سایه‌های سیاه

تو آفتابی و روزی قیام خواهی کرد غروب‌های زمین را تمام خواهی کرد روب‌های زمین را که رنگ خون دارند غروب‌ها زمین، خسته و عزا دارند
يکشنبه، 28 آذر 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
سایه‌های سیاه

سایه‌های سیاه

شاعر: مرتضی حکمتی


تو آفتابی و روزی قیام خواهی کرد
غروب‌های زمین را تمام خواهی کرد
روب‌های زمین را که رنگ خون دارند
غروب‌ها زمین، خسته و عزا دارند
به ذهن خستۀ خود داغ کربلا دارند
چه داغ‌های بزرگی به سینه‌ها مانده است
ز کارون غریبی که خون نشانش بود
کسی شبیه به خورشید، ساربانش بود
کسی که صبر و شکیبش چو کوه، بی مانند
در ایستادگی و در، شکوه بی مانند
به سمت دشت بلا برد کاروانش را
و تیغ بارش خنجر برید امانش را
کسی که غربت سرخش، شبیه مولا بود
به وقت حادثه آن روز، سخت تنها بود
به چشم‌های خودش دید بی برادر شد
و دسته دسته شقایق که سرخ پرپر شد
کسی که عرش خداوند سجده گاهش بود
و شد غروب ز داغش، غمین و خون آلود
تو آفتابی و روزی قیام خواهی کرد
غروب‌های زمین را تمام خواهی کرد
سحر می‌آیی و داری به دست شمشیری
ز سایه‌های سیاه انتقام می‌گیری

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما