عَن ابنِ عُمَرَ قالَ: خَطَبَنا رَسولُ اللهِ (صلی الله علیه و آله وسلم) خُطبَةً ذَرَفَت مِنها العُیونُ وَ وَجِلَت مِنها القُلوبُ فَکانَ مِمّا ضَبَطتُ مِنها: اَیُّها النّاسُ اِنَّ اَفضَلَ النّاسِ عَبداً مَن تَواضَعَ عَن رِفعَةٍ وَ زَهِدَ عَن رَغبَةٍ وَ اَنصَفَ عَن قوَّةٍ وَ حَلُمَ عَن قُدرَةٍ.
از ابن عمر روایت شده است که پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) برای ما خطبهای خواند که از آن خطبه، چشمها گریان شد و دلها لرزید و بخشی از آنچه من یادداشت کردم این است: ای مردم، بهترین بندگان خدا کسی است که در عین بزرگی، فروتنی کند و در عین دلبستگی به دنیا، زهد ورزد و در عین توانایی، انصاف دهد و در عین قدرت، بردبار باشد.
بحارالانوار، ج 77، ص 179.
نور هدایت
رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) روزی خطبهای خواند که چشمها را گریاند و دلها را لرزاند.
البتّه آن مقداری که مردم ضبط کردهاند این بود: ای مردم، بهترین بندگان خدا کسی است که در عین بزرگی فروتنی کند و در عین علاقه به دنیا، زهد ورزد و در عین توانایی، انصاف دهد و در عین قدرت، بردبار باشد.
مسألهی مهمّی که در این قسمت از حدیث منعکس شده این است که ترک گناه گاه به سبب ناتوانی است و گاهی به سبب عدم تمایل به گناه. مثلاً کسی از شراب خوشش نمیآید، یا دوست دارد امّا قدرت ندارد، یا مقدّماتش مهیّا نیست و یا به خاطر زیانهایش آن را ترک میکند و نمیخورد. این ترک که برای ناتوانی است مهم نیست، بلکه مهم آن است که در عین قدرت، انسان گناه را ترک کند. صاحب مقام و موقعیّت اجتماعی بالایی باشد امّا تواضع ورزد. (1) علاقه به چیز حرام دارد ولی از آن چشم میپوشد.
افراد در مسألهی ترک گناه مختلف هستند: گروهی از برخی گناهان ذاتاً متنفّرند و آن را انجام نمیدهند، لذا هر کس باید خودش ببیند که به چه چیز حرامی تمایل دارد تا آن را ترک کند. البتّه شناخت خویشتن کار آسانی نیست. گاه صفاتی در انسان است که شصت سال از سنّ او میگذرد ولی خبر ندارد، چرا که هیچکس با چشم انتقاد به خود نمینگرد. اگر کسی میخواهد در امور معنوی پیشرفت کند و به درجههای عالی برسد باید با بدبینی به خود بنگرد تا نقاط ضعف خود را بشناسد. لذا میگویند در این موارد از دشمنان استفاده کنید یا از دوستان دلسوز و منتقد، نه عیبپوش. از همه بهتر این است که انسان خود منتقد خویش باشد. اگر او بداند به چه گناهانی تمایل دارد و لغزشش از کجاست و شیطان از چه وسایل و زمینهها و انگیزههایی در وجود او استفاده میکند، اگر بتواند اینها را بررسی کند، اسیر نفس و شیطان نمیشود. به قول مولوی:
نفس اژدهاست او کی مرده است *** از غم بیآلتی افسرده است
لذا پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) میفرماید: بهترین مردم کسی است که در عین رغبت، زاهد و در کمال قدرت، منصف و در عین عظمت، متواضع باشد.
این سفارش خطاب به همه است به خصوص به اهل علم که امام و پیشوای مردمند و پیشوای مردم پیش از آنکه به تعلیم مردم بپردازد باید خود را تربیت کند. هر چه مقام انسان عظیمتر، لغزشهایش هم بزرگتر است. هر کاری حسّاستر باشد خطرهایش هم بیشتر است: «اَلمُخلِصونَ فی خَطَرٍ عَظیمٍ» (مخلصان در خطر بزرگیاند)، تا چه رسد به غیرمخلصان. وقتی که جوان است هر گناهی که رسید انجام میدهد و میگوید در پیری توبه میکنم! این تسویف و به تأخیر انداختن، از حیلههای شیطان و نفس است. یا به خود وعده میدهد وقتی ماه رمضان آمد توبه میکنم، در حالی که اگر کسی به میهمانی و ضیافت الهی میرود باید اوّل خود را شستوشو دهد و لباس تمیز بر تن کند، آنگاه در میهمانی آن شخص بزرگ قدم بگذارد، نه اینکه با لباس آلوده در آن شرکت جوید.
از عالم بزرگوار، شیخ بهایی نقل شده است که مردی بود به نام «توبه» که غالباً به محاسبهی نفس میپرداخت. روزی در شصت سالگی وقتی گذشتهی عمر خود را محاسبه کرد دید که مجموع ایّام عمرش 21500 روز است. گفت: ای وای بر من، اگر در ازای هر روز یک گناه بیشتر نکرده باشم بیش از بیست و یک هزار گناه کردهام، آیا میخواهم خدا را با بیست و یک هزار گناه ملاقات کنم؟ در این هنگام صیحهای زد و بر زمین افتاد و جان به جان آفرین تسلیم کرد. (2)
پینوشتها:
1. قرآن مجید یکی از اوصاف مؤمنان راستین را تواضع و فروتنی وترک هرگونه استکبار میداند، چرا که کبر و غرور، نخستین پلهی نردبان کفر و بی ایمانی است و تواضع و فروتنی در مقابل حق و حقیقت، نخستین گام ایمان است.
پویندگان راه کبر و خودبینی که نه در برابر خدا سجده میکنند و نه تسبیح و حمد او را به جا میآورند و نه حقّ بندگان او را پاس میدارند، بت بزرگی همچون نفس خودشان دارند. (رجوع شود به: تفسیر نمونه، ذیل آیهی 15 سورهی سجده).
2. رجوع شود به: تفسیر نمونه، ذیل آیات 25- 29 سورهی حاقّه.
منبع مقاله :
مکارم شیرازی، ناصر، (1390) انوار هدایت (مجموعه مباحث اخلاقی)؛ قم: انتشارات امام علی بن ابی طالب (ع)، چاپ اول.