این مرکز دانشگاهی را در قرن هشتم هجری قمری، در عصر مغول بنیان نماید. این شخصیت فرهیخته، دانشمند و متفکر توانست با جذب دانشمندان و اطبای ممتاز از اقصی نقاط کشور و جهان، بزرگترین مجتمع علمی و وقفی بینالمللی را تأسیس نماید.
به طوری که به عنوان یک شاهکار ارزشمند تاریخی، با دانشگاههای پیشرفته امروزی قابل مقایسه میباشد. در حال حاضر ربعرشیدی در شمال شرقی تبریز مدفون است و خرابههای آن تا اواخر دوره قاجاریه، معدن مصالح و آجر شهر تبریز بوده است.
عدم پژوهش دقیق و کاوشهای محدود باستانشناسی در معرفی این آثار، باعث ناشناخته ماندن ابعاد کامل و جامع این مجتمع دانشگاهی شده است، و شخصیتهای فرهنگی و دانشمند آن دوران همچون خواجه رشیدالدین فضلالله که در زمینههای مختلف علمی در این دوره تاثیرگذار هستند، نیز در پردهای از ابهام باقی ماندهاند.
هدف مقاله حاضر، نشان دادن نقش و اهمیت وقف در شهرک دانشگاهی ربعرشیدی است، به گونهای که وضعیت وقف در ابعاد و بخشهای مختلف ربعرشیدی به طور بارزتری مطرح و نمایان شود. بر این اساس، روش تحقیق در مقاله بر مبنای تحقیقات اسنادی، متون کتابخانهای و گزارشات باستانشناسی میباشد.
نتایج تحقیق نشانگر آن است که خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی به خوبی به جایگاه وقف بعنوان صالحات باقیات و به ارزش تألیف وقفنامه در زمان خود آگاه است،
آنچنانکه امروزه وقفنامه رشیدی توانسته است، دانشمندان و باستانشناسان را در فهماندن جامع از فرهنگ و تمدن ایران اسلامی یاری رساند، و به عنوان الگویی نمونه مطرح شود.
کلمات کلیدی
وقف، وقف نامه رشیدی، ربع رشیدی، رشید الدین فضل الله همدانی، ایلخانیان، تبریزManifestation of Academic Largest Complex, Scientific and Vaqfic in Rab-i Rashidi Vaqfnameh
Naghmeh; Behboodi
Dept. of Archaeology, University of Zabol
ABSTRACT
Rab-i Rashidi is one of academic largest complex, scientific and Vaqfic in Iranian history. Founder of rab-i Rashidi is Khajeh Rashid-Aldain Fazollah Hamedani (minister of Ghazan Khan). He can found this building in Eighth century (A. H.) or Mongol era. Rashidi is a very important personality (Scientific, educated, one of the great thinkers of our era), can attract honor scientists and doctors from in the farthest reaches of the world for international academic largest complex. Today rab-i Rashidi located eastern north of Tabriz. Ruined place of Rab-i Rashidi until Qajar era used for the purpose of construction materials of Tabriz city.
Method of this paper is basis librarian studies, documental references, reports and Vaqf-nameh Rashidi. Result, represented Khajeh Rashid – aldin was well aware of value and significance of Vaqf. In that manner, today Vaqf-nameh can be complete and universal reference of Iranian civilianization and cultural for scientists and archaeologist and be brought fort for discussion original or sample of vaqf.
KEYWORDS
VAQF, VAQF-NAMEH, RASHIDI, RAB-I RASHIDI, ILKHANAN, TABRIZ.
مقدمه
موضوع وقف، که خود بابی در فقه اسلامی دارد، از همان آغاز ظهور اسلام وجود داشته و پیامبر گرامی اسلام (ص) و اولیاء و پیشوایان دین سفارش بسیاری در این مورد کردهاند.مسلمانان نیز به پیروی از پیشوایان خویش برخی از دارایی خود را در راه خدا و به عنوان کمک و یاری رساندن به افراد بی بضاعت وقف موبّد میکردهاند (مرعشی نجفی، سید محمود، 1383، ص 1438)،
یکی از موارد وقف که در سیر ادوار تاریخی ایران بسیار اهمیت دارد، «مجتمع ربع رشیدی»**زیرنویس=رَبْع در فرهنگهای لغت به بُستانسرا و محلّه معنی شده است.
حمدالله مستوفی همعصر با خواجه رشیدالدین، در کتاب نزههالقلوب، هنگام توصیف ربع رشیدی، رَبْع را مترداف شهرچه (شهرک) بکار برده است.
موقوفات وابسته به آن، و «وقف نامهی ربع رشیدی» است، که در یکی از ملتهبترین دورة تاریخی ایران، در عصر ایلخانیان مغول ایجاد شد.
در ارتباط با «ربعرشیدی»، که با توجه به وقف نامه خود، توسط خواجه رشیدالدین فضلالله ابن عمادالدوله (وزیر غازانخان) احداث شده است، و به عنوان یک شهرک دانشگاهی، علمی و وقفی در آن دوران اهمیت زیادی داشته است.
بطوریکه در دوران اوج حیات و شکوفایی خود، مورد مراجعه مستقیم دانشمندان معروف جهان و از جمله پزشکان و پژوهشگران یونان، روم، مصر، چین و دیگر ممالک آن روز آسیا و اروپایی قرار میگرفت.
همچنین در این دوران شاهد افزایش املاک وقفی در قلمرو ایران و سرزمینهای همجوار هستیم، به گونهای که ایجاد مجموعههای مذهبی، آموزشی و عامالمنفعه جدید و اختصاص اوقاف برای آنها مهمترین جلوه رونق و شکوفایی وقف در عصر ایلخانی به خصوص دوران فرمانروایی غازانخان است.
«وقفنامهی ربعرشیدی»، نیز اثر مشهور و منحصر بهفرد دوران ایلخانی است، که به علت تفصیل و ارزش ذاتی و اهمیت ویژه تاریخی آن، در ضمن نوشتههای تاریخی خواجه رشیدالدین به شمار میآید.
با توجه به مطالب ذکر شده، هدف پژوهش حاضر، نشان دادن نقش و اهمیت وقف در مجموعه ربعرشیدی است، به گونهای که وضعیت وقف در ابعاد و بخشهای مختلف ربعرشیدی به طور بارزتری مطرح و نمایان شود. بر این اساس دو پرسش مطرح میشود:
جایگاه ربع رشیدی، به عنوان بزرگترین مجتمع علمی، وقفی در دوره ایلخانی و بعد از آن چگونه است؟
دیدگاه خواجه رشیدالدین از وقف و هدف او از تألیف وقفنامه ربع رشیدی چیست؟
از این رو در بررسی و مطالعه نقش و اهمیت وقف در دوره ایلخانی، تلاش مقاله آن است، تا با مطالعه سیر تحولات تاریخی و بررسی ابعاد مختلف ربع رشیدی و وقفنامهی آن، بتوان جایگاه نهاد وقف و فلسفه آن را در این دوران مشخص نمود.
بزرگترین مجتمع دانشگاهی، علمی و وقفی، در وقف نامه رشیدی
وقف در دورهی ایلخانان مغول
وقف یکی از سنتهای مهم در تاریخ تمدنی و فرهنگ ایران در دوران بعد از اسلام است. اگر چه در وهلهی نخست و در ظاهر، عمل به این سنت به عنوان یک عمل خداپسندانه و در بر دارندهی پاداش و ثواب انجام میشد،با این حال بسیاری از شؤون زندگی اقتصادی، اجتماعی، علمی، فرهنگی و حتی سیاسی جامعه نیز تحت تأثیر آن قرار میگرفت. از سوی دیگر، پیوستگی این سنت با دین، نهادهای شرعی و داعیه مسلمانی حکومتها به همراه آشکار شدن سودمندیهای فراوان آن تداوم و امنیت ویژهای را در اجرای آن به همراه داشت.
فرمانرویان و کارگزاران عالی رتبه حکومتها و دیگر صاحبان ثروت و مکنت هم از سر دینداری، شهرتجویی و حتی بر اساس منافع شخصی خود و رقابت با یکدیگر در بسیاری مواقع در نقش عاملان و حافظان این سنت ظاهر میشوند (عباسی جواد، 1383، ص 77).
در دوران مغول و تشکیل حکومت توسط آنان به عنوان یکی از رویدادها و تحولات سرنوشتساز تاریخ ایران، بر وضعیت وقف نیز همانند وجوه تمدن و فرهنگ ایران به شدت تأثیر گذاشت. چنانکه میتوان این دوره را عصری خاص در تاریخ وقف در ایران بعد از اسلام در نظر گرفت (عباسی جواد، 1383، ص 79).
در این زمان، ابتدا بسیاری از املاک و اراضی موقوفه به وسیله ایلخانان بت پرست تصرف شد، به عنوان مثال مغولان پس از تصرف فارس املاک موقوفه سادات طباطبایی را مصادره کردند و به صورت «اینجو» یعنی خالصه دیوان در آوردند.
پطروشفسکی در جلد دوم کتاب کشاورزی و مناسبات ارضی در ایران عهد مغول مطالبی پیرامون اراضی موقوفه و نحوة بهرهبرداری از آنها نوشته است که قسمتهایی از آن نقل میشود: « ماهیت وقف روشن است و شکی بر نمیانگیزد اراضی موقوفه قسم خاصی از مالکیت ارضی فئودالی است،
که در نخستین قرنهای بعد از اسلام مکون گشته است... اموال منقول و غیر منقول که به سود تأسیسات مذهبی، از قبیل مساجد و مدارس و خانقاهها و همچنین مرقد اولیاء و سلاطین و بنگاههای خیریه مانند بیمارستانها و زاویهها و پناهگاههای سالخوردگان و بیوه زنان و یتیمان و غیره اختصاص داده شده است،
وقف نامیده میشد، ولی فقط بخشی از درآمد مستقیماً صرف نگهداری موسسات مذهبی و خیریه میشد، و بخشی مهم و شاید قسمت اعظم عواید موقوفات نصیب متولیان و قاضیان و ... میشده است(سلیمیفر، مصطفی، 1370،ص 78).
با عنایت به سیر پرفراز و نشیب تحولات سیاسی، دینی، اقتصادی و اجتماعی ایران در عصر مغول و نیز بر اساس آگاهیهای تاریخی موجود در باره وقف در این عصر ارائه یک دورهبندی از سیر تحول وقف در این عصر ممکن و تا حدی ضروری است و دستیابی به یک چشمانداز روشن در باره موضوع را آسان میکند.
بر این مبنا، میتوان از پنج دوره در بارهی سیر وضعیت وقف در این عصر سخن گفت:
دوره انحطاط وقف از حمله مغول تا تأسیس حکومت ایلخانی
دوره تلاشهای موردی و مقطعی برای احیای وقف از تأسیس حکومت ایلخانی تا پایان فرمانروایی سلطان احمد تکودار
دوره رکود از آغاز پادشاهی ارغونخان تا روی کار آمدن غازانخان
دوره رونق و شکوفایی عصر غازانخان و سلطان محمد اولجایتو
دوره بحران و نابسامانی عصر سلطنت ابوسعید و سقوط حکومت ایلخانی (عباسی جواد، 1383، ص 79).
بر این مبنا، دوره نخست، دوره ویرانگری و تزلزل در عصر تمدن و فرهنگ ایران، دوره دوم دورهی همگرایی نسبی مغولان با این تمدن و فرهنگ، دوره سوم، دورهی بروز تزلزل در همگرایی مذکور، دوره چهارم، دورهی تکامل و اوج این همگرایی و بالاخره دوره پنجم، دورهی بحران و آشفتگی در این عرصه است.
احداث ربع رشیدی همزمان با دوره رونق و شکوفایی وقف (عصر غازان خان)به سلطنت رسیدن غازانخان که با مسلمان شدن او و بسیاری از مغولان ساکن در ایران همراه است، و ظهور دیوانسالاران برجستهای چون رشیدالدین در صحنهی سیاسی و تمدنی، تغییرات گستردهای را در زمینه وقف به دنبال داشت.
این دوران را که در برگیرندهی عصر فرمانروایی سلطان محمد اولجایتو نیز هست باید دوران احیاء و رونق واقعی وقف و از جمله افزایش املاک وقفی در ایران عصر مغول محسوب کرد.
ایجاد مجموعههای مذهبی، آموزشی و عامالمنفعه جدید و اختصاص اوقاف برای آنها مهمترین جلوه رونق و شکوفایی وقف در عصر غازانخان است. یکی از این مجموعهها، ساخت ربعرشیدی است، که توسط وزیر معروف غازانخان یعنی «رشیدالدین» صورت گرفت.
این شخصیت برجسته دیوانی بزرگترین مجموعه وقفی در طول تاریخ ایران در قالب احداث ربعرشیدی و تخصیص حجم گستردهای از موقوفات به آن سامان داد. توضیحات مفصل رشیدالدین در اثر جاودان خود «وقفنامه رشیدی» این امکان برای پژوهشگران فراهم نموده است که بتوانند بطور دقیق به بررسی ربعرشیدی بپردازند(عباسی جواد، 1383، ص 88).
معرفی مختصر واقف ربع رشیدی، خواجه رشیدالدین فضل الله
رشیدالدین فضلالله همدانی پسر ابوالخیر بن عالی (غالی) در حدود سال 648 ه.ق به دنیا آمد. پدرش ابوالخیر ملقب به عمادالدوله است، و این میرساند که خانوادة او ثروت و نفوذی داشتند(رجب زاده، هاشم،1377، ص 30).خواجه رشیدالدین فضلالله یکی از چهرههای درخشان عهد ایلخانی است، که همراه با فرزندان و خاندانش از جهت احیای فرهنگ ایرانی و تحکیم مبانی تشکیلات و سازمانهای اداری و دیوانی قابل مقایسه با خاندان جوینی است(بیانی، شیرین،1371، ص 489)
ایشان طبیبی عالم و مورخی دانشمند است و به واسطه علم و مهارتی که در طب داشت در زمان آباقاخان به عنوان پزشک وارد دستگاه سلطنتی شد و در سایه تدبیر و سیاستی که از خود نشان داد مرتبهای والا یافت. در عهد ارغون خان (663 تا 680 ه.ق)
منظور نظر و عنایت پادشاه، چنان ترقی یافت، تا آنجا که در امور مملکتی مورد مشورت بزرگان و امرای دیوان قرار گرفت. در زمان گیخاتو به وزارت دیوانی رسید و شخصیت مهمی شد. ترقی خواجه رشیدالدین فضلالله را در عهد غازان خان میبینیم که از زمان سلطنت او، وزیر او گشت.
رشیدالدین علاوه بر طب، به عنوان مورخی برجسته نیز مقامی ممتاز دارد و تألیفات تاریخی وسیع او که حتی تاریخ عالم را در بر میگیرد، به لحاظ وسعت و اعتبار و شیوه علمی که در تدوین و نگارش آن، از نظر استفاده از منابع اصیل و مورد اعتماد و ارزیابی مآخذ تألیف، به کار رفته اعجاب و تحسین محققان را بر انگیخته است. آراء علمی و فلسفی و سیاسی او، و نیز تدابیر و کارهایش در مقام وزیر صاحب اختیار دستگاه ایلخانی قابل توجه است.
پایگاه علمی رشیدالدین از جنبههای گوناگون شایستهی توجه و بررسی است، که بطور اجمال در دستهبندی زیر میتوان ارائه نمود:
توجهای خاص به اهل علم داشت و آنها را تشویق مینمود.
سهمی که در اشاعه علوم چینی داشت.
کتابهایی که در علوم، بخصوص در طب نگاشت.
تألیفهای متنوع و گسترده که بخصوص در زمینهی تاریخ داشت.
تحقیق و تألیفهایی که در زمینهی فلسفه و کلام و ادیان نمود.
تقریرها و تحریرهای منسوب به او، مانند: رسالههای فلسفی و کلامی و نامههای اخوانی و دیوانی (رجبزاده هاشم، 1377، ص 294)
موقعیت جغرافیایی شهر رشیدآباد و ربع رشیدی
در این قسمت وضعیت مکانی – جغرافیایی ربعرشیدی معرفی میگردد. هدف از ارائه این وضعیت نشان دادن اهمیت وقف در این مجموعه منحصر به فرد است. تأسیسات شهر رشیدآباد، شامل سه بخش است:
1- شهرستان 2- ربع رشیدی 3- ربض این سه بخش مجموعاً شهر رشیدآباد خوانده میشود. ربع رشیدی در قلب شهرستان قرار داشته است،
بنابراین نمیتوان این دو بخش شهر را از یکدیگر جدا ساخت، زیرا محل بسیاری از مکانها و فضاهای ربع رشیدی، با فضاها و مکانهای شهرستان در آمیخته است.( سعیدنیا، پژوهشی در ربع رشیدی، 1378)
شهرستان رشیدی (رشیدآباد) در شرق شهر تبریز و در شمال مهرانرود و ویلانکوه قرار دارد. تا چند سال پیش از توسعههای جدید، شهرستان رشیدی چند کیلومتری در خارج از شهر تبریز قرار داشت،
لیکن امروزه تمامی اراضی مشهور آن که به« قلعه رشیدی» معروف است و پیرامون آنها در محاصره شهر تبریز در آمده است و ناحیه مسکونی اطراف آن در حال حاضر، محله یوسفآباد خوانده میشود.
ربع رشیدی از دو قسمت تشکیل میشد: بخش نخست آن که توسط رشیدالدین فضلالله عمادالدوله ابوالخیر وزیر ایلخانیان حدود 1300 میلادی ساخته شد و «بزرگترین مرکز دانشگاهی دوره اسلامی» در آن بنیان نهاد.
در آن هنگام شهرستان رشیدی در حومه شهر تبریز(اشکال 3 و 4) و در داخل قلعه غازانی قرار داشت، که پیرامون آن بارویی داشت و دارای درگاهی است،
که برای آن درگاه منارههایی ساختند. سپس در یک زمان بعدی، بخش دیگری به بخش نخست افزوده شد و پیرامون هر دو باروی جدیدی کشیدند و دروازه دیگری بیرون آن بارو ساختند و مجموع این دو بخش را ربع رشیدی نامیدند ( سعیدنیا، پژوهشی در ربع رشیدی، 1378).
تشکیلات و تأسیسات ربع رشیدی شامل، مکانهایی با عملکردهای مذهبی، عرفانی، آموزشی، درمانی و اداری میشده است.
در دوران صفوی و در سال 1019 هجری قمری و در دوره شاه عباس بزرگ برای جلوگیری از حمله عثمانیان یک قلعه از مصالح ربعرشیدی و شنب غازانخان (مقبره غازانخان) و گورستانهای تاریخی تبریز برای حاکم تبریز ساخته شد. بطوریکه بنایی که امروزه از آن به« قلعهی رشیدی» یاد میشود همین قلعهی دوره صفوی است، که از بقایای خرابههای ربع رشیدی احداث شد(روحانگیز، لاله، 1386، ص 3).
پس از عزل و قتل رشیدالدین**زیرنویس=خواجه رشیدالدین در سال 718 هجری قمری کشته شد و جنازه وی در مقبرهاش واقع در ربع رشیدی دفن گردید.@ توسط سلطان ابوسعید آخرین پادشاه ایلخانی، ربعرشیدی غارت و ویران شد.
چندی بعد فرزند خواجه، محمد غیاثالدین به صدارات منصوب شد، و دوباره آنرا آباد ساخت. اما او نیز به سرنوشت پدر مبتلا شد و به قتل رسید، و شهرستان رشیدی دوباره تاراج شد. سرانجام در عصر میرانشاه پسر تیمورلنگ به بهانه یهودی پنداشتن رشیدالدین بقایای ربعرشیدی با خاک یکسان شد (سعیدنیا احمد، بازآفرینی شهرستان رشیدی،ص 32).
مجتمع دانشگاهی، علمی و وقفی ربع رشیدی
ربعرشیدی بارزترین نمونه مساعی و تلاش سازنده آن در عرصه تعالی و رشد و پویایی فرهنگ ایرانی به شمار میرود، که به عنوان یک «شهرک دانشگاهی» با برنامههای وسیع فرهنگی، اقتصادی و رفاهی در نخستین سالهای قرن هشتم هجری قمری در داخل حصار جدید شهر تبریز که توسط غازانخان ایجاد شد، برپا گشت (اصفهانیان داوود، 1383).«خواجه رشیدالدین» برای سازماندهی و تمرکز و تداوم تحقیقات و فعالیتهای فرهنگی و علمی خود به تأسیس یک سازمان بزرگ علمی، آموزشی و پژوهشی در این مجتمع دانشگاهی پرداخت.
با بررسی مندرجات مکاتبات رشیدی و همچنین با توجه به منابع و مآخذ آن دوران بخصوص وقفنامه ربعرشیدی، میتوان تصویر صحیح و روشنی از ابعاد گوناگون ربعرشیدی از جهات مختلف ساختمانی، جمعیتی، وسعت و فعالیتهای آموزشی، مذهبی و مدیریت و مسائل دیگر را بدست آورد.
تأسیسات ربعرشیدی چنان دقیق در وقفنامه بیان شده که میتوان از روی همان توضیحات نقشه آن را پیاده کرد. تشکیلات اصلی ربعرشیدی با توجه به وقفنامه به شرح زیر قابل طرح میباشد (اصفهانیان داوود، 1383)، که عبارتند از:
آموزشگاه (دارالتعلیم)های عمومی
دانشکده (مدرسه در اصطلاح قدیم)
کتابخانه مرکزی ربعرشیدی شامل دو بخش اصلی: بخش کتابهای فارسی و عربی و بخش کتابهای خارجی
بیمارستان (دارالشفاء) برای آموزش پزشکی و خدمات درمانی
داروخانه و کارگاه داروسازی (بیت الادویه) و شربتهای طبی (شرابخانه)
رصدخانه
کارگاههای کاغذسازی و ساخت لوازم کمک آموزشی و علمی
جایگاه نسخهبرداری و تکثیر کتاب
کوی استادان (کوچه علماء) و کارمندان در دو محله جداگانه
کوی دانشجویان (محله طلبه)
و مسجد، خانقاه و واحدهای خدماتی و اداری (وانگ ای دان، 1379، ص 21)
با مطالعه دقیق و مفصل وقفنامه ربع رشیدی میتوان به دو نکته مهم، و مورد استفاده در طراحی ربع رشیدی پرداخت:
مجتمع با ویژگیهای یک شهر را در ذهن به وجود میآورد. در این شهر کلیه امکانات زندگی فراهم میباشد.
وجه تمایز این شهر با سایر مجتمعهای موقوفی، سیستم مدیریت و کنترل فرایند کار در ربع رشیدی میباشد. بطوریکه رشیدالدین در وقفنامه با ظرافت و دقت بسیار زیاد الگویی در برنامهریزی و مدیریت پیشرفته در زمینه آموزشی و رفاهی ارائه میدهد و با بکار گرفتن سه عنصر مدیریتی (متولی، مشرف و ناظر) به کنترل این سیستم میپردازد.
این موارد به دقت از وقفنامه استنباط میشود که میتوان تحت عناوین ربع رشیدی به مثابه یک پردیس دانشگاهی، یک نظام جامع اقتصادی، اجتماعی، مالی و مدیریتی، یک سازمان فضایی بومی و با هویت، یک جلوه از میراث فرهنگی و یک نظام حقوقی نام برده شود.
بر این اساس استحکام، شکوه و گستره طرح عظیم ربعرشیدی به قدری دارای وسعت و انسجام است، که از قول دولتشاه سمرقندی نوشتهاند: که همانا ویران کردن این عمارت از ساختن عمارت دیگر مشکلتر باشد.
طرح و سازمان و تشکیلاتی که خواجه رشیدالدین در وقفنامه ربعرشیدی ارائه مینماید، فکری بدیع و برنامهایی صحیح و کاملاً خلاق و ابتکاری و منطبق بر اصول علمی و عملی است.
وسعت طرح و برنامه دقیق احداث و نگهداری و نظم و ترتیب این تشکیلات، پژوهشگران ربعرشیدی را به شک و تردید وا میدارد .
و این سؤال را مطرح میکند، که نکند خواجه با تکیه بر کرسی صدارت و منابع مالی سرشار مملکت بعد از آن همه ویرانی و تخریب مغولان این تصورات را در مخیله داشته و آنها را روی کاغذ آورده و همه این سازمانها و بناها از قوه به فعل در نیامده است.
اما با مقایسه متن وقفنامه با متن مکاتبات رشیدی که سند عملی اقدامات و قرینه عینی شواهد وجودی این تشکیلات و سازمانها میباشد، تردیدی نمیگذارد که ربعرشیدی همانطوریکه نظر خواجه رشیدالدین است، ساخته و پرداخته شده، و مورد بهرهبرداری قرار گرفته است. (اصفهانیان داوود، 1383)
متأسفانه کینهتوزی و بغض حسد و مکاریهای سیاسی و انتقامجویی مغولی و حوادث طبیعی، آثار عینی را از بین برده و امروز فقط آثاری چند از این بنیاد بینظیر باقی مانده است (شهابی، محمدرضا، 1383، ص 143).
بنابراین جا دارد بعد از این همه تحقیق و تفحص در اسناد و منابع تحقیقات عملی و میدانی جدید بر اساس ضوابط باستانشناسی و حفاری علمی منسجم از محل بقایای ربعرشیدی به عمل آید تا بلکه حقایق عینی از دل خاک بیرون آورده شود.
وقف نامه ربع رشیدی
در محیط علمی ایران در عصر ایلخانان، جامعیت در دانشها و فنون مختلف و احاطه بر همه علوم متداول از شرایط اصلی و معیار دانشوری و فرزانگی است. «خواجه رشیدالدین» نمونهی کامل دانشمند جامع در این عهد است. یکی از آثار با ارزش ایشان «وقفنامه ربعرشیدی» است.(اشکال 10 و 9) این وقفنامه به علت تفصیل و ارزش ذاتی و اهمیت ویژه تاریخی آن در ضمن نوشتههای تاریخی خواجه رشیدالدین به شمار میآید (وانگ ایدان، 1379، ص 18).
از این «وقفنامه» اطلاعات دقیق و مستندی در باره نوع و چگونگی فعالیتهای علمی ، آموزشی و تشکیلات وقف، اوضاع فرهنگی عصر، همچنین ارزش خدمات خواجه در پیشبرد و توسعه امور فرهنگی و آموزشی، و بعضی نکات مهم در باره احوال شخصی او به دست میآید (وانگ ایدان، 1379، ص 20).
وقفنامه ربع رشیدی با مقدمهای نسبتاً طولانی درباره اهمیت و فلسفه وقف شروع میشود، و دو بخش اصلی دارد: در یک بخش قسمتهای مختلف ربع رشیدی مانند روضه (مساجد زمستانی و تابستانی)، دارالشفاء، خانقاه، کتابخانه و ... جزء به جزء به همراه کارکنان هر قسمت و مواجب ایشان ذکر شده است( عباسی، جواد، 1383، ص 92).
که بطور نمونه در ارتباط با کتابخانه و دارالشفاء ربع رشیدی در وقفنامه بدین موارد اشاره شده است.
درباره کتابخانه ربع، تعداد کارمندان کتابخانه و مسئولیت هر یک از آنان، روش فهرستنویسی و کتابداری، همچنین شرایط و مقررات استفاده از کتابخانه بطور کامل توضیح داده شده است. این مطالب حاکی از فن پیشرفته کتابداری، اداره امور کتابخانه در آن زمان و در مؤسسات وابسته به خواجه رشیدالدین است.
طبق مندرجات وقفنامه، کتابها به صورت موضوعی در خزانه یا مخزن اصلی کتابخانه نگهداری میشد، جایگاه کتابهای مربوط به علوم منقول در سوی راست و کتابهای علوم معقول در سوی چپ قرار داشتند. در کتابخانه ربعرشیدی کتابهای خارجی از جمله:
کتابهای چینی نیز نگهداری میشد. این وضعیت نشان میدهد که در ربعرشیدی دانشمندان و پژوهشگران مسلط بر زبانهای خارجی حضور داشتند، که مطالعه این نوع کتابهای تخصصی به زبان اصلی برای آنان امکانپذیر است.
خواجه رشیدالدین در این مورد نوشته است: «شصت هزار مجلد کتب در انواع علوم و تاریخ و اشعار و حکایات و غیره که از ممالک ایران، توران، مصر، مغرب، روم، صین (چین) و هند جمع کردهام همه را وقف گردانیدهام بر ربعرشیدی» (وانگ ایدان، 1379، صص 22 و 23) (بروشکی محمدمهدی، 1356،صص 139-142).
نمونه دیگر، بیمارستان (دارالشفاء) ربعرشیدی همچنین سایر بیمارستانهای وابسته به تشکیلات علمی خواجه رشیدالدین، تعدادی پزشک خارجی، از جمله چینی بکار گماشته شد. از آنجا که ربع رشیدی سازمان علمی و آموزشی است، پزشکان فقط به امور درمانی نمیپرداختند و چنانکه خود خواجه تأکید کرده است،
استادان در بیمارستانها به تعلیم و آموزش عملی دانشجویان نیز اشتغال داشتند. بدین ترتیب پزشکی به صورت عملی و نظری (به تعبیر خواجه: عملیات و علمیات) آموزش داده میشد( (وانگ ای دان، 1379، ص 21).
در بخش دوم وقفنامه ربع رشیدی اموال و املاک وقف شده بر ربع رشیدی که در گسترهای از آسیای صغیر تا هند و ترکستان پراکنده بودند، بطور دقیق معرفی شده است. عمده این وقفیات در یزد، آذربایجان و سپس اصفهان، شیراز و موصل قرار داشت ( عباسی، جواد، 1383، ص 92).
توضیحات مفصل رشیدالدین در مقدمه وقفنامه (پیش از ده صفحه) از قسمتهای مهم آن است که رشیدالدین در ابتدا شواهدی از احادیث و آیات قرآنی بیان کرده و اعمال «سیئه و صالحه» را با هم مقایسه کرده است.
به نظر میرسد هدف خواجه از این تفضیل علاوه بر بیان اهمیت اقدامات خویش در ربع رشیدی، نوعی تلاش برای اشاعه فرهنگ وقف است. به نظر او وقف که همان صدقه جاریه است بر هر نوع عمل ثواب دیگری برتری دارد و در آخرت هیچ چیز مانند آن به کار فرد نمیآید.
از جمله استدلالهای حسابگرانه او در این باره آنست که انسان تا زنده است به دلیل جایزالخطا بودن همراه با اعمال صالحهاش گناه نیز مرتکب میشود و صدقه جاریه بخشی از آن را جبران میکند. با مرگ انسان و انقطاع اعمال خلاف او با وجود صدقه جاریه فقط ثواب برای او ثبت میشود.
در جایی دیگر از این مقدمه می گوید: «و بدین تقریر و براهین و مقدمات معلوم و محقق شد که وقف کردن که آن از خیرات جاریه است و آن خیرات جاریه آن را ثواب و اجر عظیم بسیار است
و هر که در آن طعنی زند یا منکر باشد، آن از نادانی و غفلت باشد و چون او را دست دهد که آن خیرات جاریه به جای آرد و در آن اهمال نموده باشد، زیانی که او با خود کرده باشد هیچ کس با او نتوانسته باشد کردن و دشمن حقیقی خود بوده باشد.»
اگر این مطالب را آیینهای از نگرشها و ضرورتها نسبت به وقف در عصر رشیدالدین بدانیم معلوم میشود که در آن زمان پارهای تردیدها و ابهامات در بارهی نفس وقف و امنیت آن وجود داشته است. با این همه، اقدامات خواجه در حوزه وقف از انگیزه دنیوی و شهرتجویانه نیز فارغ نیست، عبارتهایی چون:
«آثار خیرات و ضبط مبرات ما جهانیان را مشهود و مسموع افتد.» و «ثنای ما ورد زبان اهل زمان گردد.» بیانگر انگیزه های او هستند (عباسی جواد، 1383، صص 92 و 93). در پی قتل رشیدالدین (718 ه.ق) و سپس پسرش غیاثالدین (736 ه.ق) میراث وقفی او دچار غارت، چپاول و بی توجهی شد.
با این حال خواند میر که حدود دو قرن پس از او میزیست مینویسد:« هنوز آثار خیرات و مبرات آن خواجه بزرگوار در آن ولایات باقی و پایدار است.» (عباسی جواد، 1383، ص 93).
بعضی از محققین یکی از انگیزههای خواجه رشیدالدین را شهرت یافتن یا ماندگار شدن و یا هدف دستگیری و حمایت از شخص معین یا گروهی خاصی میدادند. و یا میل به جاودان زیستن وی است که بر این اساس، وقف شکل خارجی و حقوقی همین آرمان است، و بر همین مبناست که در اخبار، آن را «صدقه جاریه» نامیدهاند تا نشانهای از احسان مستمر و پایدار باشد.
میل به تحقق آرمانهای دور از دسترس در زمان حیات نیز انگیزه دیگری است که اشخاص و از آن جمله، خواجه رشیدالدین را وادار به وقف کردن و احداث ربع رشیدی میسازد(کاتوزیان، ناصر، 1381، صص 192-194).
بررسیهای باستان شناسی ربع رشیدی
پژوهشهای باستانشناسی در این محوطه، از سال 1382 و کاوشهای باستانشناختی در آن نیز از سال 1384 آغاز شد. گمانهزنیها و سه فصل کاوش در این منطقه، نشان میدهد، که ربعرشیدی و نشانههایش سه متر پایینتر از سطح کنونی قرار دارد.
در سال 1386 نخستین اثر ایلخانی ربعرشیدی شامل بخشهایی از یک حمام شامل: رختکن، تون و حوضچه آب در کاوشهای باستانشناسی کشف شد(روحانگیز، لاله، 1386، ص 3).
نتیجه
نتایج تحقیق نشانگر آن است، که خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی به خوبی به «جایگاه وقف» به عنوان صالحات باقیات و به ارزش تألیف «وقفنامه» در زمان خود آگاه است،به گونهای که با مطالعه و بررسی آثار و تألیفات وی، میتوان به نقش ایشان در گسترش موقوفات و رونق وقف در تمامی شوون زندگی اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، علمی و حتی سیاسی آن روزگار پی برد. ایشان در آغاز وقفنامه خود (ربعرشیدی)
در اصول و مبانی وقف و سازماندهی مجموعهی ربع و شهرستان رشیدی، مطالبی را مطرح میسازد، که میبایست از آن به عنوان مهمترین آموزهها، برای «برنامهریزی وقف» مورد بهرهبرداری و استفاده مناسب قرار داده شود. ایشان وقف را همان صدقه جاریه میداند، که بر هر نوع عمل ثواب دیگری برتری یافته است، و با این دیدگاه باعث اشاعه فرهنگ وقف در آن دوران شدند.
به طوری که حتی با گذشت زمان، آثار خیرات و مبرات، این شخصیت بزرگ تاریخ، در قلمرو سرزمین ایران پایدار ماند. همچنین ایده درخشان ساخت شهرک دانشگاهی (ربعرشیدی) و شیوهی مدیریت، کنترل، نظارت و تأمین هزینههای آن در سایه «نهاد وقف» و «تخصیص موقوفات» چنان شگفتانگیز است، که میتواند به عنوان یک «الگوی مناسب» مورد نظر قرار گیرد.
وقف نامه ربعرشیدی، دارای چنان ارزش و اهمیتی است، که در خرداد ماه 1386، در نشستی که از 21 تا 25 خرداد در یونسکو برگزار شد،
در فهرست حافظه جهانی سازمان علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو) ثبت شد. بنابراین امروزه وقفنامه رشیدی به خوبی قادر است، محققین را در فهماندن جنبههای متنوع و مهم، فرهنگ و تمدن غنی ایران اسلامی، از آن جمله «فرهنگ وقف» یاری رساند، و به عنوان الگویی نمونه مطرح شود.
منبع:
نویسنده: نغمه بهبودی
عضو هیأت علمی - دانشگاه زابل، زابل، میدان جهاد، دانشگاه زابل، دانشکده هنر، گروه باستان شناسی
*این مقاله در تاریخ 1402/5/22 بروز رسانی شده است.