نویسنده: منوچهر مرتضوی
از چاپهای شاهنامه بخصوص چاپهای زیر قابل ذکر است:
1) چاپ «تورنر ماکان» براساس نسخ متعدد.2) چاپ «ژول مول» براساس نسخ متعدد.
3) چاپ «ژان اگوست وولرس»: بر پایهی دو چاپ تورنرماکان و ژول مول، با بعضی تصرفات و تصحیحات (ناتمام، تا پایان کار دارا پسر داراب و آغاز پادشاهی اسکندر).
4) چاپ «بروخیم»: تا آغاز پادشاهی اسکندر از روی چاپ وولرس و از اسکندر تا پایان شاهنامه به اهتمام سعید نفیسی که از شیوهی وولرس پیروی و متن شاهنامه را تا پایان بر پایهی چاپ ماکان و چاپ مول تکمیل کرده است. این چاپ همزمان با هزارهی فردوسی در سال 1313 هجری شمسی شروع و در سال 1315 پایان پذیرفته است.
5) چاپ شوروی: براساس پنج نسخه یعنی نسخهی خطی موزهی بریتانیا که در سال 675 هجری کتابت شده (قدیمترین نسخهی شناخته شده تا زمان چاپ مسکو) و سه نسخهی خطی نسباً قدیمی محفوظ در شوروی و نسخهی قاهره مورخ 796 هجری.
6) چاپ بسیار نفیس عکسی نسخهی مشهور بایسنقری، چاپ تهران.
7) چاپ مؤسسهی خاور به مناسبت هزارهی فردوسی، ظاهراً براساس چاپ ماکان و چاپ مول.
8) چاپ دبیر سیاقی، براساس چاپ ماکان و چاپ مول با بعضی توضیحات و تصرفات.
9) چاپ ناتمام جلال خالقی مطلق، براساس نسخه و بخصوص نسخهی فلورانس مورخ 614 هجری قمری (اقدم نسخ معلوم تاکنون، به شرط اصالت تاریخ استنساخ).
10) چاپ قسمتهائی از شاهنامه از طرف بنیاد شاهنامه زیر نظر مرحوم مجتبی مینوی (داستانهای سیاوش، رستم و سهراب، فرود). براساس نسخهی لندن مورخ 675 هجری و نسخهی استانبول مورخ 731 و نسخهی لنینگراد مورخ 733 و نسخهی قاهره مورخ 741 و شش نسخهی دیگر و با مراجعه به ترجمهی «البنداری».
نکاتی دربارهی چاپها و نسخههای خطی شاهنامه
- چاپهای تورنر ماکان و ژول مول، گذشته از فضل تقدم، نمایندهی کوشش فوقالعادهی این دو دانشمند در گردآوری نسخههای خطی و مقابله و تطبیق نسخهها و تهیهی متن شاهنامه براساس نسخ موجود است. بخصوص باید از تبحر علمی ژول مول و کوشش اعجابانگیز او در تهیهی متن شاهنامه و ترجمهی دقیق متن به زبان فرانسه و نگارش مقدمهای مفید و بسوط یاد کرد. به عنوان نظر شخصی خود عرض میکنم که چاپ مول (اگرچه از پشتوانهی نسخههای قدیمتری که امروز در دست داریم برخوردار نبوده) به علت اهتمام کمنظیر و اجتهاد علمی آن دانشمند با وجود چاپ شوروی و وولرس هنوز در مواردی بسیار قابل اعتنا و دارای اعتبار است. بحث در این باره از حوصلهی این مقال بیرون است و انتظار دارم فقط نظری شخصی تلقی گردد.- متن ناقص وولرس: با وجود شیوهی دقیق و روش بایستهای که در تهیهی آن به کار رفته، از نظر ماهیت نمیتواند بیش از دو متن ماکان و مول به متن اصلی شاهنامه نزدیک باشد، ولی با توجه به استفاده از هر دو چاپ و دقت در قید اختلافات و بعضی اختیارات عالمانه یکی از بهترین چاپهای شاهنامه محسوب میشود. همین نظر دربارهی دنبالهی کار وولرس نیز که به اهتمام سعید نفیسی صورت گرفته است، صدق میکند.
- چاپ شوروی: با توجه به استفاده از نسخهی قدیمی لندن مورخ 675 و نسخهی لنینگراد مورخ 733 و نسخهی قاهره مورخ 796 و مراجعه به ترجمهی عربی البنداری مزیت غیر قابل انکاری دارد. مقدمات تهیهی متن چاپ شوروی زیر نظر مستشرق روس «ی.ا.برتلس» فراهم آمد و شیوهی انتقادی دقیق استفاده از نسخ نیز از سوی وی معین شد. بدبختانه درگذشت برتلس در سال 1957 و فقدان اشراف و نظارت آن دانشمند صاحب نظر و تعدد مباشران و مسؤولان تهیه و طبع متن و عدم توفیق در پیروی از روش دقیق علمی اشکالات و مسامحاتی پدید آورده، و تا حدی از ارزش و اعتبار این چاپ کاسته است.
سید حسن تقی زاده در مقالهی مفصل یا رسالهای که در کتاب «هزارهی فردوسی» به چاپ رسیده نوشته است: «ویلهلم پرچ در فهرست نسخ خطی فارسی کتابخانهی برلین از «اردمان» نقل میکند که وی ادعا کرده نسخهی قدیم مسکو از روی نسخهی اصلی خود فردوسی استنساخ شده». نویسندگان پیشگفتار متن شاهنامهی چاپ مسکو معلوم نکردهاند که کدامیک از دو نسخهی مورخ 849 و نسخهی بدون تاریخ (احتمالاً در حدود 850 کتابت شده) همان «نسخهی قدیم مسکو» است که به ادعای اردمان از روی نسخهی اصلی خود فردوسی استنساخ شده؟! به هر حال بدیهی است که ادعای اردمان نباید جدی و قابل توجه تلقی بشود.
- چاپ بخشهائی از شاهنامه زیر نظر مرحوم مجتبی مینوی (داستان سیاوش، داستان رستم و سهراب، داستان فرود)، که از پشتوانهی قدیمترین نسخههای شناخته شده (جز نسخهی فلورانس) و دقت و صلابت علمی مینوی و امانت و سخت کوشی همکاران وی برخوردار بوده، نمونهی برجستهای از دقت نظر و اهتمام و سخت گیری علمی محسوب میشود.
- چاپ نفیس عکسی نسخهی شاهنامهی بایسنقری بدون ادعای تصحیح علمی و تهیهی متن انتقادی یکی از نفیسترین و مشهورترین نسخههای شاهنامه را به نزدیکترین و شبیهترین صورت اصل نسخهی خطی در دسترس گذاشته است. این چاپ چون سیمرغ و کیمیا نایاب است و همانند اصل نسخهی خطی دور از دسترس خواستاران.
- شاهنامه براساس 12 تا 15 نسخه، بخصوص نسخهی فلورانس مورخ 614 هجری قمری به کوشش جلال خالقی مطلق دربارهی این چاپ پیش از پایان یافتن کار و مقابله و مطابقه با نسخههای خطی و آگاهی از میزان امانت و دقت و درستی قرائت نسخهها و کیفیت رعایت اصول علمی، هیچگونه اظهار نظری نمیتوان کرد.
***اهمیت نسخهی فلورانس که ظاهراً در سال 614 یعنی پیش از حمله و استیلای مغول و تقریباً شصت سال پیش از نسخهی قدیم لندن کتابت شده مسلم است و فعلاً میتوان این نسخه و ترجمهی شاهنامهی بنداری (تألیف شده در حدود سالهای 624-620) را قدیمترین رهنمونها به نسخههای نزدیک به روزگار فردوسی دانست.
بنده اصل نسخهی فلورانس را ندیدهام و تا جایی که اطلاع دارم صحت و اصالت تاریخ استنساخ آن نسخه تاکنون از سوی هیچ مرجع مسلم علمی تصریح و تأیید نشده است. تصدیق و تأکید یا شک و تردید در این مورد مستلزم آگاهی از نکات و مسائل فنی متعددی است که نیاز به بررسی اصل نسخهی خطی دارد. به فرض حصول اطمینان قطعی از درستی تاریخ نسخهی فلورانس (اولاً صحت و اصالت تاریخ، ثانیاً اطمینان از اینکه تاریخ مذکور عیناً از نسخهی قدیمتر نقل و رونویسی نشده است) با توجه به بیش از دویست سال فاصلهی زمانی و تدوینهای مختلف شاهنامه (از جمله تدوین سال 384 و سال 400 هجری) و اختلاط این تدوینهای مختلف و همچنین تصرفات نامحدود کاتبان به مرور زمان، راه بسیار دور و درازی تا تهیه متنی نزدیک به اصل یکی از تدوینهای شاهنامه در پیش داریم که پیمودن آن محال مینماید. بدیهی است هرگاه نسخههای قدیمتری پیدا بشود و همت و دقت و عشق و کوشش دانشورانی چون نلدکه و مول و ماکان و وولرس و لومسدن و برتلس و استاریکف و ولف و مینوی سرمشق جویندگان و پویندگان و پژوهندگان باشد، رسیدن به منازلی باشکوهتر در این راه هزار ساله بعید نخواهد بود. به فرمودهی مولانا باید:
از خدا جوییم ما توفیق و لاف***تا به سوزن برکنیم این کوه قاف
***سید حسن تقی زاده از اختیارات مسعود سعد سلمان از شاهنامه و همچنین اختیارات شاهنامه تصنیف علی بن احمد (در سنهی 474) یاد کرده و خبر داده است که یک نسخه از مجموعهی اخیر در کتابخانهی «گوتا» در آلمان محفوظ است.
*** ایضاً تقی زاده دربارهی نسخ خطی قدیمی و منابع شاهنامه به موارد زیر اشاره کرده است (در مقالهی مندرج در کتاب هزارهی فردوسی):
- نسخهای که ظاهراً قدیمترین کل نسخ معلومه است در پاریس در دست «دموت» Demotte کهنه فروش موجود است که بدبختانه کسی بدان دسترسی ندارد (تقی زاده راوی و مأخذ این خبر را ذکر نکرده و صحت و سقم آن معلوم نیست).
- دربارهی لغات مشکلهی شاهنامه غیر از «لغات شاهنامهی عبدالقادر بغدادی» کتاب کاملی در مشرق زمین تألیف نشده مگر کتاب نادرالوجودی که فقط یک نسخه از آن در کتابخانهی دیوان هند در لندن موجود است موسوم به «گنج نامه در حل لغات شاهنامه» که در سال 1079 تألیف شده و مؤلف آن «علی المکی بن طیفور البسطامی» است.
***بنده دربارهی تصحیح شاهنامه (و هر تصحیح انتقادی دیگر براساس نسخ خطی) نیز همان عقیده را دارم که در مقدمهی دیوان حافظ چاپ مؤسسهی تاریخ و فرهنگ ایران نوشتهام. یعنی معتقدم تصحیح متون بر پایهی نسخههای خطی، با هر روش و اسلوب و شیوهای که صورت پذیرد، اگر خواننده و پژوهنده را مطلقاً و بدون استثناء از هرگونه مراجعه به اصل یا عکس نسخههای خطی (حتی در مورد اغلاط فاحش و آشکار) بینیاز نسازد، بکلی بیاعتبار و فاقد ارزش علمی است و اشتهار و مقام علمی مصحح و اعتماد به ذوق و قوهی استنباط وی، که به هر حال به حکم طبیعت انسانی مصون از لغزش و اشتباه و غفلت و نسیان نیست، نمیتواند عذرخواه این نقیصه باشد. از سوی دیگر، حتی یک مورد غلط خوانی و قرائت نادرست نسخه یا نسخهها به عنوان مشتی نمونهی خروار ارزش و اعتبار کار را از بین میبرد، زیرا اعم از اینکه غلط خوانی منحصر به یک یا چند مورد یا موارد متعدد باشد پژوهندگان را ناگزیر به مراجعه به اصل همه نسخهها میکند. باید توجه داشت اگرچه استفاده از شاهنامه شناسی، یعنی قراین و معیارهای مربوط به زبان و سبک و شیوههای بلاغی شاهنامه و اطلاعات میتولوژیک و فیلولوژیک و اتیمولوژیک و سمانتیک از وسایل تصحیح علمی و انتقادی محسوب میشود ولی، از آنجا که تحقیقات و تتبعات شاهنامه شناسی هنوز با آرمان دستیابی به چنین معیارها و اطلاعات مشخصی فاصلهی بسیاری دارد، «ادعای صلاحیت» در موارد اختلاف قرائت واژهها (نه غلط خوانی که اصلاً قابل بحث نیست) یافتاوی و تصرفات ناشی از غرور در مورد ساختمان عبارات و همچنین معانی تعبیرات و مجازات این متن منظوم هزار ساله بیهیچ شک و شبههای عدول از روش علمی و خطای مسلم است بنابراین فعلاً تهیهی متن صرفاً براساس و در محدودهی نسخهها و به شرط انعکاس کلیهی اصل و بدلها و کلیهی ابیات نسخهها در متن یا حاشیه یا ملحقات با مشخص کردن دقیق ترتیب و جای همهی کلمات و ابیات بدون حتی یک استثناء تنها شیوهی درست و مفید به شمار میرود و استفاده از «شاهنامه شناسی» باید با وسواس و احتیاط کامل و به شرط رعایت دقیق شیوهای که گفته شد، به عنوان وسیله و قرینهای فرعی و جنبی تلقی بشود. ایضاً رجوع شود به یادداشت «مشکلات تصحیح انتقادی شاهنامه» در قسمت یادداشتها.
***چون تجربه نشان داده است که در زمینهی تصحیح انتقادی ارائهی کار بیعیب و نقص امکانپذیر نیست و خواه ناخواه ترجیحات قیاسی و تمایلات و اجتهادات ذهنی و ذوق شخصی در امر تصحیح دخالت میکند و غالباً در بسیاری از موارد حجاب تصرفات مانع تشخیص و آگاهی از جزئیات اختلافات و ضبط نسخ میشود، شایسته است برای تثبیت متن نسخ معتبر و دسترسی عموم محققان به اصل منابع شاهنامه این گرانقدرترین میراث فرهنگی و ادبی ایران، یکی از مؤسسات معتبر چاپ عکسی یا فاکسیمیلهی نسخهای فلورانس و لندن و استانبول و لنینگراد و قاهره ( به ترتیب مورخ 614 و 675 و 731 و 733 و 741) را وجههی همت قرار بدهد. بدیهی است رنج و هزینهی این خدمت بزرگ فرهنگی و علمی هرچه باشد در برابر فواید فراوان آن ناچیز خواهد بود.
منبع مقاله :
مرتضوی، منوچهر؛ (1382)، فردوسی و شاهنامه، تهران: توس، چاپ چهارم