تحلیل معرفت و اشکال گتیه به تعریف سه وجهی معرفت

در معرفت‌شناسی معاصر غرب، «معرفت گزاره‌ای» (Knowledge propositional) اهمیت بسیاری دارد که در قالب عبارت «....I know that» بیان می‌شود وهمواره با یک قضیه همراه است. معادل این عبارت در فارسی
شنبه، 9 مرداد 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
تحلیل معرفت و اشکال گتیه به تعریف سه وجهی معرفت
   تحلیل معرفت و اشکال گتیه به تعریف سه وجهی معرفت

 

نویسنده: سید محسن میری (1)




 

تحلیل معرفت

در معرفت‌شناسی معاصر غرب، «معرفت گزاره‌ای» (Knowledge propositional) اهمیت بسیاری دارد که در قالب عبارت «....I know that» بیان می‌شود وهمواره با یک قضیه همراه است. معادل این عبارت در فارسی «من می‌دانم که ...» و در عربی «اَعلَمُ اَنَّ....» است. بنابراین معادل دقیق «Knowledge» در زبان فارسی «دانستن» و در زبان عربی «علم» است. اما معمولاً به جای کاربرد این دو معادل، از تعبیر «معرفت» و «شناخت» برای ترجمه‌ی «knowledge» استفاده می‌شود.
معرفت‌شناسان تا قبل از گتیه معمولاً بر تعریف سه وجهی معرفت توافق داشتند و معرفت را باور صادق موجه می‌دانستند. گتیه با بیان دو نمونه‌ی نقض، این تعریف سه وجهی را زیر سؤال می‌برد. قبل از بیان شبهه‌ی گتیه، باید توجه کرد که گتیه با چه معیاری به این تعریف اشکال می‌کند. می‌توان گفت معیار معرفت‌شناسان معاصر در مباحث معرفت‌شناختی common sense است که این تعبیر را می‌توان به «فهم متعارف» یا «فهم رایج» و یا «فهم عرف» ترجمه کرد. اما باید توجه کرد که منظور از عرف در اینجا عرف معرفت‌شناسان است نه عرف عام. گتیه بر اساس همین معیار به تعریف سه وجهی معرفت اشکال وارد می‌کند و با ارائه‌ی دو مثال نشان می‌دهد که در برخی موارد، ما با «باور صادق موجه» روبه‌رو هستیم، بدون این که فهم متعارف ما آنها را معرفت محسوب کند. بنابراین نمی‌توان گفت که معرفت همان باور صادق موجه است.
برای روشن شدن مطلب در باب فهم متعارف، می‌توانیم به آنچه پلانتینگا (Plantinga) گفته است متوسل شویم. وی معتقد است اگر بخواهیم به یک تعریف از معرفت برسیم و ببینیم معرفت چیست، دو کار می‌توانیم انجام دهیم: نگاه قیاسی و آرمان‌گرایانه به مسئله داشته باشیم، یعنی از بالا به پایین نگاه کنیم و بگوییم از نظر من معرفت این است؛ یا نگاه استقرائی به معرفت داشته باشیم، یعنی از پائین به بالا نگاه کنیم و معرفت را بر اساس نمونه‌هایی که از معرفت سراغ داریم تعریف کنیم. در روش استقرائی، مجموعه‌ای از نمونه‌های روشن از معرفت را گرد می‌آوریم و بر اساس آنها تلاش می‌کنیم به تعریفی از معرفت برسیم. می‌توان گفت معرفت‌شناسی معاصر نگاه استقرایی به مسئله دارد و تلاش می‌کند بر اساس نمونه‌های روشن، به تعریفی از معرفت برسد.
تحلیل معرفت و اشکال گتیه به تعریف سه وجهی معرفت
گتیه نیز با توسل به برخی نمونه‌ها سه وجهی معرفت را زیر سؤال می‌برد. او مانند بسیاری از معرفت‌شناسان، بر این باور است که علم فقط به امور ضروری تعلق نمی‌گیرد. در واقع، پیش فرض گتیه و دیگر معرفت‌شناسان این است که علم آن طور نیست که فقط به امور منطقاً ضروری تعلق بگیرد، بلکه علم به امور ممکن هم تعلق می‌گیرد، یعنی اموری که خلافشان محال نیست. برای مثال، من علم دارم که اکنون در این جلسه هستم، اما این به لحاظ منطقی این گزاره ضروری نیست، و در واقع تمام شواهد من تجربی است و هیچ ضرورتی به همراه ندارد.
نقض گتیه را با یک مثال اجازه بدهید توضیح دهیم. اسمیت و جونیز هم دو شغل خاصی را تقاضا کرده‌اند. اسمیت شواهدی قوی برای این قضیه در دست دارد که (الف) «کسی که این شغل را خواهد گرفت جونز است، و جونز ده سکه در جیب دارد.» این قضیه، مستلزم قضیه‌ی دیگری است که (ب) «کسی که شغل را خواهد گرفت ده سکه در جیب دارد.» اما بر خلاف انتظار، خود اسمیت، بدون آن که بداند چرا، برای آن شغل انتخاب خواهد شد و اتفاقاً او نیز ده سکه را در جیب دارد. در این حال، علی‌رغم این که قضیه‌ی (الف) کاذب است، قضیه‌ی (ب) صادق است و اسمیت نیز به این قضیه به گونه‌ای موجه باور دارد. اما با وجود این، نمی‌توان گفت اسمیت می‌داند که «کسی که شغل را خواهد گرفت ده سکه در جیب دارد.»
مثال نقض دیگری که گتیه بیان می‌کند این است که اسمیت شواهدی قوی برای این قضیه در دست دارد که (ج) «جونز مالک یک ماشین فورد است.» اسمیت دوست دیگری به نام براون دارد که نمی‌داند الآن کجاست. در عین حال، او بر اساس قضیه‌ی (الف) قضیه‌ی (د) را نتیجه می‌گیرد که «یا جونز مالک یک ماشین فورد است و یا براون در بارسلونا است.» باور اسمیت به قضیه‌ی (د) موجه است. زیرا آن را به درستی از (ج) که شواهدی قوی به نفع آن دارد، اتخاذ کرده است. حال فرض کنید، علیرغم این شواهد قوی، جونز واقعاً مالک ماشین فورد نباشد، اما کاملاً بر حسب اتفاق براون در بارسلونا باشد؛ در این صورت نیز (د) صادق است، اسمیت به آن باور دارد، و باور او هم موجه است. در عین حال، نمی‌توان گفت که اسمیت به (ب) معرفت دارد.
اشکال گتیه را می‌توان در قالب مثال‌هایی ساده‌تر برای فهم بهتر مطلب بیان کنیم. برای مثال، شما شواهد قطعی دارید که آقای x هم اکنون در این اتاق است، زیرا ایشان را می‌بینید که کنار شما نشسته است و در حال صحبت کردن با او هستید. در اینجا می‌توان گفت شما الآن علم دارید که آقای x در این اتاق است. این باور شما هم صادق است و هم موجه، اکنون مثال را به گونه‌ای دیگر مطرح می‌کنیم. فرض کنید بر خلاف انتظار و به شکلی کاملاً استثنایی، فردی به نام آقای y با همان شکل و صدای آقای x در کنار شما می‌نشیند و شما با اوصحبت می‌کنید. شما باور می‌کنید که او آقای x و بر این اساس می‌گویید آقای x در این اتاق است، اینجا، باور شما به حضور آقای x در این اتاق باوری موجه است، چون شواهد شما دقیقاً مانند همان شواهد مثال قبل است. افزون بر این، فرض کنید که آقای x واقعی هم بدون این که شما اطلاع داشته باشید. در اتاق حضور داشته باشد. پس باور شما به این که آقای x در این اتاق است واقعاً صادق است. در نتیجه، می‌توان گفت شما باور صادق موجه دارید به این که آقای x در این اتاق است. واقعا صادق است. در نتیجه، می‌توان گفت شما باور صادق موجه دارید به این که آقای x در این اتاق است. حال سؤال این است که آیا با این فرضی که مطرح شد می‌توانید بگویید که شما می‌دانید و علم دارید که آقای x در این اتاق است؟ پاسخ به این سؤال از نظر گتیه و بسیاری از معرفت‌شناسان منفی است؛ یعنی با این که شما باور صادق موجه دارید که آقای x در این اتاق است، نمی‌توان گفت که می‌دانید که آقای x در این اتاق است.
مثال دیگری که راسل می‌آورد می‌تواند مطلب را روشن‌تر کند. فرض کنید شما ساعتی دارید که به خوبی کار می‌کند و شما به درست کار کردن آن اطمینان دارید. به ساعت نگاه می‌کنید و می‌گویید که الآن مثلاً 12:45 دقیقه است. این باور شما اولاً موجه است، زیرا شما به ساعت کاملاً اطمینان دارید؛ ثانیاً صادق است، زیرا واقعاً ساعت 12:45 است. در این صورت، می‌توان گفت که شما می‌دانید یا علم دارید که ساعت 12:45 دقیقه است. اکنون مثال را به گونه‌ای دیگر مطرح می‌کنیم. فرض می‌کنیم دیروز دقیقاً در همین لحظه، یعنی رأس ساعت 12:45 ساعت شما به طور کاملاً غیرمنتظره از کار می‌افتد. امروز به طور کاملاً اتفاقی درست در همان لحظه، یعنی رأس ساعت 12:45، به ساعت نگاه می‌کنید و چون عقربه‌ها، ساعت 12:45 را نشان می‌دهند شما باور پیدا می‌کنیدکه الآن 12:45 دقیقه است. در اینجا، باور شما اولاً موجه است چون شما به ساعتتان اطمینان دارید و دلیلی برای عدم اطمینان وجود ندارد؛ ثانیاً از قرار اتفاق صادق است. حال سؤال این است که در این فرض، با این که شما باور صادق و موجه دارید به این که ساعت 12:45 است، آیا می‌توان گفت که شما می‌دانید یا علم دارید که الآن 12:45 دقیقه است؟ پاسخ به این سوال از نگاه بسیاری از معرفت‌شناسان منفی است.

پی‌نوشت‌ها:

1. عضو هیأت علمی جامعه‌المصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) العالمیه.

منبع مقاله :
میری، سید محسن؛ (1392)، معرفت و باور (رویکردی تطبیقی)، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ اول.

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط