دربارهی نخستین سورهای كه به تمامی و یكباره در اولین بار نزول یافت پراكندگی سخن كمتر [از سخن دربارهی فرجامین سوره] است. در یكی دو جائی از قول مجاهد و ابن عباس باز گفتهاند كه نخستین سورهی نازل شده «اقرأ» میباشد. (1) گذشته از اینكه سلسلهی راویان در اولی مذكور نیست و در روایت دومی ضعیف شمرده شده، ممكن است در اینجا منظور از اولین سوره، نخستین آیات منزّله باشد كه در ابتدای سورهی العلق قرار گرفته است.
در مورد نخستین آیهی نازل شده دیدیم كه قولی (2) این است كه سورهی فاتحه نخستین نازل شده است. البته پیش از آن آیاتی نازل شده بود، ولی تا آن هنگام سورهای به تمامی یكباره نازل نشده بود و نخستین بار سورهی حمد بود كه به یكباره و كامل نزول یافت. سید محمد رشید رضا (صاحب مجله و تفسیر معروف المنار) در تفسیر سورهی حمد از امیرمؤمنان علی (علیه السلام) نقل میكند كه سورهی حمد نخستین سورهای است كه بر پیامبر گرامی نازل شده است، و این سخن در روایات بسیاری از علی بن ابیطالب (علیه السلام) و ابن عباس نقل شده و ابومیسره نیز میگفت: نخستین چیزی كه جبرئیل در مكه بر نبی (صلی الله علیه و آله و سلم) قرائت كرد، فاتحةالكتاب بود تا آخرش. (3) این سخن طرفداران بسیاری دارد. زیرا میدانیم كه فاتحة جزئی از نماز است و نماز بدون سورهی فاتحه درست نیست. (4) زركشی نیز میگوید: اولین سورهای كه نازل شد سورهی فاتحه بود چنانكه در حدیث آمده است: «نخستین چیزی كه در روز رستاخیز بنده را بدان محاسبه كنند نماز است.» (5)
دستهای گفتهاند كه این سوره مكّیه است، بدان دلیل كه در سورهی الحجر (آیهی 87) آنرا سبع المثانی میخواند و همه آن سوره را مكیّه میشناسند. پس نزول فاتحه مسلماً قبل از حجر بوده است. ولی از مجاهد چنین نقل كردهاند كه این سوره مدنیّه است و حسین بن فضل آن را لغزشی از مجاهد میشمارد. (6) ابواللیث سمرقندی نیمی از آن را مكی و نصف دیگر را مدنی میشمارد. (7) واحدی مثل بسیاری از دانشمندان دیگر این را دور میداند كه پیامبر اكرم طی ده سال اقامت خود در مكه نماز را بدون فاتحه گذاشته باشد (8) و چنانكه میدانیم واحدی در اثر مشهور و معتبر خود بر روایات و اسانید محكمی اتكاء میكند. به همین جهت برخی معتقد گشتهاند كه این سوره دو بار نازل شده، یك بار به مكه و بار دیگر در مدینه، تا عظمت شأن و بزرگی مقدارش بهتر شناخته شود. (9) به هر ترتیب، قول راجح چنین مینماید كه نخستین سورهی كاملهی نازل شده حمد باشد.
اما اولین سورهای را كه پیامبراكرم در مكه علنی و آشكار ساخت ابن مسعود میگوید كه سورهی النجم بود. (10)
دربارهی آخرین سورهای كه به مكه نازل شد اختلاف كردهاند. ابن عباس میگوید العنكبوت، ضحاك و عطاء گفتهاند المؤمنون و مجاهد گفت ویلٌ للمطففین است. (11)
اما اولین سورهای كه در مدینه نازل شد، علی بن حسین میگوید: «ویلٌ للمطففین» بود. واقدی گفته است كه سورهی قدر بود. ولی با وجود این اقوال، ابن حجر ادعا میكند كه اتفاق بر این است كه سورهی بقره نخستین سورهای میباشد كه در مدینه نازل شده است. (12) گرچه با وجود نظرات دیگر ادعای اتفاق نمی توان داشت ولی قول بر نزول سورهی بقره در آغاز ورود به مدینه معتبرتر و محكمتر به نظر رسیده است.
