نویسنده: محمدتقی فعالی
دست دادن
یک) جایگاه
بعد از سلام و آغاز رابطه، در اسلام، ارتباط محبتآمیز دیگری مطرح میشود. دومین مرحلهی روابط اجتماعی، دست دادن است. با این عمل، فاصلهی مکانی از بین میرود و ارتباطی گرم برقرار میشود. سیرهی عملی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) این بود که هرگاه با یاران خود روبرو میشدند نخست به آنان سلام میدادند سپس دست آنان را به گرمی میفشردند. ایشان این روش را به اصحابشان نیز سفارش میکردند. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرمودند:اگر برادر خود را دیدید با او مصافحه کنید (1).
روایت شده است که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
بهترین خصلت پیامبران و صادقان آن است که هنگام برخورد با یکدیگر، شادی از چهرههای آنان ببارد و هنگام ملاقات مصافحه کنند (2).
اسلام به مسئلهی احساسها و عواطف اهمیت زیادی داده است. نقش عاطفه در روابط اجتماعی زیاد است، چرا که اگر عواطف از جوامع برداشته شود و احساسها از روابط میان انسانها رخت بربندد، هرگز نمیتوان از همکاری، همگرایی و تعاون سراغی گرفت و در این صورت زندگی اجتماعی به جهنمی سوزان تبدیل میشود. دست دادن، در عین حال که به ظاهر مسئلهی کوچک و کماهمیتی است، جایگاه مهمی در اجتماع دارد. اهمیت دست دادن تا آنجاست که در وسائل الشیعه، بالغ بر 17 روایت دربارهی مصافحه بیان شده که یکی از آنها چنین است:
یکی از اصحاب امام صادق (علیهالسلام) میگوید روزی امام به من فرمودند: به خدا قسم شما شیعیان ما هستید. تا آنجا که فرمودند: هیچ کس به وصف حقّ مؤمن و ادای آنچه خداوند بر برادر مؤمنش واجب کرده است، قادر نیست. ای مالک! به خدا قسم هرگاه دو برادر مؤمن همدیگر را ملاقات کرده و با یکدیگر مصافحه کنند خداوند [دو پاداش مهم به آنها میدهد:] همواره با نظر محبت و مغفرت به آنها مینگرد و گناهان از سر و بدن آنها میریزد تا زمانی که از یکدیگر جدا شوند (3).
میتوان به لطیفهای در باب حجرالأسود اشاره کرد. میدانیم که لمس حجرالأسود از آداب مستحب طواف است، چنان که طواف از آنجا شروع و به همانجا ختم میشود. یکی از سنتهای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) استلام حجرالأسود بود. پرسشی به ذهن میآید و آن اینکه دلیل استلام چیست؟ در احادیث، پاسخی جالب مطرح شده که حجرالأسود، به منزلهی دست خداست و استلام آن، به مثابه دست دادن با خداست. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
الحَجَرُ یَمِینُ الله فَمَن شَاءَ صَافَحَهُ لَها [بِها]؛ حجرالأسود دست خداست و هرکس بخواهد، میتواند به وسیلهی آن با خدا دست دهد (4).
مصافحه با خدا بیعت با اوست. این بیعت دو گونه است: بیعت قبول و غفران. طواف کننده در هر شوطی از طواف با هر استلامی و مصافحهای با خدا بیعتی میبندد که اگر کار نیکی انجام داده، خدا آن را بپذیرد و اگر کار زشتی از او سر زده، ببخشد. به بیان دیگر خدا دو جلوه دارد: جلوهی جمال و جلال. با جلوهی جمالش، اعمال نیک بندگان را میپذیرد و با جلوهی جلالش، اعمال زشت آنها را مؤاخذه میکند؛ ولی از آنجا که جمال او بر جلالش سبقت دارد، اعمال زشت بندگان را هم مورد عفو و بخشش قرار میدهد.
نکتهی دیگر در مصافحه با خدا این است که بنده عهد بندگی میبندد تا از این طریق عهد و پیمان عبودیت را با خدا تجدید کند. او در این لحظه با زبان حال و قال به خدا میگوید: بعد از این رو به سوی تو میآورم، درهای رحمت تو را میجویم، آسمانی میشوم و فقط از تو اطاعت میکنم. زائر با عرض بندگی، برکتهای الهی را به سوی خود جلب میکند.
دو) آداب
مصافحه یا دست دادن، در فرهنگ دینی دارای ابعاد مختلفی است:الف) پیشی گرفتن
یکی از ابعاد دست دادن این است که هرگاه با کسی روبرو شدیم بعد از سلام، دست او را با گرمی فشار دهیم و در این عمل از دیگری سبقت جوییم. در سیرهی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است که ایشان هنگام برخورد با اصحاب خویش ابتدا سلام و سپس با آنان مصافحه میکردند و در این عمل بر آنان سبقت میگرفتند (5).ب) فشردن دست
برخی افراد در برقراری رابطه چندان گرم نیستند و گاهی با سردی با دیگران روبرو میشوند. این دسته از افراد در کارها و امور اجتماعی چندان موفق نیستند. یکی از عوامل موفقیت این است که انسان بکوشد هنگام ایجاد رابطه با دیگران به گرمی احوالپرسی کند و برخورد جذّابی داشته باشد. هنگام دست دادن بهتر است دستها را با گرمی فشرد تا رابطهی عاطفی برقرار شود. حضرت علی (علیهالسلام) فرمودند:ما صَافَحَ رَسولُ اللهِ أحداً قَطُّ فَنَزَعَ یَدَه مِنْ یَدِهِ حَتَّی یَکونَ هَوَ الّذِی یَنْزَعَ یَدَهُ؛ پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) با هر کسی مصافحه میکردند، دست او را به گرمی میفشردند و تا او دست خود را نمیکشید، حضرت دستشان را رها نمیکردند (6).
ج) بدون تبعیض
اسلام، دین تبعیض و بیعدالتی نیست و در تمامی امور، مساوات را رعایت میکند. برخورد رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در تمام امور اجتماعی نشان دهندهی این حقیقت است که نگاه ایشان نسبت به همه برابر بود. آخرین پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) هنگام دست دادن، ملاحظهکاری نمیکردند و ثروتمند و فقیر نزد ایشان یکسان بود:و یُصافِحُ الغَنِیَ و الفَقِیرَ؛ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با ثروتمند و فقیر یکسان مصافحه میکردند (7).
سه) کارکردها
دست دادن، آثار مثبتی در پی دارد. این عمل میتواند پیامدهای مطلوبی داشته باشد:الف) از بین بردن کینه و دشمنی
مصافحه، دشمنیها، کینهها و سردی را از بین میبرد و عاطفه را جایگزین میکند، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:با یکدیگر مصافحه کنید که این عمل، کینه و دشمنی را از بین میبرد (8).
ب) افزایش محبت
مصافحه باعث افزایش محبت انسان به همنوع میشود. مهرها و محبتها با دستها رد و بدل و جایگزین کینهها میشوند. دینی که قرآن ارائه میکند منادی صمیمیت و محبت است. در اسلام، جاذبههای اخلاقی فراوانی وجود دارد که یکی از آنها فشردن دستها با گرمی و حرارت است. اسلام نه تنها مهرورزی به همکیشان را توصیه کرده است بلکه آن را نسبت به همهی انسانها روا میدارد. عموم دستورهای اسلامی و قرآنی مختص به مسلمانان نیست؛ بلکه شامل همهی انسانها میشود. اگر مردم جاذبههای اسلام و اهل بیت (علیهمالسلام) را بدانند و بشناسند، بدون شک به آن جذب خواهند شد. حضرت رضا (علیهالسلام) فرمودند:فَإِنَّ النّاسَ لَو عَلِمُوا مَحاسِنَ کَلامِنَا لَاتَّبَعوُنا؛ بیشک اگر مردم به جاذبهها و زیباییهای سخنان ما آگاهی پیدا کنند، حتماً از ما پیروی خواهند کرد (9).
یکی از یاران امام باقر (علیهالسلام) اینگونه میگوید:
در سفری هم مرکب حضرت باقر (علیهالسلام) بودم. ابتدا من سوار مرکب میشدم و سپس آن حضرت سوار میشدند. هنگامی که در کجاوه قرار و آرام میگرفتیم، امام به گونهای با من سلام و احوالپرسی میکردند که گویا قبلاً همدیگر را ندیدهایم، سپس با من مصافحه میکردند. هنگامی که به مقصد میرسیدیم، ابتدا حضرت پیاده میشد، سپس من پیاده میشدم. هنگامی که بر روی زمین آرام میگرفتیم مجدداً به همان شکل سلام و احوالپرسی میکردند. من، که از این کار حضرت تعجب کرده بودم، خدمتشان عرض کردم: ای فرزند رسول خدا! شما به گونهای برخورد میکنید که هیچ کس در شهر و محلهی ما اینگونه برخورد نمیکند و اگر این کارها را در ملاقاتهایشان، حتی یکبار هم انجام دهند، زیاد است. امام فرمودند:
آیا نمیدانی مصافحه چقدر ارزش دارد؟ هنگامی که دو مؤمن با یکدیگر ملاقات کرده سپس مصافحه میکنند، گناهان آنان مانند برگ درختان [در فصل پاییز] میریزد و خداوند به آنها نگاه [رحمت] میکند تا از هم جدا شوند (10).
پینوشتها:
1. صدوق، مصادفة الاخوان، ص 58.
2. طباطبایی، سنن النبی (صلی الله علیه و آله و سلم)، ص 62.
3. حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج 12، ص 222 و 223.
4. مجلسی، بحارالانوار، ج 96، ص 228.
5. قمی، کحل البصر، ص 69.
6. کلینی، الکافی، ج 1، ص 182؛ طبرسی، مکارم الاخلاق، ص 23؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 16، ص 236 و 269 و ج 73، ص 30.
7. طباطبائی، سنن النبی (صلی الله علیه و آله و سلم)، 117.
8. مجلسی، بحارالانوار، ج 73، ص 32.
9. مجلسی، بحارالانوار، ج 2، ص 30.
10. کلینی، الکافی، ج 2، ص 179؛ مجلسی، بحارالانوار، ج 46، ص 302 و ج 73، ص 23.
فعالی، محمدتقی؛ (1394)، سبک زندگی رضوی (1)، مشهد: انتشارات بنیاد بینالمللی فرهنگی هنری امام رضا (ع)، چاپ اول.