یکی از حقایق و مقامات بلند اهل بیت (علیهمالسلام) این است که آنها حامل عرش الهی هستند. حضرت امام با اشاره به معانی متعدد «عرش الهی» میگوید:
"بدان که در باب عرش و حَمَله آن اختلافاتی است و در ظواهر اخبار شریفه نیز اختلاف است؛ گرچه به حسب باطن اختلافی در کار نیست؛ چون در نظر عرفانی و طریق برهانی «عرش» بر معانی بسیاری اطلاق شود... گاهی اطلاق بر «علم» شده، که شاید مراد از علم، علم فعلی حق باشد که مقام ولایت کبری است و حَمَلهی آن چهار نفر از اولیای کُمّل است در اُمم سالفه: نوح و ابراهیم و موسی و عیسی - علی نبینا و آله و علیهمالسلام - و چهار نفر از کُمّل است در این امت: رسول ختمی و امیرالمؤمنین و الحسن و الحسین (علیهمالسلام). (1)"
ایشان در جایی دیگر با استناد به برخی روایات به تبیین این مسأله پرداختهاند؛ از جمله به روایتی از امام کاظم (علیهالسلام) استناد میکنند که فرمود:
«إذا کان یوم القیامة کان حَمَلة العرش ثمانیةً: أربعةٌ من الأولین: نوح، و إبراهیم، و موسی، و عیسی (علیهمالسلام)، و أربعةٌ من الآخرین: محمد و علی و الحسن و الحسین (علیهمالسلام) (2)»؛ (3) چون روز قیامت فرا رسید حاملان عرش هشت نفر خواهند بود: چهار نفر از انبیای پیشین، یعنی نوح، ابراهیم، موسی و عیسی (علیهمالسلام) و چهار نفر دیگر عبارتند از محمد، علی، حسن و حسین (علیهمالسلام).
همچنین در روایتی از امام صادق (علیهالسلام) آمده است:
حاملان عرش (مراد عرش علم است) هشت نفرند که چهار نفر آنها از ما هستند و چهار نفر دیگر کسانی هستند که خداوند خواسته است (4). (5)
برای آن که ژرفای اندیشهی عرفانی حضرت امام در این باره به خوبی روشن گردد، تبیین و تحلیل آن را در محورهای ذیل پی میگیریم:
الف. معناشناسی عرش الهی
اگرچه درباره معنای عرش الهی تفسیرها و تحلیلهای فراوانی مطرح گردیده (6) ولی به نظر میرسد بهترین و جامعترین بیان در این باره تفسیری است که در عرفان امام خمینی ارائه شده است؛ ایشان برای عرش چندین معنا ذکر کردهاند:یکی از معانی عرش، حضرت واحدیت است. (7) عرش به این معنا و به تعبیر دیگر، این مرتبه از عرش الهی جایگاه «فیض اقدس» است و حامل این مرتبه از عرش الهی، اسماء شریف «الأول» و «الآخر» و «الظاهر» و «الباطن» میباشند که جزو امّهات اسماء خداوند هستند.
مرتبهی دیگر عرش الهی مقام «فیض مقدس» (8) است. این مرتبه از عرش الهی جایگاه اسم اعظم است و حامل آن، اسماء شریف: «الرحمان» و «الرحیم» و «الرب» و «المالک» هستند. (9)
معنای دیگر عرش الهی آن است که بر همه ما سوی الله اطلاق عرش میشود و حامل عرش بدین معنا چهار فرشتهی خداوند به نامهای اسرافیل و جبرائیل و میکائیل و عزرائیل هستند. (10)
یکی از موارد اطلاق عرش که در برخی روایات به آن اشاره شده (11) «جسم کل» است که حامل آن چهار ملک است که صور «ارباب انواع» میباشند. (12)
و بالاخره یکی از معانی عرش، علم الهی است و شاید مراد از علم در این جا علم فعلی حق سبحانه باشد. (13)
امام خمینی در بیان این تعاریف، روایات مختلف مربوط به عرش الهی را به نحوی جمع کرده و محمل صحیحی برای همه روایات ارائه داده اند.
در این بحث، منظور از «عرش الهی» مقام علم خداوند است.
ب. منظور از حمل عرش توسط اهل بیت (علیهمالسلام)
در مقام تحلیل دیدگاه امام خمینی در این مسأله باید به چند نکته اشاره کرد:1. چون ائمه معصومین (علیهمالسلام) در عالم دنیا و جهان طبیعت مظاهر عقول مجرد (فرشتههای الهی) هستند و با توجه به جریان حکم ظاهر در مظهر، میتوان ائمه (علیهمالسلام) را حاملان عرش دانست؛ همانگونه که به قرآن - به این اعتبار که مظهر کلام الهی است - کلام الله میگوییم، یا با اشاره به عکس یک شخص میگوییم: «این همان شخص است». (14)
2. طبق یکی از معانی، «عرش» عبارت از علم فعلی خداوند است و هر کس که حقیقت عرش را بشناسد، در واقع حامل عرش الهی است. پس حاملان عرش، همان حاملان علم الهی میباشند. (15)
طبق این بیان، از آن جا که مقام ختمی مرتبت و اهل بیت آن حضرت (علیهمالسلام) حقیقت عرش را به خوبی شناختهاند، حامل عرش الهی و در واقع حامل علم الهی هستند.
ج. علم فعلی حق و منظور از حمل آن توسط اهل بیت (علیهمالسلام)
بر اهل تحقیق پوشیده نیست که درباره علم فعلی خداوند دیدگاهها، برداشتها و تفسیرهای فراوانی وجود دارد؛ (16) امام خمینی در تحلیل علم فعلی خداوند میفرمایند:اوصاف حضرت حق در مرتبهی ذات، متحد با ذات و عین ذات است، و تمام کمالات ذاتیه در مرتبهی ذات هست... همچنین در مرتبهی دیگری نیز برای حضرت حق اوصافی است که در آن مرتبه، عالَم و وجود منبسط و فیض مقدس وصف اوست و در آن مرتبه عالم و تمام اشیاء، علم خداوند است؛ و این علم را «علم فعلی» گویند.
البته وجود منبسط غیر او نیست، بلکه ظِل او و عین ربط و تعلق به اوست. و معنای عین تعلق و ربط بودن این است که مستقل نیست و جلوهی اوست. (17)
با توجه به این بیان، منظور از حامل عرش الهی بودن اهل بیت» این است که آنها حامل علم خداوند هستند.
از سوی دیگر میدانیم که مراد از علم در این مسأله، علم فعلی خداوند است، نه علم ذاتی او که اختصاص به خود حق سبحانه دارد و جزو ذات او است؛ (18) بنابراین اهل بیت (علیهمالسلام) حامل همه اسرار وجودی عالم هستی هستند؛ زیرا عالم هستی در واقع همان چیزی است که از آن به «علم فعلی» یا وجود منبسط و فیض مقدس یاد میشود.
د. کدام یک از ائمه حامل عرش الهی هستند؟
در برخی از روایات آمده است که چهار تن از اهل بیت (علیهمالسلام) حامل عرش میباشند؛ در روایاتی نیز از پیامبر اکرم، امیرمؤمنان، امام حسن و امام حسین (علیهمالسلام) به عنوان حاملان عرش الهی نام برده شده است. ممکن است این سؤال مطرح شود که آیا حامل عرش بودن تنها اختصاص به برخی از اهل بیت دارد یا همه اهل بیت (علیهمالسلام) حاملان عرش هستند؟در پاسخ باید گفت: اولاً از آن جا که طینت همه اهل بیت (علیهمالسلام) یکی است و در واقع براساس روایات متعدد همه آنها نور واحد هستند، معلوم میشود که همه اهل بیت (علیهمالسلام) حاملان عرش میباشند و اختصاص به چهار تن از آنها ندارد؛ به همین دلیل در آموزههای دینی آمده است:
«إنّ أرواحکم و نورکم و طینتکم واحدة، طابت و طهرت بعضها من بعض؛ خلقکم الله أنواراً، فجعلکم بعرشه محدقین»؛ (19) روح و روان، پرتو وجود و فطرت شما از یک حقیقت است، (و آن حقیقت) پاک و پاکیزه است و هر کدام از دیگری پدید آمده؛ خدا شما را نورهایی آفرید و در عرش خود محیط ساخت.
از این فراز نورانی به روشنی استفاده میشود که همه اهل بیت (علیهمالسلام) حامل و محیط به عرش الهی هستند؛ به همین جهت خطاب به همه آنها گفته شده است: «فجعلکم بعرشه محدقین».
ثانیاً، اگر در برخی روایات تنها از پیامبر اکرم و امیرمؤمنان و حسن و حسین (علیهمالسلام) به عنوان حاملان عرش یاد شده، ممکن است مراد این باشد که آن حضرات اصالتاً و سایر اهل بیت (علیهمالسلام) به تبع آنها حاملان عرش الهی میباشند. (20)
ثالثاً، چنان که قبلاً بیان شد، مراد از عرش مقام «علم فعلی» خداوند است و همه اهل بیت (علیهمالسلام) آگاه به علم فعلی حق تعالی و حامل عرش به این معنا هستند.
پینوشتها:
1. آداب الصلوة، ص 272-273.
2. مرآة العقول، ج 2، ص 80، ذیل حدیث 6.
3. مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایه، ص 78.
4. الکافی، ج 1، ص 179، ح 6.
5. ر.ک: مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایه، ص 77.
6. المیزان، ج 8، ص 158-178.
7. از ذات الهی به لحاظ ظهور اسماء و کثرت صفاتی آن تعبیر به «واحدیت» میشود. اصطلاحات الصوفیه (قاسانی)، ص 47.
8. درباره تفاوت فیض اقدس و مقدس باید گفت: فیض اقدس تجلّی حق برحسب اوّلیت ذات و باطنیت او است. این تجلی همواره به واسطهی فیض مقدس که تجلّی به حسب ظاهریت و آخریت حق و قابلیت اعیان است، به اعیان و اسماء واصل میشود. (شرح فصوص الحکم (قیصری)، (مقدمه) ص 20)
فیض مقدس مترتب بر فیض اقدس است؛ زیرا به واسطهی فیض اقدس، اعیان ثابته و استعدادهای اصلی آنها در عالم علم پدید میآید، و به واسطهی فیض مقدس، اعیان و لوازم آنها در عالم عین تحقق مییابند. از فیض مقدس به نفس رحمانی و وجود منبسط هم تعبیر شده است. (فرهنگ لغات و اصطلاحات و تعبیراتی عرفانی، ص 631).
9. حضرت امام تصریح میکنند که این معنای عرش الهی رهآورد عرفانی و علمی خود او است و در جای دیگری مطرح نشده است. (ر.ک: آداب الصلوة، ص 273)
10. مرآة العقول، ج 2، ذیل حدیث 6.
11. همان.
12. ر.ک: الکافی فی الاصول و الروضة و شرح جامع، ج 4، ص 113، ذیل حدیث 6.
13. ر.ک: آداب الصلوة، ص 273.
14. الکافی فی الاصول و الروضة و شرح جامع، ج 4، ص 114، ذیل حدیث 6، (پاورقی).
15. شرح اصول الکافی، ص 363.
16. ر.ک: الحکمة المتعالیه، ج 6، ص 176-229.
17. تقریرات فلسفه امام خمینی، ج 2، ص 241.
18. ر.ک: هدی العقول الی احادیث الاصول، ج 6، ص 331، ح 6.
19. من لایحضره الفقیه، ج 2، ص 613.
20. هدی العقول الی احادیث الاصول، ج 6، ص 332-333، شرح حدیث 6.
صادقی ارزگانی، محمد امین، (1387) سیمای اهل بیت (ع) در عرفان امام خمینی (ره)، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، چاپ اول.