کودتای سوم اسفند و ظهور رضاخان

چکیده: رضاخان‌ تنها هماورد خود را مدرس‌ می‌دانست‌. به‌ همین‌ سبب‌ در همان‌ شب‌ اول‌ كودتا مدرس‌ را دستگیر و زندانی‌ كرد؛ مدرس‌ نیز خطر دیكتاتوری‌ رضاخان‌ را درك ‌كرده‌ بود و در مقابل‌ او ایستادگی‌ می‌كرد. اما قدرت‌ رضاخان‌ و قدرت‌ مطبوعاتی‌ وی ‌مدرس‌ را در تنگنا قرار داده‌ بود و رضاخان‌ روز به ‌روز به‌ سوی‌ مبانی‌ قدرت‌ پیش‌می‌رفت‌ و در مقابل‌ مدرس‌ رو به‌ ضعف‌ و انزوا. از تأثیر مطبوعات‌ در روی‌ كار آمدن‌ سردار سپه‌ به‌ عنوان‌ نخست‌وزیر نباید غافل‌ شد.
دوشنبه، 27 آبان 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
کودتای سوم اسفند و ظهور رضاخان
کودتای سوم اسفند و ظهور رضاخان
کودتای سوم اسفند و ظهور رضاخان

2 اسفند 1386

چکیده: رضاخان‌ تنها هماورد خود را مدرس‌ می‌دانست‌. به‌ همین‌ سبب‌ در همان‌ شب‌ اول‌ كودتا مدرس‌ را دستگیر و زندانی‌ كرد؛ مدرس‌ نیز خطر دیكتاتوری‌ رضاخان‌ را درك ‌كرده‌ بود و در مقابل‌ او ایستادگی‌ می‌كرد. اما قدرت‌ رضاخان‌ و قدرت‌ مطبوعاتی‌ وی ‌مدرس‌ را در تنگنا قرار داده‌ بود و رضاخان‌ روز به ‌روز به‌ سوی‌ مبانی‌ قدرت‌ پیش‌می‌رفت‌ و در مقابل‌ مدرس‌ رو به‌ ضعف‌ و انزوا. از تأثیر مطبوعات‌ در روی‌ كار آمدن‌ سردار سپه‌ به‌ عنوان‌ نخست‌وزیر نباید غافل‌ شد.به‌ گفته‌ مكی‌ «انتشار خبر استعفای‌ كابینه‌ مشیرالدوله‌ بلافاصله‌ عده‌ای‌ از جراید موافق‌ ومزدور سردار سپه‌، نغمه‌ و زمزمه‌ حكومت‌ قدرت‌ و حكومت‌ سردار سپه‌ را بلند كرده‌؛حكومت‌ او را سرلوحه‌ جراید خویش‌ قرار داده‌؛ در اوصاف‌ سردار سپه‌ شاهنامه‌هاگفتند» و همین‌ امر احمد شاه‌ را مجبور كرد فرمان‌ ریاست‌ الوزرایی‌ وی‌ را صادر كند.
خطری‌ كه‌ در آستانه قرن چهاردهم هجری شمسی در كمین‌ تشیّع‌ نشسته‌ بود، اما در ظاهری‌ امید بخش‌ بروز كرد، ظهوررضاخان‌ بود. فردی‌ كه‌ در مدتی‌ كوتاه‌ ارزش‌های‌ دینی‌ مردم‌ ایران‌ را كمرنگ‌ وارزش‌های‌ غربی‌ را جایگزین‌ آن‌ كرد و روحانیت‌ شیعه‌ را به‌ شدت‌ منزوی‌ و تا چندین‌ سال‌ از كارایی‌ انداخت‌. نمادهای‌ شیعی‌ مانند عاشورا را از جامعه‌ حذف‌ و رقص‌ و آواز و كارناوال‌ شادی‌ را جایگزین‌ كرد.

چگونگی‌ به‌ قدرت‌ رسیدن‌ رضاخان‌

رضاخان‌ فرمانده‌ دیویزیون‌ (لشكر) قزاق، در 3 اسفند 1299 ش‌ دست‌ به‌ كودتا زد وپس‌ از مدتی‌ به‌ وزارت‌ جنگ‌ و در 3 آبان‌ 1302ش‌ به‌ نخست‌وزیری‌ و در آذر 1304ش‌به‌ پادشاهی‌ رسید و تا شهریور 1320ش‌ حكومت‌ كرد و سپس‌ با اشغال‌ ایران‌ مجبور به‌ استعفا و ترك‌ ایران‌ شد.
در مورد چگونگی‌ كودتا توسط‌ رضاخان‌، مشهور است‌ كه‌ انگلیس‌ پس‌ از جنگ‌ جهانی‌ اول‌ و سیطره‌ آن‌ بر بخشی‌ از خاورمیانه‌ به‌ دنبال‌ تسلط‌ بلامنازع‌ بر ایران‌ بود. انگلیس‌ با عدم‌ موفقیت‌ در قرارداد 1919م‌ و پیروزی‌ بلشویك‌ها در روسیه‌ تصمیم‌ گرفت‌ با به‌ وجود آوردن‌ حكومتی‌ قدرتمند و باثبات‌ منافع‌ خود را درعراق و هند و ایران‌ حفظ‌ كند.
آیرون‌ ساید، فرمانده‌ نیروهای‌ انگلیسی‌ در شمال‌ ایران‌، از طرف‌ لرد كرزن‌، وزیرامور خارجه‌ انگلیس‌، مأمور شد تا با صلاحدید خود كارها را انجام‌ دهد. لرد كرزن ‌می‌خواست‌ «نفوذ بریتانیا را بر منطقه‌ پیشین‌ نفوذ روسیه‌ تسّری‌ دهد و سراسر ایران‌ راتحت‌الحمایه‌ انگلستان‌ سازد.»
پسر ژنرال‌ در ضمن‌ شرح‌ خاطرات‌ پدرش‌ می‌نویسد: «پدرم‌ بعد از بازسازی‌ روحیه‌ نیروهای‌ انگلیسی‌ و ثبات‌ بخشیدن‌ به‌ وضعیت‌ آن‌ها در قزوین‌، متوجه‌ بازسازی‌قزاقهای‌ ایرانی‌ شد. داستان‌ انتخاب‌ رضاخان‌ به‌ فرماندهی‌ نیروهای‌ قزاق از جانب‌ او راهمه‌ می‌دانند و گرچه‌ در آن‌ هنگام‌ نمی‌دانست‌ كه‌ او روزی‌ شاه‌ ایران‌ خواهد شد، اما آشكارا راه‌ را برای‌ او هموار نمود...
پدرم‌ در خاطراتش‌ می‌نویسد: فكر می‌كنم‌ همه‌ مرا معمار آن‌ كودتا (1299ش‌) تصور می‌كنند. راستش‌ را بخواهید خودم‌ هم‌ همین‌ طور فكر می‌كنم‌.» آیرون‌ ساید در دفترچه‌ خاطرات‌ خود رضاخان‌ را چنین‌ توصیف‌ می‌كند: «رضا موجودی‌ سخت‌ كوش ‌به‌ نظر می‌رسد و بینی‌ تقریباً بزرگی‌ دارد. می‌توان‌ گفت‌ كه‌ قیافه‌ او شبیه‌ یهودیان‌ است‌...او فقط‌ به‌ زبان‌ فارسی‌ صحبت‌ می‌كند... او به‌ طور قطع‌ پر جذبه‌ترین‌ فرد ایرانی‌ است‌ كه‌تا كنون‌ دیده‌ام‌.» آیرون‌ ساید در ضمن‌ خاطرات‌ 14 فوریه‌ خود می‌گوید: «من‌دستورات‌ مربوط‌ به‌ خروج‌ نیروها را به‌ اسمایس‌ و رضا داده‌ام‌. باید به‌ ایشان‌ تا اندازه‌ای ‌آزادی‌ عمل‌ بدهم‌. باید وزیر مختار را ببینم‌ و مطالب‌ را با او در میان‌ بگذارم‌. برای‌ ماكودتا از هر چیز دیگر مناسب‌تر است‌.»
بی‌مناسبت‌ نیست‌ كه‌ قسمت‌هایی‌ از سند بسیار مهم‌ (گزارش‌ سفیر وقت‌ آمریكا درتهران‌ به‌ وزیر امور خارجه‌) نقل‌ شود:
بلشویسم‌ امری‌ غیر قابل‌ اجتناب‌می‌نماید؛ اما در واقعیت‌ بیش‌ از هر حادثه‌دیگری‌ كه‌ برای‌ ایران‌ رخ‌ دهد به‌ مذاق دولت‌ انگلیس‌ و وزارت‌ هند خوش‌نمی‌آمد، زیرا ایران‌ بلشویكی‌ برای‌ هند خطر همیشگی‌ خواهد بود.... در عصریكشنبه‌ بیستم‌ فوریه‌، مردم‌ از حركت‌ حدود 1500 نفر از نیروهای‌ قزاق از قزوین‌كه‌ در چند مایلی‌ بیرون‌ تهران‌ هستند تعجب‌ زده‌ شدند. گفته‌ می‌شد كه‌ آن‌ها می‌خواهند پایتخت‌ را به‌ تصرف‌ درآورند.
در عصر همان‌ روز وزیر مختار بریتانیا برای‌ هواخوری‌ به‌ بیرون‌ شهر رفته‌ تاحدود ساعت‌ پنج‌ باز نگشته‌. ساعاتی‌ قبل‌ از این‌ ساعت‌، كنسول‌ هیئت‌ بریتانیا،سرهنگ‌ دوم‌ هیگ‌ و سیدضیاءالدین‌ برای‌ ملاقات‌ با قزاقان‌ به‌ بیرون‌ شهر رفته‌بودند. هدف‌ این‌ دو نفر تحقیق‌ درباره‌ نیات‌ قزاقان‌ مهاجم‌ بوده‌ است‌ و قزاقان‌آشكار ساختند كه‌ به‌ هر یك‌ از آن‌ها بریتانیا قبل‌ از ورود به‌ شهر پنج‌ تومان‌حدود پنج‌ دلار، داده‌ است‌. این‌ طور گفته‌ می‌شود كه‌ پیش‌ از خروج‌ قزاقها ازقزوین‌ كلنل‌ اسمیت‌ (رئیس‌ قزاقها در قزوین‌) پول‌ لازم‌ را برای‌ تحویل‌ به‌ قزاقها دریافت‌ داشته‌ است‌... لازم‌ به‌ تذكر است‌ كه‌ مبلغ‌ مورد نظر با امضای‌اسمیت‌ از بانك‌ برداشت‌ گردید... مشهور است‌ كه‌ وزارت‌ خارجه‌ انگلیس‌ ازسفیر خود در تهران‌ و عدم‌ موفقیت‌ او در انجام‌ كارهایی‌ كه‌ باید انجام‌ می‌شدموجب‌ نارضایتی‌ انگلیس‌ از وی‌ شده‌ است‌. از این‌ رو از انجام‌ این‌ حركت‌ بدون‌اطلاع‌ وی‌ نباید تعجب‌ كرد... به‌ سرعت‌ معلوم‌ شد كه‌ بسیاری‌ از چهره‌های‌ اصلی‌جنبش‌ پیشتر دارای‌ تماس‌های‌ دوستانه‌ای‌ با بریتانیا بوده‌اند؛ سرگرد مسعودخان‌... در قزوین‌ دستیار شخصی‌ كلنل‌ اسمیت‌ بوده‌ است‌. كلنل‌ رضاخان‌ كه‌ به‌ریاست‌ قزاقها رسید در هیئت‌ نظامی‌ انگلیس‌ ـ ایران‌ خدمت‌ كرده‌ و به‌ صورت ‌عملی‌ جاسوس‌ رئیس‌ هیئت‌ بوده‌ و برای‌ چندمین‌ ماه‌ با بریتانیا در قزوین‌همكاری‌ نزدیك‌ داشته‌. سیدضیاءالدین‌، مالك‌ روزنامه‌ رسمی‌ رعد است‌ كه‌ بریتانیا به‌ آن‌ كمك‌ مالی‌ می‌كند....
نقش‌ انگلیس‌ در كودتای‌ رضاخان‌ چنان‌ روشن‌ بود كه‌ دولت‌ انگلیس‌ هیچ‌گاه‌ آن‌ راانكار نكرد. درجریان‌ جنگ‌ جهانی‌ دوم‌ «به‌ سادگی‌ تمام‌ می‌گوید: او را خودمان‌ آوردیم‌ و خودمان‌ هم‌ می‌بریم‌».
غیر از آیرون‌ ساید در انتخاب‌ رضاخان‌ از اردشیر جی‌ هم‌ اسم‌ برده‌ می‌شود. ژنرال ‌فردوست‌ در خاطرات‌ خود نقل‌ می‌كند كه‌ «شاپور جی‌ كتابی‌ را با خود به‌ دفتر آورده‌ بود، گفت‌: این‌ كتاب‌ از كتب‌ مستند یعنی‌ مجموعه‌ اسناد طبقه‌بندی‌ شده‌ انگلیس‌ درهندوستان‌ است‌ و می‌دانی‌ كه‌ در آن‌ سال‌ها ایران‌ از هندوستان‌ اداره‌ می‌شد. این‌ كتاب‌نشان‌ می‌دهد كه‌ پدر من‌ رضا را پیدا كرد و به‌ نایب‌السلطنه‌ هندوستان‌ معرفی‌ كرد.»
محققینی‌ كه‌ در علت‌ كودتای‌ انگلیس‌ به‌ بحث‌ و كنكاش‌ پرداخته‌اند بیشتر این‌ نكته‌ را متذكر شده‌اند كه‌ چون‌ قرارداد 1919م‌ با مخالفت‌ روبرو شد، دست‌ به‌ كودتا زدند:«مراد از كودتا، گزیدن‌ راه‌ دیگری‌ بوده‌ است‌ برای‌ تحقق‌ جوهر قرارداد1298ش‌/1919م‌؛ یعنی‌ برقراری‌ ثبات‌ سیاسی‌ در ایران‌ به‌ گونه‌ای‌ كه‌ منافع‌ اصلی ‌امپراطوری‌ بریتانیا در منطقه‌ تهدید نشود.» سر ریدر بولارد نیز نیاز دولت‌ انگلیس‌ به‌ثبات‌ در ایران‌ را تأیید می‌كند و می‌نویسد: «اصولاً بروز هر گونه‌ تشنج‌ و بی‌ثباتی‌ در ایران‌مغایر اهداف‌ انگلیس‌ بوده‌».
نكته‌ مهمی‌ كه‌ قابل‌ بحث‌ است‌ این‌ است‌ كه‌ انگلیس‌ پس‌ از جنگ‌ جهانی‌ دچار بحران ‌اقتصادی‌ شد و برای‌ او مقرون‌ به‌ صرفه‌ بود كه‌ یك‌ نیروی‌ مقتدر وابسته‌، اهداف‌ او را تأمین‌ كند. از این‌ رو «در اواخر سال‌ 1920م‌ به‌ ملاحظه‌ صرفه‌جویی‌ در بودجه‌ ارتش‌ خود تصمیم‌ گرفت‌ كه‌ نیروهای‌ خود را كه‌ در ایران‌ بودند فرا خواند و مقامات‌ سیاسی‌ و نظامی‌ بریتانیا ضرب‌الاجل‌ خوانده‌ شده‌ این‌ نیروها را اول‌ آوریل‌ 1920م‌ (دهم‌ فروردین‌1300ش‌) تعیین‌ كردند.»
از طرف‌ دیگر با پیروزی‌ بلشویك‌ها در روسیه‌ خطر تهدید كننده‌ای‌ انگلیس‌ را در سردو راهی‌ جدی‌ قرارداده‌ بود. اما «آن‌ها به‌ هر حال‌ جازمند بقیه‌ سربازان‌ خود را از خاك‌ ایران‌ بیرون‌ ببرند و نیز به‌ این‌ نتیجه‌ رسیده‌ بودند كه‌ خطر نفوذ بلشویك‌ها در ایران‌ جدی‌ است‌ و برای‌ بریتانیا چه‌ راه‌ حلی‌ بهتر از این‌ بود كه‌ یك‌ ایرانی‌ قدرتمند را شناسایی‌ كنند تا بتواند كنترل‌ اداره‌ امور مركزی‌ كشور را به‌ عهده‌ بگیرد و قدرت‌ مركزی‌ تهران‌ را بر سراسر كشور برقرار سازد و ضمناً مانع‌ پیشروی‌ رژیم‌ جدید مستقر در شمال‌ ایران‌ گردد.» پس‌ از شناسایی‌ چنین‌ فردی‌ و قوای‌ وی‌ «هر چه‌ از اسلحه‌ و مهمات‌ كم‌داشتند انگلیسی‌ها در اختیار آنان‌ قرار دارند.» و سرانجام‌ كودتا در 3 اسفند 1299ش‌ عملی‌ شد و سید ضیاء به‌ ریاست‌ الوزرایی‌ رسید و رضاخان‌ سردار سپه‌ شد. كابینه‌سیدضیاء پس‌ از 100 روز سقوط‌ كرد و پس‌ از وی‌ 5 حكومت‌ روی‌ كار آمد: دو بار احمدقوام‌، دو بار مشیرالدوله‌ و یك‌ بار مستوفی‌الممالك‌. سردار سپه‌ كه‌ در اواخر حكومت ‌سیدضیاء به‌ وزارت‌ جنگ‌ منصوب‌ شده‌ بود در تمام‌ ادوار در این‌ سمت‌ باقی‌ ماند وبیشترین‌ اثر را در بی‌ثباتی‌ حكومت‌های‌ بعدی‌ گذاشت‌ تا این‌كه‌ روز 3 آبان‌ ماه‌ 1302ش ‌نخست‌وزیر شد. وی‌ برنامه‌ خود را با دو جمله‌ خلاصه‌ كرد: 1ـ حفظ‌ حقوق مملكت‌ 2ـ اجرای‌ قانون‌. وی‌ به‌ درستی‌ به‌ این‌ شعارها عمل‌ كرد! همه‌ حقوق مملكت‌ را به‌ خودمتعلق‌ ساخت‌ و تمام‌ قوانین‌ را برای‌ رسیدن‌ به‌ قدرت‌ زیر پا گذاشت‌.
رضاخان‌ تنها هماورد خود را مدرس‌ می‌دانست‌. به‌ همین‌ سبب‌ در همان‌ شب‌ اول‌ كودتا مدرس‌ را دستگیر و زندانی‌ كرد؛ مدرس‌ نیز خطر دیكتاتوری‌ رضاخان‌ را درك ‌كرده‌ بود و در مقابل‌ او ایستادگی‌ می‌كرد. اما قدرت‌ رضاخان‌ و قدرت‌ مطبوعاتی‌ وی‌مدرس‌ را در تنگنا قرار داده‌ بود و رضاخان‌ روز به‌روز به‌ سوی‌ مبانی‌ قدرت‌ پیش‌می‌رفت‌ و در مقابل‌ مدرس‌ رو به‌ ضعف‌ و انزوا.
از تأثیر مطبوعات‌ در روی‌ كار آمدن‌ سردار سپه‌ به‌ عنوان‌ نخست‌وزیر نباید غافل‌ شد.به‌ گفته‌ مكی‌ «انتشار خبر استعفای‌ كابینه‌ مشیرالدوله‌ بلافاصله‌ عده‌ای‌ از جراید موافق‌ و مزدور سردار سپه‌، نغمه‌ و زمزمه‌ حكومت‌ قدرت‌ و حكومت‌ سردار سپه‌ را بلند كرده‌؛حكومت‌ او را سرلوحه‌ جراید خویش‌ قرار داده‌؛ در اوصاف‌ سردار سپه‌ شاهنامه‌ها گفتند» و همین‌ امر شاه‌ را مجبور كرد فرمان‌ ریاست‌ الوزرایی‌ وی‌ را صادر كند.
همان‌ مطبوعات‌ در دوران‌ نخست‌وزیری‌ وی‌ چنان‌ فضایی‌ مناسب‌ برای‌ صعود رضاخان‌ درست‌ كردند و چنان‌ مخالفین‌ وی‌ را در تنگنا قرار دادند كه‌ باید یك‌ پایه‌ بسیار مهم‌ قدرت‌ رضاشاه‌ را مطبوعات‌ بدانیم‌.
وی‌ در دوره‌ وزارت‌ جنگ‌، ژاندارمری‌ را به‌ زیر سلطه‌ خود در آورده‌ بود و فقط‌ شهربانی‌ در اثر استقامت‌ باقی‌مانده‌ بود. رضاخان‌ با هماهنگی‌ مطبوعات‌، فضای‌ تیره‌ای‌را بر ضد فرمانده‌ سوئدی‌ آن‌ به‌ راه‌ انداخت‌ تا این‌كه‌ از رضاخان‌ خواستند فرمانده‌ای‌برای‌ آن‌ منصوب‌ كند و به‌ این‌ وسیله‌ تنها نیروی‌ شبه‌ نظامی‌ باقی‌مانده‌ در سلطه‌ رضاخان‌قرار گرفت‌ و پس‌ از چندی‌ نیز از مجلس‌ مقام‌ ثابت‌ فرماندهی‌ كل‌ قوا را نیز دریافت‌ كرد.
رضاخان‌ كه‌ تنها پس‌ از چند روز از تشكیل‌ كابینه‌اش‌ شاه‌ را به‌ دیار فرنگ‌ فرستاده‌ بود بدون‌ هیچ‌ مافوقی‌ تمام‌ شئون‌ كشور را در سیطره‌ خود گرفت‌. مجلس‌ نیز كه‌ تكمیل ‌انتخاباتش‌ توسط‌ سردار سپه‌ انجام‌ گرفت‌ـ جز اقلیتی‌ به‌ رهبری‌ مدرس‌ـ در خدمت‌رضاخان‌ بود.
منبع:www.irdc.ir

معرفي سايت مرتبط با اين مقاله


تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط