در سال 1967، فوق لیسانس برنامهریزی اقتصادی و اجتماعی را به پایان رساند؛ سپس به امریکا رفت و در سال 1975 درجهی دکترای اقتصاد با گرایش توسعه از دانشگاه ایالتی «یوتا» را اخذ کرد. وی همچنین مدت دو سال، ریاست مؤسسه آموزش و تحقیقات اسلامی بانک توسعهی اسلامی را بر عهده داشته است و هماکنون با عنوان محقق اقتصاد در این مؤسسه فعالیت میکند.
وی در فقه و مطالعات اسلامی به ویژه در مسائل اقتصادی و مالی مرتبط با جهان اسلام مطالعات گستردهای انجام داده است. بیش از 15 جلد کتاب و 60 مقاله با زبان عربی و انگلیسی نگاشته است. موضوعات عمدهی آثار او عبارتند از:
سیستم مالی و حکومتهای اسلامی، قراردادهای مالی مانند مضاربه، اقتصاد اسلامی و توسعهی آن، زکات، وقف و نهادهای خیریه. مطالعات وی علاوه بر پژوهشهای متنی، برخی از مطالعات موردی و میدانی دربارهی اوضاع جاری مسلمانان به ویژه کشورهای عربی و مسلمانان شمال آمریکا را نیز شامل میشود.
مقالهی حاضر که از دایرةالمعارف نوین جهان اسلام (World Modern Islamic) زیر نظر جان اسپوزیتو انتخاب شده از همین قبیل است. وی علاوه بر بیان برخی مسائل بنیادین وقف به اجمال، به صورت موردی وضعیت وقف در برخی کشورهای عربی و شمال امریکا را گوشزد میکند.
این مقاله هر چند موجز و خلاصه نگاشته شده است اما سر فصلهایی را مطرح میکند که برای پژوهشگران عرصهی وقف قابل تأمل و شایستهی پیگیری است، به ویژه آنکه تحقیقات و مطالعات وی عمدتا با استناد به منابع فقهی و تحقیقاتی اهل سنت تدوین شده و به عقاید و آرای شیعه توجهی نشده است.
نکتهی مهم دیگری که در انتخاب این مقاله نقش داشت سخن گفتن مؤلف از لزوم احیا و بازسازی وقف است. نهاد وقف در سدههای میانی اسلام نقش اساسی و محوری ایفا میکرده و شایسته است پژوهشگران اسلامی با توجه به فلسفهی وقف و اهداف آن و تجربههای کما بیش موفق گذشتگان در این زمینه، راههای احیا و بازسازی وقف در جهت تقویت بنیههای فرهنگی و اجتماعی اسلام و مسلمانان را بیابند.
وقف
وقف (جمع آن اوقاف)، کلمهای عربی است که در لغت به معنای محدودیت (1) و ممنوعیت (2) به کار میرود و در دین اسلام اصطلاحی است دال بر حفظ و نگهداری اموالی خاص جهت به کارگیری منافع آن در کارهای انسان دوستانه و امور خیریه، به شرط آن که منافع، فقط در هدف یا اهداف تعیین شده برای آن مصرف شود.این تعریف ما را به یک ویژگی مهم در وقف که همانا استمرار و دوام باشد رهنمون میکند و به دیگر سخن، وقف در مورد املاک و اموال ماندگاری به کار میرود که بتوان درآمدها و عایداتی از آن به دست آورد و در موارد مشخص مصرف نمود. (3)
بنابراین زمین و ساختمان [که اموالی ماندگار هستند] بیشتر مورد وقف قرار میگیرند تا اشیای دیگر؛ هر چند در مورد کتاب، ابزار کشاورزی، احشام، سهام و اوراق بهادار و پول نقد نیز وقف وجود دارد. در شمال و غرب آفریقا به جای «وقف» از کلمهی «هبز» که به معنای محصور کردن و توقیف کردن است استفاده میکنند.
وقف در طول تاریخ
اندیشهی وقف، عمری به درازای عمر بشریت دارد و از همان آغاز خلقت انسان، وقف نیز وجود داشته است. فقهای مسلمان معتقدند، ساختمان کعبه، اولین بنای وقفی است که در قرآن کریم به عنوان اولین خانهی مخصوص عبادت معرفی شده است.تقریبا همهی جوامع، مکانها و بناهای بسیاری را به امور عبادی اختصاص دادهاند. در طول تاریخ معابد و کلیساها و بناهایی از این قبیل، اختصاصا برای انجام مناسک دینی ساخته و پرداخته شدهاند. افزون بر این، فراعنهی مصر املاکی جهت تأمین نیازهای مالی راهبان اختصاص دادند.
