تابوت

تابوت، به لغت جهمور عرب، و تابوه به لغت انصار، به معنی صندوقی است که از چوب ساخته شده باشد، صندوق حمل و نقل جنازه‌ها را نیز از همین جهت تابوت گویند. این کلمه دوبار در قرآن مجید آمده است (بقره، 248؛ طه، 39).
دوشنبه، 23 اسفند 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
تابوت
تابوت

 

نویسنده: سید مهدی حائری

 


تابوت، به لغت جهمور عرب، و تابوه به لغت انصار، به معنی صندوقی است که از چوب ساخته شده باشد، صندوق حمل و نقل جنازه‌ها را نیز از همین جهت تابوت گویند. این کلمه دوبار در قرآن مجید آمده است (بقره، 248؛ طه، 39). در وجه تسمیه‌ی آن گفته‌اند: تابوت از توب به معنی بازگشت گرفته شده، و در اصل ظرفی بود که انبیا در آن اشیاء خاص و ودایع نبوت را قرار می‌دادند و به جانشینان خود می‌سپردند، پس صاحب آن در زمان خود مکرر به آن مراجعه می‌کرد تا اشیاء را در آن بگذارد یا بردارد.
بنا به نوشته‌ی تورات (سفر خروج، باب 25، آیه‌ی 10): تابوت از چوب شطیم (درخت اقالیم) ساخته شده، و طول آن دو ذراع و نیم و عرض آن یک ذراع و نیم، و بلندی آن یک ذراع و نیم بوده، و آن را به طلای خالص از درون و برون پوشانیده، و بر بالای آن به هر طرفی تاجی زرین نهاده و برای آن چهار حلقه‌ی زرین، هر دو حلقه در یک طرف، قرار داده‌اند. ولی در حدیثی از امام کاظم (علیه‌السلام) آمده که طول آن سه ذرع در دو ذرع بوده است. به هر حال تابوت، صندوق مقدسی بوده که در قرآن و احادیث، به عظمت آن اشاره شده، و به خصوص در میان بنی‌اسرائیل و پیروزی آنها بر دشمنانشان نقش عمده و اسرارآمیزی داشته است. گاهی از آن به عنوان «تابوت عهد» و «تابوت شهادت، تابوت سکینه» تعبیر شده است، زیرا که «عهد» نبوت به وسیله‌ی این صندوق به پیغمبر بعدی واگذار می‌شد، و «شاهد» راستگوئی پیغمبر بوده، و یا همیشه در میان آنها حضور داشته و مدنظرشان بوده، و «سکینه» گویند چون از سوی خداوند مایه‌ی آرامش خاطر و سکون دل آنها بوده است.
جمعی از علما گفته‌اند: این تابوت همان صندوقی بوده که خداوند آن را بر حضرت آدم (علیه‌السلام) نازل فرموده بود، و صورتهای تمامی انبیا - از آدم تا محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) - و محل بعثت و منزلت و ویژگیهای هر یک در آن قرار داشت، و نیز روایت شده که صورت حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) هم در پیش روی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با شمشیر کشیده موجود بوده، در حالیکه بر جبهه‌اش نوشته شده بود: هذا اخوه و ابن عمه المؤید بالنصر من عندالله. حضرت آدم (علیه‌السلام) تابوت را به شیث سپرد، و از آن پس پیغمبران آن را دست به دست به یکدیگر می‌سپردند تا به حضرت موسی (علیه‌السلام) رسید. و نقل شده که حضرت یوسف (علیه‌السلام) آن را حمل کرد و به طرف کوه حوریث در طور سینا برد که در روز ابر سفید بر آن سایه می‌افکند و در شب بر نور و آتش تابندگی داشت. به روایت دیگر این تابوت را خداوند برای مادر موسی (علیه‌السلام) فرستاده بود تا موسی (علیه‌السلام) را در آن نهاده بر آبهای رود نیل افکند، و بنی‌اسرائیل آن را معظم و متبرک دانسته همیشه آن را بزرگ می‌شمردند. و حضرت موسی (علیه‌السلام) هنگام وفات، الواح تورات و زره‌ی خود، و نیز تحفه‌ها و یادگارهای پیامبران پیشین را در آن به ودیعت نهاد و به جانشین خود یوشع بن نون سپرد، و این تابوت نزد بنی‌اسرائیل گرامی بود تا اینکه گناهکاری آنها زیاد شد، و آن تابوت را سبک شمردند، تا آنجا که کودکان در کوچه‌ها با آن بازی می‌کردند، پس خداوند تابوت را از میان آنها برگرفت، و چون خداوند طالوت را به پادشاهی برگزید، بازگشت تابوت را - که مایه‌ی آرامش خاطر بنی‌اسرائیل بود - به عنوان نشانه‌ی صحت انتخاب او مقرر فرمود. و گویند تابوت به دست دشمنان بنی‌اسرائیل از عمالقه افتاده بود، و طالوت آن را از دست آنها پس گرفت.
راجع به چگونگی بازگشت تابوت - که بنا به تصریح قرآن فرشتگان آن را حمل می‌کردند - مفسران سخنان بسیار گفته‌اند، و از همه روشنتر اینکه روایت شده: چون تابوت به دست بت‌پرستان فلسطین افتاد و آن را به بتخانه‌ی خود بردند، به بیماری طاعون و انواع بلاها گرفتار شدند، و همه‌ی آن ناراحتیها را از آثار بردن آن صندوق دانستند، لذا تصمیم گرفتند که آن را از شهر و دیار خود بیرون فرستند، و چون کسی حاضر نبود آن را ببرد، ناچار تابوت را به دو گاو بستند، و آنها را در بیابان سردادند، و این جریان مقارن با نصب طالوت به فرماندهی بنی‌اسرائیل بود، فرشتگان خدا مأموریت یافتند که آن دو حیوان را به سوی شهر اشموئیل برانند.
از شهید اول حکایت شده که در آن صندوق آیات دهگانه‌ی ذیل نوشته شده بود: 1) توحید، 2) نهی از بت‌پرستی، 3) بزرگ شمردن روز شنبه، 4) اکرام به پدر و مادر، 5) نهی از قسم دروغ خوردن، 6) نهی از دزدی کردن، 7) نهی از زنا، 8) نهی از قتل نفس، 9) نهی از گواهی دروغ، 10) نهی از تمنای مال و زن و غیره، و این آیات دهگانه کلمات خدا بود از پشت حجاب تابوت. در روایات معتبره آمده است که: تابوت عهد همچون سایر مواریث و یادگارهای انبیا نزد ائمه‌ی اطهار (علیهم‌السلام) موجود است. در حدیثی از امام صادق (علیه‌السلام) آمده که فرمود: «داستان سلاح [رسول خدا] در خاندان ما، همان داستان تابوت در بنی‌اسرائیل است، که تابوت بر در هر خانه‌ای از بنی‌اسرائیل یافت می‌شده،‌ نبوت به آنها عنایت گشته بود، هر کس از ما هم که سلاح به دستش رسید امامت به او داده می‌شود».
از سوی دیگر تابوت به معنی وسیله‌ی حمل و نقل جنازه‌ها، به طوریکه در روایات شیعه آمده، نخستین بار در تاریخ اسلام بنا به درخواست حضرت فاطمه‌ی زهرا (علیهاالسلام)، برای آن جناب ساخته شد، چنانکه در حدیثی آمده که فرشتگان صورت آن را برای حضرت فاطمه توصیف کردند، و آن جناب برای همسر خود حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) اظهار داشت، و حضرت امیر (علیه‌السلام) به همان ترتیب تابوتی ساخت، و به نقل دیگر حضرت زهرا (علیهاالسلام) به اسماء بنت عمیس اظهار فرمود که خوش ندارم پس از مردنم حجم بدنم را نامحرمان ببینند، اسماء عرضه داشت: هنگامی که در حبشه بودم مشاهده کردم که مردم آن دیار اموات خود را چنین حمل می‌کنند و صورت تابوت را با واژگون کردن سریری توصیف و مجسم نمود و حضرت زهرا (علیهاالسلام) درباره‌اش دعا کرد. علامه‌ی مجلسی گفته است: «ممکن است هر دو جریان روی داده باشد به اینکه ابتدا فرشتگان به آن حضرت کیفیت تابوت را آموخته باشند، سپس وقتی اسماء آن صورت را بیان کرد حضرت زهرا آن را موافق با توصیف فرشتگان یافت». در نقل ابو هلال عسکری آمده که اولین تابوتی که در اسلام ساخته شد برای زینب دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بود که در هشتم هجرت وفات یافت. ولی مستند قول او معلوم نشد.
آنچه از نوشته‌ها و سروده‌های قبل و بعد از اسلام بر می‌آید اینکه از هزاره‌ی دوم پیش از میلاد در تمدن ایلام و پس از آن زمان ماد و هخامنشی و اشکانیان اجساد مردگان را با تابوتهای گلین یا سفالین یا خمره‌های بزرگ و بعد از اسلام در تابوتهای چوبی به خاک می‌سپردند چنانکه فردوسی در چند جا به آن اشاره کرده است:

یکی تنگ تابوت کردش ز سیم *** ز تیمار او بد دلش بر دو نیم
نخست آنکه تابوت زرین کنید *** کفن بر تنم عنبر اگین کنید

و نیز:

که این دخمه پر لاله باغ تو باد *** کفن دشت شادی و راغ تو باد
بگفتند و تابوت برداشتند *** ز هامون سوی دخمه بگذاشتند

و خاقانی هم به همین امر اشاره دارد که:

سر تابوت شاهان را اگر در گور بگشائی *** فتاده در یکی کنجی دو پاره استخوان بینی

کتابنامه:
آلاءالرحمان، 221/1؛ مجمع البیان، 352/1؛ کافی، 1؛ بحارالانوار 313/8، 324/36؛ ملاذ الاخیار، 322/3؛ نشر طوبی 104/1؛ مستدرک سفینة البحار، 357/1؛ روائح النسمات، 290-296؛ قاموس قرآن، 260/1؛ الاوائل، ابوهلال عسکری، 272؛ قاموس کتاب مقدس، 237.

منبع:
تهیه و تنظیم: دائرةالمعارف تشیع، جلد 4، (1391) تهران: مؤسسه‌ی انتشارات حکمت، چاپ اول.

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط