نویسنده: محمود رامیار
معنی آیه:
آیه به آیات جمع بسته شده و در لغت به معنای خاصی آمده است:1) معجزه- مثلاً در شریفهی: «سَلْ بَنِی إِسْرَائِیلَ کَمْ آتَیْنَاهُمْ مِنْ آیَةٍ بَیِّنَةٍ
از بنی اسرائیل بپرس كه چه معجزههای روشن فرستادیمشان 2: 211»
2) نشان و علامت- در كریمهی: «إِنَّ آیَةَ مُلْکِهِ أَنْ یَأْتِیَکُمُ التَّابُوتُ فِیهِ سَکِینَةٌ مِنْ رَبِّکُمْ
نشان پادشاهی وی این است كه تابوت آید به شما و در آن آرامشی است از پروردگار به شما... 2: 248».
3) عبرت- در آیهی: «إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیةً
همانا كه در این عبرتی است. »
4) شگفت- مثلاً در شریفهی:
«وَ جَعَلْنَا ابْنَ مَرْیَمَ وَ أُمَّهُ آیَةً
و پسر مریم و مادرش را شگفت جهان كردیم 23: 50».
5) برهان و دلیل- مثلاً در كریمهی:
«وَ مِنْ آیَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلاَفُ أَلْسِنَتِکُمْ وَ أَلْوَانِکُمْ
از براهین (وجود خداوند و توانایی و یگانگی) او، افرینش آسمانها و زمین و اختلاف زبانهای شما و گوناگونی رنگهای شماست- 30: 22».
6) جماعت- به معنی دستهای از حروف. چنانكه گفتهاند:
«خرَجَ القومُ بآیَتِهمْ
یعنی قوم به جماعتش بیرون رفت. » (1)
7) داستان و قصه- چنانكه از كعب بن زهیر بن اَبی سُلمی نقل كردهاند:
ألا ابْلغا هذَا المُعَرّض آیةً *** أیْقَظانَ قالَ القولَ إذْ قالَ، أم حَلَمْ
كه آیه در اینجا به معنی داستانی از من و خبری از من آمده است. (2)
و گفتهاند كه از آیت قرآن به نجم هم تفسیر شده كه فرمود:
«وَ النَّجْمِ إِذَا هَوَى» (س53 آ 1).
دربارهی كلمهی «آیه» بحثهای مختلفی پیش آمده است. از جمله آنكه در مورد وزن «آیة» سیبویه میگوید: بر وزن فَعَله (بفتح عین) است و اصلش اییه بوده، ولی كسائی میگوید: اصل آیه، آییه بر وزن فاعله میباشد (كه لام یا عین آن به تخفیف رفته و اگر كامل بیاید آییه است) (3) فرّاء و بروایتی سیبویه گفته كه اصل آن أیَّه بر وزن فَعْله (بسكون عین) بوده و بعضی از كوفیان گفتهاند كه اصلش اَیِیَه بر وزن فَعِله (به كسر عین) بوده است. (4) همچنین گفتهاند كه اصل آن اَوَیَه (به فتح واو) است و نسبت به آن اَوَوِیٌّ می شود. (5)
دیگر از این بحثها این است كه آیا این كلمه اصلاً عربی است و یا جزء لغات بیگانه است؟ آرتور جفری این كلمه را جزء لغات بیگانهی قرآن به حساب آورده (6) ولی در معربّات ابن السبكی و ابن حجر و سیوطی ضبط نشده است. گفتهاند كه لفظ آیه اصلاً عبری است و اصل عبری آن «آته» به معنی نشان تشخیص و به معنی معجزه است. در كتاب اوستا نیز بیشتر آیات با كلمهی «آات» به معنی آنگاه شروع میشود.
به هر صورت، این معانی مختلفهی آیه در لغت، از هر ریشه و به هر وزنی كه باشد، همه به هم پیوسته و مرتبطند. آیه در قرآن مجید اطلاق به قسمتی از كلمات میشود كه از ماقبل و مابعد خود منقطع بوده و در ضمنِ سورهای آمده باشد. مناسبت میان این معنی اصطلاحی و معانی لغوی هم كه گذشت خود روشن و آشكار است. چه آیهی قرآنی خود معجزه است. نشانهای است بر راستی گفتار پیامبر خدا، عبرت و پندی است بر بندگان خدا، شگفتی آور است از نظر بلندی و اعجاز، معنی جماعت و گروه هم میدهد. زیرا از كلمات و حروف تركیب یافته، در آن براهین و ادلهای است شامل هدایت و علم و نیز از داستانها و قصص گذشته بازگو است.
شناسایی آیه:
حال این سخن پیش میآید كه راه شناسایی آیهی قرآنی و موارد قطع آن از آیهی پیش و آیهی بعد چیست؟- در این باره راهی جز آنچه خود شارع مقدس گفته و سنتی كه برقرار نهاده وجود ندارد. قیاس و رأی را در این مورد مجالی نبوده است و شناسایی آیه بستگی محض به تعلیم و ارشاد او دارد و بس. زیرا اگر پایهی كار قیاس و رأی بود شاید ترتیب آیات چنین كه هست قرار نمیگرفت. مثلاً «المص» را آیهای شمردهاند ولیكن همانند آن را چون «المر» آیتی ندانستهاند و همچنین «یس» آیهای شمرده شده و مانند آن «طس» آیتی مستقل به شمار نیامده است و باز «حم عسق» را دو آیه شمردهاند و نظیر آن را كه «كهیعص» باشد یك آیه به شمار گرفتهاند. در صورتی كه اگر مبنای كار قیاس و رأی بود، بیگفتگو حكم دو مورد همانند را مانند هم مینهادند و تقسیم آیات چنین گونه گون پیش نمیآمد. (6) در میان قاریان مختلف قرآن كوفیان روش شبیه آن داشتند كه گفتیم. زیرا ایشان هر یك از «فواتح سور» را كه در آن چیزی از حروف هجاء باشد آیهای محسوب داشتهاند مگر «حم عسق» را كه دو آیه شمردهاند و جز «طس» را. آنچه هم كه در آن حرف «ر» باشد مانند: «الر» و «المر» و حروف مفردی مثل: «ق، ن، ص» را آیهی كامل نگرفتهاند. غیر كوفیان نیز هیچیك از «فواتح سور» را آیهی كامل نشمرده اند. البته این خلاف، توقیفی بودن مسأله را نمیتواند نقض كند زیرا همهی این موارد بستگی به تعلیم و تبلیغ شارع داشته است. چنانكه كلمهی «الرحمن» در صدر سورهی پنجاه و پنجم آیهای شمرده شده و همچنین كلمهی «مدها متان» چنانكه وارد شده آیتی به حساب آمده است.چنانكه مشهور است نبی اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) خود آیات را تعیین میفرمود و باز نمونههای دیگری بدست داده می شود:
بخاری و ابوداود و نسائی نقل كردهاند كه پیامبراكرم به ابوسعید بن المعلی دربارهی بزرگترین سورههای قرآنی فرمود: «الحمدلله رب العالمین» است كه سبع المثانی و قرآنی عظیم است كه به من اعطاء شده- آلوسی نیز در روح المعانی از ابوهریره نقل میكند كه ابیّ بن كعب «امّ القرآن»را بر پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خواند. حضرت فرمود: «سوگند به او كه روحم در دست اوست. خداوند فرو نفرستاد در توراة، و نه در انجیل و نه در زبور و نه در قرآن، مانند آن را. آن سبع المثانی و قرآن عظیمی است كه به من اعطاء شده». این دو روایت و روایات بسیار دیگر نشان میدهد كه منظور از «سبع المثانی» (7) در كریمهی شریفهی: «وَ لَقَدْ آتَیْنَاکَ سَبْعاً مِنَ الْمَثَانِی وَ الْقُرْآنَ الْعَظِیمَ» (8) سورهی فاتحة الكتاب است كه هفت آیه دارد. همچنین روایت بسیار معروفی است كه پیامبراكرم فرمود: «هر چیز را منتهای شرفی و تاركی است و تارك درخشان قران سورهی بقره است و در آن بزرگوارتر آیههای قرانی آیة الكرسی است. » (9)
«بوذر غفاری از مصطفی پرسید كه از قرآن كدام سوره مِه؟ جواب داد كه سوره البقرة- پرسید كه از این سوره كدام آیه بزرگوارتر؟ - گفت: آنچه در آن كرسی یاد كرده است. یعنی آیةالكرسی كه پنجاه كلمه است همه تقدیس خداوند عزّوجلّ» (10)
مسلم و ترمذی نیز از ابیّ بن كعب گفتهاند كه رسول خدا فرمود: ای ابوالمنذر! آیا میدانی كدام آیه از كتاب خدا با تو هست كه بزرگتر آیه است؟ -گفتم: «الله لا اله الا هو الحیّ القیوم». پس زد به سینهی من و گفت: گوارا باد بر تو دانش ای ابوالمنذر... »
امام احمد در مسندش از ابن مسعود نقل میكند: «فروخواند بر من رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) سورهای از «ثلاثین» از آل حم. گفت: یعنی الاحقاف. زیرا سورهای هم كه چند آیه بیش از 30 آیه داشته باشد «ثلاثین» خوانده میشد. ابن عربی نیز گفت: «پیامبر خدا فرمود: فاتحه هفت آیه و سورة الملك 30 آیه دارد.
بعضی از دانشمندان گفتهاند: پارهای از آیات سماعی و توقیفی و پارهی دیگر قیاسی است و شناسائی آن بستگی به كلمهی آخر آیه دارد، نظیر آن قرینهی سجع در نثر و قافیهی بیت در شعر است.
گاهی هم از روی مجاز و توسع به قسمتی و یا به بیشتر از یك آیه نیز «آیه» اطلاق كردهاند. نمونهی اطلاق آیه بر قسمتی از آیه قول ابن عباس است كه گفت: امیدواركنندهتر آیه در قرآن «وَ إِنَّ رَبَّکَ لَذُو مَغْفِرَةٍ لِلنَّاسِ عَلَى ظُلْمِهِمْ» میباشد و حال آنكه این جمله باتفاق بعض از آیه است و نمونهی اطلاق آیه بر بیشتر از یك آیه قول ابن مسعود است كه گفت: محكمترین آیه «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرّاً یَرَهُ» میباشد و میدانیم كه اینها دو آیه است.
پینوشتها
1. این قول را از ابوعمرو شیبانی (متوفی 213هـ) باز گفتهاند و بدنبال آن آمده: «ای لم یَدَعُوا و راءَهم شیئاً» خزانه 3: 137.
2. دیوان كعب ص64- «انه ایقظان» نیز ضبط شده ولی محمدشاكر در شرح كتاب طبقات فحول الشعراء ابن سلام: 89 آن را «آیه» میداند.
3. النهایه ابن اثیر1: 88.
4. مقدمهی ابن عطیه بر تفسیر الجامع المحرر: مقدمتان: 284.
5. النهایه ابن اثیر1: 88.
6. Arthur Jeffery:The foreign Vocabulary of the Qur"an
7. زرقانی: مناهل العرفان1: 333.
8. منهاج النجاة 1: 207.
9. سورهی 15 الحجر آیهی 87.
10. ترمذی: ثواب القرآن: 2، الدارمی: فضائل القرآن: 13، احمد بن حنبل5: 26، مقدمتان: 29.
11. میبدی: كشف الاسرار1: 40.
رامیار، محمود؛ (1392)، تاریخ قرآن، تهران: انتشارات امیركبیر، چاپ سیزدهم