نویسنده: آیة الله العظمی مکارم شیرازی
یا عَلِیُّ، لَیسَ عَلَی النِّساءِ جُمعَةٌ وَ لاجَماعَةُ وَ لاإقامَةٌ وَ لاعِیادَةٌ مَریضٍ وَ لا اِتِّباعُ جَنازَةٍ وَ لاهَرولَةٌ بَینَ الصَّفا وَ المَروَةِ و لا إستِلامُ الحَجَرِ وَ لا حَلقٌ وَ لا تَوَلّی القَضاءَ وَ لاتُستَشارُ وَ لاتَذبَحُ اِلّا عِندَ الضَّرُورَةُ وَ لاتَجهَرُ بِالتَّلبِیَةُ وَ لاتُقیمُ عِندَ قَبرٍ وَ لاتَسمَعُ الخُطبَةَ وَ لاتَتَولّی التَّزویجَ وَ لاتَخرُجُ مِن بَیتِ زَوجِها اِلّا بِإذنِهِ فإن خَرَجَت بِغَیرِ اِذنِهِ لَعَنَها اللهُ وَ جَبرَئیلُ وَ میکائیلُ وَ لا تُعطی مِن بَیتِ زَوجِها شَیئاً اِلّا بِاذنِهِ وَ لاتَبیتُ وَ زَوجُها عَلَیها سَاخِطُ وَ اِن کانَ ظالِماً لَها.
ای علی، زنان وظیفه ندارند نماز جمعه بخوانند و نه به نماز جماعت رفتن و نه اذان گفتن و نه اقامه گفتن و نه عیادت بیمار و نه دنبال جنازه رفتن و نه در میان مروه و صفا هروله کردن و نه حجرالاسود را لمس کردن یا بوسیدن و نه سر را تراشیدن و نه منصب و قضاوت را متصدّی شدن و نباید طرف مشورت قرار بگیرند و سر حیوانی را نباید ببرند، مگر در حال ناچاری. لبّیکهای احرام را نباید بلند بگویند و نباید نزد قبری بایستند، نباید خطبه بشنوند و نه کار ازدواج را به دست گیرند و نباید از خانهی شوهر بیرون روند مگر با اجازهی شوهر و چنانچه بی اجازهی شوهر بیرون رفتند خدا و جبرئیل و میکائیل او را لعنت میکنند و نباید از خانهی شوهر چیزی به کسی بدهند مگر با اجازهی شوهر و شبی را سر به بالین نگذارند در حالی که شوهر نسبت به او خشمگین باشد اگر چه شوهرشان به آنها ستم کرده باشد.
بحارالانوار، ج 77، ص 54
در آیهی 195 سورهی آل عمران میفرماید: «(فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لاَ أُضِیعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْکُمْ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى)؛ پروردگارشان درخواست آنها را پذیرفت (و فرمود) من عمل هیچ کسی از شما را، زن باشد یا مرد، تباه نخواهم کرد».
این درست به آن میماند که از نظر انضباط اداری یک نفر را به ریاست برمیگزینند و دیگری را به عنوان معاون یا عضو، رئیس باید توانایی بیشتر، تجربه و اطّلاعات وسیعری در کار خود داشته باشد، ولی این تفاوت و سلسله مراتب هرگز دلیل بر آن نیست که شخصیّت انسانی و ارزش وجودی رئیس از معاون یا کارمندانش بیشتر است.
قرآن با صراحت میفرماید: «هر کس از مرد و زن، کار نیکی کند و ایمان داشته باشد، داخل بهشت خواهد شد و بدون حساب، روزی داده میشود». (1) و در جای دیگر میفرماید: «هر کس از مرد و زن کار شایسته کند و مؤمن باشد به او زندگی پاکیزهای میبخشیم و پاداش آنها را به نحو احسن خواهیم داد». (2)
این آیات و آیات فراوان دیگر در زمانی نازل شد که بسیاری از ملل دنیا در انسان بودن جنس زن تردید داشتند و آن را یک موجود نفرین شده و سرچشمهی گناه و انحراف و مرگ میدانستند.
بسیاری از ملل پیشین حتّی معتقد بودند که عبادات زن در پیشگاه خدا مقبول نیست. بسیاری از یونانیها زن را موجودی پلید و از عمل شیطان میدانستند. رومیها و برخی یونانیها معتقد بودند که اصولاً زن روح انسانی ندارد و بنابراین روح انسانی تنها در اختیار مردان است.
جالب اینکه تا همین اواخر علمای مسیحی در اسپانیا در این باره بحث میکردند که آیا زن مثل مرد روح انسانی دارد و روح او بعد از مرگ جاودان خواهد ماند؟ پس از مباحثاتی به این نتیجه رسیدند که روح زن برزخی است میان روح انسان و حیوان، جاویدان نیست بجز روح مریم.
مکارم شیرازی، ناصر، (1390) انوار هدایت (مجموعه مباحث اخلاقی)؛ قم: انتشارات امام علی بن ابی طالب (ع)، چاپ اول.
ای علی، زنان وظیفه ندارند نماز جمعه بخوانند و نه به نماز جماعت رفتن و نه اذان گفتن و نه اقامه گفتن و نه عیادت بیمار و نه دنبال جنازه رفتن و نه در میان مروه و صفا هروله کردن و نه حجرالاسود را لمس کردن یا بوسیدن و نه سر را تراشیدن و نه منصب و قضاوت را متصدّی شدن و نباید طرف مشورت قرار بگیرند و سر حیوانی را نباید ببرند، مگر در حال ناچاری. لبّیکهای احرام را نباید بلند بگویند و نباید نزد قبری بایستند، نباید خطبه بشنوند و نه کار ازدواج را به دست گیرند و نباید از خانهی شوهر بیرون روند مگر با اجازهی شوهر و چنانچه بی اجازهی شوهر بیرون رفتند خدا و جبرئیل و میکائیل او را لعنت میکنند و نباید از خانهی شوهر چیزی به کسی بدهند مگر با اجازهی شوهر و شبی را سر به بالین نگذارند در حالی که شوهر نسبت به او خشمگین باشد اگر چه شوهرشان به آنها ستم کرده باشد.
بحارالانوار، ج 77، ص 54
نور هدایت
ارزش معنوی مرد و زن
قرآن مجید زن و مرد را در پیشگاه خدا و در وصول به مقامات معنوی در شرایط مشابه یکسان میشمارد و هرگز اختلاف جنسیّت و تفاوت ساختمان جسمانی و به دنبال آن پارهای از تفاوتها در مسؤولیّتهای اجتماعی را دلیل بر تفاوت میان این دو از نظر به دست آوردن تکامل انسانی نمیشمارد، بلکه هر دو را از این نظر کاملاً در یک سطح قرار میدهد و لذا آنها را با هم ذکر کرده است.در آیهی 195 سورهی آل عمران میفرماید: «(فَاسْتَجَابَ لَهُمْ رَبُّهُمْ أَنِّی لاَ أُضِیعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْکُمْ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى)؛ پروردگارشان درخواست آنها را پذیرفت (و فرمود) من عمل هیچ کسی از شما را، زن باشد یا مرد، تباه نخواهم کرد».
این درست به آن میماند که از نظر انضباط اداری یک نفر را به ریاست برمیگزینند و دیگری را به عنوان معاون یا عضو، رئیس باید توانایی بیشتر، تجربه و اطّلاعات وسیعری در کار خود داشته باشد، ولی این تفاوت و سلسله مراتب هرگز دلیل بر آن نیست که شخصیّت انسانی و ارزش وجودی رئیس از معاون یا کارمندانش بیشتر است.
قرآن با صراحت میفرماید: «هر کس از مرد و زن، کار نیکی کند و ایمان داشته باشد، داخل بهشت خواهد شد و بدون حساب، روزی داده میشود». (1) و در جای دیگر میفرماید: «هر کس از مرد و زن کار شایسته کند و مؤمن باشد به او زندگی پاکیزهای میبخشیم و پاداش آنها را به نحو احسن خواهیم داد». (2)
این آیات و آیات فراوان دیگر در زمانی نازل شد که بسیاری از ملل دنیا در انسان بودن جنس زن تردید داشتند و آن را یک موجود نفرین شده و سرچشمهی گناه و انحراف و مرگ میدانستند.
بسیاری از ملل پیشین حتّی معتقد بودند که عبادات زن در پیشگاه خدا مقبول نیست. بسیاری از یونانیها زن را موجودی پلید و از عمل شیطان میدانستند. رومیها و برخی یونانیها معتقد بودند که اصولاً زن روح انسانی ندارد و بنابراین روح انسانی تنها در اختیار مردان است.
جالب اینکه تا همین اواخر علمای مسیحی در اسپانیا در این باره بحث میکردند که آیا زن مثل مرد روح انسانی دارد و روح او بعد از مرگ جاودان خواهد ماند؟ پس از مباحثاتی به این نتیجه رسیدند که روح زن برزخی است میان روح انسان و حیوان، جاویدان نیست بجز روح مریم.
پاسخ به یک اتّهام
از این جا روشن میشود اینکه پارهای از افراد بی اطّلاع گاهی اسلام را متّهم میکنند که اسلام دین مردهاست نه زنها، چه اندازه از حقیقت دور است. به طور کلّی اگر پارهای از قوانین اسلام به خاطر تفاوتهای جسمی و عاطفی که میان مرد و زن وجود دارد، تفاوتهایی از نظر مسؤولیّتهای اجتماعی دیده میشود، به هیچوجه به ارزش معنوی زن لطمه نمیزند و از این لحاظ زن و مرد با یکدیگر تفاوتی ندارند و درهای سعادت به طور یکسان به روی هر دو باز است. (3)پینوشتها:
1. سورهی غافر، آیهی 40.
2. سورهی نحل، آیهی 97.
3. رجوع شود به: تفسیر نمونه، ذیل آیهی 195 سورهی آل عمران.
مکارم شیرازی، ناصر، (1390) انوار هدایت (مجموعه مباحث اخلاقی)؛ قم: انتشارات امام علی بن ابی طالب (ع)، چاپ اول.