و یونانیان باستان و رومیان اموالی اختصاصی برای کتابخانهها و امور آموزشی در نظر گرفتند. امروزه ایدهی وقف امری شناخته شده و پذیرفته شده در همه جای جهان است. در شمال امریکا نیز وقف وجود دارد اما با نام مؤسسات دینی و بنیادهای خیریه. (5) تنها در ایالات متحده، دهها هزار از این قبیل بنیادها وجود دارد.
وقف در تاریخ اسلام
در تاریخ اسلام اولین بنای وقفی، مسجد قبا (6) در مدینه است که در بدو پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به سال 622 میلادی ساخته شد .و هنوز در همان مکان باقی است اما با ساختاری جدید و توسعه یافته، شش ماه پس از ساختن مسجد قبا، مسجد النبی در مرکز مدینه بنا نهاده شد. وقف مساجد و مستغلاتی که منافع و درآمدهای آنها اختصاصا جهت حفظ و نگهداری و تعمیر مساجد به کار میرود، در ردیف اوقاف دینی قرار میگیرند.
وقف بشر دوستانه و خیرخواهانه (7) نوع دیگری از وقف است که با هدف دستگیری از فقیران جامعه به وجود آمده است و مردم بیشتر متمایلند در این گونه از نهادها و فعالیتها در قالبهایی مانند کتابخانهها، تحقیقات علمی، آموزش، خدمات درمانی، و مواظبت از حیوانات و محیط زیست سرمایهگذاری کنند.
از ای قبیل موقوفات میتوان به عنوان وام برای تقویت و ایجاد مشاغل کوچک و ساختن و حفظ پارک، جاده، پل و سد بهرهبرداری کرد.
وقفهای خیریهای از زمان خود پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) شروع شد. مردی به نام مخیریق (8)(9) وصیت کرد که هفت باغستان او در مدینه پس از مرگش به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) برسد. مخیریق در سال 626 میلادی از دنیا رفت و پیامبر باغستانهای هفتگانه را وقف فقرا و نیازمندان نمود.
این شیوه توسط عمر، دومین خلیفه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز پیگیری شد. هنگامی که او از پیامبر دربارهی نخلستانی که در منطقهی خیبر به دست آورده بود سؤال کرد، پیامبر میفرماید: «اگر مایلی میتوانی آن را وقف نمایی و خرماهایش را صدقه بدهی».
و بدین ترتیب هنگام رحلت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در سال 632 میلادی تعداد بسیاری از این قبیل اوقاف خیریهای به وجود آمده بود.
نوع سومی از وقف، کمی پس از رحلت پیامبر و در زمان خلافت عمر (635 - 645) رواج یافت. هنگامی که عمر خواست سندی مکتوب برای وقف خود در خیبر (نخلستان) تنظیم کند، از بعضی اصحاب پیامبر دعوت کرد شاهد آن سند باشند.
جابر، یکی دیگر از اصحاب پیامبر، بیان میدارد که وقتی این سند منتشر شد، بسیاری از مالکان، مقداری از املاک خود را وقف کردند، عدهای از این واقفان در وقفنامهی خود این شرط را افزودند که ثمرات و عواید این وقف ابتدا به فرزندان و نسلهای بعدی آنان تعلق بگیرد و سپس مازاد آن،
اگر مازادی داشته باشد، به فقرا داده شود. چنین وقفی به «وقف خانوادگی» یا «وقف فامیلی» مشهور شد.
بر خلاف بنیادهای خیریهی امریکایی که صرفا در جهت اهداف دینی یا خیرخواهانه فعالیت میکنند (نوع اول و دوم از وقف)، در اسلام گونه دیگری از وقف برای حمایت از خانوادهی خود و نسلهای بعدی که همین نوع سوم است به وجود آمد. (10)
ویژگیهای اساسی وقف
از لحاظ شرعی، واقف (پس از وقف) هیچگونه مالکیتی نسبت به موقوفات ندارد. عدهای از فقها بر این باورند که مالکیت موقوفات از آن خداوند است.اما بعضی دیگر معتقدند مالکیت موقوفات در دست افراد ذی نفع (موقوفعلیهم) است هر چند این مالکیت کامل نیست؛ به این معنا که این مالکان نمیتوانند موقوفات را خارج از شرایط و اهداف واقف مصرف و یا هزینه کنند.
در این مورد وقف با بنیاد خیریه متفاوت است، زیرا مدیریت یک بنیاد معمولا میتواند داراییهای آن بنیاد را بفروشد. این تفاوت متضمن این نکته است که دوام و استمرار، یک ویژگی بسیار قوی در وقف است که در بنیادهای خیریه کمتر به چشم میخورد.
دوام و استمرار وقف به این معناست که هر گاه مهر و نشان وقف بر مالی، به ویژه در مورد املاک، بخورد آن مال برای همیشه وقف خواهد ماند و خارج کردن یک موقوفه از حالت وقفی مستلزم طی کردن فرآیندی طولانی و مشکل خواهد بود.
البته در صورت موافقت مراجع و محاکم قضایی (11) تعویض اموال و املاک وقفی به موارد بهتر و یا به مواردی که ارزش مساوی داشته باشند اشکال ندارد. اموال و املاک جدید نیز همچنان وقف هستند و در راستای همان اهداف و مقاصد اموال و داراییهای پیشین استفاده می شود.
بنابراین، در مقام نظر، حالت دوام و استمرار وقف مستلزم این معناست که اموال یا املاک وقفی نباید کاهش یا تقلیل یابد و به دلیل لزوم همین ویژگی (دوام) در وقف بوده که برخی از فقها وقف را فقط در مورد املاک و مستغلات (که حالت بقا و استمرار دارند) صحیح دانسته اند.
عده ای از فقها نیز برخی کالاهای بادوام را که منافع و عواید بلند مدت دارند، به منزلهی املاک و مستغلات گرفتهاند. (12) بنابراین، کتاب، وسایل و ابزار، احشام و پول را نیز میتوان وقف کرد.
برای حفظ موقوفات، هم واقفان و هم محاکم قضایی، احتیاطهای مضاعفی در سندسازی و نگهداری اسناد وقف به خرج دادهاند. آنان معمولا بر ثبت این اسناد در محاکم قضایی و به رؤیت شهود معتبر رساندن تأکید کردهاند. محاکم قضایی در بسیاری از شهرها و مناطق، اسناد مفصلی از داراییهای وقفی را از اوایل قرن 15 و 16 میلادی ثبت کردهاند که بسیاری از این اسناد هنوز موجود است و مورد مطالعهی مورخان در استانبول، قاهره، فاس، دمشق، بیت المقدس، اصفهان و دیگر شهرهای کهن قرار میگیرد.
از آنجا که وقف یک عمل اختیاری و خیرخواهانه است، شرایطی که واقف تعیین میکند باید مو به مو مورد عمل قرار گیرد؛ البته تا وقتی که متناقض یا مخالف قوانین شریعت نباشد.
تفصیل مطلب چنین است که درآمدهای وقف باید انحصارا در راستای اهدافی که وقف برای آن به وجود آمده است مصرف شود. اهداف وقف نیز تا وقتی که اولا با قوانین شریعت سازگار باشد و ثانیا قابل حصول باشد نمیبایست توسط متولی یا دادگاهی که بر آن نظارت میکند تغییر یابد.
اگر چنانچه (در اثر تغییر شرایط جامعه) عملی کردن و محقق ساختن اهداف وقف غیر ممکن شود باید درآمدها و عواید وقف در نزدیکترین و شبیهترین مورد به اهداف وقف مصرف شود و اگر باز هم امکان نداشت، منافع وقف به فقرا و نیازمندان میرسد.
ویژگی دوام و استمرار شامل همهی قیود و شرایط واقف نیز میشود، خواه این شرایط مربوط به اهداف و مقاصد وقف باشد، خواه مربوط به توزیع درآمدها باشد و یا در ارتباط با ادارهی موقوفات و نظارت بر وقف و یا دیگر قسمتهای وقف.
شرایط وقف کردن ایجاد و انشای وقف مستلزم شرایطی است که به برخی از مهمترین آنها اشاره میشود:
1. موضوع وقف باید از املاک و مستغلات و یا اموال بادوام باشد. در جوامع اسلامی وقف زمین، ساختمان، گلههای شتر، گاو و گوسفند، کتاب، جواهرات، شمشیر و دیگر ابزار جنگ، و ابزار کشاورزی رواج داشته است.
2. وقف باید دائمی و غیر موقت باشد. (13) فقها وقف موقت را فقط در مورد اوقاف خانوادگی و فامیلی جایز دانستهاند.
3. واقف باید شرعا صلاحیت و توانایی وقف را داشته باشد. بنابراین بچه، مجنون یا کسی که مالک مالی نیست نمیتواند وقف کند.
4. اهداف و مقاصد وقف باید در نهایت به امری ختم شود که هم از نظر شریعت و هم از نظر واقف جنبهی خیرخواهی و صدقه داشته باشد. بنابراین اگر ثروتمندی فقط به این دلیل که توانگر است چیزی وقف کند، وقف او از نظر شرعی صحیح نیست و لازم است قصد خیرخواهی و صدقه دادن نیز داشته باشد.
5. و سرانجام، موقوفعلیهم (ذی نفعان وقف) باید زنده و شایستهی وقف باشند (14) و وقف برای مردگان جایز نیست.
اداره ی وقف (تولیت وقف)
عموما خود واقف نوع مدیریت و تولیت وقف را در وقف نامه مشخص میکند. به کسی که ادارهی امور وقف را بر عهده دارد اصطلاحا «متولی» یا «ناظر وقف» گفته میشود.مسؤولیت متولی آن است که درآمدهای وقف را، به بهترین شکل، در راستای منافع موقوف علیهم به کار گیرد. اولین وظیفهی متولی حفظ و نگهداری خود موقوفه است و سپس به حداکثر رساندن درآمدزایی آن، دستمزد و حق و حقوق خود متولی نیز معمولا در وقف نامهها بیان میشود.
اما اگر در وقف نامه مطلبی در این باره ذکر نشده باشد، متولی، در صورتی که نخواهد مجانی کار کند، باید به محاکم قضایی مراجعه کند تا مبلغی به عنوان دستمزد برایش تعیین کنند.
سیستم قضایی، یعنی محاکم و دادگاهها، مرجع نهایی رسیدگی و رفع و رجوع همهی مسائل و مشکلات مربوط به وقف هستند. در اوایل قرن هشتم، یکی از قضات مصری، دفتری جهت نظارت و ثبت و ضبط اسناد مربوط به اوقاف آن منطقه تأسیس کرد. این اقدام شکل رسمی یافت و منجر به ایجاد «دفتر ثبت اسناد و کنترل اوقاف» زیر نظر قاضی القضاة وقت شد.
همزمان با دوران افول تمدن اسلامی، فساد و سوء استفاده به موقوفات نیز سرایت کرد و این مسأله باعث شد دخالتهای دولتی در امور اوقاف زیادتر شود، و پس از این دوره بود که امپراطوری عثمانی در اوایل قرن نوزدهم، وزارتی مخصوص امور اوقاف تأسیس کرد و قوانینی حقوقی برای اوقاف وضع شد که مهمترین آن 16 قانون اوقاف مصوب 29 نوامبر سال 1863 میلادی بود.
این قانون به اجرا درآمد و اداره و نظارت بر اوقاف را سامان بخشید و حتی پس از تجزیهی امپراتوری عثمانی در سال 1918 تا سالها در کشورهای ترکیه، سوریه، عراق، لبنان، فلسطین و عربستان سعودی به این قانون عمل میشد.
در حال حاضر نیز بیشتر کشورهای اسلامی نهادها و سازمانهای وقف و امور خیریه دارند. این نهادها (وزارت یا سازمان) موقوفات را کنترل و درآمدهای آنها را در ساختن و نگهداری مساجد هزینه میکردند. مسلمانان مقیم کشورهای غیر اسلامی نیز اوقاف خود را بر اساس قوانین شریعت اسلام، در بین محدودیتهای قانونی و قواعد دست و پاگیر آن کشورها تأسیس کردهاند.
مثلا در هند، جایی که اقلیت عظیمی از مسلمانان زندگی میکنند، ایجاد و انشای وقف در سال 1954 در سطح دولتی به رسمیت شناخته شد و وزارت حقوق هند یک مقام نظارتی بر امور اوقاف مسلمانان را در نظر گرفت و اکنون هر ایالت هند یک هیأت وقف، متشکل از 11 عضو مسلمان دارد.
انجمنهای اسلامی امریکا و کانادا، موقوفات خود را بر اساس قوانین و مقررات بنیادهای خیریه اداره میکنند. به این معنا که هر یک از گروههای اسلامی یک مؤسسهی غیر انتفاعی، که عمدتا یک مسجد محلی یا یک مرکز اسلامی را به عنوان وقف در اختیار دارند، تأسیس میکنند. در سال 1975 میلادی، بنیاد اسلامی شمالی امریکا (NAIT) (15) در ایالت ایندیانا به ثبت رسید. یکی از اهداف عمدهی این مؤسسهی اسلامی غیر انتفاعی این بود که اوقاف مسلمانان شمال امریکا را اداره کند و دارایی آنها را توسعه و ارتقا دهد. چند سال بعد، مؤسسهی مشابهی با همان نام در ایالت انتاریو (16) کانادا به ثبت رسید. این دو بنیاد مسؤولیت حفظ و نگهداری بسیاری از مساجد،مراکز و مدارس اسلامی شمال امریکا را در اختیار دارند.
نقش اجتماعی - سیاسی وقف
ویژگی استمرار و دوامی که در وقف وجود دارد، موجب انباشت ثروت موقوفات در همهی سرزمینهای اسلامی میشود و تنوع اهداف وقف، حوزهی وسیعی از فعالیتهای مذهبی و اعمال خیریه را پشتیبانی میکند.گستردگی وقف و اهداف آن نقش مهمی در حیات اجتماعی سیاسی جوامع و گروههای اسلامی ایفا میکند. گزارشها و اطلاعاتی که از دفاتر ثبت اوقاف استانبول، بیت المقدس، قاهره و دیگر شهرهای اسلامی استخارج شده،
حاکی از این است که زمینهای وقفی، مقدار قابل توجهی از زمینهای مزروعی را دربر میگیرد، به عنوان مثال یکی از نقشههای مربوط به سالهای 1812 و 1813 از زمینهای مصر نشان میدهد که از مجموع 375 / 2 میلیون جریب، 000 / 570 جریب را زمینهای وقفی تشکیل میدادند. (رمضان، 1983، ص 128)
یا مثلا در سال 1841 در الجزیره (مرکز الجزایر) تعداد 543 زمین وقفی که منافع و درآمدهای آن صرف مخارج مسجد جامع میگردید شمارش شده است. (ابوالأجفان، 1985، ص 326).
در ترکیه در اواخر قرن بیستم، حدود یک سوم زمینها وقفی بودهاند (آرماگان، 1989، ص 339). و بالأخره در فلسطین تعداد اسناد ثبت شدهی وقفی تا میانهی قرن 16 میلادی به 233 عدد میرسد که شامل 890 موقوفه میشود، در حالی که در همین زمان فقط 92 سند شخصی، شامل 108 قطعه املاک، به ثبت رسیده است. (IRCICA، 1982، ص L)
درآمدهای وقف عمدتا در مساجد هزینه میشوند. این هزینهها شامل حقوق و دستمزد امام جمعه و جماعت، معلمان و مربیان امور مذهبی و واعظان میشود. با این پشتوانهی مستقل مالی، رهبران مذهبی (روحانیون) و مربیان مسائل مذهبی، غالبا میتوانستند در قبال طبقهی حاکم مواضعی مستقل اتخاذ کنند. برای نمونه، وقتی سربازان فرانسوی الجزیره را در سال 1831 اشغال کردند، کنترل امور موقوفات را در دست گرفتند تا بتوانند رهبران مذهبی که بر علیه آنها مبارزه میکردند را در تنگنا و تحت فشار قرار دهند(ابوالأجفان، 1985، ص 325)
جدای از تعلیمات مذهبی که در مساجد و با هزینهی اوقاف انجام میشد، آموزش عمومی نیز دومین دریافت کنندهی عمدهی درآمدهای وقفی (بعد از مساجد) بودند. از همان صدر اسلام، آموزش با درآمدهای وقفی و کمکها و اعانههای مردمی پشتیبانی مالی میگردید. حتی اختصاص بودجهی آموزشی دولتی نیز معمولا به شکل ساختن مدارس و اختصاص ملکی وقفی برای هزینههای جاری مدارس بوده است. اوقاف زمان ایوبیان (1249 - 1171) و مملوکیان (1517 - 1250) فلسطین و مصر نمونههای خوبی برای مطلب ذکر شده هستند. بر اساس منابع تاریخی، اورشلیم (بیت المقدس) در ابتدای قرن بیستم، 64 مدرسه داشته که همگی وقفی بوده است. این مدارس همچنین از پشتوانهی مالی اوقاف فلسطین، ترکیه و سوریه برخوردار بودند. تعداد 40 عدد از این مدارس توسط حاکمان و مقامات ایوبیان و ممالیک وقف شده بودند. (العسلی، 1983، صص 111 - 95). دانشگاه الازهر نمونهی دیگری برای استفادهی نظام آموزشی از اوقاف است. این دانشگاه در سال 972 پایهگذاری شد و بودجهی آن تا زمان روی کار آمدن محمد علی در مصر و به کنترل درآوردن اوقاف در 1812، توسط درآمدهای وقفی مخصوص به خود دانشگاه تأمین میشد. (رمضان، 1983، ص 135)
هزینههای اوقاف در نظام آموزشی معمولا شامل: کتابخانهها، کتابها، حقوق معلمان و کارمندان مدارس و شهریهی دانشجویان میشود. تأمین هزینههای آموزشی، به ویژه در دوران شکوفایی اسلام محدود به تحصیلات مذهبی نبود و در همهی عرصههای آموزشی هزینه میشد. افزون بر آن، این نحوهی هزینه کردن درآمدهای وقفی در امور آموزشی، به شکستن انحصار آموزشی کمک مینمود و باعث میشد غیر از طبقات حاکم و اشراف، از بین عموم مردم نیز گروههای فرهیخته سر بر آورند. در برخی دورانهای تاریخی مشاهده میشود که اغلب دانشمندان مسلمان از طبقات فقیر و پایین جامعه برآمدهاند و خیلی وقتها همین دانشمندان با قوت در مقابل سیاستهای حاکمان ایستادگی کردهاند. (السید، 1989، صص 258، 237)
سومین دستهی عمدهای که در اموال وقف سهیم هستند عبارتند از: فقیران جامعه، نیازمندان، یتیمان (ایتام)، زندانیان و موارد دیگر از این قبیل، از دیگر موارد مصرف درآمدهای وقف میتوان به امور درمانی و بهداشتی، شامل ساختن بیمارستانها و تأمین مالی پزشکان و کارآموزان و هزینهی درمان بیماران اشاره کرد. بیمارستان کودکان شیشلی (17) استانبول که در سال 1898 بنا گردیده است از جمله این موارد میباشد. (السید، 1989، ص 287)
وقف برای حفظ و نگهداری حیوانات نیز وجود دارد. به عنوان مثال در دمشق موقوفاتی برای حفظ و نگهداری گربهها و یا اسب و قاطرهای از کار افتاده وجود دارد (السباعی، 1969). همچنین اوقافی وجود دارد که در یاری رساندن به مردم در سفر به حج و یا ازدواج دختران دم بخت و بسیاری از مقاصد خیرخواهانه و انسان دوستانهی دیگر هزینه میگردد.
وضعیت وقف در قرن بیستم
در خلال دوران استعماری قرن نوزدهم و بخش قابل توجهی از قرن بیستم، ادارهی اوقاف در بسیاری از کشورهای استعمار زده، به استثنای چند کشور مانند الجزایر و اندونزی، به پیروی از الگوهای سنتی و موروثی ادامه دادند.البته جو عمومی عقب ماندگی و توسعه نیافتگی کشورهای اسلامی مسائل مربوط به وقف را نیز دربر گرفته بود. به علاوه، سیستم آموزش غربی که از طریق حکومتهای استعمارگر وارد کشورهای اسلامی شد و توسط امکانات اقتصادی جدید تقویت گردید بزرگترین ضربه را بر پیکرهی آموزش سنتی که با درآمدهای اوقاف (که از پیش تضعیف شده بود) پشتیبانی میشد وارد کرد.
با استقلال یافتن بسیاری از کشورهای اسلامی در اواسط قرن نوزدهم، دولتهای ملی تأسیس شد و این دولتها مواضعی عمدتا منفی نسبت به وقف و اوقاف اتخاذ کردند.
برای نمونه دولتهای سوریه، مصر، ترکیه، تونس، و الجزایر بسیاری از موقوفات را به اموال عمومی دولتها ملحق کردند و از طریق اصطلاحات ارضی و سایر شیوهها، زمینهای وقفی را تقسیم کردند. البته دولتهای این کشورها خود را ملزم به تأمین بودجهی مساجد و برخی مدارس دینی از جمله دانشگاه الازهر در قاهره میدانستند، اما درآمدها و اموال وقف را ضمیمه داراییهای دولتی کردند.
بسیاری از کشورهای اسلامی، ادارهها و سازمانهایی در خصوص ادارهی وقف و امور مذهبی تأسیس کردند. پس از آنکه وقف از حالت پویایی و توسعه بازماند، کلمهی وقف اکنون بیشتر یادآور مساجد است. با این حال برخی از کشورها از جمله لبنان، ترکیه، اردن و اخیرا الجزابر اقداماتی در زمینهی احیا و بازساری و توسعهی موقوفات انجام دادهاند و قوانین جدیدی برای بهبود، حفظ و توسعهی اوقاف و همچنین تشویق مردم جهت ایجاد وقفهای جدید وضع کرده اند.
پی نوشت :
1- . Confinement.
2- prohibition.
3- در کتب معتبر فقهی معمولا وقف را با این عبارت مفید و مختصر تعریف میکنند:
«الوقف تحبیس المال و تسبیل المنفعة»؛ یعنی وقف آن است که مالی حفظ شود و درآمدهای آن در اهدافی معین مصرف شود. تعریف وقف در قانون مدنی ایران نیز ترجمهی همین عبارت است. در مادهی 55 قانون مدنی آمده است: «وقف عبارت است از اینکه عین مال حبس و منافع آن تسبیل شود.» قابل ذکر است که در برخی کتب فقهی بین حبس مال و وقف آن تفاوت قائل شدهاند و این دو را مترادف ندانستهاند اما در مقالهی حاضر اشارهای به این موضوع نشده است. (مترجم).
4- Habs.
5- Foundations.
6- Quba.
7- Philanthropic.
8- مخیریق نضری اسرائیلی، دانشمندی یهودی بود که مسلمان شد و در جنگ احد به شهادت رسید. هنگامی که در جنگ ضربت خورد و در حال شهادت بود وصیت کرد اموالش به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) برسد و پیامبر نیز آنها را وقف نمود. عدهای او را از طایفه بنی نضیر و برخی او را از بنی قینقاع دانستهاند. (الاصابة فی تمییز الصحابة، ابن حجرعسقلانی، جلد 6، ص 46، چاپ بیروت: دار الکتب العلمیة، 1995 م).
9- Mukhayriq.
10- در کتب فقهی و رسالههای عملیه، وقف به دو دستهی وقف عام و وقف خاص تقسیم میشود. وقف عام شامل نوع اول و دوم و واقف خاص به معنای وقف نوع سوم از نظر نویسنده است. (مترجم). .
11- شیعیان در زمانهای گذشته مشکلات اجتماعی خود را از طریق فقهای طراز اول، که به آنان حاکم شرع گفته میشود، رفع و رجوع میکردند و به همین دلیل دخل و تصرف در اوقاف نیز از نظر فقه شیعه منوط به اذن حاکم شرع است اما در بین اهل سنت به دلیل وجود سیستم خلافت و حکومت، این گونه مسائل از طریق دادگاهها و محاکم عمومی پیگیری میشد. (مترجم).
12- معنای عبارت فوق از نظر فقهی آن است که این فقهای دستهی دوم، شرط غیر قابل انتقال و غیر مصرفی بودن اموالی که وقف میشوند را قبول کردهاند، اما در مصادیق این شرط توسعه داده و کالاهای بادوام، همچون ابزار کشاوری با سهام و اوراق قرضه را به منزلهی املاک و مستغلات که غیرقابل انتقال هستند فرض کردهاند (مترجم).
13- یعنی نمیتوان وقف را به یک یا چند سال منحصر کرد و اصلا قید زمان در وقف جایز نیست مگر در مورد وقف برای اولاد و خانواده که در متن ذکر شده است. (مترجم).
14- از نظر فقهی وقف برای بعضی افراد و گروهها جایز نیست. مثلا وقف بر کافر حربی یا وقف بر اشخاصی که مالشان را در راه معصیت انجام میدهند جایز نیست. (مترجم).
15- The North American Islamic Trust.
16- Ontario.
17- Shishli.
میراث جاویدان
نویسنده: کهف منذر، محمد رصافی