گزارشي از بنياد موقوفات سردار فيروزکوهي
مقدمه
از بد و نيک داستان ماند
هنگامي که از ميان خيابانهاي دودزده و شلوغ ميگذريم و يا در ازدحام رهگذران در پيادهروها قدم بر ميداريم و تابلوهاي ريز و درشت و جديد و قديم را مينگريم، آيا هرگز به اين انديشيدهايم که برخي از اين تابلوها و يا برخي از ساختمانهاي قديمي، ستونها و آجرها، بارخاطره، تاريخ و فرهنگ نسلها را بر دوش ميکشند و چه حرفهايي براي گفتن دارند؟ آيا در مقابل برخي از اين تابلوها اندکي درنگ ميکنيم تا بفهميم وراي اسم آنها چه مسمايي نهفته است؟
از جمله اين تابلوهاي قابل درنگ، تابلوهاي مربوط به بنيادهاي موقوفات است. در تهران بزرگ و شلوغ، يافتن اين تابلوها سخت نيست. مردان بزرگي در اين خاک زيستهاند که حيات مادي و معنوي خود را نثار راحت و رفاه و پيشرفت فرزندان اين مرز و بوم کردهاند و از آن ميان است مرحوم سردار فيروزکوهي، که اين گزارش سعي دارد ضمن معرفي گذشته و حال بنياد موقوفات فيروزکوهي و شرح احوال واقف بزرگ آن، اطلاعاتي بهدست دهد تا شايد اسباب تشويق و ترغيب ارباب مکنت به اين سنت پسنديده شريعت محمدي(ص)؛ يعني وقف گردد. انشاءاللّه.
شرح حال واقف
تاريخچه مدرسه خيريه ايتام
اين مدرسه واقع در خيابان حاج شيخ هادي تهران و داراي مساحتي بيش از پنجهزار متر با ساختمانهاي متعدد از آشپزخانه و آبدارخانه و خوابگاه اطفال و پرستاران و زمين ورزش همراه با وسايل ورزشي آن دوره و نيز کارگاه صنعتي براي تعليم فنون مختلف از نجّاري و بافندگي و آهنگري بود. اين تشکيلات و اين روش اداره نشانه دورانديشي و درستانديشي سردار بود که بهجاي کمک مالي دائمي به کودکان بيسرپرست، به آنها فن و دانشي ميآموخت تا بعدها ضمن اداره امور زندگي خود در جامعه نيز افراد مطلوبي باشند. شاگردان اين مدرسه در کنار آموزش دانشهاي نظري به تعلّم صنايع فني نيز ميپرداختند و علم و صنعت را در عرض يکديگر فرا ميگرفتند. از مردان بزرگي که در آن روزگار صاحبان دانش و فن محسوب ميشدند، کسانيکه به کمک سردار شتافته و با عهدهداري بخشي از تدريس علوم نظري، دين خود را به جامعه ادا کرده و زکات علم خود را پرداختند؛ از جمله ذکاءالملک فروغي و ميرزا ابوالحسنخان فروغي. برخي از کتابهايي که فروغي براي تدريس در آن مدرسه نگاشته بود و بيشتر در مورد مسايل تاريخي بود، بعدها در دبيرستانهاي تهران و ساير شهرها تدريس ميشد.
در اين مدرسه نزديک به شصت نفر از اطفال يتيم و بيبضاعت بهطور شبانهروزي نگهداري ميشدند و از همه حيث از خوراک و پوشاک و مقرري و... مورد پذيرايي قرار ميگرفتند. بسياري از تعليم يافتهگان اين مدرسه بعدها جزو رجال علمي و ادبي اين مملکت بهشمار آمدند. طبق وقفنامه، که متن کامل آن در پايان اين مقاله آمده است، اطفال بدون پدر و مادر يا بدون يکي از والدين و يا نيازمند در اين مدرسه پذيرفته ميشدند. واقف بزرگوار در زمان حيات، رياست مدرسه را بر عهده داشت و شاگردان مدرسه همچون پدري دلسوز از او فرمانبري ميکردند و به او محبت داشتند.
متوليان مدرسه
متوليان طبق وقفنامه ميبايستي جانشين خود را تعيين و معرفي مينمودند که پس از تأييد هيأت متوليان و اداره اوقاف، حکم توليت رسمي براي ايشان صادر ميگرديد. گروه دوم متوليان مدرسه خيريه عبارت بودند از: 1 ـ سپهبد آق اولي 2 ـ ميرزا سيد جمالالدين اخوي 3 ـ محمد مهران 4 ـ مهندس عبدالمجيد اعلم 5 ـ حاج علياکبر تشيّد 6 ـ آقاي نبوي 7 ـ مهندس صادق که هرکدام به نوبه خود ارائه خدماتي را در اين مدرسه بر عهده داشتهاند.
اما متوليان فعلي اين موقوفات چهار نفر از بازنشستگان مشاغل دولتي هستند که اغلب با وصيّت متوليان قبلي و با تأييد اداره اوقاف انتخاب شدهاند، عبارتاند از:
1 ـ مهندس عباس تشيّد 2 ـ دکتر جمشيد لئالي
وقفنامه سردار فيروزکوهي با مهر و امضاي مجتهدين بزرگ منجمله شيخ فضلالله نوري، ميرزاحسن آشتياني، شيخ هادي مجتهد و سيدعبدالله موسوي بهبهاني تأييد شده است.
3 ـ تيمسار تقوي 4 ـ آقاي بلورچي
وضعيت مدرسه خيريه بعد از واقف
در زماني که آقاي مرآت وزير معارف بود، در محل مدرسه خيريه در خيابان آقا شيخ هادي دو باب دبيرستان پسرانه و دخترانه دولتي ساخته شد و عملاً مدرسه خيريه تعطيل گرديد و تنها مدارس جديدالاحداث به نام فيروزکوهي نامگذاري شد و مبلغي نيز به عنوان مالالاجاره به موقوفات پرداخت ميشد. در حدود 20 سال تنها کمکهايي به اطفال بيسرپرست از ممرّ موقوفات صورت ميگرفت و موارد وقفنامه اجرا نميشد و موقوفه عملاً از مسير واقعي خود دور گرديده بود. تا اينکه متوليان تصميم گرفتند با احداث يک مدرسه خيريه ديگر در زمينهاي موقوفه به نظر واقف جامه عمل بپوشانند. بدينترتيب محل فعلي آموزشگاه فني و حرفهاي منتظمي که همان مدرسه خيريه سابق است با نقشه آقاي مهندس صادق بنا گرديد. پس از ايشان حاج علياکبر تشيّد در سال 1338هـ.ش تکميل و اداره بنا را برعهده داشتند و با اخذ امتياز رسمي از وزارت فرهنگ مدرسه را افتتاح نمودند. دانشآموزان اين مدرسه اغلب از خانوادههاي تهيدست و کودکان بيسرپرست انتخاب ميشدند و البته ديگر مدرسه بهصورت شبانهروزي نبود، بلکه تنها وسايل تحصيلي و پوشاک و خوراک ظهر دانشآموزان تأمين ميشد و در کارگاهها به محصلين کلاسهاي پنجم و ششم صنايعي از قبيل نجّاري، خياطي و کفاشي آموزش داده ميشد. دانشآموزان بعد از پايان تحصيلات سيکل اول جذب بازار کار ميشدند. در سال 1357هـ.ش توليت مدرسه بهعهده فرزند حاج علياکبر تشيّد يعني مهندس عباس تشيّد گذاشته شد. و ايشان با اخذ امتياز جديد از وزارت فرهنگ مدرسه را تبديل به آموزشگاه حرفهاي نمودند که بيشتر مورد احتياج جوانان بود. و به اينترتيب آموزشگاه فني و حرفهاي منتظمي در خيابان وليعصر بالاتر از سه راه جمهوري به وجود آمد.
وضعيت فعلي موقوفات
ساختماني که در جنب خيابان وليعصر قرار دارد به نام آموزشگاه فني و حرفهاي منتظمي است که با مديريت لايق چهار متولي خود بر اساس نيازهاي جامعه و استقبال جوانان، مشغول آموزش رشتههاي فني، کامپيوتر، نقشهکشي صنعتي و ساختماني و رشته اتومکانيک (تا چندسال قبل) است. اين محل با نظارت وزارت کار اداره ميشود. سالانه در اين مدرسه چند دوره تـخصصي کوتاهمدت به داوطلبان تدريس ميشود و نتيجه کار از نظر جذب شدن داوطلبان به بازار کار کاملاً رضايتبخش است. ضمنا با تغييراتي که در ساختمانها و املاک موقوفه داده شده و با ايجاد بخشهاي تجاري در طبقات همکف آن، درآمد موقوفه افزايش يافته و هزينه محصلين به تمامي به طور رايگان تأمين ميشود. و طبق بيان متوليان محترم براي توسعه برنامههاي آموزشي تصميمات جديدي اتخاذ شده است که به تصويب وزارت کار نيز رسيده. متوليان اميدوارند که با برنامههايي که اجرا ميکنند نيات خيرخواهانه واقف محترم اين بناي عظيم؛ يعني سردار فيروزکوهي را تا آخرين حد امکان اجرا نمايند و به همين منظور کارگاههايي وسيع و امروزي براي کامپيوتر و نقشهکشي در اين بنا ايجاد شده که همگي با داوطلباني علاقهمند و مدرساني که متوليان از طريق وزارت کار آنها را جذب مينمايند و حقالتدريس آنها را از محل درآمد موقوفات ميپردازند، به سختي مشغول کارند.
گفتني است که متأسفانه از سنگ وقفنامه اثري باقينمانده و نيز از سنگ قبرهاي ارزشمندي که بر قبر سردار فيروزکوهـي و برادرزاده ايشان منتظم الدوله قرار داشته نيز بيخبريم و بالا آمدن سطح اتاق، قبرها را در فاصله چند متري نسبت به سطح زمين مدفون کرده است.
متن وقف نامه مدرسه خيريه ايتام
الحمدللّه الواقف علي الضمائر و النيّات والمطلع علي السرائر والخفيّات والصلوة والسلام علي محمد و آله اشرف المخلوقات و بعد، وقف مؤبّد شرعي نمودند جناب مستطاب اجلّ اکرم افخم آقاي آقا مير سيد کريمخان منتظمالدّوله سردار مکرّم، وزير قورخانه مبارکه ـ زيد اجلاله العالي ـ همگي و تمامي املاک و رقبات ذيل با عامّه منسوبات و منضمّات شرعيّه و عرفيّه هريک از آنها از اراضي و صحاري و مزارع و مراتع و قنوات و قلعه و نحو ذلک مما يَتَعلَّقُ و ينسبُ اليها بر مصارف تعليم و تعلّم فقراء از ايتام و غيره.
1 ـ قريه مغانک واقع در دماوند با مزارع و مراتع آن ششدانگ به حدود ذيل:
جنوبي به قريه امامزاده ويرانه، شمالي به لات دواب سرخه ده، شرقي به قباق تپه، غربي به قريه اوچانک.
2 ـ قريه سرداريّه واقعه در غار طهران، سه دانگ اراضي آن و شش دانگ اعياني و باغات و قلعه و قنات به حدود ذيل:
شمالي به قريه جعفرآباد، جنوبي پشت قلعه قصر، غربي به دره آب شور، شرقي به دره رودخانه بزرگ محمودآباد.
3 ـ از بلوک ساري مازندران:
الف: قريه مسطي، شش دانگ به حدود ذيل:
شرقي به رودخانه درويش محمدشاه، غربي به رودخانه واقعه در جارميان وسطي، جنوبي مرز في مابين خشکهزاري جمارک وسطي، شمالي به شکر گلنشين مرز عروسان است.
ب: قريه حاجيآباد ششدانگ
ج: از قريه جارميان دو دانگ و نيم.
د: از قريه ميان شاه سه دانگ.
هـ: قريه گلنشين واقعه در ساري مستغني از تحديد، ششدانگ.
به اينترتيب که اولاً اطفال بيپدر و مادر را به تحصيل علوم و صنعت وادارند، اگر اطفال بيپدر و مادر از فقرا ميسّر نشد، اطفال بيپدر را به تحصيل وادارند و با عدم تيسّر از ايشان اطفال فقرا را به تحصيل علم و صنعت وادارند. و قرار داده شد در وقف، اولاً مداخل صرف اطفالي که در مدرسه خيريّه جديدالاحداث خود جناب واقف هستند بشود و در صورت انهدام بالکليّه و عدم تمکّن از اين مدرسه، صرف اطفال و ايتام فقرا که در ساير مدارس تحصيل علم و صنعت کنند بشود و در هرجا که باشند و مخارج تعمير اعيان موقوفه و تعمير خود مکتبخانه مقدّم است و بعد از تعمير لازمه اعيان موقوفه عشر از مداخل و محصول حقالتّوليه است در غير طبقه اولي و نصف عشر حقّالنّظاره است و بعد از حقالتّوليه والنّظاره تعمير مکتبخانه مقدم است. بعد از تعمير مکتبخانه آنچه بماند بايد صرف اطفال شود از طعام و لباس و حق معلّم و غير آن از لوازم مکتبخانه و صيغه وقف به قانون شريعت مطهّر، جاري شد و قبض و اقباض به عمل آمد. فمن بَدَّلَهُ بعدَ ما سَمِعَهُ فانّما اثمهُ علي الّذين يُبدَّلُونَهُ و کان ذلک في يوم هيجدهم شهر ذيالحجة الحرام من شهور سنه 1316.
کساني که بايد عمل وقف به اطّلاع و استحضار ايشان بگذرد و متولّي و دخيل در وقف هستند از قرار تفصيل ذيل است و بايد هر کدام در حال حيات خود به جهت بعد از وفات خود، عوض خود کسي را معيّن نمايند و در صورتي که تعيين نکرد مابقي يک نفر را که صلاح بدانند تعيين نمايند.
1 ـ جناب مستطاب اجل اکرم آقاي آقاميرزا نصراللّهخان مشيرالدوله وزير امورخارجه زيد اجلالهالعالي.
2 ـ جناب مستطاب اجل اکرم آقاي آقاميرزامحمودخان حکيمالملک وزيرابنيه و مسکوکات دام اقباله العالي
3 ـ جناب مستطاب اجل اکرم آقاي عليخان ظهيرالدّوله وزير تشريفات و غيره زيد اقباله العالي
4 ـ جناب مستطاب اجل اکرم آقاي کريم آقا وزيـر نظميّه سـردار منصور و احتسـاب زيد اقباله العالي
5 ـ جناب جلالت مآب اجل اکرمآقا ميرزا شفيعخان صدر ديوانخانه مبارکه دام اقباله العالي
6 ـ جناب فخامت نصاب حاجي حسينآقا امين دارالضّرب زيد اقباله العالي
7 ـ جناب اميرالامراء العظام اميرعبداللّه خان مشهور به مصطفي قليخان منتصر لشکر اخويزاده امّي و بطني جناب واقف(2).
توضيحا للهامش
وقف مؤبّد شرعي نمودند جناب مستطاب واقف معظماليه مرقوم در متن تمامي شش دانگ يکباب خانه واقعه در خيابان علاءالدوله [فردوسي] بهحدود ذيل:
به خانه اعتضادنظام. به خانه ارمني. به خيابان. به کوچه.
بر مصارف و خيرات و مبرّات به ايننحو مادامي که جناب واقف حيات دارند به هرنحوي که صلاح بدانند صرف خيرات و مبرّات نمايند و بعد از خود در مقبره ايشان واقعه در مکتبخانه خيريّه صرف شود؛ از قبيل قرائت قرآن و صرف قهوه و غليان و اطعام و چاي از جهت کساني که به جهت فاتحه حاضر ميشوند و توليت از قراري است که در املاک موقوفه متن مقرّر شده است و بايد متولّي بعد از وضع مخارج لازمه عين موقوفه اوّلاً مخارج تعميرات مقبره نمايند يک عشر مابقي را حق التّوليه بردارد. در صورتيکه غير واقف متولّي بوده باشد بايد عشر ديگر را صرف مقبره نمايد از قراري که در فوق مرقوم شد. و در صورتيکه مقبره منهدم شود مداخل عين موقوفه را صرف خيرات و مبرّات نمايد به هرنحوي که متوّلي آن زمان صلاح بداند و صيغه جاري شد و قبض و اقباض به عمل آمد و کان ذلک في شهر شعبان المعظم سنه 1317.
سجلات وقف نامه
وَقَعَ الوقـفُ المؤبَّد من الواقفِ المعظّم المؤيّد بالنـسبة الي القـري السبـعه حسبما فصَّل فيالمتن والـدّارِ المسطـورةِ فـي الحاشية قربةً الياللّه تعالي و جَعَـلَ التوليـةَ والنّظـارةَ المرتّبـة بقبـول من يَصّح قبـوله و متعقبـا للاقباض والقبضِ المعتبر علي المـصارف المسطـوره حسبما فَصَّلَ فيالمتن والحواشي. حَررَّهُ الاحقر فضلاللّه النّوري في شهر صيام 1317.
محل مهر حضرت مستطاب عماد الملة والدين حجةالاسلام والمسلمين آقـاي آقا شيـخ فضلاللّه مجتهـد نوري مد ظله العالي.
بسماللّه الرحمن الرحيم
قد صَدَرَ الاعترافُ من جناب الواقف الموفق زيد مجده بتمام ما سُطِرَ متنا و هامشا حسبما فصّل فيما وقع. حررّه الاحقر في شوال 1317.
محل مهر حضرت مستطاب عمادالملة والدين حجةالاسلام والمسلمين آقاي حاجي ميرزا حسن آشتياني مجتهد مدظلّه العالي.
بسماللّه الرحمن الرحيم
وقع الوقف المرقوم و حصل القبض في 18 ذيالحجة الحرام. محل مهر حضرت مستطاب عماد الملة والدين حجةالاسلام آقاي حاجي شيخ هادي مجتهد مدّظله العالي.
بسماللّه الرحمن الرحيم
قد وقف الواقف زيد توفيقه و تاييده بوقوع جميع ما سطر متنا و هامشا. محل مهر جناب مستطاب عمدةالعلماء الأعلام آقاي آقا ملاعبدالرسول.
اين وقفنامه را علينقي حسيني دماوندي در شهر صيام 1317 در چهار نسخه نوشته است.
بمنه تعالي
نعم قد وقع الوقف المؤبد و جري الحبس المخلّد عليالمصرف المسطور و عليالترتيب والتولية والانظار کلّ ذلک حسبما فصل فيالمتن والحاشيه لدي الجاني عبداللّه الموسوي البهبهاني. شهر الصيام سنه 1317.
بسماللّه الرحمن الرحيم
قد وقع الوقف المرقوم حسبما فصّل متنا و هامشا في شهر الصيام. حرره الاحقر علينقي الحسيني الدماوندي. في اربع نسخه 1317.
پی نوشت:
1-در بازديدي که از کتابخانه بنياد موقوفات داشتيم متأسفانه اثري از اين تأليف و ديگر کتابهاي نفيس سردار به چشم نخورد و جز چند جلدي رمان و ديکسيونر فرانسوي از کتب ديگر ايشان اثري نمانده است. بر متوليان اين بنياد لازم است تا نسخه خطي تأليف اين واقف بزرگ را يافته و در گنجينه بنياد جاي دهند.
2-چون مرحوم مصطفي قلي خان منتظمالدوله در سن 30 سالگي ناگهان از دنيا رفت و فرزندش مرحوم استاد سيدکريم اميري فيروزکوهي هفت ساله بود، به جاي او مرحوم ميرزا احمد خان اشتري بنا به رأي شورا به توليت انتخاب شد.
مرحوم اشتري در سالهاي بعد از 1325 شمسي استاد اميري فيروزکوهي را به جانشيني خود براي توليت برگزيد، اما چون آن مرحوم اهل کارهاي دنيا نبود و گوشه عزلت را بر هر کاري ترجيح ميداد به ميل و اراده خود به جمع متوليان خيريه خانوادگي نپيوست.