درباره‌ی خط قرآن

خط قرآن و یا «رسم المصحف» همان روش نگاشتن قرآن است كه در زمان عثمان برای كتابت قرآن برگزیده شد. دانشمندان این روش را «رسم المصحف» نامیدند و عده‌ای نیز از آن به رسم عثمان و یا رسم عثمانی یاد می‌كنند. البته اصل
جمعه، 30 مهر 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
درباره‌ی خط قرآن
 درباره‌ی خط قرآن

 

نویسنده: محمود رامیار




 

خط قرآن و یا «رسم المصحف» همان روش نگاشتن قرآن است كه در زمان عثمان برای كتابت قرآن برگزیده شد. دانشمندان این روش را «رسم المصحف» نامیدند و عده‌ای نیز از آن به رسم عثمان و یا رسم عثمانی یاد می‌كنند. البته اصل در نوشتن، ضبط كلمه چنان است كه گفته می‌شود و صورت مكتوب كلمه باید بدون كاستی و یا افزایشی و هیچگونه تغییر و تبدیلی حاكی و مبیّن صورت ملفوظ آن باشد.
اما در مصاحف عثمانی این اصل رعایت نشده و حروف زیادی در آن یافته می‌شود كه مخالف آن طرزی است كه تلفظ می‌گردد و از اینجاست كه در مورد خط قرآن نیز آراء و عقاید مجال برخورد وسیعی یافته‌اند.
ابن خلدون درباره‌ی رسم الخط قرآن كه صحابه آن را با خطوط خود نوشته‌اند می‌گوید:
«آنها با خطوطی نااستوار از لحاظ زیبائی و اصول خط، قرآن را نوشته‌اند و در نتیجه بسیاری از رسم الخط‌های آنان با قواعد و اصول صنعت خط مخالف است و اهل فن آنها را برخلاف قیاس تشخیص داده‌اند. سپس تابعان نیز همان رسم الخط را از لحاظ تبرّك و تیمّن رسم الخط اصحاب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پیروی كرده‌اند، همان صحابه‌ای كه پس از پیامبر بهترین افراد بشر بشمار می‌رفتند و گفتارهای وحی را از كتاب خدا و كلام پیامبر فراگرفته بودند. چنانكه هم اكنون نیز برخی از كسان خط ولی یا عالمی را از لحاظ تبرك می‌پسندند و رسم الخط او را خواه درست یا نادرست تقلید می‌كنند ولی هیچ نسبتی میان اینان و آنچه صحابه نوشته‌اند وجود ندارد. چه، شیوه‌ی صحابه پیروی شده و رسم الخط آنان پایدار گردیده و علما هم متوجه آن رسم الخط در مواضع معلوم شده‌اند.
... و در این باره نباید به پندار برخی از بی‌خبران اعتناء كرد كه می‌گویند: صحابه به هنر خط كاملاً آشنا بوده و خط را نیكو می‌نوشته‌اند و اینكه برخی تصور می‌كنند خط آنان مخالف اصول و قواعد رسم الخط است درست نیست. بلكه كلیه مواردی را كه مخالف قیاس شمرده‌اند می‌توان توجیه كرد و می‌گویند در موضعی نظیر اضافه شدن الف در «لا اذبّحنه» (1) این زیاده تنبیهی است بر اینكه ذبح روی نداده است و در افزوده شدن یاء در «بایید» (2) یای زاید تنبیهی است بر كمال قدرت پروردگار، و امثال اینها از توجیهاتی كه بر روی هیچ اصلی جز ادعای بی‌دلیل محض استوار نیست و تنها موجبی كه آنان را به اینگونه توجیهات وادار كرده این است كه ایشان معتقدند با اینگونه توجیهات صحابه را از توهّم نقص عدم مهارت در خط تبرئه و منزه می‌كنند و می‌پندارند كه این خط كمال آدمی است و بنابراین صحابه را از نقصان این كمال منزه می‌سازند و آنان را به كمال در مهارت خط نسبت می‌دهند و برای توجیه آنچه از خط ایشان مخالف مهارت و اصول رسم الخط است اینگونه تلاشها می‌كنند. در صورتی كه این شیوه درست نیست. و باید دانست كه خط درباره‌ی آنان از كمالات نیست. چه، این فن چنانكه یاد كردیم از جمله‌ی صنایع مدنی است كه برای كسب معاش بكار می‌رود و كمال در صنایع از امور نسبی است و كمال مطلق نمی‌باشد. زیرا نقصان در آن به ماهیت دین یا خصال انسان بازنمی‌گردد. بلكه نقصان صنعت مربوط به مسائل معاش آدمی است و برحسب عمران و همكاری در راه آن پیشرفت می‌كند. زیرا عمران استعدادهای نهفته‌ی انسان را نشان می‌دهد» (3).
نظر ابن خلدون را بتفصیل دیدیم. ولی او در میان علماء طرفداران كمی دارد. اكثر و اغلب از فرط پرهیزگاری و احترام به پیامبر و یارانش هیچ نوع دخل و تصرفی را در آن روا ندارند.
ابن درستویه می‌گوید: دو نوع خط است كه با هم قیاس نمی‌شوند: خط مصحف و خط تقطیع عروض. (4)
ابوالبقاء می‌گوید: «گروهی از دانشمندان علم لغت نوشتن كلمه را بر لفظ می‌دانند مگر در مصحف، كه در آن از نسخه‌ی امام پیروی كرده‌اند، و عمل بر اول است.» (5)
ابوعمرو دانی از قول اشهب می‌گوید: از مالك پرسیده شد: آیا مصحف آن، چنانكه مردم از هجاء می‌گیرند نوشته می‌شود؟
-پاسخ داد: نه، مگر بر نوشتن نخستین.- و از دانشمندان كسی مخالف آن نیست. (6) و باز جای دیگری می‌گوید:
از مالك درباره‌ی حروف قرآن مثل واو و الف پرسیدند كه اگر در كلمه‌ای یافته شود می‌توان در مصحف تغییری داد؟-گفت: نه.
ابوعمرو می‌گوید: یعنی واو و الف زیادی در نوشتن كلمه‌ای كه آن الف و واو تلفظ نمی‌شود: مثل «واو» در «اولوالالباب» و «اولات» و «الربوا» و غیره. (7) و كرمانی در «عجائب» گفته است كه در خطوط قبل از خط عربی (كذا) فتحه را بصورت الف و ضمه را به شكل «واو» و كسره را به صورت «ی» می‌نوشتند. پس «لاَوْضَعوُا» (در آیه‌ی 47 سوره‌ی 9 توبه) و امثال آن را به جای فتحه با الف می‌نویسند و «ایتای ذی القربی» را با یاء بجای كسره و اولئك و امثالِ آن را به واو بجای ضمه، به جهت نزدیكی زمانشان به خط اول. (8) امام احمد بن حنبل گفت: مخالفت با خط مصحف عثمان در واو یا الف یا یاء و غیر از آن حرام است.
در حواشی «المنهج فی فقه الشافیه» چنین آمده است: «كلمه ربا با واو نوشته می‌شود چنانكه در رسم عثمانی آمده و در قران به یاء و یا الف نوشته نمی‌شود، زیرا این روش سنّت متبعّه‌ای است.»
و در محیط برهانی، در فقه حنفیه مذكور است: «سزاوار است كه مصحف جز برسم عثمانی نوشته نشود.»
علامه نظام الدین نیشابوری گفت: «گروهی از ائمه گفته‌اند كه بر قاریان و دانشمندان و نویسندگان واجب است كه از همین روش خط مصحف پیروی كنند؛ و آن رسم زید بن ثابت، امین رسول خدا و نویسنده‌ی وحیش بود.»
بیهقی در شعب الایمان گوید: «كسی كه مصحف را می‌نگارد سزاوار است كه نگهبان همان روشی باشد كه این مصاحف را بدان نگاشته‌اند و با آن مخالفتی نكند و چیزی از آن را تغییر ندهد، چه آنان دانشمندتر و به زبان و دل راست‌تر و به امانت بزرگتر بودند، پس سزاوار نیست كه خرده‌ای بر آنان بگیریم.»
درباره‌ی خط نخستین قرآنی كه به زمان پیغمبر نوشته شده گفته‌اند:
«... به خط حمیری بود و پس از آن برحسب اشارت پیغمبر با حروف سریانی نگاشتند و از آن پس كاتبین وحی كه از آن جمله علی بن ابی طالب و ابن عباس و عثمان بن عفان می‌بودند قرآن را با خط كوفی نوشتند» (9) ولی دلیلی بر آن یافت نشد.
به هر صورت، نوشتن قرآن به رسمی جز رسم عثمانی تحریم نشده و گناهی و وعیدی و نهی و تهدیدی در آن بكار نرفته است. ولی عده‌ای از دانشمندان از فرط دقت در حفظ كلام خدا و از نظر احترام به یاران پیامبر و برای پرهیز از هرگونه تصرفی، اگرچه به كوچكترین نحوی و یا احیاناً مفید هم باشد، كتابت به این روش و رسم را التزامی می‌شناسند.

مشخصات «رسم عثمانی»

خط قرآنی به راهنمایی عثمان بود و به نام او معروف شد. او در كار قرآن كوششی كرد و بیشتر زمان خود را به تلاوت آن می‌گذراند.
چنانكه گفته‌اند به همان هنگام تلاوت قرآن نیز كشته شد (35هـ.ق) (10) و آثاری از خون وی بر مصحف امام باقیماند. (11)
این رسم و روش نوشتن، گرچه مشكلاتی در خواندن پیش می‌آورد و آنچه زمان بگذرد بی‌شك دشواری بیشتری بار خواهد آورد ولی همیشه مدافعین سرسختی با دلایل محكمی داشته كه ظاهراً خالی از مزایا و مرجحاتی نیز نبوده است. گفتیم كه نویسندگان قرآن روش خاصی برگزیده بودند. چون كلمه‌ای بیش از یك قرائت داشت، آن را طوری می‌نوشتند كه همه گونه خوانده شود. چنانكه: ان هذان لساحران»‌ (12).
در مصحف عثمانی، بدون نقطه و شكل، و نه تشدید و یا تخفیف در دو نون «ان و هذان» و خالی از الف و یاء بعد از ذال هذان، چنین: «ان هدن لساحران» نوشته می‌شد. و چنانكه می‌بینیم چنین روشی مجال قرائت را به هر چهار وجهی كه باسانید صحیحه به ما رسیده، باقی می‌گذارد:
1) قرائت نافع كه نون «ان» را تشدید می‌دادند و نون «هذان» را بالف تخفیف می‌بخشیدند.
2) قرائت ابن كثیر كه در این مورد تنهاست: تخفیف نون در «ان» و تشدید نون در «هذان».
3) قرائت حفص، كه نون را در «ان» و «هذان» به الف تخفیف می‌دهد.
4) قرائت ابی عمرو، به تشدید «ان» و به یاء و تخفیف نون در هذین.
-گاه در نوشتن كلمات پاره‌ای حروف زیادی نوشته می‌شد؛ چنانكه كلمه‌ی «اید» در «وَ السَّمَاءَ بَنَیْنَاهَا بِأَیْدٍ» را «باییدٍ» نوشته باشند. و یا در این چهار فعل واو حذف ویدْعُوا الانسانُ، و یَمْحُواللهُ الباطِلَ، یومَ یدْعُوالدّاعِی، سنَدْعُوالزَّبانیَةَ» كه در مصحف عثمانی چنین نوشته می‌شد: و یدع الانسان، و یمح الله الباطل، یوم یدع الداع، سدع الربانیه» بدون واو در چهار فعل و نقطه گذاری و اعراب در همه‌ی كلمات. -در نوشتن بعضی كلمات چون الصلاة و الزكاة بدینصورت: «الصلوه و الزكوه» نوشته می‌شد تا نشان داده شود كه الف در آن منقلب از واو است.

خط قرآن در این عصر:

دانشمندان درباره‌ی روش خط قرآن سه عقیده دارند:
1) دسته‌ای از آنان معتقدند كه این رسم توفیقی ازلی است و مخالفت با آن جایز نیست. رسول خدا خود به نویسندگان وحی فرمان می‌داد و روش نوشتن آنان را تعیین می‌فرمود و گذشته از آن، صحابه و تابعین نیز بر آن اجماع كرده‌اند و شقاق و خلاف در آن روا نباشد. «نظر چند دانشمند» چند صفحه پیش در این مورد گذشت.
2)دیگرانی نیز گفته‌اند كه رسم مصاحف اصطلاحی است نه توفیقی و مخالفت با آن نیز جایز می‌باشد و سخن ابن خلدون در مقدمه تاریخ خود در این باره گذشت. قاضی ابوبكر باقلانی نیز در كتاب «انتصار» خود می‌گوید:
«اما درباره‌ی نوشتن، خداوند چیزی در آن باره واجب نكرده است، و بر نویسندگان قرآن و خط نویسان مصاحف روش خاصی معین نگشته، و نه در نصوص كتاب، و نه در مفهوم آن، و نه در نص سنت و نه بالاخره در اجماع امت، چیزی در این باره واجب نگشته و یا قیاسات شرعیه بر آن دلالت نمی‌كند. هر كس جز این ادعا كند، اقامه‌ی دلیل و بیان برهان بر او است... (13)
3)صاحب البرهان و پس از آن صاحب التبیان گام فراتر نهاده و با شیخ عزالدین (العز) بن عبدالسلام هم قول می‌شوند كه نوشتن مصحف اكنون برسوم نخستین سزاوار نیست: تا از جانب نادانان در معرض تغییر قرار نگیرد، رسم عثمانی همانند اثری از آثار نفیسه‌ی موروثه از نیاگان صالحه، باید نگهداری شود.
گفته می‌شود كه بسیاری از متعلمان قرآن را بخوبی نمی‌توانند آموخت و قرائتشان درست و خوش آهنگ نیست، زیرا رسم عثمانی را بخوبی نمی‌شناسند و شكل كلمات برایشان نامأنوس و دور از ذهن است. این اشكال برای عربی زبانان نیز وجود دارد تا چه رسد برای مسلمانانی كه زبانشان و یا احیاناً خطشان نیز با عربی فرق داشته باشد. پس ناچار باید برای سهولت و آسانی كار، مصاحف امروز را همچون قدیم ننویسیم و روشی نزدیكتر به لفظ برای نوشتن انتخاب كنیم. ولی دیدیم كه عده‌ی زیادی از دانشمندان از فرط تعلق به كتاب خدا و پرهیز از كوچكتری تغییری در آن، رسم قرآنی را توقیفی ازلی می‌دانند و می‌گویند برای آموختنش باید زحمتی به خود هموار ساخت و خیری اندوخت. گذشته از آن خط و كتابت هر روز در معرض تغییر تبدیل است و چه بسا كه در این خطوط مختلفه، فتنه هائی گوناگون پیش آید و آنچه در گذشته جلوگیری شد در آینده به گونه دیگری رخ نماید.
باید در نشر و تبلیغ قرآن از هیچ جهدی فروگذار نكرد و آن را چنانكه هست به كودكان دبستانی آموخت و اگر در این مورد كار به اشكال برخورد می‌توان، همانطور كه در مجله الازهر مصر پیشنهاد شده، در مورد كلماتی كه با قواعد خط و املای كنونی فرق دارد و بسیار كم است، در پائین هر صفحه‌ای صورت نزدیكتر به ذهن آن كلمه را هم ضبط كرد.
امام بدرالدین زركشی می‌گوید: (14) درباره‌ی اینكه بتوان قرآن را به قلمی جز عربی نوشت كسی از دانشمندان را ندیدم كه سخنی گوید ولی بهتر منع آنست. چنانكه قرائتش به غیر زبان عرب تحریم شده، زیرا قلم یكی از دو زبان است و عرب قلمی جز عربی نمی شناخت. قال تعالی: «بِلِسَانٍ عَرَبِیٍّ مُبِینٍ‌» (15).

چند كتاب

رسم الخط مصحف عثمانی از قدیم مورد توجه دانشمندان بود و قواعد مرتبی برای روش نگاشتن آن ترتیب داده بودند. (16) در این باره كتب چندی نیز تألیف شده است كه از آن میان پاره‌ای معروفترند. چون: المقنع فی رسم القران ابوعمرو الدانی، عنوان الدلیل فی رسوم خط التنزیل علامه ابوالعباس مراكشی، ارجوزة اللؤلؤ المنظوم فی ذكر جملة من المرسوم، نظم علامه شیخ محمد بن احمد مشهور به متولی- این منظومه را مرحوم شیخ محمد خلف حسینی به شرح درآورد بنام: «مرشد الحیران الی معرفة مایجب اتباعه فی رسم القرآن.»

پی‌نوشت‌ها

1.سوره‌ی 27 النمل: آیه‌ی 21.
2.سوره‌ی 51 الذاریات: آیه 47.
3.ترجمه‌ی فارسی مقدمه‌ی ابن خلدون: ص843.
4.این درستویه: الكتاب:7.
5.كتاب اللباب ورقه 200 نسخه خطی دارالكتب المصریه بشماره‌ی 423.
6.ابوعمرو الدانی: المقنع ص10-سخاوی نیز این روایت را به سندش با اندك اختلافی نقل می‌كند.
7.ایضاً: ص30.
8.الاتقان 2: 168 نوع 76 قاعده‌ی ثانیه.
و نیز گفته‌اند: «... بعضی از قرّاء مانند اعمش و دگران معتقد بوده‌اند كه در رسم الخط اولیه‌ی قرآن حرف «ی» را به گونه‌ی «الف» می‌نوشتند (كذا) و همچنین سجستانی آورده است كه به قرن سوم نامه‌ای از پیغمبر با خط سعید بن العاص «دبیر محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)» دیده شده است و در آن نامه همه جا كلمه‌ی «كان» با واو نوشته شده و لفظ «حتی» چنانچون خوانده می‌شود: «حتا» ضبط شده است و نگارنده را مسموع افتاد كه در نخستین جنگ همگانی جمال پاشا سفاح فرمانده سوریا قرآنی خطی به كیسر آلمان «گلیوم» هدیه كرد و این قرآن به خط خالد بن ولید صحابی «فاتح سوریا» بود و تا سال 1914 مسیحی بر سر قبر او موقوف بود و درین قرآن كلمه‌ی «صلاة» بگونه‌ی «صلویه» و حیاة بصورت «حیویه» نوشته شده بود. «نوبخت: دیوان دین: 64».
9.دیوان دین: 49.
10.مورخین گویند قرآن را همیشه به خشوع و با تبتیل (بریده)‌می خواند (ابن العبری: تاریخ مختصر الدول چاپ صالحانی بیروت 1890م. ص 178 س13).
Casanova:Mohammed et la fin du monde,p.139.Blachère:Introduction au Coran,p.67 note 83.
11.Casanova:Op.Cit,123
ابن سعد: ج3 قسم 1 ص44، مسند احمد1: 72 و 74.
12.فصل فی قوله ان هـ - ان لساحران: ابن تیمیه متوفی سال 728هـ. نسخه‌ خطی رقم 3835 (99مجموع) دارالكتب الظاهریه.
13.زرقانی این قول باقلانی را به تلخیص نقل كرده و به تفصیل رد می‌كند و دلایل چندی از علماء نقل می‌كند. مناهل العرفان 1: 373 به بعد.
14.البرهان فی علوم القرآن1: 380.
15.سوره‌ی 26 الشعراء: آیه‌ی 195.
16.مراجعه كنید: ابوعمرو الدانی: المحكم فی نقط المصاحف چاپ دمشق 1379هـ. المقنع: 22، 50... البرهان فی علوم القرآن1: 381، كتاب المصاحف سجستانی: 103 به بعد، الاتقان سیوطی2: 166 نوع 76، مناهل العرفان1: 362.

منبع مقاله :
رامیار، محمود؛ (1392)، تاریخ قرآن، تهران: انتشارات امیركبیر، چاپ سیزدهم

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.