نویسنده: دکترمحمدرضا اصلانی (همدان)
Farce
معنی لغوی فارس، شوخی، مزاح و مسخرگی است. معادل انگلیسی آن Farce و ریشهی لاتیناش farcire انباشتن، پرکردن و تپاندن معنی میدهد. فارس همچنین به بالشتکی اشاره داشت که بازیگران لودهی نمایشهای کهن برای برآمده کردن شکم خود به کار میبردند. در جشنهای میلاد مسیح، وقتی شکم بوقلمون را با دلمهی گوشت ریزه پر میکردند، اصطلاح فارس کردن را به کار میبردند. ده فرمان هم باکیریهی (1) نهگانهی «خداوندا رحمت خود را نصیب ما گردان» فارس یا تکمیل میشود.در حیطههای هنرهای نمایشی، فارس به نوعی کمدی اغراقآمیز گفته میشود که فقط برای خنده و سرگرمی است و پیام خاصی ندارد. دلقکبازی، کنشهای فیزیکی اغراقآمیز، شوخیهای جلف و خلق وضعیتهای پوچ از مشخصههای نمایش فارس است. در فارس حضور در قلمرو خیال به آسانی صورت میگیرد و شخصیتپردازی و گفتوگو در مقایسه با طرح داستان اهمیت کمتری دارد. برهمین اساس ادموند بنتلی انگلیسی گفته است: «فارس مانند رؤیا، خیالات و آرزوهای ممنوع را به شکلی عملی نشان میدهد.»
گرچه در نمایش نامههای آریستوفان و پلاتوس و نمایشهای مذهبی قرون وسطا جلوههایی از فارس را میتوان یافت، اما اولین نمونهی واقعی آن مربوط به ادبیات اواخر قرون وسطا است. حدود 150 نمونهی تکپردهای فارس هنوز موجود است.
بعدها در ادبیات فرانسه، فارس به شوخی و دلقک بازیهایی اطلاق شد که به طور بداهی برای خنداندن حضار به نمایش اضافه میشد. فارس ارباب پاتلن (ح 1465 م) که نویسندهای گمنام دارد و بر کمدیهای مولیر تأثیر زیادی داشت، از معروفترین فارسها است.
در ادبیات انگلیس جان هیوود اولین نویسندهای بود که در قرن 16 میلادی تعداد زیادی فارس را به تقلید از فارسهای فرانسوی نوشت. یوحنا، یوحنا مشهورترین فارس او، دربارهی شوهری عیبجو است. بیتردید او بر درامنویسان دوران تئودور و نگارش اپیزودهای خندهدار نمایشهای آن دوران تأثیر قابل ملاحظهای داشت.
در کمدی خطاها و رام کردن زن سرکش و شب دوازدهم شکسپیر و کمدیهای ولپن و کیمیاگر ازبن جانس عناصری از فارس وجود دارد.
از فارسهای دوران معاصر، به سه فارس تک پردهای آنتوان چخوف با نامهای خرس (1888)، پیشنهاد (1889) و عروسی (1890) میتوان اشاره کرد.
در نمایشهای سینمایی و تلویزیونی نمونههایی از فارس را شاهدیم.
پینوشت
1. onKyrie eleis به معنی خداوندا رحمت خود را نصیب ما گردان. این دعا به همان واژهی اولش معروف است.
منبع مقاله :مهدوی زادگان، داود؛ (1394)، فقه سیاسی در اسلام رهیافت فقهی در تأسیس دولت اسلامی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ اول