نویسنده: شهریار زرشناس (1)
جریان شناسی ادبیات معاصر ایران (6)
نویسندگان زمینهساز مشروطه، هم آثار داستانی دارند و هم کتاب، مقاله و رسالهی سیاسی نوشتهاند. ما در اینجا نوعاً بر آثار داستانی آنها متمرکز میشویم و به حسب اقتضای بحث، بعضاً به برخی آثار نمایشی، سفرنامه، شرح احوال و احیاناً آثار ترجمهی ایشان نیز اشاراتی مینماییم
در راستای سلسله مطالب جریان شناسی ادبیات معاصر ایران که تا پنج شماره در اندیشکدهی برهان به انتشار رسیده است؛ از این پس در خصوص نویسندگان و شاعران دورهی ادبیات زمینهساز مشروطه سخن خواهیم گفت. ادبیات زمینهساز مشروطه، در دو قلمرو نثر و نظم، چهرههایی را پدید آورده است. ما نیز بحث و بررسیمان را معطوف و متمرکز بر این دو مینماییم:
الف) قلمرو نثر و نویسندگان
ب) قلمرو نظم و شاعران
الف) ادبیات منثور زمینهساز مشروطه و نویسندگان
در مقطع ادبیات زمینهساز مشروطه، نویسندگانی ظهور کردهاند که با نگارش و انتشار داستانها، نمایشنامهها، رسالهها و مقالات مختلف در زمینهسازی برای پدیداری و سیطرهی فرماسیون غربزدگی شبهمدرن ایران مؤثر بوده و نقشآفرینی کردهاند. این نویسندگان در آثار خود، به طرق و شیوههای مختلف، ضمن ترویج سنتستیزی و دینگریزی و اهانت به روحانیت و به تمسخر گرفتن برخی شعائر و مقدسات دینی (تحت عنوان مبارزه با خرافات)، به تبلیغ و ترویج مشهورات مدرنیستی پرداختند. این نویسندگان به بهانهی مبارزه با استبداد و مظاهر انحطاط رژیم قاجاری، نوعی شیفتگی، مجذوبیت و مرعوبیت نسبت به مدرنیته را نشر میدادند. بعضی از آنها داعیهی تعهد به دیانت و آموزههای اسلامی و اخلاقی داشتند، اما در واقع نوعی تفسیر مدرنیستی التقاطی از دین ارائه میکردند.
نویسندگان زمینهساز مشروطه، هم آثار داستانی دارند و هم کتاب، مقاله و رسالهی سیاسی نوشتهاند. ما در اینجا نوعاً بر آثار داستانی آنها متمرکز میشویم و به حسب اقتضای بحث، بعضاً به برخی آثار نمایشی، سفرنامه، شرح احوال و احیاناً آثار ترجمهی ایشان نیز اشاراتی مینماییم، انشاءالله.
1. میرزا فتحعلی آخوندزاده و رئالیسم لیبرالی
میرزا فتحعلی آخوندزاده یکی از چهرههای تأثیرگذار روشنفکری شبهمدرنیست ایران است. آخوندزاده، ماتریالیست و از ایدئولوگهای هوادار مشروطیت لیبرال بود. آخوندزاده را میتوان از بانیانِ ناسیونالیسمِ باستانگرای شبهمدرنِ ایران دانست. آخوندزاده در مقام یک روشنفکرِ شبهمدرنیست، در مسیر زمینهسازی برای تأسیس فرماسیونِ غربزدگیِ شبهمدرنِ ایران، فعالیت زیادی انجام داده و نقش مهمی داشته است.
فرماسیون غربزدگی شبهمدرن، صورتبندی تاریخیای است که استعمار لیبرال-سرمایهداری انگلستان (استعمار انگلیس در قرن نوزدهم، مقام سرکردگی جبههی استکبار اومانیستی را برعهده داشت) در ایران تأسیس کرد تا تداومبخش وابستگی و اسارت ایران و ایرانیان در مدار خواستها و اغراض استکبار و تأمینکنندهی منفعتطلبیهای نامشروع، سلطهجویانه و تجاوزکارانهی استعمار انگلیس و شرکای آنها باشد. در دهههای بعد که امپریالیسم سرمایهداری آمریکا جانشین استعمار انگلیس شد نیز آمریکا و مجموعهی متحدانش در نظام جهانی سلطهی اومانیستی کوشیدند تا از طریق بسط و تحکیم سیطرهی فرماسیون غربزدگی شبهمدرن بر ایران، به نابودی هویت، عزت و استقلال مردم ما پرداخته و اغراض غارتگرانهی خود را پیش برند.
کاست روشنفکری ایران نوعاً نقش بسیار مهمی در ایجاد، بسط و تحکیم مناسبات ظالمانه و اسارتآفرین فرماسیون غربزدگی شبهمدرن در ایران داشته است. آخوندزاده نیز بهتبع کلیت کاست روشنفکری ایران، یکی از کارگزاران این حرکت استعمار است و از طریق آثار مختلف فرهنگی، ادبی و سیاسی خود، در زمینهسازی برای سیطرهی غربزدگی شبهمدرن، کوشیده است. ما در بررسی فعلی خود صرفاً به آثار ادبی داستانی و نمایشی آخوندزاده و مضامین آن میپردازیم و از بحث در خصوص آثار و آرای دیگر او خودداری میکنیم.
میرزا فتحعلی در «نوخه»، از محلات شکی، به سال 1228هـ.ق به دنیا آمد. پدرش اهل تبریز و مادرش از اهالی مراغه بود. پدر میرزا فتحعلی، میرزا محمدتقی نام داشت و در زمان ولیعهدی عباسمیرزا، کدخدای قصبهی «خامنه» بود. میرزا محمدتقی بعدها به تجارت پرداخت و برای مدتی در شکی ساکن شد. میرزا فتحعلی خردسال بود که همراه پدر و مادرش به تبریز آمد. مدتی بعد، پدر و مادرش از هم جدا شدن و میرزا فتحعلی بههمراه مادرش به قریهی مشکین، نزد عموی مادر، رفت.
آخوند علیاصغر (عموی مادر میرزا فتحعلی) کودک را به فرزندی پذیرفت و نام آخوندزاده به همین جهت به او داده شد. میرزا فتحعلی در اوان جوانی با شخصی به نام میرزا شفیع آشنا میشود. میرزا شفیع در مسجد شاه عباس حجره داشت، اما متهم به الحاد بود. میرزا شفیع افکار ملحدانه و انحرافی داشت. آخوندزاده تحت تأثیر آرای میرزا شفیع قرار گرفت و در مسیر کفر و دینستیزی افتاد.
آخوندزاده در عرصهی ادبیات زمینهساز مشروطه (در قلمرو نثر و حتی اندکی در حوزهی نظم)، چهرهای تأثیرگذار است. او به زبان ترکی چند نمایشنامه و یک رمانواره نوشت که اگر آنها را به فارسی نوشته بود، او را به اولین نویسندهی ادبیات معاصر در نگارش آثاری داستانی به تقلید از مدرنیستهای غربی بدل میکرد. البته نمایشنامهها و داستان آخوندزاده به فارسی ترجمه شد و در زمینهی ترویج غربزدگی شبهمدرن مؤثر واقع گردید.
آخوندزاده در مقام یک روشنفکر غربزدهی شبهمدرن، از مبلغان ماسونی بود و آرای او مورد توجه رهبران فراماسون مشروطهی ایران (قبل و بعد از استبداد صغیر) بوده است. آخوندزاده دیدگاههایی فاجعهبار در خصوص تغییر الفبا و خط فارسی عنوان کرده بود که اگر محقق میشد، منجر به قطع کامل ارتباط مردم با پیشینهی فرهنگی و ادبیشان میگردید. آخوندزاده گرایشهای شدید ضداسلامی و ضدروحانیت داشت و خواهان به قدرت رسیدن نوعی رژیم سکولار-لیبرال شبهمدرنیست در ایران بود. از آثار مهم او میتوان به «رسالهی الفبای جدید» و «مکتوبات کمالالدوله» اشاره کرد.
میرزا فتحعلی آخوندزاده در حد فاصل سالهای 1266 تا 1273هـ.ق، شش نمایشنامهی کمدی و یک رمانواره به نام «یوسفشاه» مینویسد. این آثار چند سال بعد، توسط جعفر قراچه داغی، به فارسی ترجمه و منتشر میشود.[2] آخوندزاده اشعاری هم به زبان ترکی، در اهانت نسبت به عزاداری محرم، سروده است. او همچنین در اشعار خود، روحانیت و مجتهدان و اصل «تقلید» و تبعیت مقلِد و مقلّد را مورد حملات هتاکانه قرار میدهد.[3]
آخوندزاده خود را نویسندهای رئالیست میداند. او از منظری مدرنیستی و مبتنی بر درکی سطحی و ظاهرانگارانه، به نقد مثنوی جلالالدین محمد بلخی و کتاب شریف «گلستان» سعدی میپردازد. آخوندزاده، مقام و اهمیت ادبیات تمثیلی و حکیمانه را درنیافته و تعلق مدرنیستیاش موجب شده است که ضمن انتقاد از «گلستان» سعدی، به تمجید مولیر و شکسپیر بپردازد. او در «مکتوب به میرزا آقا تبریزی»، مولیر و شکسپیر را «مستحق تعظیم»[4] مینامد.
جوهر رئالیسم آخوندزاده، لیبرالی است. رئالیسم ادبی آخوندزاده، وجه انتقادی رادیکال نسبت به عالم مدرن و وضع ظالمانهی جهان امروز ندارد. در واقع رئالیسم آخوندزاده مؤید نوعی لیبرالیسم سطحیِ شبهمدرن است. رئالیسم ادبی او بر نحوی نقد سطحی و آمیخته با هتاکی نسبت به میراثِ گرانقدر ادب کلاسیک فارسی مبتنی است. رئالیسم آخوندزاده در فضای ادبیات زمینهساز مشروطه، از طریق ترویج مشهورات لیبرالی، به مبارزه با هویت معنوی و دینی مردم و جامعه ما پرداخت و در مسیر پیشبرد اغراض و وجوه فرهنگی و سیاسیِ غربزدگیِ شبهمدرن گام برداشت.
ادامه دارد...
نویسندگان زمینهساز مشروطه، هم آثار داستانی دارند و هم کتاب، مقاله و رسالهی سیاسی نوشتهاند. ما در اینجا نوعاً بر آثار داستانی آنها متمرکز میشویم و به حسب اقتضای بحث، بعضاً به برخی آثار نمایشی، سفرنامه، شرح احوال و احیاناً آثار ترجمهی ایشان نیز اشاراتی مینماییم
در راستای سلسله مطالب جریان شناسی ادبیات معاصر ایران که تا پنج شماره در اندیشکدهی برهان به انتشار رسیده است؛ از این پس در خصوص نویسندگان و شاعران دورهی ادبیات زمینهساز مشروطه سخن خواهیم گفت. ادبیات زمینهساز مشروطه، در دو قلمرو نثر و نظم، چهرههایی را پدید آورده است. ما نیز بحث و بررسیمان را معطوف و متمرکز بر این دو مینماییم:
الف) قلمرو نثر و نویسندگان
ب) قلمرو نظم و شاعران
الف) ادبیات منثور زمینهساز مشروطه و نویسندگان
در مقطع ادبیات زمینهساز مشروطه، نویسندگانی ظهور کردهاند که با نگارش و انتشار داستانها، نمایشنامهها، رسالهها و مقالات مختلف در زمینهسازی برای پدیداری و سیطرهی فرماسیون غربزدگی شبهمدرن ایران مؤثر بوده و نقشآفرینی کردهاند. این نویسندگان در آثار خود، به طرق و شیوههای مختلف، ضمن ترویج سنتستیزی و دینگریزی و اهانت به روحانیت و به تمسخر گرفتن برخی شعائر و مقدسات دینی (تحت عنوان مبارزه با خرافات)، به تبلیغ و ترویج مشهورات مدرنیستی پرداختند. این نویسندگان به بهانهی مبارزه با استبداد و مظاهر انحطاط رژیم قاجاری، نوعی شیفتگی، مجذوبیت و مرعوبیت نسبت به مدرنیته را نشر میدادند. بعضی از آنها داعیهی تعهد به دیانت و آموزههای اسلامی و اخلاقی داشتند، اما در واقع نوعی تفسیر مدرنیستی التقاطی از دین ارائه میکردند.
نویسندگان زمینهساز مشروطه، هم آثار داستانی دارند و هم کتاب، مقاله و رسالهی سیاسی نوشتهاند. ما در اینجا نوعاً بر آثار داستانی آنها متمرکز میشویم و به حسب اقتضای بحث، بعضاً به برخی آثار نمایشی، سفرنامه، شرح احوال و احیاناً آثار ترجمهی ایشان نیز اشاراتی مینماییم، انشاءالله.
1. میرزا فتحعلی آخوندزاده و رئالیسم لیبرالی
میرزا فتحعلی آخوندزاده یکی از چهرههای تأثیرگذار روشنفکری شبهمدرنیست ایران است. آخوندزاده، ماتریالیست و از ایدئولوگهای هوادار مشروطیت لیبرال بود. آخوندزاده را میتوان از بانیانِ ناسیونالیسمِ باستانگرای شبهمدرنِ ایران دانست. آخوندزاده در مقام یک روشنفکرِ شبهمدرنیست، در مسیر زمینهسازی برای تأسیس فرماسیونِ غربزدگیِ شبهمدرنِ ایران، فعالیت زیادی انجام داده و نقش مهمی داشته است.
فرماسیون غربزدگی شبهمدرن، صورتبندی تاریخیای است که استعمار لیبرال-سرمایهداری انگلستان (استعمار انگلیس در قرن نوزدهم، مقام سرکردگی جبههی استکبار اومانیستی را برعهده داشت) در ایران تأسیس کرد تا تداومبخش وابستگی و اسارت ایران و ایرانیان در مدار خواستها و اغراض استکبار و تأمینکنندهی منفعتطلبیهای نامشروع، سلطهجویانه و تجاوزکارانهی استعمار انگلیس و شرکای آنها باشد. در دهههای بعد که امپریالیسم سرمایهداری آمریکا جانشین استعمار انگلیس شد نیز آمریکا و مجموعهی متحدانش در نظام جهانی سلطهی اومانیستی کوشیدند تا از طریق بسط و تحکیم سیطرهی فرماسیون غربزدگی شبهمدرن بر ایران، به نابودی هویت، عزت و استقلال مردم ما پرداخته و اغراض غارتگرانهی خود را پیش برند.
کاست روشنفکری ایران نوعاً نقش بسیار مهمی در ایجاد، بسط و تحکیم مناسبات ظالمانه و اسارتآفرین فرماسیون غربزدگی شبهمدرن در ایران داشته است. آخوندزاده نیز بهتبع کلیت کاست روشنفکری ایران، یکی از کارگزاران این حرکت استعمار است و از طریق آثار مختلف فرهنگی، ادبی و سیاسی خود، در زمینهسازی برای سیطرهی غربزدگی شبهمدرن، کوشیده است. ما در بررسی فعلی خود صرفاً به آثار ادبی داستانی و نمایشی آخوندزاده و مضامین آن میپردازیم و از بحث در خصوص آثار و آرای دیگر او خودداری میکنیم.
میرزا فتحعلی در «نوخه»، از محلات شکی، به سال 1228هـ.ق به دنیا آمد. پدرش اهل تبریز و مادرش از اهالی مراغه بود. پدر میرزا فتحعلی، میرزا محمدتقی نام داشت و در زمان ولیعهدی عباسمیرزا، کدخدای قصبهی «خامنه» بود. میرزا محمدتقی بعدها به تجارت پرداخت و برای مدتی در شکی ساکن شد. میرزا فتحعلی خردسال بود که همراه پدر و مادرش به تبریز آمد. مدتی بعد، پدر و مادرش از هم جدا شدن و میرزا فتحعلی بههمراه مادرش به قریهی مشکین، نزد عموی مادر، رفت.
آخوند علیاصغر (عموی مادر میرزا فتحعلی) کودک را به فرزندی پذیرفت و نام آخوندزاده به همین جهت به او داده شد. میرزا فتحعلی در اوان جوانی با شخصی به نام میرزا شفیع آشنا میشود. میرزا شفیع در مسجد شاه عباس حجره داشت، اما متهم به الحاد بود. میرزا شفیع افکار ملحدانه و انحرافی داشت. آخوندزاده تحت تأثیر آرای میرزا شفیع قرار گرفت و در مسیر کفر و دینستیزی افتاد.
آخوندزاده در عرصهی ادبیات زمینهساز مشروطه (در قلمرو نثر و حتی اندکی در حوزهی نظم)، چهرهای تأثیرگذار است. او به زبان ترکی چند نمایشنامه و یک رمانواره نوشت که اگر آنها را به فارسی نوشته بود، او را به اولین نویسندهی ادبیات معاصر در نگارش آثاری داستانی به تقلید از مدرنیستهای غربی بدل میکرد. البته نمایشنامهها و داستان آخوندزاده به فارسی ترجمه شد و در زمینهی ترویج غربزدگی شبهمدرن مؤثر واقع گردید.
آخوندزاده در مقام یک روشنفکر غربزدهی شبهمدرن، از مبلغان ماسونی بود و آرای او مورد توجه رهبران فراماسون مشروطهی ایران (قبل و بعد از استبداد صغیر) بوده است. آخوندزاده دیدگاههایی فاجعهبار در خصوص تغییر الفبا و خط فارسی عنوان کرده بود که اگر محقق میشد، منجر به قطع کامل ارتباط مردم با پیشینهی فرهنگی و ادبیشان میگردید. آخوندزاده گرایشهای شدید ضداسلامی و ضدروحانیت داشت و خواهان به قدرت رسیدن نوعی رژیم سکولار-لیبرال شبهمدرنیست در ایران بود. از آثار مهم او میتوان به «رسالهی الفبای جدید» و «مکتوبات کمالالدوله» اشاره کرد.
میرزا فتحعلی آخوندزاده در حد فاصل سالهای 1266 تا 1273هـ.ق، شش نمایشنامهی کمدی و یک رمانواره به نام «یوسفشاه» مینویسد. این آثار چند سال بعد، توسط جعفر قراچه داغی، به فارسی ترجمه و منتشر میشود.[2] آخوندزاده اشعاری هم به زبان ترکی، در اهانت نسبت به عزاداری محرم، سروده است. او همچنین در اشعار خود، روحانیت و مجتهدان و اصل «تقلید» و تبعیت مقلِد و مقلّد را مورد حملات هتاکانه قرار میدهد.[3]
آخوندزاده خود را نویسندهای رئالیست میداند. او از منظری مدرنیستی و مبتنی بر درکی سطحی و ظاهرانگارانه، به نقد مثنوی جلالالدین محمد بلخی و کتاب شریف «گلستان» سعدی میپردازد. آخوندزاده، مقام و اهمیت ادبیات تمثیلی و حکیمانه را درنیافته و تعلق مدرنیستیاش موجب شده است که ضمن انتقاد از «گلستان» سعدی، به تمجید مولیر و شکسپیر بپردازد. او در «مکتوب به میرزا آقا تبریزی»، مولیر و شکسپیر را «مستحق تعظیم»[4] مینامد.
جوهر رئالیسم آخوندزاده، لیبرالی است. رئالیسم ادبی آخوندزاده، وجه انتقادی رادیکال نسبت به عالم مدرن و وضع ظالمانهی جهان امروز ندارد. در واقع رئالیسم آخوندزاده مؤید نوعی لیبرالیسم سطحیِ شبهمدرن است. رئالیسم ادبی او بر نحوی نقد سطحی و آمیخته با هتاکی نسبت به میراثِ گرانقدر ادب کلاسیک فارسی مبتنی است. رئالیسم آخوندزاده در فضای ادبیات زمینهساز مشروطه، از طریق ترویج مشهورات لیبرالی، به مبارزه با هویت معنوی و دینی مردم و جامعه ما پرداخت و در مسیر پیشبرد اغراض و وجوه فرهنگی و سیاسیِ غربزدگیِ شبهمدرن گام برداشت.
ادامه دارد...
پینوشتها:
1. شهریار زرشناس متولد 1344 است. در خارج از کشور تاریخ،فلسفه و روانشناسی شخصیت خوانده است. موضع رساله او بررسی مفهوم شخصیت در پرتو سوبژکتیوتیه بود .از سال 1371 به تدریس در دانشگاههای مختلف پرداخت.
زرشناس از دوستان و همکاران شهید سید مرتضی آوینی در مجله سوره بوده و تا کنون حدود 30 کتاب و صده ها مقاله از وی منتشر شده است.
2. آخوندزاده، فتحعلی، تمثیلات، محمدجعفر قراچه داغی، انتشارات خوارزمی، تهران، 1356.
3. نگاه کنید به: آدمیت، فریدون، اندیشههای میرزا فتحعلی آخوندزاده، خوارزمی، تهران، 1349، ص 30.
4. آخوندزاده، میرزا فتحعلی، مقالات فارسی، ویراستهی ح- صدیق، انتشارات نگاه، تهران، 1355، ص 7