار الرياض
کتاب طهارت، کاتب محمدقاسم بن حاجيعلي، پنجشنبه 21 رمضان 1282هـ.ق، وقفنامه روي برگ اول با مهرهاي بيضوي «محمدکاظم» و «عبده الراجي محمدصادق الحسيني» و مهر مربع «العبد بديع الموسوي»، خط نستعليق،
انوارالرياض «شماره 8617»
کتاب صـلاة، نسـخ، محمدرضا بن محمدمهدي خوزاني، کتابت سال 1288هـ.ق، وقفنامه روي برگ اول و مهرهاي بيضوي «محمدکاظم» و «عبدالباقي» و «محمدصادق».
انوارالرياض «شماره 2621»
کتاب صلاة، نسخ، ملاحسين بن محمدحسن، کتابت سال 1294هـ.ق.
انوارالرياض «شماره 1860»
کتاب صلاة، بنا به گفته الذريعة «ج2، ص427» در شش مجلد است و به سال 1260هـ.ق شروع به تأليف آن شده است.
آغاز: «الحمدللّه رب العالمين... إنَّ هذا هو المجلد الثاني متعلقا بکتاب الصلاة مِن مجلدات أنوار الرياض»، نسخ، در حاشيه تصحيح شده است، روي برگ اول تملک کتاب به تاريخ 1293هـ.ق ميباشد.
انوارالرياض «شماره 3019»
اين نسخه جلد اول کتاب است، نسخ در عصر مؤلف، در حاشيه تصحيح شده است.
انوارالرياض «شماره 3168»
کتاب الحج، جلد چهارم، شب بيست و سوم رمضان 1285هـ.ق به پايان رسيده است.
نسخ، ملا آقاجان «بنا بر يادداشتي روي برگ اول»، در حاشيه تصحيح شده است.
انوارالرياض «شماره 3169»
مانند نسخه گذشته، نستعليق در عصر مؤلف، در حاشيه تصحيح شده است.
انوارالرياض «شماره 7348»
از احکام قضا تا پايان ديات، جلد هشتم، نسخ در عصر مؤلف، در حاشيه تصحيح شده است. روي برگ اول، وقفنامه کتاب به تاريخ 1291هـ.ق ديده ميشود.
انوارالرياض «شماره 7713»
از قضا تا ديات، نسخ نزديک عصر مؤلف، در حاشيه تصحيح شده است، روي برگ اول وقفنامه کتاب با مهرهاي بيضوي «محمدکاظم» و «عبدالباقي» و «عبده الراجي عبدالحميد الحسيني» و مهر مربع «العبد بديع الموسوي» ديده ميشود.
انوارالرياض «شماره 8618»
کتاب زکات تا حج، جلد سوم و چهارم، نسخ، روي برگ اول تملکي بدون نام «محمدعلي بن اسماعيل موسوي»، جماديالاول 1293هـ.ق، با مهر بيضوي «عبده الراجي محمدعلي»، در صفحه اول وقفنامه کتاب به تاريخ 17 ذيحجه 1329هـ.ق ديده ميشود.
انوارالرياض «شماره 8619»
کتاب نکاح تا پايان احکام لعان، نسخ، محمدرضا بيدآبادي «بنا بر آنچه بر فراز صفحه اول آمده»، وقفنامه کتاب و مهرهاي پيشين در صفحه اول ديده ميشود.
انوارالرياض «شماره 8620»
از ابواب عتق تا ميراث، جلد هفتم، دهه اول شوال 1270هـ.ق پايان يافته است. نسخ، حسن بيدآبادي «چنانچه روي برگ اول آمده»، هشتم ذيحجه 1299هـ.ق، روي برگ اول وقفنامه کتاب و مهرهاي پيشين ديده ميشود.
انوارالرياض
انوارالرياض
«از نسخههاي خطي کتابخانه مسجد اعظم قم»
کتاب صلاة، جلد دوم، شماره «356»
کتاب حج، جلد چهارم، شماره «1769»، تحرير سده 13 هجري.
کتاب متاجر تا رضاع، جلد پنجم، شماره «457»، با حواشي عبدالحسين موسوي.
کتاب صلاة، جلد دوم، شماره «964»، تحرير 1270هـ.ق.
کتاب قضاء و شهادات و حدود و ديات و قصاص، جلد هشتم، شماره «1131». محمدحسين بن شيخ احمد قزويني در حجره حاج ملاصادق در سال 1360 آن را مقابله کرده است. تحرير 1271هـ.ق.
انوارالرياض
«از نسخههاي خطي کتابخانه مرکزي آستان قدس رضوي»
طهارت و صلات و زکات، جلد اول و دوم و سوم، شماره «153». هر سه نسخه ناقص است. عتق رياضالمسائل و بخشي از يک کتاب رجال ناشناخته، ضميمه اين نسخه است.
طهارت، جلد اول، شماره «189»، ناقص، تحرير سده 13 هجري.
نکاح، جلد ششم، شماره «798»، ناقص، تحرير سده 13 هجري.
صلاة، جلد دوم، شماره «1377»، تحرير سده 13.
عتق تا ارث، جلد هفتم، شماره «1384»، تحرير 1294. متاجر و نکاح تا لعان، جلد پنجم و ششم، شماره «1407»، تحرير محمدمسيح بن ميرعبدالحميد اصفهاني الدرب امامي، الرضا توفيقي در 1276هـ.ق.
انوارالرياض
«از نسخههاي خطي کتابخانه ملک»
جلد ششم، شماره 1083، نسخ
جلد هفتم، از عتق تا مواريث، شماره «1084»، نسخ، جعفر بن احمد، 15 ذيحجه 1305هـ.ق.
جلد اول، شماره 1425، نسخ، محمدصادق واعظ، 1278هـ.ق.
جلد دوم، شماره 1527، نسخ، 1250هـ.ق، مقابلهشده با خط مؤلف.
جلد سوم، شماره 2223، نسخ، جماديالثانية 1278هـ.ق. گويا به خط مؤلف باشد.
انوارالرياض
«از مجموعه کتب خطي کتابخانه شخصي آقاي دکتر سيداحمد تويسرکاني»
جلد پنجم شامل مباحث زير است:
تجارت، رهن، حجر، ضمان، صلح، شرکت، مضاربه، مزارعه، مساقات، وديعه، عاريه، اجاره، وکاله، وقف، صدقات، هبات، سبق و رمايه، وصايا.
پايان: «قد فرغ من تسويده اقل الناس المحتاج الي رحمة ربه محمدرضا بن مرحوم ملارجبعلي معلم في اواخر شهر ربيعالمولود من شهور سنة احد و تسعين و مأتين بعد الالف 1291».
جلد سوم شامل: زکات، خمس، صوم، اعتکاف و حج.
جلد هفتم: از کتاب عتق تا مواريث، نسخ بسيار عالي.
پايان: «...قد فرغت من تسويدها في العشر الاول من الشهر العاشر من السنة الاولي بعد الف و مأتين و سبعين من الهجرة النبوية، عليه آلاف من الثناء والتحية، و هي شهر شوال سنة 1271 و قد فرغ کاتبه الفقير الياللّه القوي محمد مسيح الموسوي الاصفهاني الدرب امامي في سنة 1277». خط مصنف روي برگ اول در حاشيه وقفنامه با مهر بيضوي «عبده محمد بن عبدالصمد الحسيني» ديده ميشود.
انوارالرياض
«از مجموعه کتب خطي کتابخانه شخصي علامه حاج سيدمحمدعلي روضاتي»
عناوين اصلي که در حاشيه نوشته شده، عبارت است از: الکلام في التسليم، فيما يتعلق بمندوبات الصلوة، في القنوت، في التعقيب، فيما يتعلق بصلوة الجمعة في قضاء الکسوفين، فيما يتعلق بصلوة الجنازة.
ظاهرا جلد دوم انوارالرياض است.
آغاز: الحمدللّه رب العالمين... فيقول العبد الراجي... محمد بن عبدالصمد الحسيني الشهشهاني الاصفهاني إنَّ هذا هوالمجلد الثاني متعلقا بکتاب الصلوة.
پايان: و... إِمّا علم وجوبه مع تعين الرابعة، ناقص، تاريخ تحرير ندارد.
انيس المتقين «اخلاق ـ فارسي»
«از نسخههاي خطي کتابخانه آيتاللّه العظمي مرعشي، قم، شماره 1767»
بحثهايي است پيرامون تقوي و پرهيزگاري مستمد از آيات قرآني و احاديث اهلبيت، عليهمالسلام، اين کتاب داراي يک مقدمه و سه باب ميباشد، بدينترتيب:
مقدمه: در معني تقوي؛
باب اول، در بيان معاصي کبيره؛
باب دوم، در بيان معاصي صغيره؛
باب سوم، در مهمي از علم اخلاق.
آغاز: «الحمدللّه رب العالمين... چون اهم مواعظ و اعظم نصايح تحصيل تقوي ميباشد، چنانکه خلاق عالم جلشأنه در کلام مجيد زياده...».
انجام افتاده: «شانزدهم امري است که در زمان پيغمبر در ميان کفار واقع ميشد و آن اين بود که خواهش مينمودند...».
انيسالمتقين، شماره «5430»، اخلاق فارسي، داراي همان مطالب قبل.
انيسالمتقين «اخلاق ـ فارسي»
«از مجموعه کتب خطي کتابخانه شخصي علامه روضاتي»
آغاز: «الحمدللّه رب العالمين... چنين گويد اضعف عباد و احوج ايشان به عفو رباني محمد بن عبدالصمد الحسيني الشهشهاني الاصفهاني که چون اهم مواعظ و اعظم نصايح تحصيل تقوي ميباشد».
انجام: «...شأن نزول آيه اول در خصوص کفار و منافقين است که جمع شدند در دارالندوة در باب حضرت رسول«ص» در اواسط ايام بعثت آنجناب».
روي برگ آخر که سفيد است يک مهر مربع برجسته ضرب و دوبار تکرار شده. عبارت مهر، «نصر مناللّه و فتح قريب» است که از طرف چپ روي کاغذ ضرب و برجسته گرديده، در اواسط کتاب خط مصنف را دارد و طبق نوشته پشت برگ اول، اواخر نسخه ظاهرا به خط حاج ميرزا بديع، شاگرد مصنف است. اين نسخه نصف کمتر از اصل کتاب ميباشد. ابواب کتاب عبارت است از:
مقدمه: در بيان معني تقوا؛
باب اول، در بيان گناهان کبيره؛
باب دوم، در بيان گناهان صغيره؛
باب سيم، در مهمي از علم اخلاق.
انيسالمتقين
آغاز بخش انيسالمتقين: «الحمدللّه رب العالمين... و بعد چنين گويد اضعف عباد...».
انجام: «...در اول بعثت پيغمبر«ص» شيوع داشت چنانکه مذکور است که جمعي از مسلمين را کفار قريش اذيت مينمودند از جهت اختيار نمودن ايشان اسلام را پس ايشان خدمت آنجناب شکايت از آن نمودند و آنجناب ايشان را...». نام کاتب و تاريخ تحرير ندارد.
جامع السعادة «فقه ـ فارسي»
«از نسخ خطي کتابخانه آيتاللّه العظمي مرعشي، قم، شماره 1763»
رساله فتوايي است در هفت باب مشتمل بر احکام عبادات با فوائد مختلف مهمي از فقه و اشاره به بعضي ادله... ابواب طهارت و صلوة را دارد.
آغاز: «الحمدللّه رب العالمين... و بعد چنين گويد خادم ارباب معرفت و يقين و تابعان شرع مبين...».
انجام: «... بلکه به مقتضاي قاعده تسامح در ادله استحباب اگر مسافر دو دفعه آن را بگويد اميد کثرت ثواب در آن ميباشد». نسخ.
جامعالسعادة
رساله عمليه، نسخ
انجام: «...مستدعي است از برادران ديني آنکه اين ضعيف را به دعاي خير حيّا و ميتا مسرور فرمايند...».
در حاشيه همين صفحه پاياني به خط زيباي شکسته نستعليق نوشته شده است: «مخفي نماناد که اين رساله مسمي به جامعالسعاده را اقلالسادات والطلاب محمدمسيح الموسوي الدرب امامي با نور چشم مکرم ميرزابديع مقابله نمودهام با نسخهاي که خالياز اعتبار نبود، با منتهاي دقت و کمال سعي. اميد که به صحت پيوسته باشد. متوقع از ناظرين آنکه از دعا فراموش نفرمايند. حرر ذلک في شهر ربيعالثاني من شهور سنة 1270».
پشت برگ اول دومطلب نوشته شده: اولکيفيت تملک نسخه، دوم کيفيت مقابله و تصحيح آن توسط عدهاي از طلاب در اواخر ماه جماديالاولي سال 1268هـ.ق.
از ويژگيهاي اين نسخه که در هيچ يک از نسخ ديگر يافت نشد سه تصوير است که مباحثي از تيمم و قرائت حمد و سوره و نماز جماعت را توضيح ميدهد:
1. در بحث تيمم گويد: «از واجبات تيمم، مسح کردن تمام جبهه است به باطن هر دو دست...».
پس از آن ميافزايد: «... و از براي زيادتي وضوح مطلب اين شکل را رسم نموديم اعانةً عليالبرّ و صورت تامه نيست که در او منعي باشد». در اينجا تصويري از چهره آدمي که بدون دهان است و يکي از چشمهايش بدون سياهي است رسم شده.
2. در بحث قرائت حمد و سوره گويد: «...بدان که امر مخارج حروف، عظيم است و از جهت اخلال به آن باطل است نماز بسياري از خواص چه جاي عوام...». در اينجا سخن درباره مخارج حروف و کيفيت آنها و همچنين قرائات مختلف از قراء سبعه و اقوالي که درباره آنهاست بهتفصيل آمده و شکل دندانها و مخارج هر يک از حروف در تصويري نشان داده شده است. شکل دهان و لبها به صورت مستطيلي است که در آن 34 دندان با شنگرف رسم گرديده و مواضع اداي حروف از حلق تا لب در آن با مرکب مشکي تعيين و نوشته شده است.
3. در بحث نماز جماعت و کيفيت صفوف نمازگزاران گويد: «...صفوفي که در ميان ستونها بسته ميشود طولاً و عرضا نماز ايشان صحيح است به شرط آنکه بعض ايشان مشاهده نمايد بعضي از صف سابق برستون را و از جهت توضيح مطلب صورت ستونها و صفوف مابين آنها را رسم نموديم تا مؤمنين بيشتر منتفع شوند».
جامعالسعادة «باب حج» جزء مجموعهاي مشتمل بر عيشة راضية
آغاز کتاب حج: «الحمدللّه رب العالمين... و بعد چنين گويد خادم سالکان طريق ايماني...».
انجام: «...استدعا از برادران ديني آن است که اين ضعيف را در اماکن مشرفه فراموش ننمايند، سيّما در مستجار و مقام ابراهيم، علي نبينا و آله و عليهالسلام، والحمدللّه رب العالمين اولاً و آخرا...».
جامعالسعادة: رساله عمليه «جزء مجموعهاي به ضميمه بخشي از کتاب انيسالمتقين»
آغاز: «باب سيم از ابواب جامعالسعادة از زکات و خمس است...».
انجام: «قد فرغ من تسويده اقل خلقاللّه محمد بن مرحوم حاجي محمدتقي غفرله في يوم شنبه ثلاثعشر من شهر شوالالمکرم سنة 1284».
جامعالسعادة «از نسخ خطي کتابخانه وزيري يزد، شماره 1814»
باب پنجم، نسخ، تاريخ 1282هـ.ق.
جنة الماوي و سحاب الفيض والجدوي «فقه ـ عربي»
«از نسخههاي خطي کتابخانه آيتاللّه العظمي مرعشي، قم، شماره 3213»
ارجوزه بسيار مفصلي است ظاهرا در شش جلد در مسائل مختلف فقه از طهارت تا ديات با اشاره به بعضي از ادله و روايات و در پارهاي از مسائل حوالت به کتاب انوارالرياض خود ميدهد و در حواشي، بعضي از توضيحات داده شده است.
اين نسخه جلد سوم و از کتاب زکات تا کتاب حج را دارد.
آغاز نسخه:
مُصَلّيا لاِءَجْوَدِ البَريَّة
وَ آلِهِ مَعادِنِ العَطاءِ
وَ باذِلي المُهْجَةِ بِالسَّخاءِ
نسخ در عصر مؤلف، در حاشيه تصحيح شده و حاشيهنويسي دارد.
جنةالمأوي و سحابالفيض والجدوي «فقه ـ عربي»، شماره 3214.
اين نسخه جلد چهارم و مشتمل بر کتاب تجارت تا عتق ميباشد در مشخصات، مانند نسخه سابق است.
جنةالمأوي و سحابالفيض والجدوي «فقه ـ عربي»، شماره 6444.
جلد آخر و شامل کتاب الحدود والديات ميباشد. در دهه دوم شوال 1271هـ.ق به پايان رسيده است. نسخ، محمدهاشم مورکاني لنجاني، در عصر مؤلف. نسخه ديگري از کتاب جنةالمأوي منظومه فقهي، در دو مجلد قطور با خط نسخ زيبا در مؤسسه آلالبيت قم نگهداري ميشود. عکس شماره 1 صفحه اول آن نسخه را نشان ميدهد.
در الذريعة تحت عنوان جنةالمأوي مينويسد:
«...و کان الشهشهاني استاد الفاضل الاردکاني والسيد المجدد 21 الشيرازي و صاحب الروضات و ذکر سيدنا الحسن صدرالدين 22 المنظومة باسمها المذکور و قال إنها مشتمل 23عن 24 الفکاهة والفقاهة».
رضوان الآملين «اصول فقه ـ عربي»
«از نسخههاي خطي کتابخانه مسجد اعظم قم»
جلد اول، شماره 370.
جلد دوم، شماره 352.
تحرير محمدمهدي بن کربلائي محمدعلي جاپلقي، در مدرسه الماسية، در تاريخ 1304هـ.ق.
رضوانالآملين «اصول فقه ـ عربي»
«از نسخههاي خطي کتابخانه دانشکده الهيات و معارف اسلامي مشهد، شماره 591»
آغاز: «بسملة، الحمدللّه الّذي هدانا إلي الأصول الثابتة والفروع...».
رضوانالآملين «اصول فقه ـ عربي»
«از نسخههاي خطي کتابخانه عمومي «الزهراء» اصفهان»
جلد اول، آغاز: «بسملة، الحمدللّه الذي هدانا إلي الأصول الثابتة...».
نسخ، تاريخ تحرير 24 جماديالاولي 1293هـ.ق.
رضوانالآملين «اصول فقه ـ عربي»
«از نسخههاي خطي کتابخانه شخصي علامه روضاتي»
مجلد دوم، از مبحث امر تا مبحث نسخ، نام کاتب و تاريخ کتابت ندارد، نسخ.
آغاز: «الحمدللّه الّذي أرشدنا إلي قواعدالدين و قوانينالإسلام... و بعد فهذا مجلد 25 الثاني من
رضوانالآملين في تعليقات القوانين...».
انجام: «قوله و قيل بل الحق انها نسخ اه هذا الکلام...».
رضوانالآملين في تعليقاتالقوانين
در حدود نصف صفحه به خط نسخ نوشته شده است و بعد از آن تا آخر کتاب به نستعليق و گاه شکستهنستعليق. از مبحث اجماع تا مبحث تعارض و تعادل و تراجيح، نام کاتب ندارد.
تاريخ کتابت: 1276هـ.ق.
آغاز: «قوله المقصد الأول في الإجماع، فيه قوانين ربعة...».
انجام: «...إلي هنا تمت الأخير من الکتاب المسمي برضوانالآملين في شهر ذيالقعدةالحرام من شهر سنةست و سبعين و مأتين و ألف من الهجرة النبوية، عليه آلاف التحية والثناء، سنة 1276».
رضوانالآملين
مجلد اول به بحث درباره فور و تراخي ختم ميشود.
مجلد دوم از مقدمه واجب شروع و به تعادل و تراجيح ختم ميگردد.
پايان مجلد اول: «...قد فرغ من تسويده أقل الناس المحتاج إلي رحمة ربه محمدرضا ابن مرحوم ملارجبعلي معلم في أواخر شهر ربيعالمولود من شهور سنه إحدي و تسعين و مأتين بعد الألف».
پايان مجلد دوم: «...إلي هنا تم المجلد الأخير من الکتاب الکبير المسمي برضوانالآملين فيما يتعلق بشرح معضلات القوانين.»
العروة الوثقي
عيشة راضية «فقه ـ فارسي»
«از نسخههاي خطي کتابخانه آيتاللّه العظمي مرعشي، قم، شماره 5694»
در صيغ عقود و ايقاعات با تفصيل، به درخواست حاج عبدالغفور تاجر قزويني، ساکن اصفهان، نگاشته شده و در دوازدهم محرم 1266هـ.ق پايان يافته است. اين کتاب در دو قسم تنظيم شده: قسم اول در عقود داراي بيست و سه باب و قسم دوم در ايقاعات داراي پانزده باب.
آغاز: «الحمدللّه الّذي أحلّ لنا التجارة لإنتظام العاجل... و بعد چنين گويد خادم دين مبين و چاکر شرع متين...».
انجام: «...و يشفي صدورنا بإکمال الدين و إتمام النعمة بحق محمد و آله الأبرار الأطهار والسلام علي من اتبع الهدي...».
نسخ، محمدحسن بن حاج محمد غروي، سيزدهم ربيعالاول 1266هـ.ق، براي درخواستکننده حاج عبدالغفور. روي برگي قبل از کتاب تملک علياکبر بن ملا محمد زرندي به تاريخ ششم ذيالحجة 1317هـ.ق با مهر بيضوي «يثق باللّه الصمد علياکبر بن محمد» ديده ميشود.
عيشة راضية «فقه ـ فارسي»
نسخ با چند خط. کتاب آخر به خط علياصغر نجفآبادي، سال 1265هـ.ق. در مجموعه، مطالب متفرقه ديگري نيز آمده است.
روي برگ اول تملک ريحاناللّه بن جعفر موسوي به تاريخ 15 شعبان 1322هـ.ق با مهر بيضوي «العبد ريحاناللّه الموسوي» ديده ميشود.
عيشة راضية «فقه ـ فارسي»، صيغ و عقود
«از نسخههاي خطي کتابخانه مسجد اعظم قم، شماره 555»
آغاز: «الحمدللّه الذي أحلّ لنا التجارة...».
تاريخ تحرير: 1265هـ.ق.
عيشة راضية، در ضمن يک مجموعه به ضميمه باب حج از کتاب جامعالسعادة
«از نسخ خطي کتابخانه شخصي علامه روضاتي»
نسخ. پشت برگ اول مهر بيضوي شکل «محمدهاشم بن جلالالدين الموسوي» ديده ميشود.
آغاز: «الحمدللّه الذي أحلّ لنا التجارة...».
انجام: «وقد فرغت من تسويده أقل خلقاللّه محمد بن مرحوم حاجي محمدتقي غفراللّه [له] في يوم پنجشنبه خامسعشر من شهر ربيعالمولود سنة 1285 و سلم تسليما کثيرا دائما ابدا».
يک بيت شعر فارسي هم در آخر کتاب نوشته شده است:
آدميزاده نادان به چه داني ماند؟
نسخه معتبرِ خوشخطِ بسيار غلط
الغاية القصوي «اصول فقه ـ عربي»
«از نسخههاي خطي کتابخانه آيتاللّه العظمي مرعشي، قم، شماره 2165»
بحثهاي اصول فقه را با روشي بسيار مفصل و
استدلالي و نقل اقوال علماي علم اصول در چند جلد نگارش داده است.
اين نسخه، جلد دوم کتاب و مشتمل بر ادله شرعيه «کتاب، سنت، اجماع و عقل» ميباشد.
آغاز: «الحمدللّه رب العالمين... الباب السادس في الأدلة الشرعية و فيه مقدمة و مقاصد. أما المقدمة ففيها مطلبان...».
انجام: «و من أجل ذلک کله احتاج القوم إلي تحرير مسألة الصحيح و الأعم...».
نسخ. روي برگ اول وقفنامه کتاب به تاريخ 1290هـ.ق و مهرهاي بيضوي «محمدکاظم» و «عبدالباقي» و «عبده الراجي عبدالحميد الحسيني» و مهر مربع ناخوانا ديده ميشود.
الغايةالقصوي «اصول ـ عربي»
اين نسخه، جلد اول کتاب تحت شماره 4587 ميباشد.
آغاز: «نحمدک اللهم علي ترادف النعماء و نشکرک علي تواتر الآلاء الذي تعدي أصولها عن الغاية القصوي...».
نستعليق، محمدمسيح بن ميرعبدالحميد موسوي درب امامي، 26 ذيحجه 1272هـ.ق.
در حاشيه تصحيح شده و حاشيهنويسي دارد از مؤلف.
الغايةالقصوي «اصول ـ عربي»، شماره 5645.
اين مجلد مشتمل بر بحث عام و خاص و مجمل و مبيّن ميباشد.
نسخ، محمدجعفر خوزاني اصفهاني، دوشنبه هفتم محرم 1273هـ.ق.
در حاشيه تصحيح شده و مختصري حاشيه به قلم مؤلف دارد.
الغايةالقصوي «اصول ـ عربي»
«از نسخ خطي کتابخانه شخصي آقاي دکتر سيداحمد تويسرکاني»
جلد اول تا فصل مجمل و مبين، تاريخ تأليف: اوائل عشره پنجم از مأة ثالثه از الف ثاني «1241».
مقدمه: «پس از حمد و ثنا... و بعد فيقول المبتلي بفنون التعلق النفساني المذنب الخاطئ الجاني محمد بن عبدالصمد الحسيني الشهشهاني الاصفهاني عاملهما اللّه بصفحه الجميل...».
الغايةالقصوي، شماره 121
«از نسخ خطي کتابخانه مسجد اعظم قم»
از باب ششم در ادله شرعيه تا مقصد دوم در برائت.
مشکوة الهداية
تاريخ وفات شهشهاني
مرحوم علامه آميرسيدمحمد شهشهاني در نزديکي صبح شب پنجشنبه دهم ماه ذيالحجه سال 1287هـ.ق پس از عمري طولاني و بابرکت در حالي که فرزندي نداشت وفات يافت و در اول قبرستان تخت فولاد تقريبا روبهروي مسجد رکنالملک27 در بقعه مخصوص خاندان شهشهاني ميرشمسي واقع در تکيهاي به همين نام دفن شد. قبر او در آنجا معروف است و بر روي قبر تاريخ فوت آن مرحوم را اشتباها 1289هـ.ق نوشتهاند، زيرا در تذکرةالقبور گويد: وفات آن عالم بزرگوار زمان گراني رخ داد و گراني قطعا قبل از 1289هـ.ق بوده است 27
سنگ مزار علامه شهشهاني
در وسط بقعه آرامگاه خانوادگي، قبر علامه شهشهاني است. بر روي قبر، سنگي به قطع 45ضربدر33 سانتيمتر قرار دارد که روي آن با خط نستعليق زيبايي چنين نوشته شده است:
«ألا إنَّ أولياءاللّه لاخوف عليهم و لاهم يحزنون/ و قد و
فد علي ربّه الکريم و نال إلي رضوانالآملين في جنةالمأوي العالم النحرير مُظهر أنوار رياض التحقيق البالغ في التفوي إلي غاية القصوي/ ما حي الشرک و الإلحاد و حامي شريعة أجداده الأمجاد والمتمسک/ بعروتهم الوثقي الذي وصل إلي جوار ربه و أوفق لتاريخه ذلک جزاء من يرتجي «1289» النور الشعشعاني الآمير سيدمحمد بن السيد عبدالصمد الشهشهاني في ذيحجة 1289/ در اين عبارات، نويسنده با براعتالاستهلال و ايهامات، مقصود خويش را بيان داشته است و در ضمن نيز به کتابهاي علامه شهشهاني اشاراتي دارد. تعبيراتي که با حروف سياه چاپ شده نام تعدادي از کتابهاي شهشهاني است. تاريخ وفات آن مرحوم نيز چنانکه پيش از اين گفتيم 1287هـ.ق است نه 1289هـ.ق، ولي بايد دانست همان عبارت «ذلک جزاء من يرتجي» هم که به عنوان ماده تاريخ فوت ذکر و عدد 1289 روي آن حک شده است با همين سنه اشتباهي مرقوم بر روي سنگ قبر، يعني 1289 نيز به هيچ روي مطابقت ندارد. ديگر آنکه کلمه «ماحي»، «ماجي» نوشته شده است که قطعا درست نيست.
در بقعه مزبور، قبر يکي از شاگردان شهشهاني به نام حاج ميرزا بديع درب امامي «متوفاي 1318هـ.ق» قرار دارد که بالاي سر استاد خود مدفون گرديده و روي سنگ قبر آن مرحوم، «حاج ميرزا بديع» اشعاري از مرحوم ميرزا حبيباللّه نيّر، شاعر پارسي و تازيگوي اصفهاني، نقش بسته است. مصرع آخر اشعار عربي اطراف سنگ قبر و همچنين يک مصرع فارسي هر يک ماده تاريخ فوت حاج ميرزا بديع را بيان ميدارد:
اشعار عربي:
رُزِئْنا بِفَقْدِ الفَقيِه البَديعِ
فَآوي بِقُدْسٍ بِمأوي الرَّفيعِ
مَضي العمرُ مِنْهُ بِتَدريسِ عَلمٍ
وَ غُفرانِ رَبّ البصيرِ السَّميعِ
لَراحَتْ إلي رَوحٍ الرّوحُ مِنْهُ
فَأَرجوهُمُ أَنْ يَکونوا شَفيعي
وَ أجداده أهل بيتِ الرَّسولِ
بِفِردوسِ خُلدٍ رواح البَديعِ 28
فَيا نَيِّرُ اکْتُبْ لِتاريخِ فوتِه
«1318»
مصرع فارسي:
1318
در پايان بيمناسبت نيست ذکري از ششمين نياي علامه شهشهاني، هر چند به اختصار، به ميان آيد: وي ميرشمسالدين محمد، عارف روزگار خويش بود که مزارش در خورزوق از بلوک بُرخوار، در قبرستان ـ که به لهجه محلي آن را «خاکسون» يعني «خاکستان» ميگويند ـ واقع است و از ديرباز زيارتگاه مردم آن سامان و صاحبدلان دوران بوده است. بقعه اوليه بالاي آن مزار، به مرور زمان ويران شده و اکنون فقط يک قبر که همان قبر ميرشمسالدين محمد باشد در يک تالار تازهساز که براي مراسم سوگواري و غيره مورد استفاده قرار ميگيرد، وجود دارد. قبر عبارت است از يک سنگ که روي آن در سطر اول نوشته شده است: «ميرشمسالدين محمد عارفاللّه بود».
تاريخ فوت و ديگر نوشتهها از ميان رفته و تنها چند فرورفتگي در آن نمايان است که اهالي معتقدند در طول ساليان دراز، يعني در حدود يک دوره پانصد ششصدساله، مردم محلي و آرزومندانِ زيارت اين مزار متبرک که بدينجا ميآمدهاند، انگشتان را روي سنگ قبر ميماليده و به عنوان سرمه شفا به چشمان خود ميکشيدهاند؛ در اثر تماس انگشتان مردم با سنگ قبر، اين گودالها روي آن به وجود آمده است.
پي نوشت :
1- «آ» مخفف «آقا» است.
2- ريحانةالادب، مدرس تبريزي «اصح اين بود که به جاي «اواخر»، «اواسط» قرن سيزدهم آورده ميشد، زيرا وفات آن عالم رباني پس از يک عمر بس طولاني در سال 1287هـ.ق اتفاق افتاده است.».
3- رجال اصفهان يا تذکرةالقبور، تأليف عالم جليل مرحوم آخوند عبدالکريم جزي «متوفاي 1339هـ.ق»، با حواشي و ملحقات تأليف سيد مصلحالدين مهدوي، چاپ دوم، 1328هـ.ش، ص29.
4- مقتبس از بخش چاپنشده مکارمالآثار تأليف مرحوم علامه معلم حبيبآبادي «متوفاي 1396هـ.ق».
5- برگرفته از بخش چاپنشده الکرام البررة تأليف مرحوم علامه حاج شيخ آقابزرگ تهراني «متوفاي 1389هـ.ق» که توسط آقاي دکتر علينقي منزوي فرزند دانشمند و بزرگوار آن مرحوم در اختيار نگارنده قرار گرفته است.
6- البُرطُلة، البُرطلّة: نوعي کلاه؛ کلاه زير عمامه. در اينجا شايد مقصود اين باشد که وي بيشتر با کلاه زير عمامه ظاهر ميشده است.
7- الأفطس: مردي که استخوان بيني وي فرو رفته و نوک بينياش پهن باشد؛ پهنبيني.
8- در آغاز، نسبنامه مذکور توسط صبيه فاضله مرحوم مغفور سيد مصلحالدين مهدوي به اطلاع راقم اين سطور رسيد، چندي بعد، علامه حاج سيد محمدعلي روضاتي، دامت افاضاته، دستنوشته مرحوم معلم را در مورد نسبنامه و تحقيق آن، که جهت چاپ در جلد هشتم مکارمالآثار آماده کرده بودند با نهايت لطف و عنايت براي تتميم فايده اين مقالت در اختيار اين ضعيف قرار دادند.
9- محمد صحيح است نه احمد.
10- نام کتاب رضوانالآملين است.
11- اعيانالشيعة، چاپ الانصاف، بيروت، 1958م، ج43، ص244.
12- کتاب اشارات الاصول، تأليف مرحوم حاج محمدابراهيم کلباسي است.
13- کتاب مفاتيح، تأليف مرحوم سيدمحمد معروف به مجاهد فرزند سيدعلي صاحب رياض ميباشد.
14- صحيح آن الغايةالقصوي است چنانکه در متن عربي آمده، ليکن در زبان فارسي در اينگونه موارد موصوف را بدون «ال» به کار ميبرند.
15- نام کامل کتاب الدروس الشرعية في فقه الامامية تأليف شهيد اول «متوفاي 786هـ.ق» ميباشد و در ايران چاپ سنگي شده است.
16- سيدعلي بن سيد محمدعلي و يا محمد بن علي، اصفهاني تبار صاحب کتاب فقه موسوم به رياض المسائل في بيان «تحقيق» احکام الشرع بالدلائل است. اين کتاب مختصرا به نام رياض شهرت دارد.
17- مناهل از سيدمحمد مجاهد فرزند سيدعلي طباطبائي صاحب رياض است.
18- او شيخ محمدحسين بن محمد اسماعيل اردکاني حائري، معروف به فاضل اردکاني، «متوفاي 1302 يا 1305هـ.ق» از اعاظم فقهاي عهد ناصرالدينشاه قاجار و صاحب تعليقاتي بر رياض و معالم و شوارق و رسالهاي در علم حروف و تأليفات ديگر در طهارت و صلاة و متاجر و غيره بوده است.
19- الروضةالبهيّة يا شرح لمعه از شهيد ثاني «متوفاي 965هـ.ق» ميباشد.
20- اعيانالشيعة، چاپ الانصاف، بيروت، ج45، ص225 و 270.
21- مرحوم حاج ميرزا محمدحسن شيرازي، از علماي عاليقدر شيعه، شاگرد مرحوم شيخ مرتضي انصاري «متوفاي 1312هـ.ق» بوده است.
22- مرحوم سيدحسن صدر کاظميني «متوفاي 1354هـ.ق، از اجله علما و فقها، صاحب کتاب تکملةالآمل در تتميم کتاب املالآمل.
23- صحيح: مشتمله.
24- صحيح: علي.
25- صحيح: المجلد.
26- رکنالملک سليمانخان شيرازي است که در سال 1296هـ.ق از طرف ظلالسلطان به نيابت حکومت اصفهان معين شد و تا وقتي ظلالسلطان حکومت اصفهان را داشت او هم نايب الحکومه وي بود. رکنالملک علاوه بر حکمراني، شاعر و نويسندهاي زبردست و باذوق بود. ابنيه خيريهاي از او به يادگار مانده است، که از آن جمله ميتوان مسجد مذکور در اول تخت فولاد اصفهان را نام برد. [برگرفته از اعلام فرهنگ معين با تلخيص و اضافه].
27- اقتباس از بخش چاپنشده مکارمالآثار تأليف مرحوم علامه حبيبآبادي «متوفاي 1396هـ.ق».
28- به خاطر تأثيرپذيري شاعر از زبان فارسي، برخي تعبيرات اين ابيات چندان که بايد، بر قواعد زبان عربي منطبق نيست؛ مثلاً به جاي «بمأوي»، «بالمأوي» و به جاي «ربّ»، «الربّ» درست است. نکته ديگر آنکه در مصرع دوم بيت دوم نيز «آوي» به معني «جاي گرفتن» به کار رفته است، در صورتي که مصدر آن «ايواء» است و به معني «آسکان دادن».
معرفي سايت مرتبط با اين مقاله
تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله