تداوم در راه شیعه
بازخوانی پیام امام به مناسبت چهلم شهدای قم
روز 29 بهمن 1356 كه مصادف با چهلم فاجعه قم و كشتار روحانیون و مردم قم در 19 دی بود، به دعوت آیات عظام و روحانیت مبارز، بازارها در بسیاری از نقاط كشور بسته شد و در بسیاری از شهرها و نقاط كشور به یاد و خاطره شهدای آن فاجعه خونین، مجالس ختم و سوگواری برگزار شد.1
حضرت امام خمینی (ره)، طی سخنرانی در مسجد شیخ انصاری نجف با تجلیل از قیام 19 دی قم، فرمودند: « الان، امروز، چهل روز است كه از مرگ جوان های ما، از مرگ طلاب علوم دینیه، علما، از مرگ جوان های متدین قم می گذرد. و مردم در این چهل روز [ برای] جوان های خود چقدر گریه كرده اند و چقدر سوگواری كرده اند. و با چه شجاعتی این اهل قم و طلاب علوم دینی، با چه شجاعتی كه شاید در تاریخ كم نظیر باشد، و دست خالی با این دولت و با این عمال شاه مبارزه كردند و كشته دادند.»
واقعه 19 دی 1356 برابر با 29 محرم 1398، پیش از این در پیام حضرت امام (ره) كه به مناسبت وقوع رویداد مذكور در 2 بهمن 1356، ایراد شد، در راستای نهضت امام حسین (ع) و به منزله قیام حق در مقابل طاغوت، تفسیر شد. امام در آن پیام فرمودند: « محرم چه ماه مصیبت زا و چه ماه سازنده و كوبنده ایست، محرم ماه نهضت بزرگ سید شهیدان و سرور اولیای خداست كه با قیام خود در مقابل طاغوت، تعلیم سازندگی و كوبندگی به بشر داد و راه فنای ظالم و شكست ستمكار را به فدایی دادن و فدا شدن دانست؛ و این خود سرلوحه تعلیمات اسلام است برای ملت ها تا آخر دهر.
نهضت 12 محرم (15 خرداد) در مقابل كاخ ظلم شاه و اجانب به پیروی از نهضت مقدس حسینی چنان سازنده وكوبنده بود كه مردانی مجاهد و بیدار و فداكار تحویل جامعه داد.... نهضت اخیر [19 دی] كه پرتوی از نهضت 15 خرداد است و شعاعش در سراسر كشور نور افكنده، خود كوبندگی خاصی دارد.... جنایات 29 محرم [19 دی] امسال نقطه عطفی است به جنایات شاهانه 12 محرم آن سال. »
بنابراین باید پرسید چرا حضرت امام (ره) در روز چهلم شهدای حادثه مزبور آن پیام را دادند؟
در بخشی دیگر از پیام امام (ره) می خوانیم: «.... مردم هم بعد از كشتار و قبل از كشتار آنقدری كه می شده است، مقاومت كرده اند و زنده بودن خودشان را اثبات كرده اند كه ما زنده هستیم، نه مرده. مراجع بزرگ اسلام در قم، چه در خطابه هایشان، چه در اعلامیه هایشان و چه در این اعلامیه اخیری كه همین چند روز – همین دو سه روز – برای سوگواری و برای اربعین و تعطیل اربعین داده اند، مطالب را شجاعانه ذكر كرده اند و نكته اصلی را ولو به صراحت نگفته اند، به كنایه ابلغ از تصریح فرموده اند. »
این موضوع ابلغ از تصریح چیست كه به فرموده امام، مراجع بزرگ اسلام، در آن تاریخ به صراحت ذكر نكرده اند؟
در ادامه پیام امام آمده است: «.... اگر اینها یك گرایشی به اسلام و قواعد اسلام داشتند، مردم چه مخالفتی می كردند با این ها؟ مردم هر جا دست گذاشتند می بینند كه « اعلیحضرت » مخالف است. با تاریخ اسلام مخالف است، یعنی با اسلام. بدترین كارهایی كه در زمان حكومت این آدم شده است، این تغییر تاریخ است. موفق نمی شوند لكن این می خواست بشود. بدترین كار. از این كشتارها این بدتر است. این با حیثیت رسول الله بازی كردن است. هر جا مردم دست می گذارند، می بینند كه « اعلیحضرت » دست رویش گذاشته و بدكرده، به تاریخشان اینطور، به مدرسه های علمی شان آن طور. تا حالا چند دفعه مدارس ما به غارت رفته و مدارس ما به چپاول اینها رفته است. در مدرسه حجتیه سر یك كسی را بریده اند، یعنی تیر زده اند به او، تیر زده اند به او كه خون جاری شده است. »
به طور جامع و مختصر می توان گفت: مخالفت با اسلام، دین رسمی ملت ایران و ضدیت با علما و روحانیت، سبب ساز حادثه 19 دی و پیام امام كه به مناسبت چهلم شهدای آن حادثه ایراد شد گردید و این حادثه با الگو برداری از قیام امام سوم شیعیان در مقابل طاغوت و باطل به وقوع پیوست؛ نوید دهنده آنست كه راه شیعه با تبعیت از حركت رهبران آن در هر مقطع از تاریخ كه نشان های ظلم و استبداد بر پیكره جامعه سایه افكنده باشد، خاموشی ندارد.
در پیام امام (ره) خطر تفكر جدایی دین از سیاست و وظیفه خطیر روحانیون در پرداختن به مسایل سیاسی جامعه گوشزد شده و با تشریح دخالتهای ائمه (ع) و پیشوایان دینی در امور سیاسی، شدیدا به بینش كسانی كه انتظار منفی و سكوت در مقابل جباران را پیشه ساخته، حمله شده است.2
« این ما را چه به سیاست » معنایش این است كه اسلام را اصلا كنار بگذاریم؛.... اسلام در این حجره های ما، در آنجا دفن بشود؛ در این كتاب های ما دفن بشود اسلام. آن ها از خدا می خواهند كه اسلام از سیاست جدا باشد، دین از سیاست جدا باشد. این یك چیزی است كه از اول سیاسیون انداختند توی دست و دهان مردم، به طوری كه الان ما هم كه اینجا هستیم باورمان آمده است كه آقا چه كار داریم به سیاست، سیاست را بگذار برای اهلش، ما مسایل دین می گوییم. »
با مطالعه ادامه پیام امام (ره)، این نكته دریافت می شود كه به هم پیوستگی دو عرصه دین و سیاست، امری همیشگی و جزو رسالت انبیاء محسوب می شود. امام همچنین در پیام خویش، شایعه مربوط به حضرت عیسی (ع) را خلاف منطق رسالت پیامبری دانسته، فرمودند:« حضرت عیسی پیغمبر است؛ پیغمبر نمی تواند منطقش این باشد "كه اگر این طرف صورتمان زدند، آن طرف هم می آوریم تا یكی هم آن طرف بزنند"شما دیدید پیغمبرها را؛ منتهی حضرت عیسی كم عمر كرد در بین ملت، بعد تشریف برد به معراج.... شما همه می دانید تاریخ انبیا [را].
آن حضرت ابراهیمش، كه تقریبا راس انبیای سلف بود، با تبرش برداشت آن بتها را همه را شكست. هیچ خوف این را هم نداشت كه بیندازندش توی آتش. خوف این حرف ها را نداشت؛ اگر داشت كه پیغمبر نبود. یك همچو موجودی كه با قدرتهای بزرگ جنگ می كند و یك تنه خودش تنهایی در مقابل یك همچو قدرتهایی می ایستد كه بعدا بیایند بخواهند آتشش بزنند، این منطقش این نیست كه اگر آن طرفم را سیلی زدند.... برمی گردم این طرف هم بزنند. این منطق آدم های تنبل است. این منطق آن هایی است كه خدا را نمی شناسند، قران نخواندند. آن هم حضرت موسی كه با یك عصا، یك نفره، مقابل فرعون كه داد خدایی می زد [قیام كرد].... اینها هم دادخدایی می خواهند بزنند، می بینند حالا خیلی خریدار ندارد. اگر یك خرده سست بیاید آن ها هم می گویند: انا ربكم الاعلی. این مزخرفات همیشه بوده در دین و حالا هم هست؛ بعدها هم خواهد بود.
این هم رسول اكرم كه تنهایی مبعوث شد، 13 سال نقشه كشید و 10 سال جنگ كرد، نگفت ما را چه به سیاست. آن هم حكومت حضرت امیر است آن وضع حكومتش و آن وضع سیاستش و آن وضع جنگ هایش، نگفت كه ما بنشینیم توی خانه مان دعا بخوانیم و زیارت بكنیم و چه كار داریم به این حرف ها؛....»
امام در بخشی دیگر از پیامشان، سازش با سلاطین جور را خلاف قرآن دانسته و منش علمایی كه در مقابل اینگونه سلاطین، روش سكوت و انتظار منفی را پیشه می گیرند، نادرست دانسته اند.
حضرت امام در پاسخ به قول یكی از علما كه گفته بود: « اگر خود حضرت صاحب – سلام الله علیه – مقتضی بدانند خوب خودشان تشریف بیاورند،.... چرا من بكنم » فرمودند: « این منطق اشخاصی است كه می خواهند از زیر بار در بروند... اینها... یك چیزی درست می كنند، دو تا روایت از این طرف از آن طرف می گردند پیدا می كنند كه خیر، با سلاطین مثلا بسازید، دعا كنید به سلاطین، این خلاف قرآن است. اینها نخوانده اند قرآن را. اگر صد تا، همچون روایت هایی بیاید، ضرب به جدار می شود. خلاف قرآن است. خلاف سیره انبیاست... اگر كسی میل به این بكند كه روایتی است. كه اگر مایل باشی كه زنده باشد این سلطان، تو هم با او محشوری. مسلمان مگر
می شود مایل باشد به اینكه یكی زنده باشد و ظلم كند، آدم بكشد؟ رابطه داشته باشد با یك كسی كه آدم می كشد، عالم می كشد، علما را می كشد؟ الان چقدر علمای بزرگ شما، مدرسین عالیمقام تو [ی] حبسها، توی تبعیدگاهها داریم، می دانید شما؟ الان چند نفر از این علمای ما توی زندانند و چند نفر از این علمای ما در تبعیدگاهها دارند به سر می برند؛ مع ذلك همین ها بودند كه تبعید شده بودند قبلا؛ حالا كه آمده اند همین ها بودند كه مشتشان را گره كردند و بر خلاف دولت صحبت كردند و بر خلاف شاه صحبت كردند. »
پیام امام همچنین در بردارنده این نكته است كه اسلام با ستم، بی عدالتی و حق كشی سازش ندارد و مسلمانی كه به رسالت مكتبش عامل نباشد، نه مسلمان كه ویران كننده جامعه است. «مسلمان اگر بخواهد اهتمام به امور مسلمین نداشته باشد كه مسلمان [نیست]؛ لیس بمسلم؛ من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم. هی هم بگو لا اله الا الله، مسلم نیست اینطور. اسلام آن است كه به درد مسلمین بخورد؛ مسلم آن است كه به درد مسلمین بخورد، برسد به درد مسلم كه آقا كشتند جوانهای ما را. ما بی تفاوت باشیم؟ كشتند علمای ما را، ما بی تفاوت باشیم؟ كشتند مؤمنین و مسلمین را، ما بی تفاوت باشیم؟ »
حضرت امام (ره) در ادامه پیامشان با اشاره به منش حضرت امیر و تربیت اسلامی در اهتمام به امور مسلمین، تلاش پیاپی را، آموزه اصلی اسلام برای نیل به رسالت مكتب اسلام برشمرده و فرموده اند: «.... باید ما خودمان را عوض كنیم. این جوان هایی كه از ما حبس رفتند، تبعید شدند، الان هم تبعید هستند، اینها بعد از اینكه یك دوره تبعیدشان را، حبسشان را تمام كردند و آمدند دوباره به قم، باز همان مصایب را شروع كردند و همان تبلیغات شروع كردند؛ و باز رفتند به تبعیدگاه، اگر ده دفعه دیگر هم برشان گردانند، همانند؛ برای اینكه اینها تربیت شدند، تربیت اسلامی شدند.
اگر حضرت امیر را صد دفعه بكشند و زنده بشود باز همان است، همان حضرت امیر است. و اگر من تنبل [را] هم صد دفعه بكشند یا یك دفعه بكشند، من همان آدم تنبل هستم. »
با یك مرور كلی بر روی پیام امام (ره) كه به مناسبت چهلم شهدای قم در 29 بهمن 1356 در نجف ایراد شد می توان به این نكته پی برد كه حضرت امام راه شیعه را با تأسی به امامان مكتبش، چه پیش از غیبت و چه پس از آن، راه رستگاری و زندگی سعادتمند می داند كه در هر مقطع تاریخی و در هر زمان با قدم گذاشتن در آن جاده باید با سلاطین جور و ستم به مخالفت برخاست و اجازه نداد تا سلطان جائر با پایمال كردن حقوق ملت مسلمان، پایه های كاخ فرمان روایی خود را مستحكم تر سازد. این وظیفه بر دوش آحاد مسلمان به حكم مسلمانیشان قرار دارد. چه آن كه به فرموده امام، مسلمانی كه اهتمام به امور مسلمانان نداشته باشد، مسلمان نیست و اسلام آن است كه به درد مسلمین بخورد. لذا برای ساقط كردن سلطان جائر از دستگاه فرمان روایی و سلطانی باید همچون حضرت امیر(ع)، تلاش پیاپی داشت.
در بخشی دیگر از پیام امام(ره)با این واقعیت در آن مقطع از تاریخ ایران مواجه می شویم كه عده ای، اطاعت از اولوالامر را واجب می دانستند. اما اولوالامر هر كه می خواهد باشد و در مقام توجیه این نظر خود می گفتند: « خداوند هر كس را می خواهد [سلطنت می دهد]، این مملكت را خدا داده [ به او ]. »
اما نظر امام چیست؟ امام(ره) در همین پیام خود فرمودند: « آن اولوالامر ی كه پهلوی خدا و رسول قرار می گیرد باید پهلوی خدا و رسول باشد. باید مثل خدا و رسول– بلاتشبیه– یعنی ظل خدا و رسول باشد. باید مثل خدا و رسول– بلاتشبیه– یعنی ظل خدا و رسول باشد. حکومت سلطان اسلام « ظل الله» است. معنی« ظل» این است که حرکتی ندارد. خودش، حرکت به حرکت اوست: سایه آدم خودش که حرکتی ندارد؛ هر حرکتی آدم می کند، سایه هم، دستش را این جور می کند، سایه هم همانطور.« ظل الله» این است؛ آن کسی را که اسلام به « ظل اللهی » شناخته است، این است که از خودش یک چیزی مایه نگذارد، به تبع احکام اسلام حرکت بکند، حرکت،حرکت تبعی باشد. رسول الله اینطور بود،« ظل الله» بود. این.... هم ظل الله است؟..... یزید هم اولوالامر است! بر ضد یزید هم اگر قیام کرد قتلش واجب است! قتل سید الشهدا [را واجب می داند! قاضی... حکم کرد به اینکه واجب القتلند! قیام بر خلاف مصالح مسلمین! این واجب القتل است! »
حضرت امام(ره) در ادامه پیامشان ما را به تدبر و تامل در مضامین قرآن فرا می خوانند تا روشنتر واقعیات تاریخ كشور خود را درك نماییم.« خوب، كتاب و سنت را نمی دانیم؛ چه باید كرد؟ ما قرآن را نخواندیم نمی دانیم؛ منطق قرآن را نمی دانیم. باید قرآن بخوانیم، قبل از همه چیزها ببینیم قرآن چه می گوید. تكلیف ما و وظیفه ما [را] قرآن تعیین می كند. وظیفه ما را با سلطان، قرآن تعیین می كند.»
امام (ره) تعبیر قصه گویی قرآن را تعبیری از روی نادانی و جهل عنوان كرده در این مورد فرمودند: « قصه حضرت موسی (ع) را آن همه در قرآن تكرار می كند. اگر می خواست قصه بگوید، خوب قصه گو یكی می گوید بس است دیگر. چند دفعه می گویی! آن همه قرآن پافشاری[می کند] مگر قرآن كتاب قصه است؟ قرآن كتاب انسان سازی است، كتاب انسان متحرك است، كتاب آدم است،.... كتابی است كه هم معنویات انسان را درست می كند و هم حكومت را درست می كند..... ما مطالعه باید بكنیم ببینیم كه – ما – تكلیفمان چیست،... باید چه بكنیم؟ هی ما قرآن را خوانده ایم كه فرعون كذا و كذا، موسی كذا و كذا؛ تدبر نكردیم كه خوب آن چیزی كه گفته برای چه گفته. برای اینكه تو هم مثل موسی باش نسبت به فرعون عصرت، تو هم عصایت را بردار مخالفت كن... »
در پیام امام (ره) همچنین به سهم حوزه علمیه قم در به ثمر رساندن انقلاب اسلامی و ایستادگی آن حوزه در واقعه 19 دی تصریح شده است: « حوزه قم زنده كرد ایران را. حوزه قم خدمتی به اسلام كرده است كه تا صدها سال دیگر این خدمت باقی است.[حوزه قم] مركز فعالیت اسلامی است. مركز تحرك اسلامی است. تحرك از قم، از خود قم، از طلاب قم، از علمای قم، از مدرسین قم– حفظهم الله– از توده قم كه سربازهای وفادار به اسلام هستند، از آن جا تحرك دارد سرایت می كند به همه جا ».
در چنین روزی كه در سراسر كشور، مراسم چهلم شهدای قم، برگزار شده بود، ساواك طی گزارشی در توصیف وضعیت 29 بهمن قم نوشت 3:« بازار و اغلب مغازه های شهر تعطیل گردیده و از ساعت 9 مجلس تذكری به مناسبت چهلمین روز كشته شدن اخلالگران شهر قم، با شركت قریب بیست هزار نفر از طلاب علوم دینی و طبقات مختلف شهر قم و آیت الله سید كاظم شریعتمداری، سید محمدرضا گلپایگانی و سید شهاب الدین نجفی مرعشی و تعدادی دیگر از روحانیون سرشناس حوزه علمیه در مسجد اعظم این شهر برگزار گردید.
در این اجتماع سه نفر از وعاظ سخنرانی نموده به خانواده های مقتولین حوادث 19 دی ماه قم تسلیت گفته و یكی از آنان با توجه به اصول قانون اساسی و اینكه یكی از وظایف رهبری مملكت ترویج دین و مذهب شیعه است، مدعی شد كه این اصل از قانون اساسی ایران تاكنون اجرا نگردیده است.
در بعد از ظهر نیز طلاب علوم دینی شهر قم از ساعت 30/15 به تدریج در مسجد اعظم اجتماع كردند و در ساعت 17 كه جمعیت حاضر در مسجد قریب 5 هزار نفر بود، دو نفر از وعاظ افراطی، در بالای منبر مطالبی در مورد مبارزات جامعه روحانیت در 15 خرداد سال 2522 (1342) ایراد و در خلال گفته های خود از افرادی كه به اصطلاح در راه دین و حق مبارزه می كنند به عنوان مجاهدین راه حق نام برده شد و سپس قطعنامه ای به شرح زیر قرائت [شد] كه جمعیت حاضر آن را تایید كردند:
_ اجتماع مردان مذهبی شهر قم جواب دندان شكنی برای استعمارگران است.
_ این اجتماع پاسخی است برای آن هایی كه به ما لقب استعمار سیاه داده اند.
_ این قیامی است ملی كه كلیه شهرستان ها در آن شركت نموده اند.
_ آیات و روحانیون كه از شهرها تبریز و مشهد به شهرستان های دیگر تبعید شده اند، بایستی مراجعت نمایند، زیرا آن ها در راه دین و حق تبعید شده اند.
- آیت الله خمینی باید به ایران بازگردد.
- مدرسه فیضیه باید باز شود.
- علت تعطیلی دانشگاهها باید روشن شود.
این اجتماع بدون اتفاق دیگری پایان یافت و حدود ساعت 20 قریب 200 تن از طلاب ضمن حركت در خیابان محمدرضا شاه شهر قم، چند جام از شیشه های بانك عمران واقع در این خیابان را شكستند و قصد انجام اخلال گری های وسیع تری را داشتند كه با دخالت مامورین انتظامی متفرق گردیدند.»
ساواك همچنین در گزارش دیگر، وضعیت شهرهای دیگر را اینگونه شرح داده است 4: « افراطیون مذهبی در تعداد دیگری از نقاط كشور به تظاهرات خیابانی، شكستن شیشه های چند شعبه بانك و توزیع اعلامیه مضره مبادرت كردند و در برخی از این مناطق مجالسی نیز برای كشته شدگان حوادث شهر قم برگزار گردید.
در مجلسی كه با شركت قریب 15 هزار نفر در صبح و بعد از ظهر روز مذكور در شهر كاشان تشكیل شد، دو تن از وعاظ مطالب تحریك آمیزی پیرامون حوادث شهر قم ایراد كردند.
در صبح روز مذكور تعدادی از بازاریان تهران و كرج مغازه های خود را تعطیل كردند بازار شمیران و همچنین بازارهای شهر كاشان، اصفهان، نجف آباد، شیراز، جهرم، بابل و زنجان به تبعیت از اعلامیه آیات و برای پشتیبانی از مقتولین حوادث دی ماه شهر قم تعطیل بود.»
پی نوشت:
1_ روزها و رویدادها، ج 3، مؤسسه فرهنگی نشر رامین، تهران، پائیز 1378، چاپ سوم
2_ روزشمار انقلاب اسلامی، ج 2، حوزه هنری، تهران چاپ اول: 1377
3_ ساواك و روحانیت، ج 1، حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، 1371، ص 215
4_ همان، ص 217