شاعر: خلیل کاظمی
پنجمین گوهر پاک نبوی
باقر العلم علوم نبوی
بود در کرببلا همره باب
دلش آن روز زکین گشت کباب
بود قوتش چو پدر اشگ فزون
زهر هم داد بر او قاتل دون
گاهی از داغ شهیدان میسوخت
گاهی از زهر لعینان میسوخت
گفت ای نور دو چشمان ترم
بنشین تو به برم ای پسرم
تا به دامان تو سر بگذارم
با تو من چند وصیت دارم
بدنم را به سر جامه گذار
در بر خاک تنم خویش سپار
از برایم تو عزاداری کن
اشک در خانه حق جاری کن