یکی از آموزههای معنوی عبادتهای اهل بیت (علیهمالسلام) این است که هنگام عبادت، حالات خاصی داشتهاند. به عنوان نمونه، امام سجاد (علیهالسلام) وقتی از وضو فارغ میشد و به سوی نماز میرفت، لرزش و اضطرابی به او دست میداد، وقتی از حضرت سبب آن حالت را پرسیدند، در جواب فرمود:
«ویحکم أتدرون إلی من أقوم، و مَن اُرید اُناجی؟»؛ (1) وای بر شما آیا نمیدانید در پیشگاه چه کسی میایستم و با چه کسی میخواهم نجوا و گفتوگو نمایم؟
همچنین نقل شده است که چهرهی مبارک آن حضرت هنگام وضو زرد میشد. وقتی از سبب آن سؤال شد، حضرت فرمود:
«أتدرون مَن أتأهبّ للقیام بین یدیه؟»؛ (2) آیا میدانید که آماده میشویم تا در پیشگاه چه کسی قرار بگیریم؟
نقل شده است شبی یکی از فرزندان آن حضرت از بالای بلندی افتاد و دست او شکست. اهل خانه سروصدا کردند؛ همسایهها جمع شدند؛ شکسته بند آوردند؛ اما حضرت که مشغول عبادت بود اصلاً از جریان باخبر نشد. (3)
امام خمینی درباره حالات ویژهای که اهل بیت در نماز و سایر عبادات داشتهاند میفرماید:
آنچه از برای حضرت صادق (علیهالسلام) در حال عبادت حاصل شده از برای دیگران ممکن نیست... (4) و آن حالی که برای رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، دست میداده برای احدی از موجودات نبود، چنانچه در حدیث مشهور است:
«لی مع الله حالٌ لا یسعه ملکٌ مقرّب و لا نبیّ مرسل»؛ (5) بگذرم از مطلبی که برای ما از آن نصیبی نیست مگر لفظ. (6)
اگرچه این حالات ویژه از خصایص انسان کامل است، اما به گفتهی امیرمؤمنان (علیهالسلام):
«إنّ لکل مأمونٍ إماماً یقتدی به و یَستضیءُ بنور علمه»؛ (7) آگاه باشید که هر پیروی را پیشوایی است که بر او اقتدا میکند و از نور او روشنایی میگیرد.
تأسّی به معصومان در نحوه عبادت و پیمودن مسیر عبودیت، از بالاترین مصادیق استضائه و نور گرفتن از حالات معنوی و عرفانی انسان کامل است؛ لذا امام خمینی با طرح حالات معنوی اهل بیت (علیهمالسلام) هنگام عبادت، به نکتههای عمیقی درباره تأسی به اهل بیت (علیهمالسلام) اشاره کرده است؛ از جمله:
"ما نیز اگر قدری تفکر کنیم و به قلب محجوبِ مهجور خود بفهمانیم که اوقات صلوات، اوقات حضور در بارگاه قدس حضرت ذیالجلال است، اوقاتی است که حق تعالی که مالک الملوک و عظیم مطلق است بندهی ضعیف ناچیز را به مناجات خود دعوت فرموده و به دار الکرامهی خود اذن دخول داده تا فوز به سعادتهای ابدی و سرور و بهجتهای دائمی پیدا کند، از دخول وقت صلوة به مقدار معرفت خود، بهجت و سرور داشتیم... بالجمله، ای ضعیف، آداب قلبیهی اوقات آنست که خود را مهیّا کنی برای ورود به حضور مالک دنیا و آخرت و مخاطبه و مکالمه با حضرت حق، جلّ و علا. (8)"
در جای دیگر با اشاره به جشن تکلیف برخی از بزرگان شیعه، درباره تأسی به ایشان اهل بیت (علیهمالسلام) میگوید:
"ایمان سید ابن طاووس رضی الله عنه او را به جایی میرساند که روز اول تکلیفش را عید میگیرد؛ برای آن که حق تعالی اجازهی ورود مناجات به او مرحمت کرده... حقیقتاً تصور کن این چه قلبی است که این قدر نورانیت و صفا دارد. اگر عمل این سید جلیل برای تو حجت نیست، کار سید الموحدین و اولاد معصومین او که برای تو حجت است! نظر کن در حال آن بزرگواران و کیفیت عبادات و مناجاتهای آنها؛ بعضی از آنها در وقت نماز رنگ مبارکشان تغییر میکرد و پشت مبارکشان میلرزید، از خوف آنکه مبادا در امر الهی لغزشی شود، با آنکه معصوم بودند. (9)"
از این گونه حقایق سه نکتهی اساسی به دست میآید:
اولاً، ژرفای عبادت و بندگی انسان کامل به خوبی معلوم میشود.
ثانیاً، اگر حال انسانهای معصوم هنگام عبادت آنگونه بوده است، افراد عادی باید حساب کار خود را بکنند و ادب حضور و محضر حق را مراعات کنند.
ثالثاً، تأسی و اقتدا به اهل بیت (علیهمالسلام) در نحوهی عبادت چه بسا موجب شود که براساس: (وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَاماً)؛ (10) فرشتگان الهی به او اقتدا کنند؛ در روایتی نورانی از امام باقر (علیهالسلام) آمده است:
«ما مِن عبدٍ من شیعتنا یقوم إلی الصلاة إلا اکتنفته بعدد مَن خالفه ملائکة یصلون خلفه و یدعون الله - عزّوجلّ - له حتی یفرغ من صلاته»؛ (11) هیچ بندهای از شیعیان ما به نمار نمیایستد مگر این که به تعداد مخالفان او ملائکه اطراف او را احاطه میکنند و پشت سر او نماز میخوانند و خداوند را برای او یاد میکنند، تا زمانی که از نماز فارغ شود.
در روایت دیگری آمده است که سه چیز نصیب نمازگزار میشود:
«حفّت به الملائکة من قدمیه إلی أعنان السماء؛ و یتناثر البّر علیه من أعنان السماء إلی مفرق رأسه؛ ملک موکل به ینادی: لو یعلم المصلی مَن یناجی، ما انفتل»؛ (12) وقتی انسان به نماز میایستد، فرشتگان از قدم او تا دورنمای اُفق آسمان اطراف او را احاطه میکنند؛ خیرو نیکی از آسمان بر سر او میبارد؛ و فرشتهای مأمور است که به او بگوید: اگر میدانستی با چه کسی نجوا و گفتوگو میکنی. هرگز از نماز جدا نمیشدی.
همچنین براساس روایات، یکی از آثار نمازهای پنجگانه این است که آتش گناهانی را که در فاصلههای اوقات نماز از انسان سر میزند خاموش میکند؛ در روایتی از رسول خدا چنین نقل شده است:
«ما من صلاةٍ یحضر وقتها إلا نادی ملکٌ بین یدی الناس: أیها الناس قوموا إلی نیرانکم التی أوقدتموها علی ظهورکم، فاطفوؤها بصلاتکم»؛ (13) هیچ نمازی نیست مگر اینکه وقتی زمان اقامهی آن فرا میرسد، فرشتهای در برابر مردم ندا میزند:ای مردم به پا خیزید به سوی آتشهایی که بر پشت خود روشن کردهاید و آنها را با نماز خاموش کنید.
یادآوری این نکته ضروری است که آثار و نتایجی که در این گونه روایات آمده مربوط به کسانی است که در عبادتهای خود به نحوی متأثر از انسان کامل باشند، وگرنه چه بسا نمازهای در حال غفلت، نتیجهای جز خطاب (فَوَیْلٌ لِلْمُصَلِّینَ * الَّذِینَ هُمْ عَن صَلاَتِهِمْ سَاهُونَ) (14) نداشته باشند. در تفسیر عرفانی این آیه آمده است:
"این افراد گرچه نماز به جا میآورند، ولی از نمازشان غافل میباشند؛ و به جهت جهل و عدم حضور و اخلاص، از درک حقیقت نماز محروم هستند؛ به همین دلیل بهترین اعمال نیکو و حسنهی آنها که نماز است، گناه و سیّئه محسوب میشود. (15)"
آنچه در این کلام آمده، همان حقیقتی است که در روایتی از امام صادق (علیهالسلام) به آن اشاره شده است:
«إنّ العبد إذا صلّی الصلاة فی وقتها و حافظ علیها ارتفعت بیضاءُ نقیة، تقول: حفظتنی حفظک الله؛ و إذا لم یصلّها لوقتها و لم یحافظ علیها ارتفعت سوداء مُظلِمة تقول: ضیّعتنی ضیّعک الله»؛ (16) هرگاه بنده نماز را در اول وقت و با شرایط به جا آورد، آن نماز به صورت نور سفیدی به سوی آسمان بالا میرود و به آن شخص میگوید: خدا تو را حفظ کند که مرا حفظ کردی؛ و اگر کسی مراقب نماز خود نباشد و آن را با سهلانگاری و غفلت انجام دهد، آن نماز بدون نور به صورت سیاه و تاریک بالا میرود و به آن شخص میگوید: مرا ضایع کردی خدا تو را ضایع کند.
یکی از بزرگان در تفسیر عرفانی این حدیث گفته است:
"از این که نماز به صورت امری نورانی جلوه میکند، معلوم میشود که نماز حقیقتی زنده است و روحی دارد که همیشه هست و برای انسان دعا میکند و دعای نماز نیز همیشه مستجاب است؛ چه این که ضایع کردن نماز نفرین آن را در پی دارد. (17)"
پینوشتها:
1. بحارالانوار، ج 46، ص 78، ح 74.
2. همان.
3. همان، ص 80.
4. در روایتی آمده است: روزی حضرت صادق (علیهالسلام) هنگام تلاوت قرآن به حالت غش افتاد. وقتی به هوش آمد سبب را از حضرت پرسیدند. حضرت سختی به این مضمون فرمود:
«ما زلتُ اُکرر آیات القرآن حتی بلغت إلی حالٍ کأنیّ سمعتُها مشافهةً ممن أنزلها علی المکاشفة و العیان، فلم تقم القوة البشریة لمکاشفة الجلال الإلهیة»؛ پیوسته آیات قرآن را تکرار مینمودم تا به حالتی رسیدم که گویا آن آیات را به طور مشافهه و مکاشفهی عینی از کسی که آنها را فرستاده و نازل کرده است میشنوم؛ لذا قدرت و بُنیهی بشری من توان مکاشفهی جلال الهی را نیاورد و افتادم. فلاح السائل، ص 210.
5. «من را با خداوند حالتی است که هیچ فرشته و نبی مرسلی توان آن را ندارد»؛ الکلمات المکنونه، ص 101.
6. شرح چهل حدیث، ص 436-437.
7. نهجالبلاغه، خطبه 187.
8. آداب الصلوة، ص 112-113.
9. شرح چهل حدیث، ص 429.
10. فرقان (25): 74.
11. من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 209، ح 629.
12. همان، ص 210، ح 636.
13. همان، ص 208، ح 624.
14. «پس وای بر نمازگزاران که از نمازشان غافل هستند»؛ ماعون (107): 4-5.
15. تفسیر القرآن الکریم، ج 2، ص 860.
16. من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 209، ح 627.
17. حکمت عبادات، ص 102.
صادقی ارزگانی، محمد امین، (1387) سیمای اهل بیت (ع) در عرفان امام خمینی (ره)، تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، چاپ اول.