چهار وقف نامه از چهار مدرسه‏ی اصفهان در دوره‏ی صفوی

چهار وقف نامه از چهار مدرسه‏ ی اصفهان در دوره‏ی صفوی در شهر علم و هنر عصر با شکوه صفوی مورد بررسی قرار می گیرد.
پنجشنبه، 23 آبان 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چهار وقف نامه از چهار مدرسه‏ی اصفهان در دوره‏ی صفوی
مقدمه
یکی از مسائلی که به شناخت تاریخ آموزش و فرهنگ در ایران اسلامی کمک شایسته‏ای می‏کند، شناخت وضعیت مدارس و تاریخچه آنهاست.

در زمینه شناخت مدارس، لازم است تا کیفیت تأسیس، اداره و مسائل تحصیل و اسکان دانش جویان مورد بررسی قرار گیرد. از منابع مهم برای شناخت این امور، تحقیق در وقفنامه‏های مدارس است که در بسیاری از آنها به تفصیل در این باره سخن گفته شده است.

درباره اصفهان که شهر علم و هنر عصر با شکوه صفوی بوده، این برسی دو چندان ارزش دارد. پیش از این درباره اوقاف اصفهان آثاری به صورت کتاب یا مقاله نشر شده است. در اینجا چهر وقفنامه از چهار مدرسه ارائه شده است.

ابتدا توضیحاتی کلی درباره آنها، و پس از آن متن آنها عرضه خواهد شد. ان شاء الله اگر توفیقی بود در شماره‏های آتی میراث وقفنامه‏های دیگری را نشر خواهیم داد.

در همین جا از همه کسانی که به نحوی با این قبیل وقف‏نامه‏ها آشنا هستند تقاضا داریم تا اگر وقف‏نامه‏ای دارند آن را آماده نشر کرده و برای ما ارسال دارند. باشد تا در راه شناخت تاریخ فرهنگ اسلامی در ایران گامهای برداشته شود. از خانم احمدی که زحمت آماده سازی این وقفنامه و مقدمه آن را کشیدند سپاسگزاریم. جعفریان.
 

ویژگیهای وقفنامه مدرسه جده کوچک

از این وقفنامه دو سواد به شماره ثبت 106 در بایگانی اداره‏ی کل اوقاف اصفهان موجود است که یکی بر روی کاغذ سفید مایل به زرد و دیگری بر روی کاغذی به رنگ آبی نوشته شده است که گویا سواد دوم از روی سواد اول نسخه برداری شده و یا احتمالا از روی نسخه‏ی مفقود شده‏ی دیگری تهیه شده است.

نسخه‏ی آبی رنگ در بالای صفحه دارای یک تمبر می‏باشد و در پشت کاغذ نیز تاریخ 1324 شمسی ضبط شده است. در میان دو سواد یکی دو مورد تفاوت وجود دارد که البته نه در محتوی بلکه در کلمات است که نشان از اشتباه نساخ دارد.

در بالای وقف‏نامه مهر و تأیید صاحب نظرانی است که در طی چند سال مطابق بودن سواد با اصل وقفنامه را گواهی کرده‏اند این گواهی‏ها در سالهای 1254 ه. ق، 1257 ه. ق و در 1258 ه. ق صورت گرفته است.

کلیه‏ی مطالب حاشیه‏ی وقفنامه در آخر وقفنامه آورده شده است. به علاوه در حاشیه‏ی متن هر کجا که وقفنامه اصلی دارای مهری یا جمله‏ای مبنی بر تأیید بوده است، عینأ باز نویسی شده و به جای مهر ، ذیل کلمه‏ی «مهر» عبارت داخل آن نوشته شده است.

گواهان اصلی این وقفنامه چهار نفر هستند: شخص واقف (عنوا مهر: نواب قمر رکاب خورشید احتجاب جده ماجده)، شاه عباس ثانی، خلیفه سلطان و سید ماجد قاضی. واقف این مدرسه جده شاه عباس ثانی بوده که مدرسه‏اش به دلیل کوچک تر بودن نسبت به مدرسه جده دیگر شاه عباس ثانی به مدزسه جده کوچک مشهور است. در این مورد دکتر لطف الله هنر فر می‏نویسد:

«مدرسه‏ای را که از حیث وسعت کوچکتر است جده بزرگ شاه بنا کرده و مدرسه‏ای را که از حیث وسعت بزرگتر است جده کوچک شاه بنا نموده اما امروز اطلاق کلمه بزرگ و کوچک از طرف عموم مردم بر حسب وسعت بنا است. به این ترتیب که مدرسه‏ی بزرگتر را «مدرسه جده بزرگ» و مدرسه کوچکتر را «مدرسه جده کوچک» می‏نامند.»(1).

اگر گفته‏های آقای هنر فر در مورد وجه تسمیه‏ی «جده‏ی کوچک» و «جده بزرگ» را بپذیریم و به این نکته نیز توجه کنیم که شاه عباس از طرف پدر تنها می‏توانسته یک جده داشته باشد و این دو بانو نیز به احتمال قریب به یقین نسبتشان با شاه از طریق پدر بوده است .

زیرا هر دو اول ثواب موقوفه خود را نثار روح شاه‏زاده مرحوم ، یعنی صفی میرزا، فرزند ارشد شاه عباس اول که به دست وی کشته شده است، کرده‏اند - می‏توانیم چنین نتیجه بگیریم که:

یکی از این دو خانم همسر شاه عباس اول - یعنی مادر صفی میرزا - و دیگری همسر صفی میرزا است. نسبت کوچک و بزرگ را نیز در اول به طور صحیح به کلمه‏ی جده داده بوده‏اند. به این ترتیب که همسر شاه عباس را جده بزرگ و همسر صفی میرزا را جده کوچک می‏نامیده‏اند.

بنابر آنچه تا کنون گفته شده، چنین حدس زده می‏شود که واقف این مدرسه ؛ یعنی «دلارام خانم» همسر شاه عباس اول و جده بزرگ شاه عباس ثانی است. بویژه که در پشت وقفنامه‏ی این مدرسه، فهرستی از کتب وقفی آمده است که در رأس آنها کتبی است که ثوابش به ترتیب نثار روح شاه عباس ماضی، پس از آن ذخیره برای واقف و سپس به روح صفی میرزا و بعد از آن شاه صفی شده است.

گ‏واه دیگر این وقفنامه، سید ماجد قاضی است که گویا وی کسی جز سید ماجد بحرانی فرزند سید محمد نیست. وی در آغاز قاضی شیراز و سپس نایب الصدر و مدتی بعد، قاضی اصفهان بوده است.

از تاریخ دقیق در گذشت وی آگاهی نداریم، تنها گفته شده که در زمان تألیف امل الامل اثر شیخ حر عاملی که در سال 1097 ه. ق انجام یافته، وی مرحوم شده بوده است و از آنجا که کتابی شرح عهد مالک با عنوان التحفة السلیمانیه به نام شاه سلیمان (1105 - 1078) نگاشته باید در گذشت او پس از سال 1078 ه. ق باشد.(2)شهادت وی بر وقفنامه چنین است:

«ذاک السواد الاصیل المؤرخ به تاریخ سبع و خمسین و الف من الهجرة. الممهور بمهر القاضی المسمی بالماجد .»گ‏واه دیگر، وقفنامه خلیفه سلطان صدر شاه عباس ثانی است. نصر آبادی درباره‏ی وی می‏نوسید:

«اسم شریفش سید علاءالدین حسین است، ولد خلف میرزا رفیع‏الدین محمد مشهور به خلیفه. نسب شریفش منتهی می‏شود از جانب پدر به میر بزرگ که از اکابر سادات مازندران است اما والده نواب از سادات شهرستان است که در زمان شاه جنت مکان شاه عباس ماضی، والد ماجد آن جناب را به منصب صدارت و ایشان را به سعادت مصاهرت و منصب وزارت سرافراز داشته.

در ازمنه‏ی سابق هیچ سلسله به این سعادت و این دو «منصب» عالی سر بلندی نیافته‏اند. نواب معزی الیه از فنون علوم بهره کافی برده، در قواعد اصول دین مبین در نهایت متانت و فطانت بوده، لحظه‏ای تعطیل در اوقاف روا نداشتی.

در اوایل جلوس شاه صفی - علیه الرحمه - به سعایت بدگویان بی جهت معزول شده و مدتی در قم متوطن بوده بعد از قتل سارو تقی، به تکلیف شاه عباس ثانی مسند وزارت اعظم به وجود آن یگانه مزین شد و در تاریخ شهور سنه 1064 در ولایت مازندران طایر روح پر فتوحش به قصد مأمن جاوید بال پرواز گشود....» (3).

این مدرسه نسبت به مدرسه جده بزرگ، کوچکتر است. اتاقهای طلبه نشین مدرسه در اطراف دو حیاط ساخته شده است. در ورودی مدرسه در ضلع جنوبی قرار دارد و در ضلع شمالی در حیاط دوم در یکی از غرفه‏ ها کتیبه‏ای از سنگ مرمر به طول 95 سانتیمتر و عرض 70 سانتیمتر نصب شده است.

در این کتیبه نام واقف «دلارام خانم» ذکر شده است. وی جده شاه عباس دوم بوده که در سال 1056 ه. ق - بنابر نوشته‏ی کتیبه‏ی سر در مدرسه (4)بنای مدرسه را به اتمام رسانده است. تاریخ تنظیم وقفنامه در سال 1057 ه. ق یعنی یکسال بعد از بنای مدرسه است.

وقفنامه، مکان مدرسه را این گونه مشخص می‏سازد: «در جنب خان مشهور به انار فروشان واقع در دارالسلطنه اصفهان» (سطر 25)، که این مکان امروز به بازار «قهوه کاشیها» معروف است.
 

ویژگیهای وقفنامه‏ی مدرسه جده بزرگ

این وقفنامه که به شماره ثبت 103 در بایگانی اداره کل اوقاف اصفهان نگهداری می‏شود، از معدود اسنادی است که اصل آن به دست رسیده است. این وقفنامه بر روی کاغذی ضخیم نوشته شده که بعدها گویا به هنگامی که دچار پارگی و شکستگی شده، پشت آن را پارچه چسبانده‏اند.

اما بطور کلی این وقفنامه آسیب بسیار دیده و مقداری از بخش فوقانی و سطرهای ابتدای آن کاملأ از میان رفته است. این وقفنامه در سال 1057 هجری قمری به دستور «حوری نام خانم» (5)، جده شاه عباس ثانی تنظیم گردیده است (6)و طی آن انگیزه ایجاد مدرسه، شرح و توصیف موقوفات آن و قیود و شرایط که از سوی واقف لازم دانسته شده، ذکر گردیده است.

تاریخ ساختمان مدرسه، طبق کتیبه‏ی سر در آن، سال 1058 هجری قمری است. این کتیبه با خط ثلث سفید بر روی کاشی لاجوردی و به خط محمد رضا امامی نوشته شده است. همانگونه که پیشتر گفته شد، قسمتی از ابتدای وقفنامه خسارت دیده است. اما این افتادگی نباید چندان زیاد باشد ؛ زیرا جملات آغازین که همیشه به حمد و سپاس ایزد اختصاص دارد، هنوز به پایان نرسیده است. اولین جمله‏ی باقیمانده‏ی متن (سطر 1) چنین آغاز می‏شود:

«سپس سعادت اساس عبادت لباس کریمی را که فیض و لطف کامل او مدارس افلاک را به اجمل اشکال و اکمل اوضاع ایجاد و ابداع نمود...» در پایان متن وقفنامه از دو گواه یاد شده، یکی حبیب الله بن حسین حسینی است.

که گویا این شخص همان حبیب الله کرکی بن حسین حسن حسینی موسوی عاملی است. شرح حال وی را شیخ حر عاملی آورده است. او در اصفهان صدارت داشته و در حدود سال 1060 در گذشته است، گرچه در اواسط این سال از وی به عنوان: «خلد الله تعالی ظله» یاد شده است(7).

همچنین از میر سید احمد بن زین العابدین علوی ذکری آمده که وی داماد مرحوم میر داماد بوده است و نویسنده‏ی آثار متعددی در فقه، تفسیر کلام و فلسفه و صاحب چند ردیه بر مسیحیان است درباره‏ی وی گفته شده که پیش از 1060 در گذشته است و اکنون با توجه به این وقفنامه روشن می‏شود که تاریخ در گذشت وی احتمالا در سال 1058 یا 1059 بوده است(8).

ویژگیهای وقفنامه مدرسه کاسه گران

از این وقفنامه، یک نسخه‏ی عکسی از روی اصل وقفنامه به شماره‏ی ثبت 173 در قسمت بایگانی اراده‏ی کل اوقاف اصفهان موجود است که نگارنده نیز از همین نسخه استفاده کرده است.

واقف این مدرسه «امیر محمد مهدیا» معروف به حکیم الملک اردستانی (9)است که در سال 1104 این مدرسه را گویا باز سازی کرده واملاک و مستغلات زیادی بر آن وقف نموده است.

نامهای دیگر مدرسه بنا بر آنچه در وقفنامه آمده چنین است:
«مدرسه معینه سینه موسوم به مدرسه حکیمیه مشهور بین جمهور العوام به مدرسه شمسیه و کاسه گران واقعه در میدان ایلچیخان دارالسلطنه اصفهان...»
 

ویژگیهای وقفنامه‏ی مدرسه نیم آورد

آنچه در قسمت بایگانی اداره‏ی کل اوقاف اصفهان تحت عنوان وقفنامه‏ی مدرسه‏ی نیم آورد، به شماره‏ی بایگانی 105 موجود است، سوادی است که در سال 1349 ه. ق. تهیه شده است.

محل سجع مهرها در بالا و حاشیه‏های اطراف متن اصلی دقیقا بازنویسی گردیده است و نیز چند تن بر مطابقت این سواد، با نسخه‏ی سواد اول گواهی داده‏اند. این مهرها برخی متعلق به شاهدهای وقفنامه‏ی اصلی است و پاره‏ای مربوط به افرادی است که مطابقت سواد اول را با نسخه‏ی اصلی گواهی داده‏اند.

سواد مزبور بر روی کاغذی زرد رنگ و در هر دو روی کاغذ نسخه برداری شده است. البته متن وقفنامه در یک روی کاغذ و در پشت آن فهرست و شرح رقبات وقفی است.

تاریخ تنظیم اصل وقفنامه سال 1113 ه. ق است و واقف آن «زینب بیگم»
همسر «محمد مهدیا» ؛ حکیم الملک اردستانی (10)است.

نظارت مدرسه نیز به عهده‏ی «علامی فهامی علامة العلمائی مجتهد الزمانی آقای قواما شیخ محمد جعفر» (11) (سطر 49) سپرده شده است و پس از او به آقای «محمد حسینا فرزند شیخ محمد جعفر» (سطر 15 ) .

و بعد از او به فرزند ارشد او به همین ترتیب تا نسل او باقی است و در صورت انقراض نسل آنها، امر نظارت به عهده‏ی «... اولاد ذکور... علامة العلمائی مجتهد الزمانی آقای آقا جمال‏الدین محمد خوانساری»(12)(سطر 55) گذاشته شده است.
 

متن وقفنامه مدرسه جده کوچک

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین

سبحانک اللهم یا واقف السرائر و النیات و با عالم الضمائر و الخفیات ؛ نحمدک علی ما قععت عفار (13)عوالم الایجاد المدارس تحصیل العرفان و اصطفی التولیة بقاء الامکان من نوع الانسان. بیت:
هر چه بر آید به زبان و قلم
نیست به از مهر ولی نعیم‏
آن حرم آرای دل واقفان
پرده گشای نظر عارفان‏
رافع این گنبد نیلی لباس
واضح این فرش زمرد اساس‏


جواهر مهر و سپاس و زواهر(14) شکر بی حمد و قیاس، شایسته وقف درگاه واقف تعالی شأنه که صوامع قدس و مجامع انس ذره‏ای از مبدعات قدرت و مکونات مشیت او است.

و بسط بساط نعمت در افضیه‏ی (15) بقاع راحت و تهیه فواید مکرمت در امکنه رفاهیت و استراحت شمه‏ای از آثار رأفت و رحمت او منعمی که خلص عباد و واقفان طریق سداد را به توفیق تأسیس بقعه‏ی منوره‏ی اتباع باشد.

شریعت محمدی - صلی الله علیه و آله - به منازل علیه‏ی عالیه و درجات رفیعه‏ی متعالیه کشانیده و روایح فوایح (16) نشر خیرات و اشاعه‏ی مبرات را به حاشیم حقایق تنسیم رسانیده و چراغ لوامع ایمان و عرفان و مجامع خواطر مقتبسان (17) انوار هدایت لم یزلی روشن گردانیده و درود فراوان و صلوات بی پایان که با نفحات ریاضی قدس همعنانی کند سزاوار ایثار مشهد مطهر و مرقد منور آن شمع جمع رسالت و هادی طریق رشاد و هدایتی است .

که بی نور متابعت او در خانه‏ی دل جز معنی «ظلمات بعضها فوق بعض» (18) متاعی حاصل نمی‏گردد و بی وسیله‏ی فیض سحاب مکرمتش زارعان «الدنیا مزرعة الآخرة» (19) را از انتفاع حاصل امید و مقصود میسر نمی‏شود.

موقوف علیه هر درجه‏ی علیه و مصرف هر مرتبه سنیه متولی بقعه «قم اللیل الا قلیلا (20)«حافظ خوش کلام و «رتل القرآن ترتیلا»(21)شیخ خانقا و عالم مدرس مدرسه «و علمک مالم تکن تعلم» (22)شه آسمان قدر و ستاره... مه هاشمی آفتاب قریش:

عطارد شده خوشه چین رهش
فلک کمترین بنده‏ی درگهش‏

اعنی حضرت سید المرسلین و خاتم النبیین ابوالقاسم محمد مصطفی - صلی الله علیه و آله -
جنیب دان نه میدان افلاک
سلیمان قدر دار الملک لولاک‏
قرار هفت مسند چار طاقش
حریم حضرت عزت وثاقش‏


و لایق نثار روضات مطهرات آل عترت معصومین و احفاد و ذریه‏ی طیبین و طاهرین اوست که به زیور کمالات و اراضی قلوب مؤمنین بی ترشح زلال محبت ایشان نشو و نما نپذیرد و نهال مطالب و اقبال بی فیض رشحات مودتشان سر سبز و نهال نگردد ؛ سیما حضرت امیر المؤمنین و قبلة العارفین، النور الاتم و سر الله الاعظم الذی قیل فی مدحه و نعم ما قیل شعر

لوان عبدا أتی بالصالحات غدا
و ورد کل نبی مرسل و ولی‏
و صام ما صام صوام بلا کسل
و قام ما قام قوام بلا ملل‏
و عاش فی الناس آلافا مؤلفة
عار من الذنب معصوما و من الزلل‏
و طارفی الجو لا یأوی (23) الی جبل
و خاض فی الجر لا یخشی فی البلل‏
فلیس ذلک یوم البعث ینفعه
الا بحب امیر المؤمنین علی‏


صلوات الله و سلامه علی و علیهم اجمعین، اما بعد بر رأی حقایق آرای واقفان مواقف علم و یقین و مرآت ضمایر اکسیر تأثیر ساکنان مدارس فضل و دین که دیده اعتبارشان به کحل الجواهر «فاعتبر و یا اولی الابصار » (24)مکحل و فضای صدور ایشان به توقیع وقیع «افمن شرح الله صدره للاسلام فهو علی نور من ربه.» (25)منشرح و منور گردیده، کوکب این معنی طالع و لا مع و چراغ این مدعی روشن و ساطع خواهد بود که دنیا محل حوادث و آفات

و مقام هر گونه مجازات و مکافاتست. حبذأ سعادتمندی که قبل از وقوع واقعه ضروریه و پیش از تحقیق قضیه حقیقیه، از مهاد غفلت، خبیر و آگاه گشته، تهیه‏ی اسباب سفر معاد پردازد .

و به قدم سعی و اجتهاد، بر مدارج معروفات و مساعد مبرات بر آید و به اعتصام سفینه‏ی خیرات مطاع (26) وجود خود را به ساحل نجات کشانده و لوای مسابقت از ساعیان خیرات و مسارعان مبرات ربوده، ندای حقیقت انتمای «فاغتنموا الامهال و لا تصبعوه بالاهمال» (27)به گوش جان شنید.

معنی «و ما المال و الأهلون الا ودائع فلابد یوما من رد الودائع»(28)بر لوح صحیفه‏ی خاطر منقوش سازد و مقصود از حطام دنیوی تحصیل ذخایر اخروی شناسد، چون پیوسته صورت این معنا و همواره معنای این صورت در مرآت خیال و خاطر آینه‏ی مثال، .

نواب مستطاب تنزه انتساب معلی جناب قمر رکاب خورشید احتجاب بلقیس مرتب، مریم سیرت، خدیجه منزلت، فاطمه سریرت، خاتون محبوبه‏ی کبری مسند آرای نوامیس عظمی موفقه به توفیقات سبحانی، مؤیده به تأییدات یزدانی، مصدوقه‏ی «ان الله اصطفیک و طهرک علی نساء العالمین» (29)

عصمة الدنیا و الدین، اعنی خلد الله ایام سلطنته خلف اخلافها و اعظم السلاطین و افخم الخواقین و لازالت برکات عفافها باقیة الی یوم‏الدین گردید و به ملاحظه‏ی استماع فحاوی آیات وافیه هدایت کلام ربانی ؛

مثل قوله - عز - من قائل «و ما تقدموا لأنفسکم من خیر تجدوه عند الله هو خیرا اعظم اجرا» و قوله تعالی تقدموا «مثل الذین ینفقون بأموالهم فی سبیل الله کمثل حبة أنبتت سبع سنابل فی کل سنبلة مائة حبة و الله یضاعف لمن یشآء و الله واسع علیم» (30)

پیوسته همت والا نهمت بر افاضه‏ی خیرات و اشاعه‏ی مبرات گماشته، از خالص مال خود در جنب خان مشهور به انار فروشان، واقع در دار السلطنه‏ی اصفهان حفت بالا من و الامان مدرسه‏ی نفیسه احیاء و بعد از اتمام، وقف مؤبد بر علمای علوم یقینیه و علمیه، از فرقه‏ی حقه‏ی ناجیه‏ی اثنی عشریه فرموده .

و به جهت استیفاء مدرسه علمیه و استرفاه حال ساکنین این بقعه‏ی سنیه، اراده‏ی خاطر، عاطر ملکوت ناظر، دریا مقاطر بدان تعلق گرفته که تمامی مذکورات ذیل که به وجود ناقله‏ی صحیحه‏ی شرعیه در سلک متملکات نواب علیه‏ی عالیه واقفه‏ی ضاعف الله حسناتها و ادیمت میامن عفافها - بلا منازعه‏ی منازعی انتظام و در تحت تصرف مالکانه وکلای معظم الیها، استقرار تمام داشت، وقف برآن فرمایند.

تا به شروط سایغه آتیه ذکرها نما و حاصل آن صرف مؤونات و ما یحتاج بقای موقوف علی و معاش ساکنین آن شده «یوم تجد کل نفس ما عملت من خیر محضرا» (31) به ثواب آن فائض و بهره مند گردد. بنابراین وکیل جلیل نواب واقفه امتثالا لامره العلیة العالیه الاصادر عنها متقربة الی الله تعالی وقف مؤبد شرعی و حبس مخلد دینی نموده .

بر مدرسه‏ی رفیعه‏ی علیه‏ی مزبوره - عمرالله سبحانه بالقید و التأیید و ادام للواقفه... التوفیق و التأیید تمامی و همگی نوزده حبه و نیم از حبات معینه‏ی معلومه،

قریه‏ی نفیسه‏ی معموره‏ی مدعوه به قریه‏ی جلادران قهاب (32) دار السلطنه اصفهان مسفوره که به عنوان ابتیاع صحیح شرعیه از مالک متصرف آن به ملکیت و تصرف وکلای نواب واقفه انتقال و استقرار یافته و جملگی کتب مفصله ضمن و شش دانگ کل یک در حمام معین مشهور به حمام نویدیه واقع در محله‏ی سر نیم آورد .

من محلات دار السلطنه‏ی مزبوره، محدوده به خانه و تیمچه میر اسماعیل قهوه چی و به شارع و تمامت یک نصف شایع کامل از کل یک در خانه معین در چهار سوق مقصود عصار شهره محدود به مدرسه‏ی مشهور به مدرسه‏ی مرحوم ملا عبدالله (33) .

و به خانه نواب مستطاب شاهزادگی و به شارع و همگی دکاکین معینه معلومه دایره و بایره که سه باب از آنها قدیما و ما بقی جدیدا به ملکیت و حصیت شرعیه نواب مستطاب واقفه‏ی موفقه تعلق گرفته .

بدین موجب ما مثل هر یک از توابع شرعیه و لواحق ملیه و متعلقات دینیه و منضمات و ملحقات اسلامیه من العرصه و الاعیان و الممار(34) و المداخل و العیون و الآبار و الجداول و الانهار و المرافق و الحریم و الضمایم. قدیما: من دکاکین واقعه در چهار سوق مذکوره محدود به خانه نواب مستطاب شاهزادگی و به مدرسه و شارع. جدیدا: دکان قصابی: محاذی خان که محدوده به مدرسه و شارع. دکان خشکبار فروشی: به شرح ایضا.

دکان تنباکو فروشی: به شرح ایضا. دکان عطاری: به شرح ایضا. دکان سبزی فروشی: محدود به مدرسه و شارع جنب خان انار فروشان. دکان رواسی ایضا. قنادی ایضا. سنگکی ایضا. کارخانه طباخی ایضا.

دکان قلیان فروشی دکان دقاقی حدی به مدرسه نواب مستطاب و حدی به شارع کار دکان خانه رواسی ایضا. دکان تنور سازی (35)حدی به خان انار فروشان، حدی به مدرسه، حدی به مستطاب و حدی به شارع و حدی به شارع مدرسه نو و حدی به شارع محاذی خان له بیگ.

مع حدودها و حقوقها با سرها و حذافیرها مما یعد و یحصی فی الشریعة المقدسة من التوابع و اللوآحق سواء ذکر أو لم یذکر و سمی ام لم یسم، وقفیه صحیحة شرعیه، لازمة جازمة نافذة منجزة مخلدة مرعیة، البدایة منقطعة النهایة مقرونة بقربة .

و سایر شرایط معتبره در صحت متممات ملیه آن الی ان یرث الله الارض و من علیها و هو خیر الوارثین و وکیل جلیل نواب قمر رکاب واقفه بامره العلیة العالیه، صیغه‏ی شرعیه‏ی این وقف به شروط سایغه آتیه ذکرها منعقد گردانیده .

و به قول من جازله القبول فی مثله، مقرون ساخته و به قیض من تغیر قیضه فی نحو ذلک شرعا داد و در صحیفه خیرات و مبرات نواب واقفه لازالت موفقه بها، به قلم تقدس، رقم کرام الکاتبین، ذخرأ لها لیوم الدین ثبت گردد ؛

«و الله لا یضیع اجر المحسنین» (36) اما بیان شروط سایغه که وکیل مذکور بامرها ادیمت میامن عفافها در میان صیغه‏ی موقوفات مدرسه‏ی علیه‏ی عالیه‏ی مسفوره ذکر کرد ؛

اول آنکه تولیت وقف مذکور متعلق است به نفس نفیس نواب علی عالیه واقفه‏ی موقفه - مادامت حیا بلغها الله سبحانه اطول الاعمار - و بعد از ارتحال به دار البقاء تولیت آن شرعا متعلق و مفوض است به خلف اخلاف نواب واقفه معظم الیها اعنی اعلی حضرت کیوان رفعت، مشتری نظیر، مریخ صولت، خورشید تأثیر، ناهید عشرت، عطارد ضمیر، قمر خدم، ثریا سریر، سکندر رتبت، جم مرتبت، سلیمان منزلت، تاجستان سلاطین روزگار، تاج بخش خواقین نامدار، بانی مبانی جهانبانی،

حامی حوزه‏ی مسلمانی، غره‏ی ناصیه‏ی کشور گشایی، آیه رحمت کبریایی، ممهد قوانین سروری، مشید قواعد نیک اختری، زیب ده سریر کیانی، زینت بخش اورنگ سلیمانی، فرمان فرمای ممالک آفاق، جالس مسند خلافت بالارث و الاستحقاق، مؤید به تاییدات یزدانی، منظور انظار سبحانی، مخصوص به خطاب ظل اللهی، مخصص به القاب دین پناهی، نگین خاتم یداللهی، گوهر صدف تاجداری، باسط بساط من و امان، ماحی آثار ظلم و عدوان، مظهر آیات «ان الله یأمر بالعدل و الاحسان (37)

مظهر سر «و لکل قوم دولة و دولتنا فی آخر الزمان السلطان بن السلطان بن السلطان و الخاقان بن الخاقان بن الخاقان بن خاقان خلد الله ملکه و سلطانه و افاض علی العالمین بره و عدله و احسانه»

و بعد از تمتع آن حضرت به حیات طبیعی و اتصال نهال دولت ابد تأسیس به ظهور حضرت امر، تولیت به پادشاه عصر که از نسل آن حضرت ابقاه الله ببقاء الله ببقاء السموات و الارض بوده باشد، مفوض فرمودند و ثانیا آنچه از ریع و حاصل و نما و مستقل موقوفات (38) مزبوره حاصل گردد .

و به قبض ید و حیطه ضبط و حفظ متولی یا قائم مقام شرعی او، در هر مرتبه در آید، بعد از وضع حقوق دیوانیه مستمره و ما یحتاج و مؤونات زراعت و عمارت موقوف علیه و محال موقوفه مثل تنقیه قنوات و تعمیر خان و حمام و دکاکین و آنچه دخل در تنقیه و تکثیر نما و نفع موقوفات داشته باشد،

یک عشر آن به حق التولیه‏ی متولی، اگر چه به وصفی که شارع در او اعتبار نموده، مثل عدالت متصف نباشد، تعلق و اختصاص داشته باشد و ما بقی به رأی متولی به مصارف وظایف مدرس و طلبه و مؤذن و خادم مدرسه رفیعه صرف شود و تعیین قدر وظایف و مقرری مرسوم خدمه و تعیین و تبدیل سکنه منوط به رأی صوابنمای متولی و قائم مقام شرعی اوست .

و ثالثا آنکه نظارت وقف مذکور به رفعت و عزت آثار، صلاحیت شعار، ولی آقا (39)من جمله نواب علیه‏ی واقفه که بامرها العلیه لازالت مؤیدة و موفقه لاشاعة الخیرات و المبرات، مباشر سر کاری احیا و انشای مدرسه‏ی رفیعه‏ی مزبوره بوده و بعد از فوت او به ارشد و اصلح و اتقی ذک‏ور اولاد او و هکذا ما تناسلوا و تعاقبوا مفوض و مرجوع و یک نصف عشر حاصل و نمای موقوفات مزبوره (40).

به حق النظاره به جهت ناظر در هر مرتبه شرط فرموده و من شرائط هذه الصدقة الجاریة ان لا یباع و لا یوهب و لا یرتهن و لا توجر ازید من ثلث سنة لا بعقد واحد و لا بعقود متعدده و ان لن یجعلها بمورده بسایر الاثقالات اصلا و لیس لأحد من خلق الله تعالی یومن به و بآبائه (41)

ابطال هذه الصدقة الجاریة و لا تغییر شرط من شروطها فان غیر أحد شیئا من ذلک أو سعی فی التغییر و اشار الیه او اعان المعین فعلیه لعائن الله و الملائکة و الناس أجمعین، لا یقبل منه صلوة و لا فریضة و لا نفل «فمن بدله بعد ما سمعه، فانما اثمه علی الذین یبدلونه ان الله سمیع علیم» (42)

و ایضا وکیل جلیل نواب مستطاب واقفه لازالت موقفة لا شاعة الخیرات بامرها العلیة العالیة در حین تلقی به صیغ وقف ثواب ایقاف مدرسه موقوف علیها و یک نصف خان معین و تمامی حمام و جملگی دکاکین مفصله فوق از جمله موقوفات مزبوره را به روح پر فتوح نواب فردوسی منزلت خلاصه ذریه طیبه و نقاوه‏ی عترة طاهره شاهزاده مرحوم مغفور هدیه .

و ثواب ایقاف حصه‏ی مسفوره‏ی فوق، از قریه جلادران به جهت ذات قدسیة الالقاب خود ضمیمه‏ی سایر حسنات ومبرات و ذخیره‏ی یوم یقوم الحساب فرموده ضاعف الله حسناتها و توفیقاتها و حرر ذلک فی تاسع شهر ذیحجة الحرام الذی هو یوم العرفة المبارکة العام سبع و خمسین بعد الألف فی الهجرة المقدسة المشرفة (43).
 

فهرست کتب وقفی مدرسه در پشت وقفنامه

کتب که وقف بر مدرسه‏ی مزبوره شده که نواب سیادت و وزارت و اقبال پناه عالیجاه سلطان العلمای اعتماد الدولة العلیة العالیة الخاقانیة وقف نموده‏اند که ثواب آن به روح خاقان جمجاه گیتی ستان شاه عباس ماضی - انار الله برهانه - عاید گردد:

صحیفه کامله، جلد ثانی تفسیر کشاف، جلد ثالث تفسیر مزبور، مختلف الشیعه، مطول جداول مدارک، جلد ثانی مدارک، شرح منهاج الاصول، شرح مطالع، حاشیه امری و حاشیه قدیم شرح الفیه ابن جمهور، شرح شمسیه رساله کلامیه و...، صرف میر سید شریف، شرح نفیسی، طلب الملوک(44).

[کتبی] که ثواب آن ذخیره حسنات نواب واقفه موفقه شده: شرایع الاسلام، شرح تهذیب الأصول، منتهی المطلب، تاج المصادر، متوسط حاشیه‏ی میر غیاث‏الدین مرحوم بر حاشیه‏ی قدیم و غیره، دروس شیخ شهید، حاشیه جدید ملا جلال، حاشیه ملا عبدالغفور شرح جامی، شرح عقاید، حاشیه میر فخرالدین، شرح طوالع.

[کتبی] که نواب سعادت و صدارت پناه عالیجاه اسلام و اسلامیان ملاذ وقف نموده‏اند که ثواب آن به روح شاهزاده مغفور ابوالبقاء صفی میرزا - علیه الرحمه - عاید گردد
:
مختلف علامه‏ی حلی، سه جزء شرح نصف آخر، حاشیه شیخ علی بر شرایع، مختصر نامه، دروع الواقیه ابن طاووس، شرح سدیدی در مناقب، شرح مولانا عصام‏الدین بر کافیه، شرح مجموعه‏ی فصوص مولوی، شرح اسباب و علامات، رساله‏ی علامه حلی، شرح تجرید اصفهانی، شرح هدایت میبدی، حاشیه بر شرح اسباب نفیسی، مجموعه‏ی مشتمله بر رجال ابن داوود، قانون بالتمام، حاشیه میر سید شریف بر حکمت، شرح شمسیه نهایه‏ی شیخ طوسی، نهایه‏ی شیخ شهید، مفتاح الفلاح، شرح جامی، حاشیه مولانا عبدالغفور، منتخب کشی، وصایای فتوحات.

[کتبی] که ثواب آن به روح نواب خاقان رضوان مکان شاه صفی انار الله برهانه عاید گردد: حاشیه میر سید شریف بر کشاف، غرر و درر سید مرتضی جزء اول، فوائد قیاسیه و شرح اثباب... خلاصة الرجال علامه، شرح شرایع از وصایا تا آخر، تحریر جزء اول، رواشح السماویه میر محمد باقر، شرح شرایع از کتاب تجارت و وکالت، مصباح صغیر، عدة الداعی، دستور اللغمه، شرح الامرین، حاشیه ملا سعدالدین بر کشاف، حاشیه سید علی بر مطاع، حاشیه میر ابوالفتح بر تعذیب، کشف الغمة، صحیفه کامله، اربعین شیخ بهاءالدین، معالم در حکمت، آیات الاحکام میر ابوالفتح، صحاح اللغة، عدة اصول شیخ طوسی، کفعمی.

متن وقفنامه مدرسه جده بزرگ

... سپاس سعادت اساس، عبادت لباس کریمی را که فیض شامل و لطف کامل او مدارس افلاک را به اجمل اشکال و اکمل اوضاع، ایجاد و ابداع نمود و ابواب خیر سرمدی بر روی مسافران عرصه‏ی وجود و مجاوران مدرسه شهود، به ید قدرت تامه گشود.

حکمت اشراقیه‏ی او زوایای گنبد گردون را در شبهای ظلمانی به قنادیل کواکب نورانی روشن ساخت و رحمت عامه‏ی او سفره انعام و اکرام تام پیش اصناف انام از خواص و عوام انداخت.

راهروان مراحل هستی که از صحرای امکان ذاتی متوجه وجوب بالغیر می‏شوند لحظة فلحظة از مائده پر فایده فیض او نصیب می‏یابند و کواکب احسان کثیرة الفضایل او از آسمان افضال و اکرام بر خاک نشینان عرصه امکان به قدر استحقاق به هر یک می‏تابند.

صنع کامل او طاق مقرنس آسمان را به زیور ستاره از ثوابت و سیاره صورت تزیین و کسوت تحسین داد و کرم اصلی او کاسه‏ی فیض ازلی ازلی از مطبخ احسان بی غایت به اندازه استعداد ذاتی پیش هر کس نهاد. تدریس مدارس معارف را به عقل کل که منشأ افادات و مبدأ افاضاتست رجوع فرمود و مستعدان نفوس ناطقه را در مدرسه‏ی «علم آدم الآسمآء کلها» (45) معارف بلند و عوارف ارجمند الهام و انعام نمود:

خدایی که در پرده‏ی نور و ظل
نهان گشت و شد حاجبش جان و دل‏
جهان سر به سر نقش پرگار اوست
هیولی و صورت ز آثار اوست‏
زکنه کمالش کس کنه اسمای او
خرد را به امثال این راه نیست‏
نداند کسی کنه اسمای او
که حیرت فزاید معمای او
درین ره کسی فهم اسرار کرد
که آخر به عجز خود اقرار کرد


و درود هدایت و... بر کاملی که تدریس مدرسه تحقیق و تأسیس هندسه تدقیق، حق اوست و نسبت باطن حقیقت او به ظاهر شریعتش، مانند نسبت مغز است نسبت به پوست.

از او شد جهانی به این شور و شر
چو زنجیر در گردن یکدیگر
چنان گشت ایوان قدرش بلند
که افکند بر طاق کسری گزند
فلک چیست ؟ طاقی ز ایوان او
قضا چیست ؟ حکمی ز دیوان او
چو از نور حق بود پیرایه‏اش
نمی‏دید هرگز کسی سایه‏اش‏
و زین معجزش آن بود طرفه تر
که در سایه دارد جهان سر به سر


و سلام عنایت انجام بر آل فرخ مآل و اصحاب عرفان مآب او خصوصا خلیفه به حق این مدرسه سرور اولیا علی مرتضی که کریمه‏ی: «انا مدینة العلم و علی بابها» در شأن اوست و بر اولاد اطهار او در مدارش افاضه‏ی علوم شریعه و خوانق افاده مسایل دینیه به حق «الشفقة علی خلق الله» (46) قیام و اقدام نموده، خلق را بر شاهراه مستقیم رستگاری هدایت فرموده‏اند و خلق به وسیله محبت ایشان از محنت دنیا و عقاب عقبی رسته‏اند بعد از تمهید معانی حمد و ثنا و تشیید مبانی صلوات و دعا بر رأی حق نمای باطل زدای ارباب فطنت که سالکان مسالک هدایت و مالکان ممالک درایت‏اند، پوشیده نیست که به اتفاق اهل شهود نهایت سیر وجود در مراحل و منازل امکانیه برای وصول به مرتبه انسانیه است و اشرف فضایل انسان و اتصاف اوست به صفت خیر و احساس به تخصیص خیر، ثابت به ثبات ازمان و دهور و احسان باقی به بقای اعوام و شهور، چه اعمال صالحه و افعال فاضله در نشات آخرت به هیئت فاخره رقم ظهور می‏پذیرند و در عالم مثال به صورت انوار رنگ وجود می‏گیرند و به راحت قبر و نعیم جنت که «جنات تجری من تحتها الانهار» (47) صفت اوست ازین وادی است چنانچه کلمات ارباب حقیقت از انبیا و اولیا به تحقیق این معنای منادی است بنابراین نواب مستطاب معلی القاب خورشید احتجاب بلقیس العصر لغایت الحشمت زهراء الدهر لنهایة العصمة المنتمیه لک (48)السلاطین العظام المنسوبة الی الخواقین الکرام درج در لا یالة دری (؟) فلک العدالة فاتحة ابواب العبادات خاتمة اسباب السعادات الکریمة التی اتصل الیمن بیمناها و الیسر بیسراها لا یأتی بمثلها الفلک الدوار و لا یوجد شبیهها فی صدفی الیلی و النهار، مؤیدة الرحمن (49) جده‏ی ماجده‏ی مفخمه: نواب کامیاب، سپهر رکاب، گردون اقتدار، السلطان الاکمل الاکرم، الخاقان الاعظم، سلطان سلاطین العرب و العجم، احکم اساطین الفضل و الکرم ، مستعبد ارباب الحکم، ناشر اصناف البر و الاحسان سلالة اشرف افراد الانسان رافع لوایة الکرم و الامتنان، دافع آثار الظلم و الطغیان، ناصرالعباد بالرای السدید، حافظ البلاد بالبطش الشدید، منبع حقایق العرفان، مجمع دقایق الاحسان ؛ الذین نشر بمیامن جوده اجنحة المبرات و سد علی اصناف الخلایق قهرمان الماء و الطین المتمیز فی امر السلطنة و المعدلة عن الملوک الخاقان الذی انام الانام فی ظل رحمته و اراح النفوس فی مهاد الامر ایام خلافته العادل الذی لم یظهر من الناس الا الدعا لدوام دولة الأشجع الأکرم الأرفع الأعدل، مساعی جمیله در اکتساب اعمال مذکوره و اشتغال به افعال مسطوره نمودند و ابواب بهشت عنبر سرشت به مفاتیح خیر و احسان بر روی آمال خود گشودند و بر وفق حدیث صحیح نبوی علی قائله افضل الصلوات و اکمل التحیات «کن فی الدنیا کانک غریب أو عابر سبیل» (50)در بقعه دنیا به قصد اقامت و اراده سکنی ننشستند و دل ملکوت منزل را به مزخرفات عالم صورت که به منزله‏ی ظل زایل و مثابه خیال باطل است نبستند و نقشبند و قضا آیه سعادت غایب «ما عندکم ینفذ و ما عند الله باق» (51)و کریمه‏ی عظیمه: «و ما تقدموا لأنفسکم من خیر تجدوه عند الله» (52)را بر لوح حافظه‏ی ایشان نگاشت.

و خیال همایون آمال ایشان را بر ملاحظه حدیث: «اذا مات ابن آدم انقطع عمله الا من ثلاث ؛ ولد صالح یدعوله بالخیر و علم ینتفع به و صدقة جاریة» (53)گماشت و چون جازم شدند که از اموال دنیویه‏ی فانیه، ذخیره‏ی اخرویه‏ی باقیه بر دارند و در زمین دنیا که محسود مدرسه‏ی افلاک و رشک خانقاه عناصر(54)است و آثار صفا و انوار اخلاص از در و دیوار این بقعه ظاهر است نور شمسه انوار رفیعش بر اقالیم قلوب طلبه‏ی علوم تافته و این نظم شریف در شأن او رقم انتظام یافته

ای شده ایوان فلک از تو پست
هیچ عمارت چو تو صورت نسبت‏
طاق تو آن دم که گذشت از سپهر
حلقه‏ی درهای تو شد ماه و مهر
هر که از ین بقعه برون شد به سیر
برده به اطراف جهان ذکر خیر
تشنه درت مسکن ارباب علم
از تو صفا یافته اصحاب علم‏
طرح تو بسیار پسندیده است
خاک درت سرمه هر دیده است‏
صحن فلک خوان تو را در خور است
نام تو مشهور به هر کشور است‏


و این مدرسه‏ی شریفه، لازالت معموره، واقع است در حوال میدان نقش جهان دار السلطنه اصفهان حفت بالأمن و الأمان و مستغنی است از ذکر تحدید و توصیف لغایة المعروفة و بعد ذلک نواب سابقة الالقاب خلد الله تعای ظلال عصمتها لاحیاء مراسم الاسلام و ابد کمال حشمتها لترفیة اصناف علماء الاعلام، وقف فرمودند مدرسه‏ی مذکوره را بر کافه‏ی طلبه‏ی علوم دینیه که به صفت ایمان موصوف باشند که در آنجا ساکن شده به کسب علوم مشغول شوند تا ثواب آن روزگار فرخنده آثار نواب واقفه‏ی مخدومه عظمی عاید گردد و همچنین وقف فرمودند ابتغاء لوجه الله الکریم و طلبا لثوابه الجسیم و هربا من عقابه الالیم «یوم لا ینفع مال و لا بنون الا من اتی الله بقلب سلیم» (55) از خواص اموال و خلص املاک خود همگی و تمامی حصص معینه ی مفصله‏ی ذیل را:

دکاکین معضله ذیل محدثه ثواب واقفه موفقه ابدت میامن دولتها واقعه در جنب مدرسه قریه هرمز آباد قهاب (56)که ثواب آن متعلق است به روح پر فتوح نواب خاقان رضوان مکان علیین آشیان اعظم السلاطین فی زمانه الشریف و اکرم الخواقین فی عصره المنیف السلطان بن السلطان بن و الخاقان ابن الخاقان.

واقعه در جنب مدرسه موقوفه مزبوره، با مصحف مجید و کتب مفصله به روح پر فتوح نواب جنب بارگاه رضوان آرامگاه، خلاصه اولاد سید المرسلین و نقاره‏ی احفاد خاتم النبیین شاهزاده عالم و عالمیان.

دکان تنباکو فروشی، کارخانه قنادی، دکان خبازی، دکان چینی فروشی، دکان تفنگ سازی، مدرسه مبارکه مشتمل بر دو دکه که صحاف و مذهب سکنی دارند دو باب.

قریه‏ی ده مرد، به شرح قریه‏ی هرمز آباد مذکور و امید که الله تعالی - جل شأنه ثواب این عطیه را نیز به روح پر فتوح آن پادشاه جنب بارگاه فردوس، آرامگاه علیین جایگاه و اصل و عاید گرداند بالنبی و آله الأمجاد.

قریه‏ی برز آباد قهاب که ثواب آن به روزگار فرخنده آثار، نواب مستطاب علیه‏ی عالیه‏ی متعالیه، واقفه‏ی موفقه ، مشار الی بعض القابها الشریفة - خلدت ظلال جلالها الی یوم القیامه - عاید گردد، بالنبی و الوصی و آله المعصومین.

بر مدرسه‏ی مبارکه مسفوره که آنچه از اجرت دکاکین و حاصل املاک مفصله مسطوره به هم رسد، بعد از وضع خرج قنوات و مؤون زراعات و حق التولیه‏ی شرعیه‏ی آتیة ذکره‏ی، و عمارت ضروریه دکاکین مذکوره وکلای عالیشأن.

متولی شرعی اولا به عمارت ضروریه، مدرسه مسفوره بلا اسراف و تقتیر (57)صرف نمایند و آنچه فاضل آید به طلبه سکنه‏ی مدرسه‏ی مزبوره علی ما یقتضیه رایه‏ی الشریف و به مدرس مدرسه و خدمه (58) قسمت نمایند.

وقفی صحیح صریح شرعی، لازم مؤبد مخلد الی ان یرث الله الأرض و من علیها و هو خیر الوارثین و ثواب مستطاب واقفه مشار الی بعض القابها الشریفه، ابد الله تعالی ظلال جلالها الی یوم الدین، تولیت شرعیه‏ی موقوفات مزبوره را اولا تفویض نمود به نفس نفیسن خود، مادامت باقیة و بعد از آن بر نواب کامیاب،

سپهر رکاب اشرف اقدس أرفع اعلی که آن صحیفه به اسم سامی و نام نامی ایشان تزیین یافته، ابد الله تعالی آثار سلطنته علی صفحات الأیام و ربط اطناب دولته باوتاد الخلود و الدوام و لازالت اقطار الأرض مشرفة بنور وجوده الشریف و اغصان الخیرات مورقة بسحاب جوده المنیف و بعد از آن بر اولاد امجاد،

نواب کامیاب اشراف اعلی کثرهم الله تعالی، هر یک که پادشاه عصر باشند و هکذا الی ظهور قائم آل محمد- صلی الله علیه و آله و سلم - و از برای حق التولیه‏ی متولی شرعی هر کس باشد به ترتیب مسفور فوق یک عشر حاصل موقوفات مفصله مسطوره را بعد از وضع خرج قنوات و مؤون زراعات تعیین فرمودن:

و نظارت موقوفات مذکوره را رجوع فرمودند، نواب مستطاب واقفه‏ی موفقه، مشار الیها به حضرت رفعت و معالی پناه دولت و مکرمت دستگاه سجد و مکارم و عوالی اکتناه اقبال و اجلال آثاری عالیجاهی کهف الحاج و المعمرین مقرب الخاقانی، مؤتمن السلطانی، علی قباد بیکاء ایشک آقاسی باشی حرم علیه‏ی عالیه، مادام حیا باقیا .

و بعد از آن بر اولاد ذکور او هر کسی که به صفت رشد و صلاح (59) متصف باشند، نسلا بعد از نسل و عقبا بعد عقب و در جمیع مراتب صیغ شرعیه عربیه و فارسیه و موجبات لزوم وقف کما هو طریقه شرعا متحقق شد ؛ «فمن بدله بعد ما سمعه فانما اثمه علی الذین یبدلونه ان الله سمیع علیم.» (60).

و املی ذلک الداعی لدوام الدولة القاهره، حبیب الله الشریف دادی العشر الثالث من الشهر العاشر، من السنة السابعة من العشر السادس بعد المائة العاشر من الهجرة النبویه (61)المصطفویه علی مهاجرها الف صلوة و سلام و تحیه.

حاشیه سمت راست
... ابوالبقاء صفی میرزا - روح الله تعالی روحه الشریف و اسکنه فرادیس جناتة - سلطان شاه صفی الصفوی الحسینی انار الله تعالی برهانه و اسکنه... جناته السلطان بن السلطان و الخاقان بن الخاقان بن الخاقان ابوالمظفر معز الدولة و عز النصرة سلطان شاه عباس ثانی حسینی صفوی خلد الله تعالی ملکه و سلطانه و افاض علی العالمین عدله و بره و احسانه علی عالیه متعالیه حور ینام خانم خلدت ظلال جلالها الی یوم الدین.

به شرحی که در متن نوشته شده، گواهم عباس ثانی مهر / هو.

به موجبی که در متن نوشته شده، وقف شرعی نمودم و به تصرف وقف دادم ؛ فمن بدله بعد ما سمعه فانما اثمه علی الذین یبدلونه ان الله سمیع علیم» تغییر کننده داخل «اولئک علیهم لعنة الله و الملئکة و الناس اجمعین» خواهد بود و السلم علی من اتبع الهدی، مهر واقف. / هو.

به توفیق الله تعالی و عنایت نواب مستطاب خورشید احتجاب، علیه‏ی عالیه‏ی متعالیه و واقفه‏ی موفقه زاد الله توفیقاتها بر نهج مسطور متن وقف نمودند به تصرف وقف داده شرایط لزوم متحقق ساختند جده... العبد الغریق فی بحر العصیان، خلیفه سلطان نجفی. مهر. / هو.

الهی - عز شأنه - به محض رضای جناب نواب مستطاب خورشید احتجاب علیه‏ی عالیه، ناموس العالمین به طریق مسفور وقف فرمودند و صیغ گفته شد و به تصرف وقف دادند و قبض و اقباض صورت یافت و شرایط متحقق شد. توفیقات و تأییدات ایشان روز به روز در تزاید بوده باشد. حرره الداعی الدوام الدولة القاهرة الباهرة ابن الحسین الحسینی حبیب الله، مهر. / هو.

«ذلک الکتاب لا ریب فیه» حرره اقل عباد الله الغنی احمد بن زین العابدین العلوی. مهر. /. / هو هو. الحمد الله الذی فتح ابواب الرحمة بفضله علی اهل عبادته و قدر الذین احسنوا الحسنی و زیادة و جعل العقل مظهرا للافاضة و مصدرا للافادة و فضل مداد العلماء علی دمآء اهل الشهادة و الصلوة علی نبینا محمد منبع انهار السعادة و مجمع انئار السیادة و علی آله و اصحابه المعروفین بالتقوای و الزهادة. اما بعد فقد ثبت مضمون الصحیفة الصحیفة مدد الدعی و رسخ اساسه الراسی علی القواعد الشریعة الشریفة بین مدعی متع الله تعالی المخدومة الوافقه التی لا تحیط بمناقبها دایره العبادة من غفرانه و رضوانه و اوصل الیها جزیل احسانه حرره الداعی لخلود الدولة البهیة... حبیب الله الشریف عفی عنه. مهر /.

ثبت و تحقق مضمون الکتاب المستطاب الشرعی. /
هو، قدانضح صدق مضمون ما فی هذه الصحیفه الشرعیه لدی... محمد باقر الشریف... مهر. /

هو، قد ثبت و تحقق مضمون الوقفیه الشرعیه بوجه صحیح شرعی لدی. /
هو، شهد بمضنونه العبد لاقل. مهر. /

هو، ثبت و تحقق مضمون الکتاب المستطاب الشرعی عبده الفقیر محمد صادق. مهر. /

هو، قد ثبت و تحقق مضمون المسطور بوجه شرعی عبد اقل الحسینی. /
ذلک کذلک انا شاهد علی ذلک. مهر. /

متن وقفنامه مدرسه کاسه گران
هو الواقف علی الضمائر
غرر درر حمدی که پرتو انوار آن مزارع فؤاد نکته سنجان «فاذکرو الله قیاما و قعودا» (62)را منور سازد و حکیم... (63)است که مزرع فانی «الدنیا مزرعة الاخرة... » (64)قرار گاه اهل الله ساخته و...(65)و مزارع آن را وقف ارباب شهود و عرفان فرمود.

تا هر واقفی که در مزارع به نهان بذر احسان افشاند و به آب و لای: مثل اهل بیتی کمثل سفینة نوح شرب آن نموده حدیقه آمال را نهال حسن عمل مغروس سازد و ریع من جاء بالحسنة عملا فله عشر امثالها (66)برداشته ثمره ان الابرار لفی نعیم (67)...

که عقل روشن ضمیر را برای تدریس مدرس وجود مقرر داشته وظیفه هر یک از راتبه خواران خوان انعامش را از وجه معین و برقرار گردانید و درود نا معدود بر روضه‏ی مقدسه شهریار کشور رسالت مهر سپهر نبوت و جلالت، فرمانده جاده‏ ی شریعت متولی مدرسه کاینات، واقف مواقف محکمات، سیدی که از میامن ذات با برکاتش طغرای غرای

«الیوم اکملت لکم دینکم» (68) به منشور دین کشیدند و مآثر فیض مظاهرش «رضیت لکم الاسلام» (69)بر صفحه‏ی ملت زهرا نهادند:

ای کرده خاک پای تو با عرش همسری
ختم است بر کمال تو حکم پیمبری‏


و بر آل هدایت مآل او که اعلام و احکام شرع مبین و انتظام قواعد دین متین الخلایق بر افراشته از ایشان است - صلوات الله علیهم اجمعین - اولهم علی و آخر هم مهدی که تولیت این بقعه زرنگار و رواج و رونق آن به ذات مقدسش الی قیام الساعه و ساعة القیام مفوض و مرجوع است.

و سلم تسلیما کثیرا مبارکا ابدا و بعد بر رأی رزین و فکر دوربین هوشمندان با بصارت و خردمندان ذو فطرت و فطانت و عالمان طریق وثیق هدایت و رهروان جاده‏ی مستقیم کرامت و درایت وافقان موافق (70)

حق و یقین و عارفان مقاصد صدق و تمکین مستور و محجوب نخواهد بود که پیشنهاد خاطر خطیر و مرکوز ضمیر منیر و وجهه همت علیا نهمت و نیت خیر امنیت صاحبان ثروت و علا و مالکان نعمت و بها از جمع زخارف دنیویه و جلب صرایف صوریه ابقای ذکر جمیل و اعطای کثیر و قلیل و فوز به جزای جزیل و نیل به اجر نبیل و تقرب رب جلیل است از جمله درین اوقاف فرخنده، ساعات خجسته، آیات قائد

توفیقات الهی و هادی تأییدات نا متناهی، زمام همت علیا و عنان نیت قصواء، خدام کرام و الا مقام، فرشته احترام، عالی حضرت، سامی رتبت، متعالی مرتبت، رفیع مرتبت، قدسی فطرت، قدوسی سبحت، سیادت منقبت، نقابت مرتبت، افادت و افاضت و اقبال پناه، هدایت و نجابت و اجلال دستگاه حقایق و دقایق و معارف آگاه، ارشاد و ارقاء انتباه، جامع المعقول و المنقول، مستنبط الفروع من الاصول، جالینوس الزمان بقراط الدوران، افتخار اعاظم المشاهیر استظهار افاخم جماهیر قدوة اجلة السادات و النجباء العظام و اعز الصنا دید و الشرفا بین الانام نقاوة الأکابر و الأفاخر مستجمع المکارم و المآثر ذی النسب المفاخر و الحسب الزاهر و الفضل الظاهر و البذل الباهر صاحب المناقب العلیه و المناصب البهیه مالک المراتب الجلیة و الأطوار المرضیه جامع اخلاق حمیده و الاوصاف المرضیه ناصب رایات الخیرات و التصدقات، بانی مبانی التفقدات و التصدقات نیر المؤمنین و والمومنات، المستغنی ذاته الشریف عن التعریف و التوصیف اعلی الله تعالی شأن سیادته و اقباله و بنیان دولة و عزة و افضاله علی مفارق اهل الاسلام الی قیام الساعة و ساعة القیام به حق سید الانام را به صوب ثواب کشید...

من الیم العذاب و فرارا من جسیم العقاب به «یوم لا ینفع مال و لا بنون الا من اتی الله بقلب سلیم » (71)از سر خلوص نیت و صفای طویت و انشراح صدر و انفساح عقل و نفاذ تصرفات شرعیه و کمال صحت ذات شریف و عنصر لطیف مشعوف به مصدوقه «الصدقة علی ذی الرحم» در حالتی که جمیع اقاریر شرعیه و اعترافات ملیه از آن عالی حضرت والا رتبت مشروع و صدور عقود دینیه مجوز و مسموع بود وقف صحیح شرعی و حبس صریح مؤبد دینی نمود بالطوع و الرغبة و الاختیار من اکراه و عدوان و اجبار متلفظا بالصیغة العربیة الشرعیة للمنقولة متصدیا بالقبض و التخلیة و الاقباض علی الطریقة السئوله، متقربا الی الله تعالی بمحض التقرب خالیا عن شائبة الریا، خالصا مخلصا لوجهه طلبا لمرضاتة و تقبل الله سبحانه میامن حسناته و محی عنه سیاته بر مدرسه معینه سنیه مرسوم به مدرسه حکیمیه مشهوره بین جمهور العوام به مدرسه‏ی شمسیه و کاسه گران واقعه در قرب میدان ایلچیخان دار السلطنه اصفهان - صانها الله تعالی عن طوارق االحدثان - متصله به سوق سلطان، من اسواق دار السلطنه‏ی مزبوره که معمار خاطر قدسی مظاهر عالی حضرت واقف، واقف بر اهوال یوم المواقف، تعمیر بل مجددا بنا و اتمام آن فرموده (72)

جهت تسکین طلبه‏ ی علوم دینیه وقف ساخته‏اند همگی و تمامی حصص مشخصه معلومه معینه ظهر الکتاب را که هر یک به موجب محلات مسجل به سجل حضرات عالیات سادات عظام و علمای کرام و حکام و ولات انام به وجهی از وجوه و جیه معتبر شرعی به سر کار ایشان انتقال و اختصاص دینی یافته بدین وجه که بعضی را خود در بلاد هندوستان به نفس نفیس از املاک آنها خریداری و به عنوان مصالحه شرعیه گرفته‏اند و برخی را وکلای آن جلیل القدر ایشان (73)

در اصفهان ابتیاع نموده‏اند هر یک با کافه‏ی توابع شرعیه و لواحق ملیه و مضافات و منسوبات اسلامیه از ممار مداخل و اراضی و صحاری و قنوات و انهار و جداول و تلال (74) و جبال و مرابص (75)الاغنام و معاکف الابل و شرب و مشارب و دروب و اقلاع... (76)... (77)

فی الشریعة المطهرة سمی ام لم یسم علی... (78) المجلات المذکوره و در متن عقد شرط نمودند واقف مشار الی بعض القابه الشریف امر تولیت حصص مزبوره و رواج و رونق مدرسه مسفوره را از برای سیادت و نجابت پناه فطانت و متانت دستگاه حمیده خصالی، ستوده فعالی، غنی الاوصافی معز السیادة و النجابة و الفطانة و المتانة و الکمالات میر محمد سعیدا خلف سیادت و مرحمت پناه، الواصل الی جوار مرحمته الملک الباری میر محمد حسین اردستانی که به شرف مصاهرت واقف - وفقه الله تعالی - مشرف است که مادام صحیفه‏ی لیل و نهار به وجودش مزین باشد، امر تولیت حصص موقوفه مزبوره و باز یافت نما و محصولات آن و مصروف داشتن به شروط آتیه و رواج و رونق مدرسه مزبوره به مومی الیه منتقل و مفوض و مرجوع بوده باشد و بعد از آنکه مومی الیه از این سرای فانی لازم الفناء رخت بسته متوجه دار البقای عقبی گردد امر تولیت مخصوص اسن اولاد ذکور مومی الیه که به صفت صلاح و سداد موصوف و به زیور فضل و علم متصف و از بطن صبیه عالی حضرت واقف مومی الیه - جعل الله عواقب آماله محسنا - بوده باشد و اگر اسن (79)

اولاد مومی الیه متصف به صفت مزبوره نبوده باشد و عقب او موصوف به صفت علم و فضل بوده باشند امر تولیت مخصوص او بوده در هر مرتبه از مراتب علم و فضل را منظور و ملحوض کلی دانسته، تقدم اعلمیت و افضلیت و او رعیت را بر اکبریت شرط دانند و بعد از ایشان به اولاد اولاد ایشان ما تعاقبوا و تناسلوا، نسلا بعد نسل و عقبا بعد عقب الی ان یرث الله الارض و من علیها و هو خیر الوارثین، مفوض و مرجوع بوده باشد.

و اگر العیاذ بالله اولاد ذکور متولی از بطن صبیه واقف موفق معزی الیه منقرض گردند، امر تولیت مخصوص اولاد ذکور اناث متولی که از بطن صبیه آن عالی حضرت ملکی صفات بوده باشد. بالشرط المذکور لا بالترتیب و بعد از او به اولاد او، بعد از آن به اولاد اولاد او و هکذا هلم جرا و اگر العیاذ بالله من ذلک اولاد متولی مومی الیه از بطن صبیه واقف منقرض شود امر تولیت به اولاد ذکور متولی مذکوره که از بطن دیگری باشد مخصوص و متعلق بوده باشد.

و اگر اولاد مذکور نیز منقرض گردند مخصوص اولاد ذکور اناث متولی مزبور که از بطن دیگری باشد بوده باشد الی انقراض الزمان و در همه مراتب اعلمیت و افضلیت و صلاح وسداد مقدم است و ایضا شرط فرمودند که هر گاه ذکور اولاد ذکور و ذکور اولاد اناث میر محمد سعید مومی الیه بالکلیه منقرض و منقطع گردند امر تولیت مخصوص کسی از سادات و عظام کرام که نسبت او منتهی به ثمره‏ی شجره‏ی طیبه طاهره و ما ارسلناک الا رحمة للعالمین (80)

نقاوه احفاد خاتم النبیین خاصه اعقاب امام المتقین کاشف اسرار الحق و الیقین نور الواصلین سید روح الله، روح الله تعالی (81) گردد مخصوص و متعلق بوده باشد و اگر العیاذ بالله سلسله رفیعه و کریمه سید روح الله مزبور نیز منقرض گردند.

امر تولیت مخصوص یکی از اولاد امجاد عالیحضرت سامی رتبت متعالی منزلت قدسی صفات ملکی ملکات اسلام و اسلامیان ملاذی مجتهد الزمانی مولانا محمد باقر مجلسی که به زیور فضل و کمال و صلاح و سداد موصوف باشد بوده باشد.

و اگر العیاذ بالله کل به فقیه راوی احادیث اهل بیت علیهم السلام که در تحت توقیع شریف بقیة الله فی ارضه به این عبارت شریفه «و اما الحوادث الواقعه فارجعوا الی رواة حدیثنا فانهم حجتی علیکم و انا حجة الله به اذعان علمای زمان داخل باشد.

و ایضا در متن عقد شرط شرعی فرمودند که متولی در هر مرتبه از مراتب محصول کل موقوفات مزبوره را... مستغلات و دکاکین و سرای معینه معلومه... (82) مصالح زراعات و تعمیر سرا و دکاکین و حق التعین عمله که ضبط رقبات و محصولات و اخذ اجارات مستغلات و دکاکین و سراء مزبور نمایند وضع و تتمه آنچه باشد عشر بصیغةی حق التولیه، خود متصرف گشته مابقی را برین موجب مصروف دارد .

که هر ساله مبلغ پانزده تومان تبریزی به صیغه حق التدریس و حق النظاره به شخصی که به تدریس مدرسه مزبوره اشتغال داشته باشد رساند و نظارت مدرسه و موقوفات مزبوره را در جمع اوقات مخصوص دانند و هر یوم مبلغ پنجاه دینار به طلبه سکنه هر حجره از حجرات مدرسه مزبور دهند و اگر حاصل موقوفات مزبوره زیاده از حجره‏ای پنجاه دینار باشد.

دو شخص را در یک حجره جای داده هر حجره هر یوم مبلغ یکصد دینار تبریزی رسانند و اگر به امداد عنایات ربانی از حجره‏ای یکصد دینار اضافه آید وجه اضافه را بالستویه فیما بین طلبه مدرسه مزبوره انعام شرعی نمایند و اگر در سالی العیاذ بالله از وجه مقرر حجرات مزبوره که پنجاه دینار است.

به علت آفات نقصانی واقع شود آن را نیز بر حجرات مزبوره توزیع و تقسیط نمایند و ایضا شرط فرمودند که متولی در حینی که حجرات مزبوره را به طلبه می‏دهد

اولا تحقیق احوال ایشان نماید که به غیر از تحصیل علوم دینیه به کسب دیگر مشغول نباشند و اگر احدی از ایشان متأهل باشد شرط نماید که در هفته چهار شب در حجره مدرسه که مختص اوست بیتوته نماید و چراغ جهت مطالعه علوم دینیه و روشن سازد .

و در باب روشن ساختن چراغ در حجرات مذکور متولی در هر مرتبه از مراتب، تأکید... به طلبه خواهد نمود. غرض ... سازد که بی جهت شرعیه، حجره در شب تاریک بی چراغ نباشد و هر شب متولی در مسجد مدرسه مزبوره و دالانها و حجرات تحتانی و فوقانی و بیت الخلاء چراغ روشن گرداند ؛ به نحوی که از ابتدای مغرب تا طلوع صبح... (83)سوخته باشد تا طلبه و مسلمانان به فراغ،بال در حجرات خود و به مسجد جهت ادای صلات و بیت الخلاء جهت فراغت به فراغت، تردد و قیام و عبور توانند نمود.

و هم چنین شرط فرمودند طلبه‏ی سکنه‏ی مدرسه مزبوره، متوجه زیارت مکه‏ی معظمه - زاد شرفا و تعظیما - گردند مدت یک سال و اگر عازم زیارت عتبات عالیات - علی ساکنهم الف تحیة و تسلیمات - یا مهشد مقدس رضویه - علی مشرفه الف الف التحیه - گردند پنج ماه متوالی صبر نموده، جای ایشان را به احدی ندهد.

و اگر مدت مشروط منقضی شده مراجعت ننموده باشند، جای او را به دیگری دهد. وظیفه‏ی او که در ایام غیبت مشروطه، جمع شده باشد اگر وفا به شرط نموده مراجعت کرده باشد تسلیم او نمایند والا به تساوی به ساداتی که به بلای پریشانی مبتلا باشند

رسانیده مدخل و تصرف ننمایند و یک نفر مؤذن که عارف به اوقات صلوت بوده باشد تعیین نماید که از روی اهتزاز و نشاط، مسلمانان را به ادای صلات اعلام و راغب سازد و دو نفر خادم که به خدمات طلبه - کثر الله تعالی امثالهم - و جاروب کشی صحن مدرسه و دالانها و زینت بابها قیام نمایند که همه روزه در وقت، به صفای مدرسه و نزاهت و نظافت آن پرداخته در ایام بهار آب پاشی در صحن و دالانها واقع شود تا موجب تفریح قلوب سکنه و اهتزاز بخش خاطر صادرین و واردین گردد.

و در... (84) و جاروب کشی تعطیل واقع نشود و همه روزه هر خادمی را شصت دینار از حاصل شرعی مدرسه مزبوره می‏داده باشند و مؤذن را هر یوم پنجاه دینار از حاصل موقوفات به صیغه‏ی مدد معاش، می‏رسانیده باشند.

و مؤذن را هر یوم پنجاه دینار از حاصل موقوفات به صیغه‏ی مدد معاش، می‏رسانیده باشند و یک نفر آبکش تعیین نمایند که علی الاتصال حیز حیاض (85) مدرسه و کرها و بیت الخلاء می‏گرفته نگذارد که آب آن‏ها، تغییر در لون بهم رساند .

و همیشه آنها حیاض و کرها را به لطافت و صاف و پاکیزه داشته مملو دارد و به علت اجرت آبکش هر یوم پنجاه دینار از حاصلی که به خادمان می‏دهند به او نیز می‏داده باشند.

و ایضا شرط فرمود عالی حضرت واقف وقف بر خصوصیات معارف سهل الله تعالی علیه یوم المواقف که: حصص موقوفه مزبوره را نفروشند و هبه ننمایند و تملیک وتملک و ابدال و تبدیل ننمایند و به ارباب استیلا و اصحاب استعلاء، مطلقا به اجاره ندهند لا مدة طویله و لا قصیره و لا بعقد واحد و لا به عقود متعدده و لا به شخص واحده و لا به اشخاص متکثره مگر به رعایا و مزارعان و آن نیز زیاده از سه سال ندهند .

و ایضا شرط نمود عالی حضرت واقف آمنه الله - سبحانه عن مواقف یوم المخاوف - که صدور عظام و قضات اسلام و حکام کرام و مباشران موقوفات عامه و خاصه اصلا و مطلقا در موقوفات مزبوره مدخل نسازند و حساب از متولی نطلبند و مستوفی و مشرف و متصدی بر موقوفات مزبوره نگمارند .

و به علت رسم الصداره و حق النظاره و سایر رسومات، طلبی ننمایند. محاسبه متولی مرجوع یوم یقوم الحساب (86)باشد و در جمیع مراتب متولی کمال صرفه و غبطه موقوفات و رواج و رونق مدرسه را منظور نظر اصابت در آورده مشتهیات نفس اماره و مساهلات لازم (نفس) لوامه اغراض دنیویه و مدعیان متنوعه که باعث تخریب و فساد مطالب واقف و موقوفات باشد، اجتناب و احتراز لازم داشته از غضب الهی و سخط رسالت پناهی و حضرات ائمه معصومین.- صلوات الله علیهم اجمعین اندیشه نماید -

و در هر مرتبه از مراتب، متولی از روی اطمینان نفس و حضور قلب و امعان نظر تمام و فکر و تدبیر لا کلام، در مراتب حسن و قبح و ملاحظه اطراف و جوانب، متوجه ضبط و حفظ موقوفات و صرف محصولات آن ها به مصارفی که مقرر گشته شده، خوض نماید و تغییر کننده‏ی این وقف مبارک و شروط منصوصه‏ی آن، به لعنت الهی و نفرین حضرت رسالت پناهی و حضرات ائمه معصومین گرفتار باشد ؛ فمن غیر و بدله و سعی فی ابطاله فعلیه لعنة الله و انبیائه و ملائکته و رسله اجمعین.

مجملا عالی حضرت واقف - و فقه الله لمراضیه و جعل مستقبل احواله خیرا من ماضیه - موقوفات مزبوره را از ید مالکانه خود اخراج و به تصرف وقف دادند و این حروف حجة للمقال قلمی شد و حرر تلک الاحرف فی سادس شوال ختم بالخیر و الاقبال فی شهور سنه اربع و مائه بعد الف من الهجرة النبویه (87) المصطفویه المحمدیه علیه افضل التحیه.
 

حاشیه وقفنامه مدرسه کاسه گران

از شهادت جمعی از وثوق و اعتماد به قول ایشان حاصل شد جمیع مضامین مسطوره در متن وقف نامه، معتبره وجها و ظهرا به شرح و تفصیلی که مرقوم گردیده، به ظهور بل ثبوت شرعی رسید و کتب الراعی الدوام الدولة القاهرة الباهرة فی محرم الحرام سنه 1106. مهر

بسم الله الرحمن الرحیم
قد ثبت و وضح و صح جمیع ما اشتمله الکتاب متنا و ظهرا و بطنا باخبار الثقات لدی الخاطی. مهر
اقر السید السند الواقف الموفق بالوقف المذکور لدی العبد المذنب الخاطی ابن محمود الحسینی علی الموسوی الرضوی. مهر.

از بسم الله اخبار اخبار ثقات و قرائن خارجه، صحت و لزوم مضمون مسطور بطن و ظهر معلوم شد. مهر
ثم اقر السید السند المزبور بجمیع مازبر فیه متنا و ظهرا و کتبه عبد المذنب ابن ابوالحسن الحسنی الحسینی...
اقر السید السند الواقف بالوقف المزبور لدی کتبه العبد ابن ابو الحسن الحسنی الحسینی مرتضی طباطبایی. مهر

از اخبار جماعت ثقات، علم به مضامین متن و ظهر حاصل شد. کتبه الأقل. مهر بسم الله الرحمن الرحیم، از اخبار جمعی از معتمدین و قرائن خارجه، فقیر را علم شرعی به صحت و لزوم... الکتاب حاصل گردید. کتبه المذنب ابن محمد علی الاستر آبادی - عفی عنهما - مهر: کمال‏الدین حسنی - عفی عنه -.

بسم الله از اخبار جمعی از ثقاوت و معتمدین که با اخبارهم اقرار به مضامین مسطوره‏ی این صحیفه، ظهرا و بطنا، از عالی حضرت واقف - ابدت توفیقاته - شنیده بود و از خطوط و خواتیم سادات عظام فخام که در حواشی مرقوم و منقوش است، کمترین را علم شرعی به صحبت و لزوم مراتب مزبوره‏ی متن و ظهر حاصل گردید.

تحریرا فی 23 شهر محرم الحرام سنه 1106 و کتب... مهر مهر
فداستشرفت باستماع الاقرار بما فی هذا المسطور متنا و ظهرا من السید الامیر، ذی المجد الواقف باسرار الحکمة و الموفق فی الدارین للعز و المکرمة و کتبة العبد الاقل میر زین العابدین الحسینی تبریزی. مهر: عبده زین العابدین.

و الاحترام، بسم الله تعالی، قد تشرف بسماع الاعتراف من جناب السید السند ذی المجد و الحرام الواقف الموفق حکیم، بما زبر و رقم فیه متنا و ظهرا و کتب اقل السادات سید محمد الحسینی.
بسم الله قد ثبت جمیع ما حواه الکتاب متنا و ظهرا، باخبار الثقات عندی و انا الخاطی ابن محمد سعید استر آبادی

بسم الله، قد تشرف بسماع القرار من عالی حضرت السید الجلیل الاجل من اوله الی آخره العبد الاقل محمد اکمل . مهر

اقر السید السند النجیب بما زبر فیه متنا و ظهرا من الفاتحه الی الخاتمه لدی منعة محمد علی الرازی. مهر.
من المطلع بما فی کتب الصحیفه... باخبار الثقات و انا الاقل الخلیفه حسن الاردستانی. مهر بقاطبة بما زبر فیه متنا و ظهرا. مهر

هو، فزت بسماع الاعتراف عن السید السند الجلیل النبیل ادام الله ایام دولته و عزه و عوالیه و لدی العبد ابن المرحوم احمد بن سلامة النجفی ابراهیم. مهر هو، فقیر محمد حسین علم و اطلاع دارم به مضمون این وقفنامه فی اوله الی آخره اصلا. مهر.

هو، اغر الغنی عن التوصیف و المستغنی عن التعریف السید الحسیب و السند النجیب
- دامت ظلال کمالاته و زلال فیوضاته - بما اشتملت علیه هذه الصحیفة المبارکه ظهرا و متنا لدی احوچ المفتاقین .

شهدت باعتراف الامیر الواقف الجلیل، ذی الفضل الجزیل و الفعل الجمیل، الذی تتبع المفاخر فاستغصاها و لم یغادر منها صغیرة و لا کبیرة الا احصاها بحرالعلم الغامر، سحاب الکرم الهامر، ذی الاخلاق الزاهرة و الآیات الباهرة، علی ما نسب الیه فی هذا الکتاب من...

سمعت مضمون المتن و الظهر من السید الحسیب النجیب الفاضل العالم التقی النقی الزاهد العابد المهدی الهادی الملقب بحکیم الملک الاردستانی نمقه ابن درویش شاهقلی رشید.

قداقر الواقف المزبور - دام ظلله - بما زبر فی هذا الکتاب متنا و ظهرا لدی حرره. مهر انا من الشاهدین علی ذلک حرره العبد المذنب ابن محمد جعفر محمد حسین جابر الانصاری. مهر.

قد تشرفت بسماع الاقرار عن السید السند الواقف الموفق - دام ظله - بجمیع ما کتب و زبر فی المتن و الظهر و انا العبد المذنب الخاطی ابن محمد نصیر محمد جعفر جابر الانصاری. مهر.

اقر الحضرة السید النجیب الحسیب بما زبر فی المتن و الظهر لدی نمقه الااقل ابن میر سعدا عنایت الله الحسنی الحسینی الاردستانی.
اقر السید السند، الجلیل الله الحسیب، الفاضل الکامل وفقه بما زبر فی المتن والضم عندی و کتب العبد الاقل ابن محمد مؤممن نعمت الله شیرازی.

اقر لدی السید السند الجلیل واقف بالوقف بمضون المسطور فی المتن و الظهر نغمه اقل حاجی محمد زکی همدانی .
اقر السید السند الکامل الفاضل بما زبر فی المتن و الظهر عندی نمقه ابن ضیاءالدین محمد طباطبایی.

بسم الله الرحمن الرحیم، اعترف السید السند الجلیل النبیل... غره فطله بقاطبة ما زبر فیه متنا و ظهرا لدی نمغه محمد جعفر بن حیدر الاصفهانی. مهر.
اقر السید السند الجلیل القدر الواقف بما زبر فی المتن و... عبدی.

اعترف ادام الله عزا و شرفا و مجدا و سیادة و نجابة و توفیقا بما فیه بطنا و ظهرا به محضری وانا المذنب الخاطی ابن محمد حسین عبدالباقی. مهر
اقر السید النجیب بما فیه لدی العبد میر محمد قاسم ولد میر محمد مؤمن طباطبایی.

اقر السید النجیب بما فیه لدی. حرره محمد علی اردستانی طباطبایی.
اقر السید السند ذو المفاخر و المناقب بما زبر فی المتن و الظهر لدی العبد الاقل. مهر.
اقر السید النجیب بما فیه لدی العبد الاقل میر محسن ابن میر اسماعیل.

قد فزت وتشرفت بسماع الاقرار عن نواب المستطاب ادام الله تعالی ذاته القدسیه بجمیع ما هو المرقوم فی هذه الوره حرره العبد الضعیف محمد حسن بن محمد شفیع اصفهانی.

بسم الله الرحمن الرحیم، و ایضا عالی جناب نواب سابق الالقاب تفویض فرموده‏اند امر تدریس ونظارت مدرسه مزبوره را به حضرت فضیلت و افادت پناه افاضل و کمالات دستگاه نتیجه الفضلاء الکرام و سبط العلماء الاعلام مولانا محمدرضا خلف گرامی عالیحضرت فضایل و کمالات دستگاه علامی فهامی شیخ الاسلامی مجتهد الزمانی و شرط نمودند که تا در سلسله شریفین عالی حضرت سابق الالقاب دامت مفاخره ومعالیه السنیه، احدی بوده باشد که قابلیت تدریس و نظارت داشته باشد،

یا خود متوجه تدریس و نظارت شود و یا احدی را که از جهت فضل و صلاح قابلیت امرین مزبورین داشته باشد، تعیین نماید و اگر در سلسله‏ی جلیله اولاد فضایل پناه مزبور کسی که قابل امر مزبور باشد، نبوده باشد.

هر که از اولاد عالی حضرت، جنت منزلت، آخوند مولانا محمد تقی والد ایشان اهلیت امر مزبوره داشته باشد یا قیام به امر مذکور یا تعیین شخص قابل نماید و الا متولی آن عصر به تجویز عالم محدثی که مرجع فضلای عصر باشد تعیین نماید و با تعدد در هر مرتبه از مراتب رفیع تشاح به قرعه شرعیه نماید. مهر
 

متن وقفنامه مدرسه نیم آورد

هو الواقف علی الضمائر
بسم الله الرحمن الرحیم
صدر دیوان فصاحت بنیان سخنوری و عنوان نامه بلاغت نشان، عبارت گستری وقف بالانشین شاهد حمد و سپاس عالم آرایی است که به شنگرف کاری قدرت بالغه و معماری حکمت سایغه مدرسه معموره جهان را از بنای حکمت اساس زمین و آسمان دو مرتبه ساخته مرتبه فوقانیه را مسکن اشراقیان عالم بالا و مرتبه تحتانیه را مأوای مشائیان بسیط غبرا نموده که در کتب علوم، شناسایی لوازم اجتهاد تمام لازم شناسند.

و چاره سازی لطف بلیغ و به حاجب نوازی احسان بی دریغ حاصل مزارع دایره افلاک و محصول اراضی عامره کره خاک را وقف تعیش جهانیان کرده فراخور قابلیت و استعداد وظیفه یومیه در وجه احتیاج هر کدام مقرر فرموده که در تحصیل معرفت و دانایی وظایف سعی و اهتمام واجب می‏دانند.

حکیمی که به استدعای غایت لم یزلی از نگارش اوراق مجموعه حواس در خلوت دیده، دریافت هر کس از افراد ناس کتابخانه آراسته که به تعلیم عقل و شعور از روی آیینه حقیقت نمای بر ورق استعلام صورت حقایق انور نموده و در تحقیق فرایض علوم عذر نیاوردند،

حکیمی که به اقتضای حکمت ازلی در هر عصری از اعصار به جهت تدریس مدرس گیتی، یکی از انبیای عظام - علیهم السلام - کتابی ناطق و منطقی موافق فرستاده که در افاده‏ی علم الهی و افاضه اصول دین خود کماهی نسبت به هر کدام کارگزار کوشش و مالا کلام کرده تعطیل احدی از متکلمان طاعت اندیش در تحصیل شعایر کیش و آیین خویش روا ندارند ؛

واقف السرائری که به عین عنایت شامله از بحار قلوب دریادلان جهان به ازای سرانجام صدقات جاریه مایه دار چشمه روان ساخته که ابدالآباد گلشن آرای اهل خراب حالان بی برگ و نوا تواند بود ؛ عالم الضمائری که به دست مرحمت کامله در سراچه صدور توانگران صاحب جاه از دل روشن (و) روان آگاه خاطر افروز چراغ افروخته که تا صبح روز حساب رهنمائیت عمل صالح و عزیمت کردار خیر و ثواب تواند بود،

منعمی که در بحر بی کنار توانش کشتی امید مفلسان چون ماهی فلس در پرسیم و زر است و در کنار جویبار لطف و عطای بی زوالش نهال در عالم آرزوی تهی دستان به یک آب خوردن بارو ؛ منزه ذاتش از چند و چه و چون «تعالی شأنه عما یقولون» و نایب الصداره حمد سپاس جهان آفرین، نعمت و درود بی قیاس رسول اعجاز قرینی است و علمای امتش در هر مرتبه که انبیای بنی اسرائیلند و احادیث تمام حکمتش نازل منزله‏ی تنزیل عقل کل، که صدر نشین مسند تعلیم کروبیان ملأ اعلی به خروکش (88)

مدرس افادتش معروف و لوح محفوظ که دفتر دانش منشیان لقمان بالاست و بر سر لوح کتاب تمام اجزای معرفتش موصوف، مسند آرایان صوامع ملکوت همگی به استادیش قائل و حجره نشینان مدارس افلاک با همه‏ی جبروت تمامی برکت شاگردیش کامل، سلسله مبادی عالیه، با آنکه مقدمات علم و دانش منتهی‏اند نسبت به مراتب فضل بی منتهایش در مرتبه مبتدی و زمره عقول مقدسه، اگر چه در مراتب عقل و بینش علم الله،

نظر به نسخه معارف خاطر حق ناظر والایش معترف به کور سوادی، امید گاهی که در مجموعه آیات رسالتش خاتمی پر نقش طراز این نگین رسالت علامت انگشتر زنهار است که دست مرحمت آمرزگاریی منت به جهات دست آویز در خواست خطای تمام است در انگشت ثواب قرین شفاعتش کرده، پشت و پناهی که بر شانه‏ی مبارکش نقش مهر نبوت(89)

نشانه‏ی نقطه انتخابی است که در دیوان انبیایی مرسل، قلم فیض نگار خدای عزوجل بر صفحه نبوتش گذاشته، و الا مرتبتی که شجره‏ی طوبی درجه‏ی سیادت از گلستان جاه و جلال آن شاخی است و مرتبه رفیعه‏ی انا مدینه العلم (90)

از شهرستان فضل و کمالش کاخی رفیع منزلت که بر آستان خلد برین در بسته وقف مخلد بر هوا خواهان سعادت قرین اوست و تولیت آن حسب الاقتضای لطف خواص واقف ازلی مخصوص به آن پیشوای فضل و احسان لم یزلی و اهل بیت عصمت آئین او خصوصا جامع علوم اولین و آخرین واقف حکم سابقین و لا حقین صدر نشین ارتضا و طغرا طراز مثال لازم للامتثال علی مرتضی که به دربانی مرتبه علم و حکمت ابواب علوم و حکم نا متناهی بر روی ارباب معرفت و آگاهی گشوده و در میان اولیای دولت قاهره خلافت الهی بعد از جانب اقدس رسالت پناهی به منصب والای صدارت منفرد و ممتاز بوده،.

چمن آرایی که به کاوش ذو الفقار دو پیکرش گلشن همیشه بهار شریعت غرای نبوی را آبی بر روی کار آمده (از خس وخار) ستیزه بیگانه پاک شده، راهنمایی که به ناخدایی معلم هدایتش کشتی به چهار موجه افتاده خلافت، بعد از غرق شدن فرعون آل محمد و تابعان به آب زنده‏اش از دریای فتنه زای (91)خلافت سالما غانما به کنار آمده، علیه و علیهم صلوات الله العلیم بذات الصدور الواقف علی کل مکنون و مستور مادامت حجرات الافلاک دائره

و مدارس العالم موجوده و العلماء عن دراسته عامره، بلبل خوشنوای قلم بر شاخسار نبوت، صاحب رقم به گلبانگ بلند به آهنگ طرب فزای خاطر پسند، نغمه سرای این زمزمه دلاویز و نواسنج همین ترانه شوق انگیز است که جمیع طوائف ما به شکر لازمه... (92) هر یک نعم نهمار (93)سرای گلشن نعمای الهی و رونق افزای چمن خوش آب و هوای دولت و صاحب جاهی نکردند از لقای آن نعمت خدا داد کامران و دوام دولت همیشه مراد بهره مند و شادمان شوند و چون به اقتضای مقدمه مقوله بر هر یک از سرمایه داران مواهب از سرمایه داران مواهب ایزدی از هر صنف و مقوله واجب و لازم است.

که موافق مقتضای مرتبه خویش قیام به وظایف شکر گزاری بیش از پیش نموده، شمه‏ای از لوازم آن را نا مرعی نگذارند بنابراین چون علیا حضرت سامی رتبت فاطمه طینت سیادت و نجابت و عفت و عصمت و طهارت پناه خدارت و نزاهت و نظافت دستگاه اسوة المخدرات المستورات و خلاصه المکرمات الصالحات زینب بیگم دامت خدارتها حلیله جلیله عالی حضرت سیادت و نجابت و مرحمت پناه حکیم الملک غفرله حضرت قدس منزلت، ملکی خصلت، حمیده طینت نجابت و رفعت و معالی پناه فضیلت و صلاحیت و مکرمت دستگاه امانت و دیانت نباهت انتباه قطب السالکین اسرة العارفین هادی مکارم الاخلاق و فضائل الشیم (94)بین الانام طائف البیت و الرکن و المقام شمسا للنجابة و الفضیلة و المکرمة و المجد .

و العز حاجی محمد رشیدای اردستانی - دامت برکاته - را وکیل نموده بود. که مدرسه‏ای در دارالسلطنه‏ی اصفهان حفت بالعافیة و الأمن و الامان احداث نماید و املاک به جهت مصالح وقف مدرسه مزبوره خریداری نموده وقف نماید به شروطی که خود مصلحت داند و قدری زر به حاجی مشار الیه داده بود.

که به آن، قیام به امور مزبور نماید و حاجی مشار الیه مدرسه معینه در محله‏ی نیماورد من محلات اصفهان احداث و قدری املاک نیز خریداری نمودده و چون وجهی که علیا حضرت مشار الیها به او داده بود و فاننمود از مال خود قدری اضافه بر آن نموده، مدرسه مزبور و املاکی که در ذیل مفصل است تمام را ابتیاع نموده، حاضر شد حضرت حاجی مشار الیه و قربة الی الله و طلبا لمرضاته:

قریه حواکان ماربین، سه حبه و نیم.
قریه... نیم طاق.

قریه قاسم آباد جرقویه، دو طاق.
قریه ماران ماربین یک درب باغ... کارخانه دو شاب پزی.

تیمچه در جنب مدرسه مذکوره بالتمام.
دکاکین معینه جنب مدرسه مذکوره هشت باب.

خانه معینه در جنبه مدرسه مذکوره که ساخته... یک باب(95).

وقف مخلد شرعی و حبس مؤبد دینی نمود مدرسه مزبوره و املاک مذکوره را به هر طلبه‏ی علوم دینیه‏ی اثنی عشریه وقفا صحیحا شرعیا و تولیت مدرسه و املاک مزبوره را مفوض ساخت و به حضرت گرامی منزلت، قدسی خصلت، نجابت رفعت و معالی پناه فضیلت و محمدت و مکرمت دستگاه امانت و دیانت و صلاحیت انتباه حاوی فضائل الادب، جامع مکارم الاخلاق فی کل باب سلالة النجبایی،

مستغنی الالقاب نظاما للنجابة و الفضیلة و الکرم آقای محمد مهدی ولد ارجمند صلبی خود و بعد از او به اکبر اولاد مذکور او که موصوف به صلاح باشد و بعد از او به اکبر اولاد او ذکورا به شرط مزبور و هکذا بطن بعد بطن واگر از اکبر اولاد او اولاد ذکوری مخلف نشود به اکبر بعد از او در جمیع طبقات و بطون خواهد بود.

و اگر العیاذ بالله اولاد ذکور منقرض شوند نوبت تولیت با اکبر ذکور اولاد اناث او خواهد بود به شرط صلاح، به شرحی که در اولاد ذکور مذکور شد و اگر اولاد ذکور و اناث منقرض شوند تولیت مذکور متعلق خواهد بود به شخصی که موصوف به صلاح باشد از اقربای حاج مشار الیه و با تعداد ایشان، به مختار از قرعه شرعیه و هکذا الی ان یرث الله الارض و من علیها.

، و نظارت مدرسه مزبوره و املاک مذکوره را مفوض ساخت به عالی حضرت سامی رتبت، رفیع مرتبت، قدسی فطرف، قدوس سمت، و الا رتبت، افادت و افاضت و هدایت پناه، فضیلت و عدالت دستگاه، حقایق و معارف و غوامض آگاه مخدوم الافاضل و الاکارم، مطاع الافاخم و الاعاظم، قدوة الفضلاء و المتبحرین، عمدة الفقهاء المسلمین ملاذ القضاة و المتشرعین ، معاد الصلحاء و المتور عین، استظهار اخیار المؤمنین، اعتضاد احرار المؤمنین. العابدین و الساجدین، مجمع مکارم نشأة الدنیا و الدین، شیخ الاسلام و المسلمین علامی فهامی علامة العلمائی، مجتهد الزمانی آقای قواما شیخ محمد جعفرا - دامت برکات اضافات - وجوده ببقاء السموات و الارضین -


و بعد از ایشان به حضرت ستوده سمت فضیلت و افادت وافاضت پناه حقانیت و محمدت و کمالات دستگاه نتیجه اعاظم الفضلاء الکرام کمالا للفضیله و الافاده و الافاضه آقای محمد حسینا نجل عالی حضرت سابق الذکر و بعد از او به اکبر اولاد او به شرح فوق و بعد از ایشان به اکبر اولاد ذکور دیگر عالی حضرت سابق الاقاب به شرح مذکور و اگر العیاذ بالله بالکله اولاد ذکور عالی حضرت سابق الذکر منقرض باشد، امر نظارت مذکور متعلق باشد به اولاد ذکور عالی جناب، معلی القاب،

مبادی آداب، جامع مقاصد عقلیه و نقلیه حاوی مطالب اصلیه وفرعیه، کشاف مغلقات مسائل دینیه، نقاد مشکلات دلایل ایمانیه، قدوه‏ی علمای دین مبین، زبده‏ی فضلای شرع متین علامة العلماء فی الآفاق، ملجاء اصناف البرایا بالاستحقاق، علامی فهامی، علامة العلمائی، مجتهد الزمانی آقایی آقا جمال‏الدین محمد خوانساری ادام الله تعالی اضلال (96)افاضته علی رؤوس العالمین. و ضمن العقد شرط شرعی نمود.

بعد از رفع محصول تمامت مستغلات و وضع حقوق دیوانی به هر اسم و رسم که واقع نموده و تعمیر املاک و مدرسه یک شعبه‏ی باقی متعلق به عالی حضرت ناظرو یک شعبه‏ی دیگر متعلق به متولی و بعد از آن به هر یک از سکنه‏ی مدرسه‏ی مزبوره و خدمه‏ی طلبه و مؤذن هر قدری مصلحت دانند بدهند و چراغ مقرر نمایند.

که در مسجد و دالانها و بیت الخلاء روشن کنند و بوریا به جهت مسجد مقرر دارند و گاو و آبکش و سایر آن چه متولی و عالی حضرت ناظر، مناسب دانند به عمل آورده و خود را معاف ندارند و در حین صیغه شرط شد که اختیار مدرس با علیا حضرت مشار الیها باشد.

به هر نحو که مصلحت دانند و اگر او تعیین نکند اختیار تدریس با متولی و عالی حضرت ناظر باشد و هر چیز مصلحت دانند حق التدریس مقرر کنند و صیغه‏ی شرعیه و شروط مزبوره جاری و واقع و مدرسه و املاک مذکوره را به تصرف وقف داد فمن بدله بعد ما سمعه فانما ان الله سمیع علیم (97)و کان ذلک فی شهر شوال المکرم من شهور سنه‏ی ثلاثة عشر و مائة بعد الالف من (98)الهجرة النبویه.
 

پی نوشت:

1- لطف الله هنر فر: گنجینه آثار تاریخی اصفهان، (اصفهان، کتابفروشی ثقفی، 1344)، ص 553.
2- شیخ آقا بزرگ طهرانی: طبقات اعلام الشیعه، قرن یازدهم، (قم، مؤسسه اسماعیلیان)، بی تا، ص 482.
3- محمد طاهر نصر آباد : تذکره نصر آبادی، تصحیح وحید دستگردی، (بی جا، کتابفروشی فروغی بی تا)، ص 15 ونک کنید: اعلام الشیعه، قرن یازدهم ص 168 و 169.
4- برای کسب اطلاعات بیشتر از این دو کتیبه، رجوع کنید به: لطف الله هنر فر: گنجینه آثار تاریخی اصفهان، (اصفهان، کتابفروشی تقفی، 1344)، ص 555 و 556.
5- شاید هم «حورینا خانم». به احتمال قریب به یقین این خانم همسر گرجی صفی میرزا و مادر سام میرزا (شاه صفی) است. در مورد نام او باید گفته شود که در منابع این دوره، ذکری از آن نشده و تنها در حاشیه متن همین وقفنامه است که نام او به این صورت ضبط شده است و حتی پرس و جوی نگارنده از یکی از دانشجویان تاریخ - که نسبتش به گرجیانی که شاه عباس آنان را به اصفهان کوچ داد می‏رسد، در مورد شناسایی اصل این نام - به روشن شدن این مطلب کمکی نکرد.
6- آقای حسین سلطانزاده در کتاب تاریخ مدارس ایران، ص 278 می‏نویسد که: «احتمال دارد که هر دو مدرسه را یک نفر عمارت کرده باشد و اطلاق بزرگی و کوچکی به تناسب وسعت آنها صورت پذیرفته است». اما با توجه به وقفنامه‏ی مدرسه و ذکر صریح نام واقف این احتمال نادرست است.
7- اعلام الشیعه، قرن یازدهم، ص 132 و 133.
8- همان منبع ص 27 تا30.
9- رجوع شود به میرزا حسین خان جابری انصاری: تاریخ اصفهان و ری و همه‏ی جهان، (بی جا، حسین عماد زاده، 1321)، ص 607.
10- دیگر از مدارس عهد صفوی نم آورد است و مدرسه کاسه گران که این دو مدرسه به سلطنت شاه سلطان حسین به همت حکیم الملک اردستانی و زنش ساخته شد. مدرسه نم آورد را زینب بیگم زن حکیم الملک در 1117 بنا نمود و مدرسه کاسه گران را خود حکیم الملک قبل از 1117 و همیشه بزرگان و علما و فضلا در مدرسه نم آورد به افاضه و تدریس مشغول بودند ؛ مانند حاج شیخ رفیع و مرحوم ملا حسن نائینی و ملا میرزا قمیشه و مرحوم حاج میرزا بدیع و مرحوم آقا سید محمد باقر درچه‏ای و مرحوم آقا ملا عبدالکریم جزی و غیر هم و موقوفاتی در اردستان دارد و حکیم الملک در هند مطبی نزدیک اورنگ زیب شاه هند گرفته اتفاقا دختر شاه مریض بوده و اطبای هند عاجز شده و حکیم الملک علاج نموده و زر و جواهر بسیار به او و زنش بخشیدند و او به اسپهان برگشته، این دو مدرسه را ساختند و معادل مصارف آن دو املاک و مستغلاتی خریده وقف نمودند. تاریخ اصفهان و ری، ص 607.
11- گویا محمد جعفر قاضی فرزند عبد الله بن هویزی اصفهانی که قاضی اصفهان و سپس شیخ الاسلام اصفهان از شاگردان آقا حسین خوانساری و داماد و شاگرد محقق سبزواری است. اعلام الشیعه، ص 139 و 140.
12- آقا جمال خوانساری فرزند آقا حسین خوانساری از عالمان برجسته‏ی دوره‏ی صفوی است که «جمال محققین» نیز نامیده می‏شد. وی از نزدیکان دولت صفوی و از فقیهان و مترجمان مشهور دوره‏ی اخیر صفوی است. از وی آثار بیشماری یاد شده که در میان آنها ترجمه و شرح غرر و درر است. شرح حال مفصل و آثار او را شیخ آقا بزرگ در الذریعه آورده است. وی در سال 1121 درگذشت. اعلام الشیعه، ص 146 تا 148.
13- درمتن چنین نوشته شده است.
14- جمع زاهره به معنای روشن و بلند است.
15- مکانهای فراخ.
16- جمع فائحه به معنای پراکنده‏های بومی.
17- آتش گیرند و روشنی گیرنده.
18- نور (40:) 24.
19- بحار الانوار، ج 70، ص 225.
20- مزمل (2:) 73.
21- مزمل (5:) 73.
22- سوره‏ی نساء، (4)، آیه‏ی 113.
23- ناظر به آیه‏ی 43 از سوره‏ی هود می‏باشد.
24- حشر (2:) 59.
25- زمر (22:) 39.
26- ظاهرأ: متاع صحیح است .
27- بحار الانوار، جلد 70 ص 353.
28- بحار الانوار جلد 70 ص 353.
29- آل عمران (42:) 3.
30- مثل کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می‏کنند، همچون بذری است که از هر خوشه صد دانه برویاند و خداوند برای کسانی که بخواهد، آن را چند برابر می‏گرداند و خداوند دارای عطا و رحمتی گسترده است و بر همه چیز دانا و آگاه است. بقره (291:) 2.
31- آل عمران (30:) 3.
32- «قهاب در سمت شرقی متمایل به شمال شهر و از نیم فرسخی شهر الی چهار فرسخ می‏باشد و مشتمل است به چهل و دو مزرعه و...» به نقل از: جناب: الاصفهان، ص 184. همچنین برای آگاهی از وضعیت روستاها در این دوره رجوع شود به «طومار شیخ بهایی» در کتاب محمودیان: زاینده رود اصفهان، (اصفهان، دانشگاه اصفهان، 1348)، ص 13 الی 90.
33- ملا عبدالله تستری اصفهانی متوفای 1021، عالم مشهور دوره‏ی صفوی و استاد مجلسی اول که سبب رواج علم حدیث در اصفهان بوده است. درباره‏ی او نگاه کنید به اعلام الشیعه، قرن یازده ص 343 - 346 -.
34- جمع ممر: کوچه و احتمالا دالان.
35- در اصل: طنور سازی.
36- سوره‏ی توبه (9)، آیه‏ی 120.
37- سوره نحل (16)، آیه‏ی 90.
38- در وقفنامه آبی رنگ آمده: «موقوفات مدرسه مزبوره».
39- در انتهای کتیبه موجود در مدرسه آمده است: «به سعی ولی آقا به اتمام رسید». این بدان معناست که ولی آقا سرپرستی بنای مدرسه را نیز عهده دار بوده است .
40- این کلمه در سواد آبی رنگ نبود.
41- ظاهرا: آلائه.
42- سوره‏ی بقره (2)، آیه‏ی 181.
43- ذی الحجه‏ی سال 1057.
44- طلب الملوک صحیح است.
45- و خدایی عالم همه‏ی اسماء را به آدم یاد داد. سوره بقره، آیه 31.
46- بحار الانوار، ج 3، ص 274.
47- سوره الحج، آیه 14.
48- شاید: الی.
49- از اینجا تا چند سطر در نسخه‏ی اصل بین دو ستاره آمده است.
50- در دنیا چنان باش که گویا بیگانه‏ای یا مسافری در راه هستی. بحار الانوار، ج 71، ص 175.
51- آنچه نزد شماست (از مال و جاه دنیا) همه نابود خواهد شد (از ذخایر اعمال نیک و ثواب آخرت) و آنچه نزد خداست تا ابد باقی خواهد بود. سوره‏ی النحل، آیه 96 .
52- و بدانید آنچه برای خود پیش می‏فرستید (از اعمال خیر) پاداش آن را نزد خدا خواهید یافت. سوره بقره، آیه 110.
53- بحار الانوار، ج 2، ص 22، و ج 77، ص 124.
54- برای ارتباط معنای خانقاه با عناصر مقایسه شود با: دهخدا، ذیل مورد «عناصر».
55- روزی که مال و فرزند هیچ سود به حال انسان نبخشد و تنها آن کس سود برد که با دل با اخلاص پاک از شرک به درگاه خدا آید. سوره الشعراء، آیات 88 و 89.
56- برای کسب اطلاع از موقعیت روستاها رجوع شود به: طومار شیخ بهایی در کتاب: محمد محمودیان : زاینده رود اصفهان، ص 13 الی 90. همچنین به جناب: الاصفهان، ص 184، 56 و 185.
57- نفقه را بر عیال تنگ گرفتن. در برابر اسراف است.
58- چند کلمه‏ی «و به مدرسه و خدمه» در متن وقفنامه به صورت مورب در زیر سطر آورده شده بود.
59- حد فاصل سطر 58 و 59 یک قسمت به صورت مورب نوشته شده است: و نواب مستطاب واقفه موفقه نصب یک عشر حاصل کلی موقوفات مفصله فوق را بعد از وضع اخراجات از خرج قنوات و مؤون زراعات به جهت حق النظارة ناظر مزبور متن و هر یک از اولاد ایشان که ناظر باشند تعیین فرمودند.
60- پس هر گاه کسی پس از شنیدن وصیت آن را تغییر دهد بر خلاف حقیقت رفتار کند گناه این کار بر آنهاست که عمل به خلاف وصیت کنند و خدا به هر چیزی که خلق گویند و کنند شنوا و داناست. سوره بقره، آیه 181.
61- ده‏ی سوم ذی الحجه سال 1057 کتیبه‏ی سر در مدرسه تاریخ 1058 است.
62- ذکر خدا را می‏کند ایستاده و نشسته. سوره‏ی نساء آیه‏ی 103.
63- تقریبا دو کلمه محو شده است.
64- بحار الانوار، ج 70، ص 255.
65- یک کلمه ناخوانا است.
66- سوره‏ی انعام (6)، آیه‏ی 160، درمتن به طور اشتباه «من احسن عملا...» آمده بود.
67- سوره‏ی انفطار (82)، آیه‏ی 13.
68- امروز دین شما را به حد کمال رساندم. سوره‏ی مائده، آیه 3.
69- سوره‏ی مائده (5)، آیه‏ی 3.
70- شاید مواقف.
71- روزی که مال و فرزند هیچ سود به حال انسان نبخشد و تنها آن کس سود ببرد که با اخلاص پاک به درگاه خدا آید. سوره شعراء، آیات 88 و 89.
72- این مدرسه توسط واقف تجدید بنا شده و موقوفاتی برای آن در نظر گرفته شده است.
73- در اصل چنین است !
74- تپه‏ها.
75- آغل‏ها.
76- سه کلمه خوانده نشد.
77- یک کلمه خوانده نشد.
78- یک کلمه خوانده نشد.
79- بزرگترین، پیرترین.
80- و نفر ستادیم ترا مگر رحمتی مر عالیمان را . سوره الانبیاء، آیه 107.
81- چنین است در اصل. شاید: روح الله تعالی روحه.
82- چند کلمه در آغاز و نیمه سطر ناخوانا و محو شده است.
83- دو کلمه ناخوانا.
84- سه کلمه ناخوانا بود.
85- محیط حوض‏ها.
86- روزی که قائم شود حساب ، قسمتی از آیه 43، سوره ابراهیم.
87- ششم شوال سال 1104.
88- چنین است در اصل، شاید به خروشش !.
89- اشاره به نشانی است که بر بازوی پیامبر - صلی الله علیه و آله و سلم - بوده است.
90- حدیث نبوی.
91- در اصل پسوند زای دو بار نوشته شده است.
92- یک کلمه ناخوانا.
93- فراوان.
94- خلقها، خویهای نیک، جمع شیمه.
95- ایضا زمین ساده معینه معلومه واقعه در قریه ماران مزبور محدود به حدود تملک حاجی برخوردار و به باغ مرحوم حاجی محمد حسین و به ملک محمد باقر دادن ماربین بالتمام.
96- سایه‏ها.
97- سوره‏ی بقره آیه‏ی 182.
98- شوال 1113 هجری قمری.

نویسنده: نزهت احمدی
* این مقاله در تاریخ 1402/7/4 بروز رسانی شده است.



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.