ارزيابى ترجمههاى اروپايى از قرآن مجيد
نويسنده: سيد عبدالمجيد طباطبايى
شايد بتوان ترجمه قرآن مجيد را در همان سالهاى صدر اسلام، رديابى نمود; يعنى آن هنگامى كه حضرت پيامبر (صلی الله علیه واله)، پس از فتح مكه در صدر گسترش اسلام و ابلاغ پيام وحى به سرزمينهاى همسايه برآمد و پيكهايى را با پيام قرآن به سوى آنها ارسال داشت.
اما ترجمه قرآن مجيد به زبانهاى اروپايى موضوعى است كه در وهله نخست توسط غير مسلمانان و با انگيزه خصومتبا اسلام صورت گرفت و تنها در سده اخير است كه مسلمين خود اهميت موضوع را دريافته و در اين ميدان قدم گذاشتهاند. بنابراين در بررسى ترجمه قرآن توسط غير مسلمانان به تحريفها، سوء برداشتها و سو ترجمههاى فراوانى بر مىخوريم كه ناگزير به ذكر برخى از آنان خواهيم بود.
در اين نوشته تمركز اصلى بر ترجمههاى قرآن به زبان انگليسى مىباشد. در ابتدا تاريخچهاى مختصر در ارتباط با اولين ترجمههاى قرآن به زبانهاى اروپايى ارائه خواهد شد و سپس برخى از ترجمههاى انگليسى به ترتيب زمانى ذكر شده و از لحاظ هدف و سبك ترجمه مورد بررسى كوتاهى قرار خواهند گرفت.
ترجمه كامل قرآن مجيد به زبانهاى اروپايى به قرن يازدهم ميلادى باز مىگردد. اين ترجمه به زبان لاتين و با هدف اسلامستيزى و به سرمايهگذارى مسيحيت صورت گرفته است. اين ترجمه نخستين، توسط محققى به نام رابرت كتن (Robert of ketton) در سال 1143 ميلادى، در پى فرمان و با هزينه يك كشيش عالى رتبه فرانسوى، معروف به پير از كليساى كلونى در شرق فرانسه (prience of the couny monastery) تحقق يافت. اين اولين گام، منجر به سوء برداشت و به خصوص تشديد خصومت عليه اسلام شد كه متاسفانه آثار آن تا امروز در ميان مسيحيان همچنان باقى است.
رابرت كتن، مصمم به استفاده از زبان سخيف و تند در ترجمهاش بود; به طور نمونه مىتوان به گفتههاى خود او استناد نمود كه نوشته است: «پدر پير شايسته تكريم است; زيرا پس از آنكه رهبران كليسا به دين كفرآميز اسلام اجازه رشد و تقويت و گسترش طى 537 سال را دادند، پدر پير در صدد افشاى پايه و اساس اسلام بر آمد. من در ترجمهام نشان دادهام كه مسلمين از چه جريان پالايندهاى آب خوردهاند. وظيفه من تنها شروع كار و فراهم آوردن تمهيدات بوده و ادامه آن با ديگران است. من دود حاصل از اين آتش را پراكندم، باشد كه پدر پير آن را به كلى خاموش نمايد.»
نسخه اصلى آنچه گذشتبه خط خود مترجم در كتابخانه آرمورى پاريس (Paris Armorylibrary) موجود است. همانگونه كه رابرت پيشبينى كرده بود، متاسفانه ترجمه ناقص و سخيف او پايه و اساسى شد براى ترجمههاى بعدى قرآن به زبانهاى ديگر. بهطور مثال اولين ترجمه ايتاليايى قرآن از روى ترجمه رابرت صورت گرفت كه توسط آندره آريو بينى (منتشر شد. اين ترجمه ايتاليايى مبناى اولين ترجمه به زبان آلمانى توسط سالمن شويگر (solmonschweigger) كه مبلغى در نورنبورگ بود، قرار گرفت. ترجمه آلمانى سپس مبناى اولين ترجمه هلندى در سال 1681 شد; بدون اينكه ذكرى از نام مترجم به ميان آيد.
بنابراين مشاهده مىشود كه يك ترجمه متعصبانه، كه در پى اغراض پدران كليسا در ستيز با اسلام صورت پذيرفته بود، مبناى سه ترجمه ديگر قرار گرفت. مسيحيتبراى مدت پنج قرن بهطور مستقيم يا غير مستقيم، در منازعات سرسختانهاش عليه اسلام، از ترجمه رابرت سود مىجست.
اين وضعيت ترجمههاى اروپايى قرآن از قرن يازده تا هجده بود. در سال 721، ترجمه ثانى قرآن به زبان لاتين توسط لوديكو ماراچى (Ludovice Marrachi) صورت پذيرفت كه اين نيز با هدف ابطال و رد اسلام انجام گرفت. اين ترجمه از ترجمه پيشين بسيار خصمانهتر و موضعگيرىهاى آن نسبتبه اسلام، بسيار نفرتانگيزتر بود.
در قرن نوزدهم اساسا شرقشناسان و ديگرانى كه با زبان عربى آشنايى پيدا كرده بودند، وارد عرصه ترجمه شدند. البته ترجمه آنان نيز عارى از نقص و سوء برداشت نيست.
در قرن بيستم، خود مسلمانان وظيفه ترجمه قرآن را به دوش گرفتند. اين جريان روز بروز قوت بيشترى يافته است ولى هنوز در ابتداى مسير قرار دارد.
در مورد نقش كشور ايران، بايد ذكر شود كه خوشبختانه مركز ترجمه قرآن مجيد در شهر قم تاسيس شده و به فعاليت مشغول است و در اين راستا مجلهاى را نيز تحت عنوان «ترجمان وحى» هر شش ماه يكبار منتشر مىسازد كه شامل مقالات و اخبار مربوط به ترجمههاى قرآن است.
بنابر آنچه گفته شد، تاريخچه ترجمه قرآن مجيد به زبانهاى اروپايى را مىتوان به سه دوره كلى تقسيم نمود: 1. قرون وسطى تا دوره رنسانس; عمدتا با نيتهاى خصمانه، توسط متوليان كليسا. 2. اوائل قرن نوزدهم; در پى شكلگيرى و قوت يافتن علوم اجتماعى و مطالعات شرقشناسى; توسط شرق شناسان غير مسلمان. 3. عصر حاضر; در پى آگاهى مسلمين و نيز برخوردارى از امكانات اطلاع رسانى پيشرفته; توسط خود مسلمانان.
در ادامه بحث ابتدا به معرفى و توضيح در مورد مطرحترين مترجمان غيرمسلمان و سپس مترجمان مسلمان خواهيم پرداخت.
يكى از مطرحترين مترجمان غير مسلمان قرآن الكساندر راس (Ross Alexander) مىباشد. عنوان ترجمه او كه اولين بار در سال 1649 به چاپ رسيد، عبارت است از «قرآن محمد ترجمه شده از عربى به فرانسه». اين ترجمه به تازگى به انگليسى برگردانده شده است. اين ترجمه فرانسوى حداقل هشت نوبتبه چاپ رسيده كه تازهترين آنها در سال 1856 بوده است. اين اثر نمونهاى است از يك ترجمه ناقص كه حاصل كار يك مبلغ شرقشناس به حساب مىآيد. در مقدمه اثر، راس مقصود خود را از ترجمه براى خوانندگان، چنين توصيف مىنمايد: «به نظرم مناسب آمد كه با شناختبهتر دشمنان ناچيز، بهتر مىتوان به جنگ آنها رفت... پس قرآن او را ترجمه نمودم.» و در ضميمه همين اثر متعصبانه به عنوان ذيل، بر مىخوريم: «هشدار لازم براى كسانى كه مىخواهند بدانند چه سودى و يا چه خطرى در خواندن قرآن وجود دارد.»
اما در مورد كيفيتخود ترجمه، به همين توضيح زومر ( (Zwemer بسنده مىكنيم كه گفته است: «راس با عربى بسيار ناآشنا و يك محقق غير آگاه فرانسوى بود. بنابراين ترجمهاش آكنده از خطاست.»
در رابطه با خصمانه بودن اين ترجمه شايد بارزترين اشكال همان عنوان اثر باشد; يعنى «قرآن محمد». بدين ترتيب مترجم خواسته است الهى بودن قرآن را منتفى كند و آنرا به مثابه يك اثر شخصى و انسانى و به عبارتى غير الهى جلوه دهد.
يكى ديگر از ترجمههاى قرآن كه در غرب رواج بسيار يافته است، ترجمهاى استبه زبان انگليسى توسط جورج سيل ( (George Sale با عنوان «قرآن ترجمه شده به زبان انگليسى مستقيما از زبان عربى». البته قابل ذكر است كه اين ترجمه نيز با نام «قرآن محمد» شهرت يافته و در سال 1734 در لندن به چاپ رسيده است. آخرين چاپ اين ترجمه در سال 1975 بود. جورج سيل براى ترجمهاش مقدمه مفصلى - بالغ بر دويست صفحه - نوشته و در آن به بررسى نكات متعددى از قبيل جغرافياى جزيرهالعرب، عربستان قبل از اسلام، اديان و باورهاى مردم در دوران پيش از ظهور اسلام، شخصيت پيامبر، و... پرداخته است. البته منابع مورد استفاده وى، منابع موثقى نيست. وى بدون هيچ پروايى به اظهار نظرهاى شخصى در مورد مسائل قرآن و شان نزول سورهها و آيات پرداخته است. در قسمتهاى متعددى از مقدمه خود تلويحا بيان مىنمايد كه قرآن تقليدى است از كتاب مقدس پيشين. سبك ترجمه سيل نسبتا ادبى است; ولى در ترجمهاش نقايص، سوءبرداشتها و تحريفهاى عامدانه بارزى به چشم مىخورد. براى نمونه در ترجمه «بسم الله الرحمن الرحيم» ، وى از ترجمه رحيم سرباز زده و در هر جايى كه كلماتى از يك ريشه مثل «رحمن» و «رحيم» از پى هم آمدهاند، اظهار نظر مىنمايد كه اين تكرارى استبيهوده و بىمعنا و در صورت ترجمه موجب نقصان و نابهنجارى ترجمه خواهد شد.
ديگر از مواردى كه مىتوان به آن اشاره نمود، شيوه ترجمه حروف مقطعه توسط سيل است; مثلا «الف لام ميم» را به A.L.M ] » ترجمه نموده است. به عبارت ديگر مىتوان گفت كه در ترجمه اين حروف، معادل الفبايى انگليسى را به كار گرفته است; در حالىكه برخى ديگر از مترجمان سعى در حرفنگارى در اين موارد داشتهاند; يعنى مثلا همان الف لام ميم را به Alif, Lam, Mim ] » ترجمه كردهاند. بنابراين جانب احتياط را بيشتر رعايت نمودهاند و حرفى را كه نتوانستهاند درك كنند، به همان گونه اصلى، فقط حرفنگارى كردهاند.
ديگر از كاستىهاى اين ترجمه، حذف بخشى از آيات است; به طور نمونه مشاهده مىشود كه آيه 98 از سوره آلعمران ناقص ترجمه شده و از ترجمه بخشى از آن بهطور كلى صرفنظر شده است.
همچنين مشاهده مىگردد كه در ترجمه برخى از آيات، تفسير به راى صورت گرفته و مثلا «يا ايها الناس...» در برخى آيات به «اى مردم مكه...» ترجمه شده است.
ديگر از مترجمان غير مسلمان قرآن، رادول Radwell, J.M) » است. ترجمه وى تحت عنوان «القرآن» در لندن به سال 1861 به چاپ رسيده است. اين مترجم، اصالت ترتيب سورهها را زير سؤال برده و ترتيب جديدى براى ارائه سور اتخاذ نموده است. رادول نيز عقيده داشت كه قرآن تقليدى است از كتب مقدس مسيحيان و يهوديان.
وى همچنين سخنان سخيف و ناروايى را به پيامبر اسلام نسبت مىدهد. ترجمه رادول نيز داراى خطاها، سوءترجمهها و سوءبرداشت مىباشد; بهطور نمونه آيه دوم از سوره كوثر را بدين نحو ترجمه مىنمايد: «پس براى پروردگار نماز بگذار و قربانيان را هلاك ساز.» يا در مورد كلمه عبد در آيه دهم سوره علق توضيح مىدهد كه «چون بردگان به دين اسلام در مىآمدند، قرآن اين كلمه را به كار برده است».
از جمله ترجمههاى ديگر انگليسى قرآن توسط غيرمسلمانان، بدين قرار است: ترجمه پالمر (Palmear, E. H) چاپ لندن به سال 1880; ترجمه ريچارد بل (Bell, Richard) چاپ لندن به سال 1937; ترجمه آربرى (Arberry, A. j) چاپ لندن به سال 1955; ترجمه داود (Dawood, N. j) چاپ لندن به سال 1965.
البته هر يك از ترجمههاى مذكور، نقايص خاص خود را دارند و در اين مقاله، مجال بررسى آنها نيست و البته همانگونه كه ذكر شد، علاقهمندان مىتوانند براى مطالعه بيشتر در اين زمينه به مجله «ترجمان وحى» ، منتشره از سوى مركز ترجمه قرآن مجيد، كه هر شش ماه يك بار به چاپ مىرسد، مراجعه نمايند.
همانگونه كه ذكر شد در سده اخير خود مسلمانان تصميم به ترجمه قرآن مجيد گرفتهاند. در اين ميان، زبانمادرى برخى انگليسى بوده و برخى ديگر عربزبان يا غير آن بودند. در اين بخش به بررسى برخى از ترجمههاى انگليسى قرآن توسط مسلمانان خواهيم پرداخت. از ميان مترجمان مسلمان به سه مترجم اشاره خواهد شد. يكى از اروپا، ديگرى از آسيا و سومى از امريكا، محمد مارمادوك ويليام پيكتال (Pickthal, Mohammed Marmoduke) مترجم بريتانيايى مسلمان قرآن است. ترجمه او تحت عنوان «مفهوم قرآن كريم» به سال 1930 در لندن به چاپ رسيد و نيز بارها توسط ناشران مسلمان و غيرمسلمان تجديد چاپ شد. البته قابل ذكر است كه برخى از چاپهاى اين ترجمه داراى اشكالاتى چند مىباشد. از نقطه نظر سبك، ترجمه پيكتال، ادبى، وزين، روان، مختصر و تا حد زيادى دقيق است. وى رماننويس و اهل قلم بوده و از طرف ديگر در برخى از كشورهاى مسلمان به مسافرت پرداخته و زبان عربى را نيز فراگرفته و با فرهنگ و اديان آن ديار آشنا بوده است. پيكتال براى ترجمه خود مقدمهاى فراهم آورده و در آن علاوه بر توضيح درباره حضرت پيامبر اكرم (صلی الله علیه واله)، دوران پيامبرى وى و حوادث مهم آن دوران، اندكى نيز به ويژگىها و دشوارىهاى ترجمه قرآن اشاره نموده است. وى همچنين در مقدمهاى بر هر سوره، توضيح مختصرى در مورد تعداد آيات آن، احيانا شان نزول، محل نزول و دليل نامگذارى آن باز مىگويد.
مترجم ديگر مسلمان قرآن مجيد كه ترجمه انگليسى وى يكى از رايجترين ترجمههاى دردسترس در كشورها مىباشد، شاكر.( (Shakir M. M است. اين ترجمه تحت عنوان قرآن مقدس در سال 1982 در نيويورك به چاپ رسيده است. ترجمه مذكور عارى از هرگونه پاورقى يا توضيحى است. تا حدى به نظر مىرسد كه مترجم بيشتر از اينكه ترجمهاى از خود ارائه داده باشد، به اقتباس و تقليد از مترجمين ديگر پرداخته است. دليل اين مدعا آن است كه با مقايسه بخشهاى مختلف اين ترجمه، در مىيابيم كه سبك ثابتى در آن وجود ندارد و هر بخش از آن به نظر، شبيه يكى از ترجمههاى ديگر مىباشد.
مترجم سوم كه در اين مقاله از او ياد خواهد شد، تامس بالنتين ايرونيگ (Irving, T. B) معروف به حاج تعليم على است. وى اولين مترجم امريكايى قرآن به حساب مىآيد و ترجمهاش در سال 1985 در ورمونتبه چاپ رسيد. سبك ترجمه مذكور غيرادبى يا به عبارتى عاميانه است. البته خود مترجم اين امر را يك امتياز مىداند; از آن جهت كه به نظر وى، ترجمههايى كه زبان آنها ادبى و ثقيل است، براى نسل حاضر به آسانى قابل درك نمىباشد.
ولى به نظر مىآيد كه ايروينگ ثبات سبك ندارد و گاهى از كلمات و عبارات كهن سودجسته و سعى كرده آهنگى خاص به لحن ترجمهاش بدهد. در رابطه با مفهوم نيز گاه مترجم نتوانسته به خوبى مفهوم را انتقال دهد و بيشتر به اطاله كلام پرداخته است.
ايروينگ مقدمه مفصلى براى ترجمه خود نوشته و در آن مطالب متعددى را ذكر كرده است. از قبيل اصطلاحشناسى، نظم تلفظ و آوانويسى، سبك ترجمه، و... از نكات جالبى كه در اين مقدمه به آن برمىخوريم آن است كه وى مىگويد «در اين ترجمه كوشيده است كه بخشى از قصور غرب را درباره اسلام جبران كند.»
در پايان شايان ذكر است كه در ايران نيز تلاشهاى متعددى براى ترجمه قرآن به زبان انگليسى به عمل آمده است و در اين ميان مىتوان به ترجمه خانم دكتر طاهره صفارزاده، و ترجمه منظوم آقاى دكتر فضلالله نيكآيين چاپ امريكا اشاره نمود; ولى تازهترين تلاش در اين زمينه، ترجمهاى است كه توسط «مركز ترجمه قرآن مجيد به زبانهاى خارجى» در معرض چاپ قرار دارد.
منبع:هفته نامه پگاه حوزه - شماره 106
اما ترجمه قرآن مجيد به زبانهاى اروپايى موضوعى است كه در وهله نخست توسط غير مسلمانان و با انگيزه خصومتبا اسلام صورت گرفت و تنها در سده اخير است كه مسلمين خود اهميت موضوع را دريافته و در اين ميدان قدم گذاشتهاند. بنابراين در بررسى ترجمه قرآن توسط غير مسلمانان به تحريفها، سوء برداشتها و سو ترجمههاى فراوانى بر مىخوريم كه ناگزير به ذكر برخى از آنان خواهيم بود.
در اين نوشته تمركز اصلى بر ترجمههاى قرآن به زبان انگليسى مىباشد. در ابتدا تاريخچهاى مختصر در ارتباط با اولين ترجمههاى قرآن به زبانهاى اروپايى ارائه خواهد شد و سپس برخى از ترجمههاى انگليسى به ترتيب زمانى ذكر شده و از لحاظ هدف و سبك ترجمه مورد بررسى كوتاهى قرار خواهند گرفت.
ترجمه كامل قرآن مجيد به زبانهاى اروپايى به قرن يازدهم ميلادى باز مىگردد. اين ترجمه به زبان لاتين و با هدف اسلامستيزى و به سرمايهگذارى مسيحيت صورت گرفته است. اين ترجمه نخستين، توسط محققى به نام رابرت كتن (Robert of ketton) در سال 1143 ميلادى، در پى فرمان و با هزينه يك كشيش عالى رتبه فرانسوى، معروف به پير از كليساى كلونى در شرق فرانسه (prience of the couny monastery) تحقق يافت. اين اولين گام، منجر به سوء برداشت و به خصوص تشديد خصومت عليه اسلام شد كه متاسفانه آثار آن تا امروز در ميان مسيحيان همچنان باقى است.
رابرت كتن، مصمم به استفاده از زبان سخيف و تند در ترجمهاش بود; به طور نمونه مىتوان به گفتههاى خود او استناد نمود كه نوشته است: «پدر پير شايسته تكريم است; زيرا پس از آنكه رهبران كليسا به دين كفرآميز اسلام اجازه رشد و تقويت و گسترش طى 537 سال را دادند، پدر پير در صدد افشاى پايه و اساس اسلام بر آمد. من در ترجمهام نشان دادهام كه مسلمين از چه جريان پالايندهاى آب خوردهاند. وظيفه من تنها شروع كار و فراهم آوردن تمهيدات بوده و ادامه آن با ديگران است. من دود حاصل از اين آتش را پراكندم، باشد كه پدر پير آن را به كلى خاموش نمايد.»
نسخه اصلى آنچه گذشتبه خط خود مترجم در كتابخانه آرمورى پاريس (Paris Armorylibrary) موجود است. همانگونه كه رابرت پيشبينى كرده بود، متاسفانه ترجمه ناقص و سخيف او پايه و اساسى شد براى ترجمههاى بعدى قرآن به زبانهاى ديگر. بهطور مثال اولين ترجمه ايتاليايى قرآن از روى ترجمه رابرت صورت گرفت كه توسط آندره آريو بينى (منتشر شد. اين ترجمه ايتاليايى مبناى اولين ترجمه به زبان آلمانى توسط سالمن شويگر (solmonschweigger) كه مبلغى در نورنبورگ بود، قرار گرفت. ترجمه آلمانى سپس مبناى اولين ترجمه هلندى در سال 1681 شد; بدون اينكه ذكرى از نام مترجم به ميان آيد.
بنابراين مشاهده مىشود كه يك ترجمه متعصبانه، كه در پى اغراض پدران كليسا در ستيز با اسلام صورت پذيرفته بود، مبناى سه ترجمه ديگر قرار گرفت. مسيحيتبراى مدت پنج قرن بهطور مستقيم يا غير مستقيم، در منازعات سرسختانهاش عليه اسلام، از ترجمه رابرت سود مىجست.
اين وضعيت ترجمههاى اروپايى قرآن از قرن يازده تا هجده بود. در سال 721، ترجمه ثانى قرآن به زبان لاتين توسط لوديكو ماراچى (Ludovice Marrachi) صورت پذيرفت كه اين نيز با هدف ابطال و رد اسلام انجام گرفت. اين ترجمه از ترجمه پيشين بسيار خصمانهتر و موضعگيرىهاى آن نسبتبه اسلام، بسيار نفرتانگيزتر بود.
در قرن نوزدهم اساسا شرقشناسان و ديگرانى كه با زبان عربى آشنايى پيدا كرده بودند، وارد عرصه ترجمه شدند. البته ترجمه آنان نيز عارى از نقص و سوء برداشت نيست.
در قرن بيستم، خود مسلمانان وظيفه ترجمه قرآن را به دوش گرفتند. اين جريان روز بروز قوت بيشترى يافته است ولى هنوز در ابتداى مسير قرار دارد.
در مورد نقش كشور ايران، بايد ذكر شود كه خوشبختانه مركز ترجمه قرآن مجيد در شهر قم تاسيس شده و به فعاليت مشغول است و در اين راستا مجلهاى را نيز تحت عنوان «ترجمان وحى» هر شش ماه يكبار منتشر مىسازد كه شامل مقالات و اخبار مربوط به ترجمههاى قرآن است.
بنابر آنچه گفته شد، تاريخچه ترجمه قرآن مجيد به زبانهاى اروپايى را مىتوان به سه دوره كلى تقسيم نمود: 1. قرون وسطى تا دوره رنسانس; عمدتا با نيتهاى خصمانه، توسط متوليان كليسا. 2. اوائل قرن نوزدهم; در پى شكلگيرى و قوت يافتن علوم اجتماعى و مطالعات شرقشناسى; توسط شرق شناسان غير مسلمان. 3. عصر حاضر; در پى آگاهى مسلمين و نيز برخوردارى از امكانات اطلاع رسانى پيشرفته; توسط خود مسلمانان.
در ادامه بحث ابتدا به معرفى و توضيح در مورد مطرحترين مترجمان غيرمسلمان و سپس مترجمان مسلمان خواهيم پرداخت.
يكى از مطرحترين مترجمان غير مسلمان قرآن الكساندر راس (Ross Alexander) مىباشد. عنوان ترجمه او كه اولين بار در سال 1649 به چاپ رسيد، عبارت است از «قرآن محمد ترجمه شده از عربى به فرانسه». اين ترجمه به تازگى به انگليسى برگردانده شده است. اين ترجمه فرانسوى حداقل هشت نوبتبه چاپ رسيده كه تازهترين آنها در سال 1856 بوده است. اين اثر نمونهاى است از يك ترجمه ناقص كه حاصل كار يك مبلغ شرقشناس به حساب مىآيد. در مقدمه اثر، راس مقصود خود را از ترجمه براى خوانندگان، چنين توصيف مىنمايد: «به نظرم مناسب آمد كه با شناختبهتر دشمنان ناچيز، بهتر مىتوان به جنگ آنها رفت... پس قرآن او را ترجمه نمودم.» و در ضميمه همين اثر متعصبانه به عنوان ذيل، بر مىخوريم: «هشدار لازم براى كسانى كه مىخواهند بدانند چه سودى و يا چه خطرى در خواندن قرآن وجود دارد.»
اما در مورد كيفيتخود ترجمه، به همين توضيح زومر ( (Zwemer بسنده مىكنيم كه گفته است: «راس با عربى بسيار ناآشنا و يك محقق غير آگاه فرانسوى بود. بنابراين ترجمهاش آكنده از خطاست.»
در رابطه با خصمانه بودن اين ترجمه شايد بارزترين اشكال همان عنوان اثر باشد; يعنى «قرآن محمد». بدين ترتيب مترجم خواسته است الهى بودن قرآن را منتفى كند و آنرا به مثابه يك اثر شخصى و انسانى و به عبارتى غير الهى جلوه دهد.
