جایی برای غیبت نبود
آیت الله خاتم یزدی:
در اوایل طلبگی و در سنین جوانی هرجا امام بودند جایی برای غیبت کردن نبود و با شدت از بدگویی کردن دیگران جلوگیری میکردند. (1)بلند میشدند میرفتند
آیت الله خوانساری:
امام هیچگاه غیبت نمیکردند سیرهشان این بود که اگر حس میکردند کسی میخواهد اسم شخصی را ببرد، یا بلند میشدند میرفتند و یا جلوگیری میکردند. همیشه از غیبت نهی میکردند. (2)همیشه از غیبت نهی میکردند
آیت الله محمدصادق لواسانی:
امام همیشه افراد را از غیبت نهی میکردند، حتی غیبتهایی که در اذهان بعضی افراد بلامانع بود. خودشان نیز ملتزم بودند که غیبت نکنند. (3)به شرطی که غیبت نشود
آیت الله شبیری زنجانی:
امام با عدهای از دوستان خود مثل آیت الله حاج سیداحمد زنجانی و حاج میرزا عبدالله مجتهدی و مرحوم آقا سید احمد لواسانی و... جلسه انسی داشتند که یکی از شرایطش این بوده که در آن غیبت نشود و شرط دیگرش این بوده که بحث علمی در آن نشود. (4)در مجلس غیبت نمینشستند
حجت الاسلام والمسلمین سیداحمد خمینی:
آنچه مورد اتفاق همه است این است که امام از جوانی حاضر نبودند در مجلس غیبت و در مجلس دروغ و گناه بنشینند. امام از همان اول شدیداً از دروغ و غیبت پرهیز داشتهاند. از همان اول یا در مجلس غیبت نمینشستند و یا حرف را قطع میکردند. (5)هیچ کس نمیتواند ادعا کند
آیت الله سید عزالدین زنجانی:
از روی دقت عرض میکنم که امام بسیار حساس و مراقب بودند تا خدای نخواسته کوچکترین مسأله شرعیاش خدشهدار نشود، هیچ کس نیست که بتواند ادعا کند که امام را در مجلس غیبت دیده است، چه رسد به اینکه نعوذبالله، امام را در حال غیبت کسی دیده باشند. (6)با نگاه تندی ما را ساکت میکردند
آیت الله شهید محلاتی:
امام از آن اول جوانی مقید بودند غیبت نکنند؛ حتی ما شاگردهای ایشان وقتی نزدشان مینشستیم، جرأت نمیکردیم از کسی حرف بیاوریم، زیرا ایشان با یک نگاه تند در همان کلمه اول ما را ساکت میکردند. ایشان در این موارد یک وقار خاصی داشتند.امام به چند چیز مقید بودند: نماز جماعت اول وقت، تهجد، غیبت نکردن؛ حتی در زمان جوانی آن وقت که هنوز عیال هم نداشتند دوستان ایشان میگفتند که حتی از گناه صغیره هم اجتناب میکردند. (7)
اگر احتمال غیبت میدادند
حجت الاسلام والمسلمین رسولی محلاتی:
امام در پرکاری هم به راستی کم نظیر بودند؛ تا آنجا که من به یاد دارم و از رفقای دوره جوانی و طلبگی ایشان شنیدهام هیچگاه اوقات خود را به بطالت و به گفتهی طلبهها به گعدههای (8) آنچنانی که معمولاً خالی از غیبت و ایذاء مؤمن و خندههای طولانی که موجب دلمردگی و دوری از خدا بود، نمیگذارند؛ بلکه اگر گاهی هم به ناچار گرفتار چنین مجالسی میشدند از هر گفتگویی که احتمال غیبت و ایذاء مؤمن و اینگونه امور در آنها میدادند به شدت جلوگیری کرده و یا فوراً از آن جلسه خارج میشدند. (9)شدیداً جلوگیری میکردند
آیت الله توسلی:
از یک دوست قدیمی شنیدم که میگفت امام دو خصلت داشتند که در بین تمام دوستانشان ممتاز بودند: اول در مجالس غیبت شرکت که نمیکردند هیچ، از غیبت کردن هم شدیداً جلوگیری میکردند. دوم مقید بودند به خواندن نماز شب. (10)غیبت امر حرامی است
آیت الله فاضل لنکرانی:
برای وقوف به دوران جوانی امام از برخی دوستان دوران جوانیشان متفقاً کسب اطلاع کردهام که حتی در دوران بحرانی جوانی هم یک لغزش از امام صادر نشده است؛ مثلاً در جلسات خودمانی که تشکیل میدادند و برای مزاح مطالبی را میگفتند و اگر در لابلای شوخیها مثلاً جملهای گفته میشد که منظور غیبت را داشت امام فوراً ناراحت میشدند و تذکر میدادند که غیبت امر حرامی است و جایز نیست. اسلام خیلی بر قلب امام حاکم بود. (11)مطلقاً غیبت نمیکردند
دکتر محمود بروجردی:
از مسایلی که تمام دوستان امام اتفاق بر آن داشتند این بود که مطلقاً غیبت نمیکردند و از همان ایام جوانی که مینشستند اجازه نمیدادند به هیچ وجه کسی غیبت کند و اگر کسی صحبت میکرد و میخواست شروع به غیبت بکند، امام فوراً مطلب را برمیگرداندند و رشته سخن را تغییر میدادند. (12)حق ندارید غیبتی بکنید
آیت الله شهید محلاتی:
پس از رحلت مرحوم آقای بروجردی که خدمت امام رسیدم فرمودند: در این موضعگیریها برای مرجع تراشی، شما حق ندارید یک کلمه از من حمایت بکنید یا غیبتی از آقای دیگر بکنید. (13)راضی نیستم
آیت الله توسلی:
طلاب و محصلین قدری از روز و شب را در بیرونی امام به بحث اختصاص داده بودند که در این صحبتها گاهی از بعضی روحانیون انتقاد میشد آنها از این بابت هم ناراحت بودند که چرا امام نه تنها قدمی برای مرجعیت برنمیدارند بلکه کنارهگیری هم میکنند. یک روز مرحوم حاج آقا مصطفی پیغام آورد که آقا فرمودهاند: «شنیدهام که در اینجا بعضی غیبت و جسارت به علما میکنند، بنده راضی نیستم کسی در این خانه غیبت یا اهانت به افراد نماید.» (14)گناه بی مزهای است
حجت الاسلام والمسلمین مسیح بروجردی:
آقای سلطانی نقل میکردند که آقا از غیبت خیلی بدشان میآمد و میفرمودند: گناه بی مزهای است. لذتی که ندارد هیچ، گناه هم هست. (15)از کسی حرف نزنید
حجت الاسلام والمسلمین ناصری:
افرادی که سالها با امام بودند محال بود یک کلمه غیبت و یا حرفهایی که مربوط به دیگران باشد از ایشان شنیده باشند. روزی یکی از برادران خدمت امام رسید و مسألهای را مطرح کرد و در صحبت خود از شخصی به میان آورد که امام ناراحت شدند و فرمودند: «در اینجا از کسی حرف نزنید.» (16)حاضر نیستم بشنوم
آیت الله توسلی:
هیچ امری امام را بیشتر از غفلت اوامر الهی متغیر نمیکرد به خصوص اگر کسی در محضر ایشان قصد غیبت شخص یا قصد اهانت بزرگان دین را داشت.روزی بنده حاضر بودم. شخصی نسبت به یکی از علما و مراجع مطلبی را گفت که بوی اهانت در آن بود امام او را مورد عتاب شدید قرار دادند و بر او برآشفتند. با اینکه شخص گوینده از مخلصین امام بود. ایشان در تکلیف الهی هیچگاه ملاحظه اشخاص را نمیکردند. اگر نزدیکترین افراد به ایشان میخواستند در محضر ایشان خبری بگیرند که غیبت یا اهانت بود جرأت نمیکردند چون امام میفرمودند: حاضر نیستم این مطلب را بشنوم. (17)
چه عرض کنم
حجت الاسلام والمسلمین سید جلال آشتیانی:
امام در انتقاد از اشخاص سخت پرهیز داشتند، مگر در مقامی که ضرورت اقتضا میکرد که در این صورت در بیان حقیقت واهمهای به خود راه نمیدادند. اگر در محضر ایشان از فضل و دانش و معنویات کسی سؤال میشد، چنانچه آن شخص صاحب فضیلت بود، با احترام از او نام میبردند و اگر توخالی بود میفرمودند: «چه عرض کنم!» (18)کسی جرأت کنایه نداشت
حجت الاسلام والمسلمین مسعودی خمینی:
امام خیلی سعهی صدر داشتند. ما سالها که از صبح تا غروب در خدمت ایشان بودیم، حتی یکبار ندیدیم نسبت به کسی عصبانی شده و یا اظهار ناراحتی بکنند. اما با این همه در محضر ایشان کسی جرأت نمیکرد حتی به کنایه از کسی غیبت یا بدگویی بکند. (19)کسی نمیتوانست غیبت بکند
حجت الاسلام والمسلمین عبدالعلی قرهی:
در جلساتی که به همت امام برپا میشد ایشان کاملاً سکوت میکردند. مگر جاهایی که اقتضا میکرد و خود امام لازم میدانستند که مطلبی ذکر شود. یکی از علمای نجف یک روز نزد من آمد و با کمال تعجب گفت: «چقدر این بزرگوار ساکت هستند!» اگر سؤالی از امام نمیشد ساکت میماندند. در محضر امام هیچکس جرأت نداشت که نعوذبالله از کسی غیبت کند و یا در غیاب افرادی که حاضر نبودند، حرفی از آنها بزند. در آن جلسات امام نیم ساعت تشریف داشتند و پس از آن آماده حضور در حرم مطهر میشدند. (20)یک غیبت نشنیدم
حجت الاسلام والمسلمین سیدعلی غیوری:
امام خیلی کم حرف بودند تا وقتی لازم نمیشد صحبت نمیکردند. بنده از سال 1328 که در قم بودم، حدود هفت سال درس فقه و اصول ایشان میرفتم. در طول این مدت یک دروغ یا یک غیبت یا یک تهمت از امام نشنیدهام. (21)راضی نیستم غیبت بکنید
آیت الله خاتم یزدی:
هنگامی که منزل امام در محاصره بعثیها بود کسانی از مراجع که انتظار میرفت احوالی از امام بپرسند یا لااقل تلفنی بزنند، حتی سراغی از ایشان نگرفتند؛ لذا رفقا و دوستان امام که سخت متأثر بودند امکان داشت از ناراحتی گاهی سخنی راجع به آنان بگویند. امام به آنها فرمودند: «شاید رفقا یک قدری عصبانی بشوند، قدری ناراحت بشوند، بگویید من راضی نیستم از کسی غیبت کنید یا حرف کسی را در بیرونی من بزنید». (22)حتی شبهه غیبت نشنیدم
آیت الله مظاهری:
من سی سال با استاد بزرگوارم رهبر عظیم الشأن انقلاب بودم، به جان این شخصیت بزرگوار قسم میخورم مطلبی که شبهه غیبت باشد از ایشان ندیدم. غیبت که نه، شبهه غیبت هم ندیدم. فراموش نمیکنم یک وقت ایشان برای درس گفتن به مسجد سلماسی آمدند نفس ایشان به شماره افتاده بود، فرمودند: «والله تا حال این قدر نترسیدهام». و افزودند: «نیامدهام که درس بگویم، آمدهام که قدری حرف بزنم». من که تقریباً ده پانزده سال درس ایشان میرفتم هیچ وقت یک جسارت از ایشان به طلبهها ندیدم امام در حالت بود که فرمودند: «اگر علم نداری، اگر عقل نداری، اگر دین نداری، عاقل باش و نخواه که هویت انسانیت را به هم بزنی». بعد هم به خانه رفتند و تب مالت ایشان عود کرد و سه روز برای تب مالت در خانه ماندند.همهی این قضایا برای این بود که شنیده بودند یک طلبه پشت سر یکی از مراجع غیبت کرده بود. امام خودش غیبت نکرده بود بلکه یک طلبه پشت سر یکی از مراجع غیبت کرده اما نفس او به شماره افتاده بود!». (23)
چرا مواظب زبانمان نیستیم؟
وقتی امام در مسجد سلماسی قم عصرها درس اصول میفرمودند به ایشان اطلاع دادند که در مجلس درس بعضی از متخصصین نسبت به ملاصدرا اهانت شده است. ایشان با حال عصبانیت در مقام موعظه و نهی از جسارت کردن به بزرگان دین فرمودند: «و ما ادریک ما ملاصدرا، مسایلی که ابوعلی سینا از او عاجز مانده ملاصدرا آنها را حل نموده چرا ما مواظب زبانمان نیستیم». (24)کشتی بگیرند غیبت نکنند
آیت الله شهید محلاتی:
این توصیه امام با ما طلبهها بود که میفرمودند: اگر از اول جوانها زیاد بروند سراغ مستحبات، از واجباتشان باز میمانند. آنهایی که خیلی مقدس بودهاند از حوزهی علمیه گذاشتند و رفتند. مقدسی زیاد برای بچههای پانزده و شانزده ساله خستگیآور است. تفریحات مشروع داشته باشند اما گناه نکنند. خدا مرحوم شهید آیت الله سعیدی را بیامرزد، در جلسه درس امام از آن عقب میگفت: «آقا طلبهها کشتی هم بگیرند؟» امام فرمودند: «بله، کشتی هم بگیرند، اما غیبت نکنند.» (25)پینوشتها:
1- برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج 3، ص 291.
2- همان.
3- همان.
4- همان، ص 291-292.
5- همان، ص 292.
6- همان.
7- همان.
8- قعده یا گعده: نشستهای خودمانی طلاب است.
9- برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج3، ص 293.
10- همان.
11- همان.
12- همان، ص 293-294.
13- همان، ص 294.
14- همان.
15- همان.
16- همان، ص 294-295.
17- همان، ص 295.
18- همان.
19- همان، ص 295-296.
20- همان، ص 296.
21- همان.
22- همان.
23- همان، ص 297.
24- همان.
25- همان، ص 298.
سعادتمند، رسول؛ (1389)، درسهایی از امام: اخلاص و تقوا، قم: انتشارات تسنیم، چاپ اول