نویسنده: محمدرضا افضلی
خلق را از گرگ غم لطفت شبان *** چون کلیمالله شبان مهربان
گوسفندی از کلیمالله گریخت *** پای موسی آبله شد نعل ریخت
در پی او تا به شب در جست و جو *** وان رمه غایب شده از چشم او
گوسفند از ماندگی شد سست و ماند *** پس کلیمالله گرد از وی فشاند
کف همی مالید بر پشت و سرش *** مینواخت از مهر همچون مادرش
نیم ذره تیرگی و خشم نی *** غیر مهر و رحم و آب چشم نی
گفت گیرم بر منت رحمی نبود *** طبع تو بر خود چرا استم نمود
با ملایک گفت یزدان آن زمان *** که نبوت را نمیزیبد فلا!
مصطفی فرمود خود که هر نبی *** کرد چوپانیش برنا یا صبی
بیشبانی کردن و آن امتحان *** حق ندادش پیشوایی جهان
گفت سایل هم تو نیز ای پهلوان *** گفت من هم بودهام دهری شبان
تا شود پیدا وقار و صبرشان *** کردشان پیش از نبوت حق شبان
هر ایمری کو شبانی بشر *** آن چنان آرد که باشد موتمر
حلم موسیوار اندر رعی خود *** او به جا آراد به تدبیر و خرد
لاجرم حقش دهد چوپانیای *** بر فراز چرخ مه روحانیای
آن چنان که انبیا را زین رعا *** برکشید و داد رعی اصفیا
در این ابیات مولانا دلسوزی و شقفت اولیاءالله را مطرح میکند. گوسفندی از دست موسای کلیمالله فرار کرد. موسی شتابان به دنبال او دوید و از شدت دویدن پاهایش تاول زد. گوسفند آن قدر دوید که دیگر از شدت خستگی سست و بی حال شد و سر جایش ایستاد. موسای کلیمالله آمد و او را بغل کرد و گرد و غبار از او سترد. موسی دست نوازش بر پشت و سر گوسفند میکشید و مانند مادرش با محبت او را مینواخت. موسی حتی به اندازه نیم ذره خشمگین و غضبناک نشده بود و جز اظهار مهربانی و دلسوزی و اشک ریختن کار دیگری نمیکرد. موسی دلسوزانه به آن گوسفند خطاب کرد: فرض کنیم با من مهربانی نیستی، دیگر چرا به خود ستم میکنی؟ انبیا، اولیا و مصلحان جامعه نسبت به سرنوشت مردمان دل سوزانند و غم آنان میخورند، اما نه با سختگیری، بلکه با مهربانی و عطوفت. بدینسان رمیدگان را به طریق عشق و مشرب صفات میآورند. در آن زمان که موسی دلسوزانه به دنبال گوسفند میدوید، خداوند به فرشتگان خطاب آورد که موسی شایسته مقام پیامبری است. محمد مصطفی(صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: هر پیامبری در دورهی جوانی یا کودکی به کار چوپانی مشغول بوده است. خداوند به هیچ پیامبری بیآن که دورهی چوپانی را سپری کند و بر سختیها شکیبابی آورد، مقام هدایت جهان را تفویض نفرموده است. شخصی از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) پرسید: شما هم چوپان بودهای؟ فرمود: بله، من هم زمانی چوپان بودهام.
خداوند آنان را پیش از پیامبری به شغل چوپانی گمارد تا متانت و شکیبایی آنان آشکار شود. هر فرمانروایی که چوپانی بشریت را همانطور که بدو امر شده انجام دهد و با عقل و تدبیر در کار چوپانی خود، بردباری و متانتی هم چون موسی نشان دهد، قطعاً خداوند مقام چوپانی معنوی را بر بلندای ماه بدو عطا فرماید و به مقام پیشوایی و چوپانی هدایتطلبان برگمارد.
منبع مقاله :
افضلی، محمدرضا؛ (1388)، سروش آسمانی، قم: مرکز بینالمللی ترجمه و نشر المصطفی(ص)، چاپ اول
گوسفندی از کلیمالله گریخت *** پای موسی آبله شد نعل ریخت
در پی او تا به شب در جست و جو *** وان رمه غایب شده از چشم او
گوسفند از ماندگی شد سست و ماند *** پس کلیمالله گرد از وی فشاند
کف همی مالید بر پشت و سرش *** مینواخت از مهر همچون مادرش
نیم ذره تیرگی و خشم نی *** غیر مهر و رحم و آب چشم نی
گفت گیرم بر منت رحمی نبود *** طبع تو بر خود چرا استم نمود
با ملایک گفت یزدان آن زمان *** که نبوت را نمیزیبد فلا!
مصطفی فرمود خود که هر نبی *** کرد چوپانیش برنا یا صبی
بیشبانی کردن و آن امتحان *** حق ندادش پیشوایی جهان
گفت سایل هم تو نیز ای پهلوان *** گفت من هم بودهام دهری شبان
تا شود پیدا وقار و صبرشان *** کردشان پیش از نبوت حق شبان
هر ایمری کو شبانی بشر *** آن چنان آرد که باشد موتمر
حلم موسیوار اندر رعی خود *** او به جا آراد به تدبیر و خرد
لاجرم حقش دهد چوپانیای *** بر فراز چرخ مه روحانیای
آن چنان که انبیا را زین رعا *** برکشید و داد رعی اصفیا
در این ابیات مولانا دلسوزی و شقفت اولیاءالله را مطرح میکند. گوسفندی از دست موسای کلیمالله فرار کرد. موسی شتابان به دنبال او دوید و از شدت دویدن پاهایش تاول زد. گوسفند آن قدر دوید که دیگر از شدت خستگی سست و بی حال شد و سر جایش ایستاد. موسای کلیمالله آمد و او را بغل کرد و گرد و غبار از او سترد. موسی دست نوازش بر پشت و سر گوسفند میکشید و مانند مادرش با محبت او را مینواخت. موسی حتی به اندازه نیم ذره خشمگین و غضبناک نشده بود و جز اظهار مهربانی و دلسوزی و اشک ریختن کار دیگری نمیکرد. موسی دلسوزانه به آن گوسفند خطاب کرد: فرض کنیم با من مهربانی نیستی، دیگر چرا به خود ستم میکنی؟ انبیا، اولیا و مصلحان جامعه نسبت به سرنوشت مردمان دل سوزانند و غم آنان میخورند، اما نه با سختگیری، بلکه با مهربانی و عطوفت. بدینسان رمیدگان را به طریق عشق و مشرب صفات میآورند. در آن زمان که موسی دلسوزانه به دنبال گوسفند میدوید، خداوند به فرشتگان خطاب آورد که موسی شایسته مقام پیامبری است. محمد مصطفی(صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: هر پیامبری در دورهی جوانی یا کودکی به کار چوپانی مشغول بوده است. خداوند به هیچ پیامبری بیآن که دورهی چوپانی را سپری کند و بر سختیها شکیبابی آورد، مقام هدایت جهان را تفویض نفرموده است. شخصی از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) پرسید: شما هم چوپان بودهای؟ فرمود: بله، من هم زمانی چوپان بودهام.
خداوند آنان را پیش از پیامبری به شغل چوپانی گمارد تا متانت و شکیبایی آنان آشکار شود. هر فرمانروایی که چوپانی بشریت را همانطور که بدو امر شده انجام دهد و با عقل و تدبیر در کار چوپانی خود، بردباری و متانتی هم چون موسی نشان دهد، قطعاً خداوند مقام چوپانی معنوی را بر بلندای ماه بدو عطا فرماید و به مقام پیشوایی و چوپانی هدایتطلبان برگمارد.
منبع مقاله :
افضلی، محمدرضا؛ (1388)، سروش آسمانی، قم: مرکز بینالمللی ترجمه و نشر المصطفی(ص)، چاپ اول