قرآن در وصيتنامه امام خمينى (ره)
چكيده
كليد واژهها: وصيت نامه، امام خمينى، وحدت، طاغوت، التقاط،تمثلات قرآنى.
1. مقدمه
امام (ره) خود از چشمه آب حيات قرآنى نوشيده و شمهاى از آنچه چشيده براىنسلها و عصرها باز گفته است. همچنان كه پس از حيات خاكى خويش، وصيتنامهاى سراسر نور و حكمت قرآنى را فرا راه پويندگان راه خويش قرار داده است.
اين مقال مىكوشد بخشى از ابعاد تاثير عينى قرآن را در اين سند مستحكم بررسىكند .
2. قرآن كريم «نقطه جمع همه مسلمانان بلكه عائله بشرى»[1]
«يا ايها الرسل كلوا من الطيبات و اعملوا صالحا انى بما تعملون عليم و ان هذه امتكمامة واحدة و اناربكم فاتقون» [مؤمنون، 51 و 52]. (1)
از آيه اخير و آيهاى ديگر كه نظير آن است و خواهد آمد، معمولا در مواردى نظيروحدت بين شيعه و سنى استفاده مىشود; لكن قرآن كريم اين نداى وحدت را پس ازذكر سرگذشت نوح [مؤمنون، 23] و پيامبرى ديگر پس از وى بدون تصريح به نام او[مؤمنون، 32] و پيامبرانى ديگر مانند [مؤمنون، 44] موسى و هارون [مؤمنون، 45] و فرزندمريم [مؤمنون، 50] و خطاب به همه رسل مىآورد. همچنان كه در سوره انبياء پس ازذكر سرگذشتهايى از رسول گرامى اسلامصلى الله عليه وآله وسلم [آنبياء، 3 به بعد] و عموم قريههاىديگر [انبياء، 11] و موسى و هارون [انبياء، 48]، ابراهيم [انبياء، 51]، لوط [انبياء، 71]، اسحاقو يعقوب [انبياء، 72]، نوح [انبياء، 76]، داوود و سليمان [انبياء، 78]، ايوب [83]، اسماعيل وادريس و ذالكفل [انبياء، 85]، ذاالنون [انبياء، 87]، ذكريا [انبياء، 89]، يحيى [انبياء، 90] و مريم[انبياء، 91] مىفرمايد: «ان هذه امتكم امة واحدة و انا ربكم فاعبدون» [انبياء، 92] و درنهايت مهر ختم اين سلسله طولانى، ذكر خاتم رسولان و خطابى به اوست كه: «و ماارسلناك الا رحمة للعالمين» [انبياء، 107] اين رحمت فراگير، در بر گيرنده تمامىعالميان است; چنان كه در همين سوره درباره كتاب وى به تمامى اهل عالممىفرمايد: «و هذا ذكر مبارك انزلناه افانتم له منكرون» [انبياء، 50]. (2)
قرآن كريم در اين سورهها و سورههايى ديگر [نظير، شورى 12] نقطه جمع بودنخود را نه تنها براى مسلمانان بلكه به فرموده حضرت امام (ره) براى عائله بشرىنشان مىدهد.
3. ارزيابى امام (ره) از جايگاه قرآن در جوامع اسلامى
1 - كشيده شدن قرآن به گورستانها: حضرت امام (ره) ضمن اشارهاى گذرا بهآنچه پس از شهادت حضرت علىعليه السلام، بر قرآن رفته مهجوريت قرآن را در زمانمعاصر ياد آور مىشود كه به گورستانها و مقبرهها كشانيده شده است و افتخار او وامت او - چنان كه اشاره شد - به صحنه حيات آوردن اوست.
2 - چاپ و توزيع قرآن توسط طواغيت: حضرت امام (ره) موضوع مهم ديگرىرا نيز در نظر قرار داده كه عبارت از چاپ توزيع مصحف توسط حاكمان جور و باصرف هزينههاى گزاف از محل بيت المال مسلمين جهت نمايشهاى تبليغاتى استو از اين بين به محمد رضا پهلوى و بعضى شيوخ عرب اشاره مىفرمايد.
بايد گفت اين گونه اعمال به دو شخصى كه امام (ره) در وصيت نامه ذكر مىكند،اختصاص ندارد و مقصد امام نيز تعيين جايگاه قرآن مهجور در جوامع اسلامى فعلىاست; نه احصاى اشخاص.
امروزه مصاحف گوناگون توسط احكام و سلاطين جور در بيشتر كشورهاىعربى و اسلامى و صد البته با نام و نشان آنان بر روى جلد يا صفحه آغازين آن چاپ وتوزيع مىشود.
برگزارى مسابقات پرطمطراق و بى محتوانى قرآنى و تخصيص جايزههاى چشمپركن چند ده هزار دلارى براى شركت كنندگانى محدود و اغلب تكرارى در برخى ازاين كشورها، تلاشى ديگر از همين باب جهت كسب مشروعيت مذهبى و مقبوليتمردمى است.
4. مبارزه با طاغوت و افشاى آن
عمر بن حنظله مىگويد: "از امام صادقعليه السلام درباره دو نفر از دوستان (يعنى شيعه)كه نزاعى در مورد قرض يا ميراث بينشان بود و به قضات (تحت نظر دستگاهخلافت) براى رسيدگى مراجعه كردند، سؤال كردم كه آيا چنين مراجعهاى رواست.امام فرمود: هر كه در مورد دعاوى حق يا دعاوى نا حق به ايشان مراجعه كند و هرآنچه را در مورد وى حكم كرده شده بگيرد، اگر حق ثابت وى نيز باشد، سحت و حرامخواهد بود. زيرا آن را به حكم طاغوتى گرفته كه خداى تعالى امر فرموده است كه بهآن كفر ورزيده شود: «يريدون ان يتحاكموا الى الطاغوت و قد امروا ان يكفروابه» (3) [نساء، 60] تا پايان حديث [2].
نكته دقيقتر اين كه حضرت امام (ره) در وصيت نامه غير از طواغيت، «ازآخوندهاى خبيثتر از طاغوتيان» ياد مىكند[3] . همان گونه كه قرآن كريم بر نقشدلالان مظلمههاى طواغيت تصريح و تاكيد مىكند و از آنان با تعابيرى همچون«جبت» و «ملا» ياد مىكند. نقش ملا در سوره اعراف در فتنه گرى و حتى تحريكطاغوت بزرگ، بسيار بارز است:
قال الملا من قوم فرعون ان هذا لساحر عليم (4) [اعراف،109] و قال الملا من قومفرعون اتذر موسى و قومه ليفسدوا فى الارض و يذرك و آلهتك قال سنقتل انباءهمو نستحيى نساءهم و انا فوقهم قاهرون (5) [اعراف، 127].
به گفته راغب «ملا» عبارت از جماعتى چشم پركن است كه اتفاق نظر پيدا مىكنندو اين جماعت مىتواند متشكل اصناف گوناگون باشد از قضا در آيه127 نيز اين ملا غصهدار امر دين و فساد در زمين و عبادت آلهه هستند و بر اثرتحريك آنان است كه فرعون وعده خونريزى مىدهد.
امام (ره) در عين حال از روحانيونى كه بازى سياستبازان را خورده [4] و نيز از«آخوندهاى بى اطلاع از مصالح مسلمين» [5] و نيز روحانى نمايانى كه گمان نداردموفق به توبه شوند ياد مىكند [6]. البته در مواضع متعدد ديگر خدمات روحانيوناصيل و متعهد را مىستايده و از «مرحوم مدرس آن روحانى متعهد، پاك سيرت وپاك انديشه» تجليل مىكند[7] و نيز بر جدايى روحانيون از دانشگاهيان بيم مىدهد.
5. دغدغه حضرت امام از برداشتهاى ناشيانه و التقاطى از قرآن
از ديدگاه حضرت امام (ره)، عمل اين گونه افراد، از باب «نؤمن ببعض و نكفرببعض» (6) [نساء، 150] و يا دست كم نداشتن روش تدبرى و فهم قرآن به قرآن است كهتنها راه فهم صحيح قرآن كريم مىباشد[9].
6. بهرهگيرى امام از تعابير قرآنى
به كارگيرى تعابير قرآنى در حوزه گفتار و نوشتار راه را براى انديشيدن به اينكتاب و بارورى و پويايى قلوب در پرتو آن را فراهم مىسازد. به علاوه، تعابير ومصطلحات قرآنى، توانايى حل مفاهيم وسيع و بلند مورد نياز بشر را به صورت همهجانبه و فراگير دارند، در حالى كه اين توانايى در ترجمهها و معادلهاى ديگر سراغنمىرود.
ترويج و به كارگيرى تعابير قرآنى از يكسو بيانگر ميزان تربيت پذيرى از مكتبوحى و از سوى ديگر موجب ترويج معارف قرآنى و بارور سازى انديشه انسانها بابذر الفاظ و تعابير قرآنى است. چنين چيزى در حال حاضر يكى از واجبات موكدفرهنگى در عرصه كتب، مطبوعات و گفتار است; چنان كه كمبود آن در معناىمطبوعاتى، نوشتارى و فرهنگى كشور احساس مىشود. از اين رو با اين نگرش،برخى تعابير و اصطلاحات قرآنى مورد استعمال حضرت امام (ره) را در وصيت نامهمرور مىكنيم:
6.1. شجره خبيثه
امام در خطبه آغازين وصيت نامه، پس از ذكر حديث ثقلين و تسبيح و حمد الهى ونيز ورود بر پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم و آل او بر ظالمان در حق آنان لعنت مىفرستد و آنان را اصلشجره خبيثه مىخواند.
تعبير «شجره خبيثه» در سوره ابراهيم چنين آمده است:
«و مثل كلمة خبيثة كشجرة خبيثة» (7) [ابراهيم، 26]. در اين سوره پس از آيات مذكور،به نحو استيناف، سخن از كسانى مىرود كه نعمتخدا را از روى كفر دگرگون كردندو قوم خود را به هلاكت كشاندند:
المتر الى الذين بدلوا نعمة الله كفرا و احلوا قومهمدار البوار[ابراهيم] نتيجه بارز،دگرگون ساخت نعمتخدا و ورود به خانه هلاكت، همان مصائبى است كه شمهاىاز آن در آغاز وصيت نامه آمده است.
ايشان مىنويسد: «از جمله مسائل اسفانگيزى كه بايد براى آن خون گريهكرد»[1] عقب زدن «مفسران حقيقى قرآن و آشنايان به حقايق است كه سراسر قرآنكريم را از پيامبر صلى الله عليه و آله دريافت كرده بودند»[11].
روايات متعدد معصومينعليهم السلام نيز بر تطبيق آيههاى فوق يعنى شجره خبيثه و نيزتبديل نعمت الهى بر دشمنان اهل بيتبه ويژه بنى اميه تاكيد مىكند[12].
6.2. توبيخ خداوند در سوره توبه نسبتبه برخى اصحاب پيامبر
امام (ره) كه همواره توجه به مردم را سر لوحه انديشه و عمل مبارك خويش داشتند،در بخشى از وصيت نامه، امتخود را برتر از ملتحجاز در عهد رسول اللهصلى الله عليه وآله وسلم بهدليل بهانهجويىهاى آنان در برابر امر حق مىشمارد و در اين باره به توبيخ الهى درمورد آنان در سوره توبه اشارهاى تلميحوار مىكند و مىگذرد.
برخى از آيات سوره توبه كه متضمن اين عقاب و توبيخ شديد است و در آخر بهبرخى از آنان وعيد جهنم مىدهد بدين قرار است:
و لو ارادوا الخروج لاعدوا له عدة ولكن كره الله انبعاثهم فثبطهم و قيل اقعدوا معالقاعدين لو خرجوا فيكم مازادوكم الا خبالا و لاوضعوا خلالكم يبغونكم الفتنة وفيكم سماعون لهم والله عليم بالظالمين لقد ابتغوا الفتنة من قبل و قلبوا لك الامورحتى جاء الحق و ظهر امر الله و هم كارهون و منهم من يقول ائذن لى و لا تفتنى الافى الفتنة سقطعوا و ان جهنم لمحيطة بالكافرين[توبه، 46 - 49]:(و اگر [به راستى]اراده بيرون رفتن داشتند، قطعا براى آن ساز و برگى تدارك مىديدند، ولىخداوند راه افتادن آنان را خوش نداشت; پس ايشان را منصرف گردانيد و [بهآنان] گفته شد: «با ماندگان بمانيد». اگر با شما بيرون آمده بودند جز فساد براىشما نمىافزودند و به سرعتخود را ميان شما مىانداختند و در حق شمافتنهجويى مىكردند و در ميان شما جاسوسانى دارند [كه] به نفع آنان [اقداممىكنند] و خدا به [حال] ظالمان داناست. در حقيقت، پيش از اين [نيز] در صددفتنهجويى بر آمدند و كارها را بر تو وارونه ساختند، تا حق آمد و امر خداآشكار شد، در حالى كه آنان ناخشنود بودند و از آنان كسى است كه مىگويد:«مرا [درماندن] اجازه داد به فتنهام مينداز» هشدار، كه آنان خود به فتنهافتادهاند، و بى ترديد جهنم بر كافران احاطه دارد).
6.3. تعابير قرآنى ديگر
1 - امام از پيامبر اكرمصلى الله عليه وآله وسلم با اين تعابير قرآنى ياد مىكند: حضرت بقية الله [13]: بقية اللهخيرلكم ان كنتم مؤمنين (8) [هود، 86]، خاتمالنبيين [14]: ولكن رسول الله و خاتمالنبيين[احزاب، 30]، رسول الله صلى الله عليه وآله وسلم در موارد فراوان: ولكن رسول الله و خاتمالنبيين[احزاب، 40].
گفتنى است تركيب «بقية الله» در قرآن در شان امام عصرعليه السلام نازل نشده است، لكنتعبير و اصطلاحى است قرآنى كه حضرت بدان ملقب گشتهاند و امام (ره) نيز از ميانالقاب و صفات حضرت، اين تعبير قرآنى را برگزيده است.
2 - رها كردن بشر از تمام اغلال و بردگىها [15]: و يضع عنهم اصرهم و الاغلالالتى كانت عليهم (9) [اعراف، 157].
3 - و بيده ملكوت كل شىء (10) ،[يس، 83]،[16].
4 - وسواس خناسان [17]: من شرالواسواس الخناس (11) [ناس، 4].
5 - صراط مستقيم [18]: و انك لتهدى الى صراط مستقيم (12) [شورى، 52].
6 - ان تنصروا الله ينصركم و يثبت اقدامكم (13) [محمدصلى الله عليه وآله وسلم، 7]،[19].
7 - لقاء الله [20]: من كان يرجو لقاء الله فان اجل الله لآت (14) [عنكوبت، 4].
8 - ارحم الراحمين [21]: و هو ارحم الراحمين (15) [يوسف، 92].
9 - مفسد فى الارض [22]: مفسدون فى الارض (16) [كهف، 94].
10 - انا لله و انا اليه راجعون (17) [بقره، 156]، [23].
11 - يا ليتنا كنا معكم فنفوز فوزا عظيما[24]: يا ليتنى كنت معهم فافوز فوزاعظيما (18) [نساء، 73].
12 - ان شاء الله در موارد فروان: و لا تقولن لشىء انى فاعل ذلك غدا الا ان يشاءالله (19) [كهف، 23 و 24].
13 - اولياء الله الا ان اولياء الله لاخوف عليهم و لا هم يحزنون (20) [يونس، 62].
14 - وليده علم الاسماء [26]: و علم آدم الاسماء كلها (21) [بقره، 31].
برخوردارى انسان از توانايى نيل به درجاتى نظير علم الاسماء و قاب قوسيناوادنى [نجم، 9]، موضوعى است كه نظر حضرت امام (ره) را بسيار به خود جلب كردهاست. همچنان كه مطلع يكى از اشعار ايشان نيز بيت زير است:
گر تو آدمزاده هستى علم الاسماء چه شد قاب قوسينات كجا رفته است اوادنى چه شد[27]
تنها وجود چنين آرمانهايى است كه مىتواند از يك انسان، اين همه مجاهدت وكوشش بيافريند. حضرت امام (ره) اين آرمان را براى فرد و جامعه مىخواست;
همچنان كه حكومت الهى را [تنها] يكى از آرمانهاى قرآن كريم مىدانست [28] وبراى نيل به چنين آرمانى او را از هرگونه انانيت و سستى و كاستى باز داشت و بهمرتبهاى رساند كه كلامى جاويد و گهربار را در پايان وصيت نامه بر قلم جارى سازدو ما همان را نيز مسك الختام اين مقال قرار مىدهيم.
15 - «با دلى آرام و قلبى مطمئن و روحى شاد و ضميرى اميدوار به فضلو رحمتخدا از خدمتخواهران و برادران مرخص و به سوى جايگاه ابدى سفرمىكنم» كه اشاره به چنين آياتى است: «يا ايتها النفس المطمئنة ارجعى الى ربك راضيةمرضية» [فجر ، 27 و 28] و نيز «الا بذكر الله تطمئن القلوب»[رعد، 27]. اين سخنى است كهتاكنون هيچ يك از رهبران سياسى غير از معصومين نتوانسته استختام عملكردخويش قرار دهد (22) .
منابع
1. خمينى (امام): وصيت نامه حضرت امام خمينى، چ1، قم، انتشارات صحفى، 1368ش، مقدمه، ص15.
2. همو; حكومت اسلامى، بى چا، بى جا، بى تا، ص116 و 117 و حر عاملى، محمد بن حسن; وسايل الشيعه،ط5، بيروت، دار احياء التراث العربى، بى تا، ج18، ص98.
3. همو; وصيت نامه، مقدمه، ص5.
4. همان، ص26.
5. همان، مقدمه، ص9.
6. همان، ص43.
7. همان، ص40.
8. همان، ص42.
9. طباطبايى، سيد محمد حسين; الميزان، بى چا، قم، انتشارات جامعة المدرسين، بى تا ج1، مقدمه، ص12.
10. خمينى (امام)، پيشين، مقدمه، ص3.
11. همان، ص5.
12. بحرانى، سيد هاشم، البرهان فى تفسير القرآن، بى چا، قم بى تا، ج2، ص 310 - 13312. خمينى (امام)، پيشين، مقدمه، ص11.
14. همان، ص14.
15. همان، ص7.
16. همان، ص11.
17. همان.
18. همان، متن، ص20.
19. همان.
20. همان، ص34.
21. همان، ص37.
22. همان، ص41.
23. همان، ص44.
24. همان، ص46.
25. همان، ص14.
26. همان.
27. همو; ديوان امام خمينى، چ3، قم، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خمينى، 1373ش، ص94.
28. همو; وصيت نامه، پيشين، مقدمه، ص4.
پی نوشت:
1) اى فرستادگان، از پاكيزهها بخوريد و عمل صالح انجام دهيد. من به آن چه مىكنيد دانايم و در حقيقتاين متشماست كه امتى يگانه است و من پروردگار شمايم، پس در برابر من تقوا داشته باشيد.
2) و اين ذكرى است مبارك كه فرو فرستادهايم، آيا آن را منكريد؟!
3) مىخواهند طاغوت را حاكم ميان خويش قرار دهند حال آن كه امر شده بودند بدان كفر بورزند.
4) ملا»قوم فرعون گفتند: بى شك اين ساحرى كاردان است.
5) و «ملا» قوم فرعون گفتند: آيا موسى و قومش را وا مىگذارى تا در زمين فساد كنند و [آنان نيز] تو وخدايانت را واگذارند؟ گفت: به زودى پسرانشان را مىكشيم و زنانشان را زنده مىگذاريم و ما بر آنان[غالب] و قاهريم.
6) به برخى ايمان مىآوريم و به برخى ديگر كفر مىورزيم.
7) و مثلكلمه خبيث، همانند شجره خبيث است.
8) باقيمانده خدا براى شما بهتر است اگر مؤمن هستيد.
9) و ميثاقهاى سنگين و اغلالى را كه بر آنان بوده، از آنان فرو مىگذارد.
10) و ملكوت هر چيز به دست اوست .
11) از شر وسوسهگر همواره پنهان شونده.
12) و بدون شك تو به سوى صراطى مستقيم هدايت مىكنى.
13) اگر خدا را يارى كنيد، شما را يارى مىكند و گامهاى شما را استوار مىگرداند.
14) هر كس به لقاى خدا اميد دارد، پس [بداند] كه قطعا اجل خدا آينده است.
15) و او ارحم الراحمين است.
16) فساد كنندگان در زمين.
17) ما براى خداييم و به سوى او بازگشت كنندهايم.
18) كاش با آنان بودم و به فوزى عظيم نائل مىگشتم.
19) و در مورد هيچ چيز مگو كه من فردا انجام دهنده آنم.
20) زينهار كه اولياء خدا را هيچ بيم و حزنى نيست.
21) و به آدم، تمامى اسماء را تعليم داد.
22) تا خداوند، صادقان را از صدقشان پرسد. او براى كافران عذابى دردناك آماده ساخته است.