توصیف قرآن در مثنوی مولوی

کلمات و حروف قرآن، ظاهری دارد، اما در ورای این ظاهر، باطنی بس عظیم و گران سنگ دارد. مضمون این سخن به حدیث نبوی اشاره دارد: «ان هذا القرآن اُنزل علی سبعة احرف»؛ «همانا این قرآن به هفت حرف نازل شده است». موحوم
يکشنبه، 11 مهر 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
توصیف قرآن در مثنوی مولوی
 توصیف قرآن در مثنوی مولوی

 

نویسنده: محمدرضا افضلی




 
حرف قرآن را بدان که ظاهری است *** زیر ظاهر باطنی بس قاهری است
زیر آن باطن یکی بطن سوم *** که درو گردد خردها جمله گم
بطم چارم از نبی خود کس ندید *** جز خدای بی‌نظیر بی‌ندید
تو ز قرآن ای پسر ظاهر مبین *** دیو آدم را نبیند جز که طین
ظاهر قرآن چو شخص آدمی است *** که نقوشش ظاهر و جانش خفی است
مرد را صد سال عم و خال او *** یک سر مویی نبیند حال او

کلمات و حروف قرآن، ظاهری دارد، اما در ورای این ظاهر، باطنی بس عظیم و گران سنگ دارد. مضمون این سخن به حدیث نبوی اشاره دارد: «ان هذا القرآن اُنزل علی سبعة احرف»؛ «همانا این قرآن به هفت حرف نازل شده است». موحوم فیض کاشانی در تفسیر خود می‌گوید: «احرف، اشاره به بطون دارد.» «باطن بس قاهر»، یعنی باطنی که عظمت دارد و آدمی در ادارک آن احساس عجز می‌کند. «بی‌ندید»، یعنی بی‌مانند. مولانا می‌گوید: اگر از قرآن فقط ظاهر الفاظ را بنگری، مثل کار شیطان است که از وجود آدم، تنها خاکی او را می‌دید و روح خداجوی آمی را نمی‌شناخت. ظاهر قرآن مانند آدمی است که ظاهر او پیداست، اما روحش نهان است و چه بسا حالات درونی و سیر روحانی انسان را حتی نزدیکان او درنیابند.

قرآن‌شناسی


چون تو در قرآن حق بگریختی *** با روان انبیا آمیختی
هست قرآن حال‌های انبیا *** ماهیان بحر پاک کبریا
ور بخوانی و نه‌ای قرآن پذیر *** انبیا و اولیا را دیده گیر
ور پذیرایی، چو بر خوانی قصص *** مرغ جانت تنگ آید در قفس
مرغ کو اندر قفس زندانی است *** می‌نجوید رستن از نادانی است
از برون آوازشان آید ز دین *** که ره رستن تو را این است این

در چیزی گریختن به معنای پناه بردن به آن است و در مورد قرآن کریم، به معنای کوشش در ادارک مفاهیم قرآن و پیروی از فرمان‌های پروردگار است. چنین کسی روحش با روح پیامبران پیوند می‌یابد. حدیثی از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده است که: «من قرأ القرآن فکانّما شافهنی و شافهته»؛ در قرآن احوال و سخنان پیامبران آمده است؛ پیامبرانی که در دریای کبریای الهی مانند ماهی شناورند و به اسرار غیب آگاهی دارند. قرآن را باید خواند، پذیرفت و ادارک کرد. اگر بخوانی و پذیرا نباشی و بدان عمل نکنی، مانند این است که همه‌ی انبیا و اولیا را از نزدیک دیده باشی و بدان عمل نکنی، مانند این است که همه‌ی انبیا و اولیا را از نزدیک دیده باشی و اثری در تو پدید نیامده باشد، اما اگر پذیرا، معتقد و عامل به قرآن باشی، جان تو از قفس تن به تنگ می‌آید. جان اگر آگاه باشد برای رهایی از قفس تن تلاش می‌کند که به حق بپیوندد و از اسرار غیب سر در آورد. آواز پیامبران از طریق دینشان به ما می‌رسد که: راه رهایی جان، روی آوردن به دین است و ما خود به وسیله‌ی دین آزاد شده‌ایم.
منبع مقاله :
افضلی، محمدرضا؛ (1388)، سروش آسمانی، قم: مرکز بین‌المللی ترجمه و نشر المصطفی(ص)، چاپ اول

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط