بسم الله الرحمن الرحیم
میرزا مهدی خان استرآبادی متخلص به کوکب و مورخ دورهی نادری (مؤلف کتاب جهانگشای نادری و دره نادره و سنگلاخ و منشئات و...) کتابهای ملکی خود را بر اولاد ذکور خود وقف کرد و در آن باره وقفنام های نگاشت که مشحون است به نام کتابها و متصنع است به بازی لفظی.
نسخهای ازین وقفنامه که در صفحات 94 - 85 مجموعه ی خطی شمارهی 3669 کتابخانهی ملی ملک (تهران) مندرج است درینجا به چاپ رسانیده میشود.
نام های کتابها و یا آن چه مناسب با کتاب است با خطی که در زیر آن کشیده شده مشخص شده است.
فراید طریفه ی حمد و سپاس، و طرایف فریدهی شکر بیقیاس، که نتیجة الاصداف عزوبها و تحفة الاشراف ملاء اعلی تواند بود، نثار محافل قدس واقف السرایری است که شمسهی آفتاب و قبسات ماه جهانتاب و جذوات سیارات و مواقف ثابتات و مطالع افق و طوالع صبح و اشراقات ضیاء و انوار الملکوت بیضاء و اثنی عشریهی روح و هیاکل الانوار نجوم و کشف الخفاء فجر و غره و درهی هلال و بدر و اسرار خفیهی شب و تلویحات روز و تجرید مجردات عقول و در مکنون مفردات نفوس ملخص از حکمت لایزال اوست
و سبحهی ثریا و سلسلة الذهب کهکشان و حیرة الابرار خمسهی متحیرهی هفت اورنگ سبعهی سیاره و منطق الطیر فم الدجاجه و جام جم خورشید و مطلع السعدین زهره و مشتری و کشکول قصعة المساکین و انوار سهیلی شعری و همای همایون فر و عنقای مغرب غراب و نگارستان کف الخصیب و تاج الماثر اکلیل و قسطاس میزان و ممالک و مسالک ربع مسکون و خطط مصری امصار و آثار البلاد هفت اقلیم و طبقات سموات شرذمهای از داستان جلال او قراباذین لیل و شرح آقسرائی نهار و منهاج مجره و حاوی چرخ برین و بحر الجواهر سپهر و غنا و منای ماه و مهر و اقطاب قطبین شمالی و جنوبی و شرح نفیسی نفوس و عقول و ذخیرهی جواهر و اعراض و اسباب و علامات عالم اسباب از قانون حکمت کامل الصناعهاش تذکرهای است مغنی و شافی و کلیات قرون و دهور و تصریف سنین و شهور و موجز دقایق و ساعات و تشریح ثوانی و آنات و شرح فصول اربعه و مقالات ستهی جهات و ذهبیهی معادن و دواعی اللذات نفسی نباتی و حیوة الحیوان روح حیوانی و هیکل وجود انسانی از فواید افضلیهی قدرت شاملش تحفهای است جامع و کافی مفتاح ماه نو و لوامع البنیان قمر از فن بدیع ابداع او نکتهای است و سطح مستدیر ارض از خطوط تذکرهی جلالش نقطهای رشحات سحاب و نفحات صبا از گلشن راز صنعش ورقی است و محاسن برقی رعد و صواعق محرقه برق و صوارم مهرقهی نیاز از شهاب الاخبار قدرتش سیفی از حکمة العین صنعت کامله در مستهل هر ماه بر حاشیهی قدیم چرخ کهن به اشارات ابروی هلال حاشیهی جدید پردازد و به مفاد «انا زینا السماء الدنیا» مصابیح سراچهی سپهر را به سراج المنیر ماه و نبراس الضیاء «کمشکوة فیها مصباح» منور سازد.
لوامع الاشراق چراغ خورشید از انوار جلالیهی شوکتش پرتوی است بر عالم امکان تافته و لوایح بسیط غبرا بر کتاب سر مکتوم قدرتش شرحی مبسوط که به خط غبار تحریر یافته صبح انوار در کتابخانهی آثارش تفسیر بیضاوی است که به آب طلای آفتاب و سرخی شفق رقم گشته و مکاتیب لیالی و ایام در نظر قدرت عالم آرایش نظام التواریخی که کاتب قدر به سیاهی ظلمت و سفیداب ضیا فهرست نوشته کتاب السماء و العالم سپهر از بحار قدرتش بخاری است برخاسته و جسم هیولائی بر جمال جلالش شاهدی که با در و مرجان جواهر فرده صورت آراسته اوراق بسایط در دبستان ایجاد کاغذ مشقی دبیران ابداع اوست و مداد مرکبات در مکتب تکوین دودهی مشعل دودمان اختراع او.
هر صدف از خوض بحر الحقایق حکمتش دیدهی نظارهای است آب مروارید آورده و هر حجر در حجرهی کان کتاب یاقوتی، که در وصف یکتایی گوهر ذاتش به عبارات رنگین تألیف گشته خاک تیره را به مواهب علیه در چله خانهی «و خمرت طینة آدم بیدی اربعین صباحا» مجمع غرایب و مظهر بدایع صنایع ساخته، به مفاتیح عنایت، ابواب جنان هدایت و تکریم بر چهره گشاده و غبار (؟) فرموده را از عواطف جلیه در کارخانهی «کنت کنزا مخفیا فاحببت ان اعرف» مخزن اسرار و کاشف استار کرده در مدرس تعلیم «و علم آدم الاسماء کلها» کتاب علم الیقین شناسایی حقایق اشیاء بر دامن نهاده به صیقل ارشاد تجلیهی مرآت جنان و تصفیهی سجنجل دل کرده مدارک حواس و مسالک خیال و مرآت العقول قوت عاقله و نهج الحق خرد و نهایة الادراک مدرکه و نهجالبلاغهی نطق و افصاح فصاحت و امالی تقدیر و خصایص انسانیت کرامت فرموده و به لطف کامل کنز الدقایق دانش و حقایق بینش و عوارف معارف و معارف عوارف و مهذب خصال و تهذیب مکارم الاخلاق به دست قبول داده استبصار بصیرت کافی و عیون بینایی شافی و محجة البیضاء عقل وافی و اصفای ذهن صافی از مبدء فیض افاضه نموده از قاموس قدرت کامله و مجمع البحرین حکمت و صنعت شامله درر لغات نظیفه به ساحل ظهور آورده زبان گویای نفس ناطقه را مفتح المفاتیح ابواب فرهنگ و هوش گردانیده و به دستور مهذب و رسم مغرب اصلاح منطق انسانی نموده به مفاد «و هدیناه النجدین» صحاح از اسقام و صراح از ابهام بازشناسانیده تا به پایمردی این اسباب تسلیک؟ نفس الی حضرت القدس نموده در معارج حق یقین و مدارج معرفت رب العالمین به مقصد واصلین و مقامات عارفین شتابند و به توسط این استعداد تحصیل حق شناسائی و تمهید قواعد بندگی کرده فواید جلیله از عمر ابدی و عیش سرمدی «مالا عین رات و لا اذن سمعت» دریابند و درر غرر نعت و ثنایش و جواهر زواهر مدح و ستایش که درهی بیضای گوش ولدان مخلدان «... و لا لم... حور عین کامثال اللؤلؤ المکنون» تواند بود شایان روضهی بهیهی جناب صاحب کتابی است که جوهر النضید عقل اول فص خاتم رسالت اوست و در النظیم نفس کل آویزهی گوش نبوت او اسرار بلاغت کتاب عزیزش «ان هذا لشیء عجیب» و دلایل اعجاز قرآن حمیدش تبصرة و ذکری لکل عبد منیب با آن که قلم نگرفت قلم نسخ بر صحف ابراهیم و زبور داود و تورات موسی و انجیل عیسی کشید و با آن که ورق ننوشت لوح محفوظ تختهی ابجد خوانان مکتب تعلیم او گردید
اگر ثبت بیت انتخاب وجود مسعودش سبب نگشتی صحاف قدر اجزاء زمان را به دفتین روز و شب بهم نپیوستی، و اگر بیان معانی ذات بدیعش غرض نبودی دست قضا مطول سنین و ملخص شهور و مجمل ساعات را به رشتهی طول زمان شیرازه نبستی اگر نور شریفش باعث کشف اسرار نمیشد نکتهی برجستهی سپهر از کتاب لیس عدم (؟) نقل دفتر وجود نمیگشت. و اگر ذات مقدسش موجب حل مضمرات نمیآمد مضامین پیچیدهی گردون و معانی سربستهی افلاک از صحیفهی نیستی عیان نمیگردید. یوم تبلی السرایر که دبیر شفاعتش رقم بخشش زند صحایف اعمال مذنبین را کسی محرر و معتبر نداند و یوم نطوی السماء کطی السجل للکتب که سر پنجهی عنایتش قلم از ترجمان عملها برگیرد حاشیهی خطایی گناهان صادره و کتاب مبکیات نادره را کسی نخواند. عنوان تعلیقة الکبری نبوتش آیهی «آتیناه الحکمة و فصل الخطاب» و دیباچهی رسالهی رسالتش «الحمد الله الذی انزل علی عبده الکتاب» منهل شرع شریفش ینابیع اصول و فروع شمس الافاق نور کرامتش پیش از انفجار فجر تکوین در طلوع ضمیر منیرش جامع حقایق حدوث و قدم.
وجود مسعودش علت غائی تألیف کتاب خلق الانسان و حدوث العالم اعنی درهی یتیمهی دریای ایجاد نتیجهی صغری و کبرای مبدأ و معاد. محبوب حضرت رب العالمین، ثمرهی پیشرس صدیقهی «کنت نبیأ و آدم بین الماء و الطین» زبده و خلاصهی عالم، عمده و گزیدهی سلسلهی بنی آدم، مغیث الخلق و غیاث الامم بیان الاحسان و کتاب الکرم و کشف الغمه و هدایة الامة سید الرسل و ایضاح السبل علیه من الصلوة اذکاها و من التحیات انماها. مادام البحر محیطا و الارض بسیطا و الدهر مطولا و الشهر مفصلا، و نفایس فنون تسلیمات به جناب ولی ولایت «من کنت مولای» سابقه (؟) سالار «رجال لا تلهیهم تجارة و لا بیع عن ذکر الله» که حدیث مسایل و خاتم، از جوامع اخبار خلافتش روایتی است و کریمهی «الیوم اکملت لکم دینکم و انعمت علیکم نعمتی» از کمال الدین امامتش... (؟) به کندن در خیبر از حملهی حیدری غزواتش بابی است و معجزات انبیاء و اولیا از مناقب مرتضوی فضایل و فتوحاتش کتابی سیف مسلولش در احقاق حق ملت به هنگام احتجاج برهان قاطع است و نکت بدیعهی کلامش در تنقیح احکام شرایع اسلام نور ساطع. کتاب موالاتش نامهی بیزاری از نار جحیم است و مظهر خلافش مستوجب حرمان از روح و ریحان و جنة النعیم اعنی مآب (؟) مدینهی علم و کامل نصاب مدارج حلم. بلدالامین ایمان را رکن رکین و شهرستان ولایت را حصن حصین.
منبع انوار طیبین و طاهرین و جامع علوم اولین و آخرین، و صحیفهی کامله قدرت لم یزل عارف رموز نهایهی ابد و هدایهی ازل مروج ذهب المذهب بالامر الجلی ذو الوجن (؟) الباهر البهی مشرق الشمسین و مطلع السعدین لعلم عروض الایجاد کتاب العین مولی الثقلین ابی الحسنین علی علیهالسلام و اولاد امجاد آن حضرت که شموع خاندان خیر البشرند و کتابخانهی ایجاد را نسخهی حادی عشر. جوامع آثار رحمت ذوالجلالند و مکتب رسالت را کتاب آن. مستغرقان بحر گناه را سفینة النجاةاند و گمگشتگان ظلمات ضلالت را عین الحیات. جواهر تفسیرشان به وقت تبیان، جوامع جامع انوار تنزیل است و قول و خبرشان در مجمع بیان کشاف معالم تنزیل و تأویل.
خاتم نبوت خاتم النبیین را فصوصاند و دلایل رسالت را نصوص. ارکان دعائم دیناند و نخبهی خاندان ابداع و تکوین. اعلام الهدی و مصابیح الدجی و عروة الوثقی و کتاب الحجة علی اهل الدنیا. علیهم من لطایف طرایف المدحات اشرفها و من الصلوة اتحفها. مادامت یواقیت النجوم متلألیة و عدة الشهور متوالیة و شوارق البدر طالعة و لمعات الشمس لامعة.
و بعد غرض از تحریر این ورقه، و تمهید این مقدمه، آن است که چون امری کثیر الفواید که به وسایل آن ذخیرهی عقبی و سرمایهی ایمان توان اندوخت، و از انوار مضیئهاش چراغ خلاصی در راه اعقاب اعمال توان افروخت. سیه نامگان صحیفهی سوء عمل را باعث تحصیل رستگاری، و درماندگان کتاب مرقوم گنه کاری را سبب رفع شرمساری. و سیاحان طریق نجات را زاد المعاد و سباحان بحر النافع حق طلبی را ذریعهی ادراک گوهر مراد. و عالمان معالم اصول بندگی را منتهی المطلب و مقصد اسنی، و طالبان صراط المستقیم سداد را منتهی المرام و غایة القصوی.
و در مواقف «وقفوهم انهم مسئولون» گرفتاران علل عصیان را باعث شفا. و در محاکمات روز جزا واماندگان تیه حیرت را نجات بخشا بوده، در نشأه اولی موجب حصول مقاصد وافیه و سبب وصول به مطالب عالیه و مآرب کافیه وجوه شافیه باشد، و در عقبات عقبی انیس صالحین و حلیهی متقین و امان اخطار و ربیع اسرار و مفتاح فلاح و مصابیح نجاح و حرز امان و مسکن التهاب نیران الاحزان گردد بجز حسنات اعمال نمیتواند بود.
لهذا بندهی حقیر و محتاج رحمت رب قدیر محمد مهدی
ابنمحمد نصیر وقف صحیح شرعی نمود تمامی قرآن مجید و فرقان حمید و جمع کتب فقه و تفسیر و حدیث و کلام و غیرها من الفارسیة و العربیة و اللغویة و الادبیة متملکات خود را که نقد محصل و ذخیرهی ایام عمل صرف جمع و تحصیل آنها گشته فی الحقیقة هر یک تحفهی عراقین و مایهی سعادت دارین میتواند بود به موجب تفصیل علیحده و تفصیل الکتاب لاریب فیه خالصا لمرضات الله بر اولاد ذکور و اولاد اولاد ایشان نسلا بعد نسل و بعد از انقراض ایشان بر اقربا و ذوی الارحام کما فرض الله و بعد هم بر علمای بلد مفوض نمود. تولیت آن را هم مادام الحیوة به نفس خود و بعد از آن به اکبر و ارشد ولد و بعد هم بر افقه و اعلم بلد بحیث لایباع و لا یوهب و لا یرهن و لا ینقل عن البلد کالاینقل تولیته الی عام البلد.
عم دهی شرایط آن که نسخه را زیاده از شش ماه نزد احدی نگذارند و بدون قبض به کسی ندهند و قلم نسخ بر قواعد وقفیت نکشند.
منبع:
میراث جاویدان
نویسنده: ایرج افشار
این مقاله در تاریخ 1403/4/16 بروز رسانی شده است:
میرزا مهدی خان استرآبادی متخلص به کوکب و مورخ دورهی نادری (مؤلف کتاب جهانگشای نادری و دره نادره و سنگلاخ و منشئات و...) کتابهای ملکی خود را بر اولاد ذکور خود وقف کرد و در آن باره وقفنام های نگاشت که مشحون است به نام کتابها و متصنع است به بازی لفظی.
نسخهای ازین وقفنامه که در صفحات 94 - 85 مجموعه ی خطی شمارهی 3669 کتابخانهی ملی ملک (تهران) مندرج است درینجا به چاپ رسانیده میشود.
نام های کتابها و یا آن چه مناسب با کتاب است با خطی که در زیر آن کشیده شده مشخص شده است.
فراید طریفه ی حمد و سپاس، و طرایف فریدهی شکر بیقیاس، که نتیجة الاصداف عزوبها و تحفة الاشراف ملاء اعلی تواند بود، نثار محافل قدس واقف السرایری است که شمسهی آفتاب و قبسات ماه جهانتاب و جذوات سیارات و مواقف ثابتات و مطالع افق و طوالع صبح و اشراقات ضیاء و انوار الملکوت بیضاء و اثنی عشریهی روح و هیاکل الانوار نجوم و کشف الخفاء فجر و غره و درهی هلال و بدر و اسرار خفیهی شب و تلویحات روز و تجرید مجردات عقول و در مکنون مفردات نفوس ملخص از حکمت لایزال اوست
و سبحهی ثریا و سلسلة الذهب کهکشان و حیرة الابرار خمسهی متحیرهی هفت اورنگ سبعهی سیاره و منطق الطیر فم الدجاجه و جام جم خورشید و مطلع السعدین زهره و مشتری و کشکول قصعة المساکین و انوار سهیلی شعری و همای همایون فر و عنقای مغرب غراب و نگارستان کف الخصیب و تاج الماثر اکلیل و قسطاس میزان و ممالک و مسالک ربع مسکون و خطط مصری امصار و آثار البلاد هفت اقلیم و طبقات سموات شرذمهای از داستان جلال او قراباذین لیل و شرح آقسرائی نهار و منهاج مجره و حاوی چرخ برین و بحر الجواهر سپهر و غنا و منای ماه و مهر و اقطاب قطبین شمالی و جنوبی و شرح نفیسی نفوس و عقول و ذخیرهی جواهر و اعراض و اسباب و علامات عالم اسباب از قانون حکمت کامل الصناعهاش تذکرهای است مغنی و شافی و کلیات قرون و دهور و تصریف سنین و شهور و موجز دقایق و ساعات و تشریح ثوانی و آنات و شرح فصول اربعه و مقالات ستهی جهات و ذهبیهی معادن و دواعی اللذات نفسی نباتی و حیوة الحیوان روح حیوانی و هیکل وجود انسانی از فواید افضلیهی قدرت شاملش تحفهای است جامع و کافی مفتاح ماه نو و لوامع البنیان قمر از فن بدیع ابداع او نکتهای است و سطح مستدیر ارض از خطوط تذکرهی جلالش نقطهای رشحات سحاب و نفحات صبا از گلشن راز صنعش ورقی است و محاسن برقی رعد و صواعق محرقه برق و صوارم مهرقهی نیاز از شهاب الاخبار قدرتش سیفی از حکمة العین صنعت کامله در مستهل هر ماه بر حاشیهی قدیم چرخ کهن به اشارات ابروی هلال حاشیهی جدید پردازد و به مفاد «انا زینا السماء الدنیا» مصابیح سراچهی سپهر را به سراج المنیر ماه و نبراس الضیاء «کمشکوة فیها مصباح» منور سازد.
لوامع الاشراق چراغ خورشید از انوار جلالیهی شوکتش پرتوی است بر عالم امکان تافته و لوایح بسیط غبرا بر کتاب سر مکتوم قدرتش شرحی مبسوط که به خط غبار تحریر یافته صبح انوار در کتابخانهی آثارش تفسیر بیضاوی است که به آب طلای آفتاب و سرخی شفق رقم گشته و مکاتیب لیالی و ایام در نظر قدرت عالم آرایش نظام التواریخی که کاتب قدر به سیاهی ظلمت و سفیداب ضیا فهرست نوشته کتاب السماء و العالم سپهر از بحار قدرتش بخاری است برخاسته و جسم هیولائی بر جمال جلالش شاهدی که با در و مرجان جواهر فرده صورت آراسته اوراق بسایط در دبستان ایجاد کاغذ مشقی دبیران ابداع اوست و مداد مرکبات در مکتب تکوین دودهی مشعل دودمان اختراع او.
هر صدف از خوض بحر الحقایق حکمتش دیدهی نظارهای است آب مروارید آورده و هر حجر در حجرهی کان کتاب یاقوتی، که در وصف یکتایی گوهر ذاتش به عبارات رنگین تألیف گشته خاک تیره را به مواهب علیه در چله خانهی «و خمرت طینة آدم بیدی اربعین صباحا» مجمع غرایب و مظهر بدایع صنایع ساخته، به مفاتیح عنایت، ابواب جنان هدایت و تکریم بر چهره گشاده و غبار (؟) فرموده را از عواطف جلیه در کارخانهی «کنت کنزا مخفیا فاحببت ان اعرف» مخزن اسرار و کاشف استار کرده در مدرس تعلیم «و علم آدم الاسماء کلها» کتاب علم الیقین شناسایی حقایق اشیاء بر دامن نهاده به صیقل ارشاد تجلیهی مرآت جنان و تصفیهی سجنجل دل کرده مدارک حواس و مسالک خیال و مرآت العقول قوت عاقله و نهج الحق خرد و نهایة الادراک مدرکه و نهجالبلاغهی نطق و افصاح فصاحت و امالی تقدیر و خصایص انسانیت کرامت فرموده و به لطف کامل کنز الدقایق دانش و حقایق بینش و عوارف معارف و معارف عوارف و مهذب خصال و تهذیب مکارم الاخلاق به دست قبول داده استبصار بصیرت کافی و عیون بینایی شافی و محجة البیضاء عقل وافی و اصفای ذهن صافی از مبدء فیض افاضه نموده از قاموس قدرت کامله و مجمع البحرین حکمت و صنعت شامله درر لغات نظیفه به ساحل ظهور آورده زبان گویای نفس ناطقه را مفتح المفاتیح ابواب فرهنگ و هوش گردانیده و به دستور مهذب و رسم مغرب اصلاح منطق انسانی نموده به مفاد «و هدیناه النجدین» صحاح از اسقام و صراح از ابهام بازشناسانیده تا به پایمردی این اسباب تسلیک؟ نفس الی حضرت القدس نموده در معارج حق یقین و مدارج معرفت رب العالمین به مقصد واصلین و مقامات عارفین شتابند و به توسط این استعداد تحصیل حق شناسائی و تمهید قواعد بندگی کرده فواید جلیله از عمر ابدی و عیش سرمدی «مالا عین رات و لا اذن سمعت» دریابند و درر غرر نعت و ثنایش و جواهر زواهر مدح و ستایش که درهی بیضای گوش ولدان مخلدان «... و لا لم... حور عین کامثال اللؤلؤ المکنون» تواند بود شایان روضهی بهیهی جناب صاحب کتابی است که جوهر النضید عقل اول فص خاتم رسالت اوست و در النظیم نفس کل آویزهی گوش نبوت او اسرار بلاغت کتاب عزیزش «ان هذا لشیء عجیب» و دلایل اعجاز قرآن حمیدش تبصرة و ذکری لکل عبد منیب با آن که قلم نگرفت قلم نسخ بر صحف ابراهیم و زبور داود و تورات موسی و انجیل عیسی کشید و با آن که ورق ننوشت لوح محفوظ تختهی ابجد خوانان مکتب تعلیم او گردید
اگر ثبت بیت انتخاب وجود مسعودش سبب نگشتی صحاف قدر اجزاء زمان را به دفتین روز و شب بهم نپیوستی، و اگر بیان معانی ذات بدیعش غرض نبودی دست قضا مطول سنین و ملخص شهور و مجمل ساعات را به رشتهی طول زمان شیرازه نبستی اگر نور شریفش باعث کشف اسرار نمیشد نکتهی برجستهی سپهر از کتاب لیس عدم (؟) نقل دفتر وجود نمیگشت. و اگر ذات مقدسش موجب حل مضمرات نمیآمد مضامین پیچیدهی گردون و معانی سربستهی افلاک از صحیفهی نیستی عیان نمیگردید. یوم تبلی السرایر که دبیر شفاعتش رقم بخشش زند صحایف اعمال مذنبین را کسی محرر و معتبر نداند و یوم نطوی السماء کطی السجل للکتب که سر پنجهی عنایتش قلم از ترجمان عملها برگیرد حاشیهی خطایی گناهان صادره و کتاب مبکیات نادره را کسی نخواند. عنوان تعلیقة الکبری نبوتش آیهی «آتیناه الحکمة و فصل الخطاب» و دیباچهی رسالهی رسالتش «الحمد الله الذی انزل علی عبده الکتاب» منهل شرع شریفش ینابیع اصول و فروع شمس الافاق نور کرامتش پیش از انفجار فجر تکوین در طلوع ضمیر منیرش جامع حقایق حدوث و قدم.
وجود مسعودش علت غائی تألیف کتاب خلق الانسان و حدوث العالم اعنی درهی یتیمهی دریای ایجاد نتیجهی صغری و کبرای مبدأ و معاد. محبوب حضرت رب العالمین، ثمرهی پیشرس صدیقهی «کنت نبیأ و آدم بین الماء و الطین» زبده و خلاصهی عالم، عمده و گزیدهی سلسلهی بنی آدم، مغیث الخلق و غیاث الامم بیان الاحسان و کتاب الکرم و کشف الغمه و هدایة الامة سید الرسل و ایضاح السبل علیه من الصلوة اذکاها و من التحیات انماها. مادام البحر محیطا و الارض بسیطا و الدهر مطولا و الشهر مفصلا، و نفایس فنون تسلیمات به جناب ولی ولایت «من کنت مولای» سابقه (؟) سالار «رجال لا تلهیهم تجارة و لا بیع عن ذکر الله» که حدیث مسایل و خاتم، از جوامع اخبار خلافتش روایتی است و کریمهی «الیوم اکملت لکم دینکم و انعمت علیکم نعمتی» از کمال الدین امامتش... (؟) به کندن در خیبر از حملهی حیدری غزواتش بابی است و معجزات انبیاء و اولیا از مناقب مرتضوی فضایل و فتوحاتش کتابی سیف مسلولش در احقاق حق ملت به هنگام احتجاج برهان قاطع است و نکت بدیعهی کلامش در تنقیح احکام شرایع اسلام نور ساطع. کتاب موالاتش نامهی بیزاری از نار جحیم است و مظهر خلافش مستوجب حرمان از روح و ریحان و جنة النعیم اعنی مآب (؟) مدینهی علم و کامل نصاب مدارج حلم. بلدالامین ایمان را رکن رکین و شهرستان ولایت را حصن حصین.
منبع انوار طیبین و طاهرین و جامع علوم اولین و آخرین، و صحیفهی کامله قدرت لم یزل عارف رموز نهایهی ابد و هدایهی ازل مروج ذهب المذهب بالامر الجلی ذو الوجن (؟) الباهر البهی مشرق الشمسین و مطلع السعدین لعلم عروض الایجاد کتاب العین مولی الثقلین ابی الحسنین علی علیهالسلام و اولاد امجاد آن حضرت که شموع خاندان خیر البشرند و کتابخانهی ایجاد را نسخهی حادی عشر. جوامع آثار رحمت ذوالجلالند و مکتب رسالت را کتاب آن. مستغرقان بحر گناه را سفینة النجاةاند و گمگشتگان ظلمات ضلالت را عین الحیات. جواهر تفسیرشان به وقت تبیان، جوامع جامع انوار تنزیل است و قول و خبرشان در مجمع بیان کشاف معالم تنزیل و تأویل.
خاتم نبوت خاتم النبیین را فصوصاند و دلایل رسالت را نصوص. ارکان دعائم دیناند و نخبهی خاندان ابداع و تکوین. اعلام الهدی و مصابیح الدجی و عروة الوثقی و کتاب الحجة علی اهل الدنیا. علیهم من لطایف طرایف المدحات اشرفها و من الصلوة اتحفها. مادامت یواقیت النجوم متلألیة و عدة الشهور متوالیة و شوارق البدر طالعة و لمعات الشمس لامعة.
و بعد غرض از تحریر این ورقه، و تمهید این مقدمه، آن است که چون امری کثیر الفواید که به وسایل آن ذخیرهی عقبی و سرمایهی ایمان توان اندوخت، و از انوار مضیئهاش چراغ خلاصی در راه اعقاب اعمال توان افروخت. سیه نامگان صحیفهی سوء عمل را باعث تحصیل رستگاری، و درماندگان کتاب مرقوم گنه کاری را سبب رفع شرمساری. و سیاحان طریق نجات را زاد المعاد و سباحان بحر النافع حق طلبی را ذریعهی ادراک گوهر مراد. و عالمان معالم اصول بندگی را منتهی المطلب و مقصد اسنی، و طالبان صراط المستقیم سداد را منتهی المرام و غایة القصوی.
و در مواقف «وقفوهم انهم مسئولون» گرفتاران علل عصیان را باعث شفا. و در محاکمات روز جزا واماندگان تیه حیرت را نجات بخشا بوده، در نشأه اولی موجب حصول مقاصد وافیه و سبب وصول به مطالب عالیه و مآرب کافیه وجوه شافیه باشد، و در عقبات عقبی انیس صالحین و حلیهی متقین و امان اخطار و ربیع اسرار و مفتاح فلاح و مصابیح نجاح و حرز امان و مسکن التهاب نیران الاحزان گردد بجز حسنات اعمال نمیتواند بود.
لهذا بندهی حقیر و محتاج رحمت رب قدیر محمد مهدی
ابنمحمد نصیر وقف صحیح شرعی نمود تمامی قرآن مجید و فرقان حمید و جمع کتب فقه و تفسیر و حدیث و کلام و غیرها من الفارسیة و العربیة و اللغویة و الادبیة متملکات خود را که نقد محصل و ذخیرهی ایام عمل صرف جمع و تحصیل آنها گشته فی الحقیقة هر یک تحفهی عراقین و مایهی سعادت دارین میتواند بود به موجب تفصیل علیحده و تفصیل الکتاب لاریب فیه خالصا لمرضات الله بر اولاد ذکور و اولاد اولاد ایشان نسلا بعد نسل و بعد از انقراض ایشان بر اقربا و ذوی الارحام کما فرض الله و بعد هم بر علمای بلد مفوض نمود. تولیت آن را هم مادام الحیوة به نفس خود و بعد از آن به اکبر و ارشد ولد و بعد هم بر افقه و اعلم بلد بحیث لایباع و لا یوهب و لا یرهن و لا ینقل عن البلد کالاینقل تولیته الی عام البلد.
عم دهی شرایط آن که نسخه را زیاده از شش ماه نزد احدی نگذارند و بدون قبض به کسی ندهند و قلم نسخ بر قواعد وقفیت نکشند.
منبع:
میراث جاویدان
نویسنده: ایرج افشار