ادبیات ترکی پیش از اسلام

از ادبیات ترکی دوره‌ی پیش از اسلام، اثر مکتوبی به دست نیامده، اما آثاری از ادبیات شفاهی، که غالباً از بین رفته، یعنی بعضی سروده‌های هجایی، در آثاری چون دیوان لغات الترک کاشغری و نوشته‌های اویغوری راه یافته است. خلاصه‌ی
يکشنبه، 16 آبان 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
ادبیات ترکی پیش از اسلام
 ادبیات ترکی پیش از اسلام

 

نویسنده: رحیم رئیس‌نیا


 

از ادبیات ترکی دوره‌ی پیش از اسلام، اثر مکتوبی به دست نیامده، اما آثاری از ادبیات شفاهی، که غالباً از بین رفته، یعنی بعضی سروده‌های هجایی، در آثاری چون دیوان لغات الترک کاشغری و نوشته‌های اویغوری راه یافته است. خلاصه‌ی بعضی داستان‌های حماسی و قطعاتی از آنها نیز در بعضی آثار چینی، مغولی، عربی و فارسی مندرج است؛ از جمله مرثیه‌ای که در مرگ اَلب اَرتُنکا، یعنی افراسیاب شاهنامه، سروده شده است. (1) بندهایی از این مرثیه در دیوان لغات الترک (2) نقل شده است. مرثیه‌سرایی از دیرباز در بین قبایل ترک متداول بوده است. (3) به نوشته‌ی یوردانس، (4) مورخ قرن ششم میلادی، وقتی آتیلا، پادشاه هون‌ها، در 453 میلادی درگذشت، «اوزان» (5) (خواننده - نوازنده) هایی که در اردوی او بودند، در سوکش مرثیه‌ها خواندند. (6)
کاشغری (7) خلاصه‌ای از داستانی حماسی را نقل کرده که در آن خاطره‌ی روزگار فرمانروایی به نام شو، که گویا در سده‌ی نهم پیش از میلاد می‌زیسته، با روایات حمله‌ی اسکندر مقدونی به آسیای مرکزی در هم آمیخته است. (8)
قطعه‌ای از داستان حماسی اُغوزکاغان [اغوزخاقان] که با الفبای اویغوری نوشته شده، در کتابخانه‌ی ملی پاریس نگهداری می‌شود. (9) با آنکه حال و هوای این روایت نشان از شکل‌گیری آن در فضای غیر اسلامی دارد، اُغوز، قهرمان اُغوزنامه، پیوسته نام «الله» را به زبان می‌آورد و قومش نمی‌دانند که معنای آن چیست. (10) فرآیند شکل‌گیری روایت اخیر و نیز روایتی از همان داستان که ابوالغازی بهادرخان در شجره‌ی تراکمه آورده و همچنین داستان‌های دده‌قورقود، که مجموعه‌ای از مناقب فراهم آمده در پیرامون اغوزنامه و جزو آن منظومه است،تا دوران اسلامی ادامه دارد. این روایت، آثار و عناصری از ادوار پیش و پس از اسلام تاریخ ترک‌ها، چون «هیونگ‌نو» های پیش از میلاد، گوک‌ترک‌ها (11) (ترک‌های باستان)، غزنویان، سلاجقه، خوارزمشاهیان، مغول‌ها و حتی ترکمانان قراقوینلو و آق‌قوینلو را نیز در بردارد. (12) بانارلی (13) احتمال می‌دهد که داستان اغوز در قرن دوم پیش از میلاد پدید آمده و قرن‌ها سینه به سینه نقل شده باشد که پس از تغییرهایی، در قرن هفتم / سیزدهم دست کم به دو روایت، یکی روایت اویغوری به دور از تأثیر اسلام و دیگری روایت منقول در جامع‌التواریخ با مضامین اسلامی، به طور جداگانه، به کتابت درآمده است. وی پس از مقایسه‌ی این دو روایت، می‌گوید که اغوزکاغان نه فرمانروایی تاریخی، بلکه نمونه‌ی تمام ترکان اُغوز /غُز است.
بانارلی (14) گذشته از داستان‌های ارتنکا، شو و هوُن - اغوز، از داستان‌های پیش از اسلامی قوم گوک‌ترک و ترک‌های «دوقوز اُغوز - اون اویغور» (نُه‌غز – ده‌اویغور) نیز سخن گفته است. مهم‌ترین داستان‌های گوک‌ترک عبارت‌اند از: بُوزقورت (گرگ خاکستری) و اِرِگنه‌قون (کمرکش پر شیب کوه)./ بوزقورت در داستان‌های ترک نقش مادر، پدر، راهنما و نجات بخش قوم را دارد. این داستان دارای دو روایت چینی متفاوت است و بانارلی (15) بر آن است که بوزقورت، که راهنمایی ترکان را در بیرون رفتن از ارگنه‌قون بر عهده داشته، در روایت منقول در جامع‌التواریخ (16) به صورت «بُورتَه چینَه» درآمده است. روایتی از داستان ارگنه‌قون را رشید‌الدین فضل‌الله «از معتبران معتمدالقول» (17) شنیده بود و ابوالغازی بهادرخان آن را، با استفاده از جامع‌التواریخ، بازنویسی کرده است. به گفته‌ی رشیدالدین (18) در مقدمه‌ی همین داستان، «اتراک را کتابی و خطی نبوده و تواریخ چهار پنج هزار سال را ضبط نتوانسته‌اند... مگر بعضی حوادث که به زمان حال نزدیک‌تر است، به طریق تواتر به ایشان رسیده و فرزندان را آن معانی تلقین کرده‌اند». در داستان ارگنه‌قون، که گویا در اصل منظوم بوده و در دوره‌ی فرمانروایی و استیلای مغول به کتابت درآمده، قوم گوک‌ترک به مغول تبدیل شده است. (19) ناگفته نماند که رشید‌الدین هم چنین می‌انگاشته که «اقوام غول صنفی از عمومی اقوام اتراک بوده‌اند و شکل و لغت ایشان به یکدیگر ماننده و نزدیک» بوده است. (20)
از جمله‌ی داستان‌های اویغوری ترک‌های دوقوزاغوز - اون اویغور، داستان پیدایش و کوچ است. داستان نخست، شرح پیدایش دوقوزاغوزها و اون اویغورهاست که ثمره‌ی ازدواج بوزقورت با دو دختر فرمانروای هون است. (21) داستان کوچ هم که ظاهراً ادامه‌ی داستان پیدایش است، دو روایت چینی و ایرانی دارد که با هم شباهت‌ها و اختلاف‌هایی دارند. روایت ایرانی، که در جهانگشای جوینی (22) مندرج است، آثار محسوسی از مانویت دارد. (23) جوینی، (24) پس از نقل این روایت، می‌گوید: «این اکاذیب، از مطول اندکی؛ و از صد یکی است که ثبت افتاد. غرض، تقریر جهل و حماقت آن طایفه است» که چنین اعتقاداتی داشته‌اند. نخستین اثر مکتوب قابل اعتنای به دست آمده از قبایل ترک‌زبان، کتیبه‌های سنگ مزارهای قائم اورخون است که در اوایل سده‌ی دوم / هشتم در قلمرو امپراتوری صحرانوردی گوک‌ترک برپا شده است. در آن دوره هنوز اسلام به سرزمین‌های شرق رشته‌کوه آلتایی، یعنی شمال مغولستان و حوضه‌ی رود اورخون، نفوذ نکرده بود؛ از این رو، این سنگ نوشته‌ها آثار پیش از اسلام به شمار آمده‌اند. این آثار به خطی نگارش یافته‌اند که به جهت شباهت ظاهری به الفبای رونی اسکاندیناویایی، رونی ترکی و نیز الفبای گوک‌ترک نامیده شده است. (25)
الفبای کتیبه‌های اورخون از الفبای کتیبه‌های کشف شده در حوالی رودخانه‌ی ینی‌سئی که ظاهراً دو سه قرن پیشتر نگاشته شده، تکامل یافته‌تر است. (26) هرچند عطاملک جوینی (27) در اواسط قرن هفتم / سیزدهم به وجود این «سنگ‌های مسطور منقور» اشاره کرده بود، کشف آنها تا قرن دوازدهم / هجدهم و خواندن و انتشار متون و ترجمه‌شان به همت راتلوف، (28) تامس (29) و دیگران تا اواخر قرن سیزدهم/ نوزدهم و اوایل قرن چهاردهم / بیستم به تأخیر افتاد. (30) همچنین اگرچه این سنگ‌نوشته‌ها آثار ادبی صرف نیستند، به جهت زبان ادبی مؤثر و گاه شعر گونه‌ای که در آنها به کار رفته، نخستین نمونه‌های مکتوب ادبیات ترکی به شمار رفته‌اند. (31) بانارلی (32) بر همین اساس، نویسندگان آنها، بیلگه تونیوقوق و یونلوق‌تیگین، را نخستین نویسندگان ترک به شمار آورده و درباره‌ی شیوه‌های نگارششان به بحث پرداخته است.
ادبیات اویغوری واپسین ادبیات ترک در دوره‌ی پیش از اسلام به شمار آمده است. (33) اویغورها که به یکی از لهجه‌های زبان گوک‌ترک‌ها سخن می‌گفتند، در 745/127 دولت گوک‌ترک را برانداختند و اندکی پس از برپایی دولت خود خط اویغوری را که برگرفته از خط سغدی بود، جانشین خط رونی ترکی کردند و این نتیجه‌ی ترجمه‌ی آثار دینی بودایی و مسیحی سریانی و مخصوصاً مانوی از سغدی (یکی از زبان‌های ایرانی میانه) به ترکی اویغوری بود. (34) به نظر بانارلی (35) این تبدیل، با ساختار زبان ترکی نامتناسب و برای بازتاباندن آواهای این زبان نارسا بوده است؛ با این حال، الفبای اویغوری الفبای اغلب ترکان شد (36) و بیش از دولت اویغور دوام آورد و به سبب انتقال آن به مغول‌ها، به رغم انتشار و رواج الفبای عربی، تا سده‌ی دهم/ شانزدهم به کار رفت. (37) جالب توجه است که عطاملک جوینی (38) در انتقاد از روزگار خود، از جمله به این نکته که «زبان و خط ایغوری را فضل و هنر تمام شناسند» نیز اشاره‌ای کنایه‌آمیز دارد.
کوپریلی دوران حکومت اویغورها در مغولستان و ترکستان غربی و شرقی را دوران شکوفایی تمدن و فرهنگ ترک می‌داند؛ (39) آثار هنری و مکتوبِ غالباً دینی متعلق به آن دوره، که در کاوش‌های باستان‌شناسی تورفان و اطرافش کشف شده، تأییدی بر ادعای اوست. بیشتر آثار مکتوب اویغوری موجود، متون مذهبی ترجمه شده از چینی، سنسکریت، تخاری / طخاری، تبتی، سریانی و سغدی است که گذشته از ارزش‌های دینی و تاریخی و زبان‌شناسی، از جنبه‌ی ادبی نیز خالی نیست. حکایت‌هایی چون برادر خیرخواه و برادر بدخواه، مأمور آبی‌پوش، یوزپلنگ آزمند و غیره آزمند و غیره آثار تبلیغی دینی و اخلاقی و در عین حال ادبی هستند. بعضی از آثار منثور اویغوری در بردارنده‌ی قطعات منظوم هجایی‌اند و حتی نام بعضی از شعرای اویغوری، چون آپرینچور تیگین (40) و کول تارکان (41) و کی‌کی، (42) بر ما معلوم است. (43) بانارلی (44) متن و ترجمه‌ی یک شعر دینی و یک شعر عاشقانه‌ی آپرینچورتیگین را نقل کرده و هیئت (45) تأکید کرده است که اشعار مذکور نخستین شعرهای ترکی است که شاعرشان شناخته شده و شعر عاشقانه‌ی یاد شده، نخستین شعر غنایی ترکی است.

پی‌نوشت‌ها:

1. کاشغری، 1985-1986، ج3، ص 149، 368؛ د. ا. ترک، ج4، ص 192؛ کوپریلی، ص 47؛ بارنالی، ج1، ص 14.
2. ج1، ص 41؛ همو، 1375 ش، ذیل «اَلب».
3. <کتیبه‌های اورخون="">، (1) ص D-KTK، ص BKG، ص 10-11، ص KTK، ص BKDB، س1.
4. Jordanes
5. Ozan
6. کوپریلی، ص 71؛ بارنالی، ج 1، ص 23-24؛ اینان، ص 122.
7. 1985-1986، ج3، ص 413-416.
8. نیر. ر. ک. همو، 1375ش، ذیل «ترکمان».
9. این نسخه در 1315 ش/ 1936 در استانبول منتشر شده است؛ کوپریلی، ص 48؛ د ترک، ج32، ص 80-81؛ بارنالی، ج1، ص 17-21.
10. ر. ک. رشیدالدین فضل‌الله، ج1، ص 483-52.
11. Gök Tϋrkler
12. کوپریلی، ص 52-54.
13. بارنالی، ج1، ص 21-22.
14. همو، ج1، ص 24-26.
15. همان، ج1، ص 24-26.
16. ر. ک. رشیدالدین فضل‌الله، ج1، ص 218.
17. ر. ک. ج1، ص 148.
18. ج1، ص 147.
19. بانالی، ج1، ص 27؛ اوگل، ص 59-66.
20. ج1، ص 147؛ نیر ر. ک. ص 43- 44.
21. بارنالی، ج1، ص 28؛ سَپَتچی اوغلو، ص 132- 134.
22. ج1، ص 39-45.
23. بارنالی، ج1، ص 29؛ برای روایت چینی، ر. ک. سپتچی اوغلو، ص 134-137.
24. ج1، ص 45.
25. کوپریلی، ص 28؛ بارنالی، ج1، ص 57- 59.
26. جعفراوغلو، ج1، ص 122.
27. اورکون، ص 18-19؛ کوپریلی، ص 31-32؛ بارنالی، ج1، ص 73، برای اطلاعات بیشتر ر. ک. <کتیبه‌های اورخون="">، مقدمه‌ی تکین، ص XI-V
28. W. Radloff
29.Thomson
30. ج1، ص 40.
31. کوپریلی، ص 34-35، د. ترک، ج32، ص 81.
32. ج1، ص 59-72.
33. د. ترک، همان جا.
34. درباره‌ی آثار سغدی، ر. ک. تفضلی، ص 357-356.
35. ج1، ص 74-75.
36. کوپریلی، ص 29-31.
37. همان، ص 77.
38. ج1، ص 4.
39. ص 12، 37.
40. Aprlnҫur Tigin
41. Kϋl Tarkan
42. Ki - Ki
43. د. ترک، همان جا، موتلو آی، 1973، ص 28.
44. ج1، ص 47-48.
45. 1365ش، ص 104.

منبع مقاله :
رئیس‌نیا، رحیم ... [و دیگران]، (1389) ترکان، تاریخ، زبان، ادبیات، تهران: نشر کتاب مرجع، چاپ اول.

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط