شاعر: نصرالله مردانی
بخوان حماسه خونین کربلا با ما
که شد بسیط زمین نیز هم صدا با ما
سر بریده به میدان عشق میگوید
حدیث خون شهیدان نینوا با ما
دوباره پیکر صد چاک لاله آوردند
به داغ گاه بهشتی فرشتهها با ما
فرات اشک ز چشمان خاک میجوشد
به سوگواری گلهای آشنا با ما
به دشتهای شقایق نشان ما جویید
که سرخ روی چمن میکند صبا با ما
به پایبوسی ما آفتاب مینازد
به نام عشق بخوانند انبیا با ما
ز موج خیز خطر، فاتحانه میگذریم
که هست معجزه موسایی عصا با ما
لهیب آتش نمرودیان گل افشاند
به روز حادثه باشد اگر خدا با ما
اگر جهان همه دشمن شود ظفر یابیم
به عرصهای که بود تیغ مرتضی با ما
پی سلامت سردار عاشقان دیدیم
که دست غیب بلند است در دعا با ما