جنبش دانشجویی، امیدها و بیمها
پدیدآورنده: عسگری آملی
اشاره
جنبش دانشجویی از مجموع دانشجویانی که به نحوی در جهت تغییر و یا تداوم وضع موجود در جامعه، اعتراض یا انتقاد یا حمایتی به عمل آورند، شکل میگیرد . نوشتار حاضر کوششی استبرای شناختخصوصیات جنبش دانشجویی و آسیبشناسی آن .
جنبش دانشجویی، خصوصیات و آفات (1)
جنبش دانشجویی یا به تعبیر زیبای مقام معظم رهبری، «بیداری دانشجویی و احساس مسئولیت دانشجویی» (2) ، مقولهای بسیار مهم، صددرصد دانشجویی و متعلق به محیط دانشگاه است; متعلق به همین جوان قبل از محیط دانشگاه نیست; متعلق به این جوان بعد از دوره دانشجویی هم نیست; بلکه متعلق به محیط دانشگاه است . منشا چنین پدیدهای، خصوصیاتی است که در محیط دانشگاه و در مجموعه دانشجویان هست; مجموعه دانشجویانی که ناظر به آینده و متعلق به آینده هستند و آینده هم متعلق به آنهاست . طبقه پیشرو و پیشاهنگ، زبده و با نشاط پیکره اجتماع که در سازندگی آینده، پیشرفت و ترقی جامعه و ترسیم حرکت عمومی بیش از جاهای دیگر نقش دارد و مؤثر است .
جنبش دانشجویی خصوصیاتی دارد; انگیزههایی در آن است و نتایجی بر آن مترتب میشود که شناسایی درست این خصوصیات، امیدهایی را در جوامع میگستراند و میتواند به عنوان یک منبع فعال، حساس و پویا برای جوامع به کار گرفته شود . اما همین جریان، اگر درستشناسایی نشود یا از حرکتهای دانشجویی سوء استفاده شود یا آفاتی در آن رسوخ نماید و در معرض آسیبهای مخصوص به خود قرار گیرد، این منبع پویا و با نشاط، ضایع خواهد شد و بیمهایی را در جوامع شعلهور میکند . لذا ناختخصوصیات، آفات و آسیبشناسی جنبش دانشجویی، ضرورتی است که باید به آن پرداخت و از آن غافل نشد .
در مجموعه دانشجویان و حرکتهای دانشجویی یا جنبش دانشجویی، خصوصیاتی است که با تفاوت فرهنگها، تاریخها و ساختار اجتماعی - سیاسی، تقریبا در همه جا یکسان است و مشترکات فراوانی در همه جا به چشم میخورد . آنچه در زیر میآید، مهمترین ویژگیهای حرکتهای دانشجویی در ایران اسلامی است .
1 . آرمانگرایی
دانشجو در دوران [دانشجویی] «ز هر چه رنگ تعلق پذیرد، آزاد است» . با معیارها و آرمانهای متعالی آشنا میشود و با بیداری وجدان به دفاع از آنها برمیخیزد . آرمانخواهی، ریشه در سرشت تعالی طلب انسان دارد . بنابراین، برابری و آزادی، شاخصهای دانشجو برای سنجش و ارزیابی مسائل انسانی و مناسبات اجتماعی قرار میگیرد . دانشجو با این شاخصها به پیرامون خود، به رویدادها و به شعور و جامعه خویش مینگرد و حد تقریب یا انحراف وضعیت موجود را با آنها اندازه میگیرد . (3)
یکی از پژوهشگران درباره آرمانگرایی دانشجویان مینویسد:
جوانان تحصیلکرده به ویژه در جوامع در حال توسعه، افرادی آرمانگرا هستند . آنان موازین اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و حتی فرهنگی جامعه خود را کهنه و تحمیل شده میدانند . بسیاری از آنان به تدریج در اعمال و حرکات روزانه خود کمتر از سنتها و الگوهای فرهنگی موجود پیروی میکنند; اگرچه غالبا ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه آنان هنوز در چارچوب همین اعتقادها و فرمها فعالیت میکند . از اینرو «جزء بیرونی» شخصیت آنان همواره، در صدد شکستن و دگرگون کردن «وضع موجود» است . در حالی که «جزء درونی» این شخصیت هنوز علقهها و فرمهای مشخص و محکمی را برای خود نیافته و غالبا در حیطه نفوذ پارهای اعتقادها و الگوهای درهم، مجرد و حتی کهنه اجتماعی و فرهنگی قرار دارد ... .
روی هم رفته آرمانهای نسل جوان دانشجو، اساسا مستلزم تغییر وسیع و عمیق در کلیه ساختها و ضوابط جامعه میباشد که غالبا به نحوی خشن و قاطع بیان میشود و معمولا برای دانشجویان جوامع در حال توسعه، محیط پیرامونشان هنگامی قابل زیست است که کاملا دگرگون شود و از اینرو افکار و اعمال آنان لزوما در جهت ایدئولوژیهای انقلابی سوق مییابد . (4)
نکته جالب توجه این است که اگرچه آرمانگرایی و آرمانخواهی از خصوصیات جنبش دانشجویی است، از مطالبات آن نیز میباشد . آنچه جنبش دانشجویی از مسئولان جامعه و مردم انتظار دارد و مطالبه مینماید، آرمانخواهی است; در مقابل مصلحتطلبی و حفظ وضع موجود .
«قشر دانشجوی ایران به واسطه بیداری و آگاهی، یا در پی زنده کردن آرمانهای فراموش شده انقلاب اسلامی است و یا در پی خلق اندیشه نو برای پویایی انقلاب است . گاهی به واسطه گذشت زمان، [تغییر ارزشها] و ظهور نسل جدید، آرمانهایی همچون عدالتخواهی، آزادیخواهی و مساواتطلبی کمرنگ و بعضا فراموش میشوند . از اینرو این جنبش دانشجویی است که میتواند ارزشها و باورهای انقلاب را متذکر شده و جامعه را از حرکتهای واپسگرایانه رهایی دهد .» (5)
لذا رهبر معظم انقلاب، دانشجویان و حرکتهای دانشجویی را به آرمانگرایی رهنمون ساخته، چنین میفرماید:
«طبیعت دانشجو، آرمانگرایی است; باید هم آرمانگرا باشد . اگر آرمانگرا نباشد، این حرکت متوقف خواهد شد . در زمینه علم هم باید آرمانگرا باشد . در زمینه جامعه و مسائل جاری خودش هم باید آرمانگرا باشد . اصلا آرمانگرایی جوان، مایه پیشرفت است . اگر آرمانگرایی را در جوانان خفه کردند و کوبیدند و از بین بردند - یا زشتشمردند - اشکال بزرگی متوجه خواهد شد . این نباید باشد .» (6)
نکتهای که دانشجویان و حرکتهای دانشجویی باید نسبتبه آن اهتمام ورزند و بسیار حساس برخورد نمایند مبانی فکری و اندیشهای آرمانگرایی است; یعنی آرمانگرایی و آرمانخواهی بر روی چه اساسی و پایهای بنا شده است .
حرکتها و بیداری دانشجویی در مرحله آرمانگرایی، باید مکتب اجتماعی و جهتحرکت، مبارزه فعالیتها و اهداف خویش را بر پایههای فلسفی و نظری خاصی قرار دهد و هویت تاریخی و فرهنگی جامعه را مدنظر داشته باشد . با مردم هم احساس باشد و هویتی را انتخاب نماید که در متن فرهنگ و تاریخ جامعه و مردم ریشه دوانیده باشد .
برابری انسانی، آزادی، عدالت و مبارزه با تبعیض و انحصارطلبی و غصب و زور، حقایق عام و ارزشهای مشترک و آرمانهای والایی است که هم منافع اکثریت افراد و گروهها و پیروان مکتبها و نیز اکثریت مطلق ملتهای جهان، با هر مرحله تاریخی و فرهنگی، در آرمانها و شعارها تامین است و این آرمانهای مشترک انسانیت است و جنبش دانشجویی به عنوان بدنه اصلی روشنفکری و روشنگری در جامعه، باید در مبارزه اجتماعی، خودآگاهی، جهتگیری ضد استکباری، ضد استعماری و ضد استبدادی خویش به این خواستها و آرمانهای همیشگی و ایدهآلهای شورانگیز بشریت تکیه نماید و با اتکاء بر مبانی مشترک انسانی و آرمانهای متعالی همه مردم و جامعه را از حصارهای محدود برهاند و در جبهه مشترکی علیه جبهه «مشترک مهاجمان علیه انسانیت» ، (7) یعنی حق، آزادی، رشد و آگاهی صرف نماید و به سخن یکی از اندیشمندان فرهنگی «ایمان، استقلالخواهی، آزادیطلبی، خواستن حاکمیت مردم بر سرنوشتخود و علم و فناوری، آرمانها و اهدافی است که باید جامعه دانشگاهی ما و به خصوص جنبش دانشجویی در همه این عرصهها پیشتاز باشد .» (8)
نکته دیگر اینکه، جنبش دانشجویی نباید آرمانهایش را فراموش کند و به ملاحظه هیچ کس، هیچ گروه، هیچ حزب و ارگانی کنار نگذارد; همواره به دنبال تحقق آرمانهای خود باشد و با تلاش برای تولید علم و تکنولوژی، مجاهدت و سختکوشی برای پیشرفت کشور، حفظ آرمانهای متعالی و تکیه بر معنویت و ایمان نقش ممتاز و پیشتاز خویش را ایفا نماید و در این میان نباید از «تولید علم و فناوری همراه با ایمان و تعهد» غافل بماند; علمی که شرط اول استقلال و پیشرفت جامعه است و ایمانی که منجی جهان معاصر است و به سخن سید شهیدان اهل قلم، سید مرتضی آوینی: «ایمان، منجی جهان فردا است; چنان که منجی ایران شد و انقلاب اسلامی را به سرچشمه جوشان انقلاب معنوی و دینی در سراسر جهان مبدل کرد .» (9)
2 . پرسشگری
پرسش، آغاز تفکر است و امتیاز انسان بر سایر موجودات این است که کنجکاو و پرسشگر است . تا آنجا که عدهای معتقدند: «اگر در جامعهای پرسش نباشد، تفکر و پویایی وجود ندارد .»
از محیط دانشگاه که به طور طبیعی، محیط شادابی، نوگرایی، نوآوری و نوزایی است و محیط علم، تحقیق و پژوهش است و مظهر تحولخواهی و آزادیطلبی، نمیتوان انتظار داشت و از آن خواست که خواستار تحول نباشد و پرسشی یا پرسشهایی برایش مطرح نباشد . این روحیه در روح جوان، خصوصا جوان دانشجو - که اهل تحقیق، تعلیم و پژوهش است و خود را برای مدیریت آینده جامعه آماده میکند - وجود دارد .
یکی از اندیشمندان فرهنگی بسیار زیبا و رسا متذکر میشود که:
«نوخواهی، تحول جویی و آزادیخواهی، از خصوصیات دانشگاه و دانشگاهیان ما است و بالاتر از همه و پایه همه اینها پرسشگری است; یعنی دانشگاه جای پرسش است، جای سؤال است .
«از آنجا که آغاز تفکر، پرسش است، دانشگاه که جای تفکر است، بیش از هر جا، مکان پرسش و سؤال است . دانشگاه بدون پرسش مثل روز بدون خورشید است; یعنی روز نیست . پرسشگری از خصوصیات دانشگاه ما است .» (10)
لذا نوخواهی، آزادیخواهی و استقلالطلبی و ریشه و اساس همه اینها، یعنی پرسشگری، بانام دانشگاه، دانشجو و حرکتهای دانشجویی قرین است و طبیعی است که دانشگاه، محل طرح پرسشهای علمی و پاسخهای آن، حتی مسایل سیاسی و اجتماعی باشد و رمز و راز پیشرفت و ارتقای جامعه و توسعه علمی و فرهنگی این است که روح پرسشگری در جامعه خصوصا در محیط دانشگاه و بین دانشجویان و حرکتهای دانشجویی، جاری و ساری باشد .
از سویی دیگر، دانشگاه محیط تتبع و کاوش و جستوجو است و به تعبیر باتامور، جامعهشناس امریکایی: «دانشگاه ساحتی مختص دانش و تفکر انتقادی است .» (11) دانشجو در دانشگاه میآموزد که در برابر هر چه میشنود و میبیند چون و چرا بگذارد . اما و اگر کند، بپرسد و علتیابی کند . هر خواسته یا نکتهای را بیدلیل نپذیرد و با شک به امور بنگرد . دانشجو در دانشگاه فرامیگیرد که در مقابل هر رویدادی، مکث و تامل کند . در پس هر حادثه، ریشهها و علل آن را ارزیابی کند و هر اتفاقی را تجزیه و تحلیل نماید . این روحیه، که خصیصه ارزشمند اذهان زنده و فعال است، به دانشجو هویت مستقل فکری میبخشد و او را در زمره قشر روشنفکر و منتقد جامعه قرار میدهد . (12)
وجود روحیه چون و چرا کردن (ویژگی پرسشگری)، روحیه آرمانخواهی، اصولگرایی و کمالپرستی، دانشجویان و حرکتهای دانشجویی را به اذهانی پرسشگر، تحولخواه و پرخاشجو بدل میکند و آنان را خواهان حقیقت و عدالت میسازد .
3 . حساسیت در برابر ارزشها و مقابله با ضد ارزشها
ارزش، عبارت است از مطلوبیتها، خواستهها، علائق و جهتگیریهای مثبت نسبتبه چیزهایی که ملاکهای کلی رفتار هستند و اکثریت افراد جامعه روی آن وفاق دارند (13) و به عنوان مهمترین عنصر فرهنگی و اجتماعی، نقش کلیدی را در هویتبخشی و انسجام اجتماعی به عهده دارد . (14) علامه شهید مطهری در این باره میفرماید: «ارزشهای انسانی همه اصیل و ریشه در سرشت انسان دارند و همین ارزشها عامل اصلی حرکات تاریخ به شمار میروند» . (15)
جوانان، چون «سلیمالفطره» و «حدیث العهد بالاسلام» هستند، برای پذیرش سخن حق آمادگی بیشتری دارند و بیش از سایر دورههای زندگی، تحت تاثیر کلام حق قرار میگیرند و در مقابل مظاهری - که از نظر فطرت انسانی زشت است - مثل ظلم، زورگویی، تبعیض، بیعدالتی، فساد، استبداد و استکبار، تقلب، دورویی و نفاق، حساسیت منفی نشان میدهند و آنها را طرد میکنند .
«دانشگاه نمودار و نشان دهنده حساسیت در برابر پدیدههای نامطلوب است و چیزی که از نگاه ارزشی و آرمانی جوان نامطلوب باشد، بیش از همه در محیط دانشگاه نسبتبه آن حساسیتبه وجود میآید .» (16) حرکتهای دانشجویی نیز بالطبع در برابر ارزشهای فطری، حساسیت نشان میدهند و در مقابله با ضد ارزشها، عادات و رسوم خرافاتی، موهوم و باطل ایستادگی میکنند تا ارزشها را در جامعه حاکم نمایند و ضد ارزشها را محکوم و مطرود سازند .
برای درک حساسیتها، حاکم نمودن ارزش، طرد ضد ارزشها، حرکتهای دانشجویی و دانشجویان باید علم و تعهد را با هم داشته باشد و در معرفتآموزی، احساس مسئولیت نمایند و در احساس مسئولیت، از دانایی و آگاهی غفلت نورزند . به تعبیر زیبای امام خمینی (ره): «دانشگاههای سرتاسر جهان، اگر چنانچه موازین انسانی را، اخلاق انسانی را، آنچه که در فطرت انسان است، [ارزشها را] در کنار تعلیم و تعلم قرار بدهند، یک عالم، عالم نور میشود . و اگر چنانچه تخصصها و علمها منفصل باشد از اخلاق، منفصل باشد از تهذیب، منفصل باشد از انسان آگاه انسان متعهد، این همه مصیبتهایی که در دنیا پیدا شده است از همان متفکرین و متخصصین دانشگاهها بوده، این «مرکز علم» هم میتواند مرکز تمام گرفتاریهای بشر باشد و هم میتواند مرکز تمام ترقیات معنوی و مادی بشر باشد . علم و عمل، علم و تعهد به منزله دو بال هستند که با هم میتوانند به مراتب ترقی و تعالی برسند ... این فاجعه است که ابزار علم در دست اشخاصی باشد که متعهد نیستند و اخلاق اسلامی ندارند .» (17)
آنچه مهم است و ذکر گردید، این است که در کنار معرفتآموزی، احساس مسئولیت و در مقابل ارزشها، حساسیتهای معقول و منطقی همراه با دانایی و آگاهی نشان داده شود و با آگاهی، ضد ارزشها را طرد نموده و به کنار زده شود .
لذا انتظاری که از دانشجویان و جنبش دانشجویی میرود این است که تلاش نمایند:
«ارزشهای اسلامی در دانشگاه ... مورد مسابقه قرار بگیرد، اسلام در دانشگاه غریب نباشد، عمل و تعهد اسلامی یک چیز انگشتنما نباشد، نماز، امانت، صدق گفتار، صفا، برادری، عمل جهادی، درس خواندن از روی علاقه و صمیمیت، کمک به یکدیگر در فراگیری، تلاش برای تعمق در معلومات و دانشهای مختلف، [اقامه امر به معروف و نهی از منکر، نفرت از ظلم و ظلمت و خفقان، خروشیدن بر هر ظلم، تبعیض، بیعدالتی و نفاق، مبارزه با استبداد و استکبار و . . ]. رایجباشد .» (18)
4 . حساسیت نسبتبه جامعه
دانشگاه، مؤسسهای علمی است، اما دانشجویان و دانشگاهیان، همانند سایر اقشار اجتماعی علاوه بر وظیفه تخصصی خود که تحصیل و تحقیق [و تولید علم] میباشد، به عنوان عضوی از جامعه انسانی، در قبال سرنوشت جامعه و مناسبات اقتصادی، سیاسی - اجتماعی و فرهنگی جامعه، حساسیت دارند و واکنش نشان میدهند و به این ترتیب وارد عرصه سیاست میشوند . (19)
علاقه دانشجویان به سیاست، متاثر از عواملی است که برخی از آنها عنوان میگردد:
- دانشگاه مظهر تحولخواهی، تحرک و پویایی یک جامعه است و ساختاری با تفکر انتقادی دارد .
- دانشجو طبقه پیشتاز، پیشرو، با انگیزه و با نشاط اجتماع است که عمدتا معلول دوران جوانی و روحیات خاص آن میباشد .
- دانشجو خود را برای سازندگی آینده جامعه و ترسیم حرکتهای عمومی جامعه آماده میکند .
- دانشجو عضوی از جامعه انسانی است که برای آینده خود و جامعه تلاش میکند و نسبتبه سرنوشت و آینده جامعه خویش حساس است .
- پویایی و تحولخواهی و نقد و تحلیل مسائل جامعه دانشجویان را به حساسیت و آگاهی از مسائل جامعه و بینالمللی میکشاند .
لذا سخن دیگری نیز در این باره میتوان گفت:
تفکر و تامل پیرامون وضعیت عمومی جامعه به لحاظ فرهنگی، سیاسی و اقتصادی، یکی از خصوصیات عمومی دانشجویان است . تجمع بخشی از نیروهای آگاه جامعه که از سطح تحصیلی نسبتا بالا و روحیه کنکاش و بررسی علمی برخوردارند، وضعیتسیاسی، اقتصادی، فرهنگی و روند مناسبات اجتماعی را در معرض نقادی دانشجو و دانشگاه قرار میدهد . ذهن نقاد و حساس دانشجو، وی را به تفکر و تامل نسبتبه مشکلات جامعه میکشاند; به این معنی که میزان مشکلات موجود در جامعه بر میزان شدت و یا کاهش انتقادها و اعتراضها و فعالیتسیاسی دانشجویان تاثیر دارد . هر چه مشکلات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بیشتر باشد، میزان اعتراضها و انتقادهای دانشجویان نیز بیشتر و رادیکالتر خواهد بود و بر عکس، چنانچه میزان مشکلات بزرگ در جامعه کمتر باشد، جنبشهای دانشجویی نیز اصلاحات و انتقادهای محدودتری را خواهند داشت . (20)
امام خمینی (ره) - معمار و بنیانگذار انقلاب که دیوارها، جداییها و مرز بین گروهها را از اجتماعات مردم برداشت - دیوارهایی که فضای عظیم و وسیع و باز را به حفرهها و خانهها و کلبههای کوچک تبدیل کرده بودند، از میان برد و دلها را با هم آشنا کرد و نیروی عظیم مردم انقلابی را به وجود آورد . (21) وی از دانشجویان و دانشگاهیان انتظار داشت که همچون ناظری بصیر و آگاه، هوشمندانه و متعهدانه عملکردها و تصمیمگیریها را مد نظر گیرند و با نقادی دلسوزانه خطا و لغزش احتمالی را گوشزد نمایند و همچون مشاوران و کارشناسانی امین، مساعدت خویش را از دستاندرکاران و مجریان امور دریغ نکنند . همچنین در رخدادها و مراحل حساس و تعیینکنندهای همچون انتخابات، همراه با دیگر بازوان فکری جامعه، با ارائه ملاکها و معیارها مردم را برای مشارکت و حضور مؤثر در سرنوشتخویش مدد رسانند و در جهتگیریها و خلق بسترهای اجتماعی - فرهنگی تسهیلکننده راه تحکیم مقاومت ملی و انقلابی در برابر جهانخواران، امت اسلام را حامی و هادی باشند و به مدد قدرت فنی و دانش خویش در تشخیص و افشای ترفندهای دشمنان، لحظهای درنگ به خود راه ندهند . (22)
همانطوری که ذکر گردید، دانشجویان و حرکتهای دانشجویی باید نقش نظارتی پویا و مسئولانه در مدیریت اجرایی جامعه و رویدادهای مسائل جامعه داشته باشند و نقصها را بیان نمایند و در صورت امکان راه حل و راهکارهایی را در جهت رفع موانع، نقایص و کاستیها ارائه نمایند و بایستی به مسائل جامعه و جهانی همراه با حضوری مسئولانه و نقادانه اهتمام نمایند و نسبتبه مسائل پیرامون خود، بیاعتنا نمانند; از تحولات پیرامونی خود و مشکلات مردم و مسائل فراروی جامعه فاصله نگیرند و ارتباط با مردم و حضور در مردم را حفظ نمایند و خود را جدا از جامعه ندانند; زیرا جدایی از مردم و جامعه و بیاعتنا به مسائل و مشکلات فرارو، منشا مشکلاتی میشود که هم مردم و هم دانشگاه از آن آسیب میبیند . به سخنی دیگر:
«دانشگاهها - قلب تپنده جوامع - به عنوان محور کلیه حرکات و تحولات، هنگامی جامعه را در نیل به اهدافش یاری خواهند کرد که به عنوان زیربنایی اساسی و مستحکم همچون ستونهایی باشند که بدون اتکا به آنها، قوام جامعه ناممکن به نظر میرسد . دانشگاه در هر جامعهای در صورتی مفید و مؤثر خواهد بود که اهداف جامعه با آن کاملا هماهنگ بوده و ساختار آن با ساختارهای مطلوب جامعه یکدست و هماهنگ باشد .» (23)
مقام معظم رهبری نیز جنبشهای دانشجویی و دانشجویان را بارها به حساسیت توام با آگاهی از مسائل جامعه و جهانی فرا خوانده و سیاسی بودن دانشجویان را به طور اکید خواهان و خواستار شدهاند; چنانکه در گفتاری ارزشمند انتظارات خویش را بیان میکنند:
بارها در مجامع دانشجویی گفتهام که در این نظام مردمی، دانشجویان که طبقه پیشرو و پیشاهنگ و زبده و با نشاط پیکره اجتماع هستند، باید در سازندگی آینده و ترسیم حرکت عمومی جامعه، بیش از جاهای دیگر نقش و اثر داشته باشند . این تاثیر، با دو عاملی که باید در کنار هم باشند، تحقق پیدا میکند:
عامل اول، درس و علم و تحصیل است; تا نام دانشگاه و دانشجو و استاد و معلم معنا پیدا کند و امیدهایی که برای آینده کشور ترسیم میشود، پوچ و واهی و باطل نباشد .
عامل دوم، جهت فکری و سیاسی و انقلابی دانشگاه است; آن چیزی که به علم هم جان و روح و جهتخواهد داد . در بیانات حضرت امام (ره)، و وصیتنامه ایشان، به این نکته اساسی بسیار توجه شده است . دانشگاه لاابالی و بیگانه از ارزشهای دینی و بیتفاوتی و خونسرد نسبتبه مفاهیم و جهتگیریهای انقلابی، دانشگاهی که در او نبض انقلاب نزند، دانشگاهی که اعضایش - چه دانشجو و چه استاد - نسبتبه حرکت انقلابی ملت ایران و برای پیشاهنگی و پیشقراولی، احساس تکلیف نکند و نقش درجه یک را در کار انقلاب نداشته باشد، دانشگاهی نیست که امیدبخش و تضمینکننده آینده و مورد نظر امام (ره) باشد . (24)
در گفتار دیگر میفرمایند:
«در یک جامعه زنده، همه موظف به تلاش سیاسی هستند . تلاش سیاسی، غیر از سیاستزدگی و سیاستبازی است . تلاش سیاسی، یعنی آگاه شدن از جریان کنونی جامعه و خطراتی که آن را تهدید میکند و مشخص کردن جبهه دوست و دشمن و گرفتن موضع مناسب در قبال آنها . این فهم سیاسی برای همه لازم است و به دنبالش هم هست . (25) قدرت تحلیل در یکایک دانشجویان باید وجود داشته باشد .» (26)
«محیط سیاسی یعنی چه؟ یعنی درس نخوانند و شعار سیاسی بدهند؟! یعنی زنده باد و مرده باد کنند؟! سیاسی بودن یعنی دانشجو از آنچه در جهان و در کشور خودش میگذرد، آگاه باشد و بینش داشته باشد . اگر این نشد، ممکن است فردی به حد اعلای علم هم برسد، خیلی هم متدین باشد، اما دشمن او را به قیمتبسیار ارزانی بخرد! ...»
«[لذا] دانشجو بایستی آگاهی و فهم و درک سیاسی داشته باشد; مباحثسیاسی را بداند; آنچه در جهان میگذرد، بداند . امروز جمهوری اسلامی از یک دولت مردمی - صددرصد وابسته به مردم خودش - برخوردار است . خوب; این دولت چه کار میکند؟ در مسائل سیاسی دنیا، کجای کار است؟ هدفهایش چیست؟ اقداماتش کدام است؟ چرا در فلان جهتحرکت میکند؟ چرا در فلان جهت دیگر حرکت نمیکند؟ باید اینها را بدانید» . (27)
اهتمام به ارتقای فهم سیاسی در نسل دانشجویی، به ویژه در جامعه انقلابی ما، ضرورتی مضاعف پیدا کرده است; زیرا در برخی از جوامع، به دلیل شتاب محدود حوادث سیاسی - اجتماعی، همگامی با رخدادهای داخلی و یا خارجی، کار سخت و دشواری نیست; اما در جامعه انقلابی ایران، حوادث سیاسی و اجتماعی داخلی و یا حوادث خارجی، اولا فراوان هستند و ثانیا سریع و پرشتاب رخ میدهند و ثالثا پیامدها و دامنهای وسیع را در برمیگیرند . این ویژگیها ایجاب میکند که تمامی شهروندان این مرز و بوم و به ویژه قشر تحصیلکرده و مؤثر در بنیادسازی جامعه، در چند و چون حوادث قرار گیرد و از آبشخور و مصب وقایع اطلاع روشنی بیابد و در ابهام و خلا زیست نکند .
«این مهم ایجاب میکند که دانشجوی مسلمان، در جریان دقیق رخدادها و پشت صحنههای آن در داخل و خارج از کشور باشد و تا مرز مسائل امنیتی و منافع ملی، بدون سانسور و قبض حقایق، از چیستی و چرایی وقایع و تصمیمگیریها اطلاع پیدا کند تا به واسطه ابهام، دچار مسئله درونی و یا بیتفاوتی نشود» . (28)
5 . صدق و صفا و خلوص
«در حرکت دانشجویی، کلک، تقلب، حیله و شیوههای غیرانسانی که معمولا در محیطهای رایج زندگی به کار میرود، کمرنگ است و یا به طور طبیعی نیست . در محیط معمولی زندگی، در محیط سیاست، در محیط تجارت، در محیط بده بستانهای اجتماعی، هر کسی هر حرفی که میزند مواظب استببیند از این حرف، چه گیرش میآید و چه از دست میدهد; ... اما در محیط حرکت دانشجویی، نه; حرف را برای خوب بودنش، برای درستبودنش برای جاذبه داشتنش، برای خود و برای حقیقتبیان میکنند و تعقیب میکنند» . (29) این رنگ غالب در حرکتهای دانشجویی - نه همه حرکتها و محیطهای دانشجویی - است .
نفاق و دورویی، تلون مزاج، خودخواهی و حسادتهای سیاسی و گروهی، سیاهنماییها، لاابالیگری و اموری از این قبیل، آفت احزاب و تشکلات و گروههای فعال سیاسی - اجتماعی در جامعه ما بوده و هست که متاسفانه هنوز گریبان تشکلهای سیاسی و برخی نخبگان سیاسی - اجتماعی ما را گرفته است و مانع از ره پیدا کردن آنها به حقایق جامعه میشود و گاهی آن حقایق متعالی و والا را کتمان مینماید .
«خوشبختانه عنصر صداقت، صراحت و شفافیت، در نسل دانشجو کمیاب نیست . به واسطه اقتضای سنی و تکاپوی جوانی، این نسل از صداقت و خلوص مناسب برخوردار بوده و هست; هر چند این خلوص و صداقت در اثر برخورد با سیاستبازان بیرون دانشگاهی و یا گروههای سایه، در مواردی کمرنگ شده و یا به استخدام سیاستبازان حرفهای درآمده است» . (30)
در نقطه مقابل، جنبش دانشجویی باید با مدرکگرایی، تعلقات دنیوی، مصلحت پرستی، مال پرستی و شهرتطلبی، کسب عیش زودگذر زندگی، روحیه حق گریزی و حق ستیزی به شدت پرهیز و احساس خطر نماید .
دو عامل مهم و سازندهای که به صدق، صفا و خلوص حرکتهای دانشجویی میافزاید، کمی تعلقات دنیوی و روحیه حقپذیری و ترویج و توسعه و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت است; فرهنگی که توان مقابله با تهدیدات زورگویان را دارد و میتواند ریشههای وابستگی را بخشکاند; دنیازدگی را از جان و دل انسان بزداید و ترس، مصلحتپرستی و ذلت را به کناری نهد . چه زیبا گفته جلال آل قلم، روشنفکر گرانقدر . جلال آل احمد:
دو دسته به قلمرو روشنفکری در نمیآیند:
1 . گرفتاران تن و شکم;
2 . گرفتاران تعصب و تعبد . (31)
6 . آزادی از وابستگیهای حزبی، سیاسی و ...
«حسن محیط جوانانه دانشگاه، این است که اگر اطلاعات کافی و درست و تحلیلهای منطقی سیاسی عرضه شود، چون در این محیط، اغراض و اهوای سیاسی ریشه ندوانده و راه ایمان سالم سیاسی (و حقپذیری و عدالتخواهی) را مسدود نکرده است، لذا اطلاعات مناسب، به سرعتبه عمل صحیح سیاسی تبدیل خواهد شد . این نکته، دقیقا یکی از تفاوتهای جدی محیطهای سیاسی محض، با محیط دانشجویی است . در نسل دانشجو، کمبود اطلاعات و منابع درست تحلیل، سرچشمه اصلی خطاها و انحرافهای سیاسی است; اما در نسل سیاستمدار کهنهکار، موانع عمده در قدرتطلبیها، خودخواهیها، حسادتهای سیاسی و . .. است . در نتیجه نسل نخست، به سرعتبا تمهیدات درست در جهت اطلاعرسانی صحیح به حقانیتحقیقت مؤمن خواهند شد و در برابر آن سرتسلیم فرود خواهند آورد و نادرستی باطل را خواهند دید و از پیروی آن سر خواهند پیچید» . (32)
دانشجوی تحولجو و پرسشگر - که زهر چه رنگ تعلق پذیرد، آزاد است وبا معیارها و آرمانهای متعالی آشنا شده - با تفکر و تامل روی پدیدهها و مسائل گوناگون جامعه، ملاحظه شخص، گروه و حزب و ... را نمیکند و با توجه به روحیه حقپذیری و عدالتطلبی، حقیقت را فدای مصلحت نمیکند و قیود و بندهایی را که وابستگیهای حزبی، سیاسی و قومی بر پای اندیشه و دست آرمانهای والایش مینهند، نمیپذیرد .
لذا در مجموعه حرکت دانشجویی از مصلحتگرایی و مصلحتاندیشی و تقیداتی که معمولا مجموعههای گوناگون سیاسی و غیرسیاسی برای اعضایشان فراهم میکنند، خبری نیست و نباید هم باشد .
7 . مبتنی نبودن بر اشخاص
حرکتهای دانشجویی، بیش از آنکه به شخص دانشجو تکیه نماید، به قشر آگاه دانشجو و فرهنگ دانشگاهی تکیه میکند . این حرکتها متعلق به فضا و مجموعه دانشجویی است; یعنی حرکت دانشجویی یک دانشگاه، امروز هم هست، ده سال پیش هم بوده و ده سال بعد هم خواهد بود; اما نه ده سال پیش دانشجوی x بود و نه ده سال بعد دانشجوی X در آن دانشگاه حضور دارد . اما این حرکت همچنان وجود دارد .
این مسئله از آنجا اهمیت پیدا میکند که اگر جنبش دانشجویی، نقش ارتجاعی و منفی داشته باشد و در خلاف خواست مردم و جامعه حرکت نماید، عدهای دیگر از دانشجویان فعال در صحنههای اجتماع و سیاست مسیر آن را تغییر میدهند و برای تحقق آرمانهای متعالی و منافع ملی جامعه اهتمام میورزند; چرا که جنبش دانشجویی متکی به افراد خاص و اشخاص نیست; همانند انقلاب اسلامی که بایستی پیوسته مواظب زایشهای طبیعی و غیرطبیتی آن باشیم و از ریزشهای انقلابیون سابق هراسی به دلخویش راه ندهیم . این نکته مهم و اساسی در گفتاری از مقام معظم رهبری چنین آمده است:
«به نظر من، یکی از مهمترین حرفهای امام بزرگوار این بود که میفرمود: این نظام، وابسته به من و زید و عمرو نیست . او میگفت که این نظام، متکی به من نیست; من هم که نباشم، این نظام و این ملت هستند ... وقتی نسبتبه امام، این طور باشد، نسبتبه همه اشخاص، این طوری است .»
«این نظام، متکی به اشخاص نیست; متکی به حقایق و متکی به آحاد ملت و متکی به آن معنویتی است که در میان این ملت وجود دارد و لطف خدا را جلب کرده است . تا وقتی این ملت، با همین ایمان و با همین اخلاص و با همین صفا پیش میرود و حرکت و مبارزه میکند، هر کسی در این دنیا و در این نظام باشد یا نباشد، لطف خدای متعال شامل این نظام است و این نظام، همان قدرت و نشاط و حضور و توانایی فوقالعاده را دارد و خواهد داشت . (33)
8 . حاکمیت تلفیق منطق و اندیشه با احساسات و غیرت
خصوصیت دیگر حرکتهای دانشجویی و پدیده ذاتی محیط دانشگاه، این است که فقط بر این حرکت و این محیط احساسات تعلق نمیکند; بلکه منطق و تفکر و بینش و تحصیل و میل به فهمیدن و تدقیق هم در آن وجود دارد . ضمن اینکه غیرت و تعصب هست، آگاهی و ژرف اندیشی و تحولجویی نیز وجود دارد; البته شدت و ضعیف دارد; گاهی کم و گاهی زیاد . (34) یا به سخنی دیگر «دانشجویان به عنوان یک مجموعه روشنفکر و آگاه در کنار احساسات، بر اساس فکر، عقل و علم تصمیم میگیرند» . (35)
مقام معظم رهبری در گفتاری ارزشمند، دانشجویان و حرکتهای دانشجویی را به این نکته رهنمون میسازند که در کنار معرفت آموزی و اندیشیدن، احساس مسئولیت نمایند و احساس بدون دانایی و منطق را مضر عنوان میکنند و میفرماید:
«... در کنار معرفت آموزی، شور و عشق ناشی از احساس مسئولیت هم لازم است; شور و عشقی که یک انسان آگاه و با معرفت را بیتاب میکند و به سمت ماموریت صحیح خود و پیمودن صراط مستقیم به حرکت در میآورد . از این شور و توجه و عشق به ماموریت و مسئولیت غافل نشویم . در کنار دانایی، این احساس باید وجود داشته باشد .»
«البته احساس بدون دانایی مضر است و به افراط و تفریط و کارهای بیقاعده و بیرویه کشیده خواهد شد . دانایی بدون شور و احساس و نشاط هم هیچ کارایی ندارد; مثل سرمایه راکدی است که از آن هیچ استفادهای نمیشود . اگر بخواهیم سرمایه دانایی معرفت و آگاهی و شناختبه کار بیفتد، و در خدمت هدفهای والا قرار بگیرد، باید با همان شور و احساس مسئولیت همراه شود . این دو بال میتوانند انسان را پرواز دهند و به اوج برسانند» . (36)
رفتار جوانان و جنبش دانشجویی با غیرت و تعصب، تلاش و مجاهده، احساس مسئولیت و آگاهی و ... است که میتواند مملکت را در جهتشکوفایی و پیشرفتسوق دهد . رهبر معظم انقلاب در زمینه شکوفایی تمدن اسلام و پیشرفت جامعه اسلامی معتقدند که تعصب ملی را باید در میان دانشجویان برانگیخت و در گفتاری میفرماید:
«باید تعصب ملی را در دانشجو برانگیزانید . بر خلاف آنچه در ذهنها میافتد، تعصب یک معنای همیشه منفی و بد نیست . برخی تعصبها لازم است; یعنی بدون آن تعصبها انسان ول است و مثل غبارهای سبک و بیوزن در هوا حرکت میکند . پایبندیهایی برای شخصیت و هویت انسان لازم است; حال این انسان هر که میخواهد باشد - عالم باشد، صنعتگر باشد، هر فعالیتی داشته باشد - بالاخره پایبندیای لازم دارد» . (37)
پایان سخن اینکه:
«وقتی جوان مملکت هوشیارانه، با تدبیر، با حلم، با توجه به موقعیتها حرف بزند و تصمیم بگیرد و عمل بکند، کشور گلستان خواهد شد ...» (38)
جنبش دانشجویی از مجموع دانشجویانی که به نحوی در جهت تغییر و یا تداوم وضع موجود در جامعه، اعتراض یا انتقاد یا حمایتی به عمل آورند، شکل میگیرد . نوشتار حاضر کوششی استبرای شناختخصوصیات جنبش دانشجویی و آسیبشناسی آن .
جنبش دانشجویی، خصوصیات و آفات (1)
جنبش دانشجویی یا به تعبیر زیبای مقام معظم رهبری، «بیداری دانشجویی و احساس مسئولیت دانشجویی» (2) ، مقولهای بسیار مهم، صددرصد دانشجویی و متعلق به محیط دانشگاه است; متعلق به همین جوان قبل از محیط دانشگاه نیست; متعلق به این جوان بعد از دوره دانشجویی هم نیست; بلکه متعلق به محیط دانشگاه است . منشا چنین پدیدهای، خصوصیاتی است که در محیط دانشگاه و در مجموعه دانشجویان هست; مجموعه دانشجویانی که ناظر به آینده و متعلق به آینده هستند و آینده هم متعلق به آنهاست . طبقه پیشرو و پیشاهنگ، زبده و با نشاط پیکره اجتماع که در سازندگی آینده، پیشرفت و ترقی جامعه و ترسیم حرکت عمومی بیش از جاهای دیگر نقش دارد و مؤثر است .
جنبش دانشجویی خصوصیاتی دارد; انگیزههایی در آن است و نتایجی بر آن مترتب میشود که شناسایی درست این خصوصیات، امیدهایی را در جوامع میگستراند و میتواند به عنوان یک منبع فعال، حساس و پویا برای جوامع به کار گرفته شود . اما همین جریان، اگر درستشناسایی نشود یا از حرکتهای دانشجویی سوء استفاده شود یا آفاتی در آن رسوخ نماید و در معرض آسیبهای مخصوص به خود قرار گیرد، این منبع پویا و با نشاط، ضایع خواهد شد و بیمهایی را در جوامع شعلهور میکند . لذا ناختخصوصیات، آفات و آسیبشناسی جنبش دانشجویی، ضرورتی است که باید به آن پرداخت و از آن غافل نشد .
در مجموعه دانشجویان و حرکتهای دانشجویی یا جنبش دانشجویی، خصوصیاتی است که با تفاوت فرهنگها، تاریخها و ساختار اجتماعی - سیاسی، تقریبا در همه جا یکسان است و مشترکات فراوانی در همه جا به چشم میخورد . آنچه در زیر میآید، مهمترین ویژگیهای حرکتهای دانشجویی در ایران اسلامی است .
1 . آرمانگرایی
دانشجو در دوران [دانشجویی] «ز هر چه رنگ تعلق پذیرد، آزاد است» . با معیارها و آرمانهای متعالی آشنا میشود و با بیداری وجدان به دفاع از آنها برمیخیزد . آرمانخواهی، ریشه در سرشت تعالی طلب انسان دارد . بنابراین، برابری و آزادی، شاخصهای دانشجو برای سنجش و ارزیابی مسائل انسانی و مناسبات اجتماعی قرار میگیرد . دانشجو با این شاخصها به پیرامون خود، به رویدادها و به شعور و جامعه خویش مینگرد و حد تقریب یا انحراف وضعیت موجود را با آنها اندازه میگیرد . (3)
یکی از پژوهشگران درباره آرمانگرایی دانشجویان مینویسد:
جوانان تحصیلکرده به ویژه در جوامع در حال توسعه، افرادی آرمانگرا هستند . آنان موازین اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و حتی فرهنگی جامعه خود را کهنه و تحمیل شده میدانند . بسیاری از آنان به تدریج در اعمال و حرکات روزانه خود کمتر از سنتها و الگوهای فرهنگی موجود پیروی میکنند; اگرچه غالبا ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه آنان هنوز در چارچوب همین اعتقادها و فرمها فعالیت میکند . از اینرو «جزء بیرونی» شخصیت آنان همواره، در صدد شکستن و دگرگون کردن «وضع موجود» است . در حالی که «جزء درونی» این شخصیت هنوز علقهها و فرمهای مشخص و محکمی را برای خود نیافته و غالبا در حیطه نفوذ پارهای اعتقادها و الگوهای درهم، مجرد و حتی کهنه اجتماعی و فرهنگی قرار دارد ... .
روی هم رفته آرمانهای نسل جوان دانشجو، اساسا مستلزم تغییر وسیع و عمیق در کلیه ساختها و ضوابط جامعه میباشد که غالبا به نحوی خشن و قاطع بیان میشود و معمولا برای دانشجویان جوامع در حال توسعه، محیط پیرامونشان هنگامی قابل زیست است که کاملا دگرگون شود و از اینرو افکار و اعمال آنان لزوما در جهت ایدئولوژیهای انقلابی سوق مییابد . (4)
نکته جالب توجه این است که اگرچه آرمانگرایی و آرمانخواهی از خصوصیات جنبش دانشجویی است، از مطالبات آن نیز میباشد . آنچه جنبش دانشجویی از مسئولان جامعه و مردم انتظار دارد و مطالبه مینماید، آرمانخواهی است; در مقابل مصلحتطلبی و حفظ وضع موجود .
«قشر دانشجوی ایران به واسطه بیداری و آگاهی، یا در پی زنده کردن آرمانهای فراموش شده انقلاب اسلامی است و یا در پی خلق اندیشه نو برای پویایی انقلاب است . گاهی به واسطه گذشت زمان، [تغییر ارزشها] و ظهور نسل جدید، آرمانهایی همچون عدالتخواهی، آزادیخواهی و مساواتطلبی کمرنگ و بعضا فراموش میشوند . از اینرو این جنبش دانشجویی است که میتواند ارزشها و باورهای انقلاب را متذکر شده و جامعه را از حرکتهای واپسگرایانه رهایی دهد .» (5)
لذا رهبر معظم انقلاب، دانشجویان و حرکتهای دانشجویی را به آرمانگرایی رهنمون ساخته، چنین میفرماید:
«طبیعت دانشجو، آرمانگرایی است; باید هم آرمانگرا باشد . اگر آرمانگرا نباشد، این حرکت متوقف خواهد شد . در زمینه علم هم باید آرمانگرا باشد . در زمینه جامعه و مسائل جاری خودش هم باید آرمانگرا باشد . اصلا آرمانگرایی جوان، مایه پیشرفت است . اگر آرمانگرایی را در جوانان خفه کردند و کوبیدند و از بین بردند - یا زشتشمردند - اشکال بزرگی متوجه خواهد شد . این نباید باشد .» (6)
نکتهای که دانشجویان و حرکتهای دانشجویی باید نسبتبه آن اهتمام ورزند و بسیار حساس برخورد نمایند مبانی فکری و اندیشهای آرمانگرایی است; یعنی آرمانگرایی و آرمانخواهی بر روی چه اساسی و پایهای بنا شده است .
حرکتها و بیداری دانشجویی در مرحله آرمانگرایی، باید مکتب اجتماعی و جهتحرکت، مبارزه فعالیتها و اهداف خویش را بر پایههای فلسفی و نظری خاصی قرار دهد و هویت تاریخی و فرهنگی جامعه را مدنظر داشته باشد . با مردم هم احساس باشد و هویتی را انتخاب نماید که در متن فرهنگ و تاریخ جامعه و مردم ریشه دوانیده باشد .
برابری انسانی، آزادی، عدالت و مبارزه با تبعیض و انحصارطلبی و غصب و زور، حقایق عام و ارزشهای مشترک و آرمانهای والایی است که هم منافع اکثریت افراد و گروهها و پیروان مکتبها و نیز اکثریت مطلق ملتهای جهان، با هر مرحله تاریخی و فرهنگی، در آرمانها و شعارها تامین است و این آرمانهای مشترک انسانیت است و جنبش دانشجویی به عنوان بدنه اصلی روشنفکری و روشنگری در جامعه، باید در مبارزه اجتماعی، خودآگاهی، جهتگیری ضد استکباری، ضد استعماری و ضد استبدادی خویش به این خواستها و آرمانهای همیشگی و ایدهآلهای شورانگیز بشریت تکیه نماید و با اتکاء بر مبانی مشترک انسانی و آرمانهای متعالی همه مردم و جامعه را از حصارهای محدود برهاند و در جبهه مشترکی علیه جبهه «مشترک مهاجمان علیه انسانیت» ، (7) یعنی حق، آزادی، رشد و آگاهی صرف نماید و به سخن یکی از اندیشمندان فرهنگی «ایمان، استقلالخواهی، آزادیطلبی، خواستن حاکمیت مردم بر سرنوشتخود و علم و فناوری، آرمانها و اهدافی است که باید جامعه دانشگاهی ما و به خصوص جنبش دانشجویی در همه این عرصهها پیشتاز باشد .» (8)
نکته دیگر اینکه، جنبش دانشجویی نباید آرمانهایش را فراموش کند و به ملاحظه هیچ کس، هیچ گروه، هیچ حزب و ارگانی کنار نگذارد; همواره به دنبال تحقق آرمانهای خود باشد و با تلاش برای تولید علم و تکنولوژی، مجاهدت و سختکوشی برای پیشرفت کشور، حفظ آرمانهای متعالی و تکیه بر معنویت و ایمان نقش ممتاز و پیشتاز خویش را ایفا نماید و در این میان نباید از «تولید علم و فناوری همراه با ایمان و تعهد» غافل بماند; علمی که شرط اول استقلال و پیشرفت جامعه است و ایمانی که منجی جهان معاصر است و به سخن سید شهیدان اهل قلم، سید مرتضی آوینی: «ایمان، منجی جهان فردا است; چنان که منجی ایران شد و انقلاب اسلامی را به سرچشمه جوشان انقلاب معنوی و دینی در سراسر جهان مبدل کرد .» (9)
2 . پرسشگری
پرسش، آغاز تفکر است و امتیاز انسان بر سایر موجودات این است که کنجکاو و پرسشگر است . تا آنجا که عدهای معتقدند: «اگر در جامعهای پرسش نباشد، تفکر و پویایی وجود ندارد .»
از محیط دانشگاه که به طور طبیعی، محیط شادابی، نوگرایی، نوآوری و نوزایی است و محیط علم، تحقیق و پژوهش است و مظهر تحولخواهی و آزادیطلبی، نمیتوان انتظار داشت و از آن خواست که خواستار تحول نباشد و پرسشی یا پرسشهایی برایش مطرح نباشد . این روحیه در روح جوان، خصوصا جوان دانشجو - که اهل تحقیق، تعلیم و پژوهش است و خود را برای مدیریت آینده جامعه آماده میکند - وجود دارد .
یکی از اندیشمندان فرهنگی بسیار زیبا و رسا متذکر میشود که:
«نوخواهی، تحول جویی و آزادیخواهی، از خصوصیات دانشگاه و دانشگاهیان ما است و بالاتر از همه و پایه همه اینها پرسشگری است; یعنی دانشگاه جای پرسش است، جای سؤال است .
«از آنجا که آغاز تفکر، پرسش است، دانشگاه که جای تفکر است، بیش از هر جا، مکان پرسش و سؤال است . دانشگاه بدون پرسش مثل روز بدون خورشید است; یعنی روز نیست . پرسشگری از خصوصیات دانشگاه ما است .» (10)
لذا نوخواهی، آزادیخواهی و استقلالطلبی و ریشه و اساس همه اینها، یعنی پرسشگری، بانام دانشگاه، دانشجو و حرکتهای دانشجویی قرین است و طبیعی است که دانشگاه، محل طرح پرسشهای علمی و پاسخهای آن، حتی مسایل سیاسی و اجتماعی باشد و رمز و راز پیشرفت و ارتقای جامعه و توسعه علمی و فرهنگی این است که روح پرسشگری در جامعه خصوصا در محیط دانشگاه و بین دانشجویان و حرکتهای دانشجویی، جاری و ساری باشد .
از سویی دیگر، دانشگاه محیط تتبع و کاوش و جستوجو است و به تعبیر باتامور، جامعهشناس امریکایی: «دانشگاه ساحتی مختص دانش و تفکر انتقادی است .» (11) دانشجو در دانشگاه میآموزد که در برابر هر چه میشنود و میبیند چون و چرا بگذارد . اما و اگر کند، بپرسد و علتیابی کند . هر خواسته یا نکتهای را بیدلیل نپذیرد و با شک به امور بنگرد . دانشجو در دانشگاه فرامیگیرد که در مقابل هر رویدادی، مکث و تامل کند . در پس هر حادثه، ریشهها و علل آن را ارزیابی کند و هر اتفاقی را تجزیه و تحلیل نماید . این روحیه، که خصیصه ارزشمند اذهان زنده و فعال است، به دانشجو هویت مستقل فکری میبخشد و او را در زمره قشر روشنفکر و منتقد جامعه قرار میدهد . (12)
وجود روحیه چون و چرا کردن (ویژگی پرسشگری)، روحیه آرمانخواهی، اصولگرایی و کمالپرستی، دانشجویان و حرکتهای دانشجویی را به اذهانی پرسشگر، تحولخواه و پرخاشجو بدل میکند و آنان را خواهان حقیقت و عدالت میسازد .
3 . حساسیت در برابر ارزشها و مقابله با ضد ارزشها
ارزش، عبارت است از مطلوبیتها، خواستهها، علائق و جهتگیریهای مثبت نسبتبه چیزهایی که ملاکهای کلی رفتار هستند و اکثریت افراد جامعه روی آن وفاق دارند (13) و به عنوان مهمترین عنصر فرهنگی و اجتماعی، نقش کلیدی را در هویتبخشی و انسجام اجتماعی به عهده دارد . (14) علامه شهید مطهری در این باره میفرماید: «ارزشهای انسانی همه اصیل و ریشه در سرشت انسان دارند و همین ارزشها عامل اصلی حرکات تاریخ به شمار میروند» . (15)
جوانان، چون «سلیمالفطره» و «حدیث العهد بالاسلام» هستند، برای پذیرش سخن حق آمادگی بیشتری دارند و بیش از سایر دورههای زندگی، تحت تاثیر کلام حق قرار میگیرند و در مقابل مظاهری - که از نظر فطرت انسانی زشت است - مثل ظلم، زورگویی، تبعیض، بیعدالتی، فساد، استبداد و استکبار، تقلب، دورویی و نفاق، حساسیت منفی نشان میدهند و آنها را طرد میکنند .
«دانشگاه نمودار و نشان دهنده حساسیت در برابر پدیدههای نامطلوب است و چیزی که از نگاه ارزشی و آرمانی جوان نامطلوب باشد، بیش از همه در محیط دانشگاه نسبتبه آن حساسیتبه وجود میآید .» (16) حرکتهای دانشجویی نیز بالطبع در برابر ارزشهای فطری، حساسیت نشان میدهند و در مقابله با ضد ارزشها، عادات و رسوم خرافاتی، موهوم و باطل ایستادگی میکنند تا ارزشها را در جامعه حاکم نمایند و ضد ارزشها را محکوم و مطرود سازند .
برای درک حساسیتها، حاکم نمودن ارزش، طرد ضد ارزشها، حرکتهای دانشجویی و دانشجویان باید علم و تعهد را با هم داشته باشد و در معرفتآموزی، احساس مسئولیت نمایند و در احساس مسئولیت، از دانایی و آگاهی غفلت نورزند . به تعبیر زیبای امام خمینی (ره): «دانشگاههای سرتاسر جهان، اگر چنانچه موازین انسانی را، اخلاق انسانی را، آنچه که در فطرت انسان است، [ارزشها را] در کنار تعلیم و تعلم قرار بدهند، یک عالم، عالم نور میشود . و اگر چنانچه تخصصها و علمها منفصل باشد از اخلاق، منفصل باشد از تهذیب، منفصل باشد از انسان آگاه انسان متعهد، این همه مصیبتهایی که در دنیا پیدا شده است از همان متفکرین و متخصصین دانشگاهها بوده، این «مرکز علم» هم میتواند مرکز تمام گرفتاریهای بشر باشد و هم میتواند مرکز تمام ترقیات معنوی و مادی بشر باشد . علم و عمل، علم و تعهد به منزله دو بال هستند که با هم میتوانند به مراتب ترقی و تعالی برسند ... این فاجعه است که ابزار علم در دست اشخاصی باشد که متعهد نیستند و اخلاق اسلامی ندارند .» (17)
آنچه مهم است و ذکر گردید، این است که در کنار معرفتآموزی، احساس مسئولیت و در مقابل ارزشها، حساسیتهای معقول و منطقی همراه با دانایی و آگاهی نشان داده شود و با آگاهی، ضد ارزشها را طرد نموده و به کنار زده شود .
لذا انتظاری که از دانشجویان و جنبش دانشجویی میرود این است که تلاش نمایند:
«ارزشهای اسلامی در دانشگاه ... مورد مسابقه قرار بگیرد، اسلام در دانشگاه غریب نباشد، عمل و تعهد اسلامی یک چیز انگشتنما نباشد، نماز، امانت، صدق گفتار، صفا، برادری، عمل جهادی، درس خواندن از روی علاقه و صمیمیت، کمک به یکدیگر در فراگیری، تلاش برای تعمق در معلومات و دانشهای مختلف، [اقامه امر به معروف و نهی از منکر، نفرت از ظلم و ظلمت و خفقان، خروشیدن بر هر ظلم، تبعیض، بیعدالتی و نفاق، مبارزه با استبداد و استکبار و . . ]. رایجباشد .» (18)
4 . حساسیت نسبتبه جامعه
دانشگاه، مؤسسهای علمی است، اما دانشجویان و دانشگاهیان، همانند سایر اقشار اجتماعی علاوه بر وظیفه تخصصی خود که تحصیل و تحقیق [و تولید علم] میباشد، به عنوان عضوی از جامعه انسانی، در قبال سرنوشت جامعه و مناسبات اقتصادی، سیاسی - اجتماعی و فرهنگی جامعه، حساسیت دارند و واکنش نشان میدهند و به این ترتیب وارد عرصه سیاست میشوند . (19)
علاقه دانشجویان به سیاست، متاثر از عواملی است که برخی از آنها عنوان میگردد:
- دانشگاه مظهر تحولخواهی، تحرک و پویایی یک جامعه است و ساختاری با تفکر انتقادی دارد .
- دانشجو طبقه پیشتاز، پیشرو، با انگیزه و با نشاط اجتماع است که عمدتا معلول دوران جوانی و روحیات خاص آن میباشد .
- دانشجو خود را برای سازندگی آینده جامعه و ترسیم حرکتهای عمومی جامعه آماده میکند .
- دانشجو عضوی از جامعه انسانی است که برای آینده خود و جامعه تلاش میکند و نسبتبه سرنوشت و آینده جامعه خویش حساس است .
- پویایی و تحولخواهی و نقد و تحلیل مسائل جامعه دانشجویان را به حساسیت و آگاهی از مسائل جامعه و بینالمللی میکشاند .
لذا سخن دیگری نیز در این باره میتوان گفت:
تفکر و تامل پیرامون وضعیت عمومی جامعه به لحاظ فرهنگی، سیاسی و اقتصادی، یکی از خصوصیات عمومی دانشجویان است . تجمع بخشی از نیروهای آگاه جامعه که از سطح تحصیلی نسبتا بالا و روحیه کنکاش و بررسی علمی برخوردارند، وضعیتسیاسی، اقتصادی، فرهنگی و روند مناسبات اجتماعی را در معرض نقادی دانشجو و دانشگاه قرار میدهد . ذهن نقاد و حساس دانشجو، وی را به تفکر و تامل نسبتبه مشکلات جامعه میکشاند; به این معنی که میزان مشکلات موجود در جامعه بر میزان شدت و یا کاهش انتقادها و اعتراضها و فعالیتسیاسی دانشجویان تاثیر دارد . هر چه مشکلات اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بیشتر باشد، میزان اعتراضها و انتقادهای دانشجویان نیز بیشتر و رادیکالتر خواهد بود و بر عکس، چنانچه میزان مشکلات بزرگ در جامعه کمتر باشد، جنبشهای دانشجویی نیز اصلاحات و انتقادهای محدودتری را خواهند داشت . (20)
امام خمینی (ره) - معمار و بنیانگذار انقلاب که دیوارها، جداییها و مرز بین گروهها را از اجتماعات مردم برداشت - دیوارهایی که فضای عظیم و وسیع و باز را به حفرهها و خانهها و کلبههای کوچک تبدیل کرده بودند، از میان برد و دلها را با هم آشنا کرد و نیروی عظیم مردم انقلابی را به وجود آورد . (21) وی از دانشجویان و دانشگاهیان انتظار داشت که همچون ناظری بصیر و آگاه، هوشمندانه و متعهدانه عملکردها و تصمیمگیریها را مد نظر گیرند و با نقادی دلسوزانه خطا و لغزش احتمالی را گوشزد نمایند و همچون مشاوران و کارشناسانی امین، مساعدت خویش را از دستاندرکاران و مجریان امور دریغ نکنند . همچنین در رخدادها و مراحل حساس و تعیینکنندهای همچون انتخابات، همراه با دیگر بازوان فکری جامعه، با ارائه ملاکها و معیارها مردم را برای مشارکت و حضور مؤثر در سرنوشتخویش مدد رسانند و در جهتگیریها و خلق بسترهای اجتماعی - فرهنگی تسهیلکننده راه تحکیم مقاومت ملی و انقلابی در برابر جهانخواران، امت اسلام را حامی و هادی باشند و به مدد قدرت فنی و دانش خویش در تشخیص و افشای ترفندهای دشمنان، لحظهای درنگ به خود راه ندهند . (22)
همانطوری که ذکر گردید، دانشجویان و حرکتهای دانشجویی باید نقش نظارتی پویا و مسئولانه در مدیریت اجرایی جامعه و رویدادهای مسائل جامعه داشته باشند و نقصها را بیان نمایند و در صورت امکان راه حل و راهکارهایی را در جهت رفع موانع، نقایص و کاستیها ارائه نمایند و بایستی به مسائل جامعه و جهانی همراه با حضوری مسئولانه و نقادانه اهتمام نمایند و نسبتبه مسائل پیرامون خود، بیاعتنا نمانند; از تحولات پیرامونی خود و مشکلات مردم و مسائل فراروی جامعه فاصله نگیرند و ارتباط با مردم و حضور در مردم را حفظ نمایند و خود را جدا از جامعه ندانند; زیرا جدایی از مردم و جامعه و بیاعتنا به مسائل و مشکلات فرارو، منشا مشکلاتی میشود که هم مردم و هم دانشگاه از آن آسیب میبیند . به سخنی دیگر:
«دانشگاهها - قلب تپنده جوامع - به عنوان محور کلیه حرکات و تحولات، هنگامی جامعه را در نیل به اهدافش یاری خواهند کرد که به عنوان زیربنایی اساسی و مستحکم همچون ستونهایی باشند که بدون اتکا به آنها، قوام جامعه ناممکن به نظر میرسد . دانشگاه در هر جامعهای در صورتی مفید و مؤثر خواهد بود که اهداف جامعه با آن کاملا هماهنگ بوده و ساختار آن با ساختارهای مطلوب جامعه یکدست و هماهنگ باشد .» (23)
مقام معظم رهبری نیز جنبشهای دانشجویی و دانشجویان را بارها به حساسیت توام با آگاهی از مسائل جامعه و جهانی فرا خوانده و سیاسی بودن دانشجویان را به طور اکید خواهان و خواستار شدهاند; چنانکه در گفتاری ارزشمند انتظارات خویش را بیان میکنند:
بارها در مجامع دانشجویی گفتهام که در این نظام مردمی، دانشجویان که طبقه پیشرو و پیشاهنگ و زبده و با نشاط پیکره اجتماع هستند، باید در سازندگی آینده و ترسیم حرکت عمومی جامعه، بیش از جاهای دیگر نقش و اثر داشته باشند . این تاثیر، با دو عاملی که باید در کنار هم باشند، تحقق پیدا میکند:
عامل اول، درس و علم و تحصیل است; تا نام دانشگاه و دانشجو و استاد و معلم معنا پیدا کند و امیدهایی که برای آینده کشور ترسیم میشود، پوچ و واهی و باطل نباشد .
عامل دوم، جهت فکری و سیاسی و انقلابی دانشگاه است; آن چیزی که به علم هم جان و روح و جهتخواهد داد . در بیانات حضرت امام (ره)، و وصیتنامه ایشان، به این نکته اساسی بسیار توجه شده است . دانشگاه لاابالی و بیگانه از ارزشهای دینی و بیتفاوتی و خونسرد نسبتبه مفاهیم و جهتگیریهای انقلابی، دانشگاهی که در او نبض انقلاب نزند، دانشگاهی که اعضایش - چه دانشجو و چه استاد - نسبتبه حرکت انقلابی ملت ایران و برای پیشاهنگی و پیشقراولی، احساس تکلیف نکند و نقش درجه یک را در کار انقلاب نداشته باشد، دانشگاهی نیست که امیدبخش و تضمینکننده آینده و مورد نظر امام (ره) باشد . (24)
در گفتار دیگر میفرمایند:
«در یک جامعه زنده، همه موظف به تلاش سیاسی هستند . تلاش سیاسی، غیر از سیاستزدگی و سیاستبازی است . تلاش سیاسی، یعنی آگاه شدن از جریان کنونی جامعه و خطراتی که آن را تهدید میکند و مشخص کردن جبهه دوست و دشمن و گرفتن موضع مناسب در قبال آنها . این فهم سیاسی برای همه لازم است و به دنبالش هم هست . (25) قدرت تحلیل در یکایک دانشجویان باید وجود داشته باشد .» (26)
«محیط سیاسی یعنی چه؟ یعنی درس نخوانند و شعار سیاسی بدهند؟! یعنی زنده باد و مرده باد کنند؟! سیاسی بودن یعنی دانشجو از آنچه در جهان و در کشور خودش میگذرد، آگاه باشد و بینش داشته باشد . اگر این نشد، ممکن است فردی به حد اعلای علم هم برسد، خیلی هم متدین باشد، اما دشمن او را به قیمتبسیار ارزانی بخرد! ...»
«[لذا] دانشجو بایستی آگاهی و فهم و درک سیاسی داشته باشد; مباحثسیاسی را بداند; آنچه در جهان میگذرد، بداند . امروز جمهوری اسلامی از یک دولت مردمی - صددرصد وابسته به مردم خودش - برخوردار است . خوب; این دولت چه کار میکند؟ در مسائل سیاسی دنیا، کجای کار است؟ هدفهایش چیست؟ اقداماتش کدام است؟ چرا در فلان جهتحرکت میکند؟ چرا در فلان جهت دیگر حرکت نمیکند؟ باید اینها را بدانید» . (27)
اهتمام به ارتقای فهم سیاسی در نسل دانشجویی، به ویژه در جامعه انقلابی ما، ضرورتی مضاعف پیدا کرده است; زیرا در برخی از جوامع، به دلیل شتاب محدود حوادث سیاسی - اجتماعی، همگامی با رخدادهای داخلی و یا خارجی، کار سخت و دشواری نیست; اما در جامعه انقلابی ایران، حوادث سیاسی و اجتماعی داخلی و یا حوادث خارجی، اولا فراوان هستند و ثانیا سریع و پرشتاب رخ میدهند و ثالثا پیامدها و دامنهای وسیع را در برمیگیرند . این ویژگیها ایجاب میکند که تمامی شهروندان این مرز و بوم و به ویژه قشر تحصیلکرده و مؤثر در بنیادسازی جامعه، در چند و چون حوادث قرار گیرد و از آبشخور و مصب وقایع اطلاع روشنی بیابد و در ابهام و خلا زیست نکند .
«این مهم ایجاب میکند که دانشجوی مسلمان، در جریان دقیق رخدادها و پشت صحنههای آن در داخل و خارج از کشور باشد و تا مرز مسائل امنیتی و منافع ملی، بدون سانسور و قبض حقایق، از چیستی و چرایی وقایع و تصمیمگیریها اطلاع پیدا کند تا به واسطه ابهام، دچار مسئله درونی و یا بیتفاوتی نشود» . (28)
5 . صدق و صفا و خلوص
«در حرکت دانشجویی، کلک، تقلب، حیله و شیوههای غیرانسانی که معمولا در محیطهای رایج زندگی به کار میرود، کمرنگ است و یا به طور طبیعی نیست . در محیط معمولی زندگی، در محیط سیاست، در محیط تجارت، در محیط بده بستانهای اجتماعی، هر کسی هر حرفی که میزند مواظب استببیند از این حرف، چه گیرش میآید و چه از دست میدهد; ... اما در محیط حرکت دانشجویی، نه; حرف را برای خوب بودنش، برای درستبودنش برای جاذبه داشتنش، برای خود و برای حقیقتبیان میکنند و تعقیب میکنند» . (29) این رنگ غالب در حرکتهای دانشجویی - نه همه حرکتها و محیطهای دانشجویی - است .
نفاق و دورویی، تلون مزاج، خودخواهی و حسادتهای سیاسی و گروهی، سیاهنماییها، لاابالیگری و اموری از این قبیل، آفت احزاب و تشکلات و گروههای فعال سیاسی - اجتماعی در جامعه ما بوده و هست که متاسفانه هنوز گریبان تشکلهای سیاسی و برخی نخبگان سیاسی - اجتماعی ما را گرفته است و مانع از ره پیدا کردن آنها به حقایق جامعه میشود و گاهی آن حقایق متعالی و والا را کتمان مینماید .
«خوشبختانه عنصر صداقت، صراحت و شفافیت، در نسل دانشجو کمیاب نیست . به واسطه اقتضای سنی و تکاپوی جوانی، این نسل از صداقت و خلوص مناسب برخوردار بوده و هست; هر چند این خلوص و صداقت در اثر برخورد با سیاستبازان بیرون دانشگاهی و یا گروههای سایه، در مواردی کمرنگ شده و یا به استخدام سیاستبازان حرفهای درآمده است» . (30)
در نقطه مقابل، جنبش دانشجویی باید با مدرکگرایی، تعلقات دنیوی، مصلحت پرستی، مال پرستی و شهرتطلبی، کسب عیش زودگذر زندگی، روحیه حق گریزی و حق ستیزی به شدت پرهیز و احساس خطر نماید .
دو عامل مهم و سازندهای که به صدق، صفا و خلوص حرکتهای دانشجویی میافزاید، کمی تعلقات دنیوی و روحیه حقپذیری و ترویج و توسعه و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت است; فرهنگی که توان مقابله با تهدیدات زورگویان را دارد و میتواند ریشههای وابستگی را بخشکاند; دنیازدگی را از جان و دل انسان بزداید و ترس، مصلحتپرستی و ذلت را به کناری نهد . چه زیبا گفته جلال آل قلم، روشنفکر گرانقدر . جلال آل احمد:
دو دسته به قلمرو روشنفکری در نمیآیند:
1 . گرفتاران تن و شکم;
2 . گرفتاران تعصب و تعبد . (31)
6 . آزادی از وابستگیهای حزبی، سیاسی و ...
«حسن محیط جوانانه دانشگاه، این است که اگر اطلاعات کافی و درست و تحلیلهای منطقی سیاسی عرضه شود، چون در این محیط، اغراض و اهوای سیاسی ریشه ندوانده و راه ایمان سالم سیاسی (و حقپذیری و عدالتخواهی) را مسدود نکرده است، لذا اطلاعات مناسب، به سرعتبه عمل صحیح سیاسی تبدیل خواهد شد . این نکته، دقیقا یکی از تفاوتهای جدی محیطهای سیاسی محض، با محیط دانشجویی است . در نسل دانشجو، کمبود اطلاعات و منابع درست تحلیل، سرچشمه اصلی خطاها و انحرافهای سیاسی است; اما در نسل سیاستمدار کهنهکار، موانع عمده در قدرتطلبیها، خودخواهیها، حسادتهای سیاسی و . .. است . در نتیجه نسل نخست، به سرعتبا تمهیدات درست در جهت اطلاعرسانی صحیح به حقانیتحقیقت مؤمن خواهند شد و در برابر آن سرتسلیم فرود خواهند آورد و نادرستی باطل را خواهند دید و از پیروی آن سر خواهند پیچید» . (32)
دانشجوی تحولجو و پرسشگر - که زهر چه رنگ تعلق پذیرد، آزاد است وبا معیارها و آرمانهای متعالی آشنا شده - با تفکر و تامل روی پدیدهها و مسائل گوناگون جامعه، ملاحظه شخص، گروه و حزب و ... را نمیکند و با توجه به روحیه حقپذیری و عدالتطلبی، حقیقت را فدای مصلحت نمیکند و قیود و بندهایی را که وابستگیهای حزبی، سیاسی و قومی بر پای اندیشه و دست آرمانهای والایش مینهند، نمیپذیرد .
لذا در مجموعه حرکت دانشجویی از مصلحتگرایی و مصلحتاندیشی و تقیداتی که معمولا مجموعههای گوناگون سیاسی و غیرسیاسی برای اعضایشان فراهم میکنند، خبری نیست و نباید هم باشد .
7 . مبتنی نبودن بر اشخاص
حرکتهای دانشجویی، بیش از آنکه به شخص دانشجو تکیه نماید، به قشر آگاه دانشجو و فرهنگ دانشگاهی تکیه میکند . این حرکتها متعلق به فضا و مجموعه دانشجویی است; یعنی حرکت دانشجویی یک دانشگاه، امروز هم هست، ده سال پیش هم بوده و ده سال بعد هم خواهد بود; اما نه ده سال پیش دانشجوی x بود و نه ده سال بعد دانشجوی X در آن دانشگاه حضور دارد . اما این حرکت همچنان وجود دارد .
این مسئله از آنجا اهمیت پیدا میکند که اگر جنبش دانشجویی، نقش ارتجاعی و منفی داشته باشد و در خلاف خواست مردم و جامعه حرکت نماید، عدهای دیگر از دانشجویان فعال در صحنههای اجتماع و سیاست مسیر آن را تغییر میدهند و برای تحقق آرمانهای متعالی و منافع ملی جامعه اهتمام میورزند; چرا که جنبش دانشجویی متکی به افراد خاص و اشخاص نیست; همانند انقلاب اسلامی که بایستی پیوسته مواظب زایشهای طبیعی و غیرطبیتی آن باشیم و از ریزشهای انقلابیون سابق هراسی به دلخویش راه ندهیم . این نکته مهم و اساسی در گفتاری از مقام معظم رهبری چنین آمده است:
«به نظر من، یکی از مهمترین حرفهای امام بزرگوار این بود که میفرمود: این نظام، وابسته به من و زید و عمرو نیست . او میگفت که این نظام، متکی به من نیست; من هم که نباشم، این نظام و این ملت هستند ... وقتی نسبتبه امام، این طور باشد، نسبتبه همه اشخاص، این طوری است .»
«این نظام، متکی به اشخاص نیست; متکی به حقایق و متکی به آحاد ملت و متکی به آن معنویتی است که در میان این ملت وجود دارد و لطف خدا را جلب کرده است . تا وقتی این ملت، با همین ایمان و با همین اخلاص و با همین صفا پیش میرود و حرکت و مبارزه میکند، هر کسی در این دنیا و در این نظام باشد یا نباشد، لطف خدای متعال شامل این نظام است و این نظام، همان قدرت و نشاط و حضور و توانایی فوقالعاده را دارد و خواهد داشت . (33)
8 . حاکمیت تلفیق منطق و اندیشه با احساسات و غیرت
خصوصیت دیگر حرکتهای دانشجویی و پدیده ذاتی محیط دانشگاه، این است که فقط بر این حرکت و این محیط احساسات تعلق نمیکند; بلکه منطق و تفکر و بینش و تحصیل و میل به فهمیدن و تدقیق هم در آن وجود دارد . ضمن اینکه غیرت و تعصب هست، آگاهی و ژرف اندیشی و تحولجویی نیز وجود دارد; البته شدت و ضعیف دارد; گاهی کم و گاهی زیاد . (34) یا به سخنی دیگر «دانشجویان به عنوان یک مجموعه روشنفکر و آگاه در کنار احساسات، بر اساس فکر، عقل و علم تصمیم میگیرند» . (35)
مقام معظم رهبری در گفتاری ارزشمند، دانشجویان و حرکتهای دانشجویی را به این نکته رهنمون میسازند که در کنار معرفت آموزی و اندیشیدن، احساس مسئولیت نمایند و احساس بدون دانایی و منطق را مضر عنوان میکنند و میفرماید:
«... در کنار معرفت آموزی، شور و عشق ناشی از احساس مسئولیت هم لازم است; شور و عشقی که یک انسان آگاه و با معرفت را بیتاب میکند و به سمت ماموریت صحیح خود و پیمودن صراط مستقیم به حرکت در میآورد . از این شور و توجه و عشق به ماموریت و مسئولیت غافل نشویم . در کنار دانایی، این احساس باید وجود داشته باشد .»
«البته احساس بدون دانایی مضر است و به افراط و تفریط و کارهای بیقاعده و بیرویه کشیده خواهد شد . دانایی بدون شور و احساس و نشاط هم هیچ کارایی ندارد; مثل سرمایه راکدی است که از آن هیچ استفادهای نمیشود . اگر بخواهیم سرمایه دانایی معرفت و آگاهی و شناختبه کار بیفتد، و در خدمت هدفهای والا قرار بگیرد، باید با همان شور و احساس مسئولیت همراه شود . این دو بال میتوانند انسان را پرواز دهند و به اوج برسانند» . (36)
رفتار جوانان و جنبش دانشجویی با غیرت و تعصب، تلاش و مجاهده، احساس مسئولیت و آگاهی و ... است که میتواند مملکت را در جهتشکوفایی و پیشرفتسوق دهد . رهبر معظم انقلاب در زمینه شکوفایی تمدن اسلام و پیشرفت جامعه اسلامی معتقدند که تعصب ملی را باید در میان دانشجویان برانگیخت و در گفتاری میفرماید:
«باید تعصب ملی را در دانشجو برانگیزانید . بر خلاف آنچه در ذهنها میافتد، تعصب یک معنای همیشه منفی و بد نیست . برخی تعصبها لازم است; یعنی بدون آن تعصبها انسان ول است و مثل غبارهای سبک و بیوزن در هوا حرکت میکند . پایبندیهایی برای شخصیت و هویت انسان لازم است; حال این انسان هر که میخواهد باشد - عالم باشد، صنعتگر باشد، هر فعالیتی داشته باشد - بالاخره پایبندیای لازم دارد» . (37)
پایان سخن اینکه:
«وقتی جوان مملکت هوشیارانه، با تدبیر، با حلم، با توجه به موقعیتها حرف بزند و تصمیم بگیرد و عمل بکند، کشور گلستان خواهد شد ...» (38)