يكى ديگر از ترجمههاى قرآن كه در غرب رواج بسيار يافته است، ترجمهاى استبه زبان انگليسى توسط جورج سيل ( (George Sale با عنوان «قرآن ترجمه شده به زبان انگليسى مستقيما از زبان عربى». البته قابل ذكر است كه اين ترجمه نيز با نام «قرآن محمد» شهرت يافته و در سال 1734 در لندن به چاپ رسيده است. آخرين چاپ اين ترجمه در سال 1975 بود. جورج سيل براى ترجمهاش مقدمه مفصلى - بالغ بر دويست صفحه - نوشته و در آن به بررسى نكات متعددى از قبيل جغرافياى جزيرهالعرب، عربستان قبل از اسلام، اديان و باورهاى مردم در دوران پيش از ظهور اسلام، شخصيت پيامبر، و... پرداخته است. البته منابع مورد استفاده وى، منابع موثقى نيست. وى بدون هيچ پروايى به اظهار نظرهاى شخصى در مورد مسائل قرآن و شان نزول سورهها و آيات پرداخته است. در قسمتهاى متعددى از مقدمه خود تلويحا بيان مىنمايد كه قرآن تقليدى است از كتاب مقدس پيشين. سبك ترجمه سيل نسبتا ادبى است; ولى در ترجمهاش نقايص، سوءبرداشتها و تحريفهاى عامدانه بارزى به چشم مىخورد. براى نمونه در ترجمه «بسم الله الرحمن الرحيم» ، وى از ترجمه رحيم سرباز زده و در هر جايى كه كلماتى از يك ريشه مثل «رحمن» و «رحيم» از پى هم آمدهاند، اظهار نظر مىنمايد كه اين تكرارى استبيهوده و بىمعنا و در صورت ترجمه موجب نقصان و نابهنجارى ترجمه خواهد شد.
ديگر از مواردى كه مىتوان به آن اشاره نمود، شيوه ترجمه حروف مقطعه توسط سيل است; مثلا «الف لام ميم» را به A.L.M ] » ترجمه نموده است. به عبارت ديگر مىتوان گفت كه در ترجمه اين حروف، معادل الفبايى انگليسى را به كار گرفته است; در حالىكه برخى ديگر از مترجمان سعى در حرفنگارى در اين موارد داشتهاند; يعنى مثلا همان الف لام ميم را به Alif, Lam, Mim ] » ترجمه كردهاند. بنابراين جانب احتياط را بيشتر رعايت نمودهاند و حرفى را كه نتوانستهاند درك كنند، به همان گونه اصلى، فقط حرفنگارى كردهاند.
ديگر از كاستىهاى اين ترجمه، حذف بخشى از آيات است; به طور نمونه مشاهده مىشود كه آيه 98 از سوره آلعمران ناقص ترجمه شده و از ترجمه بخشى از آن بهطور كلى صرفنظر شده است.
همچنين مشاهده مىگردد كه در ترجمه برخى از آيات، تفسير به راى صورت گرفته و مثلا «يا ايها الناس...» در برخى آيات به «اى مردم مكه...» ترجمه شده است.
ديگر از مترجمان غير مسلمان قرآن، رادول Radwell, J.M) » است. ترجمه وى تحت عنوان «القرآن» در لندن به سال 1861 به چاپ رسيده است. اين مترجم، اصالت ترتيب سورهها را زير سؤال برده و ترتيب جديدى براى ارائه سور اتخاذ نموده است. رادول نيز عقيده داشت كه قرآن تقليدى است از كتب مقدس مسيحيان و يهوديان.
وى همچنين سخنان سخيف و ناروايى را به پيامبر اسلام نسبت مىدهد. ترجمه رادول نيز داراى خطاها، سوءترجمهها و سوءبرداشت مىباشد; بهطور نمونه آيه دوم از سوره كوثر را بدين نحو ترجمه مىنمايد: «پس براى پروردگار نماز بگذار و قربانيان را هلاك ساز.» يا در مورد كلمه عبد در آيه دهم سوره علق توضيح مىدهد كه «چون بردگان به دين اسلام در مىآمدند، قرآن اين كلمه را به كار برده است».
از جمله ترجمههاى ديگر انگليسى قرآن توسط غيرمسلمانان، بدين قرار است: ترجمه پالمر (Palmear, E. H) چاپ لندن به سال 1880; ترجمه ريچارد بل (Bell, Richard) چاپ لندن به سال 1937; ترجمه آربرى (Arberry, A. j) چاپ لندن به سال 1955; ترجمه داود (Dawood, N. j) چاپ لندن به سال 1965.
البته هر يك از ترجمههاى مذكور، نقايص خاص خود را دارند و در اين مقاله، مجال بررسى آنها نيست و البته همانگونه كه ذكر شد، علاقهمندان مىتوانند براى مطالعه بيشتر در اين زمينه به مجله «ترجمان وحى» ، منتشره از سوى مركز ترجمه قرآن مجيد، كه هر شش ماه يك بار به چاپ مىرسد، مراجعه نمايند.
همانگونه كه ذكر شد در سده اخير خود مسلمانان تصميم به ترجمه قرآن مجيد گرفتهاند. در اين ميان، زبانمادرى برخى انگليسى بوده و برخى ديگر عربزبان يا غير آن بودند. در اين بخش به بررسى برخى از ترجمههاى انگليسى قرآن توسط مسلمانان خواهيم پرداخت. از ميان مترجمان مسلمان به سه مترجم اشاره خواهد شد. يكى از اروپا، ديگرى از آسيا و سومى از امريكا، محمد مارمادوك ويليام پيكتال (Pickthal, Mohammed Marmoduke) مترجم بريتانيايى مسلمان قرآن است. ترجمه او تحت عنوان «مفهوم قرآن كريم» به سال 1930 در لندن به چاپ رسيد و نيز بارها توسط ناشران مسلمان و غيرمسلمان تجديد چاپ شد. البته قابل ذكر است كه برخى از چاپهاى اين ترجمه داراى اشكالاتى چند مىباشد. از نقطه نظر سبك، ترجمه پيكتال، ادبى، وزين، روان، مختصر و تا حد زيادى دقيق است. وى رماننويس و اهل قلم بوده و از طرف ديگر در برخى از كشورهاى مسلمان به مسافرت پرداخته و زبان عربى را نيز فراگرفته و با فرهنگ و اديان آن ديار آشنا بوده است. پيكتال براى ترجمه خود مقدمهاى فراهم آورده و در آن علاوه بر توضيح درباره حضرت پيامبر اكرم (صلی الله علیه واله)، دوران پيامبرى وى و حوادث مهم آن دوران، اندكى نيز به ويژگىها و دشوارىهاى ترجمه قرآن اشاره نموده است. وى همچنين در مقدمهاى بر هر سوره، توضيح مختصرى در مورد تعداد آيات آن، احيانا شان نزول، محل نزول و دليل نامگذارى آن باز مىگويد.
مترجم ديگر مسلمان قرآن مجيد كه ترجمه انگليسى وى يكى از رايجترين ترجمههاى دردسترس در كشورها مىباشد، شاكر.( (Shakir M. M است. اين ترجمه تحت عنوان قرآن مقدس در سال 1982 در نيويورك به چاپ رسيده است. ترجمه مذكور عارى از هرگونه پاورقى يا توضيحى است. تا حدى به نظر مىرسد كه مترجم بيشتر از اينكه ترجمهاى از خود ارائه داده باشد، به اقتباس و تقليد از مترجمين ديگر پرداخته است. دليل اين مدعا آن است كه با مقايسه بخشهاى مختلف اين ترجمه، در مىيابيم كه سبك ثابتى در آن وجود ندارد و هر بخش از آن به نظر، شبيه يكى از ترجمههاى ديگر مىباشد.
مترجم سوم كه در اين مقاله از او ياد خواهد شد، تامس بالنتين ايرونيگ (Irving, T. B) معروف به حاج تعليم على است. وى اولين مترجم امريكايى قرآن به حساب مىآيد و ترجمهاش در سال 1985 در ورمونتبه چاپ رسيد. سبك ترجمه مذكور غيرادبى يا به عبارتى عاميانه است. البته خود مترجم اين امر را يك امتياز مىداند; از آن جهت كه به نظر وى، ترجمههايى كه زبان آنها ادبى و ثقيل است، براى نسل حاضر به آسانى قابل درك نمىباشد.
ولى به نظر مىآيد كه ايروينگ ثبات سبك ندارد و گاهى از كلمات و عبارات كهن سودجسته و سعى كرده آهنگى خاص به لحن ترجمهاش بدهد. در رابطه با مفهوم نيز گاه مترجم نتوانسته به خوبى مفهوم را انتقال دهد و بيشتر به اطاله كلام پرداخته است.
ايروينگ مقدمه مفصلى براى ترجمه خود نوشته و در آن مطالب متعددى را ذكر كرده است. از قبيل اصطلاحشناسى، نظم تلفظ و آوانويسى، سبك ترجمه، و... از نكات جالبى كه در اين مقدمه به آن برمىخوريم آن است كه وى مىگويد «در اين ترجمه كوشيده است كه بخشى از قصور غرب را درباره اسلام جبران كند.»
در پايان شايان ذكر است كه در ايران نيز تلاشهاى متعددى براى ترجمه قرآن به زبان انگليسى به عمل آمده است و در اين ميان مىتوان به ترجمه خانم دكتر طاهره صفارزاده، و ترجمه منظوم آقاى دكتر فضلالله نيكآيين چاپ امريكا اشاره نمود; ولى تازهترين تلاش در اين زمينه، ترجمهاى است كه توسط «مركز ترجمه قرآن مجيد به زبانهاى خارجى» در معرض چاپ قرار دارد.
منبع:هفته نامه پگاه حوزه - شماره 106