امام زمان (ع) بوسيله قرآن شفايم داد

در كتاب مسجد جمكران نقل شده كه آقاي حسين شوفر «راننده» مي‎گفت: در زمان طفوليّت مادرم فوت شده بود، و پدرم زن ديگري گرفته بود. من ناراحت بودم و از اراك وطن اصلي‎ام فرار كردم و مشغول رانندگي شدم و كم كم شغل...
يکشنبه، 4 اسفند 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
امام زمان (ع) بوسيله قرآن شفايم داد
امام زمان (ع) بوسيله قرآن شفايم داد
امام زمان (ع) بوسيله قرآن شفايم داد

منبع:سایت اندیشه قم
در كتاب مسجد جمكران نقل شده كه آقاي حسين شوفر «راننده» مي‎گفت: در زمان طفوليّت مادرم فوت شده بود، و پدرم زن ديگري گرفته بود. من ناراحت بودم و از اراك وطن اصلي‎ام فرار كردم و مشغول رانندگي شدم و كم كم شغل مكانيكي را ياد گرفتم و در كارخانه‎اي كه مال يهوديها بود مشغول ميكانيكي شدم، در اين بين مبتلا به كمر درد شديدي شدم، كه فوق العاده مرا نارحت كرده بود، براي معالجه به اطبّاء زيادي مراجعه كردم و عكسهاي بسياري از كمر من برداشتند، حتّي به خارج از كشور رفتم و مرا عمل جراحي كردند ولي هم چنان كمر درد مرا اذيّت مي‎كرد، و نتيجه‎اي از آن همه معالجات حاصلم نشد، يعني اطباء به من گفتند كه عصب موضع درد، ضعيف شده، و علاجي ندارد. لذا من به مسجد جمكران رفتم و به حضرت بقية اللّه - ارواحنا فداه - متوسّل شدم و چند روز در قهوه‎خانه مسجد جمكران ماندم ولي نتيجه‎اي نگرفتم و به قم برگشتم، شبي در خواب ديدم كه به من مي‎گويند از ماندن در قهوه‎خانه كه انسان نتيجه‎اي حاصلش نمي‎شود، بلكه بايد در خود مسجد سكني گزيني تا به مقصد برسي، من مجدّداً به مسجد جمكران برگشتم و قصد داشتم در ايّام البيض ماه رجب عمل اُمِّ داود را بجا بياورم، شبي در مسجد تنها بودم، هيچ كسي در آنجا نبود اعمال مسجد را انجام داده بودم، ناگهان ديدم سيّدِ جليل القدري كه تمام لباسهايش سبز بود و نور غير زننده‎اي اطراف وي را احاطه كرده بود، در كنار من در ميان مسجد نشسته، من نيز در آن موقع در نهايت ناراحتي بودم كمرم در آن لحظه به شدّت درد مي‎كرد.
آن آقا رو به من كرد و فرمود: چه دردي داري؟
گفتم: مدتي است كه كمرم سخت درد مي‎كند.
آن آقا نزديك من آمدند و دست روي مهره‎هاي پشت من كشيدند و يك يك از مهره‎ها را زير دست گذاردند تا آنكه دستشان به مهره‎اي كه درد مي‎كرد رسيد، موضع درد را با كف دست مالش دادند و آيه شريفه اواخر سوره حشر را مي‎خواندند.
كه مي‎فرمايد:
«لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلي جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خاشِعاً مُتَصَدِّعاً مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ» تا آخر آيه و بعد فرمود:
خوب شدي؟ من حركتي به خودم دادم ديدم كمرم درد نمي‎كند، پس بدن خود را به طرف راست و سپس چپ حركت دادم، احساس كردم دردي ندارم از جا برخاستم ديدم راحت مي‎توانم برخيزم و حال آنكه قبلاً نمي‎توانستم حركت كنم، چند قدمي راه رفتم و در ايوان مسجد جمكران مقداري دويدم، ديدم اثري از درد در بدنم وجود ندارد.
سنگ سنگيني بيرون مسجد افتاده بود، روي دست بلند كردم، ديدم ناراحتم نمي‎كند، و بالأخره هر چه توانستم خودم را امتحان نمودم، ديدم هيچ أثري از كسالتم وجود ندارد، به مسجد برگشتم كه از حضرت بقية اللّه - روحي فداه - تشكّر كنم، آن حضرت در مسجد نبودند و بلكه در هيچ كجاي مسجد جمكران و بيابانهاي اطرافش كسي غير از من وجود نداشت!!
در احاديث بسياري وارد شده كه آيات قرآن براي امراض جسمي و روحي بسيار مفيد است.
از امام صادق (ع) نقل شده كه فرمود:
هر كه چهل روز، روزي يك مرتبه سوره حشر را بخواند و اگر يك روز از او فوت شد چهله را از سر بگيرد، خداي تعالي مُهمّاتش را كفايت مي‎كند، يعني اگر مهمّي يا حاجتي داشته باشد پروردگار متعال آن را برآورده مي‎نمايد.
و نيز نقل شده از رسول اكرم (ص) به حضرت اميرالمؤمنين (ع) فرموده‎اند: هر شب سوره حشر را بخوان تا خداي تعالي شر دنيا و آخرت را از تو بردارد.
روايات و خواصي براي قرائت سوره حشر بالأخص چهار آيه آخر آن سوره نقل شده، كه يكي از خواص چهار آيه آخر سوره حشر داستان فوق مي‎باشد.




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط