مهدویت و عدالت
چکيده:
بي ترديد قيام جهاني مهدي (ع ) پيش از آن كه با «شمشير عدالت» موفق باشد با «انديشه عدالت خواهي» ظالمان را به حاشيه خواهد راند. چرا كه مهدي (عج ) خاتم الائمه است و بر سيره خاتم النبيين (ص) گام خواهد نهاد و البته آن چه پيامبر را جهانگير ساخت منطق انديشه و تفكر الهي او بود; كه بر فطرت انسان ها نشست و قلب ها را تسخير كرد و مرزها را در نورديد; گرچه همواره شمشير اسلام در برابر ظالمان برنده است.
مقدمه:
با توجه به حديث فوق، امام صادق اخلاق نيک و دينداري و تخلق به اخلاق اسلامي را از ويژگي هاي منتظران مهدي (عج) بيان مي-کند و اين خود حکايت از نقش چنين مردمي و چنين اصحابي در تحقق عدالت مهدوي دارد.
در طول تاريخ بشريت سخن از عدالت بسيار گفته اند و آنچه فرستادگان و اولياي الهي و ديگر انسانهاي بزرگ گفته اند تحقق عدالت فرگير اجتماعي است عدالت پيش از آنکه در سطح جامعه مطرح باشد بايد در نفوس بشري مطرح باشد هر نفس و جاني بايد عادل و عدالت خواه باشد اين مرحله را عدالت انفسي مي-ناميم
اگر انسان پس از اين مرحله عدالت را براي تمام موجودات خواست و عدالت فراگير شد عدالت آفاقي مي ناميم پس با تحقق اين دو مرحله مي توان انتظار عدالت اجتماعي در جامعه بشري داشت البته اين مراحل عدالت آفاقي و انفسي با دشواري ايجاد مي شوند: چون موانع دروني – مثل اميال و جاه طلبي ها – موانع بيروني – مثل قدرت ها و فسادها – مزاحم گسترش عدالت هستند بنابراين تنها معصومين هستند که به راحتي مي توانند به عدالت انفسي دست يابند و جامعه جهاني را زير سايه عدالت اداره نمايند لذا هجرت پيامبر شمشير زدن هاي علي (ع) در صفين و نهروان، عاشوراي حسيني در تمام جهادها و شهادت هاي انسانها به سبب ايجاد اين امر مقدس بوده است پس بايد انتظار ظهور امامي را کشيد که از سلاسه همان پيامبر است و جهان را با عدالت واقعي اداره مي کند :
اما بدان مقصد عالي نتوانيم رسيد
هم مگر پيش نهد لطف شما گامي چند.
مفهوم عدالت:
يا در صفات انساني است؛ يعني اخلاق دروني ميانه باشد و هيچ تندروي و كندروي در آن نباشد... و يا در حوزه اعمال است كه شامل گفتار و تكاليف فردي و كارهاي اجتماعي ميشود. چنانكه خداي متعال در قرآن فرموده: ((و آنگاه كه سخن ميگوييد، به عدالت بگوييد، اگرچه خويشاوند باشد.))
و بايد دانست كه موضوع عدالت از مهمترين موضوعات است... و هر كار نيك و خلق و خوي پسنديده و فكر درست به آن بازميگردد... و عدالت همان چيزي است كه در هر مورد و هر جايي خواسته شده است.[1]
با اين بيان جامع، روشن است كه عدالت مفهومي بسيار گسترده دارد و در همه امور عالم تشريعي جاري است. طبق بعضي روايات، مثل آنچه به پيامبر نسبت داده شده كه ((بالعدل قامت السموات والارض)) استفاده ميشود كه عدالت در امور تكوين و خلق نيز امري عام و همگاني است.[2]
فطرت، در آرزوي عدالت
مظهر عدل الهي
عدالت، شعار مهدويت
شما برادران و خواهران توجه داريد كه برجسته ترين شعار مهدويت عبارت است از ((عدالت)). مثلاً در دعاي ندبه وقتي شروع به بيان و شمارش صفات آن بزرگوار مي كنيم، بعد از نسبت او به پدران بزرگوار و خاندان مطهرش، اولين جملهاي كه ذكر مي كنيم اين است: ((اين المعد لقطع دابرالظلمة، اين المنتظر لاقامة الامت والعوج، اين المرتجي لازالة الجور والعدوان))؛ يعني دل بشريت مي تپد تا آن نجات بخش بيايد و ستم را ريشه كن كند، بناي ظلم را كه در تاريخ بشر از زمانهاي گذشته همواره وجود داشته و امروز هم با شدت وجود دارد، ويران كند و ستمگران را سر جاي خود بنشاند.
اين اولين درخواست منتظران مهدي موعود از ظهور آن بزرگوار است. يا در زيارت آل ياسين وقتي خصوصيات آن بزرگوار را ذكر مي كنيد، يكي از برجسته ترين آن خصوصيات اين است كه: ((الذي يملاء الارض عدلا و قسطا كما ملئت ظلما و جورا)). انتظار اين است كه او همه عالم ـ نه يك نقطه ـ را سرشار از عدالت كند و قسط را در همه جا مستقر كند. در رواياتي هم كه درباره آن بزرگوار است همين معنا وجود دارد.
انتظار ظهور، انتظار عدالت
انتظار ظهور، اشتياق انسانهاي صالح براي گسترش عدالت است. انتظار منتظران مهدي موعود در درجه اول، انتظار استقرار عدالت است. درد بزرگ بشريت، امروز همين مسئله فقدان عدالت است. هميشه دستگاههاي ظلم و جور در سطح دنيا به شكلهاي مختلف بر مردم جفا كردهاند. بشريت را زير فشار قرار دادهاند و انسانها را از حقوق طبيعي خود محروم كردهاند؛ اما امروز اين معنا از هميشة تاريخ بيشتر است. و رفع اين را انسان از ظهور مهدي موعود مي طلبد و انتظار مي برد. مسئله، مسئلة طلب عدالت است.
امروز با انقلاب اسلامي ما كه در خط ايجاد عدالت در سطح جهان است، انقلاب حضرت مهدي(عج) يك گام بزرگ به هدف خود نزديك شد. نه فقط به وجود آمدن حكومت اسلامي، آن عاقبت موعود را به عقب نمياندازد؛ بلكه آن را تسريع هم ميكند و اين است معناي انتظار.[2]
امام مهدي، امام عدل
در كتاب مكيال المكارم آمده است:
عدل آشكارترين صفات نيك امام است. براي همين (آن بزرگوار) در دعاي شبهاي ماه رمضان ((عدل)) ناميده شده است؛ (( اللهم و صلّ علي ولي امرك القائم المؤمّل والعدل المنتظر؛[3]
خداوندا، به ولي امر خود كه قيامكننده آرماني و عدل مورد انتظار است درود فرست)).[4]
و در زيارت حضرت(ع)، اينگونه با او نجوا مي كنيم: ((السلام علي القائم المنتظر والعدل المشتهر.[5]
سلام بر قيام كننده مورد انتظار و عدالت آشكار)).
بنابراين عدالت گستري مهمترين رسالت آن سفير موعود است و ديگر ارزشها در همين بستر و جريان زنده خواهد شد. آري، دوران او، روزگار پر شدن زمين و زمان از عدل و داد است. دامنه عدالت او همهجا، حتي زواياي ناپيداي جامعه را خواهد گرفت؛ همچون سرما و گرما به درون خانههاي مردم نفوذ خواهد كرد و روابط آنها را در كوچكترين نهاد اجتماعي هم تحت تأثير خود قرار خواهد داد. [6]
تراز تمدن مهدوي، عدل است كه در پرتو آن، ديگر ارزشها حاكم خواهد شد و به سبب جريان عدالت، در همه عرصه هاي جامعه، بساط هرگونه ظلم و ستم برچيده ميشود.
يطهرالله به الارض من كل جور و يقدّسها من كل ظلم... فاذا خرج وضع ميزان العدل بين النّاس فلايظلم احد احداً.
خداوند به وسيله او زمين را از هرگونه ستم پاك خواهد كرد و از هر گونه ستم، قداست ميبخشد... آنگاه كه او قيام كند، ترازوي عدالت در ميان مردم نهد، پس در روزگار او هيچ كس به ديگري ستم روا ندارد.[7]
مهديِ عدالت گستر، اعتقاد تمام مسلمانان
اين عقيده كه همه مسلمانها هم به آن معتقدند، مخصوص شيعه نيست. البته در خصوصيات و جزئياتش، بعضي فِرَق حرفهاي ديگري دارند؛ اما اصل اين كه چنين دوراني پيش خواهد آمد و يك نفر از خاندان پيامبر (ص) چنين حركت عظيم الهي را انجام خواهد داد و (يملأ الله به الارض قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جورا بين مسلمانها متواتر است. همه اين را قبول دارند. اين عقيده از آن عقايد بسيار كارگشا است.
عدالت مهدوي، عدالتي فراگير
به همين دليل، جامعه اي را جامعه عادل ميدانيم كه در همه حوزه هاي فردي و اجتماعي آن، عدالت حاكم باشد. بنابراين ما هم در روابط فردي و هم در روابط اجتماعي، عدالت بايد خود را نشان دهد. همچنين در حوزههاي گوناگون اجتماع، مثل سياست، فرهنگ، اقتصاد، عدالت نيز حكمفرما باشد. اين كه در روايات اسلامي، امام مهدي(ع) به عنوان پركننده زمين از عدالت معرفي شده است، مي تواند به همين معني باشد كه او عدالت را در همه عرصههاي فردي و اجتماعي جاري خواهد ساخت. در واقع، ارزشهاي ديني و آمال و آرزوهاي انبيا و اوليا در پرتو عدالت مهدوي به اجرا درآمده و عالمگير خواهد شد.
عدالت در حكومت امام عصر(عج)
از حضرت پرسيدم: چگونه؟! فرمود: پيامبر اكرم در حالي به پيامبري برگزيده شد که مردم سنگ و چوبهاي تراشيده شده را پرستش ميکردند، اما قائم ما در حالي قيام ميکند که هر کس (مطابق راي و نظر خودش) کتاب خدا را تاويل ميکند و (با تاويل و تفسير خود) عليه امام عليه السلام استدلال ميکند.
امام صادق عليه السلام سپس فرمود: به خدا سوگند! (قائم) عدالت خود را همانند گرما و سرما در خانههاي مردم جاي ميدهد (و کسي را ياراي گريز از عدالت وي نيست).[8]
امام زينالعابدين (ع) مي فرمايد: مَن ثَبَتَ عَلي مُوالاتِنا فِي غَيبةِ قائِمنا اَعطاهِ اللهُ عَز و جَل اَجرَ اَلفِ شَهيدٍ مِن شُهداءِ بَدر و اُحُد.
آن کس كه در زمان غيبت قائم (عج) ما بر ولايت (و دوستي) ما استوار بماند خداوند اجر هزار شهيد از شهداي بدر و احد را به او عطا خواهد کرد.[9]
فرهنگ مهدويت و فرهنگ عدالت خواهي
(ليقوم الناس بالقسط( براساس (قائما بالقسط( ايزد منان و پروردگار رحمان ايدههاي كليدي در اهداف رسالتهاي الهي بوده، و تمام برنامههاي ديني اعم از اصول اعتقادي و اخلاقي و رفتاري و قوانين گسترده حاكم بر تمام ابعاد وجودي انسان براساس تحقق ((قيام ناس به قسط)) به معناي عدالت پروري بوده و نه صرف عدالت خواهي و عدالت گرائي آن هم به معناي بسيار محدود و مادي و زميني آن.
اسلام محمد(ص) شعار عدل و عدالت خواهي را از متن آفرينش الهي به درون جامعه و عموم انسانها ((ناس)) كشانده، و با تمام موانع و دستاندازهاي اختياري و عمدي ستمگران به جنگ و ستيز برخاسته تا حكومت عدل الهي را در سرتاسر جامعه بشري تحقق دهد. و اسلام عدل پرور را در تمام زمينههاي انساني و بشري و در تمام ابعاد وجودي انساني مجسم نمايد، و عدالت و اعتدال واقعي و همه جانبه را لباس وجود بر تن گسترده بشريت آراسته گرداند، و انسانها خود، و با تمام وجود و اختيار و آگاهي و به صورت طبيعي و منطقي و خودجوش و خودكار ((قائم به قسط)) گردند.
آيه شريفه قرآن فاعل يقوم را خود ناس و مردم قرار داده است كه اين نكته بيانگر رشد به تمام معناي كلمه مردم و ناس بوده كه خود به قسط و عدالت قيام كنند و عدالت را با دست خودشان در وجود خودشان حاكم گردانند. تمام روايات زيباي پيامبر خاتم (ص) كه درباره طاووس بهشتي و چهره زيباي فرزند دلبند محمد (ص) و خاتم اوصياي او براي جامعه اسلامي و انساني تقديم گشته در يك جمله بسيار نغز و جالب مهدويت و عدالت خواهي و ستم ستيز را قرين هم قرار داده و مانند يك اصل و يك كليد، تقارن عدل فراگير و فلسفه وجودي امام مهدي (عج) را مطرح مينمايد.
لو لم يبق من الدنيا الا يوم لطول الله ذلك اليوم حتي يخرج المهدي من ولدي يملا الله به الارض عدلا بعد ما تملاء ظلما و جورا.[10]
سپيده دم عدل الهي براي جامعه بشري با خروج و قيام فرزند محمد (ص)، حضرت مهدي(عج) زيبا ميگردد و بشريت با انتظار چنين روزي بزرگ و خجسته در درياي پرتلاطم اميد بزرگ و شايسته بحران هاي ستم ستيزي و ستم زدائي را پشت سر گذاشته و مقدمات لازم براي رشد واقعي و احراز شايستگي چنين آرماني بزرگ در تلاشي خستگي ناپذير دوران هاي ظلمت را به سوي آينده نوراني و پر فروغ را ميشكافد تا غنچه عدل مهدوي آنطور كه شايسته اوست بشكفد و جهان بشريت با عدل الهي آراسته گردد.
بنابراين مهدويت مساوي عدالت خواهي و عدالت خواهي فراگير و جهان شمول به جز در سايه حكومت امام مهدي (عج) فرزند دلبند فاطمه(س) تحقق نخواهد پذيرفت. و از اينجا به فلسفه وجودي يك جمله نغز ديگر ميرسيم كه: جهان در انتظار عدالت و عدالت در انتظار مهدي است.
راههاي گسترش و تعميق فرهنگ مهدويت
فقط با عدل است كه آسمانها و زمين مسير منطقي خود را طي ميكنند و آراسته و استوار گرديده اند)). و خداي قائم به قسط در هر حال: (قائما بالقسط لاالهالا هوالعزيز الحكيم( عزت و اقتدارش همراه با قيام و به قسط مي باشد[12]
و براي رسيدن جامعه بشري كه تك تك افراد آن در طول دورانهاي حيات بشريت همگي از همه نوع هوا و هوس عدالت سوز و عدالت ستيز برخوردار بوده و افرادي محدود به رشد و بالندگي مطلوب رسيده در حاليكه اهداف خلقت در تحقق يك عدالت گسترده و جهاني بوده، برنامهاي گسترده بايد تدارك شود تا با تمام اين هوسها و آلودگيهاي طبيعي كه همزاد انسانهاست و مانع تحقق عدالت همه جانبه و گسترده مي باشد بجنگد و آنها را رام نمايد و عدالت حكومت عقل را بر ستمگري و ستمسازي هوي و هوس چيره گرداند و انسانها را با آگاهي كامل خواستار عدالت و دادخواهي برتر بنمايد.
تزريق آگاهي و گسترش و تعميق آن راههاي گوناگون و طولاني و پر حوصله ميخواهد تا انسانها بر خلاف طبع و ميل اوليه خود كه زاده هوي و هوسهاي همزاد خود ميباشد بر طبع عدالت پيشگي و دادخواهي و عدالت پروري تربيت شوند. آيات نوراني قرآن كريم، و روايات و بيانات ارزشمند پيامبر خاتم(ص) و رهنمودهاي رهبران معصوم پس از پيامبر بهترين منبع و سرچشمه براي گسترش و تعميق آگاهي و آگاهي بخشي به انسانها در طول تاريخ بوده و ميباشد. اضافه بر سيره امامان راستين و اهل بيت پيامبر (ص) يك موتور مولد و تربيت كننده براي انسانها طراحي شده و به وديعت نهادهاند كه دريايي از معارف در كنار امواجي از احساس و شعور و عاطفه را براي انسانهاي مستعد قرار دادهاند تا فرهنگ مهدويت در كنار فرهنگ عدالت خواهي به سوي اهداف بلند آن پيش رود.
گسترش اين دو فرهنگ و تعميق آن دو در وجود انسانها و تربيت و بازپروري انسانهاي هوس آلود به سمت عدالت خواهي و عدالت پروري در دعاهاي افتتاح، ندبه و صلوات ويژه عصر جمعه براي امام مهدي(عج) و زيارتنامههاي ويژه آن حضرت در كنار پرچم برافراشته امام مهدي(عج) در زيارت عاشوراي حسيني كه هر روز و همه وقت مطلوب و زيبنده خونخواهان حسين، فاطمه و محمد و علي(ع) ميباشد.
تربيت انسانها و پرورش روح عدالت خواهي
نفي او به گونه اي ساخته شده كه به طور همسان فجور و تقوايش به او الهام شده است اعتدال و انحراف از عدالت را در درون خود به خوبي ميبيند و مييابد و عدالت گرائي در نهاد او قرار داده شده است. ولي گرايش همزاد به سمت فجور و انحراف نيز در وجود او تعبيه شده است تا با كمال آزادي و اختيار، راه صحيح را خود انتخاب كند. و با اين انتخاب خودش را بيابد و به دست آورد، و خود انساني شايسته و بايسته گردد.
آبياري روح عدالت خواهي، و پرورش روحيه عدالت پروري توسط قوانين الهي شايسته، و رهبران الهي ستم ستيز و ستم سوز كه تمام ستمها را از درون خود زدوده و مسير عدالت خواهي و اعتدال را درون خود طي كرده و اسوههايي شايسته در مسير عدالت پروري به بالندگي و رشد خود ادامه ميدهند، انسانها را در اين مسير بسيار سخت و پرسنگلاخ همراهي نموده و با الگودهي و راهنمائي و راهبري دست آنان را به دامان پر مهر عالت علوي و محمدي رسانده، و همان طور كه صداي رساي علوي در گسترش داد الهي فرمود: ((من ضاق عليه العدل فالجور عليه اضيق)).
« تمام كساني كه از داد و عدل در تنگنا قرار ميگيرند، ستم و ظلم بر آنان تنگتر و آنان را گرفتارتر خواهد نمود.»[13]
مهدويت و عدالت باوري
1ـ اميد
2ـ شناخت امام
3ـ تبري از حكومتهاي جور
4ـ ايجاد انقلابها و نهضتها
5ـ ايجاد عدالت نسبي در جامعه
6 ـ تابيدن الطاف الهي بر جامعه و...
رهآورد فردي اعتقاد به عدالت
1ـ شناخت امام: امام صادق(ع) ميفرمايد: اي يحيي كسي كه شب را به گونهاي بگذراند كه در آن، امام زمانش را نشناسد، بر مرگ جاهليت مرده است.[14]
با توجه به نقشي كه امامت در حفظ نظام و كمال بشر و سير او به سوي خدا و اجراي احكام خدا دارد و با توجه به اينكه اطاعت امر امام شرعاً و عقلاً واجب است، در وجوب معرفت امام نيز بر حسب حكم عقل و شرع، جاي هيچگونه ترديد و شبههاي نيست؛ زيرا هم مقدمه و اطاعت است كه واجب است و بدون وجوب هم اطاعت و نصب امام بيهوده است و هم بر حسب آنچه در بعض روايات استفاده ميشود، بالخصوص نيز واجب است.[15]
گفتني است شناخت امام زمان با دو امر حاصل ميشود:
• شناخت امام به نام و نسب
• شناخت صفات و ويژگيهاي او[16]
بنابراين حق شناخت امام آن است كه تمامي ابعاد زندگي و صفات و ويژگيهاي آن شخصيت رهاييبخش از جمله سيره عملي اجراي عدالت آن حضرت مورد كنكاش قرار گيرد و اين شناخت از اهم واجبات است. [17]
با باور به عدالتگستري و سيره حكومتي و عمل امام زمان (عج) در عصر ظهور، شخصيت حقيقي اين شجره طوبي، آنطور كه شايسته است، شناخته ميشود؛ چرا كه دادورزي حضرت حجت(عج) بخشي از زندگي ايشان بوده و همانگونه كه شناخت حسب و نسب، زمان ولادت و ويژگيهاي فردي آن حضرت ضروري به نظر ميرسد، شناخت ابعاد اجتماعي و سيره عملي آن بزرگوار در اداره حكومت و اجراي احكام و حدود الهي و برقراري عدل و داد ضروريتر است.
2ـ محبت و عشق به حضرت: ((...قل لااسئلكم عليه اجرًا اِلا المودة في القربي..))18
((بگو جز مودت به نزديكان، از شما مردمان اجر و مزدي نميخواهم)). عشق و محبت صميمانه به اهل بيت: يك ضرورت است و ((دوستي ايشان بخشي از ايمان و شرط قبولي ايمان است)).[19]
اما اين عاطفه ارزشمند قابل پرورش بوده و همين موجب ازدياد صفاي دل به اهلبيت ميشود و ميتوان آن را شدت بخشيد؛ به اين صورت كه باور داشته باشيم اين محبتها يكجانبه نيست.
جذبه محبت و عشق امام، جاذب دلهاي پريشان مؤمنان و جمعكننده قلوب پراكنده شيعيان است. عشق از معشوق اول سرزند تا به عاشق جلوهاي ديگر كند.
آري، باور به دادورزي عاشقانه آن حضرتپيامبر اكرم: [20]
و دلسوختگي و محبت ايشان به خلق در برقراري حركت عظيم عدالتگستري در جهان ما و نگرش حقطلبانه ايشان به اين كره خاكي، به گونهاي تكويني، محبت و عشق به حضرت را در دلهاي عاشقان شدت ميبخشد و باور به غلبه رحمت حضرت بر غضبشان در حكومت عدل و ستاندن حق مظلومان از ظالمان و گردنكشان سبب ميگردد مؤمنين نيز در قبال نگرانيها و باور به دغدغههاي آن امام در ستمهاي روا داده شده به بشريت و مظلومين و تلاش ايشان براي رهايي آنان از دست ستمگران پيوند معنوي و عشق خود را با حضرت افزون و محكمتر كرده و سرود دلدادگي براي آن حضرت را سر دهند كه اين عشق و محبتها در قالب دعاها و زيارتنامهها تبلور مييابد. [21]
به ديگر سخن، اول محبوب است كه از محبت خويش ياد ميكند و اين ياد در قلب محب جلوهگر شده، او را به ياد محبوب مياندازد و اين ماييم كه بايد به شراره عشق و جذبه محبت او لبيك گوييم. [22]
3ـ اميد به آينده: نور اميد همواره درون جان بشر را روشن داشته و او را در برابر حوادث ناگوار پايدار ميسازد و از گردنهها و فراز و نشيبهاي گوناگون گذرانده، گام به گام در مراحل تكامل و ترقي سير ميدهد. اگر اميد نبود، بشر هيچ قدمي را بر نميداشت و هيچ رنجي را تحمل نميكرد.
امام مهدي(عج) به عنوان ضامن اجراي وعدههاي الهي و تحقق عدالتگستري در جهان، پناهگاه مؤمنين است ((و اين اميد، بزرگترين هديهاي است كه جامعه بشري در اين دوران دريافت كرده است. گوستاولوبون ميگويد: بزرگترين خدمتگزاران عالم همان اشخاصي هستند كه توانستهاند بشر را اميدوار نگه دارند)). [23]
و باور به اين منجي و عدالتخواهيهاي او و افق روشن هستي، و مساوات فراگير، روح اميد را در كالبد خسته بشريت ميدمد؛ زيرا در هر حال، مؤمنين ميدانند كه در زماني معنا و مفهوم حقيقي زندگي تحقق پيدا كرده و شب سياه ظلم در جهان رخت بربسته و نور عدالت جايگزين آن ميشود.[24]
4ـ شكسته شدن هيبت مستكبران در برابر مؤمنان: [25]
در طول سدههاي متمادي، مستكبران و فرعونيان با ابزارهاي مادي و در دست داشتن رسانههاي تبليغاتي مسموم، به جاي حق نشسته و سعي در نماياندن برتري و هيبت و قدرت خود و ذليل و ويران كردن شخصيت مومنين داشتهاند و تلاش نمودهاند با ارزشها و مفاخر مجازي و پوچ و توخالي خود، برتري اجتماعي و بزرگمنشي خود را بنمايانند. اما با اعتقاد به تشكيل سلطنت و دادورزي مقتدرانه حضرت مهدي(عج) و شكسته شدن بتهاي مستكبران و گرفته شدن رياستها و مالها و ابزارهاي باطل و ناحق از مستكبران، پوچي و تهي بودن قدرت آنان نمايان ميشود و هيبت آنان شكسته ميشود؛ زيرا اين اقتدارها و عظمتهاي ظاهري تداومي نداشته و هميشگي نيستند.
5ـ آمادگي انقلاب و جنبش: با اين گستردگي براي طرحها و برنامههاي جهاني و تشكيل ساختارهاي ايجاد عدالت اقتصادي، فرهنگي، قضايي و... در جامعه عدل مهدوي نيازمند نيروهاي كارآمد و مهديياوراني است كه بتوانند در مسندهاي مختلف حكومت با عناوين متفاوت خدمت كنند. امام باقر(ع) ميفرمايد: هنگامي كه قائم ما قيام كند و مهدي ما ظهور كند، يك مرد از شيعيان ما پرجرأتتر از شير و كاريتر و نافذتر از نيزه خواهد بود. [26]
كساني كه آرمان عدالتگستري در سراسر گيتي را در سر دارند بايستي با بينشي ژرف، نسبت به آن حركت بزرگ، خود را در عرصههاي مختلف علمي، نظامي و سطوح عالي معنوي آماده سازند تا بتوانند مقدمات آن حكومت عظيم را تشكيل دهند و از همين عصر غيبت، خود را به عنوان پشتوانهاي در جامعه فاضله عصر مهدوي به آن حضرت بشناسانند. بنابراين آماده شدن در همة عصرها براي محقق شدن آرمان آن حضرت و تشكيل آن حكومت عدلمحور ضروري مينمايد.
6 ـ پايداري در برابر مصائب دشمنان: صبر گوياي شرايط گذشتن زمان لازم در پرورش حيات آدمي و تحقق خودسازي و رشد عقلاني در رسيدن به حق و عامل اصلي تعالي انسان و كمال آدميت است و در عرفان اسلامي، يكي از ويژگيهاي سير و سلوك و اصيلترين حالت، بردباري و شكيبايي است و طي همه منازل و مراحل نيازمند صبر است. [27].
عدالتباوري ميآموزد كه فرجام جهان، جلوهاي از عدالت حقتعالي است و سرانجام، وضعيت نامطلوب مؤمنين پايان ميپذيرد و حقشان ستانده ميشود. از اين روي، اگرچه در دوران غيبت آزارها و اذيتها ميبينند و دچار مصائب ميشوند، با اميد به برچيده شدن ريشه اهريمنان و سقوط صاحبان زر و زور و تزوير، با بينشي عميق، صبور و بردبار بوده و اقسام مصائب و مشقتها را تحمل مينمايند. امام حسين(ع) فرمودند: براي او غيبتي است كه گروهي در آن دوران از دين برگشته، برخي ديگر بر دين پايدار خواهند ماند و مورد اذيت و آزار قرار خواهند گرفت.[28]
7ـ عدالتباوري و تقواي الهي: از جمله مهمترين شاخصهها و مقدمات تقواي الهي، باور و ايمان به امور غيبي الهي است كه باور به حكومت عدلي كه توسط مهدي آخرالزمان تشكيل ميشود از مصاديق بارز آن است: ((ذلك الكتاب لاريب فيه هدي للمتقين الذين يؤمنون بالغيب...))[29]
(( آن كتاب كه ترديدي در آن نيست، هدايتي براي متقين است، كساني كه ايمان به غيب دارند...)). باور به دادورزي و عدالتگستري حضرت مهدي(عج) ـ كه منشأ وحياني داشته و از مسلمات دين اسلام است ـ يكي از مصاديق باورهاي غيبي به شمار آمده و مستلزم تقواي الهي است و بدون اين سرمايه معنوي، پارسايي و پرهيزكاري معنا ندارد و البته آزموني است كه تنها مؤمنين راستين و موحدان خداجو از عهده آن برآمده و مزيّن به لباس پرهيزكاري ميشوند كه برترين لباسهاست.
8 ـ تهذيب نفس: اگرچه بريدن از خودخواهي و هواي نفس و پاكيزه شدن از خباثت و رذايل نفساني هميشه و در همه حال براي يك مؤمن وارسته سزاوار است، كسي كه باور دارد روزگاري در همين دنيا جلوهاي از عدالت كبرياي حضرت حق طلوع ميكند و نزد حضرت مهدي(عج) مؤمن واقعي از غير واقعي نمايان است. [30]
و هر چيزي در جاي خود قرار ميگيرد و انسانهاي پست و وارسته، هر كدام از هم متمايز و در جايگاه خود قرار ميگيرند، ضرورت آن را بيشتر درك كرده و با وارستگي و رهيدن از لغزشها نفس خود را پاك ميگرداند تا سرافراز و سربلند، نزد حضرتش حاضر گردد. امام صادق(ع) فرمودند: هرگاه قائم به پا خيزد، هيچيك از بندگان خداوند به پيشگاهش برنخيزد، مگر اينكه او را ميشناسد كه آيا صالح است يا ناصالح و ناشايسته. [31]
9 ـ آرامش و امنيت روحي: ترديدي نيست كه نهايت سعي و تلاش انسانها در رسيدن به آرامش و امنيت روحي است و هر روزنهاي را كه جهت تابيدن اين آرامش ببينند به سوي آن خيره ميشوند. اميد به عصر طلايي و تشكيل حكومت عادلان و ستانده شدن داد مظلومان از ظالمان و برچيده شدن پايههاي استبداد، نور آرامش را در دل مؤمنين روشن ميسازد و نگرش آنان را به آينده هستي، نگرشي آرامشبخش ميكند و با تصور امنيتي فراگير براي آيندة عالميان، درخشش و تابش آنرا در روح و جان خود نيز مشاهده ميكنند.
10ـ دعا براي تعجيل فرج: شكي نيست كه دعا، تأثير بسزايي در سرنوشت انسانها و تغيير قضاي الهي داشته و از اقسام شكر بوده و موجب فزوني نعمت ميگردد.[32]
بنابراين در تسريع ظهور و فرج و تشكيل حكومت عدل نيز نقش بسزايي دارد. امام زمان(عج) فرمود: ((بسيار دعا كنيد براي تعجيل فرج كه آن فرج شما است)).[33]
مؤمنين كه از ظلم و ستمهاي روا شده بر انسانها آگاه بوده و بر اين باورند كه با برقراري عدالت مهدوي در كره خاكي، بساط اين همه ظلم و ستمها برچيده شده و رفاه اجتماعي و اقتصاي حاكم خواهد شد همواره دست به دعا برداشته و از خداوند ميخواهند كه در فرج حضرتش تعجيل فرمايد تا انسانهاي دردكشيده هرچه زودتر به حقوق از دسترفتهشان نايل آيند و عدل سراسر گيتي را فراگيرد. زيرا ميدانند دعايشان در اين امر مستجاب ميشود.[34]
11 ـ اعتقاد به حكومت عدل: وسيله تبري از حكومتهاي جور كسي كه به شاخصههاي كلي دادورزي در حكومت حضرت مهدي(عج) علم و باور داشته و ميداند كه اين حكومت اصلاحطلب و ظلمستيز، تجلي و وعده عدالت حقيقي الهي است، آن عدالت مقتدرانه و غايت كمال انسانها را مقياس و ميزان قرار داده و حكومتهاي عصر خود را با آن ميسنجد و اگر دولتي در دادورزي خود، به اين مقياس نزديكتر شود، به آن تمايل پيدا كرده و از آن حمايت ميكند و چنانچه سلطنتي بر خلاف مقياس حقمداري، ظلممحور بوده و ستمگري در آن ترجيح داده شده و شاخصههاي عدالت مهدوي را نداشته باشد، مورد انزجار مؤمنين ميباشد. زيرا كسي كه به آن عصر طلايي و آن عدالت همگاني باور داشته و آن مدينه فاضله را تصور كرده است نميتواند آن حكومتها و سلطنتهاي جور را تحمل كند و به راستي از آن وضع نامطلوب گريزان بوده و از آن تبري ميجويد.
12ـ اصلاح فردي و انجام تكاليف: امام صادق(عج) ميفرمايد: به خدا سوگند، به طور حتم، عدالت مهدي(عج) به درون خانهها و اتاقهايشان نفوذ ميكند، همچنان كه سرما و گرما در آن وارد ميشود[35]
در آن عصر، حدود جاري نشده جاري ميشود، قدرتها و رياستهاي بناحق گرفته شده گرفته ميشوند، حق مظلومان ستانده ميشود، اموال و داراييهاي به غارت رفته شده مصادره ميشود و به صاحبانشان بازگردانده ميشود. در نزد حضرت، مؤمن واقعي و حقيقي از مؤمن ظاهري و رياكارانه متمايز ميشود و... با باور به اين اوصاف، بديهي است كه مؤمنان خود را از خصيصههاي ناپسند بر حذر داشته و نواهي الهي را ترك نموده و خود را به اعمال حسنه و انجام فرايض آراسته و در بهدست آوردن مال و قدرت و رياستهاي باطل حرص و ولع ندارند تا اينكه مغضوب عدالت مهدوي قرار نگيرند. زيرا ميدانند ثمرة انجام محرمات و ترك فرايض، پايمال نمودن حقوق الهي و مردم و نفس خود است كه در محكمة عدل مهدوي نيازمند پاسخگويي است. از اينرو معتقد و مؤمن به اين امر، خود را اصلاح و تكاليف را انجام ميدهد تا بهگونهاي تكامل يابد و درخشش عدالت حضرت را بهتر درك كرده و مورد غضب عدالت حضرت قرار نگيرد.
13ـ اعتقاد به عدالت مهدوي: توجه داشتن به كرامت و شرافت انساني يكي از مهمترين حقوق انسانها كرامت و شرافت آنان است. [36]
كه در طول قرون متمادي توسط گردنكشان و فرعونيان از آنان به يغما رفته است و با گسترش عدالت حضرت مهدي(عج) به آنها بازگردانده شده و ربايندگان اين كرامتها در پيشگاه محكمه عدالت، سخت مجازات ميشوند. بنابراين با اين باور، توهينها، تهمتها، محرومكردنها، تحقير كردنها و... از انسان رخت بر ميبندد و توجه بيشتري به ارزش واعتبار انسانها ميشود؛ زيرا دانسته ميشود قدرتي پرتوانتر در سايه عنايت الهي به فريادرسي اين انسانهاي دردكشيده خواهد شتافت و انتقام آنان را خواهد گرفت و بنابراين بر مبناي اجراي دستورات اسلام، حركت اصلاحي در كرامت دادن حقيقي به انسانها صورت ميگيرد.
14ـ بيم و اميد: عصر دادورزي حضرت مهدي(عج)، تهديد، تنگنا و ايام عسرت است براي طمعورزان و دنياطلبان و آسايش و آرامش و سامانيابي زندگي است براي مؤمنان و مستضعفان. [37]. انسانها با اين باور در مرز بين خوف و رجا و بيم و اميد زندگي ميكنند و از يكسو عدالتورزي حضرت را مهربانانه و نويدبخش و از ديگر سو، قاطعانه و سازشناپذير ميدانند و تلاش مينمايد اعمال خود را با اين دوگونه برخورد وفق دهد.
15ـ احساس شخصيت: مؤمنان نيك ميدانند كه مهدي آل محمد(عج) ميآيد و آنان را عزيز ميگرداند و دشمنانشان را خوار و ذليل ميكند و با خلافت و عدالت راستين خود، حاكميت مؤمنان و مستضعفان را تضمين مينمايد. [38]
بنابراين بديهي است كه مؤمنان و فرودستان در برابر زورمندان احساس ذلت نميكنند چرا كه خود را ميراثدار اصلي زمين دانسته و صاحبي براي خويش متصور هستند كه با فرمانروايي عادلانه و سلطنت قدرتمند خود ماية مباهات آنان است.
16ـ امر به معروف و نهي از منكر: امام باقر(عج) ميفرمايد: همانا امر به معروف و نهي از منكر راه انبيا و صالحان است و فريضه بزرگي است كه قوام ديگر فرايض به آن است و راهها به وسيله آن امنيت مييابد و درآمدها حلال ميشود و مظالم به صاحبانشان رد ميشود و زمين آباد ميشود و از دشمنان انتقام گرفته ميشود و امور سامان مييابد.[39]
در جاي خود ثابت شده است كه اين فريضهي بزرگ الهي، بستر و زمينه مناسب براي ظهور امام عصر و در نتيجه، تشكيل حكومت عدل محور را فراهم ميآورد. بنابراين كسي كه به اين دادورزي عظيم و عصر شكوفايي استعدادهاي صلح و آشتي و برابري و مساوات باور دارد، تحت رهبري عقل و ايمان به انجام اين تكليف بزرگ الهي ميپردازد تا هرچه سريعتر بستر مناسب براي به كمال رسيدن انسانها در اين دنيا و بازگردانده شدن حقوقشان فراهم شود و حضرتش ظهور كند و برابري و مساوات را حاكم گرداند.
ره آورد اجتماعي اعتقاد به عدالت
((خداوند اراده كرده است كه تمام اشياء تنها با اسبابش محقق شود)). در جامعه آرماني عدالتمحور اسلام نيز، اگرچه امدادهاي الهي و تأييدات غيبي بسيار مؤثر بوده و پشتوانه آن هستند، در تعاليم اسلام آمده است كه اجراي دقيق اين برنامه بدون مسئوليتپذيري و تعهد و تكليف ياراني كارآمد و جامعهاي خروشان در جهت تحقق نهضتهاي عظيم آزاديبخش و عدالتخواه ميسر نيست. بنابراين جامعهاي كه باور دارد و ميداند در آن عصر طلايي از دست ستمپيشگان و مستكبران رهايي يافته و تعاليم انبيا و اصول اساسي رسالت در آن حاكم ميگردد، بايد براي تحقق و زمينهسازي آن كوشا باشد.
جامعه و مدينه فاضله عصر دولت حقه حضرت مهدي(عج) و عدلمحوري او را هدف قرار داده و تلاش ميكند براي تسريع در رسيدن به هدف، اسباب و زمينههاي آن تحول عظيم را با انقلابها و نهضتها فراهم آورد و طبيعي است كه نميتواند حكومتهاي جور و ظلم را تحمل نمايد و از اينرو به صورت نهضتهاي آزاديبخش، زمينه و بستر را براي عدالت كلي فراهم ميآورد.
2ـ احياي عدالت نسبي در جامعه هر جامعه و نظامي براي رشد و تكامل در جهات مختلف، به دنبال الگويي مناسب است تا خود را با آن وفق دهد و به رشد و تعالي نسبي برسد. حال چنانچه جامعهاي محقق شدن اصول دادگري و رستگاري و سعادت و صعود و رفاه اقتصادي، اجتماعي، قضايي و... را در سلطنت مقتدرانه و عادلانه حضرت مهدي(عج) ببيند و به آن باور داشته باشد، آن را الگوي خود قرار داده و تلاش مينمايد تا حد امكان آن آرمانها ـ از جمله عدالت و دادورزي ـ را در خود به فعليت برساند و اگر نميتواند همانند آن حكومت اصيل عدالت را جاري كند، لااقل يك عدالت نسبي را تحقق بخشد.
3ـ يكدلي و يكپارچگي رمز اصلي پيروزي هر ملتي و سرازير شدن نعمتهاي آسماني يكدلي و يكپارچگي[41]
انسانها برمبناي اسلام و دينداري است. حضرت علي(ع) ميفرمايد: شما ياوران حقيد و برادران در دين؛ سپرهاي روز گرفتاري و پيكار و رازداران در برابر افشاكنندگان اسرار.[42]
و امّا دوستي طالبان دنيا و بيدينان زوالپذير و بينتيجه است و هيچ بنائي ندارد.[43]
روشن است كه باور به دادورزي در آخرالزمان از مصاديق دينداري به شمار ميآيد و ميتواند مبنا و ملاكي براي اتحاد باشد و اگر جامعهاي، همگي به اين امر بزرگ الهي باور داشته باشند، با توجه به هدف و دغدغه مشترك، نوعي يكدلي و يكپارچگي در تحقق آرمان و كمالي واحد براي آنها شكل ميگيرد و وقتي هدف واحد شود، راهها، اسباب و... براي رسيدن به آن هدف نيز يكي ميشود.
4ـ تابيدن انوار الهي و بركات آسماني از آينه باور به عدالت مهدوي در جامعه ((ولو ان اهل القري آمنوا و اتقوا لفتحنا عليهم بركات من السماء والأرض...[44]
((. و اگر اهل تقوي ايمان بياورند و پرهيزكار باشند، بركات آسمان و زمين را بر آنها ميگشاييم.... ترديدي نيست كه پرهيزكاري تنها به انجام دادن فرايض و ترك نواهي نيست؛ بلكه شخص پرهيزكار بايستي به اصول مسلمه مذهب و دين نيز معتقد بوده و با فكر و انديشه و استدلال به اصول اعتقادي ـ كه از جانب خداوند به واسطه پيامبران رسيده است ـ نيز باور داشته باشد. عدالتباوري حضرت مهدي(عج) نيز از جمله اصول مسلمه بوده از مصاديق تقوا و پارسايي به شمار ميآيد و اگر جامعهاي آن را بپذيرد و در مرحله عمل نيز به كار برد، در واقع تقواي الهي را پيشه كرده است و سنت خداوند بر آن است كه بركات آسماني خود را بر آن جامعه بباراند و آن جامعه با تابيدن انوار الهي، به مدينه فاضله مبدل گشته و باب رحمت و نعمتهاي خداوند بر روي آنها گشوده ميشود.
5ـ تقريب بين اديان الهي و مذاهب اسلامي گفته شد مسأله عدالتباوري، مشترك بين اديان است و هر امر مشتركي بين گروههاي مختلف باعث كمكردن فاصلهها شده و آنها را به هم نزديك ميگرداند؛ بنابراين چنانچه جامعهاي كه در آن اديان مختلفي زندگي ميكنند همگي به اين مسأله باور داشته باشند، در اين امر وحدت رويه داشته و با هم نزديك بوده و نوعي اتحاد بين آنها در مقابله با طاغيان و ظالمان و فرعونيان ايجاد ميشود.
6ـ بيداري انديشهها و بهدست آوردن راه نجات از ظلم و استبداد انديشمندان و شيفتگان اسلام ناب، با استناد به كتاب و سنت، انتهايي روشن و فرجامي همراه با تابش پرتو عدالت الهي در جهان تصور ميكنند و اين تصور را در ميان ساير اقشار جامعه مينمايانند تا ديگر انديشهها نيز بيدار گشته و همراه با هم و با همفكري، تركيبي يكپارچه تشكيل داده و جهت پيكار همگاني براي ريشهكني فسادها، تبعيضها، ناعدالتيها و... در جامعه، راههاي روشني بيابند و آن را در ظرف عمل قرار دهند. بنابراين چنين باوري سبب ميگردد نه تنها انديشمندان اسلامي بلكه ديگر مردمان نيز در انتظار چنين واقعهاي عظيم، همواره بيدار و آگاه و مترصد بوده، به دنبال پيدا نمودن و تهيه و تدارك راههاي مناسب در سرعت بخشيدن به آن باشند.
مظاهر عدالت سايهگستر در حيات بعد از ظهور
چنانچه خداي تعالي ما را از اين شگرفي آگاه ساخته است: إعلموا أنّ الله يحيي الأرض بعد موتها "بدانيد كه خدا زمين را پس از مرگش زنده ميگرداند. [45]
هر كس و هر چيز كه استعداد زنده شدن داشته باشد به دست مهدي(ع) و با دولت او زنده ميشود. چنانچه بنا بر روايات، تفسير اين آية كريمه احياي زمين با عدالت و بر پا ساختن حدود الهي است. تا جايي كه ميفرمايند: عدالت حيات احكام است.
2. ثمرة برپايي قسط و عدل در حكومت حضرت مهدي(ع) فطرت و ايمان انسان است.
پيامبر اكرم(ص) ميفرمايند: ساعتي از دولت پيشواي عدل برتر از عبادت هفتاد سال است
3. عدالت دولت امام مهدي(ع) امنيتي فراگير و همهجانبه را به ارمغان ميآورد. امام باقر(ع) در توصيف امنيت فراگير دوران ظهور ميفرمايند: "چنان امنيتي برقرار شود كه پيرزني ناتوان از شرق به غرب رود و هيچ كس آزاري به او نرساند. [46]
4. عدالت ايشان در سيرة اقتصادي به گونهاي است كه در دوران خويش اموال عمومي را بين مردم به طور مساوي تقسيم خواهند كرد و نخواهند گذاشت كسي از حق خود بينصيب بماند. [47]
5. از نمونههاي عدالت امام مهدي(ع) آن است كه ايشان به هر كس بنا بر شايستگيهايش سمت ميدهد. پيامبر اكرم(ص) در خطبة غدير خم ميفرمايند:
آگاه باشيد! آخرين امام از ما قائم مهدي خواهد بود... و آگاه باشيد كه او هر صاحب فضلي را بر مبناي فضلش و هر صاحب جهلي را بر مبناي جهلش نشان و سمت ميبخشد. [48]
6. نظام قضاوت و دادرسي نيز در حكومت مهدي(ع) شكل ويژهاي دارد. آن بزرگوار مانند حضرت داوود به حق حكم ميكند. خداوند ايشان را از اسرار پنهاني مطلع ميسازد و از شاهد و بينه بينيازشان ميگرداند. بدين ترتيب ديگر هيچ ستمي از ديد نافذ امام مهدي(ع) مخفي نميماند، هيچ مظلومي تنها گذاشته نميشود و هيچ ظالمي راه گريز از اجراي حد و حكم الهي را نمييابد.
7. در بيان معناي عدل چنين آمد كه عدل برابر است با حق و انسان عادل كسي است كه به حق عمل كند. پس ظهور امام زمان(ع) و برقراري از جانب ايشان به اين معناست كه انسانها نه فقط به ديگري ظلم نكنند بلكه در حق خود نيز ظلم ننمايند. به عبارتي عدل با تقوا برابر است و تقوا يعني خود نگهداري و نگه داشتن اعضا و جوارح از انحراف براي تحقق هدف كه همان بندگي و عبوديت است.
در آن روزگار آنچه كه از روايات برميآيد: خداوند دلهاي امت را آكنده از بينيازي ميسازد، ريشههاي تهمت و دروغ كنده ميشود. ريا از بين ميرود و در امانتداري رواج مييابد. فحشا و تجاوز ناپديد ميشود و در آن روزگار مردم به عبادت و اعمال شرعي و دينداري روي ميآورند و همواره نماز جماعت به پا ميدارند.
آمادگي براي ايجاد عدالت
با كساني كه سرمست قدرت ظالمانه هستند نمي شود با زبان نصيحت حرف زد؛ با آنها بايد با زبان اقتدار صحبت كرد. آغاز دعوت پيغمبران الهي با زبان نصيحت است؛ اما بعد از آن كه توانستند طرفداران خود را گرد بياورند و تجهيز كنند، آنگاه با دشمنان توحيد و دشمنان بشريت، با زبان قدرت حرف زدند. شما ببينيد در همين آيه كريمه قرآن ـ كه راجع به قسط صحبت مي كند و ميگويد خداي متعال همه پيغمبران را فرستاد (ليقوم الناس بالقسط) براي اين كه قسط و عدالت را در جامعه مستقر كنند ـ بلافاصله ميفرمايد: ?وانزلنا الحديد فيه بأس شديد و منافع للناس؟[49]
يعني پيغمبران علاوه بر اين كه با زبان دعوت سخن مي گويند، با بازوان و سرپنجگان قدرتي كه مجهز به سلاح هستند، با زورگويان و قدرت طلبان فاسد معارضه و مبارزه مي كنند.
نقش نيروهاي مردمي در تحقق عدالت مهدوي
بنابراين نقش نيروهاي مردمي در ايجاد عدالت مهدوي بسيار مهم و چشم گير خواهد بود به طوري که در روايات اسلامي به صراحت آمده است که مهدي (عج) در هنگام ظهور از مردم کمک و ياري مي طلبند: مثلا فرموده اند: انا نستنصر الله اليوم و کل مسلم....: ما امروز از خدا ياري مي خواهيم و از هر مسلماني که در جهان هست مدد مي جوييم.))[50]
نتيجه گيري:
امام زمان تنها، دنيا را پر از عدل و داد نمي كند، امام زمان از آحاد مؤمن مردم و با تكيه به آنهاست كه بناي عدل الهي را در سرتاسر عالم استقرار مي بخشد و يك حكومت صد در صد مردمي تشكيل مي دهد. چه علتي داشت كه بسياري از انبياي بزرگ اولوالعزم آمدند و نتوانستند دنيا را از بديها، پاك و پيراسته كنند؟ چرا؟ چون زمينه ها آماده نبود.
چرا اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب(ع) در زمان خودش ـ با آن قدرت الهي، با آن علم متصل به معدن الهي، با آن نيروي اراده، با آن زيباييها و درخشندگيهايي كه در شخصيت آن بزرگوار وجود داشت، با آن توصيه هاي پيامبر اكرم(ص) درباره او ـ در همين مدت كوتاه، نتوانست ريشه بدي را بخشكاند؟ ـ خود آن بزرگوار را از سر راه برداشتند: ((قتل في محراب عبادته لشدة عدله؛ تاوان عدالت اميرالمؤمنين(ع)، جان اميرالمؤمنين(ع) بود كه از دست رفت!)) ـ چرا؟ چون زمينه، زمينه نامساعد بود.
زمينه را نامساعد كرده بودند. زمينه را زمينه دنياطلبي كرده بودند. آن كساني كه در مقابل اميرالمؤمنين(ع) صفآرايي كرده بودند ـ در اواخر حكومت اين بزرگوار يا در اواسط ـ كساني بودند كه زمينههاي ديني آنها، زمينه هاي مستحكم و ماده غليظ متناسب ديني نبود. عدم آمادگي، اين طور فاجعه را به بار ميآورد. آن وقت اگر امام زمان (عج) در يك دنياي بدون آمادگي تشريف بياورند، همان خواهد شد. بايد آمادگي باشد.
جهان در انتظار عدالت و عدالت در انتظار مهدي است نقش عدل در مسئله ظهور و انتظار آن بسيار مهم است آن هم عدالت آفاقي و انفسي.
منابع:
[1] . در مقام بعثت و رسالت قرآن فرموده: و اُمرت لاعدل بينكم ]الشوري، 15[ و در مقام هدايت الهي فرموده: ان الله يامر بالعدل والاحسان ]النحل، 90[ در مقام حكم كردن ميان مردم: واذا حكمتم بين الناس ان تحكموا بالعدل ]النساء، 58[ و در مقام عقود و عهود. وليكتب بينكم كاتب بالعدل ]البقره، 282[و در مقام شهادت: اثنان ذوا عدل منكم ]المائده، 106[و در مقام اصلاح: فاصلحوا بينهما بالعدل ]الحجرات، 9[. التحقيق في كلمات القرآن، ج 8، ص 58.
[2]عوالي اللئالي، ج 4، ص 102.
[3]تيح الجنان، دعاي افتتاح.
[4]ال المكارم، موسوي اصفهاني، ص 118.
[5]تيح الجنان، زيارت صاحبالامر
[6]ارالانوار، ج52، ص 362).
[7]كمالالدين، ج 2، ص 372.
[8]بحارالانوار، ج52، ص 362.
[9]منتخب الاثر، 513.
[10]كمال الدين، صص 318، 373، 377 و 577.
[11]عوالي اللئالي، ج 4، ص 104.
[12]آل عمران، 18.
[13]نهج البلاغة، خطبة 15.
[14]بحارالانوار، ج 23، ص 89.
[15]صافي گلپايگاني، امامت و مهدويت، قم، انتشارات حضرت معصومه، ج 1، بخش سوم، ص 62
[16]موسوي اصهاني، مكيالالمكارم، قم، انتشارات ايران نگين، ج 2، ص 185.
[17]موسوي اصهاني، مكيالالمكارم، قم، انتشارات ايران نگين، ج 2، ص 185.
[18]سوره الشوري، آيه 23.
[19]مكيال المكارم، ج 2، ص 217.
[20] ((به (المهدي) يخرج الذل من اعناقكم...)). (بحار، ج 51، ص 57.)
[21]دعاي ندبه؛ زيارت ناحيه مقدسه؛ دعاي صباح و...
[22]ميرمهر، ص 168
[23]امامت و مهدويت، ج 2، بخش سوم، ص 7.
[24]امام صادق(ع): ((كان رسولاللّه يقسم لحظاته بين اصحابه، فلينظر الي ذا و ينظر الي ذا بالسّوية)). (الكافي، ج 2، ص 671
[25]مكيال المكارم، ج 1، ص 169
[27]سليمان بن ابراهيم، ينابيعالمودة، ترجمه سيد مرتضي توسليان، انتشارات بوذرجمهري، ج 2، ص 499
[27]غدير كارآمد كرماني، ايمان، تهران، انتشارات گوهر منظوم، 1381، صص 4ـ133.
[28]بحارالانوار، ج 51، ص 133
[29]بقره، 2 و 3.
[30]مكيال المكارم (به نقل از كمالالدين، ج 2، ص 671).
[31]مكيال المكارم (به نقل از كمالالدين، ج 2، ص 671).
[32]همان، ص 424.
[33]همان، ص 419 (به نقل از احتجاج ج 2 ص 284).
[34]همان ص 474
[35]بحارالانوار، ج 52، ص 328
[36]امام صادق(ع): ((والله حق مومن از كعبه بزرگتر است)). (بحار الانوار، ج 74، ص 222(
[37]محمد حكيمي، عصر زندگي، قم، بوستان كتاب، ص 268، (به نقل از تحفالعقول، ص 324.)
[38]مكيال المكارم، ج 1، ص 158
[39]الكافي، ج 5، ص 56
[40]همان، ج 1، ص 183
[41].((واعتصموا بحبل الله جميعاً ولاتفرقوا.)) آل عمران، 103
[42]نهجالبلاغه، خطبه 117
[43] (ولي الله برزگر، جامعه از ديدگاه نهجالبلاغه، سازمان تبليغات ص 155، به نقل از غررالحكم فصل اول، ص 76)
[44]اعراف، 96. به نقل از مقالات فصلنامه انتظار شماره 15، با عنوان عدالت باوری، بهروز محمدی منفرد
[45]سورة حديد (57)، آيه 17.
[46]صافي گلپايگاني، منتخبالاثر، ص308.
[47]مجلسي، همان، ج51، ص91.
[48]مجلسي، همان، ج51، ص91.
[49]حديد، 25.
عياشي سمرقندي تفسير العياشي ج 1 ص 64[50]