خط توحيد و توحيد خط

خط اشرف در اين كتاب الهي، انسان است و آفريدگار، خط آفريني را در وجود آدمي دميد تا با آن به معرفت دست يابد و از خطا باز ماند. به بيان قرآن، زبان و خط ودايعي الهي اند كه انسان با آن از اسماء اللْه حكايت مي كند و به معرفت نايل مي آيد: الرحمن، علم القرآن، علمه البيان (3) ن و القلم و ما يسطرون (4) بنابراين، همان طور كه انسان بر گزيده ي حق است، خط و قلم نيز چنينند. اين دو گزيده همچون تار و پود جامه اي هستند كه رهنماي
سه‌شنبه، 24 دی 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
خط توحيد و توحيد خط
خط توحيد و توحيد خط
خط توحيد و توحيد خط

نويسنده: جليل مشیدي
جهان دفتري ست محتوي خط خدا. آنچه در جهان است نوشته اي ست كه ما را به خدا رهنمون تواند شد، همان سخن سعدي ست:
برگ درختان سبز در نظر هوشيار
هر ورقش دفتري ست معرفت كردگار(1)
زيرا از منظر عارفان، عالم مظهر تجليات اوست:
به نزد آن كه جانش در تجلي ست
همه عالم كتاب حق تعالي ست ( 2)
خط اشرف در اين كتاب الهي، انسان است و آفريدگار، خط آفريني را در وجود آدمي دميد تا با آن به معرفت دست يابد و از خطا باز ماند. به بيان قرآن، زبان و خط ودايعي الهي اند كه انسان با آن از اسماء اللْه حكايت مي كند و به معرفت نايل مي آيد: الرحمن، علم القرآن، علمه البيان (3) ن و القلم و ما يسطرون (4) بنابراين، همان طور كه انسان بر گزيده ي حق است، خط و قلم نيز چنينند. اين دو گزيده همچون تار و پود جامه اي هستند كه رهنماي شناخت بافنده و خطاط ازلي اند. آدمي، خط عمودي ( تار ) و نوشتار، خط افقي (پود) است.

خط در هنر اسلامي

اين مقدمه با وجود كليتي كه دارد، بيشتر زيبنده ي زيور خط در هنر اسلامي ست. زيرا مضمون هنر اسلامي قدسي، رابطه ي بدون واسطه ي انسان و خداست.
افزودن اين نكته نيز شايسته است كه «تا قرن دهم (م) سخن نوشتاري ـ كتبي ـ در فرهنگ ايران غايب است و از اين رو, اين دوران تاريخ مدون ندارد. تاريخ يك ملت همواره با نوشتن و با نظم و نثر آغاز مي شود. در آغاز قرن دهم ميلادي, بعد از پذيرش اسلام و شكل گيري خط عربي، ايران وارد مرحله ي دوم تاريخي خود مي شود و سرآغاز شكوهمند ادبيات فارسي در اين عصر آغاز مي گردد. اسلام بر عكس خلفاي عرب، نقش راه بند هنر و ادبيات را ايفا نمي كند؛ بلكه امكاناتي بي شمار براي رشد و تكامل آن به وجود مي اورد. اسلام تنها الفباي عربي را به مدد مي گيرد؛ در حالي كه از شيوه هاي كاملا متفاوت از آن چه در دنياي آن روز عرب جريان دارد. براي شكوفايي هنر و ادب فارسي بهره مي گيرد.»(5)
«در سال هاي اول قرن دهم، رو نويسي قرآن و توزيع آن خود برابر نيايش محسوب مي شود. اين هنر ـ دست نويسي ـ به تدريج گسترش مي يابد و كتاب هاي بسياري از ستاره هاي ادب فارسي چون فردوسي و حافظ را در بر مي گيرد. بنابراين، وچه مشخص هر كتاب در ايران قرون وسطي، عشق گسترده و بي ريا به سخن كتبي ( خط‌) است كه تا كنون ادامه يافته است.»(6)
به همين سبب، خوشنويسي عملي معنوي و وسيله اي براي بيان احساس دروني هنرمند است كه اغلب به گفتگوي او با خداوند تبديل مي شود. زيبا نويسي در فرهنگ اسلامي ايران، بيانگر پاكي روح و نظم افكار و هماهنگي خرد با جان، شناخته شده است. زيبا نويسي، زيور دانش انساني ست. «محمد بن محمود الاميني در اين باره مي نويسد:
«خوشنويسي، پيشه اي قابل احترام است و هر كس را به مدار اين هنر راه نيست. او تاكيد مي ورزد: خوشنويسي، روح را تغذيه مي كند و نويسنده را به خداوند متعال نزديك مي سازد »(7)
افلاطون نيز خط را هندسه ي روحاني مي دانسته كه با اعضاي بدن ظاهر مي شود:
«الخط هندسه روحانيه، ظهرت باله الجسماني» ؛ از اين رو افلاطون خط را مخصوص دست نكرده و شامل همه اعضا دانسته است ؛ يعني هر نوع معنويت و كنش نيك كه از اعضا پديد آيد در واقع، زاويه اي از اين هندسه ي روحاني و نوعي خط محسوب مي شود.
برخي از نويسندگان, خط را داراي وجهي سمبليك مي دانند. هر خط به مانند مدارهاي فلكي تصور مي شود ؛ خطوط يك صفحه مي توانند جلوه ي صورتي از وجود ثابت و متغير وحدت و كثرت باشند. بدين سان، خط نيز گرايشي باطني و روحاني پيدا مي كند. نقطه چونان مبدئي ست براي بيان وحدت حقيقت متكثر خط؛ سير نقطه از صورت خط به صورت نقش در مي آيد و نهايتا چون كتاب جهاني بيانگر كتاب تدوين و كتاب تكوين مي گردد كه چونان درخت طيبه اي اصلش ثابت و فرعش در آسمان ها ست. پس خط جلوه ي باطن و روح آدمي ست و از فواعد روح تبعيت مي كند.

تأويل عرفاني خط شكسته

«دل آگاهي بر روح آدمي مسلط است و از اين جا تجليات بي واسطه ي روح از مرز خود آگاهي بيرون مي زند. حركت قلم به چپ و راست، بالا و پايين بي ترديد با دل آگاهي روحاني بشر و باطني ترين تمايلات آدمي پيوند مي خورد » (8) از اين رو بي وجه نخواهد بود كه نگارش خط شكسته نستعليق ـ پخته ترين خط از خطوط اسلامي – را داراي قدوسيت بيشتر دانسته و بر اين اساس به گونه اي نمادين، تفسير و تأويل گردد؛ زيرا والاترين شكل ارائه ي محتواي قدسي، بيان تجريدي رمزي و نماد گرايانه است.
اين خط، مبتني بر خط نستعليق است كه در واقع،بين نسخ و تعليق و به عبارتي دور از افراط و تفريط است. مبدع آن مير علي تبريزي، خطاط عصر صفوي، اين خط را ملهم از علي بن ابي طالب(ع) مي دانست كه در خواب بر او ظاهر شده و خط نستعليق را به او آموخته بود.
اين سه خط، مظهر روح ايراني ـ اسلامي تلقي شده است ؛ زيرا هر سه ابداع ايرانيان مسلمان بود ؛ اما سرچشمه ي ابداع خط شكسته را مي توان د رمايه هاي عرفان پيش و بعد از اسلام در ايران جستجو نمود. بناي اين نگارش بر جهان بيني از اويي و به سوي اويي است ؛ يعني حركتي مدور كه از نزول آغاز و به صعود مي انجامد. همان گونه كه در عالم طبيعت، هر موجودي نوعي انحنا در خود دارد و اجزاي عالم، هيچ كدام صرفا زاويه دار نيستند، حركتشان نيز چنين است. سير تكاملي دوار همه ي موجودات، نوعي نگرش عارفانه به انواع هنر هاي اسلامي داده است. در شعر، موسيقي، رقص و سماع عارفانه، نقاشي، مينياتور و به ويژه در خط شكسته، تركيب گردشي حروف و واژه ها و اين كه اغلب كلمات به خصوص در پايان سطرها رو به بالا مي روند، به صورت نمادين بيانگر يكي از ناب ترين انديشه هاي قرآني و مبتني بر عبادتي عاشقانه و آن پيوندي قدوسي ميان آيه ي پر مغز « انا للْه و انااليه راجعون » (9) يعني توحيد خالص و عرفاني با اين خط است.
«اين آيه در بر دارنده ي زنحيره اي از معرفت ها با نتايج ريشه اي خاصي ست كه شباهت به هيچ يك از آموزه هاي پيامبران (پيش از اسلام) و حكماي اخلاقي ندارد ؛ زيرا روش آن انبيا مبتني بر عقايد معمولي ديني و ايمان به ثواب و جزا در مقابل تكاليف است و روش حكما نيز متكي بر آثار اجتماعي صفات خوب و بد از نظر مردم است ؛ ولي روش اين آيه و مانند آن بر اساس تربيت عميق روح در بر كندن رذايل اخلاقي مانند: ريا، ترس، بخل، طمع، قدرت طلبي، ثروت اندوزي و امثال آن است ؛ نه اين كه فقط در صدد معالجه و مبارزه اين صفات ناروا باشد ؛بلكه از راه ايجاد پيوند عاشقي و ايجاد بصيرت و يقين، اين اوصاف را ريشه كن مي سازد و خلاصه از محبت و عشق سر چشمه دارد ؛ نه صرفا عقل معاش».(10)

پيوند قدوسي و عرفاني قرآن و هنر

بنابراين، نخستين معني كه خط شكسته به شكل نمادين در پيوند با آيه ي استرجاع به ذهن متبادر مي كند، انديشه ي وحدت وجود است كه در پي خود، دريايي از گوهر هاي انساني را به جلوه مي كشاند ؛ برخي از گران بها ترين آنان چنين است:
1ـ توحيد محض؛ يعني موجودات هيچ استقلالي از خود ندارند و همه متكي بر قدرت حقند كه اين انديشه مايه ي طيران مرغ آدميت در هواي كوي دوست از راه فروتني و شكسته دلي و افول خويشتن بيني ست كه طلايه ي بر رفتن بر نردبان عشق است: « انا عند المنكسره قلوبهم»:
بزرگان نكردند در خود نگاه
خدا بيني از خويشتن بين مخواه (11)
2ـ تعميم زندگي و شعور به همه ي موجودات ؛ حركت و سكون تمام اجزاي هستي به نوعي مصداق فحواي آيه ي استرجاع هستند و سير نزولي و صعودي خاص خودشان را دارند و معناي تسبيح موجودات نيز همين است:
جمله اجزا در تحرك در سكون
ناطقان كانا اليه راجعـــــون
ذكر و تسبيحـات اجزاي نهان
غلغلي افكنده اندر آسمان (12)
3ـ پيام صلح ومحبت و وارد شدن در قلمرو عشق ؛ گره جهان و وجود انسان جاي تضاد و تخالف هاست،وقتي سالكي اوصاف خودي را فنا كند و به اصل خود ملحق و در حق محو شود، اين تضادها از ميان مي روند و آن گاه هر جه هست آفتاب هستي مطلق است ؛زيرا اين حيات مادي و نفساني ست كه مايه ي جنگ و تضاد را فراهم مي آورد:
ذره اي كــان محو شد در آفتاب
جنگ او بيرون شد از وصف و حساب
رفت از وي جنبش طبع و سكون
از چه ؟ از انا اليه راجـــــعون (13)
4ـ جلوگيري از تعصب ؛ ابو سعيد ابوالخير مي گفت: «.. به عدد هر ذره از موجودات راهي ست به حق» (14) و يكي از دْرهاي مكنون در آيه اين است كه راه وصول به روي هيچ كس بسته نيست و پيروان برخي اديان كه راه وصول به حق را تنها از دين و آيين خود ممكن مي دانند، دچار عجب و غرور هستند ؛ چيزي كه اين آيه آن را نفي مي كند.
5ـ شادي و گشاده رويي ؛ عارفي كه مضمون اين آيه را دريافته، چگونه شاد نباشد ؟ در حالي كه در همه چيز خدا را مي بيند و در پي آن به نوعي خرمي نايل مي گردد:
به جهان خرم از آنم كه جهان خرم ازوست
عاشقم بر همه عالم كه همه عالم از وست (15)
6ـ خوش بيني نسبت به هستي ؛ رهروي كه حقيقت آيه را به دل شهود نموده بدبيني، شر انگاري و عيب جويي از وجودش رخت بر مي بندد ؛ زيرا همه چيز از اوست و به قول غزالي در آفرينش هيچ چيز بديع تر و دل آويزتر از آن چه هست, نمي توان يافت (16)؛ نظامي گنجوي گويد:
در عالم عالـم آفريــــدن
به زين نتوان رقم كشيــــــدن
حرفي به غلط رها نكردي
يك نكته درو خطا نكردي (17)
7ـ آموزشي وارستگي و آزادگي ؛ يعني رهايي از دلبستگي به اموري كه شخصيت آدمي را خدشه دار مي كند. در اين جهان بيني, خداوندي ( پادشاهي ) و بندگي برابر است؛ به فرموده ي حافظ:
غلام همت آنم كه زير چرخ كبود
زهر چه رنگ تعلق پذيرد آزاد است
8ـ صفا و بي ريايي و دفع ظاهر پرستي ؛ عارف به اين آيه, معتقد است كه باطن ها را تنها خدا مي شناسد؛ از اين رو، صرف نظر از ظاهر، همه را از روي حسن ظن، پاك و اهل رحمت مي شمارد. اينان از قرآن نيز فقط به ظاهر آن توجه ندارند؛ پيوسته آن را داراي تفسير و تاويلي روحي و معنوي مي دانند:
ما ز قرآن مغز را برداشتيم
پوست را نزد خسان بگذاشتیم (18)
9ـ ننگ نداشتن از بدنامان ؛ چشم تيز ياب و روشن به حقيقت قرآن در مي يابد كه انسان ذاتا بد و تباهكار نيست و بدنامي بدنامان علت هاي اجتماعي، اخلاقي و اقليمي دارد. بايد آن ها را يافت و در رفع و دفع آن ها كوشيد ؛ نه اين كه آنان را توبيخ و تهديد و ترك نمود:
هين ز بدنامان نبايد ننگ داشت
گوش بر اسرارشان بايد گماشــــت
هـر كه او يكبار بدنام شـــــد
نبايد نام جست و خام شد (19)
10ـ توانا ديدن خود در حل مشكلات و رسيدن به موفقيت ؛ راز نيرومندي انسان در اعتقاد يقيني به بخش نخست آيه ي استرجاع نهان است: ما از اوييم ؛ يعني توانا و داناي مطلق، از اوصاف خود در ما نهاده است و ما را نيز تا حد امكان، استعداد رسيدن به اهداف و اصلاح امور داده است:
بلكه اغلب رنج ها را چاره هست
چون به جد جويي بيايد آن به دست (20)
11ـ نهراسيدن از مرگ؛ از جمله گوهرهاي ارزنده در اين آيه آن است كه مرگ فنا و نابودي نيست ؛ بلكه باز گشت جلوه ها به جايگاه اصلي خود و انتقال از يك مرحله به مرحله ي ديگر وارتقا به مقامي برتر و بريدن از ناسوت و رسيدن به لاهوت و و سر انجام گذشتن از مقام فنا و پيوستن به بقاست؛ نظامي كه خود در عرفان دستي داشته اين نكته را خوب بيان كرده است:
گـر مـرگ رسد چرا هراســم ؟
ان راه به توست مي شناســـــم
اين مــرگ نه، باغ و بوستانست
كو راه سـراي دوستانســـــــت
تا چنــد كنم زمرگ فريــــاد ؟
چون مرگ از اوست مـرگ من باد
گــر بنگرم انچنان كه رايسـت
اين مرگ نه مرگ، نقل جــانست
از خورد گهـي به خوابگاهـــي
وز خوابگـهي به بـزم شاهـــــي
خوابي كه به بـزم توست راهش
گردن نكشم ز خوابگاهـــــــش
چون شوق تو هست خانه خيزم
خوش جستم و شادمانه خيزم (21)
اين نكات نغز و بسياري ديگر را از تاويل رموز خط شكسته در پيوند با حقايق آيهي استرجاع توان يافت ؛ به ويژه كه از جمله استادان اين خط، برخي عارف مسلكان همچون درويش عبدالمجيد طالقاني بوده اند؛ به هر حال، از شواهد و قراين و شكل نمادين اين خط مي توان ارتباط تنگاتنگ آن را با عرفان دريافت ؛ انگار كه سطرهاي آن، خود موسيقي عشق را مي نوازند و خود در شوق يار مي رقصند و آدمي را به عشق و مستي باز مي خوانند و اين تأويلي ناروا نيست:
حق بود تاويل كان گرمــت كند
پر اميد وچسـت وبا شــرمت كـــند
گر كند سستت حقيقت اين بدان
هست تبديل و نه تأويــل اســـت آن
اين براي گرم كردن آمده ســت
تا بگيرد نا اميــدان را دو دســـــت
معني قرآن زقرآن پرس و بـس
وز كسي كآتش زده ست اندر هــوس
پيش قرآن گشت قرباني و پست
تا عين روح او قرآن شـده ســـــــت
روغني كوشد فداي گل به كـل
خواه روغن بوي كن خواهي تو گل (22)
منابع و مآخذ
1ـ ديوان غزليات سعدي، شرح دكتر خليل خطيب رهبر، انتشارات سعدي، تهران 1366، ص 436
2ـ گلشن راز، محمودشبستري، شرح محمد لاهيجي، انتشارات كتاب فروشي محمودي، تهران بي تا، ص 733
3ـ سوره مبارك الرحمن / 2
4- سوره مبارك قلم /1
5- ايران نامه، ناتالينا ايوانو، برگردان دكتر هادي آزادي، انتشارات هدي، تهران 1380، ص 371
6- پيشين، ص 372
7- ايران نامه، پيشين، ص 378
8- تجليات حكمت معنوي در هنر اسلامي، دكتر محمد مددپور، انتشارات اميركبير، تهران 1374، ص 178
9- سوره مبارك بقره / 156
10- تفسير الميزان، علامه محمدحسين طباطبايي، ترجمه ي ناصر مكارم شيرازي، بنياد علمي و فكري علامه طباطبايي، بي تا، مجلد 1، ص 508
11- بوستان، شرح دكتر محمد خزائلي، انتشارات جاويدان، تهران 1363، ص 239.
12- مثنوي معنوي، مولانا جلال الدين بلخي، تصحيح نيكلسن، انتشارات مولا، تهران 1372؛ دفتر سوم ابيات 464 به بعد.
13- پيشين، دفتر ششم. بيت 42 به بعد.
14- اسرار التوحيد، محمد بن منور، تصحيح احمد بهمنيار، تهران، بي تا، ص 320
15- غزليات سعدي، شرح دكتر خليل خطيب رهبر، انتشارات اساطير، تهران 1365، ج 2، ص 222
16- احياء علوم الدين، محمد غزالي، تصحيح دكتر بدوي طبانه، چاپ مصر، ج 2، ص 287
17- ليلي و مجنون، نظامي گنجوي، تصحيح وحيد دستگردي، بي تا، ص 3
18- مثنوي مولوي، پيشين، دفتر سوم، بيت 3257
19- پيشين، دفتر ششم، بيت 2919 به بعد.
20- مثنوي، پيشين، دفتر سوم، بيت 2916
21- ليلي و مجنون، پيشين، ص 7 و 8
22- مثنوي، پيشين، دفتر پنجم، بيت 3125 به بعد.
منبع: سایت باشگاه اندیشه




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.