رشد دانش و فرهنگ اسلامى در سایه حکومت امام زمان(علیه السلام)

حكومتى كه در رأس آن رهبرى مانند مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است كه درهاى دانش بر روى او گشوده است، آن هم نه تنها به آن اندازه كه بر پيامبران و اوليا گشوده بوده است، بلكه بيش از سيزده برابر آن چه آنان از دانش بهره داشته‏اند، طبعاً از نظر علمى پيشرفتى شگفت‏انگيز خواهد داشت و دگرگونى چشمگيرى در جهان دانش و فرهنگ و صنعت پديد خواهد آورد.
چهارشنبه، 9 بهمن 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
رشد دانش و فرهنگ اسلامى در سایه حکومت امام زمان(علیه السلام)
رشد دانش و فرهنگ اسلامى در سایه حکومت امام زمان(علیه السلام)
رشد دانش و فرهنگ اسلامى در سایه حکومت امام زمان(علیه السلام)

نويسنده: نجم الدين طبسى
حكومتى كه در رأس آن رهبرى مانند مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است كه درهاى دانش بر روى او گشوده است، آن هم نه تنها به آن اندازه كه بر پيامبران و اوليا گشوده بوده است، بلكه بيش از سيزده برابر آن چه آنان از دانش بهره داشته‏اند، طبعاً از نظر علمى پيشرفتى شگفت‏انگيز خواهد داشت و دگرگونى چشمگيرى در جهان دانش و فرهنگ و صنعت پديد خواهد آورد.
به سخن ديگر، درك دانش و علمى كه امام عصر(ع) بر روى مردم مى‏گشايد، قابل سنجش با پيشرفتى كه بشر از نظر علمى داشته است، نيست و مردم نيز استقبال بيش‏ترى به فراگيرى دانش نشان خواهند داد تا جايى كه حتى زنان جوان كه هنوز سنّى از آنان نگذشته است، آن‏چنان به كتاب خدا و مبانى مذهب آشنا مى‏شوند كه به آسانى، حكم خدا را از قرآن‏كريم استخراج مى‏كنند.
در بُعد صنعت و تكنيك نيز پيشرفت شگفت انگيزى انجام خواهد گرفت. هر چند روايات، جزئيات اين پيشرفت را بازگو نكرده است، ولى مجموع، رواياتى كه در اين باره آمده است، نمايانگر دگرگونى شگرفى در اين زمينه است. مانند رواياتى كه مى‏گويد: شخصى در مشرق برادرش را در مغرب مى‏بيند، حضرت را به هنگام سخنرانى، همه جهانيان مى‏بينند، ياران حضرت از فاصله دور با هم سخن مى‏گويند و سخن يك ديگر را مى‏شنوند، چوب تعليمى و بند كفش با انسان سخن مى‏گويند، اشياى درون خانه به انسان گزارش مى‏دهند، براى مسافرت بر روى ابر سوار شده، از اين سو به آن سو پرواز مى‏كنند و نمونه‏هاى زيادى از اين گونه كه هر چند برخى از آنها شايد اشاره به اعجاز داشته باشد، ولى با توجّه به همه روايات، آن دگرگونى را مى‏توان دريافت.
روايات، جهان را در روزگار امام عصر(ع) جهانى متمدن و در اوج قدرت و پيشرفت‏علمى معرّفى مى‏كند و به‏طور كلى صنعت در آن روزگار با صنعت كنونى فرسنگ‏ها فاصله خواهد داشت؛ چنان كه صنعت كنونى با قرن‏هاى پيشين، تفاوت چشمگيرى دارد.
فرق بنيادين پيشرفت در روزگار حضرت مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) با جهان كنونى در اين است كه در روزگار ما پيشرفت علم و صنعت در جهت سقوط فرهنگ و اخلاق جامعه بشرى است و هر چه انسان‏ها از نظر دانش پيشرفت مى‏كنند، از انسانيت بيش‏تر فاصله مى‏گيرند و به فساد و تباهى و كشتار رو مى‏آورند؛ ولى در روزگار مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) اين شرايط درست بر عكس شرايط كنونى است و بشر در عين اين كه به بالاترين رشد علمى و صنعتى مى‏رسد، به همان اندازه به تعالى اخلاق و كمال انسانى نزديك مى‏گردد.
در حكومت مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) با اجراى برنامه‏هاى آسمانى، آن‏چنان انسان‏ها از نظر شخصيت پرورش مى‏يابند كه گويى آنان غير از انسان‏هايى هستند كه در گذشته زندگى مى‏كرده‏اند. آنان كه تا ديروز براى درهم و دينارى، خون نزديك‏ترين افراد خود را مى‏ريختند، در حكومت آن حضرت پول و ثروت آن‏چنان در نظرشان بى‏ارزش و خوار مى‏گردد كه درخواست كردن آن را نشانه‏اى از پستى و دنائت طبع مى‏دانند.
اگر تا ديروز حسد و كينه و دشمنى بر آنان چيره بود، در حكومت آن حضرت، دل‏ها به‏هم نزديك مى‏شود تا جايى كه گويى يك جان مى‏گردند كه در چند كالبد قرار گرفته‏است. انسان‏هايى كه بى‏اراده و سست و ضعيف بودند، دل‏هاى‏شان قوى و محكم‏تر از آهن سخت مى‏شود.
آرى، حكومت آن حضرت باعث رشد و تكامل خردها و اخلاق است و آن روزگار، روز تكامل يافتن استعدادهاست. آن چه تا ديروز رخ مى‏داد، در اثر كوته فكرى بشر بود و در نظام الهى مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) بشريّت به نهايت بلوغ خود مى‏رسد و اخلاق، انديشه، آرزوو... رنگ كمال و رشد به خود مى‏گيرد و اين وعده، همان وعده بزرگى است كه در حكومت عدل مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) تحقق مى‏يابد. ارمغانى كه هيچ حكومتى در هيچ روزگارى نتوانسته است كه آن را به جامعه بشرى هديه كند.