اما آخرین سورهی قرآن كه به تمامی نازل شد كدام بود؟
در این مورد هم سه قول نقل كردهاند:
1) سورهی مائده:
طرفداران این قول به روایتی از عایشه استناد جستهاند كه در قول هفتم دربارهی آخرین آیه بدان اشاره شد و گفته شد كه ممكن است مراد آخرین سورهای باشد كه دربارهی حلال و حرام آمده است. (13)2) سورهی براءة:
بخاری و مسلم و دیگران از براء بن عازب باز گفتهاند كه آخرین سوره در نزول «براءة» بود (14) و حدیث عثمان نیز به این مطلب اشارهای دارد. (15) ولی باز هم چه بسا كه مراد آخرین سورهای باشد كه دربارهی تشریع قتال و جهاد آمده باشد. نه مطلق آخرین سوره.3) سورهی النصر:
معتقدین به این رأی اكثریت دارند و دلیلشان روایتی است كه از ابن عباس بدین مضمون نقل شده: آخرین سورهای كه نازل شد «اذا جاء نصرالله و الفتح» بود. -چون این سوره بیامد پیغمبر اكرم بگریست و گفت خبر مرگ به من دادند، و گفتهاند كه دیگر از آن پس كسی پیامبر خدا را خندان ندید.پینوشتها
1.تفسیر طبری1: 38بولاق1: 113 طبع معارف، این سخن را از ابن عباس نقل میكند ولی ابن كثیر آن را ضعیف میشمارد (تفسیر ابن كثیر1: 30)، البرهان1: 208 از مجاهد نقل میكند.
2.البرهان1: 207، اتقان1: 24، مجمع البیان 5: 514.
3.كشف الاسرار1: 40.
4.صحیح مسلم2: 9 (كتاب 4 الصلاة حدیث 38 و 40 و 41) سنن بیهقی2: 37، 40، 43، 61، الوسائل شیخ حرّ عاملی: كتاب الصلاة، كتاب كنزالعمال 4: 95-96، ترتیب مسند امام شافعی1: 78، 80، مسند طیالسی: حدیث 2561، مسند احمد 6: 142، 275، سنن ترمذی: كتاب2 مواقیت الصلاة باب115 و 116.
5.این حدیث در كتب بسیاری آمده است: از جمله، سیوطی: جامع الصغیر1: 193، سنن ترمذی: كتاب 2 مواقیت الصلاة باب 188، سنن نسائی: كتاب 5 الصلاة، باب9، سنن ابن ماجه: كتاب 5 الاقامة باب202، سنن الدارمی: كتاب 2 الصلاة باب 91، موطأ مالك: كتاب9 قصر الصلاة فی السفر حدیث 89، مسند احمد1: 161، 177 و2: 290، 425 و 4: 65، 103 و 5: 72، 377، مسند طیالسی. حدیث 2468.
6.ابن عباس، ضحاك، مقاتل و عطاء گفتهاند: مكیه است ولی از قول مجاهد و ابوهریره گفتهاند مدنیه است. البرهان 1: 194، الاتقان1: 12، نوع اول، فصل سورهها.
7.الاتقان 1: 12.
8.واحدی: اسباب النزول: 13.
9.دمیاطی: اتحاف فضلاء البشر: 188 ح2. زركشی: البرهان 1: 29.
10.الاتقان 1: 25 نوع هفتم فرع كشف الاسرار 9: 352.
11.البرهان فی علوم القرآن 1: 193.
12.الاتقان1: 25 نوع هفتم فرع.
13.البرهان1: 194، 209، الاتقان1: 27 نوع هشتم.
14.بخاری. تفسیر سورهی 4: 27 و سورهی 9: 1، مسلم: فرائض: 11، البرهان1: 209، الاتقان1: 26، نوع هشتم، تفسیر فتح القدیر1: 505.
15.دربارهی ترك «بسم الله» در صدر سورهی براءة، ابن عباس علت آن را از عثمان پرسید و او پاسخ داد: «سورهها به شمارههای معین بر پیامبر خدا فرود میآمد. چون چیزی بر او وحی میشد كسی از نویسندگان وحی را میخواند كه آن را بنویسد و میفرمود: این آیات را در سورهای كه چنین و چنان است بگذار. انفال از سورههای اولیهی نازل شده در مدینه بود و براءة آخرین نازل شدهی قرآن است. داستان این یكی شبیه داستان آن دیگری بود. پس گمان بردم كه این از آن است. بدینجهت این دو را كنار هم نهادم و میانشان «بسم الله الرحمن الرحیم» ننهادم و آن را جزء سبع طوال قرار دادم. (تفسیر طبری1: 34، 35، مقدمتان40، مصاحف31، ابوشامه 61، برهان1: 234 و 235، مجمع البیان 5: 2).
رامیار، محمود؛ (1392)، تاریخ قرآن، تهران: انتشارات امیركبیر، چاپ سیزدهم