با مشکلات زندگي چه مي کنيد؟

شما هم مردمي را مي شناسيد که زندگي برايشان چنين تعريفي دارد. اينها کساني هستند که به دنيا اخم مي کنند و به آن، تهمت مي زنند که براي شان توليد مشکل مي کند «يکي بعد ديگري». آنها به مشکلات، مثل ابرهاي تيره اي نگاه مي کنند که بالاي سرشان قرار دارد.(1) مشکلات زندگي در بسياري از افراد، باعث فشارهاي رواني يا استرس مي شود. بعضي از نويسندگان غربي از فشار رواني به عنوان «طاعون قرن» ياد مي کنند.
شنبه، 2 آذر 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
با مشکلات زندگي چه مي کنيد؟
با مشکلات زندگي چه مي کنيد؟
با مشکلات زندگي چه مي کنيد؟

نويسنده: عباس بخشنده بالي
مشکلات و سختي ها در زندگي براي همه ي انسانها به وجود مي آيد.
بهترين آنها کساني اند که با ديدگاهي روشن و دقيق، آن را شکافته و در پي حل آن باشند؛ نه اين که فکر کنند مرور زمان، آن را حل مي کند.

«مشکلات! هيچ چيز نيست جز مشکل، يکي بعد از ديگري!».

شما هم مردمي را مي شناسيد که زندگي برايشان چنين تعريفي دارد. اينها کساني هستند که به دنيا اخم مي کنند و به آن، تهمت مي زنند که براي شان توليد مشکل مي کند «يکي بعد ديگري». آنها به مشکلات، مثل ابرهاي تيره اي نگاه مي کنند که بالاي سرشان قرار دارد.(1)
مشکلات زندگي در بسياري از افراد، باعث فشارهاي رواني يا استرس مي شود. بعضي از نويسندگان غربي از فشار رواني به عنوان «طاعون قرن» ياد مي کنند. البته زماني اين مشکلات موجب استرس مي شوند که افراد با ديدگاهي تاريک به آن نگاه کنند؛ ولي اگر با نگاهي دقيق و روشن به آن توجه کنند و در پي حل آن باشند، دچار فشارهاي رواني خطرناک نخواهند شد.
بنابراين، موانع و مشکلات، بسياري از مردم را عصبي و ناراحت مي کند و زندگي آنها را همانند زمين لرزه ي شديد تکان مي دهد و آشفتگي و بي نظمي، سراسر زندگي آنها را مختل مي سازد.

بعضي در برابر مشکلات، شکست مي خورند

همه ي ما چون انسان هستيم و به ناچار، نواقصي داريم، در طول زندگي، احساس ناکامي و درماندگي را تجربه مي کنيم، بزرگ تر که شديم به اين نتيجه مي رسيم که لزوماً امکان دستيابي فوري به تمامي اميال و آرزوهايمان وجود ندارد.(2)
بنابراين، شکست و موانع زندگي ممکن است بر سر راه هر يک از ما قرار گيرد. در آن هنگام بايد به ريشه ها و علل آن مطلع شد که اشتباه اساسي در کجاي کار بود. پس از آن، در پي حل آن برآمد.
بعضي از افراد در مواقعي که مشکلي را احساس کنند، انزوا و گوشه گيري را برمي گزينند. حتي در فکر هيچ چاره اي براي حل آن نيستند؛ گويا اين روش در ذات آنها وجود دارد؛ ولي بعضي ديگر به اين طرف و آن طرف مي روند تا راه حلي بيابند. آنها تمام روش ها را امتحان مي کنند و با صبر و حوصله ي کافي به فعاليت مي پردازند و معمولاً به راه حلي اصلي مي رسند.