الف) شكوفايى دانش و صنعت

امام صادق(ع) مى‏فرمايد: «علم و دانش، بيست و هفت حرف است و همه آن چه پيامبران آورده‏اند، تنها دو حرف آن است و مردم تاكنون جز با آن دو حرف با حرف‏هاى ديگر1 آشنايى ندارند و هنگامى كه قائم ما قيام كند، بيست و پنج حرف ديگر را بيرون آورده، آن را بين مردم نشر و گسترش مى‏دهد. و آن دو حرف را نيز ضميمه مى‏كند و مجموع بيست و هفت حرف را در ميان مردم منتشر مى‏سازد».(1)
به نقل راوندى در خرائج «جزءاً» بدل از صرفاً مى‏باشد.
از اين روايت استفاده مى‏شود كه بشر هر چه از نظر علم و دانش پيشرفت كند، در روزگار حضرت مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به يك باره بيش از دوازده برابر رشد و گسترش مى‏يابد و با اندكى دقت درمى يابيم كه در روزگار آن حضرت، دانش چه پيشرفت شگفت‏انگيز و خيره كننده‏اى خواهد داشت.
امام باقر(ع) مى‏فرمايد: «دانش‏گاهى به كتاب خداوند عزّوجلّ و سنّت پيامبر اكرم(ص)، در قلب مهدى ما مى‏رويد؛ چنان‏كه گياهى در بهترين كيفيت خود رشد مى‏كند. هر كس از شما كه تا روزگار ظهور حضرتش باقى بود و او را ملاقات كرد، به هنگام ديدار با ايشان بگويد: سلام بر شما اى خاندان رحمت و نبوت و گنجينه دانش، و جايگاه رسالت!»(2)
نيز آن حضرت مى‏فرمايد: «اين امر (حكومت جهانى اسلام) در شأن كسى است كه سنّ او (به هنگام امامت) از همه ما كم‏تر و ياد او از همه ما دل نشين‏تر است. خداوند علم و دانش را به او مى‏دهد و هرگز او را به خودش وا نمى‏گذارد».(3)
آن‏حضرت در سخن ديگرى مى‏فرمايد: «امامى كه قرآن، دانش و سلاح نزد اوست، ازماست».(4)
در اين روايت راز پيشرفت و كمال بشريّت گفته شده است؛ زيرا پيشوايى مى‏تواند جامعه را به سوى خوشبختى و كمال رهبرى كند كه داراى سه چيز باشد: قانونى الهى كه بشر را به سوى كمال هدايت كند؛ دانشى كه در جهت رفاه زندگى بشر به كار گرفته شود و قدرت و اسلحه‏اى كه مفسدان و موانع تكامل بشريّت را از سر راه بردارد و حضرت ولى‏عصر(ع) به اين چند چيز مجهز است. بنابراين، بر جهان حكومت مى‏كند و انسان‏ها را علاوه بر اين كه به رشد علمى و تكنيكى مى‏رساند، به تكامل اخلاقى و انسانى نيز مى‏رساند.
در اين‏جا به برخى از روايات كه نشان دهنده رشد و پيشرفت صنعت و دانش در روزگار حضرت مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است، اشاره مى‏كنيم:
امام صادق(ع) پيرامون چگونگى ارتباط در روزگار امام عصر(ع) مى‏فرمايد: «درروزگار حضرت قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) مؤمن در شرق زمين، برادرش را كه در غرب زمين است مى‏بيند. هم‏چنين مؤمنى كه در غرب است، برادرش را كه در مشرق است مشاهده‏مى‏كند».(5)
اين روايت با توجّه به اختراع تلفن‏هاى تصويرى، بيش‏تر قابل درك است؛ روشن نيست كه آيا همين روش ارتباطى به گونه‏اى گسترش مى‏يابد كه در همه جهان، مردم بتوانند از آن استفاده كنند يا اين كه سيستم پيشرفته‏ترى جاى آن را مى‏گيرد و يا اين كه مطلب ديگرى فوق همه اينهاست.
نيز آن حضرت در روايتى ديگر مى‏فرمايد: «هنگامى كه قائم ما قيام كند، خداوند، قدرت شنوايى و بينايى شيعيان ما را افزايش مى‏دهد؛ به گونه‏اى كه از فاصله يك بريد (چهار فرسنگ) حضرت با شيعيانش سخن مى‏گويد و آنان سخنش را مى‏شنوند و حضرت را مى‏بينند؛ در حالى كه حضرت در جايگاه خودش مستقر است».(6)
مفضل‏بن‏عمر از امام صادق(ع) پرسيد: در چه بقعه و مكانى حضرت مهدى ظاهرمى‏شود؟
حضرت پاسخ داد: «هيچ بيننده‏اى نيست كه به هنگام ظهور، حضرت را ببيند و ديگران او را نبينند (يعنى به هنگام ظهور همه او را مى‏بينند) واگر كسى جز اين مطلب را ادّعا كند، تكذيبش كنيد».(7)
امام صادق(ع) مى‏فرمايد: «گويا حضرت قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) را مى‏بينيم، در حالى كه زره پيامبر(ص) را بر تن دارد ... و اهل سرزمينى نماند، مگر اين كه حضرت را ببينند؛ به گونه‏اى كه گويى حضرتش با آنان در كشورشان است».(8)
از اين روايت دانسته مى‏شود كه در روزگار حضرت مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) مردم با وسيله‏اى جز آنچه اكنون وجود دارد، حضرت را مى‏بينند؛ زيرا در روايت آمده است: «مردم به گونه‏اى او را مى‏بينند كه گويى حضرت در ميان آنان و در كشورشان به سر مى‏برد» و در اين باره دو احتمال وجود دارد: 1. سيستم پخش تصوير سه بعدى در آن روزگار در سراسر جهان گسترش مى‏يابد. 2. سيستم پيشرفته‏ترى جايگزين آن مى‏گردد كه به وسيله آن، حضرت‏را مى‏بينند يا آن كه حديث اشاره به اعجاز امام دارد.
رسول خدا(ص) درباره چگونگى حمل و نقل در آن روزگار مى‏فرمايد: «پس از شما اقوامى خواهند آمد كه زمين زير پاى‏شان طى و پيموده مى‏شود و درهاى جهان به روى‏شان باز مى‏گردد ... زمين در كم‏تر از يك چشم به هم زدن پيموده مى‏گردد؛ به‏گونه‏اى كه اگر كسى از آنان بخواهد شرق تا غرب زمين را در ساعتى بپيمايند، اين كار را انجام مى‏دهند».(9)
درباره پيشرفت وسايل اطلاعاتى به هنگام ظهور حضرت و در حكومت امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) رواياتى آمده است كه به ذكر دو روايت بسنده مى‏كنيم:
پيامبر اكرم(ص) فرمود: «سوگند به آن كه جانم در دست اوست، قيامت بر پا نمى‏شود تا اين‏كه كفش يا چوب تعليمى يا عصاى شخصى به او خبر دهد كه خانواده او پس از خارج‏شدنش از خانه، چه كارى انجام داده است».(10)
امام باقر(ع) درباره اطلاعات در روزگار حضرت مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) مى‏فرمايد: «آن حضرت بدين‏سبب مهدى نام گرفت كه به امور مخفى هدايت مى‏شود تا جايى كه افرادى را گسيل مى‏دارد تا شخصى را - كه مردم او را مجرم و گناهكار نمى‏دانند - به قتل برسانند.
ميزان آگاهى حضرت از مردم به اندازه‏اى است كه اگر كسى در خانه خودش سخنى بگويد: بيم آن دارد كه مبادا، ديوارهاى خانه‏اش گزارش و شهادت دهند».(11)
اين روايت ممكن است به پيشرفت خيره كننده سيستم اطلاعاتى در روزگار حضرت اشاره داشته باشد كه البته حكومتى كه بر سراسر جهان سيطره دارد، نياز به تشكيلات و سيستم پيچيده اطلاعاتى نيز دارد. هم‏چنين ممكن است مراد همان ظاهر عبارت باشد كه خود ديوار گزارش مى‏دهد.

ب) گسترش فرهنگ اسلامى

در حكومت مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) مردم به گونه بى‏سابقه‏اى به اسلام روى مى‏آورند و روزگار خفقان و سركوب دين‏داران و ممنوعيت مظاهر اسلامى به سر آمده، در همه‏جا آواى‏اسلام‏طنين‏انداز است و آثار مذهب تجلّى مى‏كند. به تعبير برخى از روايات، اسلام‏در هر خانه، كوخ و چادرى رخنه مى‏كند؛ چنان‏كه سرما و گرما در آن نفوذ مى‏نمايد. چون نفوذگرما و سرما اختيارى نيست و هر چند از نفوذ آن جلوگيرى كنند، باز هم نفوذكرده و آنان‏را تحت تأثير قرار مى‏دهد. اسلام نيز در اين روزگار به همه جا، شهروروستا و دشت و بيابان و با وجود مخالفت قلبى برخى از آنان، رخنه كرده، آنان را تحت‏تأثير قرارمى‏دهد و دگرگون مى‏سازد.
در چنين شرايطى طبعاً استقبال و پذيرش مردم به مظاهر و شعارهاى دينى، بى‏سابقه خواهد بود. استقبال مردم از آموزش قرآن، نماز جماعت و نماز جمعه چشمگير خواهدشد و مساجد كنونى و حتى مساجدى كه در آينده ساخته مى‏شود، برطرف‏كننده نياز آنان نخواهد بود. آن چه در روايت است مبنى بر اين كه در يك مسجد دوازده‏بار نمازجماعت خوانده مى‏شود، خود دليل روشنى بر اندازه پذيرش مردم نسبت به مظاهر دينى است. اين مطلب با توجّه به اين كه به هنگام ظهور امام، جمعيت جهان در اثر كشتار كاهش مى‏يابد، قابل توجّه است.
در آن شرايط نقش اداره يا وزارتخانه‏اى كه مسؤوليت امور فرهنگى و دينى را دارد، بسيار بزرگ است و به تناسب جمعيت، مساجدى ساخته مى‏شود و حتى در جايى لازم‏مى‏شود مسجدى بسازند كه پانصد در داشته باشد و يا در روايت هست كه كوچك‏ترين مساجد كوفه در آن روزگار، همان مسجد كوفه كنونى است كه اين مسجد اكنون يكى از بزرگ‏ترين مساجد جهان است.
در اين‏جا به گسترش آموزش قرآن و معارف، مساجد و رشد معنويت و اخلاق كريمانه از ديدگاه روايات در حكومت حضرت مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) مى‏پردازيم:

1. آموزش قرآن و معارف اسلامى

اميرمؤمنان(ع) مى‏فرمايد: «گويا شيعيانم را مى‏بينم كه در مسجد كوفه گرد آمده‏اند و با برپايى چادرهايى، مردم را به همان ترتيبى كه قرآن فرود آمده بود، آموزش مى‏دهند».(12)
امام صادق(ع) مى‏فرمايد: «گويا مى‏بينم كه شيعيان على(ع) قرآن‏ها را در دست دارند و مردم را آموزش مى‏دهند».(13)
اصبغ بن نباته مى‏گويد: از على(ع) شنيدم كه مى‏فرمود: «گويا عجم (نژاد غير عرب) را مى‏بينم كه چادرهاى‏شان در مسجد كوفه برافراشته شده است و به مردم قرآن مى‏آموزند؛ به همان گونه كه فرود آمده است».(14)
اين روايت، هويّت آموزش دهندگان را روشن مى‏كند كه از عجم هستند و به گواهى لغت‏شناسان‏(15) مراد از عجم در اين‏جا فارس‏ها و ايرانيان هستند.
امام باقر(ع) مى‏فرمايد: «در روزگار حضرت مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به اندازه‏اى به شما حكمت و فهم داده خواهد شد كه يك زن در خانه‏اش، بر طبق كتاب خدا و سنّت پيامبر(ص) قضاوت‏مى‏كند».(16)

2. ساختن مساجد

حبه عرنى مى‏گويد: اميرمؤمنان به سوى سرزمين «حيره»(17) رهسپار شد و فرمود: «...به‏طور حتم، در شهر حيره مسجدى ساخته خواهد شد كه پانصد در داشته باشد و دوازده امام‏جماعت عادل در آن نماز جماعت برگزار كنند. گفتم: اى اميرالمؤمنين! اين‏گونه كه توصيف مى‏كنى، آيا مسجد كوفه، گنجايش مردم را خواهد داشت؟ فرمود: «چهار مسجد در آن‏جا ساخته مى‏شود كه مسجد كوفه (فعلى) از همه آنها كوچك‏تر خواهد بود. و اين مسجد (حيره كه پانصد در دارد) و دو مسجد ديگر كه در دو سوى شهركوفه قرار مى‏گيرند، احداث خواهد گشت». آن‏گاه حضرت‏(18) به سوى رودخانه بصريين و رودخانه غربيين اشاره كرد.
نيز آن حضرت مى‏فرمايد: «حضرت مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به حركت خود ادامه مى‏دهد ... تااين‏كه در قسطنطنيه و نزديك آن مساجد بسيارى ساخته مى‏شود».(19)
مفضل مى‏گويد: حضرت صادق(ع) مى‏فرمود: «هنگامى كه حضرت قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) قيام‏كند، در بيرون از شهر كوفه (ظهرالكوفه)، مسجدى خواهد ساخت كه هزار در خواهد داشت».(20)
شايد مراد از ظهرالكوفه كه در روايت آمده است، شهر نجف اشرف باشد؛ چون دانشمندان از نجف به ظهرالكوفه تعبير كرده‏اند.

3. رشد معنويت و اخلاق

اميرمؤمنان(ع) مى‏فرمايد: «مردم در روزگار مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به عبادت و دين روى‏مى‏آورند و نماز را با جماعت برگزار مى‏كنند».(21)
امام صادق(ع) مى‏فرمايد: «خانه‏هاى كوفه به رودخانه كربلا و حيره متصل مى‏شود؛ به‏گونه‏اى كه فرد نمازگزار روز جمعه براى شركت در نماز جمعه سوار بر مركبى تيزرو مى‏شود، ولى بدان نمى‏رسد».(22)
شايد اين كنايه از افزايش و تراكم جمعيت باشد كه مانع شركت و حضور به هنگام او در نماز جمعه مى‏گردد و اين كه همه نمازگزاران در يك‏جا گرد مى‏آيند و بيش از يك نماز جمعه، برگزار نمى‏شود، شايد بر اثر يكى شدن اين سه شهر باشد؛ زيرا از نظر شرعى برگزارى بيش از يك نماز جمعه در يك شهر جايز نيست.
مفضل‏بن‏عمر مى‏گويد: امام صادق(ع) مى‏فرمود: «هنگامى كه قائم ما قيام كند، شخص شب را به صبح مى‏رساند، در حالى كه نادان، ترسو و بخيل است و به هنگام صبح، داناترين مردم، شجاع‏ترين آنان و بخشنده‏ترين انسان‏هاست و پيروزى پيشاپيش امام در حركت خواهد بود».(23)
حضرت على(ع) مى‏فرمايد: «هنگامى كه قائم ما قيام كند ...، كينه‏هاى بندگان نسبت به يك‏ديگر از دل‏هاى‏شان زدوده مى‏گردد».(24)
نيز پيامبر مكرّم اسلام در اين باره مى‏فرمايد: «... در آن روزگار كينه‏ها و دشمنى‏ها از دل‏ها زدوده خواهد گشت».(25)
درباره نابودى فساد اخلاقى و انحراف، پيشواى دوم شيعيان مى‏فرمايد: «خداوند در آخرالزمان مردى را برمى انگيزد كه كسى از منحرفان و فاسدان نمى‏ماند مگر اين كه اصلاح‏گردد».(26)
يكى از ويژگى‏هاى روزگار حضرت مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) اين است كه حرص و طمع از ميان مى‏رود و روح بى‏نيازى در انسان‏ها پديدار مى‏شود.
رسول خدا(ص) مى‏فرمايد: «زمانى كه حضرت مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) قيام كند، خداوند، غنا و بى‏نيازى را در دل بندگانش مى‏نهد؛ به گونه‏اى كه حضرت اعلام مى‏كند، هر كس به مال و ثروت نياز دارد، بيايد؛ ولى براى آن، كسى پيشقدم نمى‏شود».(27)
نكته جالب توجّه در اين روايت، اين است كه در حديث واژه «عباد» به كار رفته است؛ يعنى اين دگرگونى روحى به گروه ويژه‏اى اختصاص ندارد؛ بلكه اين دگرگونى درونى در همه انسان‏ها پديد مى‏آيد.
هم‏چنين آن حضرت مى‏فرمايد: «شما را به مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) بشارت مى‏دهم كه به سوى مردم برانگيخته مى‏گردد؛ در حالى كه زلزله‏ها و اختلاف بر مردم چيره است. آن‏گاه زمين را پر از عدل و داد مى‏كند؛ چنان‏كه پر از ستم و جور شده است و ساكنان زمين و آسمان از او خشنودمى‏گردند.
خداوند، دل‏هاى امّت محمد(ص) را سرشار از بى‏نيازى مى‏كند؛ به گونه‏اى كه منادى ندا مى‏دهد، هر كس به مالى نياز دارد؛ بيايد (تا نيازش رفع شود) ولى جز يك نفر كسى نمى‏آيد. آن‏گاه حضرت مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) به او مى‏فرمايد: «نزد خزينه دار برو و بگو مهدى دستور داده است كه به من مال و ثروت بدهى». خزانه دار مى‏گويد: دو دستى پول‏ها را جمع كن. او نيز پول‏ها را در دامن خود مى‏ريزد؛ ولى هنوز از آن‏جا بيرون نرفته است كه از رفتار خويش پشيمان مى‏گردد و با خود مى‏گويد: چه شد كه من طمعكارترين امّت پيامبر(ص) شدم! آيا كسى كه سبب غنا و بى‏نيازى آنان گشت، از بى‏نياز كردن من ناتوان است. آن‏گاه باز مى‏گردد تا اموال را بازگرداند؛ امّا خزانه دار نمى‏پذيرد و مى‏گويد: ماچيزى را كه بخشيديم پس نمى‏گيريم!».(28)
در روايت جمله يملأ قُلوب أمّة محمد به كار رفته است كه شايسته دقت است؛ زيرا غنا و بى‏نيازى مطرح نيست؛ بلكه استغنا و بى‏نيازى روح مطرح است و ممكن است انسان فقير باشد، ولى روحى بى‏نياز داشته باشد. در اين روايت، جمله يملأ قلوب آمده است كه مى‏رساند قلب‏هاى آنان پر از حس بى‏نيازى است و افزون بر آن از نظر مالى نيز در وضعيت خوبى به سر مى‏برند.
درباره رشد خرد، كمال اخلاقى و قوّت قلب مردم در روزگار حضرت مهدى(عجل الله تعالی فرجه الشریف) رواياتى رسيده است كه به بازگويى چند روايت بسنده مى‏كنيم:
امام باقر(ع) مى‏فرمايد: «هنگامى كه حضرت قائم ما قيام كند، دستش را بر سر بندگان خدا مى‏گذارد و خردهاى‏شان را جمع كرده (تمركز مى‏بخشد و رشد مى‏دهد) اخلاقشان را كامل مى‏كند».(29) در بحارالانوار «أحلامهم» يعنى آرزوهاى‏شان‏(30) آمده است.
امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) چون دستورات اسلامى را به‏طور كامل اجرا مى‏كند، باعث رشد فكرى مردم مى‏شود و هدف پيامبر اكرم(ص) كه مى‏فرمايد: «براى به كمال رساندن اخلاق مردم مبعوث شدم» تحقق مى‏يابد.
رسول خدا(ص) به حضرت فاطمه(س) مى‏فرمايد: «خداوند از نسل اين دو (حسن و حسين(ع)) شخصى را برمى انگيزد كه دژهاى گمراهى را مى‏گشايد و دل‏هاى سياه قفل‏خورده را تسخير مى‏نمايد».(31)
امام باقر(ع) مى‏فرمايد: اميرمؤمنان(ع) فرمود: «مردى از فرزندانم ظهور مى‏كند... و دستش را بر سر بندگان خدا مى‏گذارد. آن‏گاه هيچ مؤمنى نمى‏ماند، مگر اين كه، دلش از پاره‏هاى بزرگ آهن و سندان محكم‏تر مى‏شود و توان چهل مرد را دارد».(32)
مردم در روزگار حضرت قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) فريبندگى دنيا را باور كرده، همه گرفتارى‏ها و گناهان را از آن مى‏دانند و از نظر ايمان و تقوا به حدّى مى‏رسند كه ديگر دنيا مايه فريب آنان نمى‏شود.
رسول خدا(ص) مى‏فرمايد: «زمين بهترين چيزهايى كه در دل دارد، بيرون مى‏ريزد؛ مانند پاره‏هاى طلا و نقره. آن‏گاه قاتل مى‏آيد و چنين مى‏گويد: براى اينها دست به قتل زدم و كسى كه قطع رحم كرده است؛ مى‏گويد: اين باعث قطع رحم شده بود. دزد مى‏گويد: براى اين دستم بريده شد. پس همگى طلا را رها مى‏كنند و چيزى از آن بر نمى‏دارند».(33)
زيد زراد مى‏گويد: به امام صادق(ع) عرض كردم: بيم آن داريم كه از مؤمنان نباشيم. فرمود: «چرا؟» عرض كردم: چون در ميان خود، كسى را نمى‏يابيم كه برادر دينى خود را بر درهم و دينارش برترى دهد و مى‏بينيم كه درهم و دينار در نزد ما برترى دارد بر برادر مؤمنى كه ميان ما و او را دوستى و ولايت اميرمؤمنان(ع) پيوند زده است.
حضرت فرمود: «خير، شما مؤمن هستيد؛ ولى ايمانتان كامل نمى‏گردد، مگر آن كه قائم ما ظهور كند. در آن هنگام، خداوند در شما بردبارى و شكيبايى پديد مى‏آورد و آن‏گاه مؤمن كامل خواهيد شد».(34)

پي نوشت :

2. خرائج، ج‏2، ص‏841؛ مختصر بصائر الدرجات، ص‏117؛ بحارالانوار، ج‏52، ص‏326.
3. كمال الدين، ج‏2، ص‏653؛ العدد القويه، ص‏65؛ اثبات الهداة، ج‏3، ص‏491؛ حلية الابرار، ج‏3، ص 639؛ بحارالانوار، ج‏51، ص‏36 و ج‏52، ص‏317.
4. عقد الدرر، ص‏42.
5. مثالب النواصب، ج‏1، ص‏222.
6. بحارالانوار، ج‏52، ص‏391؛ حق اليقين، ج‏1، ص‏229؛ بشارة الاسلام، ص‏341.
7. كافى، ج‏8، ص‏240؛ خرائج، ج‏2، ص‏840؛ مختصر البصائر، ص‏117؛ صراط المستقيم، ج‏2، ص‏262؛ منتخب الانوار المضيئه، ص‏200؛ بحارالانوار، ج‏52، ص‏336.
8. بحارالانوار، ج‏53، ص‏6.
9. كامل الزيارات، ص‏119؛ نعمانى، غيبة، ص‏309؛ كمال الدين، ج‏2، ص‏671؛ بحارالانوار، ج‏52، ص‏325؛ اثبات‏الهداة، ج‏3، ص‏493؛ نورالثقلين، ج‏1، ص‏387؛ مستدرك الوسائل، ج‏10، ص‏245؛ جامع احاديث الشيعه، ج‏12، ص‏370.
10. فردوس الاخبار، ج‏2، ص‏449؛ احقاق الحق، ج‏13، ص‏351.
11. احمد، مسند، ج‏3، ص‏89؛ فردوس الاخبار، ج‏5، ص‏98؛ جامع الاصول، ج‏11، ص‏81.
12. نعمانى، غيبة، ص‏319؛ بحارالانوار، ج‏52، ص‏365.
13. نعمانى، غيبة، ص‏318؛ بحارالانوار، ج‏52، ص‏364.
14. نعمانى، غيبة، ص‏318؛ بحارالانوار، ج‏52، ص‏364.
15. الارشاد، ص‏365؛ كشف الغمّه، ج‏3، ص‏265؛ نورالثقلين، ج‏5، ص‏27؛ روضة الواعظين، ج‏2، ص‏265.
16. مجمع البحرين، ج‏6، ص‏111.
17. بحارالانوار، ج‏52، ص‏352.
18. حيره، شهرى در يك فرسنگى كوفه بود كه در زمان ساسانيان در آن‏جا ملوك لخمى سلطنت داشتند و دست نشانده ايران بودند. خسرو پرويز در سال 602 م. اين سلسله را منقرض و حاكم براى آن تعيين كرد. بعد از آن كه حيره به دست مسلمانان افتاد، به علت بناى كوفه تنزل يافت و قبل از قرن دهم م. و قرن چهارم ه . به كلى از ميان رفت؛ فرهنگ فارسى معين، ج‏5، ص‏470.
19. التهذيب، ج‏3، ص‏253؛ كافى، ج‏4، ص‏427؛ من لايحضره الفقيه، ج‏2، ص‏525؛ وسائل الشيعه، ج‏9، ص‏412؛ مرآةالعقول، ج‏18، ص‏58؛ ملاذ الاخيار، ج‏5، ص‏478؛ بحارالانوار، ج‏52، ص‏375.
20. احقاق الحق، ج‏13، ص‏312.
21. الارشاد، ص‏362؛ طوسى، غيبة، ص‏295؛ اثبات الهداة، ج‏3، ص‏537؛ وافى، ج‏2، ص‏112؛ بحارالانوار، ج‏52، ص‏330، 337.
22. عقد الدرر، ص‏159.
23. طوسى، غيبة، ص‏295؛ اثبات الهداة، ج‏3، ص‏537؛ وافى، ج‏2، ص‏112؛ بحارالانوار، ج‏52، ص‏337.330.
24. وافى، ج‏2، ص‏113، به نقل از: فتوحات مكّيه.
25. خصال، ج‏2، ص‏254، ح‏1051.
26. عبدالرزاق، مصنّف، ج‏11، ص‏402؛ ابن‏حمّاد، فتن، ص‏162؛ ابن‏طاووس، ملاحم، ص‏152.
27. منن الرحمن، ج‏2، ص‏42؛ اثبات الهداة، ج‏3، ص‏524؛ به نقل از: اميرالمؤمنين(ع).
28. ابن‏طاووس، ملاحم، ص‏71؛ احقاق الحق، ج‏13، ص‏186؛ الشيعة و الرجعه، ج‏1، ص‏27.
29. احمد، مسند، ج‏3، ص‏37، 52؛ جامع احاديث الشيعه، ج‏1، ص‏34؛ احقاق الحق، ج‏13، ص‏146.
30. كافى، ج‏1، ص‏25؛ خرائج، ج‏2، ص‏840؛ كمال الدين، ج‏2، ص‏675.
31. بحارالانوار، ج‏52، ص‏336.
32. عقد الدرر، ص‏152؛ احقاق الحق، ج‏13، ص‏116؛ اثبات الهداة، ج‏3، ص‏448، 495.
33. كمال الدين، ج‏2، ص‏653؛ دلائل الامامه، ص‏243؛ كامل الزيارات، ص‏119.
34. مسلم، صحيح، ج‏2، ص‏701؛ ترمذى، صحيح، ج‏34، ص‏493؛ ابويعلى، مسند، ج‏11، ص‏32؛ جامع الاصول، ج‏11، ص‏38.
35. الاصول الستة عشر، ص‏6؛ بحارالانوار، ج‏67، ص‏350.

منبع: چشم اندازى به حكومت حضرت مهدى (علیه السلام)




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط