هنر ایران

هنر در مشرق زمینِ افسونگر با آن همه سهم و اعتبار در پاگیری تمدن و فرهنگ جهانی بهگونهای مكاشفه و راز و نیاز هنرمند بوده است. هنرمند شرقی در خلوت خویش، گوشهگیر و منزوی، پنهان و ناآشكار، تلاش در ارائه ذوق و هنری بسیار تجریدی داشته است كه چه بسا تنها خود به مفهوم و معانی آن آشنا بوده و دیگرانی كه آشنایی و الفت با دنیای او را داشتهاند - خلاقیتی درست برخلاف آرمان هنری هنرمند مغربزمین كه گریزان از درونگرایی، خلاقیت هنریش نموداری آشكار از نگاه
پنجشنبه، 19 دی 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
هنر ایران
هنر ایران
هنر ایران

هنر در مشرق زمینِ افسونگر با آن همه سهم و اعتبار در پاگیری تمدن و فرهنگ جهانی به گونه ای مكاشفه و راز و نیاز هنرمند بوده است.

مقدمه

هنر در مشرق زمینِ افسونگر با آن همه سهم و اعتبار در پاگیری تمدن و فرهنگ جهانی بهگونهای مكاشفه و راز و نیاز هنرمند بوده است. هنرمند شرقی در خلوت خویش، گوشهگیر و منزوی، پنهان و ناآشكار، تلاش در ارائه ذوق و هنری بسیار تجریدی داشته است كه چه بسا تنها خود به مفهوم و معانی آن آشنا بوده و دیگرانی كه آشنایی و الفت با دنیای او را داشتهاند - خلاقیتی درست برخلاف آرمان هنری هنرمند مغربزمین كه گریزان از درونگرایی، خلاقیت هنریش نموداری آشكار از نگاه مشتاقانه و تجربه عام، صرفاً در خدمت زیبایی محض بوده است.
هنرمندان ایرانی بانیان تعلیم و اشاعه تفكر درونگرایی و معنویت بخشیدن به جوهر هنر در شرق و استمرار این بینش در تاریخ هنری مشرق زمین هستند.مدارك و اسناد كمی كه از ایران باستان بجای مانده گواه و شاهد این ادعاست كه هنرمند وارسته و متفكر ایرانی در پی شناخت و دریافت جهانی ماورای جهان مادی اطراف خویش، آفرینش هنری را همانند وسیله و ابزاری پرثمر در خدمت كشف و شهود و جستجوی خود میگیرد و به یاری نقش و رنگهایی انتزاعی و مختصر، شور و غوغای درون خود را آشكار میسازد، چه اگر جز این میبود، آن همه نقشهای پیچیده و پر ابهام را  كه بیشك جدا از كاربردی صرفاً تزیینی  با قدرت متوازن قلم، بر تن ضروف سفالین كار نمیكرد. همان نقوش و رنگهایی كه با توجه به تكرار و یكنواختی و هماهنگی در تن كاسه و كوزههای سفالین، این واقعیت را مسلم میسازد كه خلاقیت و آفرینش هنری از ابتدا نزد هنرمندان ایرانی در محدودهٔ تلاشی فردی و تفكری مجرد و شخصی دنبال نشده، بلكه مبتنی بر نیازی جمعی در گسترهٔ بینشی همگانی بوده است.هنر ایران با چنین جوهر و دستمایهای در گذر از دوران قبل از تاریخ و ورود به دوران تاریخی هر چند در ظاهر با شكلی منسجم و نظمیافته و تابع خواست و سلیقه صاحبان قدرت به حیات خود ادامه میدهد، اما هرگز سلیقههای تحمیل شده نمیتواند مانع از هماهنگی و توازن ضرب آهنگ نوای دل و اندیشهٔ هنرمند ایرانی گردد. چه، هنرمند ایرانی با حفظ ایمان و اعتقاد خویش، بیاعتنا به فرامین صاحبان زر و زور، هنرش تجلی ستایش جهان نور است و خالق جهان نور. هنرمند ایرانی حتی زمانی كه مانند اغلب هنرمندان جهان، برخلاف آرمانهایش از سرناگزیری در خدمت جلال و شكوهی حیرتانگیز در نمایش قدرت زمانه بود، فرمانبرداری نمیكرد.
هنر ایران بهنگام ظهور دین اسلام در ایران یكباره جان و تحولی تازه مییابد. قرآن كتاب آسمانی مسلمانان پیروان را به وحدت و یكپارچگی در تمام شئونات فكری و كرداری و اعتقادی فرا می خواند و به خلاقیت ایرانیان كه تا پیش از ظهور اسلام با ریتم آهسته و گاهی پراكنده حیات و دوام داشت، وحدتی حیرتانگیز با شتابی فزاینده میبخشد. تاریخ هنری جهان از قرن نهم میلادی با شگفت و تحسین بسیار، شاهد بروز خلاقیتهای پرثمر ایرانیان میشود كه هم در تحول معنای هنر و هم در كاربرد آفرینش هنری بیانی تازه و شكل و منظری نوین را در عرصهٔ هنر جهانی آشكار میسازد. تاكنون ارزیابی انتقادی از تحولات هنر در سرزمین ایران انجام نگرفته و چه بسیار رنسانسهای سرنوشتساز فرهنگی و هنری در ایران كه ناشناخته و گمنام مانده است.
قائل شدن واژه "رنسانس" به دلیل بار معنای آشنای آن نزد ملل غربی كاربرد شایسته و بجایی است برای تحولات مكرر هنر در طول تاریخ هنر اسلامی ایران. چه با مدد از مفهوم گویای این واژه، به جای پراكنده گفتن و نگریستن، میتوان به تلاش هنرمندان ایران در تعالی و رونق هنر اسلامی و جهانی راه پیدا كرد. رنسانسهایی همانند رنسانس هنری قرن نهم میلادی كه جنبش هنری نوینی بود كه در زمینههای گوناگون معماری و خوشنویسی و سایر هنرهای ظریفه، سرمشق و الگوی آفرینش هنری هنرمندان كشورهای مسلمان در جهان آن روزگار شد. یا رنسانس قرن دوازدهم میلادی كه هنر نقاشی ایرانی را بدان پایه از رونق و شكوه رساند كه طی آن بسیاری از كتب نظم و نثر فارسی و حتی متون ترجمه شده از یونانی و عربی آذین نقش گرفت و باعث نشر شیوهای نوین از كتابآرایی و نقاشی كتاب شد.
مرحله بعدی، رنسانس قرن سیزده پس از حمله مغول به ایران و آشنایی هنرمندان ایرانی با هنر شرق دور و چین و تحول نقاشی و معماری ایران است. همان رنسانس هنری كه كوتاه زمانی بعد با دستمایههایی غنی باعث اشاعه هنر و ذوق ایرانی به اطراف و اكناف جهان شد. ایستادگی و اعتقاد و پایمردی ملت بعد از دورانی تحمل هجوم و كشتار و ویرانی به جای سر در گریبان گرفتن و اطاعت و تسلیم، قوم فاتح را وادار ساخت كه در برابر هنر سرزمین ایران سر تعظیم فرود آورده عامل و مروج هنر و فرهنگ ایرانی گردد تا آنجا كه بعد از گذشت دو قرن در اوایل قرن پانزدهم میلادی در زمان سلطنت شاهرخ و نوادگان او بزرگترین رنسانس هنری نه تنها در جهان اسلام كه در جهان هنر آن روزگار را در تمامی رشتههای هنرهای ایرانی سبب شد و مقدمات ایجاد رنسانس هنری قرن شانزدهم میلادی را در عصر سلاطین صفوی در ایران مهیا ساخت و زمانی بعد در قرن هیجدم میلادی به رنسانس عارفانه هنری یعنی رواج "مكتب گل" و ستایش گل و گیاه و سبزه در عصر حكومت كریم خان زند انجامید.
هنر ایران از اواخر قرن هیجدم میلادی بتدریج با گسترش دامنه تقلیدهای ناقص از نقاشیها و حجاریهای اروپایی كه سابقه آغازش به بیش از قرنی قبل از این زمان میرسد، دچار بحرانی ناخواسته و ناگزیر شد.حلقههای زنجیر بهم پیوسته اندیشهها و ذوقها و آرمان متحد هنرمند ایرانی با تقلید و تسلیم در برابر مظاهر هنر غربی از هم جدا شد. بحرانی كه بتدریج باعث از رونق افتادن هنرهای اسلامی ایران گردید. جای خوشوقتی است كه در روزگار ما هنوز میتوان در آثار هنری بازماندگان هنرمند و شایستهٔ كاروانیانِ عظیم هنرِ ایران، نشانههای آشكاری از تجلی معرفت و بروز سلیقه اصیل و پرقدمت ایران را بازیافت و بازشناخت.

بنیاد اندیشه اسلامی

هنر مصر باستان
مصریان دوران باستان میراث گران بهایی از خود به جا نهاده اند که فصل مهمی از تاریخ هنر را به خود اختصاص داده است.
مصریان وجه خاصی برای هنر نداشتند و هنرمند هم نه یک فرد خالق و مستقل بلکه صنعت گری کار آزموده بود که لزوما باید با یک گروه کار می کرد. آنان جادو را به عنوان نیرویی بنیادی می انگاشتند و بر همین اساس معتقد بودند که اگر چیزی درست ساخته شود، می تواند با طی تشریفاتی خاص پا به عرصه حیات بنهد.مصریان دوران باستان میراث گران بهایی از خود به جا نهاده اند که فصل مهمی از تاریخ هنر را به خود اختصاص داده است. مقدمات شکل گیری این هنر از هزاره چهارم قبل از میلاد آغاز شد اما پیدایش ویژگی های آن مقارن با اتحاد مصر علیا و سفلی بود. (حدود ۳۰۰۰ ق.م)
ویژگی های مزبور با اندکی تغییرات تا استیلای اسکندر مقدونی پایدار ماند. هنر مصر باستان را به لحاظ تاریخی و در ارتباط با دودمان های حاکم بر مصر به دوره های مختلف تقسیم میکنند:
▪ سلسله های اولیه (۲۶۸۶-۳۱۰۰ ق م)
▪ پادشاهی کهن (۲۶۸۶-۲۱۸۱ ق م)
▪ دوره بینابینی اول
▪ پادشاهی میانه (۲۰۴۰-۱۷۸۶ ق م)
▪ دوره بینابینی دوم
▪ پادشاهی جدید (۱۵۶۷-۱۰۸۵ ق م)
▪ واپسین دوره (۱۰۸۵-۳۳۲ ق م).
در این مدت جمعا ۳۰ سلسله بر مصر حکومت کردند
مصریان وجه خاصی برای هنر نداشتند و هنرمند هم نه یک فرد خالق و مستقل بلکه صنعت گری کار آزموده بود که لزوما باید با یک گروه کار می کرد. آنان جادو را به عنوان نیرویی بنیادی می انگاشتند و بر همین اساس معتقد بودند که اگر چیزی درست ساخته شود، می تواند با طی تشریفاتی خاص پا به عرصه حیات بنهد. تمام تلاش آنها در هنر هم برای رسیدن به همین هدف بود.
آنان با ساختن تصویری از فرعون، قالبی برای سکونت (کا)، یا روح او در دنیای پس از مرگ تدارک می دیدند و با تجسم مناسک مذهبی، آرامش خدایان را تامین می کردند. و حتی با ثبت رویداد های تاریخی، استمرار قدرت فرعون و عظمت مصر را منظور می داشتند.
به همین دلیل آنها از باز نمایی موضوعات ناخوشایند دوری می جستند و فقط جلوه های آرمانی و مطلوب زندگی را در آثارشان منعکس می کردند. هنرمند مصری سعی می کرد که همواره حقیقتی عینی و عقلانی و مستقل از زمان و مکان را بیان کند.
او اشیاء را نه بر اساس دریافت های بصری متغیر و اتفاقی، که بر آن صورتی که واقعی و ثابت فرض می شد، مجسم می کرد. صفات اساسی و کیفیت های انتزاعی را به صورت نمادین نشان می داد. (مثلا درجه اهمیت بر حسب اندازه، برای زنده نمایی از پیکرها از رنگ های قرار دادی و برای تزییه نکات مبهم از خط هیروگلیف بهره می برد). هنرمند مصری غالبا خط های مستقیم و شکل های یک پارچه به کار می برد که برای او جنبه کاملا عملی داشت، تا ذوق هنری.
محافظه کاری طبیعی مصریان و محدودیت های رویکرد جادویی مانع نو آوری هنری میشد، از این رو آثار عصر فراعنه، به هر دوره ای که باشد، شبیه به هم به نظر می رسد. در نقاشی و مجسمه های مصری، افراد مهم باوقار و آرام هستند، اما افراد فرودست، پرتحرک و سرزنده به نظر میرسند. هنر مصری پیری و ضعف را نشان نمی دهد، از این رو مردان همیشه پر قدرت و با نیرو و اطمینان و زنان با شادابی و لطافت جوانی نشان داده می شوند.
هنر ایران مستقل از مكان و زمان پیدایش منعكس كننده روحیه و تمایلات ایرانی ها می باشد نكته دیگری كه بنظر می رسد, تنوع آثار هنری است این امر نشان می دهد ایرانیان باستان , در مناطق مختلف مهارت های بالایی داشته اند.
سیر تكاملی هنر ایرانی را در ریشه حوادث تاریخی این كشور می توان یافت. بنظر می رسد كه آب و هوای متفاوت ایران اثر خود را بر ساكنان اولیه این سرزمین در پیدایش هنرهای گوناگون در دوره های تاریخی گوناگون داشته است. كوهها , صحراها و پدیده طبیعی ایران هستند كه از میان آنها دسته های هنری گوناگون زمانهای قدیم به پا خواسته اند فلات ایران باقیمانده كوهای قدیمی محل سكنای آریانهای اولیه به قدمت ده هزار سال پیشین بوده است.
خانه ها قدمتی بین ۶ تا ۸ هزار سال دارند. بقایای این آثار در دو دامنه كوه ایران با سلسله جبال البرز و زاگرس قرار دارند حفاری های باستان شناسان در این دو منطقه , آثار هنری بسیار مهمی مشتمل بر نقاشی های غارنشینان , لوازم خانه و ابزار فلزی , سفالی ابزار جنگی می باشد.
كوههای زاگرس مركز عشایر گوناگون بوده است.
بدون شك بیشتر عناصر فلزی هزاره دوم كه امروزه مشهود هستند در نواحی لرستان بوده است مقادیر متنابهی از این آثار در موزه فرهنگی باستانی لرستان در معرض دید قرار دارد دیگر منطقه كوهستانی ایران كه در تاریخ هنر ایران بسیار مهم می باشد و آثار هنری بسیار مهمی در دامنه آن پیدا شده ؛ سلسله جبال البرز می باشد. دامنه شمالی این رشته كوه , مازندران و گیلان , محل سكنای نژادهای قدیم ایران می باشد.
ظروف فلزی اولیه از جنس مارلیك در تپه ای به همین نام در رودبار در منطقه گیلان , متعلق به سه هزار سال قبل از میلاد مسیح می باشد. این ظروف كه از طلا و نقره و فلز ساخته و آراسته شده اند , معرف نژادی هستند كه باستان شناسان اعتقاد دارند كه با گروه هند و اروپایی مستقر در فلات ایران , امپراطوری قدرتمند مادها را در اول هزار قبل از میلاد پایه گذاری كردند.
در كناره انتهایی صحرای ایران نزدیك كاشان در ناحیه ای بنام سیالك , ردپای اولیه ساكن در نواحی مركزی ایران پیدا شده است سیالكها وسایل خود را از سنگ می ساختند و به تدریج از سنگ تیز استفاده كردند. ذوق هنری این مردم در كنده كاری های روی استخوان كه برای اولین بار انجام شده , نمایان است.
در ابتدای اولین هزاره قبل از مسیح , تفاوت زیادی بین تمدن شمال غربی مثل قفقاز و نواحی شرقی آناتولی وجود داشت این دوره فرهنگی بعنوان تمدن اورارتو شناخته می شود. تحقیقات باستان شناسی در این زمینه , در نواحی مانند آذربایجان , اصفهان , شیراز و حومه تهران , شامل قلعه ها و استحكامات این تمدن , و آثار هنری ارزشمندی می باشد. یكی از قدیمی ترین آثار , اورارتو ؛ باقیمانده قلعه بسطام در اطراف دریاچه اورمیه در غرب آذربایجان شامل اتاقها , سرلاب ها , برج نگهبانی , و مغازه ها و سایر قسمتها می باشد. دو آسیاب آبی نیز كه با آب رودخانه نزدیك كار می كردند , كشف شده است.
در حفاری های این قلعه تاریخی كردبندهایی , حلقه های شیشه ای , مهرهای سفالی , و وسایل سفالی و جنگ افزارهای از سنگ های ریز سمبل ساكنین شمال غربی ایران بدست آمده است. مهمترین اثر كشف شده در این قلعه ؛ كتیبه بارست خط هیروگلیف است ,كه نشان می دهد تمدن اورارتو دارای حروف نوشتاری ویژه ای بوده اند.
نكته جالبی كه در مطالعه هنر ایرانی بنظر می رسد این است كه , هنر ایران مستقل از مكان و زمان پیدایش منعكس كننده روحیه و تمایلات ایرانی ها می باشد نكته دیگری كه بنظر می رسد, تنوع آثار هنری است این امر نشان می دهد ایرانیان باستان , در مناطق مختلف مهارت های بالایی داشته اند.
معماری در زمانهای مختلف از ابتدای عصر امپراطوری مادها از شكوه و عظمت بالایی برخوردار بوده و رو به پیشرفت گذاشت. در اواخر این مرحله تاریخی , معماری دوره اسلامی با تجهیزات و سلیقه ای به شیوه ساسانیان , از چنان جلوه ای برخوردار بود كه در دنیا كم نظیر می باشد. در همان زمان هنرمندان مسلمان ایرانی , طاق ها , دست نوشته های تزئینی و طرحهای رنگی بسیار متنوع باشكوهی در مناطق مذهبی ساخته و ایجاد كردند. پیشرفت سایر هنرها مانند كارهای فلزی , منسوجات , كارهای شیشه ای , نقاشی , سفالگری و سایر اثار هنری ملی ایران , مدت زمانی به طول انجامید. گاهی اتفاقات تاریخی , جنگ , پیروزی , هجوم بیگانگان , انزوال و فرمانروایی پادشاهان , اتفاقات طبیعی , خشكسالی , قحطی و زلزله اثر خود را بر سیر و پیشرفت آثار هنری بجای گذاشت.
جداول تاریخی به شناخت تاریخ اتفاقات هنری كشور , شكل گیری , تحول و توسعه آنها كمك می كند:
۵ هزار سال قبل از مسیح ایرانیان كه این نسل كه زمستانها و تابستانها كوچ می كردند , شروع به ساخت خانه های سفالی كردند ابزارهای سنگی پیشرفت كرده و با افزودن قسمت هایی از جنس استخوان تكمیل شدند , وسایل خانه با رنگ های قرمز و مشكی رنگ شده و در آتش پخته می شدند.
در طی ۴۰۰۰ سال قبل از مسیح ساكنان زاگرس دهكده ها را ساخته و به تدریج بصورت متراكم زندگی كردند و معماری ایجاد شد. ابزارهای جنگی در این مناطق همچنان از سنگ بود ولی در پایان این عصر شمشیر و خنجرهای فلزی , كتیبه ها با دست خط های اولیه ایلاهیس بوجود آمد.
۳۰۰۰ سال قبل از میلاد مسیح , سنگ سفید , قیر و انواع دیگر سنگ ها برای ساخت ابزار هنری استفاده می شد. ظروف سالی آبی تیره و زغالی رنگ رواج یافت. سلاحهای فلزی در مناطق مختلف ایران مثل شوش و نهاوند استفاده شد و زیورهای مختلفی از طلا , عقیق و لاجورد ساخته شد.
در دو هزار سال قبل از میلاد مسیح , آمدن آریانها به فلات ایران مهمترین اتفاق بوده كه در آن زمان هنر فلز به اوج اهمیت خود رسید ساخت سفالهای نازك در نواحی البرز و همسایگانش گسترش یافت و ساختمانهای مجللی با دیوارهای آجری یا آجر از سفال پخته شده , با نقاشی هایی با طرحهای از انسانها و برجهای فلكی , درختان و سایر شكلها تزئین گشت. شهرنشینی توسعه یافته و كنده كارهای سنگی به مرحله ای رسید كه زیبایی به شوش بخشید. در این زمان , اقوامی مانند آریانها , مادها و پارس ها در زاگرس سكنی گزیدند.
در هزاره اول قبل از میلاد: بدلیل عدم دسترسی به اسناد باستانشناسی دوران سیاه پیشینه تاریخی نامیده می شود. یافته های جدید اطلاعاتی درباره این دهه می دهند. در این زمان چوپانان و كشاورزان ثروتمندی در دامنه های البرز زندگی می كردند و وسایل فلزی ارزشمند و آثار سفالگری كنده كاری شده ارزشمندی داشتند.
در قرن ۶ و ۷ قبل از مسیح بدلیل مهاجرت انبوه نژادهای متفاوت به فلات ایران مانند سیتل , اوراتوس , مانیل , كاستیس , مادها و پارس و در نهایت ایجاد امپراطوری هخامنشی و بدلیل سازمان دهی مركزی ایران به دوران تاریخی وارد شد. از این زمان به بعد مطالعات بصورت زمان بندی شده و طبقه بندی نگهداری شده اند.
كتیبه های با دست خط های سه زبان , پارسی ایلامی و آكادی از دوره هخامنشی بجای مانده و مدارك ارزشمندی شكوه عظمت ایرانی را نشان می دهند.دوره های هنر بصری ایران به صورت زیر خلاصه می شود.

هخامنشی ۵۵۰ -۳۵۰ قبل از مسیح:

كارهای ارزشمندی در معماری و سایر هنرها در دوران هخامنشی ایجاد شد فرمانروایی هخامنشیان بعد از اشغال ایران توسط اسكندر مقدونی منقرض شد.

سلوكیان , پارتیان ها (۳۱۲ ۹۱ قبل از مسیح):

اولین سلجوقه پادشاهی سلوكیان را تأسیس كرده بعد از شكست سلوكیان , فرهاد دوم (۱۲۹ قبل از میلاد) امپراطوری پارتیان را تأسیس كرد و این سلسله تا ۲۲۴ میلادی وجود داشت.

ساسانیان ۶۴۲ ۲۲۴ میلادی :

بسیاری آثار ارزشمند و گوناگون از این عصر به جای مانده كه در تاریخ هنر ایران جایگاه بخصوصی دارد. انقراض آخرین پادشاه ساسانی (یزدگرد سوم) توسط هجوم عربها پایان این عصر و آغاز تاریخ جدیدی برای ایران بود.

اسلام آغازین (۱۰۰۰- ۶۵۱ میلادی):

داستان هنر در سالهای عصر اسلام قابل توجه می باشد. پس از سایر دوره های تاریخی , هنر اسلامی به نقطه اوج خود رسید :

این سالها عبارتند از :

▪ عصر سلجوقیان ۱۱۵۷ ۱۰۰۰ میلادی
▪ عصر مغول ها ۱۵۰۲ ۱۳۷۰
▪ عصر صفویان ۱۷۷۲ ۱۴۹۱
▪ و دوره جدید از سال ۱۷۷۲ میلادی تاكنون « . . .arti.ir
هنر اژهای (معماری،سفالگری، نقش برجسته و صنایع دستی)
سرچشمه های فرهنگ میسنی، همانند پایان فرهنگ مینوسی، همچنان مورد بحث است. احتمال می رود که یونیان اولیه، تقریباً همزمان با ساخته شدن کاخهای کهن در کرت به سرزمین اصلی یونان کوچیده باشند که این با آغاز هزاره دوم پیش از میلاد مقارن است.

هنر میسنی

سرچشمه های فرهنگ میسنی، همانند پایان فرهنگ مینوسی، همچنان مورد بحث است. احتمال می رود که یونیان اولیه، تقریباً همزمان با ساخته شدن کاخهای کهن در کرت به سرزمین اصلی یونان کوچیده باشند که این با آغاز هزاره دوم پیش از میلاد مقارن است. بدون تردید حتی در آن زمان، یونانیان از فرهنگ کرت متأثر بوده اند و عده ای معتقدند که سرزمین اصلی یونان تا مدتی مستعمره مینوسیها بوده است، هرچند ساکنان سرزمین اصلی یونان سجایای فرهنگی بسیاری خاص خود پدید آوردند و برپا نگه داشتند.
در هر صورت، قدرت مسینی مقارن روزگار فرخنده ساختمان کاخهای جدید در کرت، در سرزمین یونان به روی کار آمد و در ۱۵۰۰ پیش از میلاد، فرهنگ باشکوه جدیدی در یونان رونق داشت که ۷۰۰ سال بعد، هومر مجبور شد آن را با صفت «سرشار از زر» توصیف کند. این امکان وجود دارد که میسینها در این عصر جدید نه فقط با کرت بلکه با مصر نیز ارتباط داشته و در نخستین روزهای پادشاهی جدید با آن علیه حتیها متحد شده باشند و علاقه میسینیها به طلا، با گنجینه هایی که داشتند، احتمالاً حاصل خدمت مزدورانه شان در مصر بوده است؛ زیرا این کشور در روزگار باستان به ولخرجی و حاتم بخشی فلز مزبور شهرت داشت.
بدین ترتیب، بیداری دنیای میسنی، احتمالاً نتیجه پیدایش ارتباطی سه جانبه میان سرزمین یونان با کرت و مصر بوده است. نابود شدن کاخهای کرت، فرهنگ میسنی (سرزمین اصلی یونان) را در قله برتری قرار داد؛ ولی امواج تازه ای از مهاجران یونانی متقدم یعنی دوریها، سرانجام، تمدن میسنی را در کام خود بلعیدند. رخنه پیوسته این مهاجران به یونان، پیدایش معماری دژ سازانه (بر خلاف جزیره کرت) را به یک ضرورت مبدل گردانید و تقریباً در ۱۲۰۰ پیش از میلاد ارگهای مستحکم سرزمین اصلی یونان به دست مهاجمان نابود شدند. قهرمانان و نبردهای این آخرین سده های تمدن اژه ای، الهام بخش سنتی شدند که صدها سال بعد، هومر در نخستین منظومه های حماسی بزرگ اروپا یعنی ایلیاد و اودیسه آنها را جاودانه ساخت.
با آنکه به نظر می رسد میسن مرکز فرهنگی سرزمین یونان بوده باشد، بقایای کاخهای بزرگ دیگری در وافیو، پولوس، اورخومنوس، آرن و (اخیراً) در ایولکوس کشف شده است. سالم مانده ترین و گیراترین بقایای فرهنگ میسنی، آثاری هستند که از کاخهای مستحکم تیرونز و میسن به دست آمدند. این دو کاخ در آغاز دوره میسنی پسین در حدود ۱۴۰۰ پیش از میلاد ساخته شدند و در فاصله ۱۲۵۰ و ۱۲۰۰ پیش از میلاد (همراه با کاخهای دیگر) نابود شدند.

معماری

ارگ تیرونز در فاصله پانزده کیلومتری میسن که هر دو احتمالاً بارها تحت حاکمیت فرمانروای واحدی بوده اند، در نزد هومر به تیرونز صد دیوار و در نزد مردمان روزگار باستان به زادگاه هرکول قهرمان پرقدرت افسانه ای شهرت داشت. پاو سانیاس سیاح و سفرنامه نویس جهان باستان، دیوارهای تیرونز را به اندازه اهرام مصر جالب و تماشایی می دانست. این دیوارهای تنومند در نقطه مقابل کاخهای «بی حصار» کرتی قرار دارند و آشکارا نشان می دهند که جنبه ای دفاعی داشته اند. ساختمانهای درون محدوده دیوارهایی به ضخامت ۶ متر در یک امتداد واقع شده اند و به نظر می رسد که از روی نقشه ای از پیش تعیین شده ساخته شده اند. بر خلاف بی نقشگی و گاه آشفتگی موجود در کاخهای کرتی، نقشه میسنی نمونه ای از ترتیب صریح و ساده قرار گرفتن واحدها در کنار هم به شمار می رود. تالار بارگاه، با نقشه ای سه اتاقه در قلب ساختمان و مرکز زندگی ارگ، تجسمی از نخستین نمونه معابد کلاسیک یونان است. این شیوه بنیادی ساختمان سازی، در کاخهای کرت ظاهر نمی شود ولی با شگفتی تمام در اوایل سال ۲۰۰۰ پیش از میلاد به ظهور می رسد. این تالار که تالاری رسمی بود به شکل مستطیل با یک آتشدان در وسط و چهار ستون برای نگهداری سقف ساخته شده بود.
نقاشی های دیواری، حکاکیها و دست کم پیکره های عظیم ساختمانی در میسن دروازه شیران از عبوسی این کاخهای دژ مانند می کاست. این دروازه بیرونی دژ که از سمت چپ به وسیله یک دیوار و از سمت راست به وسیله یک باروی دو پهلوی برجسته حفاظت می شد، از دو تک سنگ عظیم عمودی با یک حمال افقی بر روز آنها ساخته شده است، و ردیفهای فوقانی سنگ به صورت یک تاق برجسته در می آیند و روزنه ای مثلثی شک پدید می آورند که باعث کاسته شدن سنگینی و فشار قطعات بالایی بر حمال افقی می شود.
فضای تاق نما با قطعه سنگی پر شده که رویش نقش برجسته دو شیر در دو سوی یک ستون احتمالاً مقدس مینوسی حکاکی شده که رو در روی هم ایستاده اند و پایشان را بر قاعده آن نهاده اند. (این ستون دروازه شیران، نمونه سنگی ستونهای چوبی منهدم شده مینوسی است.) سوراخهای روی چهره جانوران نشان می دهد که سر این شیرها، که دیگر وجود ندارد، از تکه سنگ یا فلز جداگانه ای ساخته شده بود. شیران با اندامی ستبر و پرقدرت حکاکی شده اند و کل طرح مزبور به طرز ستایش انگیزی فضای سه بعدی بالای تیر حمال را پر می کند و از لحاظ ابهت، قدرت و مقیاس نوعی هماهنگی با سنگها کوه پیکر دیوارها و دروازه پدید می آورند. گروههای مشابهی از شیران را با نقش ریز بر روی مهرهای کرتی می بینیم و آدمی به محض دیدن این مهرها احساس می کند که این شیرها فاصله چندانی با ترکیب بندی اشارتی هنر بین النهرین ندارند.
در درون دروازه و سمت راست آن، دایره مقبره ها واقع شده که محوطه ای است مسدود و شامل تعدادی مقبره ساده چاهکی و گودیهای سنگ چین شده به عنوان مقابر پادشاهان و خانواده های ایشان، که رویشان پوشیده و با یک لوح سنگی علامت گذاری شده است.
اخیراً دایره مقابر مشابهی در بیرون محدوده دیوارهای میسن کشف شد. هر دو دایره مزبور به حدود ۱۶۰۰ ۱۵۰۰ پیش از میلاد مربوط می شوند. اما در این زمان، مقابر چاهکی تدریجاً جایشان را به مقابر به اصطلاح لانه زنبوری می دادند، که بهترین نمونه باقیمانده آن بنای پرشکوه گنج خانه اَترئوس است که این نام اشتباهاً توسط شلیمان بر آن نهاده شد؛ زیرا او گمان می کرد بنای پرشکوه مزبور در میان گروهی از بناهای مشابه، مخزن گنجهای آترئوس پدر آگاممنون و منلائوس است. بنای مزبور در دل یک تپه ساخته شده و راه ورودیش از یک گذرگاه طولانی یا دوموس می گذرد، شکل لانه زنبوری اتاقک مدور یا گنبد تدفینی با روی هم چیدن رجهای پیش آمده سنگ بر قاعده ای مدور به دست آمد، به طرز باشکوهی در انحنای دیوار جا گرفت و باعث پدید آمدن گنبدی مرتفع شد که ارتفاعش در نمونه کنونی به دروازه متر می رسد. این، بزرگترین ساختمان تاق بندی شده بدون استفاده از تیرهای داخلی در کل جهان باستان تا پیش از ساخته شدن معبد پانتئون رم در ۱۵۰۰ سال بعد بود.

سفالگری، نقش برجسته و صنایع دستی

بیشتر مقابر لانه زنبوری، مدتها پیش از کشف دوباره شان در روزگار ما، یکسره غارت شده بودند. از طرف دیگر، در مقابر چاهکی میسن آثار گرانبهای بسیاری به دست آمد. چندین خنجر مفرغی با مرصّع کاری طلا و نقره که در این مقابر به دست آمده، حکایت از نفوذ سبک پیکره سازی مینوسی دارد روی بلندترین تیغه از سه تیغه نشان داده شده، سه شکارچی نیز در حال حمله با نیزه، کمان و سپر به شیری که شکارچی چهارم را نقش زمین کرده و دو شیر دیگر پا به فرار گذاشته اند دیده می شود. موضوع از کارهای مشابه هنرمندان بین النهرین الهام گرفته ولی لباسها کرتی اند و حرکات قوی و روح دار شکارچیان، قدرت توأم با نرمش و جهش شیرها حکایت از سلیقه ای مینوسی دارند.
در مقبره های چاهکی، چندین نقاب چکش کاری شده (یا کوبیده) که به چهره های امیران مومیایی شده میسنی چسبیده بودند کشف شده است. این نقابها که ویژگیهای چهره شخص متوفی را به طرز رئالیستی نیرومندی ثبت کرده اند، دلیلی بر جریان طلا از مصر به این سرزمین نیز هستند. این واقعیت و تکمیل مراسم تدفین، تأیید محکمی بر این فرض است که انگیزه یا نیروی محرک آغاز این مرحله عالی تمدن میسنی، تا حدودی از مصر و تاحدودی نیز از کرت سرچشمه گرفته است.
فرهنگ طلایی میسن، شاهکارهای پرارزشی چون جامهای مشهور وافیو از خود به یادگار نهاد.این جامهای زیبا که در یک مقبره لانه زنبوی کشف شدند هنوز مایه مباحثه ای گرم میان کارشناسانی هستند که معتقدند جامهای مزبور از کرت ریشه گرفته اند و کارشناسانی که مصرانه می گویند این جامها علیرغم تشابه قطعی شان به سبک پیکره سازی مینوسی، همچنان میسنی اند.
جامها یک جفتند، هر کدام از دو ورق طلا ساخته شده اند: یک ورق مخصوص چکش کاری برای برجسته نمایی بیرونی و دیگری برای ایجاد سطح هموار داخلی، ورقهای طلا به یکدیگر متصل و دسته ها به بدنه جامها پرچ شده بودند و سپس برخی از جزییات بر آن حکاکی شده بود. موضوع برجسته کاری جامها به نظر می رسد که مینوسی باشد (مردها به شیوه مینوسی لباس پوشیده اند) و به مراسم گاوبازی مربوط می شود؛ گاوها به تله افتاده و گرفتار شده اند و در یک مورد از یک او ماده برای به دام انداختن آنها استفاده شده است.
در روی یک جام، گاوی برای به دام انداختن آنها استفاده شده است. در روی یک جام، گاوی را می بینیم که در یک تور گرفتار شده است. گاو دوم که دیوانه وار یورش آورده، مردی را که دستیارش به کناری افتاده با شاخهایش سوراخ سوراخ کرده است. گاو سوم دیوانه وار از معرکه می گریزد. در جام دوم، صحنه ای آرامتر دیده می شود.
در سمت راست، گاو نر به سوی گاو ماده پیش می آید، در وسط به گاو ماده می رسد و کنارش می ایستد؛ در سمت چپ، گاو نر که دستگیر شده و پابند به پایش خورده، ماغ می کشد. این سه صحنه با چند درخت و یک مرد به صورتی یکپارچه در می آیند و ترکیب طرح کلی آن به طرز ستایش انگیزی در فضای جام می گنجد. در هر دو جام، فضاهایی که با پیکره های جانور و انسان پر نشده، با موضوعات منظره گونه ای از درخت، کوه و ابر مشابه آنچه در نقاشیها دیده می شود پر شده اند. کم عمقی نقش برجسته و نمایش سنتی درختها منظره سرشاری از نور و سایه همراه با زمینه های گوناگون پدید می آورد.
دوریها با خودشان سلاحهای آهنی آورده بودند که بر سلاحهای مفرغی و نرمتر میسنیها برتری داشتند و پیروزی ایشان تجسمی از این اعتقاد عامیانه است که می گوید تکنولوژی برتر می تواند بر تمدنی که از جهات دیگر بسیار پیشرفته تر است چیره شود. «عصر ظلمت» چند صد ساله ای را که در پی انهدام فرهنگ اژه ای آغاز شد، گرچه مدارک چندانی از آن بر جای نمانده است، نمی توان صرفاً یک دوره خلاء تاریخی پنداشت. نیروهای تازه ای برهم انباشته می شدند که توانستند یکی از بزرگترین تمدنهای شناخته شده بشری را پی افکنند، تمدنی نو، بی مهابا، متکی به خود و «مدرن».
منبع:www.arti.ir




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.