نویسنده: اولریک ماینهوف
برگرداننده: حسن چاوشیان
ویراستار: محمد منصور هاشمی
برگرداننده: حسن چاوشیان
ویراستار: محمد منصور هاشمی
Discourse
این مفهوم اکثر اوقات با زبان «در حالت کاربرد» مترادف دانسته میشود، یعنی متوجه متن / متونی است که واقعاً در وضعیتهای ارتباطی واقعی و اصیل وجود دارد. از این رو، گفتمان در چندین رشته و زیررشتههای گوناگون زبان شناسی، نقش دارد: در زبان شناسی متنی، به مثابه روش توصیف نحوهی اتصال گزارهها به یکدیگر برای تشکیل واحد زبان شناختی منسجمی که بزرگتر از یک جمله است (نک. Beaudgrande and Dressler, 1981; Halliday and Hasan, 1976)؛ در زبانشناسی سازگانی (سیستمی)، به مثابه روش اتصال سازمان زبانشناختی گفتمان به مؤلفههای سیستماتیک وضعیتی؛ در روان زبان شناسی، برای تبیین استراتژیهای شناختی که کاربران زبان در ارتباط به کار میگیرند، مثل به کار انداختن معرفت خود از جهان (Van Dijk and Kinstsch, 1983). آن جا که گفتمان به معنای «اظهار» مربوط است نه به «جمله»، پس به «کاربردشناسی» ربط پیدا میکند، هر چند که کاربردشناسی زبان شناختی نمیتواند همهی جنبههای گفتمان را به معنای کامل آن تبیین کند. بنابراین، مفاهیم گفتمان، شامل طیفی میشود از محدودترین توصیفهای متنی- زبانی که گفتمان در آنها صرفاً «گسترش پیوستهی... زبان به بیش از یک جمله» است (Crystal, 1985, p. 96) که ممکن است شفاهی یا کتبی باشد، یا هر دو، تکگویی یا مکالمهای باشد، تا مفاهیم کلانی که میکوشند خوشههای نظراً ایدئولوژیک یا «شکل بندیهای گفتمانی» را که به نحو نظام مند معرفت و تجربه را سازمان میدهند تعریف و مشخص کنند و صورتهای بدیل را از طریق سلطهی خویش سرکوب نمایند (1969 ,Foucault) به صورت نظری توصیف و تعریف کند. در این زمینه پرسشهایی در این مورد پیش میآید که گفتمانها چگونه ممکن است از درون مورد چالش قرار بگیرند و گفتمانهای بدیلی پدید آید. چنین بحثهایی در حوزههای فراوانی جریان دارد از جمله در فمینیسم و پساساختارگرایی.گفتمان به یکی از پرکاربردترین و مغشوشترین اصطلاحات در نظریههای اخیر هنر و علوم اجتماعی تبدیل شده است، بی آن که مفهوم واحد قابل تعریفی وجود داشته باشد که به این کاربردها وحدت ببخشد. گفتمان و متن را غالباً به جای هم به کار میبرند. هر جا هم که تمایزی بین این دو برقرار شود، گاهی از دیدگاه روش شناختی است (متن مساوی است با مواد اولیه؛ گفتمان مساوی است با فرایند ارتباطی) یا برای تبیین پیوندهای میان متنهای یک گفت وگو. بوگرانده و درسلر (Beaugrande and Dressler, 1981) متن و گفتمان را مادامی که تولیدکنندهی واحدی داشته باشند مترادف میگیرند، ولی گفتمان را حاصل جمع متنهای به هم پیوسته نیز به شمار میآورند. آنها با تعریف متن به مثابه رخداد ارتباطی، هفت ضابطه برای متن بودن برمیشمارند. پیوستگی و انسجام معیارهای «مبتنی بر متن» هستند. این معیارها هم ناظر به شکلهای دستوری است که اتصالهای میان جملههای درون یک متن را مشخص میکند و هم ناظر به پیوندهای مفهومی در گزارههای مرتبط با یکدیگر که ضرورتاً شکلهای دستوری معینی ندارند. علاوه بر این، معیارهای «مبتنی بر کاربر» نیز وجود دارد: نیتمندی، موجه بودن، دانایی، وضعیتمندی و بین متنی بودن. این هفت ضابطه همراه با هم سازندهی ارتباط متنی است. ضوابط «مبتنی بر کاربر» باید این واقعیت را تبیین کنند که «معنای» گفتمان در خود صورتهای زبان شناختی مستتر نیست، بلکه خوانندگان یا شنوندگان معنا را فعالانه با استنباطهای خود برمیسازند.
لوینسن ( 6.Levinson, 1983, ch) تحلیل گفتمان را به تنظیم قواعد ساختاری گفتمان به نحوی که در دستور زبان متن متجلی شده، (نک. 1972 ,Van Dijk) و نظریههای مبتنی بر کنش گفتاری (Labov and Fanshel, 1977; Coulthard and Montgomery, 1979)، محدود میکند و تحلیل گفتوگو را که اتنومتدولوژیستها به شیوهای کاملاً تجربی انجام میدهند، در مقابل آن قرار میدهد. 1978) ,Sacks et al., 1974; Schenkein ). با این حال، مفهوم کلیتر گفتمان دربرگیرندهی تحلیل گفتوگو و سایر رهیافتهای جامعه شناختی به کنش متقابل ارتباطی به مثابه یکی از روشهای بررسی گفتمان است (Gumperz, 1982).
در نظریهی ادبی، مفهوم گفتمان نشانگر راهی برای خاتمه دادن به تقسیم بندی متون ادبی و غیرادبی است. شأن والای متون شاعری جای خود را به طیفی از کرد و کارهای زبان شناختی میدهد که کم و بیش وابسته به متن و زمینهاند. به این ترتیب تفاوت میان «گفتمان در زندگی و گفتمان در شعر» (1926 ,Volosinov) مطلق نیست و مبتنی بر تفاوت درجه است. از نظر ولوشینوف، گفتمان امری ایدئولوژیک است چون بین افرادی به وجود میآید که سازمانبندی اجتماعی دارند و بیرون از این متن و زمینه قابل درک نیست. «اگر گفتمان را... پدیدهای مربوط به آمیزش فرهنگی فرض کنیم... نمیتوانیم آن را مستقل از وضعیت اجتماعی موجد آن درک کنیم» ( 8.ibid., p). ماهیت ایدئولوژیک گفتمان شفافتر از همه جا در گفتمان مقتدرانه [که] خواستار پذیرش و اطاعت بیقید و شرط ماست [دیده میشود]. بنابراین گفتمان مقتدرانه هیچ تبادلی را با متن و زمینهی محاط بر خود برنمیتابد... این گفتمان برای همیشه با اقتدار عجین است- با قدرت سیاسی، با یک نهاد یا با یک شخص- و با افت و خیزهای همان اقتدار با فراز و نشیب مواجه میشود. (Bakhtin, 1943-5, p. 343).
مفهوم گفتمان نزد ولوشینوف، باختین و سایر نویسندگان حلقهی باختین، و سایر مفاهیم مرتبط در نوشتههای اخیر نشانه شناسی اجتماعی، با روایتهای کلان گفتمان که در تعریف بوردیو از «سرمایهی زبان شناختی» (Bourdieu, 1977) دیده میشود و نیز به ویژه با مفهوم «شکلبندیهای گفتمانی» فوکو (Foucault, 1969) پیوند دارد.
منبع مقاله :
آوتوِیت، ویلیام، باتامور، تام؛ (1392)، فرهنگ علوم اجتماعی قرن بیستم، ترجمهی حسن چاوشیان، تهران: نشر نی، چاپ اول