اداره ي زندگي تان را در اختيار بگيريد

انسانها بايد بياموزند که زندگي شان تحت اراده ي شان باشد؛ مانند يک راننده که اختيار حرکت اتومبيل خود را کاملا در دست دارد، و اگر زماني اشتباه کند، شايد دچار حوادث خطرناکي گردد. انسان بايد در زندگي خود، قدرت، اراده و نفوذ داشته باشد تا در مشکلات زندگي، شکست نخورد و راه حل آن را بيابد.
اگر بخواهم قوه ي تخيل خود را رها کنم، مي توانم درباره ي شرايط تسليم (تسليم شدن در برابر مشکلات)، تصويري اين چنين را نقاشي کنم که به بدن ما نخ هاي متعددي متصل است و همه ي ما توسط عروسک گردان در صحنه ي خيمه شب بازي کنترل مي شويم. ما هر کاري را انجام مي دهيم که او مي خواهد. اما من نمي توانم چنين نقشي براي شما تصور کنم؛ اگر چه شما و من، هر دو انسان هايي را مي شناسيم، که مي توانند چنين نقشي را بازي کنند.
آنها مرداني هستند که به خودشان اجازه مي دهند که به صورت يک اسير باشند و تحت نفوذي کنترل نشده. اينها مردمي هستند که اجازه مي دهند حقير باشند و در يک وضعيت عروسک خيمه شب بازي، آن قدر خودشان را مهم نمي دانند که کار ديگري غير از آنچه اين نفوذ به انجام دادن آن، امر مي کند، انجام مي دهند.(3)
بنيامين فرانکلين (رهبر استقلال آمريکا در قرن هجدهم) که نبوغ و ذوق آشکاري داشت، در روزگاري زندگي مي کرد که مردمان آمريکا به نفوذ او نياز داشتند و در اغلب موارد، کاملا بر نفوذ خود در چيزهاي عمده ي زندگي استوار بود. آبراهام لينکلن (رئيس جمهور آمريکا و صادر کننده فرمان منبع برده داري) با وابسته کردن و عمل کردن به نفوذ خود براي مردماني که از حوادث و زمان خود گيج شده بودند، رهبري و هدايتي را خلق کرد که قبول و پذيرش تازه اي از زندگي براي کشورش (آمريکا) به ارمغان آورد.(4)
در حقيقت، مردمي که تحت نفوذ خود هستند رهبري اکثر زندگي هاي موفق را بر عهده دارند. آنها علاوه بر اين که بر مشکلات و موانع شخصي خود پيروز مي شوند، به فکر موانع ديگران هم هستند و سرانجام، موفق مي شوند. بنابراين، در اولين گام بايد اراده ي خود را قوي کرد و مصمم بود که مشکلات حل خواهد شد.
فرد با اراده کسي است که داراي هدفي معقول است و تا موقعي که به آن نرسيده است از تعقيب آن، باز نمي ايستد؛ مشکلات و موانع رواني يا مادي به اراده و عزم او لطمه نمي زنند و از پيشرفتش جلوگيري نمي کنند. افراد زودرنج، بي ثبات و ضعيف، فاقد اراده هستند و همانند سنگريزه هاي ته رودخانه، خود را تسليم حوادث مي کنند، تا بدون هيچ اراده اي در جهت جريان آب، حرکت کنند. اگر گاهي هدف مشخصي براي آنها مطرح شود، بلافاصله از آن منصرف مي شوند و کمترين مشکل، سبب دلسردي آنها مي شود و در نوعي بي حرکتي کشنده، غرق مي شوند.(5)
ويليام جيمز در زمان خودش اعلام کرد که انسان معمولي، تنها يک دهم استعداد و قوه ي فکري خود را به کارمي برد و در اين باره مي نويسد: « ما در نيمه ي رؤيا به سر مي بريم. هرگاه بخواهيم خود را با آنچه که بايد باشيم مقايسه کنيم تنها جزئي از منابع جسمي و فکري خود را به کار مي بنديم و از آن استفاده مي بريم. به زبان روشن تر، حدود اختيارات و استعداد انسان، دامنه دارتر از آن است که اکنون به آن دست يافته است. بشر، بنا به عادتي که دارد از قدرتهاي گوناگون خود استفاده ي شاياني نمي برد». من و شما داراي اين چنين نيروي عظيمي هستيم. پس بهتر است اين انديشه ي نادرست را که «مانند ديگران نيستم»، از مغز خود دور کنيم. شما در اين دنيا فردي تازه و بي سابقه هستيد. از ابتداي خلقت انسان تاکنون، انساني مثل شما به وجود نيامده و تا اين دنيا برپاست، هيچ عهد و زماني ديگر، انساني مثل شما، قدم به وجود نخواهد گذاشت.(6)
بنابراين، انسان ها داراي قوه اي هستند که خودشان از آن خبر ندارند. آنها مي توانند به اين واسطه بر مشکلات، پيروز شوند و راهي بهتر انتخاب کنند. انرژي اراده ي آنهاست که مي تواند از کوه ها، کاه بسازد و موانع را از سر راهشان بردارد. پس در مشکلات زندگي، خودمان را قوي و با اراده جلوه دهيم.»(7)

از مشکلات، پله هاي صعود بسازيد

پس از اين که به قدرت اراده و انگيزه ي خود براي رسيدن به اهداف و پشت سر گذاشتن موانع و ناملايمات زندگي پي برديم بايد طوري با شرايط ناراحت کننده برخورد کنيم که گويا از موانع، پله هاي ترقي و پيشرفت ساختيم.
يک نقاش يوناني، اسبي را طوري نقاشي کرده بود که بيننده تصور مي کرد با چهار دست و پايش در هوا راه مي رود. از نقطه نظر نقاشي، کار فوق العاده اي بود؛ ولي احساس و تصور عجيبي که در نقاشان تازه کار ايجاد مي کرد، نظر آنها را از اصل مطلب، منحرف مي کرد. اين هنرمند، مي گذاشت که تماشاگران به ميل خود در اين باره حرف بزنند و از تعجب آنها مي خنديد. سپس، فقط با برگرداندن تابلو به آنها مي گفت: «حالا اسب، چهار نعل راه مي رود».
اين نمونه اي از نيرويي است که مي توان آن را به منظور، رسيدن به هدف مضاعف، مورد استفاده قرار داد؛ برماست که به درستي، آنها را به کار ببريم. اگر فکر کنيد، متوجه خواهيد شد که هميشه براي ما جايز نيست اميال خود را در راه نيل به هدف مورد نظر خودمان به کار ببريم. به اين ترتيب، دريانوردان حتي از بادهاي مخالف هم استفاده مي کنند تا به بندري که برطرف آن حرکت مي کنند، برسند.(8)
آلبرت اليس و رابرت هارپر معتقدند: 99/9 درصد از مردم دنيا ظاهراً اين باور غلط را دارند که هنگام ناکامي بايد احساس افسردگي و بدبختي کنيم. تا جايي که اکثر روان شناسان معاصر نيز پيرو فرضيه ي معروف «دالر و ميلر» هستند. آنها مي گويند که ناکامي، الزاماً منجر به پرخاشگري مي شود. اما تمام اين ميلياردها انسان عادي و عامي و هزاران روان شناسي که چنين نظري دارند، صد در صد اشتباه مي کنند... . اگرچه وقتي به خواسته هاي خود نمي رسيد احساس تأسف، نارضايتي يا ناخشنودي مي کنيد، اما لزومي ندارد که اين مسئله را فاجعه آميز يا وحشتناک بدانيد، مگر آن که چنين طرز فکري داشته باشيد. وقتي کارها بر وفق مرادتان پيش نمي رود مي توانيد بگوييد:
الف) من از اين وضعيت، خوشم نمي آيد. حال بايد ببينم براي تغيير اين وضع، چه کار مي توانم بکنم. اگر هم کاري از پيش نبردم، گرچه زندگي برايم دشوار است اما باز هم فاجعه اي رخ نداده است. يا مي توانيد به خودتان بگوييد:
ب) من از اين وضع، خوشم نمي آيد و تاب تحمل آن را ندارم؛ چون دارم ديوانه مي شوم. اوضاع نبايد اين طور باشد، در غير اين صورت نمي توانم شاد باشم.
جملات اخير، موجب مي شود تا احساس بدبختي کنيد و به حال خود تأسف بخوريد يا خشمگين و افسرده شويد؛ اما جملات نخست، گرچه موجب ناخشنودي و ندامت شما مي شود اما در شما احساس طردشدگي يا عصبانيت ايجاد نمي کنند.(9)
بنابراين، بايد تلاش کرد تا از ناهمواري هاي زندگي، شرايط ويژه اي براي نزديک شدن به اهداف بسازيم. بعضي ها فکر مي کنند در خلاف جهت آب به هيچ وجه نمي توان شنا کرد؛ ولي تجربه نشان داده که اگر صبر و استقامت داشته باشيم، مي توانيم اين کار را به خوبي انجام دهيم؛ به شرطي که عاقلانه بينديشيم و تلاش کنيم. پس راه هاي مختلفي را آزمايش کنيد و بهترين آنها را انتخاب کنيد و مثل گذشته، در راه اهداف زيبا و طراحي شده به دست و فکر خودتان گام برداريد.

نکاتي ديگر

در ضمن، بايد به نکاتي اشاره کرد که مردان عمل، آن را در زندگي تجربه مي کنند و به کار مي برند:
1. شبکه هاي پشتيباني را زياد کنيد؛ ساده ترين فرم آن، شامل افرادي است که شما مي توانيد با آنها صحبت کنيد. صحبت کردن با افراد براي حل مشکل، اهميت زيادي دارد؛ اين کار، به شما فرصتي مي دهد که صداي خود را بشنويد، شما را به ياد اين مي اندازد که تنها نيستيد، يک نفر ديگر هم هست که به مشکل شما اهميت مي دهد. با صحبت کردن، خود را تخليه مي کنيد و منجر به کسب اطلاعات و پيشنهادهاي مفيدي خواهد شد. ديگران هم به فکر اين مي افتند که منابع خود را با شما تقسيم کنند.(10)
2. اعتماد به نفس خود را بالا ببريد.
3. تصميم بگيريد که زندگي کنيد.
4. دلايل خود را براي بودن، خلق کنيد و خواسته اي براي زندگي کردن در خود ايجاد نماييد و گسترشش دهيد.
5. چگونه زيستن را فرموله کنيد.
6. نگرش مثبت را بسط دهيد و آن را تمرين کنيد.
7. به خود به منزله ي «استاد سرنوشت خود» نگاه کنيد. شما تقدير و آينده ي خود را خودتان کنترل مي کنيد.
8. يک روش يادگيري باز را تمرين کنيد و متنوع و خلاق، فکر کنيد.
9. شريک فعال در سرنوشت خود شويد. تعهد متعال به خانواده، کار و تفريح خود بسپاريد.
10. مسئول، زندگي کنيد. تمامي نمونه هاي اعمال گذشته را بپذيريد و جستجو کنيد. بکوشيد که پيشرفت کنيد. نيروها و کاميابي هاي خود را ارج نهيد.(11)
مردان با اراده و قوي که در تاريخ کهن جهان هم کم نيستند، اين گونه زندگي کردند. آنها مانند رودخانه اي زلال ، سنگ ها و چوب ها را از جلو خود برداشتند و به مسير خود به سمت درياي بي کران ادامه دادند.
بنا به نکات ياد شده ، در رويارويي با مشکلات، بايد پس از شناخت واقعي آن ، در پي حل آن باشيم ، نه اين که با گوشه گيري، وجودمان را از بين ببريم. مشکلات زندگي باعث استحکام بيشتر اراده ي انسان مي گردد تا او در مقابل مشکلات ديگر، زودتر خلاص شود؛ همچون آهنگري که پس ازگداخته کردن آهن ، براي استحکام بيشترآن ، آهن داغ را در آب سرد فرو مي برد، تا با سرما و گرما، مداوم و قوي گردد.

با دينداري صحيح، موانع را برداريد

مذهب به عنوان تعديل کننده ي وضعيت تندرستي، يک ماهيت اشتراکي است که عقايدي را بين مردم به صورت ساختارهاي نهادي وابسته، عمليات اجرايي و واحدهاي سياسي، سازمان مي دهد. سيستم هاي عقيدتي درون فردي و بين فردي و سيستم هاي مذهبي، همچنين مي توانند تأثير ويژه اي روي سيستم هاي تندرستي و حمايت ها و عقايد منحصر به فرد آنها داشته باشد. تعداد بررسي هاي زيادي، ارتباط مذهب با تندرستي و عکس العمل بيماري ها را نسبت به سيستم اعتقادات مذهبي در دو دهه ي گذشته، آزمايش نموده اند. اکثر تحقيقات، نشان دادند که مذهب، تأثير سودمندي بر تندرستي داشته است.
وقتي انسان خودش را در کنار درياي عظمت ببيند، خود و مشکلاتش را به فراموشي مي سپارد، و همچون قطره اي در دريا محو مي شود. در دين روشنگر اسلام هم، در زمان ايجاد مشکلات زندگي، به راه کارهاي اساسي اي اشاره شده که قسمتي از آنها ذکر مي شود.
دين اسلام به اين نکته اشاره مي کند که دنيا، به لحاظ مادي بودن، منزلگاه رنج و مشقت است و انسان در دنيا، بايد با اين سختي ها و مشکلات در ارتباط باشد: «ما انسان را در سختي آفريديم».(12)
در قسمتي ديگر از قرآن مجيد آمده است که بلايا و سختي ها به خاطر کارهايي است که انسان ها انجام مي دهند: «هر سختي اي که به شما مي رسد، دستاورد عمل خود شماست.»(13)
نکته اي که در دين روشنگر ما به آن اشاره شده، آزمايش انسان ها به وسيله ي مشکلات است. امام حسين(ع) در حديثي به اين نکته اشاره مي کنند که: « دوستان اهل بيت، بيشتر مورد آزمايش واقع مي شوند تا مقاوم تر گردند.»(14)
حضرت علي(ع) به اين نکته ي مهم اشاره مي کنند که: «آخر گرفتاري ها، گشايش است. بنابراين، صبر و استقامت در برابر آن، بسيار مهم است».(15)
درمان فشارهاي روحي ناشي از مشکلات، با ياد و ذکر خداوند مهربان به خوبي صورت مي پذيرد: «دل ها با ياد خدا، آرام مي گيرند.»(16)
در روايات فراواني به اين نکته اشاره شده که: «در مواقع بلايا و سختي ها ي زندگي، صدقه بپردازيد و يا دعا کنيد».(17)
شاد کردن مردم، راه ديگر دفع مشکلات است؛ امام حسين(ع) مي فرمايد:«کسي که براي خدا به برادر خود کمک کند، خدا او را به هنگام نيازمندي پاداش مي دهد و بيش از آنچه به ديگران کمک کرده، بلاها را از او دور مي سازد».(18)
در حديثي از پيامبر اکرم نقل شده که: «در مواقع مصيبت و گرفتاري، به ياد مصيبت ها و مشکلات ما (پيامبر و اهل بيت) بيفتيد».(19)

پي نوشت :

1- قدرت نيمه هوشيار شما، چارلز سيمونز، ترجمه: فريده جمشيدي، تهران: اميرکبير، 1381، ص287.
2- روان شناسي تصوير ذهني، ماکسول مالتز، ترجمه: مهدي قراچه داغي، تهران: شباهنگ، 1373، ص172.
3- قدرت نيمه هوشيار شما، ص54.
4- همان، ص 59.
5- چاره ي کمرويي، قدرت اراده، دقت، ريموند. دوسن لورال، ترجمه: محمد حسين سروري، تهران: مهرآيين، 1374، ص5.
6- آيين زندگي، رفع نگراني و تشويش، ديل کارنگي، ترجمه: محمود آذين فر، ص210.
7- از ميل به تغيير تا لذت تحقق آن، فرانسواز کوريلسکي- بيليار، ترجمه: الهه رضوي، تهران: مديريت صنعتي، 1378، ص160.
8- چاره ي کمرويي، قدرت اراده، دقت، ص36-37.
9- زندگي عاقلانه، آلبرت اليس- رابرت هارپر، ترجمه: مهرداد فيروزبخت، تهران: رشد، 1381، ص163-164.
10- نشانه هاي فشار رواني در مردان، جورجيا ويتکين، ترجمه: مجتبي جزايري ومهران اشکانيان، تهران: پيکان، 1381، ص306.
11- فشار رواني، ماهيت، پيشگيري و سازگاري، مارتين شفر، ترجمه: پروين بلورچي، تهران: پاژنگ، 1367، ص255.
12- سوره ي بلد، آيه ي 4.
13- سوره ي شورا، آيه ي 30.
14- فرهنگ سخنان امام حسين(ع)، محمد دشتي، قم: مؤسسه ي تحقيقاتي اميرالمؤمنين(ع)، 1381، ص71.
15- گفتار حکيمانه، مرتضي فريد تنکابني، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1370، ص101.
16- سوره ي رعد، آيه ي 28.
17- گفتار حکيمانه، ص101.
18- فرهنگ سخنان امام حسين(ع)، ص36.
19- وسائل الشيعه، ج3، ص268.

منبع: نشريه حديث زندگي

تصاوير زيبا و مرتبط با اين مقاله




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط