قرآن در وصيت‏نامه امام خمينى (ره)

وصيت نامه حضرت امام خمينى مشحون از معارف قرآنى است و در آن به‏طور صريح يا به طريق اشاره به آياتى از قرآن استناد شده است; نظير نقطه‏جمع بودن قرآن براى همه مسلمانان بلكه همه انسانها، مبارزه با طاغوت، ودر موارد بسيارى نيز به كلمات و تعابيرى از قرآن تمثل جسته شده است;مثل: شجره خبيثه، بقية الله، خاتم النبيين و مفسد فى الارض. همچنين ازجايگاه قرآن در جوامع اسلامى و تحذير از برداشتهاى انحرافى و التقاطى‏از قرآن سخن گفته شده است.
شنبه، 7 دی 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
قرآن در وصيت‏نامه امام خمينى (ره)
قرآن در وصيت‏نامه امام خمينى (ره)
قرآن در وصيت‏نامه امام خمينى (ره)

نويسنده:دكتر ابوالفضل خوش‏منش

چكيده

وصيت نامه حضرت امام خمينى مشحون از معارف قرآنى است و در آن به‏طور صريح يا به طريق اشاره به آياتى از قرآن استناد شده است; نظير نقطه‏جمع بودن قرآن براى همه مسلمانان بلكه همه انسانها، مبارزه با طاغوت، ودر موارد بسيارى نيز به كلمات و تعابيرى از قرآن تمثل جسته شده است;مثل: شجره خبيثه، بقية الله، خاتم النبيين و مفسد فى الارض. همچنين ازجايگاه قرآن در جوامع اسلامى و تحذير از برداشتهاى انحرافى و التقاطى‏از قرآن سخن گفته شده است.
كليد واژه‏ها: وصيت نامه، امام خمينى، وحدت، طاغوت، التقاط،تمثلات قرآنى.

1. مقدمه

حضرت امام خمينى (ره) مجدد و احياگر معارف اسلام در قرن اخير، يكى از تربيت‏شدگان مكتب قرآن كريم است. بزرگترين افتخار او صرف عمرى پر بركت در پيروى‏از مذهبى است كه مى‏خواهد حقايق قرآنى را كه سراسر از وحدت بين مسلمين بلكه‏بشريت دم مى‏زند، از مقبره‏ها و گورستان‏ها نجات داده و به عنوان بزرگترين نسخه‏نجات دهنده بشر از جميع قيودى كه بر پاى و دست و عقل و قلب او پيچيده است واو را به سوى فنا و نيستى و بردگى و بندگى طاغوتيان مى‏كشاند نجات دهد.
امام (ره) خود از چشمه آب حيات قرآنى نوشيده و شمه‏اى از آنچه چشيده براى‏نسل‏ها و عصرها باز گفته است. همچنان كه پس از حيات خاكى خويش، وصيت‏نامه‏اى سراسر نور و حكمت قرآنى را فرا راه پويندگان راه خويش قرار داده است.
اين مقال مى‏كوشد بخشى از ابعاد تاثير عينى قرآن را در اين سند مستحكم بررسى‏كند .

2. قرآن كريم «نقطه جمع همه مسلمانان بلكه عائله بشرى‏»[1]

در اين زمينه توجه به آن چه در دو سوره مؤمنون و شورى آمده، مناسب است. خداى‏تعالى در سوره مؤمنون فرموده است:
«يا ايها الرسل كلوا من الطيبات و اعملوا صالحا انى بما تعملون عليم و ان هذه امتكم‏امة واحدة و اناربكم فاتقون‏» [مؤمنون، 51 و 52]. (1)
از آيه اخير و آيه‏اى ديگر كه نظير آن است و خواهد آمد، معمولا در مواردى نظيروحدت بين شيعه و سنى استفاده مى‏شود; لكن قرآن كريم اين نداى وحدت را پس ازذكر سرگذشت نوح [مؤمنون، 23] و پيامبرى ديگر پس از وى بدون تصريح به نام او[مؤمنون، 32] و پيامبرانى ديگر مانند [مؤمنون، 44] موسى و هارون [مؤمنون، 45] و فرزندمريم [مؤمنون، 50] و خطاب به همه رسل مى‏آورد. همچنان كه در سوره انبياء پس ازذكر سرگذشت‏هايى از رسول گرامى اسلام‏صلى الله عليه وآله وسلم [آنبياء، 3 به بعد] و عموم قريه‏هاى‏ديگر [انبياء، 11] و موسى و هارون [انبياء، 48]، ابراهيم [انبياء، 51]، لوط [انبياء، 71]، اسحاق‏و يعقوب [انبياء، 72]، نوح [انبياء، 76]، داوود و سليمان [انبياء، 78]، ايوب [83]، اسماعيل وادريس و ذالكفل [انبياء، 85]، ذاالنون [انبياء، 87]، ذكريا [انبياء، 89]، يحيى [انبياء، 90] و مريم[انبياء، 91] مى‏فرمايد: «ان هذه امتكم امة واحدة و انا ربكم فاعبدون‏» [انبياء، 92] و درنهايت مهر ختم اين سلسله طولانى، ذكر خاتم رسولان و خطابى به اوست كه: «و ماارسلناك الا رحمة للعالمين‏» [انبياء، 107] اين رحمت فراگير، در بر گيرنده تمامى‏عالميان است; چنان كه در همين سوره درباره كتاب وى به تمامى اهل عالم‏مى‏فرمايد: «و هذا ذكر مبارك انزلناه افانتم له منكرون‏» [انبياء، 50]. (2)
قرآن كريم در اين سوره‏ها و سوره‏هايى ديگر [نظير، شورى 12] نقطه جمع بودن‏خود را نه تنها براى مسلمانان بلكه به فرموده حضرت امام (ره) براى عائله بشرى‏نشان مى‏دهد.

3. ارزيابى امام (ره) از جايگاه قرآن در جوامع اسلامى

حضرت امام در اين زمينه به نكات ذيل توجه داده است:
1 - كشيده شدن قرآن به گورستان‏ها: حضرت امام (ره) ضمن اشاره‏اى گذرا به‏آن‏چه پس از شهادت حضرت على‏عليه السلام، بر قرآن رفته مهجوريت قرآن را در زمان‏معاصر ياد آور مى‏شود كه به گورستان‏ها و مقبره‏ها كشانيده شده است و افتخار او وامت او - چنان كه اشاره شد - به صحنه حيات آوردن اوست.
2 - چاپ و توزيع قرآن توسط طواغيت: حضرت امام (ره) موضوع مهم ديگرى‏را نيز در نظر قرار داده كه عبارت از چاپ توزيع مصحف توسط حاكمان جور و باصرف هزينه‏هاى گزاف از محل بيت المال مسلمين جهت نمايش‏هاى تبليغاتى است‏و از اين بين به محمد رضا پهلوى و بعضى شيوخ عرب اشاره مى‏فرمايد.
بايد گفت اين گونه اعمال به دو شخصى كه امام (ره) در وصيت نامه ذكر مى‏كند،اختصاص ندارد و مقصد امام نيز تعيين جايگاه قرآن مهجور در جوامع اسلامى فعلى‏است; نه احصاى اشخاص.
امروزه مصاحف گوناگون توسط احكام و سلاطين جور در بيشتر كشورهاى‏عربى و اسلامى و صد البته با نام و نشان آنان بر روى جلد يا صفحه آغازين آن چاپ وتوزيع مى‏شود.
برگزارى مسابقات پرطمطراق و بى محتوانى قرآنى و تخصيص جايزه‏هاى چشم‏پركن چند ده هزار دلارى براى شركت كنندگانى محدود و اغلب تكرارى در برخى ازاين كشورها، تلاشى ديگر از همين باب جهت كسب مشروعيت مذهبى و مقبوليت‏مردمى است.

4. مبارزه با طاغوت و افشاى آن

در وصيت نامه حضرت امام (ره) بارها لفظ طاغوت، طواغيت، طاغوتيان و... به كاررفته است. ناميدن حكومت‏هاى غير الهى به طاغوت از مبادى فقه سياسى امام (ره) وآن نيز منبعث از قرآن كريم است. چنان كه مى‏بينيم حضرت ايشان در دروس‏«حكومت اسلامى‏» خود به اين موضوع اشاره و مقبوله عمر بن حنظله را نقل مى‏كندو آن را مورد توجه قرار مى‏دهد.
عمر بن حنظله مى‏گويد: "از امام صادق‏عليه السلام درباره دو نفر از دوستان (يعنى شيعه)كه نزاعى در مورد قرض يا ميراث بينشان بود و به قضات (تحت نظر دستگاه‏خلافت) براى رسيدگى مراجعه كردند، سؤال كردم كه آيا چنين مراجعه‏اى رواست.امام فرمود: هر كه در مورد دعاوى حق يا دعاوى نا حق به ايشان مراجعه كند و هرآنچه را در مورد وى حكم كرده شده بگيرد، اگر حق ثابت وى نيز باشد، سحت و حرام‏خواهد بود. زيرا آن را به حكم طاغوتى گرفته كه خداى تعالى امر فرموده است كه به‏آن كفر ورزيده شود: «يريدون ان يتحاكموا الى الطاغوت و قد امروا ان يكفروابه‏» (3) [نساء، 60] تا پايان حديث [2].
نكته دقيق‏تر اين كه حضرت امام (ره) در وصيت نامه غير از طواغيت، «ازآخوندهاى خبيث‏تر از طاغوتيان‏» ياد مى‏كند[3] . همان گونه كه قرآن كريم بر نقش‏دلالان مظلمه‏هاى طواغيت تصريح و تاكيد مى‏كند و از آنان با تعابيرى همچون‏«جبت‏» و «ملا» ياد مى‏كند. نقش ملا در سوره اعراف در فتنه گرى و حتى تحريك‏طاغوت بزرگ، بسيار بارز است:
قال الملا من قوم فرعون ان هذا لساحر عليم (4) [اعراف،109] و قال الملا من قوم‏فرعون اتذر موسى و قومه ليفسدوا فى الارض و يذرك و آلهتك قال سنقتل انباءهم‏و نستحيى نساءهم و انا فوقهم قاهرون (5) [اعراف، 127].
به گفته راغب «ملا» عبارت از جماعتى چشم پركن است كه اتفاق نظر پيدا مى‏كنندو اين جماعت مى‏تواند متشكل اصناف گوناگون باشد از قضا در آيه‏127 نيز اين ملا غصه‏دار امر دين و فساد در زمين و عبادت آلهه هستند و بر اثرتحريك آنان است كه فرعون وعده خونريزى مى‏دهد.
امام (ره) در عين حال از روحانيونى كه بازى سياست‏بازان را خورده [4] و نيز از«آخوندهاى بى اطلاع از مصالح مسلمين‏» [5] و نيز روحانى نمايانى كه گمان نداردموفق به توبه شوند ياد مى‏كند [6]. البته در مواضع متعدد ديگر خدمات روحانيون‏اصيل و متعهد را مى‏ستايده و از «مرحوم مدرس آن روحانى متعهد، پاك سيرت وپاك انديشه‏» تجليل مى‏كند[7] و نيز بر جدايى روحانيون از دانشگاهيان بيم مى‏دهد.

5. دغدغه حضرت امام از برداشت‏هاى ناشيانه و التقاطى از قرآن

امام خمينى در قسمتى از وصيت نامه مى‏نويسد: «بعضى كج فهمان بى اطلاع از رژيم‏حكومت اسلامى و از مسائل سياسى حاكم در اسلام در گفتار و نوشتار خود طورى‏وانمود كرده‏اند -و باز هم دست‏برنداشته‏اند- كه اسلام طرفدار بى مرز و حد سرمايه‏دارى و مالكيت است و با اين شيوه كه با فهم كج‏خويش از اسلام برداشت نموده‏اندچهره نورانى اسلام را پوشانيده و راه را براى مغرضان و دشمنان اسلام باز نموده كه‏به‏اسلام بتازند [...]. يك دسته با كج فهمى‏ها و بى اطلاعى از اسلام و اقتصاد سالم آن درطرف مقابل دسته اول قرار گرفته و گاهى با تمسك، به بعضى آيات يا جملات نهج‏البلاغه، اسلام را موافق با مكتب‏هاى انحرافى ماركس و امثال او معرفى نموده‏اند وتوجه به ساير آيات و فقرات نهج‏البلاغه ننموده‏اند"[8].
از ديدگاه حضرت امام (ره)، عمل اين گونه افراد، از باب «نؤمن ببعض و نكفرببعض‏» (6) [نساء، 150] و يا دست كم نداشتن روش تدبرى و فهم قرآن به قرآن است كه‏تنها راه فهم صحيح قرآن كريم مى‏باشد[9].

6. بهره‏گيرى امام از تعابير قرآنى

خداى تعالى معانى ملكوتى و ازلى و ابدى را لباس بيان پوشانيده و كاخى عظيم وگزند نايافتنى را با مصالحى معين پى افكنده است. اين مصالح صرفا عبارت ازحروف عربى و كلمات زبان عربى مصطلح نيست، بلكه آنچه اين توانايى را به اين‏زبان بخشيده نحوه تركيب و ارتباط متقابل هزاران لفظ و عبارت و آيه با يكديگراست; همان گونه كه در يك بناى عظيم و برجسته، آن چه تمايز بخش از بناهاى ديگراست نحوه تركيب و كاربرد سنگ و گل و آجر و نه خود آن هاست.
به كارگيرى تعابير قرآنى در حوزه گفتار و نوشتار راه را براى انديشيدن به اين‏كتاب و بارورى و پويايى قلوب در پرتو آن را فراهم مى‏سازد. به علاوه، تعابير ومصطلحات قرآنى، توانايى حل مفاهيم وسيع و بلند مورد نياز بشر را به صورت همه‏جانبه و فراگير دارند، در حالى كه اين توانايى در ترجمه‏ها و معادل‏هاى ديگر سراغ‏نمى‏رود.
ترويج و به كارگيرى تعابير قرآنى از يكسو بيانگر ميزان تربيت پذيرى از مكتب‏وحى و از سوى ديگر موجب ترويج معارف قرآنى و بارور سازى انديشه انسان‏ها بابذر الفاظ و تعابير قرآنى است. چنين چيزى در حال حاضر يكى از واجبات موكدفرهنگى در عرصه كتب، مطبوعات و گفتار است; چنان كه كمبود آن در معناى‏مطبوعاتى، نوشتارى و فرهنگى كشور احساس مى‏شود. از اين رو با اين نگرش،برخى تعابير و اصطلاحات قرآنى مورد استعمال حضرت امام (ره) را در وصيت نامه‏مرور مى‏كنيم:
6.1. شجره خبيثه
امام در خطبه آغازين وصيت نامه، پس از ذكر حديث ثقلين و تسبيح و حمد الهى ونيز ورود بر پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم و آل او بر ظالمان در حق آنان لعنت مى‏فرستد و آنان را اصل‏شجره خبيثه مى‏خواند.
تعبير «شجره خبيثه‏» در سوره ابراهيم چنين آمده است:
«و مثل كلمة خبيثة كشجرة خبيثة‏» (7) [ابراهيم، 26]. در اين سوره پس از آيات مذكور،به نحو استيناف، سخن از كسانى مى‏رود كه نعمت‏خدا را از روى كفر دگرگون كردندو قوم خود را به هلاكت كشاندند:
الم‏تر الى الذين بدلوا نعمة الله كفرا و احلوا قومهم‏دار البوار[ابراهيم] نتيجه بارز،دگرگون ساخت نعمت‏خدا و ورود به خانه هلاكت، همان مصائبى است كه شمه‏اى‏از آن در آغاز وصيت نامه آمده است.
ايشان مى‏نويسد: «از جمله مسائل اسف‏انگيزى كه بايد براى آن خون گريه‏كرد»[1] عقب زدن «مفسران حقيقى قرآن و آشنايان به حقايق است كه سراسر قرآن‏كريم را از پيامبر صلى الله عليه و آله دريافت كرده بودند»[11].
روايات متعدد معصومين‏عليهم السلام نيز بر تطبيق آيه‏هاى فوق يعنى شجره خبيثه و نيزتبديل نعمت الهى بر دشمنان اهل بيت‏به ويژه بنى اميه تاكيد مى‏كند[12].
6.2. توبيخ خداوند در سوره توبه نسبت‏به برخى اصحاب پيامبر
امام (ره) كه همواره توجه به مردم را سر لوحه انديشه و عمل مبارك خويش داشتند،در بخشى از وصيت نامه، امت‏خود را برتر از ملت‏حجاز در عهد رسول الله‏صلى الله عليه وآله وسلم به‏دليل بهانه‏جويى‏هاى آنان در برابر امر حق مى‏شمارد و در اين باره به توبيخ الهى درمورد آنان در سوره توبه اشاره‏اى تلميح‏وار مى‏كند و مى‏گذرد.
برخى از آيات سوره توبه كه متضمن اين عقاب و توبيخ شديد است و در آخر به‏برخى از آنان وعيد جهنم مى‏دهد بدين قرار است:
و لو ارادوا الخروج لاعدوا له عدة ولكن كره الله انبعاثهم فثبطهم و قيل اقعدوا مع‏القاعدين لو خرجوا فيكم مازادوكم الا خبالا و لاوضعوا خلالكم يبغونكم الفتنة وفيكم سماعون لهم والله عليم بالظالمين لقد ابتغوا الفتنة من قبل و قلبوا لك الامورحتى جاء الحق و ظهر امر الله و هم كارهون و منهم من يقول ائذن لى و لا تفتنى الافى الفتنة سقطعوا و ان جهنم لمحيطة بالكافرين[توبه، 46 - 49]:(و اگر [به راستى]اراده بيرون رفتن داشتند، قطعا براى آن ساز و برگى تدارك مى‏ديدند، ولى‏خداوند راه افتادن آنان را خوش نداشت; پس ايشان را منصرف گردانيد و [به‏آنان] گفته شد: «با ماندگان بمانيد». اگر با شما بيرون آمده بودند جز فساد براى‏شما نمى‏افزودند و به سرعت‏خود را ميان شما مى‏انداختند و در حق شمافتنه‏جويى مى‏كردند و در ميان شما جاسوسانى دارند [كه] به نفع آنان [اقدام‏مى‏كنند] و خدا به [حال] ظالمان داناست. در حقيقت، پيش از اين [نيز] در صددفتنه‏جويى بر آمدند و كارها را بر تو وارونه ساختند، تا حق آمد و امر خداآشكار شد، در حالى كه آنان ناخشنود بودند و از آنان كسى است كه مى‏گويد:«مرا [درماندن] اجازه داد به فتنه‏ام مينداز» هش‏دار، كه آنان خود به فتنه‏افتاده‏اند، و بى ترديد جهنم بر كافران احاطه دارد).
6.3. تعابير قرآنى ديگر
1 - امام از پيامبر اكرم‏صلى الله عليه وآله وسلم با اين تعابير قرآنى ياد مى‏كند: حضرت بقية الله [13]: بقية الله‏خيرلكم ان كنتم مؤمنين (8) [هود، 86]، خاتم‏النبيين [14]: ولكن رسول الله و خاتم‏النبيين[احزاب، 30]، رسول الله ‏صلى الله عليه وآله وسلم در موارد فراوان: ولكن رسول الله و خاتم‏النبيين[احزاب، 40].
گفتنى است تركيب «بقية الله‏» در قرآن در شان امام عصرعليه السلام نازل نشده است، لكن‏تعبير و اصطلاحى است قرآنى كه حضرت بدان ملقب گشته‏اند و امام (ره) نيز از ميان‏القاب و صفات حضرت، اين تعبير قرآنى را برگزيده است.
2 - رها كردن بشر از تمام اغلال و بردگى‏ها [15]: و يضع عنهم اصرهم و الاغلال‏التى كانت عليهم (9) [اعراف، 157].
3 - و بيده ملكوت كل شى‏ء (10) ،[يس، 83]،[16].
4 - وسواس خناسان [17]: من شرالواسواس الخناس (11) [ناس، 4].
5 - صراط مستقيم [18]: و انك لتهدى الى صراط مستقيم (12) [شورى، 52].
6 - ان تنصروا الله ينصركم و يثبت اقدامكم (13) [محمدصلى الله عليه وآله وسلم، 7]،[19].
7 - لقاء الله [20]: من كان يرجو لقاء الله فان اجل الله لآت (14) [عنكوبت، 4].
8 - ارحم الراحمين [21]: و هو ارحم الراحمين (15) [يوسف، 92].
9 - مفسد فى الارض [22]: مفسدون فى الارض (16) [كهف، 94].
10 - انا لله و انا اليه راجعون (17) [بقره، 156]، [23].
11 - يا ليتنا كنا معكم فنفوز فوزا عظيما[24]: يا ليتنى كنت معهم فافوز فوزاعظيما (18) [نساء، 73].
12 - ان شاء الله در موارد فروان: و لا تقولن لشى‏ء انى فاعل ذلك غدا الا ان يشاءالله (19) [كهف، 23 و 24].
13 - اولياء الله الا ان اولياء الله لاخوف عليهم و لا هم يحزنون (20) [يونس، 62].
14 - وليده علم الاسماء [26]: و علم آدم الاسماء كلها (21) [بقره، 31].
برخوردارى انسان از توانايى نيل به درجاتى نظير علم الاسماء و قاب قوسين‏اوادنى [نجم، 9]، موضوعى است كه نظر حضرت امام (ره) را بسيار به خود جلب كرده‏است. همچنان كه مطلع يكى از اشعار ايشان نيز بيت زير است:
گر تو آدم‏زاده هستى علم الاسماء چه شد قاب قوسين‏ات كجا رفته است اوادنى چه شد[27]
تنها وجود چنين آرمان‏هايى است كه مى‏تواند از يك انسان، اين همه مجاهدت وكوشش بيافريند. حضرت امام (ره) اين آرمان را براى فرد و جامعه مى‏خواست;
همچنان كه حكومت الهى را [تنها] يكى از آرمان‏هاى قرآن كريم مى‏دانست [28] وبراى نيل به چنين آرمانى او را از هرگونه انانيت و سستى و كاستى باز داشت و به‏مرتبه‏اى رساند كه كلامى جاويد و گهربار را در پايان وصيت نامه بر قلم جارى سازدو ما همان را نيز مسك الختام اين مقال قرار مى‏دهيم.
15 - «با دلى آرام و قلبى مطمئن و روحى شاد و ضميرى اميدوار به فضل‏و رحمت‏خدا از خدمت‏خواهران و برادران مرخص و به سوى جايگاه ابدى سفرمى‏كنم‏» كه اشاره به چنين آياتى است: «يا ايتها النفس المطمئنة ارجعى الى ربك راضية‏مرضية‏» [فجر ، 27 و 28] و نيز «الا بذكر الله تطمئن القلوب‏»[رعد، 27]. اين سخنى است كه‏تاكنون هيچ يك از رهبران سياسى غير از معصومين نتوانسته است‏ختام عملكردخويش قرار دهد (22) .
منابع
1. خمينى (امام): وصيت نامه حضرت امام خمينى، چ‏1، قم، انتشارات صحفى، 1368ش، مقدمه، ص‏15.
2. همو; حكومت اسلامى، بى چا، بى جا، بى تا، ص‏116 و 117 و حر عاملى، محمد بن حسن; وسايل الشيعه،ط‏5، بيروت، دار احياء التراث العربى، بى تا، ج‏18، ص‏98.
3. همو; وصيت نامه، مقدمه، ص‏5.
4. همان، ص‏26.
5. همان، مقدمه، ص‏9.
6. همان، ص‏43.
7. همان، ص‏40.
8. همان، ص‏42.
9. طباطبايى، سيد محمد حسين; الميزان، بى چا، قم، انتشارات جامعة المدرسين، بى تا ج‏1، مقدمه، ص‏12.
10. خمينى (امام)، پيشين، مقدمه، ص‏3.
11. همان، ص‏5.
12. بحرانى، سيد هاشم، البرهان فى تفسير القرآن، بى چا، قم بى تا، ج‏2، ص 310 - 13312. خمينى (امام)، پيشين، مقدمه، ص‏11.
14. همان، ص‏14.
15. همان، ص‏7.
16. همان، ص‏11.
17. همان.
18. همان، متن، ص‏20.
19. همان.
20. همان، ص‏34.
21. همان، ص‏37.
22. همان، ص‏41.
23. همان، ص‏44.
24. همان، ص‏46.
25. همان، ص‏14.
26. همان.
27. همو; ديوان امام خمينى، چ‏3، قم، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى، 1373ش، ص‏94.
28. همو; وصيت نامه، پيشين، مقدمه، ص‏4.

پی نوشت:

1) اى فرستادگان، از پاكيزه‏ها بخوريد و عمل صالح انجام دهيد. من به آن چه مى‏كنيد دانايم و در حقيقت‏اين مت‏شماست كه امتى يگانه است و من پروردگار شمايم، پس در برابر من تقوا داشته باشيد.
2) و اين ذكرى است مبارك كه فرو فرستاده‏ايم، آيا آن را منكريد؟!
3) مى‏خواهند طاغوت را حاكم ميان خويش قرار دهند حال آن كه امر شده بودند بدان كفر بورزند.
4) ملا»قوم فرعون گفتند: بى شك اين ساحرى كاردان است.
5) و «ملا» قوم فرعون گفتند: آيا موسى و قومش را وا مى‏گذارى تا در زمين فساد كنند و [آنان نيز] تو وخدايانت را واگذارند؟ گفت: به زودى پسرانشان را مى‏كشيم و زنانشان را زنده مى‏گذاريم و ما بر آنان[غالب] و قاهريم.
6) به برخى ايمان مى‏آوريم و به برخى ديگر كفر مى‏ورزيم.
7) و مثل‏كلمه خبيث، همانند شجره خبيث است.
8) باقيمانده خدا براى شما بهتر است اگر مؤمن هستيد.
9) و ميثاق‏هاى سنگين و اغلالى را كه بر آنان بوده، از آنان فرو مى‏گذارد.
10) و ملكوت هر چيز به دست اوست .
11) از شر وسوسه‏گر همواره پنهان شونده.
12) و بدون شك تو به سوى صراطى مستقيم هدايت مى‏كنى.
13) اگر خدا را يارى كنيد، شما را يارى مى‏كند و گام‏هاى شما را استوار مى‏گرداند.
14) هر كس به لقاى خدا اميد دارد، پس [بداند] كه قطعا اجل خدا آينده است.
15) و او ارحم الراحمين است.
16) فساد كنندگان در زمين.
17) ما براى خداييم و به سوى او بازگشت كننده‏ايم.
18) كاش با آنان بودم و به فوزى عظيم نائل مى‏گشتم.
19) و در مورد هيچ چيز مگو كه من فردا انجام دهنده آنم.
20) زينهار كه اولياء خدا را هيچ بيم و حزنى نيست.
21) و به آدم، تمامى اسماء را تعليم داد.
22) تا خداوند، صادقان را از صدقشان پرسد. او براى كافران عذابى دردناك آماده ساخته است.

منبع:گنجینه معرفت




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط