1) 4آذرماه سال1345هجري شمسي: استاد جبّار باغچه بان مؤسس نخستين مدرسه كودكان ناشنوا درايران چهره درنقاب خاك كشيد. استاد درسال1302هجري شمسي نخستين كودكستان ايراني را بنام «باغچه اطفال» درتبريز تأسيس كرد و اين آغازي براي باغچه بان بود تا بتواند سخن گفتن را به كودكان ناشنوا بياموزد. وي درسال1313هجري شمسي نخستين مدرسه كودكان ناشنوا را دايركرد ومدتي بعد شيوه اي براي زبان آموزي كودكان ناشنوا ابداع كرد كه درسراسر جهان به عنوان
1) 4آذرماه سال1345هجري شمسي: استاد جبّار باغچه بان مؤسس نخستين مدرسه كودكان ناشنوا درايران چهره درنقاب خاك كشيد. استاد درسال1302هجري شمسي نخستين كودكستان ايراني را بنام «باغچه اطفال» درتبريز تأسيس كرد و اين آغازي براي باغچه بان بود تا بتواند سخن گفتن را به كودكان ناشنوا بياموزد. وي درسال1313هجري شمسي نخستين مدرسه كودكان ناشنوا را دايركرد ومدتي بعد شيوه اي براي زبان آموزي كودكان ناشنوا ابداع كرد كه درسراسر جهان به عنوان مترقي ترين روش شناخته شد. جمعيت حمايت ازكودكان كرو لال نيز به همت استاد جبارباغچه بان درسال1323هجري شمسي پايه گذاري شد.
2) 4آذرماه سال1363هجري شمسي: «محمود كريمي» استاد آواز ايراني درگذشت. استاد كريمي ازاهالي تهران بود و ازكودكي نواختن ويولون را نزد پدرآموخت. وي ازاولين هنرآموزان كلاس روانشاد قوامي بود. ازاستاد كريمي دو رديف آزاد باقيست كه يكي ازآن دو رديف را ازاستادش دوامي آموخت و ديگررديف آوازي است كه نتيجه 40سال تلاش استاد كريمي بشمار مي رود.
3) سال1329هجري شمسي: كميسيون نفت مجلس شوراي ملي قرارداد«الحاقي كمپاني نفت انگليس و ايران» را رد كرد. اين قرار داددربحبوحه تضادهاي امريكا و انگليس درباره ايران و درشرايط رشد و گسترش جنبش مردم مسلمان ايران تنظيم شده بود. اين قرارداد كه درتاريخ ايران به قرارداد«گس- گلشائيان» معروف است به منظور تحكيم موقعيت انگلستان دربهره برداري ازنفت جنوب ايران طرح ريزي شده بود. قرارداد گس- گلشائيان حاكميت ايران را مورد تهديد قرار مي داد ازاين رو مجلسهاي پانزدهم و شانزدهم رد شد.
4) رحلت حكيم و فيلسوف برجسته "محمدهادي فرزانه" معروف به "حكيم فرزانه" (1344ش): حكيم و فيلسوف عاليقدر، شيخ محمدهادي فرزانه معروف به حكيم فرزانه، در سال 1263ش (1302ق) در شهرضاي اصفهان به دنيا آمد. وي مقدمات علوم اسلامي و معارف ديني را در زادگاه خود سپري كرد و سپس براي تكميل تحصيلات خويش، راهي اصفهان گرديد. حكيم فرزانه در اصفهان در محضر استادان بزرگي همچون حضرات آيات: سيد محمدباقر دُرچهاي، ملاعبدالكريم گزي و ميرزا نصراللَّه حكيم و... حاضر شد و پس از سالياني در شمار حكما و علماي زمان قرار گرفت. ايشان از ميان رشتههاي گوناگون علمي، بيشتر به حكمت و فلسفه تمايل داشت و در راه كسب معلومات در اين زمينه، زحمات فراواني را بر خود هموار نمود به طوري كه در اواخر عمر، او را در زمره حكماي بزرگ قلمداد ميكردند. حكيم فرزانه از آن پس در زادگاه خود، شهرضا، به تدريس حكمت و فلسفه پرداخت و شاگردان فرهيختهاي تربيت نمود. زندگي ايشان در كمال سادگي و قناعت بود و زر و زيور دنيا، او را نفريفت. مرغ جان اين فيلسوف فاضل سرانجام در چهارم آذر 1344ش برابر با اول شعبان 1385ق در 81 سالگي از قفس تن رهايي يافت و پيكرش، رخ در نقاب خاك پوشيد.
5) رحلت آيتاللَّه "سيداحمد فقيه امامي" عالم برجسته اصفهان (1372 ش): آيتاللَّه سيداحمد فقيه امامي اصفهاني در سال 1312ش در اصفهان به دنيا آمد. وي پس از اتمام مقدمات در زادگاه خود راهي قم شد و از حضرات آيات سيد محمد باقر سلطاني طباطبايي، سيد حسين بروجردي، امام خميني(ره) و علامه طباطبايي بهره جست. آيتاللَّه امامي سپس در اصفهان به تدريس روي آورد و سالياني طولاني به پرورش طلاب علوم ديني همت گماشت. از جمله خدمات ايشان تأسيس كتابخانه عظيم الزهرا(سلام الله علیها) در اصفهان با بيش از 60 هزار جلد كتاب ميباشد. همچنين آيات معجزه آساي قرآن، بشر و رسالت او، چرا جمهوري اسلامي و روش رهبران انقلابي ما، از جمله تاليفات ايشان است. اين عالم رباني سرانجام در 4 آذر 1372ش در 60 سالگي دارفاني را وداع گفت و پس از تشييعي با شكوه، در اصفهان به خاك سپرده شد.
6) ارتحال فقيه و مجتهد بزرگوار آيتاللَّه "ميرزا احمد سرايي" (1360ش): آيتاللَّه ميرزا احمد سرايي در سال 1290ش (1329ق) در قريه سراي تبريز در خانوادهاي متدين به دنيا آمد و مقدمات علوم را از 14 سالگي از علماي تبريز فرا گرفت. سپس به قم رفت و در حلقه درس حضرات آيات سيد شهابالدين مرعشي نجفي و ميرزا جوادآقا ملكي تبريزي، به تقويت بنيه علمي خويش همت گماشت. ميرزا احمد سرايي از آن پس راهي نجف گرديد و از محضر عالمان نامداري همچون سيد عبدالهادي شيرازي، سيد محسن حكيم، سيدمحمود شاهرودي و ميرزا باقر زنجاني بهرهها برد تا به مدارج عاليه علمي و اجتهاد دست يافت. اين فقيه بزرگوار از آن پس به وطن بازگشت و به تدريس و ترويج دين و تبليغ احكام پرداخت. ايشان علاوه بر اهتمام در ساخت بناهاي عام المنفعه، به بحث، مناظره و مجادله حسنه با منحرفين اعتقادي، مسافرت به ممالك مختلف اسلامي براي تبليغ و ارشاد و تربيت مبلغ و طلاب علوم ديني مشغول بود. اين عالم رباني سرانجام در چهارم آذر 1360ش برابر با 27 محرم 1402ق در هفتاد سالگي درگذشت.
7) 25ذيقعده سال753هجري قمري: « ابوذكريا يحيي بن احمد» معروف به« اِبن هُذَبل» فيلسوف، رياضيدان و اديب مسلمان آندلسي بدرود حيات گفت. او ازخانداني اصيل بود و نزد استاداني برجسته دانش آموخت. بيگمان اگردانشمندي چون ابن خطيب شاگرد او نبود هيچگاه نامي ازابن هذبل باقي نمي ماند زيرا وي شيوه ابن هذبل را درتنظيم علوم بسيارمي ستايد و گفتارش را زينت بخش مجالس تدريس ميداند و درباره او ميگويد: «ابن هذبل گوهري يكتاست و مردم بدرستي به درك عظمت او نائل آمده اند.» همچنين وي را آخرين دانشمند درعلوم عقلي و فنون طب، هندسه و هيئت و حساب و ادب ميداند. ابن هذبل پزشكي ماهربود و دراواخرعمربه سبب عارضه فلج خانه نشين شد و ابن خطيب به منظور احترام به استادش وي را تا پايان عمردرخانهاش نگاه داشت. ازابن هذبل ديوان شعري باقي است و ابن خطيب نيزبه سه اثراو اشاره ميكند كه« اَلاِختيارُ وَ الاِعتبارُ في الطِّب، التذكِرةُ في الطّب و شَرح رساله فخرُ الدّين رازي» نام دارد.
8) 25ذيقعده سال1237هجري قمري: ميرزا عيسي قائم مقام اول مشهوربه ميرزاي بزرگ فراهاني به علت بيماري وبا درگذشت و دربقعه شاه حمزه درتبريزبخاك سپرده شد. وي ازجمله ادبارو رجال سياسي اوايل عهد قاجاريّه بود. ميرزا عيسي پس ازرسيدن عباس ميرزا به نيابت سلطنت و حكمراني آذربايجان به مقام وزارت خاصه وي منصوب شد. مورخان كارداني و تدبيروي را ستودهاند و او را دراقدامات اصلاحي عباس ميرزا عامل مهم و مؤثردانستهاند. درسال1224هجري قمري بنابه درخواست ميرزا بزرگ فراهاني وزارت نايبُ السّلطنه به پسرش ميرزا حسن و پس ازاو به فرزند ديگرش ميرزا ابوالقاسم فراهاني يا قائم مقام ثاني واگذارشد. ازجمله كتابها و رسالههاي قائم مقام به اَحكامُ الجهاد و اَنسابُ الرِّشاد ميتوان اشاره كرد كه مجموع فتواهاي برخي ازعلماي شيعه است.
9) روز "دَحوالارض": روز دَحوُالارض براي اهل معني و صاحبان سير و سلوك، يكي از روزهاي مهم سال است كه شيخ عباس قمي در مفاتيح الجنان اعمال زيادي براي اين روز نقل ميكند. از جمله ميگويد: يكي از چهار روزي است كه روزهاش بسيار سفارش شده است و اين روزي است كه رحمت خدا در زمين منتشر گرديده است.
10) خروج پیامبر صلی الله علیه واله از مدینه به قصد انجام فریضه حج (حجه الوداع): از طرف پيامبر اكرم(صلی الله علیه واله) در ماه ذيقعدهي سال دهم هجري قمري به اهالي مدينه و قبيلههاي اطراف اعلام شد كه امسال، آن حضرت قصد زيارت خانهي خدا و برپايى مراسم حج را دارد. به همين جهت، تعداد زيادي از مسلمانان به همراه آن حضرت عازم مكه شدند. پيامبر اكرم(ص) در روز 25 ذيقعدهي سال دهم هجري قمري از مدينه حركت نمود و در مكاني به نام ذوالحليفه احرام بست. تمام همسران آن حضرت و يگانه دختر گراميش، حضرت فاطمه(سلام الله علیها) در اين سفر همراه پيامبر(ص) بودند. حضرت علي(ع) نيز پس از مأموريت جهادي و تبليغي در منطقهي يمن، به دستور پيامبر اكرم(ص) در مراسم بزرگ حجةالوداع حضور يافت. چون حجّ اين سال آخرين حج پيامبر اكرم(ص) بود به حَجَّةُالوِداع مشهور گرديد. پس از پايان مراسم حجةالوداع هنگام بازگشت به مدينه، در مكاني به نام غدير خم،پيامبر اكرم(ص) در اجتماع يكصد هزار نفري، حضرت علي(ع) را به فرمان خداوند متعال به جانشيني خودمنصوب فرمود و همگان با اميرالمؤمنين علي(علیه السلام) بيعت كردند.
11) 24نوامبرسال 1818ميلادي: كشور شيلي با اعلام استقلال خود به دوران سيصد ساله سلطه اسپانيا بر اين سرزمين خاتمه داد. بعد از جنگ جهاني دوم نيروهاي استقلال طلب شيلي مبارزه خود را شدت بخشيدند و سرانجام به رهبري خوزه سال مارينو به پيروزي و استقلال رسيد. گفتني است سالها بعد از اين پيروزي در سال 1970 ميلادي سالوادورآلنده از مبارزان شيلي و رهبر حزب جبهه وحدت خلق با برگزاري انتخابات به رياست شيلي برگزيده شد و چون اقدامات اصلاحاتي آلنده از جمله ملي كردن داراييهاي خارجي؛ دولت آمريكا را ناراحت كرد؛ جبهه ضدانقلاب شيلي به دست آمريكاييها در شيلي فعال شد و عاقبت موجب سقوط آلنده شد.
12) 24نوامبرسال1831 ميلادي: مايكل فارادي فيزيكدان انگليسي موفق به كشف الكتريسيته القايي شد. فارادي با اين كشف انقلابي در فيزيك و مبحث الكتريسيته برپا كرد. او در جواني شاگرد صحّاف بود اما بعدها يكي از دانشمندان پرآوازه جهان شد و امروز يكي از قوانين مهم فيزيك به نام فارادي ثبت شده است. فارادي از جمله نخستين كساني بود كه توانست بسياري از گازها از جمله كلر به مايع تبديل كند.
13) 24نوامبرسال1967 ميلادي: قطع نامه معروف سازمان ملل متحد درباره مسئله فلسطين صادر شد. قطع نامه 242؛ نماينده ويره دبير كل سازمان ملل متحد را مأمور مذاكره با فلسطينيها و صهيونيستها ميكرد. محورهاي اين قطع نامه عقب نشيني نيروهاي صهيونيستي از كليه سرزمينهاي اشغال شده در جنگ شش روزه ژوئن 1967 ميلادي؛ قطع هر گونه عمليات جنگي و به رسميت شناختن حاكميت و تماميت ارضي و استقلال سياسي دول منطقه؛ تضمين آزادي كشتيراني در آبهاي بين المللي منطقه يعني خليج عقبه و كانال سوئز و سرانجام حل عادلانه مسئله آوارگان فلسطيني را شامل ميشد. اما به هنگام اجراي مفاد قطع نامه 242 فقط مواردي كه به نفع دولت صهيونيستي بود جامه عمل بخود پوشيد.
باروخ اسپينوزا، فيلسوف معروف هلندي: در 24 نوامبر 1632م در آمستردام هلند، در خانوادهاي يهودي و ثروتمند به دنيا آمد. وي در ابتدا علوم عالي و زبانهاي قديمي مانند عبري را فرا گرفت و در سياست و نقد آيين يهود، مهارتي تام يافت. اسپينوزا پس از چندي به دين يهود بيعلاقه شد و به همين دليل مورد نفرت و دشمني يهوديان قرار گرفت. از اين رو نام خود را به بِنِديت تغيير داد و با كنارهگيري از همه اديان، گوشهگيري و انزوا اختيار نمود. او زندگي خود را در تفكر و تعمق و مطالعه و تاليف گذرانيد و از راه صيقل دادن شيشه جهت ساخت ذرهبين، امرار معاش ميكرد. اسپينوزا طريقه و فلسفه مخصوص به خود را دارد و افكار فلسفياش نزديك به افكار صوفيه است. او از تفحص درباره خداوند به اين نتيجه رسيد كه خداوند در همه چيز جاري و ساري است و همه چيز در خداوند است. او عقلي است كه عالم را ميآفريند و عالمي است كه به وسيله آن، عقل آفريده ميشود. هم عاقل است و هم معقول. به عقيده اسپينوزا خدا وجدان و شعور صرف است نه ناظري در آسمان. اراده خدا، قانون طبيعت است و ما مخلوق مقتضيات و ثمره محيط خويش هستيم. در فلسفه اسپينوزا، هر انسان جزئي از خدا و جزئي از يك واحد الهي است. او معتقد است كه غرض از حيات آن است كه آدمي از راه خوشبخت ساختن ديگران بر خوشبختي خود بيفزايد. اسپينوزا در زندگي خود دو رساله منتشر كرد كه يكي درباره فلسفه دكارت و ديگري رساله الهيات كه در آن، عقايد خود را در تفسير تورات و ترتيب زندگاني اجتماعي مردم بيان كرده است. اما چون اين كتاب با تعليمات علماي يهود سازگار نبود سر و صدايي به پا نمود و از اين جهت، ديگر اثري را منتشرنكرد. با اين حال كتاب اخلاق او، پس از مرگش منتشر شد كه مجموعه اصول فلسفيِ آثار او به شمار ميرود. باروخ سرانجام در 21 فوريه 1677م، در 45 سالگي بر اثر ابتلاء به بيماري سل، در لاهه درگذشت.