موقوفات شیخ علی خان زنگنه وزیر شاه سلیمان

در این مقاله اشاره ا ی به موقوفات شیخ علی خان زنگنه وزیر شاه سلیمان واقع در همدان خواهیم داشت.
چهارشنبه، 9 خرداد 1403
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
موقوفات شیخ علی خان زنگنه وزیر شاه سلیمان
مقدمه:
شیخ علی خان زنگنه وزیر شاه سلیمان صفوی (1077 - 1105) مدرسه‏ای در شهر همدان ساخته و شرایط متولیان و طلاب علومو مدرسان این مدرسه را در این وقفنامچه یاد کرده و رقبات زیادی از موقوفات را اختصاص بدان داده است.
 

تولیت و شرایط آن

نخستین متولی موقوفات خود واقف است تا زمان حیات و پس از خود واقف به اکبر اولاد ذکور تفویض شده است به شرطی که از فسوق ظاهره‏ی فاضحه بر کنار باشد و قدرت رتق و فتق امور موقوفات را نیز داشته باشد.

پس از ارتحال اکبر اولاد یا متصف نبودن ولد اکبر به دو صفت مذکور، به اکبر از باقی اولاد امور وقف فمتعلق است و بعد از او به اولاد ذکور او می‏رسد. همینطور در جمیع اعقاب کبر و تقدم بطن باید در نظر گرفته شود و داشت دو صفت مذکور نیز لازم است.

اگر در مرتبه‏ای از مراتب تولیت اکبر حقیقی مفقود باشد و دو شخص یا زیاده دارای شروط مذکور باشند حکم قرعه معمول گردد.

در صورت انقراض اولاد ذکور یا نبودن ولد اکبری که دارای دو شرط مذکور باشد به اکبر اولاد ذکور اناث با همان شرایط واگذار شود و اگر اولاد ذکور اناث نیز نباشد، تولیت به کسی داده شود که یکی از مجتهدین عصر از اهل وقوف و قدرت و صلاح ظاهر تعیین نماید.
 

وظایف متولی

از وظایف متولی اینکه هر ساله بعد از اخراج ضروریات، یک عشر به صیغه‏ی حق التولیه تصرف نماید و مبلغ بیست تومان تبریزی به عالمی که به افاده‏ی علوم دینیه و مقدمات آنها قیام نماید، برساند و اگر مدرس یا طلبه‏ای به علوم که حکمیه که مخالف شریعت باشد بپردازد وظیفه‏ی ایشان را قطع کند و از مدرسه اخراج نماید.

و هر ساله مبلغ پنج تومان تبریزی به عالمی غیرمتظاهر به فسق که به امر نظارت قیام می‏نماید برساند.

در هر هجره دو طلبه جای دهد و تعداد بیشتر طلاب یک حجره موقوف به رضایت صاحبان حجرات است. اگر از میان طلاب کسانی باشند که در شهر همدان جای نداشته باشند، ایشان را مقدم بر دیگران جای دهد وبه مؤذنی رفیع الصوت که اوقات صلوات را اعلام نماید هر قدریکه مصلحت داند برساند و مؤذن را اجیر نسازد.

اگر در وقتی از اوقات، مدرسه به عللی محل سکنای طلبه‏ی علوم دینی نباشد، متولی حاصل موقوفات را به دیگر طلاب علوم دینی برساند. املاک و مستغلات را به حکام و ارباب استیلا به اجاره ندهد و زیاده از پنج سال به اجاره واگذار نکند. تغییری در هیأت حجرات و عمارات بدون ضرورت ندهد.

اگر برای استخلاص احاصل یا غیر آن به حکام رجوع شود، مخارج آن را از حاصل وقف بپردازد.مواجب محصلان حاصل و نماضیاع و عقار و مشرف ضبط سر رشته حساب را به ایشان برساند.

اگر از طلبه‏ای فسق یا شرارت با فسادی رسوا دیده شود، اخراج نماید.مواظب باشد که اموات را در مسجد و مدرسه دفن نکنند وبه امانت گذارند.

وظیفه‏ی طلبه را طبق سرشمار بدن مزیت یکی به دیگری بپردازد.متولی و ناظر وظیفه ندارند حساب خود را به صدور و مباشران موقوفات و ارباب استیلا پس دهند و ایشان هم نباید از ایشان حساب بخواهد بکله حساب ایشان رابه رزو حساب واگذارند. اگر خیانتی از متولی یا ناظر دیده شود بامجتهد یا عالمی که در میان مردم به علم و صلاح مشهور است، رفع کنند.
 

رقبات و حصص موقوفات

1- چهار دانگ که چهار صد و نود شش سهم است از خان مشترک
میان شخی علی خان و ورثه‏ی مرحوم میرزا کمال داری 93 باب حجره و به درازای31 و پهنای 26 ذرع.
2- حصار طویله به درازای 39 و پهنای 36 ذرع.

3-طویله‏ی پهلوی خانه‏ی خواجه حسن بیگ صابونی به درازای 39 و پهنای 5 ذرع.
4- خانه‏ی آهن فروشان در راسته‏ی لوافان.
5- عرصه‏ای که حرجات فوقانی و تحتانی دارد با 49 باب حجره.

6- طویله با حصار متصل به کارخانه‏ی صابون پزی
7- خان کوچک مسمی به تیمچه در میدان میرزا کمال.
8- طویله‏ای که در عقب خان مذکور است.

9- حصار طویله‏ی مذکور به درازای 12 ذرع و پهنای 9 ذرع.
10- عرصه‏ای که در اطراف 57 باب حجرات فوقانی و تحتانی دارد به درازای 31
ذرع و پهنای 16 ذرع.

11- دکانهای راسته‏ی مدرسه چهار باب.
12- دکانهای راسته‏ی میدان بزرگ به میدان میرزا کمال هجده باب.
13- در راسته ی سراجان مشترک میان شیخ علی خان و ورثه‏ی میرزا کمال هفده باب دکان.

14- دکان سراجی و دلاکی و دو دکان دیگر مجموعا 15 باب.
15- در راسته‏ی از درب مسجد تا حمام معروف به حمام حسن خان 16 باب.
16- دکان واقع در میدان شاه قدیمی یک باب

17- در دوره‏ی میدان بزرگ میرزا کمال 61 باب دکان.
18- در راسته‏ی میدان شاه یا میدان آهنگران 15 باب.
19- در راسته‏ی عطاران چهار باب

20- قهوه‏خانه و انبار در میدان بزرگ میرزا کمال.
21- قریه‏ی خوشاب در بلوک سیمینه رود همدان چهار دانگ و نیم و یک طسوج.
22- مزرعه‏ی هارون آباد - از مزارع خوشاب سه شعیر و سه خردل.

23- مزرعه‏ی حمل از مزارع خوشاب چهار دانگ و یک طسوج و ثلث شعیر.
24- باغ و باغچه و عمارت و حصار و انبار و طویله نه رقبه.
25- سه آسیاب در دهکده‏ی خوشاب.
26- چراگاههای قشلاقی چهار رقبه.

مجموعا ده رقبه کاروانسرا و طویله و حصار و صد و پنجاه و دو باب دکانهای مختلف و نوزده رقبه قریه و مزرعه و مرتع قشلاق نشین و آسیاب در دوران خود شیخ علی خان وقف بر این مدرسه شده است.

در سال 1333 قمری در زمات تولیت یعقوب خان و نظارتمحمد بن محمد هادی همدانی هفده باب دکان دیگر که نه باب آن واقع در طرف شرقی مدرسه و هشت باب آن در طرف غربی است و تماما شش دانگ است به رقبات موقوفات افزوده شده است.
 

سجلات

در ادوار مختلف این وقفنامه از نظر علما و مجتهدین زمان گذشته و سجلاتی برحاشیه‏ی آن افزوده‏اند. نامهای ایشان به ترتیبی که در این سواد آمده است از قرار ذیل است:
احمد بن زید الدین الاحسائی - محمد باقر بن محمد تقی مجلسی
مهدی بن اسد الله - جمال الدین محمد بن حسین خوانساری
آقا شیخ جعفر اصفهانی - سجل دیگر از محمد بن حسین خوانساری

سید محد صالح الحسینی المدرس - آقا محمد صادق بهبهانی
آقا سید عبد الله الحسینی الطباطبائی ابن ابو تراب - آقای گلستانه محمد
مسیح کاشانی - آقا شیخ علی کمره‏ای ابن عبد الله

داود بن ابی المحسن بن ابی طالب الهمدانی - آقا سید عبد الله الحسینی
سید ابو تراب بن ابی القاسم الرضوی الهمدانی - محمد رضا بن محمد محسن بن
ابوالحسن بن محمد باقر - آقا عبد الحسین بن آقا محمد باقر بهبهانی - آقا
سید مهدی - آقا شیخ علی - آقا سید محمد علی طباطبائی - آقا محمد بن آقا

هادی همدانی
امید دارد که وضع کنونی مدرسه و رقبات موقوفات آن را مورد بررسی قرار دهد و در مقاله‏ی دیگری در همین مجله به چاپ برساند.

منوچهر ستوده
سواد طومار وقفنامچه‏ ی بزرگ بلده‏ی طیبه‏ ی همدان...
سواد طومار وقفنامچه‏ ی بزرگ بلده‏ی طیبه‏ی همدان که از موقوفات مرحوم شیخ علی خان است با تمام سجلات علمای ماضیین رحم الله الحمد لله الواقف علی السرائر و بید..... علی رسولک المنقذ من الضلال وآله خیر عترة و اکرم آل..... نفایس زهار و غرائب ثمار حمد بیحد و احاص که در حدائث قلوب و بسایتن صدور ارباب فوز و فلاحا و اصحاب سعادت و نجاح بآبیاری فیض فواضل سبحانی و رشحات امطار الطاف ربانی بر شاخسار اغراس حسن عقیدت و اغصان اشجار خلوص نیت جلوه‏ی ظهور و چمن آرا تواند بود از اوقاف خاصه‏ی اتحاف و اهداء سرادق جلال و بارگاه کبریای مالک الملکمی است که محصول تمتع و حاصل انتفاع مزرع کثیر الخیر بسیط غبرارا بحکم و الذی خلق لکم ما فی الارض جمیعا وقف خلص مخصوصان تشریف و لقد کرمنا بنی آدم و حملنا هم فی البر و البحر و رزقناهم من الطیبات و فضلنا هم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا گردانید تا به مساعدت تأیید و معاونت حسن تربیت ربانی بوظایف عبادت و لوازام بندگی که بر طبق مصدوقه‏ی و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون علت غائی تکونکونین و غرض اصلیایجاد خافقین است قیام توانند نمود تعالی کنهه عن ان یحوم حوله الفناء و ارتفعت نعماؤه عن ان یحیط به العدو الاحصاء و لوامع سواطع صلوات و تسلیمات بی‏انتها که در مشکوة اذهان زاکیه به و قید یکاد زیتها یضی‏ء و لو لم تمسسه نار، و متوقد و متلالی کز حاجة فیها مصباح گردیده بر تربت معطر و مرقد منور راهنمائی را سزاست که به موجب خطاب مستطاب انا ارسلناک شاهدا و مبشرا و نذیرا و داعیا الی الله باذنه و سراجا منیرا تیره دلان دیاجیر جهالت و گم گشتگان فیافی ضلالت را بسرچشمه‏یحیات جاودانی و سر منزل قرار ابدی هدایت نموده تا مزرع حیات مستعار دنیای فانی را ببذر نامی و ما تقدموا لانفسکم من خیر تتحدوه عند الله هو خیرا واعظم اجرا مزروع و معمور داشته در ادوان حصاد یوم تجد کل نفس ما عملت من خیر محضرا حاصل اجر و محصول ثواب مضاعف کمثل حبة انبتت سبع سنایل فی کل سنبلة مائة حبة و الله یضاعف لم یشاء بجهة معاش مدت بی‏پایان دارالقراراحراز نمایند اعنی حبیب الله العالمین و المخصوص بخطاب و ما ارسلناک الا رحمة للعالمین قامع قیاصر الکفر قاهر الصنادید و ممزق احزاب النفاق و مغرقهم غبادید مخدوم المتکئین فی الجنان علی الارائک و مطاع المقربین من الملائک المتعالی بسمی الذکر فی الافلاک و المشرف بتشریف لولا المبعوث بالکتاب و مشتت الکتائب و عنصر السبطین و الائمة الاطائب سید المرسلین محمد بن عبد الله خاتم النبیین صلی الله علیه و آله الطاهرین صلوة باقیة بقاء السموات و الارضین و جواهر زوار تحیات زاکیه که در معادن قلوب صافیه اصحاب ایمان وارباب ایقان بآب ورنگ صدق نیت و خلوص طویت تربیت یافته لایق ترصیع سریر عظمت سلطانی است که بآب تیغ آتش بار سطوع و التهاب نیران عتو و استکبار گردن کشان جحود و انکار را اطفا نموده مزارع قابله‏ی قلوب پاک طینتان بروفق مصدوقه‏ی و البلد الطیب یخرج نباته باذن ربه بغرس نهال اخلاص رشک فرادیس جنان گردانید تا در منزل استقرار و در قرار اقتطاف ثمار و لک فیها ما تشتهیه الانفس و تلذا الاعین توانند نمود و هو سیف الله المنتضی علی الفجرة و الاشرار و رحمته الواسعة للبرة و الاخیار الذی ضرب فی سبیل الله بسیفین و طعن برمحین و بایع البیعتین و هاجر الهبحرتین و حباه الله بالسبطین وردت له الشمس مرتین و جاهد الجاحدین یوم بدر و حنینیز و منکس الناکثین و مقاتل القاسیطن و مدمر المارقین و مرغم انوف الانفة و المعاندین و مکسر التماثیل التی کانوا لها عابدین کاسر نواجم قرون ربیعة و مضر و السراج الوهاج لم اهتدی و استبصر اسد الله الغالب و شهابه الثاقب و حجته علی اهل المشارق و المغارب علی بن ابی طالب علیه من الصلوات اتمها و ازکیها و من التتحیات اعمها و ابهاها ثم اسنی الصلوات و انمی البرکات علی الائمة لنجباء و البررة الاصفیآء حجج الله علی الخلیفة المتفکرین و عجزت عن الخوض فی بحار جلالهم افکار المتبحرین صلوة تشحن الهوا و یملا الارض و السماء اللهم ارزقنا شفاعتهم یوم الورود و اسکنا فی ظلال رأفتهم فی دار الخلود اما بعد در مرائی صافیة و ازدهان زاکیة روشن ضمیران صبح نفس و صافیطویتان دقیقه رس صورت اینمعنی در جلوه‏ی ظهور و اهتزاز وضوح است که شجره‏ی طیبه‏ی صدقات جاریه و نخل باسقه‏ی خیرات باقیة مثمر ثمره‏ی سعادت جاودانگی و منتج نتیجه‏ی درجات دو جهانیست و ادخال سر و در قلب مؤمنین سیما محتاجین ومساکین مفتاح کنوز و وسیله‏ی رفع درجات قرب جناب سبحانی است و از کلام قدسی نظام بحر مواج حقایق ربانی و صدف دراری مکنون علوم صمدانی امام بحق ناطق جعفر بن محمد الصادق علیهما من شرائف الصلوات صلوة تملا المغارب و المشارق که فرموده اوحی الله عزوجل الی داود علیه السلام ان العبد من عبادیلیأتینی بالحسنة فابیحه جنتی قال فقال داود علیه السلام و ما تلک الحسنة یا رب قال یدخل علی عبدی المؤمن سرورا و لو بتمرة قال فقال داود علیه السلام حق لمن عرفک ان لا یقطع رجائه منک شعاع اینمعنی لامع و درخشان است چه هرگاه در مغرس عطا و مخلستان فضل بی ‏منتهی.

دانه‏ ی خرمایی مثمر رخصت دخول بهشت خواهد شد پس ثمره‏ ی صدقه مستمره که نفع آن علی مراللیالی و الایام و کرالشهور و الاعوام حینا فحینا موجب سور ور سدخلة محتاجان گردد بیرون ازحد و صف و حوصله‏ ی تقریر خواهد بود.

و مهره‏ ی محاسبان در حساب ثمره‏ ی ثواب ونفع غله‏ ی اجر آن بقصور و عجز اعتراف خواهند نمود و چون بتوفیق و عنایت بیغایت ربانی و تأئی و شفقت بی‏نهایت سبحانی پرتو مرتبه‏ی اینم عنی در جام جهانمای ذهن منیر و ضمیر مستنیر مستطاب معلی القاب قدسی جناب قدوسی انتساب وزارت و شکوت و اقبال پناه عظمت و حشمت و اجلال انتباه مناعت ومتانت و ابهت دستگاه الدستور الاعظم و الصاحب المکرم المعظم نثاوة الاعاظم و الاعالی و قدوة ارباب المآثر و المعالی اعتماد الدولة العلیة العالیة الخاقانیة و اعتضاد السلطنة القاهرة السلیمانیة المستغنی لعو الشأن و ارتفاع لامکان عن نثر المفاخر و نشر المآثر خانی عظیم الشانی منیع المکانی دستور اعاظم الوزرائی ایرانیان مداری شیخ علی خان مد الله تعالی علی مفارق الانام ظلال اجلاله و امدهم علی مرالدهور بعواطف افاضله لامع و تابان گردیده تقربا الی الله و ابتغاء مرضاته وقف مؤبد شرعی و حبس مخلد دینی نمود.

همگی و تمامی حصص مفصله‏ ی ذیل الکتاب را با جمیع توابع شرعیه و لواحق دینیه و منضمات و منسوبات از ممار و هداخل و شرب و مشارب و اراضی و صحاری و جداول و انهار و مراعی و مرافق و اشجار و غیر ذلک بتفصیلی که در تحت اسم هرر یک مرقوم میگردد بر مصالح مفصله ‏ی آتیة ساکنین مدرسه‏ی مستحدثه‏ ی نواب مستطاب عالیشان در بلده‏ ی طیبه‏ ی همدان و غیر ایشان علی التفصیل الآتی و تولیت موقوفات معینه‏ ی آتیه را متعلق ساخته فی متن العقد بنفس نفیس خود اطال الله بقاءه مادام حیا بافیا و بعد از ارتحال بعالم بقا با کبر ذکور اولاد بشرط اجتناب از فسوق ظاهره‏ی فاضحه مثل شرب خمر و باختن قمار و استماع معازف و ملاهی و غنا و نحو ذلک و ارتکاب اشغال و مهمات دیوانی مانع تولیت مزبوره نیست .

و بشرط قدرت بر نسق و رتق و فتق و سرانجام زراعت و اجاره دادن مستغلات و تعمیر عمارات و صرف نمودن نما و حاصل املاک در مصارف معینه‏ی مقرره بوجهیکه اهل خبرت و عقلا مستقبح و مستهجن نشمارند و بعد از ارتحال اکبر اولاد یا عدم اتصاف با حدالوصفین المرقومین متعلق است

با کبر از باقین مع التعدد و بمن بقی من الذکور من البطن المذکور مع الشرایط المذکوره و هم چنین در جیمع اعقاب کبر و تقدم بطن بشرطین مذکورین منظور است و بعد از انقراض اولاذ ذکور یا فقان متصف بوصفین در میان ایشان متعلق با کبر اولاد ذکور اناث علی الترتیب و الشرطین السابقین و بعد انقراضهم العیاذ بالله بشخصیکه یکی از مجتهدین عصر ار اهل وقوف و قدرت و صلاح ظاهر تعیین نماید و ظیفه‏ی متولی عصر آنکه هر ساله بعد از اخراج ضروریات از تعمیر عمارات و خرج قنوات و اداء حقوق دیوانی و مؤنت زراعت و خرج بوریای مسجد و حجره‏های مدرسه و اداء مواجب خادم که تعیین قدرش منظ بر نظر متولی است.

و امثال ذلک آنچه باقی ماند از آنجمله یکعشر را بصیغه‏ی حق التولیه تصرف نماید و مبلغ بیست تومان تبریزی نصفه مبلغ ده تومان بصیغه‏ی وظیفه بدون استجار بعالمی که بافاده‏ی علوم دینیه و مقدمات آنها قیام نماید رساند و هر گاه مدرس و طلبه بافاده و استفاده‏ی علوم حکیمه که مخالف شریعت باشد بدون نقض و ابطال و غیر آن اشتغال نمایند وظیفه ‏ی ایشانرا قطع نموده اخراج نمایند.

و هر ساله مبلغ پنجتومان تبریزی نصفه مبلغ دو تومان و بیست و پنج هزار دینار بعالمی غیر متظاهر بفسق از سکنه‏ی بلده‏ی همدان که بامر نظارت قیام نماید برساند و در صورت رغبت دو عالم با بیشتر در امر نظارت قیام نماید برساند .

و در صورت رغبت دو عالم با بیشتر در امر نظارت با عدم رضایت دیگری بحکم قرعه عمل خواهد نمود و هم چنین هر گاه در مرتبه‏ی از مرابت تولیت اکبر حقیقی مفقود باشد و دو شخص یا زیاده خواه توأم و خواه غیر آن از موصوفین بشروط تولیت موجود باشد حکم قرعه معمول خواهد بود .

و در هر حجره با وجود طلبه طالبان سکنی دو کس را جا دهند و زیاده موقوف بر رضای صاحبان حجراتست و هرگاه از طلبه جمعی بهمرسند که صاحب مأوی و مسکن در بلده‏ی مذکوره نباشند ایشانرا مقدم بدیگران حجره ندهند.

و بمؤذنی رفیع الصوت که باذان اعلام در اوقاف صلوات بدون غنا قیام نماید قدریکه مصلحت در آن برساند و مؤذن را اجیرنسازد و اگر در وقتی از اوقات بنابر مانعی مدرسه محل سکنای طلبه‏ی علوم دینیه نباشد متولی عصر حاصل موقوفات را بنحویکه مصلحت داند بطلبه ‏ی علوم و غیر ایشان اگر از طلبه کسی بهم نرسد و املاک و مستغلات را بحکام و ارباب استیلا و هر کس که استخلاص حاصل و نما از و دشوار یا متعذر باشد باجاره و نحو ذلک ندهند و زیاده از پنجسال بعقد واحد یا عقود متعدده قبل از انقضاء مدت باجاره و نحوها ندهند.

الا عند وجود المصلحة الواضحة و تغییر هیأت حجرات و عمارات بدون ضرورت و وجود مصلحت ننمایند و صدور و مباشرین موقوفات و ارباب استیلا و غیر هم بهیجوجه من الوجوه در وقف مذکور دخل ننمایند .

و حساب از متولی و ناظر نطلبند و حساب ایشانرا بروز حساب گذارند و اگر خیانتی فاضح از ایشان ظاهر شود علیهم به مجتهد یا عالمیکه بین الناس بعلم و صلاح اشهر باشد رفع نموده طرفین از فرموده‏ی او تجاوز ننمایند.

و هرگاه احتیاج بتکلفی بحکام بجهة استخلاص حاصل یا غیر آن شود و بدون تکلف رفع ضرر متعذر باشد از جمله‏ی مؤنات شمرده از حاصل وقف مهمسازی نمایند و از بعضی طلبه هرگاه فسق یا شرارت یا فسادی رسوا بوضوح رسد اخراج نمایند .

و اموات در مسجد و مدرسه دفن ننماید و بامانت نگذارند و وظیفه‏ی طلبه را بلاسویة دون المزیة بررؤس نه بر حجرات قسمت نمایند و نواب مستطاب عالیشان منیع المکان معترف شد بأنکه تمامی موقوفات مرقومه‏ی ذیل الکتباب را از ملک خود اخراج نموده تثرفی که من بعد در آنها کند از راه تولیت است نه از جهة ملکیت و هذا تفصیل الحصص المرقومة فمنها الخانات و ما یتعلق بها من الحصار و الاصطبل و بقی ثلثة علی التفصیل المرقوم و مساحة العرصة و عدد الحجرات علی ما فصل خان بزرگ مرحوم میرزا کمال از جمله چهار دانگ که میانه‏ی ورثه‏ی مرحوم مزبور و سرکار نواب مستطاب عالیشان واقف مشترک است

و چهار دانگ چهار صد و نود و شش سهم است که کل هفتصد و چهل و چهار سهم اصل عرصه که در اطراف حجره‏های فوقانی و تحتانی دارد بذارع الثیاب و مواجب محصلان حاصل و نماء و ضیاع و عقار و مشرفی که احتیاج باو شود بجهت ضبط سر رشته‏ی حساب در عهده‏ی متولی است

و قد جرت صیغة الوقف علیما سطر فمن بدله بعد ما سمعه فانما اثمه علی الذین یبدلنه و علیهم لعنة الله و الملائکة و الناس اجمعین و قد کان جریان الصیغة الشرعیة فی سادس شهر شعبان المعظم سنة مأتة و الالف من الهجرة المکرمة.

وقف صحیح شرعی نمودم حصص مفصله‏ی مرقومه را بر مدرسه‏ی مذکوره بشروط معینه و موقوفات مزبوره را بتصرف وقف دادم و بصیغ شرعیه بعربی و فارسی تلفظ نمودم العبد المذنب المحتاج الی رحمة الملکالمنان شیخعلی زنگنه محل مهر مرحمت و غفران پناه صدارت دستگاه الواصل الی رحمد ربه المنان
شیخ علیخان
سجلات 

هو الواقف علی الضمائر بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله الواقف علی الضمائر و المطلع علی السراثر و صلی الله علی محمد و آله سادات اهل البصائر اما بعد قد شهدت البینة العادله عن علم بصحة ما هو المسطور فی هذا الزبور فلذلک و بمعونة القرائن حصل لی العلم ما هو مسطور فی هذه السطور و انا العبد المسکنی احمد بن زین الدین الاحسائی
[محل مهر مرحوم شیخ احمد احسائی]

الحمد لله الذی وقف بقاع السموات و ابراج الارضین و حبس روضات الجنان وصوا مع العلیین علی اصفیائه المنجبین محمد فخر المرسلین و وزیره الکبیر امیر المؤمنین... المخلصین صلوات الله علیهما و علیهم اجمعین ابد. الابدین و بعد فلقد فزت بسماع الاقرار الصریح الملی و الاعتراف الصحیح الدینی من جناب وزیر الاعظم و الدستور الافخم الاکرم المرتقی مدارج الفضل و العرفان آصف سلیمان الزمان معدن الفضل و الکرم و السخا المتأسی قولا و فعال باصحاب الکساء رکن السلطنة البهیة اعتماد الدولة العلیة المشارفی المتن الی بعض القا به الرضیه طوب له و حسن مآب و آمنه الله من مخاوف یوم الحساب بمقالته ما زبر فی هذا الکتاب المتسطاب من المبدأ الی المآب لا سیما ایقاع الصیغة الشرعیة مقرونة بالشرایط المرعیة و الاقباض و القبض بنیة التولیة و الاخراج عن التصرفات الملکیة و انا الداعی لدوام الدولة القاهرة الباهرة احوج العباد الی عفور به الغنی محمد باقر بن محمد تقی عفی عنهما بالنبی و الوصی و آلهما الطاهرین

[محل مهر مرحوم مجلسی اعلی الله مقامه]

بسم الله خیر الاسماء
الحمد لمن ظهرت فی مصنوعاته آیات قدرته و قامت علی و حدانیته شواهد صنعه و حکمته و دلت علی ذاته دلائل لطفه و رحمته و وقفت سوابق الفکر عن بلوغ کنه ذاته و هویته. احمده علی ان وفق اولیائه المعروفین باتیان طاعته و هداهم الی سلوک منهج رضاه بارشاده و هدایته و اوامره علی الصدقات الجاریات الباقیات من الیم عذابه و عقوبته و اسئله ان یصلی علی خیر بریته و سید صفوته محمد المصطفی و الطاهرین من عترته الواقفین فی موقف خدمته ما انتجبنا لصدقته نیل مثوبته و اوجبت ادراک نواله و حنانه و بعد فقد اجلت ضالع فکری فی هذه الصحیفة الفائقة و سرحت رائد طرفی فی هاتان الحدیقة الرائقة فالقیت شواهد الصحة فی خلالها واضحة و دلائل الصدق علی صفتحاتها لائحه و کفی برهانه علی ذلک تقریر هؤلاء العلما الاعلام لما فیها و تصدیقهم لظواهرها و کیف لاوهم حماة الدین و حفظة شریعة سید المرسلین و نواب خاتم الاوصیاء المرضیین فلا ینبغی التامل فی انها لنفس الامر مطابقة و لما فی عالم الغیب موافقة... الواقف خیر الجزاء و رفعه فی مقام ابلسعداء و کذا لساعی فی اقامة بنیانها و احیاء ما درس من ارکانها و نمق هذه الاحرف بیده الجانیة الفانیة فقیر عفی الله مهدی بن اسد الله

[محل خاتم شریف]
هو
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد الله الذی وقف ریاض الاخرة علی من زرغ فی مزرعة الدنیا ببذر الصلاح و السداد و سقی زرعها بماء التجاهد فی الخیرات الجاریة من غیر الهدایة و الرشاد و بادر فی هذه الحصیة اکی تکویم (؟) ببذر الطاعة و الانقیاد و تزود بما احتصده بسبیل الاخرة و ادخرها سدره و کوة لیوم الحصاد و الصلوة و السلام علی نبیه الامی المختار و آله الاکرمین الاخیار الذین اوقفت علی ولایتهم العدن بجنات تجری من تحتها الانهار و تسلب ثمرات ریاض شفاعتهم لکل باغ من محبیهم ینبغی النجاة من النار سیما وزیره الاعظم و خلیفة المعظم المیر المؤمنین علی بن ابیطالب خیر الوصیین و بعد فان هذه النمیقة الشریفه و الصحیفة الوثیقة الحصیفة مرآة لارائة تشفیه السمع بدر الاستماع الیه و تشوق الشاهد بزینة شهادة علیه من الاقرار الصحیح بجمیع ما نطق به الکتاب و الاعتراف الصریح بما احتوی علیه من البد و الی المآب الصادرین من النواب المستطاب المتأدب بآداب المبادی المتذلل له الرقاب و الهواری مدار الایران و اهالیه ملا ذالاعظم العصر و اعالیه 

رأس الوزراء العظام واس الامراء بالشوکة و الاحتشام الدستور الاعظم و الصاحب المفخم المعظم اعتماد الدوله العلیه الایمانیه و اعتضاد السلطنه البهیتة السلیمانیة لازالت مزارع دولته النایمه مخضره‏ی الارجاء ما ظهرت سبیله مزرع الخضراء و اثمرت غراس غبرة الغبراء و کان اقراره العالی لا برح متکئأ علی ارائک الدولة ما دلت الایام و اللیالی مشتملا علی الاعتراف بان یده العلیا مرفوعة عن الموقوفات المسطورة علی جهة الملکه و انها منصوبة علیها علی وجه التولینة و کتب الداعی لدوام الدوله القاهره ابن حسین جمال الدین محمد خوانساری عفی عنهما

[محل خاتم شریف رضوان آرامگاه آقا جمال خوانساری]

بسم الله الرحمن الرحیم
و به ثقتی الحمد لله الذی وقفت العقول ادراک عرفانه و وقف النفوس علی الهتداه‏ی بلوغ الوقوف فی مقام رضوانه و الصلوة علی خیر من استضاء بنوره الاصقاع الذی من انفق ملکه فی سبل زاعته سلم ضیعة عمره من الضیاع و آله الهداة مهابط الوحی و مدارس العلم سیما وزیره الذی منه عماد الیقین و علیه اعماد الدین صلوة باقیة بقاء السموات و الارضین و بعد فان هذه الصحینفة الدینیه کاشفه عما منح الله بفضله لحرضته العلیه و الساحه الزاکیه حضرة النواب الرفیع العامه الذی یطول بذکر مناقبه باع الالغات و یقصر عن بلوغ المدائحه ید الاطناب شمس سماء الوزارة العظمی رافع لواء الامارة الکبری الجامع لمحاسن الشیم المستجمع المکارم السیف و العلم صاحب المناقب الظاهرة القاخرة و حائز المکارم العالیه فی سبیل الدنیا و الاخرة اعتماد الدولة البهیة و اعتضاد السلطنة السینة کافی الکفات و ملا ذالولات الدستور الاعظم الصاحب المعظم لازال قلمه علیا بین الامم حیث هدیها الله سبیل الرشاد و وفقها لحمل الزاد الی یوم المعاد و علم ان انفاقه العام موجب للاجر من نائل و مثل ما ینفقون فی سبیل الله کمثل حبة انبقق سبع سنابل فصدر عن جنابه الوقف الدینی المؤبد و الحبس الشرعی المخلد جامعا لشرایط الصحة و اللزوم حاویا للوازم الوقف من الصیغه و القبض و غیر ذلک مما فی الکتاب مرقوم فاکتب بعد التشرف من استماع الاعتراف عن حضرته الزاهره الدعی لدوام الدوله القاهره.

[محل خاتم شریف مرحوم آقا شیخ جعفر اصفهانی]

هو
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله الذی وقف نفایس نفوس العلماء علی سلوک سبیله و وفقهم لا طلاق ثمر حدائق الفضل و تسبیله و الصلوة و السلام علی رسوله القائم بالحق و تعدیله الناهض بجرح اباطیل بقواطع ادلة تغییره و تبدیله و علی آله الوافقین علی تنزیل القرآن و تأویله الناشرین الیه لیلم الی دروس العالم و تعطیله اما بعد فان الاذن الواعیه قد صارت فی بحر سماع الخیرات الجاریه صدفا لجمان الاقرار الصریح بما فی هذا الکتاب الصادف من النواب المتسطاب العظیم شانه العالی الرفیه مکانه المنیع المتعالی شمس فلک الوزارة العظمی بدرسماء ایالة الکبری قاطف نور الشرف و الشهالة من ریاض الجود و الکرم جانی تمر الفتح و الکرامه عن غصنی السیف و القلم ناشر الویه الحشمة و العظمة و الجلالة جامع فضایل السماحة و السخاوة و البسالة صدر الوزراء العظام امیر الامراء الکرام الفخام الدستور الاعظم الذی ایدیه السابغه فی ایدی اصناف الخلق صنوف و الموالی المکرم المعظم الذی مکارمه البالغة فی مسامع کافة الناس اقراط و شنوف الواقف الموفق المسدد الموید من عند الله مفیض الجود لازال وجوده الشریف المسعود راقیا بالدولة و الاقبال علی عورج السعود باقیا بالعظمة و الاجلال الی ان یقوم الناس لیوم مشهود و قد اعترف ایضا ضوعف قدره الجلیل بین الاعظم و الاجلة ما طلعت الشموس و سطعت الاقمار و اهلة بان یده العلیا جل جلاله علی المرقومات المسطوره ید التولیة الشرعیة الباقیة ما بقیت الاوقات المسطوره و کتب الداعی لدوام الدوله البهیه السلیمانیه ابن المرحوم حسین الخونساری محمد رضی عفی عنهما.

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله الذی تقرب الی جناب حضرته المتقربون بالقربات و توسل الی نیل سبحان رحمته المتوسلون بالصدقات و فاز من عبیده المنفقون و المتصدقون بالزلفات و استبشر اهل الخیر بوعده بالنعیم و اعلی الدرجات و الصلوة علی من ارسله بالایات البینات و الحجج القاطعات محمد المصطفی صاحب المقام المحمود المنتصب لشفاعة العصاة و آله الائمة الاوصیا اولی الفضائل و الکرامات سیما وزیره الاعظم و وصیه الاکرم الذی نام فی مضجعه و قام بامره و حارب مع اعلائه علی امیر المؤمینن و یعسوب الدین للمسلمین صلوة دائمة بدوام الارضین و السموات و بعد فزت بحضور مجلس الاعبراف بما احتوی علیه ذلک الکتاب الذی لا ریب فیه و تشرفت بشهور محفل الاقرار بما انطوی علیه ذلک الخطاب الذی لا شبه تعتریه من النواب المستطاب المتأدب بمحاسن الآداب قدوة الاعاظم الوزراء و اسوة افاخم الامراء الدستور الاعاظم الاکر الافخم مؤسس بمیان المجد و الجود و الکرم مرجع طوایف الفرق و الامم محرز المعالی بعوالی الهمم المخصوص بالنفس القدسیه المکرم بالریاسته الانسیه ناطورة دیوان الوزارة عین اعیان الامارة ناصب رابات العدالة و الجلالة رافع الویة الشهامة و النبالة رفع الله تبارک و تعالی اعلام الدولة الغرا بمیامن قدره و اعلی الله عزوعلاالویة الملة الیضاء بمآثر امره ولا زالت اقطار الارض مشرقة با نوار معدلته و غصان الخیرت مورقة بسحائب رأفته من ایقاع صیغة الوقف و تخلیة ید الملکیه عن الموقوفات المسزوره و التصرف بید العلیا المبسوطة علی وجه التولیه فصار بحمد الله وقفا صریحا صحیحا لازما علی قانون الشریعة المحمدیه و الملة العلویه علی صادعها الف صلوة و تحیه جعله الله لواقفه العلی الشأن السنی المکان ذخر الیوم المآب و وسیلة للامن من المخاوف یوم الحساب و کتب الحقیر الخاسر الخاطی محمد صالح الحسینی المدرس عفی الله عن جرائمه
[محل خاتم شریف مرحوم آقا سید صالح]

نویسنده: منوچهر ستوده
این مقاله در تاریخ 1403/3/9 بروز رسانی شده است.


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.